«ثم ایاکم و تهزیع الاخلاق و تصریفها، و اجعلوا اللسان واحداً، ولیخزن الرجل لسانه، فانّ هذا اللسان جموحٌ بصاحبه. و الله ما أری عبداً یتقی تقوی تنفعه حتی یخزنَ لسانهُ ...»1
ترجمه: سپس مواظب باشید که اخلاق نیکو را در هم نشکنید وبه رفتار ناپسند مبدّل نسازید، زبان و دل را هماهنگ کنید، مرد باید زبانش را حفظ کند، زیرا همانا این زبان سرکش، صاحب خود را به هلاکت می اندازد. به خدا قسم پرهیزگاری را ندیدم که تقوا برای او سودمند باشد، مگر آنکه زبانش را حفظ کرده بود.
شرح گفتار
یکی از بزرگترین نعمتهای الهی که خداوند مهربان به ما ارزانی فرموده نعمت بسیار ارزشمند زبان است. این عضو کوچک در بدن کمتر مورد توجّه آدمی قرار گرفته است و این کم توجّهی شاید بدین جهت باشد که این عضو گرانسنگ همیشه و به آسانی در دسترس است و همین امر موجب شده که ما آن را بدست فراموشی بسپاریم.
اگر انسان به خود آمده و در این عضو ارزشمند دقّت و تأمل نماید، به یقین ساختمان پیچیده و ظریف آن، او را به شگفتی واخواهد داشت. خداوند بی همتا، با خلقت این عضو کوچک، گوشه ای از هنر خارق العاده خود را به نمایش گذاشته است تا همگان با نظاره کردن آن، پی به قدرت بی مثال خداوند برده و در مقابل آن یگانه خالق هستی سر بندگی فرود آرند.
نکته حائز اهمیّت در مورد زبان آن است که این عضو کوچک علی رغم آثار بسیار ارزنده ای که در بر دارد می تواند بسیار خطرناک و مهلک باشد به گونه ای که سعادت دنیا و آخرت انسان را بر باد فنا داده و او را در چاه هلاک ابدی گرفتار نماید.
امیر بیان، علی ابن ابی طالب (علیه السلام) به این مهم توجّه کامل داشته و در فرازی از خطبه 176 نهج البلاغه، خطر آن را به مؤمنین خداجوی گوشزد نموده است، تا آنها با هوشیاری و دقّت لازم، خود را از خطرات آن حفظ نمایند.
آن حضرت با بیانی بسیار شیوا و دلنشین در مورد زبان می فرماید: انسان باید زبانش را حفظ نماید، زیرا همانا این زبان سرکش صاحبش را به هلاکت می اندازد.
تأکید حضرت امیر (علیه السلام) بر کنترل زبان بدین جهت است که زبان عضو بسیار حساسی است که در این کره خاکی، هم می تواند شیرین ترین لحظات را برای انسان به ارمغان آورد و هم می تواند تلخ ترین لحظات را برای او رقم زند به گونه ای که تحمّل آن برای آدمی بسیار طاقت فرسا، و در پاره ای از موارد غیر ممکن باشد.
ما نباید زبان را به حال خود رها نماییم به گونه ای که اختیارش از دست ما خارج و هیچ نظارتی بر آن نداشته باشیم. کنترل نکردن زبان پیامدهای بسیار مخرّبی در زندگی دارد که در پاره ای موارد، جبران آنها امکان پذیر نخواهد بود. اگر سری به خانه ها بزنید، با اندکی دقّت و تأمل می یابید که ریشه بسیاری از ناراحتی ها و خصومت ها که اساس و بنیان خانواده را به مخاطره انداخته است و از زندگی، جهنّمی ساخته که آتش آن دامنگیر افراد خانواده شده است، همان عدم کنترل زبان است. در این نوع خانواده ها، زندگی شیرین و لذّت بخش جایش را به زندگی رقّت باری داده که تلخی آن دائماً، ذائقه روحشان را آزار می دهد.
یکی از بزرگترین نعمتهای الهی که خداوند مهربان به ما ارزانی فرموده نعمت بسیار ارزشمند زبان است. این عضو کوچک در بدن کمتر مورد توجّه آدمی قرار گرفته است و این کم توجّهی شاید بدین جهت باشد که این عضو گرانسنگ همیشه و به آسانی در دسترس است و همین امر موجب شده که ما آن را بدست فراموشی بسپاریم
خانواده ای که افراد آن بر زبان خود کنترل نداشته و آن را به حال خود رها نموده اند، زندگی را به میدان جنگی تبدیل نموده اند که دائم در آن جولان داده و چون دشمن به یکدیگر نگریسته و در مقابل هم صف آرایی نموده و مرتّب برای هم دندان تیز می کنند.
وقتی انسان افق دید خود را وسیع تر می نماید و با نگاه جامع تری در مورد زبان به مطالعه می نشیند به روشنی خواهد یافت که در سطح اجتماعی نیز، ریشه بسیاری از اختلاف ها و کشمکش های روزمره، ناشی از عدم نظارت بر زبان است، اختلاف های قومی و قبیله ای، شهری و روستایی و حتی کشوری و بین المللی، در خیلی از موارد به خاطر کنترل نکردن زبان است.
سرور عالم، پیامبر گرامی اسلام در بیانی زیبا و شیوا در این باره می فرماید: (خداوند، زبان را به عذابی عذاب می کند که هیچ یک از اعضاء و جوارح انسان را به آن صورت عذاب نمی کند، زبان می گوید: مرا به گونه ای عذاب کردی که هیچ یک از سایر اعضاء و جوارح را چنین عذاب ننمودی؟ از طرف خدا خطاب می رسد که : یک کلمه از تو سر زد که به مشرق و مغرب عالم رسید و به واسطه ی آن خون های محترم به زمین ریخته شد، و مال ها به غارت رفت .... به خدا قسم تو را عذابی نمایم که هیچ یک از اعضاء و جوارح را چنان عذاب نکنم.2
خطر زبان در کلام پیشوایان معصوم
پیشوایان معصوم(صلوات الله علیهم اجمعین) در کلمات گهربار و نورانی خویش، نسبت به حفظ و کنترل زبان هشدار جدّی داده اند و شاید بتوان گفت: در مورد هیچ عضوی به مانند زبان این گونه هشدار داده نشده است. در روایتی زیبا از پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله) وارد شده است که حضرت فرمود: (اذا اصبح ابن آدم اصبحت الاعضاء کلها تستکفی اللسان أنی تقول اتق الله فینا، فانّک اِن استقمت استقمنا و ان اعوججت اعوججنا)3. هر روز صبح تمام اعضاء بدن به زبان هشدار می دهند و می گویند تقوای الهی را درمورد ما رعایت کن، زیرا اگر تو راست باشی ما هم راستیم و اگر تو کج شوی ما هم کج می شویم.
در روایتی از چهارمین پیشوای معصوم امام سجاد(علیه السلام) وارد شده است که حضرت فرمود: (انّ لسان ابن آدم یشرف علی جمیع جوارحه کل صباح فیقول کیف اصبحتم فیقولون بخیر اِن ترکتنا و یقولون الله الله فینا و یُناشدونه و یقولون انما نثاب و نعاقب بک)4. هر روز صبح، زبان آدمی به سایر اعضاء می گوید: حال شما چگونه است؟ سایر اعضاء جواب می دهند: اگر تو ما را به حال خود واگذاری حالمان خوب است و نیز به زبان می گویند: خدا را خدا را در مورد ما در نظر بگیر و او را قسم داده و می گویند ما به واسطه ی تو پاداش دیده و به واسطه ی تو عذاب می شویم.
از کلام نورانی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و نیز امام سجاد (علیه السلام) به خوبی استفاده می شود که خطر زبان در حدّی است که اگر به حال خود رها شود سایر اعضا نیز از خطر آن در امان نخواهند بود.
امیر متّقیان حضرت علی (علیه اسلام) در یک کلام کوتاه امّا بسیار پر محتوا و آموزنده خطر زبان را به همگان گوشزد نموده و آنها را از خواب غفلت در مورد خطرات زبان بیدار می نماید، حضرت می فرماید: (اللسان سبع، ان خلّی عنه عقر)5. زبان درّنده ای است که اگر رهایش کنی می گزد.
این فرمایش زیبا از مولای متقیان، بیانگر زیان فوق العاده خطرناک زبان است که به یقین اگر انسان در مورد حفظ آن کوتاهی نماید از گزند آن در امان نخواهد بود.
کنترل نکردن زبان پیامدهای بسیار مخرّبی در زندگی دارد که در پاره ای موارد، جبران آنها امکان پذیر نخواهد بود. اگر سری به خانه ها بزنید، با اندکی دقّت و تأمل می یابید که ریشه بسیاری از ناراحتی ها و خصومت ها که اساس و بنیان خانواده را به مخاطره انداخته است و از زندگی، جهنّمی ساخته که آتش آن دامنگیر افراد خانواده شده است، همان عدم کنترل زبان است. در این نوع خانواده ها، زندگی شیرین و لذّت بخش جایش را به زندگی رقّت باری داده که تلخی آن دائماً، ذائقه روحشان را آزار می دهد
شمشیر زبان ابن رومی را از پای درآورد
علی بن عباس معروف به ابن الرومی شاعر معروف و مدیحه سرای دوره عباسی در نیمه قرن سوّم هجری در مجلس وزیر معتضد عباسی به نام قاسم بن عبیدالله نشسته و سرگرم شعر و مدیحه سرایی بود. او همیشه به قدرت منطق و شمشیر زبان خود مغرور بود و از این جهت به خود می بالید. قاسم بن عبیدالله از زخم زبان او خیلی می ترسید و نگران بود، اما ناراحتی و خشم خود را آشکار نمی کرد، بلکه برعکس، طوری رفتار می کرد که ابن الرومی با همه بد دلی ها، وسواسها و احتیاط هایی که داشت و به هر چیزی فال بد می زد، از معاشرت با او پرهیز نمی کرد، قاسم محرمانه دستور داد در غذای ابن الرومی زهر بریزند، پس از آنکه ابن الرومی غذای مسموم را خورد متوجّه شد که غذا مسموم بوده و لذا فوراً از جا برخاست که برود. قاسم به او گفت: کجا می روی؟
ابن الرومی جواب داد: به همان جا که من را فرستادی می روم. قاسم گفت: پس سلام من را به پدر و مادرم برسان. ابن الرومی که به زخم زبان عادت کرده بود و این کار برایش ملکه شده بود در این لحظات آخر عمر نیز نتوانست جلوی زبان خود را بگیرد و لذا در جواب قاسم گفت: من از راه جهنّم نمی روم! و سپس به خانه خود رفت و به معالجه پرداخت، امّا معالجه سودی به حالش نبخشید و بالاخره با شمشیر زبان خویش از پای درآمد.6
زبان بریده، به کنجی نشسته صم بکم
به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم
آفات زبان از دیدگاه علما اخلاق
اندیشمندان علم اخلاق برای زبان، آفات زیادی را برشمرده اند که هریک از آنها می تواند بسیار خطرناک بوده به گونه ای که سعادت دنیوی و اخروی انسان را به مخاطره انداخته و آدمی را در چاه ضلالت و گمراهی گرفتار و به هلاکت ابدی دچار سازد.
غزالی در کتاب احیاء العلوم، برای زبان بیست نوع آفت ذکر نموده است و آیت الله مکارم در کتاب اخلاق در قرآن بعد از ذکر آن موارد، ده مورد دیگر به آن اضافه نموده و در مورد کلام غزالی می فرماید: (دقت و بررسی نشان می دهد که آفات زبان منحصر به آنچه در بالا آمده نیست هرچند بخش مهمی از آن را تشکیل می دهد...)7
اکنون جهت اطلاع شما خواننده عزیز، ما در ادامه به تعدادی از آن موارد سی گانه اشاره می کنیم:
1- گفتگو کردن در اموری که به انسان مربوط نیست.
2- بیهوده گویی و پر حرفی
3- گفتگو در امور گناه آلود مانند وصف مجالس شراب و قمار و زنان آلوده
4- جدال و مراء (جدال به معنای جرّ و بحث هایی است که برای تحقیر دیگران انجام می شود و مراء به معنای بحث هایی است که به عنوان اظهار فضل و برتری جویی انجام می گیرد.)
5- خصومت و نزاع در کلام
6- تکلّف در سخن گفتن و تصنع در سجع و قافیه پردازی و مانند آن
7- بد زبانی و دشنام
8- لعن کسی که مستحق لعن نیست
9- غنا و اشعاری که محتوای باطل دارد.
10- مزاح و شوخی های زشت
11- مسخره کردن دیگران
12- وعده های دروغین
13- دروغ
14- غیبت
15- تهمت
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)