لزوم پاسخگويي مقتدرانه ملي در پی؛
تکرار تهديد کشورهاي عربي عليه تماميت ارضي ايران و ...
از یاد نمیبریم که سخنان چندی پیش يکي از روزنامهنگاران و يکي از دولتمردان ايراني در زمينه تعلق تاريخي بحرين به ايران با چه واکنش سختي از سوي همه دولتهاي عربي روبهرو شد که حتي به فراخواندن سفراي چند کشور عربي از جمله مراکش انجاميد، ولي.../این پيامدهاي مسامحه ماست که پس از تکرار ادعاهاي بياساس دولتهاي عربي، هم اينک در کتابهاي درسي کشورهاي عرب، به ويژه امارات متحده استانهاي جنوبي ايران و همه جزاير و بنادر خليج فارس به عنوان مناطق عربنشين و با نام جعلي عربستان و تجزيه شده از ايران به چاپ رسیده است!
در اجلاس بيست و دوم اتحاديه عرب در ليبي، باز هم عليه تماميت ارضي سرزمينهاي ايراني، موضعگيري شد؛ امري که متأسفانه، با عدم پاسخگويي درخور، به يک رويه در بيانيههاي پاياني اتحاديه عرب و شوراي همکاري خليج فارس تبديل شده است.
از یاد نمیبریم که سخنان چندی پیش يکي از روزنامهنگاران و يکي از دولتمردان ايراني در زمينه تعلق تاريخي بحرين به ايران با چه واکنش سختي از سوي همه دولتهاي عربي روبهرو شد که حتي به فراخواندن سفراي چند کشور عربي، از جمله مراکش انجاميد، ولي پرسش ملت شهيد پرور ايران اين است که چرا در مقابل نبايد در برابر چشمداشت همه دولتهاي عربي به خاک ايران و نام خليج فارس، موضع قاطعي از سوي مسئولان ايراني در پیش گرفته شود؟ حفظ دوستي با کشورهايي که در تاريخ و از جمله در جنگ عراق عليه ايران همواره نسبت به هويت ايراني، زبان فارسي و تماميت ارضي و مرزهاي آبي و خشکي ايران دشمني ورزيدهاند، بايد به چه قيمتي صورت پذيرد؟
بد نيست مروري هم به نام کشورهاي عربي که قطعنامه تجاوزگرانه عليه تماميت ارضي ايران و تحريف نام خليج فارس را در قالب نشست بيست و دوم اجلاس اتحاديه عرب و نشستهاي پيشين امضا کردهاند، داشته باشيم.
اين کشورها عبارتند از:
بحرين، سودان، عراق، کومور (جزاير قمر)، ليبي، عمان، قطر، موريتاني، سومالي، جيبوتي، امارات، تونس، مراکش و صحراي غربي، اردن، عربستان سعودي، الجزاير، يمن، کويت، دولت خودگردان فلسطين، لبنان، سوريه و مصر.
بسياري از اين کشورها در حالي در همه بيانيههاي عربي و بينالمللي عليه تماميت ارضي ايران موضع ميگيرند که همواره از پشتيبانيهاي مادی و سياسي ايران برخوردار بودهاند.
انکار نميتوان کرد که پيامدهاي مسامحه ماست که پس از تکرار ادعاهاي بي پایه دولتهاي عربي به نام خليجفارس و جزاير سهگانه هميشه ايراني، هم اينک در کتابهاي درسي کشورهاي عرب به ويژه امارات متحده (بهتر است بناميم ايراني) استانهاي جنوبي ايران شامل خوزستان، بوشهر، هرمزگان و حتي بخشهايي از استان فارس و همه جزاير و بنادر خليج فارس را به عنوان مناطق عرب نشين و با نام جعلي عربستان و تجزيه شده از ايران به چاپ رسانده است!
اما در مسأله ادعاهاي امارات نسبت به تماميت ارضي ايران در خليج فارس، چند نكته که بارها بر آن تاکید کردهایم، قابل تأمل است:
1 ـ تاريخ اين را به ما ميگويد که از هزاره دوم پيش از ميلاد مسيح (از بيش از چهار هزار سال پيش) تاكنون جزاير سهگانه ابوموسي، تنب بزرگ و تنب كوچك به همراه ديگر جزاير، بنادر و سواحل شمال و جنوب خليج فارس قلمرو حكومتهاي گوناگون ايراني بوده است. وجود نقشههاي باستاني حكومت هخامنشيان، اشكانيان و ساسانيان، سنگنبشتههاي متعدد، نامهاي نژاده پارسي اين مناطق، بيش از 23 نقشه رسمي و نيمهرسمي كه توسط دولتهاي بريتانيا و ديگر دولتهای غربي در قرون گذشته به چاپ رسيده، نامههاي رسمي دولتي حكومتهاي گوناگون ايران زمين و اسناد و كتابهاي تاريخي موجود در كتابخانههاي سراسر دنيا و بسياري اسناد ديگر، تعلق اين جزاير را به ايران به خوبي به اثبات ميرساند.
از جمله كتابهاي تاريخي، ميتوان به كتاب «محمود سديد كبابي بندر عباسي» اشاره كرد كه در آن اسناد جالب توجهي است كه از آن ميان، ميتوان به سندي اشاره كرد كه در آن حاكمان شارجه و رأسالخيمه که در آن زمان به چوپاني اشتغال داشتهاند، براي تعليف احشام خود در جزيره ابوموسي ـ كه به دليل مراتع سرسبز خود به «گت سبزو» نيز معروف بود ـ از حاكمان ايران اجازه ميگرفتند و پس از چرای دامها هم مراتب خدمتگزاري و سپاس خود را به ايرانيان اعلام ميداشتهاند!
ابوموسي، تنب بزرگ و تنب كوچك، سه جزيرهاي هستند كه با وجود اينكه وسعت چنداني ندارند، ولي از اهميت استراتژيك منحصر به فردي برخوردارند. اين جزاير همچون زنجيرهاي دفاعي و امنيتي در جنوب ايران، در دهانه خليج فارس و تنگه هرمز همانند ناوگاني ثابت، هرگونه تحرك و عبور و مرور كشتيها به خليج فارس را در كنترل دارند.
2 ـ در زمان انعقاد تفاهمنامه ميان ايران و شيخ شارجه و بازگشت جزاير به ايران، هنوز دولتي با نام امارات متحده عربي، وجود خارجي نداشت تا بتواند ادعايي نسبت به جزاير تاريخي ايران داشته باشد. در واقع موجوديت کشوري با نام امارات متحده عربي پس از بازگشت جزاير تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسي به ايران به عنوان يك كشور مستقل، موجوديت يافت.
3 ـ شوراي همكاري خليج فارس نيز در زمان انعقاد اين تفاهمنامه هنوز تشكيل نشده بود؛ بنابراين، از لحاظ حقوق بينالملل نميتواند نسبت به تماميت ارضي ايران، ادعايي مطرح كند.
4 ـ بنا بر يك اصل حقوقي در روابط بينالملل، وجود قرارداد دوجانبه، حق و مسئوليتي براي كشور سوم ايجاد نميكند؛ بنابراين دخالت هر كشور و نهاد و سازمان ثالث در مسأله جزيره ابوموسي، غيرقانوني است.
5 ـ پس از اعمال حاكميت دوباره ايران بر جزاير سهگانه، چند كشور عربي از جمله ليبي، عراق و يمن، در دسامبر 1971 از ايران به شوراي امنيت سازمان ملل شكايت كردند كه شوراي امنيت با بررسي پرونده، آن را براي هميشه مختومه اعلام كرد، چرا که اين شورا براي يک موضوع دوبار تصميم گيري نميکند. اينگونه بود كه اعراب به دنبال راهكاري براي بينالمللي كردن دوباره اين ادعاهاي بيپايه خود بودند تا اينكه بهترين حربه را توسل به دادگاه لاهه يافتند.
پايان سخن آن که:
1 ـ با توجه به گردش مالي عظيمي که حضور ميليونها گردشگر و زاير ايراني و فعاليت بيش از هفتصد هزار ايراني مقيم و هزاران شرکت تجاري ايراني تاکنون براي امارات، عربستان سعودي، قطر، کويت و دیگر شيوخ راحتطلب جنوب خليج فارس به همراه داشته، آیا نبايد تدابيري براي بهره گيري از اين پتانسيل عظيم اقتصادي به عنوان اهرم فشاري براي جلوگيري از ادامه حرمت شکنيهاي پياپي اعراب به تماميت ارضي ايران و نام تاريخي خليج فارس انديشيده و به کار گرفته شود؟
2 ـ نکتهاي عبرت آموز و تأثرانگيز که توسط پژوهشگران ايراني کمتر بدان پرداخته شده چگونگي تغيير نام تاريخي درياي پارس در بخش شمالي اقيانوس هند است. با وجود اين که در بسياري از نقشههاي تاريخي بينالمللي قرون گذشته، نام اين دريا با نام درياي پارس ثبت شده، در اواخر قرن 19 ميلادي در غفلت و عدم قاطعيت ايرانيان عصر قاجار در برابر تحريف نام آن با دسيسههاي امپراتوري بريتانياي استعمارگر به درياي «عمان» تغيير يافت؛ مسألهاي که لازم است از سوي متخصصان ژئوپلتيک و سياست بينالملل بدان توجه کافي اعمال شود، زيرا فاش کردن چگونگي انجام اين توطئه دستکم ميتواند در تقويت موضع ايرانيان در برابر جاعلان عربي نام خليج فارس کارگشا باشد.
3 ـ آيا هنگام آن نرسيده که به جاي پيشنهاد تعجب برانگيز عضويت ايران در اتحاديه پان عربيستي عرب (که برابر است با دست شستن از هويت ملي ايراني، تماميت ارضي ايران و نام خليج فارس) اتحاديهاي سياسي فرهنگي با مشارکت دست کم يازده کشور هم تاريخ و هم فرهنگ فلات ايران شکل گيرد؟ بيترديد تواناييهاي انکار نشدني و پشتوانههاي غني سياسي، تاريخي و فرهنگي ما پاسخ کافي براي ياوه سراييهاي دشمنان خواهد داشت ولي نميتوان منکر شد، موضعگيري هماهنگ يازده کشور هم فرهنگ و هم تبار ايراني ميتواند پشت گرمي خوبي براي اثبات حقانيت تاريخي کشور ايران و نيز دیگر کشورهاي عضو اين اتحاديه به شمار رود.
4 ـ آيا در برابر ادعاها و زيادهخواهيهاي بي پایه بيست و دو کشور عربي عليه نام تاريخي، رسمي، بينالمللي خليج فارس و جزاير سهگانه هميشه ايراني که هر روز شکل جديد و ابعاد وسيعتري پيدا ميکند، بهتر نيست موضع ايرانيان از حالت انفعالي به حالت مقتدرانه عوض شود؟ آيا وقت آن نرسيده که سخنگوي محترم وزارت خارجه جمهوري اسلامي از اين پس به جاي بيانيه تکراري «رد کردن ادعاهاي بي پايه نسبت به تماميت ارضي ايران در جزاير تنب کوچک، تنب بزرگ و ابو موسي»، پس از هر بيانيه ضد ايراني کشورهاي عربي و برای جلوگيري از تکرار آن، به صدور بيانيه رسمي در قالب آگاهي رساني (و نه الزاما ادعاهاي ارضي) در زمينه بازگويي پيشينه حاکميت تاريخي ايران بر کرانههاي جنوبي خليج هميشه فارس و تأکيد بر مالکيت تاريخي ايران بر بحرين و جزيره سير بو نعير (که در اشغال امارات قرار دارد) بپردازد؟
tabnak
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)