دکتر جان لیمبرت، دکترای تاریخ از دانشگاه هاروارد و یکی از اساتید شرق شناسی با تخصص در حوزه تمدن ایران است. او تا کنون دو کتاب در این باره نوشته است.

کتاب « شیراز در روزگار حافظ، شکوهمندی شهر ایرانی در قرون وسطی» در سال 2001در آمریکا به چاپ رسید و سال گذشته در ایران، با ترجمه همایون صنعتی زاده منتشر شد و از سوی صاحب نظران مورد توجه بسیارقرار گرفت. گلی امامی، در نقد مفصلی که بر این کتاب نوشته است، می گوید « کتاب می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که شیراز حافظ، چگونه شهری بود. جایی نا امن و سرشار از خشونت، در عین حال برج اولیاء و سرانجام مرکز درخشان و فروزان فرهنگ ایرانی و زبان فارسی بود.»

مصاحبه ای را با پروفسور جان لیمبرت مؤلف این کتاب که تسلط کامل به زبان فارسی نیز دارد می خوانید :


آقای لیمبرت! شما چگونه با ایران و فرهنگ ایران آشنا شدید؟

جان لیمبرت: به طور اتفاقی. وقتی دانشجوی سال دوم دانشگاه بودم، پدرم که کارمند دولت بود از طرف وزارت کار مأموریت یافت که برای دو سه سال به ایران برود و در اصل چهار آن زمان کار کند.

من در تعطیلات تابستان، دو ماه پیش پدر و مادرم بودم که آن موقع یعنی سال 1341در تهران زندگی می کردند. آن زمان دکتر امینی نخست وزیر ایران بود.

طی آن مدت برای یاد گرفتن زبان فارسی به انجمن ایران آمریکا می رفتم و همچنین به چند شهر از جمله اصفهان و شیراز سفر کردیم. تقریبا از همان موقع علاقمند شدم که در مورد خاورمیانه به خصوص ایران، بیشتر بدانم.

وقتی به دانشگاه بازگشتم، رشته مطالعات خاورمیانه را دنبال کردم. آن زمان دکتر فرای، دوست و ایران شناس بزرگ و همچنین پروفسور دیب، یکی از مستشرقین نامدار و برجسته این رشته را در دانشگاه تدریس می کردند و داستان من از آنجا شروع شده است.

در « شیراز در روزگار حافظ، شکوهمندی شهر ایرانی در قرون وسطی» کوشش کردم تا محیط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن زمان را بازسازی کنم.

تخصص من ادبیات نیست و نمی توانم بگویم حافظ شناس هستم. رشته من تاریخ است و در این کتاب به این مسئله پرداخته ام که این شاهکار ادبیات فارسی در چه محیطی زاده شده و رشد کرده است.

- پروفسور جان لیمبرت شما تحصیلات خود را به طور مشخص در رشته شرق شناسی ادامه دادید؟

ـ بله کاملا درست است.

- شما چند کتاب تألیف کرده اید؟

ـ کتاب «شیراز در روزگار حافظ» کتاب دوم من است. اکنون مشغول تدوین کتاب سوم هستم. کتاب اول نیز کتابی است با موضوع کلی به نام« ایران در جنگ با تاریخ».

- موضوع کتاب اول چیست؟

ـ یک موضوع کلی در مورد تاریخ، فرهنگ و سیاست ایران در سطح عمومی یا برای کلاس های دانشگاهی.

- بعد از آن، شما کتاب «شیراز در روزگار حافظ» را تألیف کردید؟

ـ کتاب دوم در سال 2004منتشر شد. این کتاب داستان درازی دارد و تولد آن به صورت تز دکترا بوده است.

- شما چه مدت در ایران زندگی کرده اید؟

ـ در مجموع حدود هفت سال. بین سال های 1968-1964که دو سال آن را دبیر انگلیسی بودم. بعد از آن از سال1968تا 1972 در شیراز زندگی می کردم و بر روی مورد تز دکترایم تحقیق می کردم و هم زمان در دانشگاه شیراز مشغول تدریس بودم.

طی چهار سالی که در شیراز بودم، هم به صورت کتابخانه ای و مهم تر از آن به صورت میدانی، بر روی تز دکترایم کار می کردم و در خود شیراز، آثار تاریخی و کتیبه ها را بررسی می کردم و با نتیجه این تحقیقات رساله دکترا نوشتم.

چند سال پس از آن، به این فکر افتادم که این رساله دکترا را تصحیح کنم و به صورت کتاب درآورم ولی متأسفانه به دلیل اتفاقات سال 1979این کار ناتمام ماند تا اوایل سال 2000که در آن زمان تشویق و کمک استاد دانشگاه کلمبیا، یعنی دکتر دیک ریچارد بالت، باعث شد این کار را تمام کنم و بلاخره در سال 2004توسط دانشگاه واشنگتن به صورت کتاب منتشر شد.

- در این کتاب سویه های ادبی این شاعر را بسیار کم بررسی کرده اید. توضیح دهید که بیشتر به چه جنبه هایی از جهان حافظ پرداخته اید؟

ـ در این کتاب کوشش کردم تا محیط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن زمان را بازسازی کنم.

تخصص من ادبیات نیست و نمی توانم بگویم حافظ شناس هستم. رشته من تاریخ است و در این کتاب به این مسئله پرداخته ام که این شاهکار ادبیات فارسی در چه محیطی زاده شده و رشد کرده است.

- در هدف اولیه خود برای تألیف این کتاب، بیشتر به دنبال شناسایی حافظ در متن تاریخی یک شهر بودید یا در پی شناخت شیراز در میان ابیات شاعر؟

ـ من همیشه به تاریخ شیراز و به طور کلی به تاریخ ایران علاقمند بوده ام .

همان طور که می گوییم حافظ نتوانست از اتفاقات آن زمان و محیط اطراف خود جدا بماند، همین گونه این مسئله بر روی خود تاریخ اثر می گذارد.

- در مورد دوران آل بویه، سلجوقیان، قاجاریه و صفویه اطلاعات زیادی در دست است ولی آن دوران خوب شناخته نشده است و اطلاع زیادی از آن در دست نیست.

ـ در قرن هشتم هجری، شیراز برای خود پایتختی بوده و علاوه بر مرکز فرهنگی یک مرکز سیاسی نیز بوده است.

هنگام تحقیق متوجه شدم که بررسی عمیق تری بر روی این دوران لازم است تا ببینیم که در آن زمان چه گذشت و چطور در شرایط آن دوران، چنین فرهنگ عمیق و جاویدانی به وجود آمد.

- با توجه به پژوهش های شما، آیا می توانیم با صراحت بگوییم چه عواملی باعث می شوند در این مقطع تاریخی که حدود دو قرن به طول می انجامد، افرادی مانند سعدی، خواجو و بالاخره حافظ که اسطوره های زبان فارسی هستند، پدیدار شوند؟

ـ سؤال بسیار خوبی است. شاید هرگز به دقت نتوانیم به این سؤال پاسخ دهیم.

در اشعار حافظ می بینیم که در شعر مخصوصی، به اسامی پنج نفر از رجال معروف مملکت فارس اشاره می کند که هر کدام از آنها در نوع خود، قدرت و نفوذ خاصی در شیراز قرن هشتم داشته اند. از جمله حاکم شهر، شاه شیخ ابواسحاق انجوی، وزیر همین حاکم، قاضی القضات، یکی از دانشمندان بزرگ و رهبر صوفیان آن زمان.

دوران حافظ، دوران آرامی نبوده است و شهر چندین بار محاصره شده و جنگ های سختی بین گروه های مختلف درگرفته است و هم در داخل شهر و هم در خارج آن بسیار پر تلاطم و ناآرام بوده است.

- شما پروژه دیگری هم برای تألیف در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران در دست دارید؟

ـ من همیشه به این موضوعات علاقمندم. اگر هر کدام از خوانندگان شما پیشنهادی در این مورد دارد، من با کمال میل به پیشنهادات گوش می دهم و انشاءالله در آینده می توانم این موضوع را دنبال کنم.