نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: نقد و بررسي بازی Heavy Rain

  1. #1
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    hosts/download
    نوشته ها
    1,004
    تشکر تشکر کرده 
    910
    تشکر تشکر شده 
    1,645
    تشکر شده در
    569 پست
    قدرت امتیاز دهی
    63
    Array

    پیش فرض نقد و بررسي بازی Heavy Rain

    heavy rain cover post1


    باران سنگین نام عنوان یکی از بازی هایی است که به تازگی وارد بازار شده است این بازی به دلیل تبلیغات و اطلاع رسانی زیاد سازندگانش خود را خیلی زود در دل مخاطبان جا کرد ، نتها نظر مخاطبان کنسول PS3 را جلب کرد بلکه نظر مخاطبان پی سی و دیگر کنسول ها را نیز به خود جلب کرد بازی داستان 4 فرد را روایت می کند که زندگی دشواری را دارند و هرکدام به گونه ای دچار بیماری های روحی و روانی شده اند و هر کدام به دنبال یک قاتل هستند ، " قاتل اُریگامی". پس از معرفی شخصیت ها و داستان هر یک به سراغ تعریف داستان کامل میرویم.



    heavy rain 2009 08 18 09 10 500

    اُریگامی یک هنر است هنر درست کردن یک کاغذ ساده به اشکال مختلف این هنر یکی از محبوب ترین هنر های ژاپن است و در همان جا هم ابداع شده است ، که در سریال محبوب "فرار از زندان" زیاد دیده شده است. در این بازی قاتل پس از هر بار انجام قتل یک اریگامی به جا میگذارد برای همین به این اسم "قاتل اُریگامی" معروف است. قاتل اُریگامی یک قاتل بی رحم است که بچه ها را از محلات فقییر نشین می دزد.


    معرفی شخصیت ها :

    در این بازی با 4 شخصیت سرو کار دارید 4 شخصیت متفاوت که هر کدام گرفتاری های روحی دارند و البته بعضی از آنها هم به آرامبخش معتاد هستند . بازی فارنهایت را به یاد آورید ... شما در نقش چند نفر در بازی ، بازی میکردید این آلمان خودش یک نو آوری بود که بازی را از دید چند شخصیت دنبال میکنید ، و همین باعث میشد که شما در بازی غوطه ور شوید . خب اولین چیزی که به چشم میخورد مشکلات خانوادگی هر شخصیت است که در روند بازی تائثیر بسزایی دارد

    مدیسون پجی :

    heavy rain 2009 08 18 09 08 500


    مدیسون یک عکاس و روزنامه نگار است!

    مدیسون تنها زندگی میکند و یک روزنامه نگار است او ناخود اگاه درگیر قتل های زنجیره ای "قاتل اُریگامی" میشود ، همچنین مدیسون دچار بی خوابی و کابوس است و با آرامش کار هایش را انجام میدهد او قطعا یکی از جذابترین شخصیت های "باران سنگین" است. مدیسون اطلاعات خوبی از "قاتل اُریگامی" دارد و همین باعث شده تا او این داستان را دنبال کند و به نحوی وارد و درگیر این قضایا شود ، مدیسون شخصیتی ساده و آرام است ولی در عین حال در مرحله ی که باید وارد "باشگاه مرداب آبی " شود خیلی زیرکانه عمل میکند.

    نرمن جیدن :
    heavy rain 2009 08 18 09 05 500


    نرمن با عینک مادون قرمزش محل های جرم را بررسی میکند!


    کاراگاه FBA است که مسئول قتل های "قاتل اُریگامی" نیز می باشد ، نرمن در نگاه اول بسیار با هوش و زیرک به نظر میرسد اما این زیرکی ها همه اثرات داروی محرک حافظه ، هوش و حواس است او به این دارو اعتیاد آورده است و از همین رو اگر دارو به او نرسد او نمی تواند حرکت کند . نرمن بسیار سمج است و در پیدا کردن "قاتل اریگامی" درنگ نمی کند.


    اتان مارس :
    heavy rain 2009 08 18 09 02 500


    غم را میتوان در صورت اتان دید!

    با زندگی سیاه اتان آشنا شوید ، اتان عاشق خانواده خود است » همسرش ، دو پسرش جیسون و شان ، چه چیزی باعث شده تا زندگی او سیاه شود ...؟ بر میگردیم به عقب قبل از این که زندگی او رو به سوی تباهی برود اتان خودش را برای جشن تولد پسرش جیسون آماده میکند به حمام میرود و بعد از انجام دادن کار هایش و صرف نهار بعد از ظهر با خانواده اش به سوی مرکز تجاری بزرگ میروند امروز روز بزرگی برای جیسون است ، بچه هایش به قسمت اسباب بازی های فروشگاه میروند و اتان و همسرش هم به خرید هدایا می پردازند سرشان حسابی گرم میشود ، وقتی اتان دنبال جیسون میگردد اورا پیدا نمیکند یعنی چه شده است ؟! نا گهان اتان جیسون را میبیند که به سمت خیابان میرود اتان سریع به دنبالش میدود و او و خودش را پرتاب میکند ، شش ماه بعد وفتی چشمانش را باز میکند میفهمد که جیسون در آن تصادف نابهنگام جانباخته است ، او شش ماه بعد از کما زندگی جدیدی با درد و غم شروع میکند ، زندگی که امید در آن سهم کوچکی دارد او هنوز هم از اثرات تصادف رنج میبرد بازی 2 سال بعد از حوادث را روایت میکند که تنها امیدش به شان پسر دیگرش است که او هم در خطر بزرگتری می افتد ، شان توسط قاتل اُریگامی دزدیده میشود و اتان 4 روز فرصت برای نجات دادن جان تک پسرش دارد ، اتان دیگر اتان قدیم نیست ریشش بلند شده است و همسرش هم از او جدا شده (بدلیل اینکه فکر میکرد اتان مسئول مرگ جیسون بوده )است ، پایان این قصه غم انگیز چیست ؟! به این نکته هم اشاره میکنم که بازی از قسمت اتان شروع خواهد شد.همچنین اتان در کابوس های خود یک جسد های زیادی را میبیند که در آب قرق شده اند و خود را که در دستانش اُریگامی است.

    اسکات شلبی:
    heavy rain 2009 08 18 09 03 500


    اسکات یک کاراگاه است!

    یک کاراگاه که روی پرونده قاتل اُریگامی کار میکند او به بیماری آسم مبتلا هست و همیشه باید به دنبال دارویش باشد در قسمت اسکات ما زیاد معرفی نداریم چون اسکات مشکلات خانوادگی که داستان بازی روایت کند را نداشته است اما در مراحلی که از آن دیده ام میتوانم بگویم او یک نابغه در حرف کشیدن از زیر زبان یا راضی کردن یک فرد است مانند : سکانس های مغازه حسن که پسرش توسط قاتل اُریگامی کشته شده است.
    heavy rain 2009 08 18 09 06 500

    نوع برخورد این 4 شخصیت بسیار جالب است و لی از همه بیشتر سماجتشان را تحسین میکنم. بر خلاف اکثر بازی ها که بایک دسته ابر قهرمان طرف هستیم در این بازی با 4 فرد عادی که ممکن است حتی خودمان هم شبیه به آنها باشیم و این بسیار جالب است چون در بعضی مواقع ترس را در چشمان و صورتشان خواهیم دید و این بسیار جالب و جذاب است. داستان بازی از قسمت اتان شروع میشود فرزند اتان دزدیده میشود و او هم میخواهد یک تنه برود و پسرش را نجات دهد که مدیسون را هم درگیر داستان میکند در این بین نرمن و اسکات هم که سررشته ای در اینکار ها هم دارند به نوعی به اتان در پیدا کردن قاتل اُریگامی کمک بسزایی میکنند ولی جالب اینجاست که هر کدام به هم دیگر شک میکنند در این که دیگری قاتل است اینجاست که بازیباز در اوج داستان قرق میشود ، داستان به سرعت روایت میشود و در اواخر این داستان تندتر از قبل روایت میشود و باعث هیجان زیادی میشود باید قبول کرد داستان بازی از یک فیلم برجسته سینمایی هالیود چیزی کم ندارد ، داستان در نوع خودش کم نظیر است و البته نباید دیوید کیج این اسطوره در بازی سازی را فراموش کرد او کمک بزرگی به صنعت بازی سازی کرده است و نشان داده است که بازی رایانه ای هیچ دسته کمی از یک فیلم سینمایی ندارد و البته نباید نقطه اصلی الهام بازیساز را از فیلم "هفت" فراموش کرد نه اشتباه نکنید این بدین معنی نیست که بازی کپی از فیلم است بازی داستان خود را روایط میکند.
    heavy rain 2009 08 18 09 11jpg 500


    سیستم دکمه زنی پشت سر هم ، جذاب است!

    من بشخصه در بازی فارنهایت (ساخته همین بازیساز است) با سیستم دکمه زنی پشت سرهم (quick Time events) آشنا شدم برای استفاده از این سیستم به چند چیز اصلی نیاز است : 1. تمرکز 2. نداشتن استرس 3.دقت فراوان 4. زل زدن به ال سی دی . این 4 نکته از مهمترین ها هستند ، این سیستم در بازی نقش بسزایی دارد و مهمترین بخش آن است به طوری که ممکن است در آن بازیکن شما حتی بمیرد ولی شما 2 انتخاب دارید وقتی qte شروع نشده ان را انجام ندهید و جان کراکتر خود را بخرید ولی در اصل دارید اشتباه می کنید چون روند داستان وقتی qte را انجام می دهید سرنوشت داستان را عوض میکنید و لذت یک qte را از دست میدهید!
    heavy rain 2009 08 18 09 07 500


    شما انتخاب میکنید اتان با فرزندش چه کار کند !؟

    بخش دیگر گیم پلی به کاراگاهی و صحبت کردن و سرنخ پیدا کردن می گذرد سیستم کنترل بازی هم به نحوه خودش جالب است مانند بازی ریسینگ شما با انالوگ سمت چپ جهت را مشخص می کنید و با R2 راه میروید این سیستم خودش به طبیعی تر شدن بازی کمک بسزایی میکند ولی یک مشکل است شما نمیتوانید بدوید فقط میتوانید راه بروید یا کمی تند تر راه بروید ولی در این قسمت صحنه اکشنی هم نیست که شما بخواهید بدوید و بیشتر صحنه های اکشن یا بهتر است بگویم تمام صحنه های اکشن در qte اتفاق میفتد ، نکته جالب هم انتخاب دیالوگ ها است علاوه بر اینکه دیالوگ ها (دیالوگ که نمی توان گفت بیشتر مانند این است که چه کاری باید انجام دهید) بسیار با ارزش هستند ، در پایان بازی تاثییر بسزای دارند حتی وقتی که پسر اتان در حال نگاه کردن تلویزیون است میتوانید به او بگویید : درسش را بخواند ، برود بخوابد ، با او بازی کنید یا... در هر قسمت نوع عمل دور سر کارکتر می چرخد و شما باید با با دکمه های :مربع ، سه گوش ، دایره ویا ضربدر آن را انتخاب کنید که بسیار جالب است البته یادتان باشد که این اعمال خیلی تاثییر گذار است. یکی از نکات جالب دیگر این است که بازی به شما اجازه میدهد که با گیم پلی به نوعی اُخت شوید یعنی خوب یاد بگیرید مثلا در خانه کارکتر خود مسواک میزنید ، حمام میروید و ... که این کارا رو شما باید انجام بدید و به نوعی با گیم پلی آشنا شوید.
    heavy rain 2009 08 18 09 04 500


    گرافیک بازی فوق العاده است!

    گرافیک بازی در نوع خود بی نظیر است چهره های کارکتر ها ، محیط زندگی شان ، نور پردازی عالی همه دست به دست هم داده اند تا یک بازی بینقص را داشته باشیم چهره ها همگی بسیار زیبا و با حوصله طراحی شده اند و حتی به کوچکترین جزئیات صورت توجه شده است ، ریخته شدن اشک یا باران بر روی صورت صحنه های بارانی در بازی بی نظیر است و با محیط تاریک پی اس 3 هماهنگی کامل دارد ولی محیط افتابی بازی کمی کار دارد (البته هوای آفتابی بسیار کم در بازی وجود دارد) کات سین ها و ... باعث شده تا شما با یک فیلم طرف باشید تا بازی رایانه ای.
    heavy rain 2009 08 18 09 09 500


    موسیقی بازی یک بخش بی نظیر بازی است موسیقی غمناک بازی بازیباز را تحت تاثییر قرار میدهد و بر روی خودم خیلی در حین بازی کردن تاثییر گذاشت صدا گذاری ها عالی هستند حتی حرکات لب و صورت کارکتر ها به عالی ترین نحو با صدا گذاری همخوانی دارد و واقعا حرفه ای بین کارکتر ها رد و بدل میشود مانند دیالوگ ها سناریو های از پیش تعیین نشده ، البته در بعضی از شخصیت ها صدا به شخصیت ها نمی خورد یا بد کلمات را بیان میکنند این مورد شامل شخصیت های اصلی نمیشود ولی در کل خیلی خوب است و میتوانیم از این اشتباهات کوچک بازی چشم پوشی کنیم .

    بحث نکنید لطفا
    هر چی بوده ماله قدیما بوده

  2. #2
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    hosts/download
    نوشته ها
    1,004
    تشکر تشکر کرده 
    910
    تشکر تشکر شده 
    1,645
    تشکر شده در
    569 پست
    قدرت امتیاز دهی
    63
    Array

    نقد و بررسی بازی heavy rain -

    زندگیِ دوست داشتنیِ من زیر باران


    I have probably spent 10,000 hours playing various sorts of electronic games. But no single-player experience has made me as genuinely nervous, unsettled, surprised, emotionally riven and altogether involved as Heavy Rain, a noir murder mystery inspired by film masters like Hitchcock, Kubrick and David Lynch.

    Seth Schiesel , NY Time

    ss preview BLACKOUT 02slideshowtrue


    سکانس اول : زیر باران

    دنیا با تمام زیبایی هایش بر سرت آوار میشود . مصیبت های کوچک و بزرگ یکی پس از دیگری به سراغت می آیند . انها مانند قطرات باران تو را محاصره میکنند . راه فراری نیست ، تو برای این به وجود امده ای که زجر بکشی . او تو را در مشت خود گرفته است . راه رهایی در رستگاری است . تو مانند ارکیده نماد بی گناهی هستی . به خودت بیا . هنوز هم کسانی هستند که تو را دوست دارند . برای نجات انها حاضری تا کجا پیش بروی ؟



    ایا واقعا اینجا اخر دنیاست ؟ چرا کسی نیست که کمکش کند ؟ دنیا دار مکافات است بسوز و بساز .



    اتان مارس مهندس ارشیتکتی که زندگی خود را وقف خانواده اش کرده است . او پدری مهربان و همسری دوست داشتنی است . روز ها در خانه میماند تا به کارهای خود برسد . امروز که از خواب بلند میشود صدایی نمیشنود ! چه خبر است ؟ اهان امروز روز مهمی است قراره تولد 10 سالگی جیسون را جشن بگیریم ! اَش ، بچه ها رو بیرون برده تا خرید کنند . اتان از اولین لحظات بازی تنهاست . ایا قراره تا اخر بازی نیز تنها باشد ؟



    زندگی اتان از ان زمان که برای خرید به همراه همسرش و دو پسرش شاون و جیسون به فروشگاه زنجیره ای میروند تیره و تار میشود ! انها با همیشه با هم هستند ، بازی میکنند ، خنده و شادی انها تمام فضای فروشگاه را پر کرده است . جیسون مثل همیشه بازیگوش است ! او بادکنک خود را بر میدارد تا کمی با ان بازی کند ! اتان فقط لحظه ای از جیسون غفلت کرد ، جیسون غیب شده ، خدای من او هیچ کجا نیست ! این همه بچه ، چطور باید جیسون رو پیدا کرد ؟



    جیسون ، جیسون ، جیسون ، اینها فریاد های اتان است که دردمندانه به دنبال پسر 10 ساله خود میگردد . خدای من جیسون وسط خیابان است ماشینی به سرعت به طرف او میاید ، اتان خود را به طرف جیسون پرتاب میکند ولی کار از کار گذشته است و ...



    2 سال بعد :

    اکنون زندگی برای اتان سیاه تر از هر زمانی است ! جیسون مرده و تنها امید زندگیه اتان حضور شاون پسر کوچکش است . همسرش او را رها کرده ، زندگی اتان دیگر ان رنگ و روی سابق را ندارد ! او تحت تاثیر مرگ جیسون به بیماری های روانی و افسردگی حاد مبتلا شده است . دیگر خبری از زندگی شاد و سرزنده ی سابق نیست ، همه چیز بوی سکوت و انزوا گرفته است . ایا این پایان بدبیاری های یک پدر داغدار است ؟



    اکنون قاتل اریگامی نشان داستان به سراغ او میاید ، این بار نوبت شاون است که در خطر قرار بگیرد . قاتل اریگامی شاون را میدزد و به اتان 4 روز مهلت میدهد که تمام تلاش خود را برای نجات شاون به کار بندد ! اتان راه دیگری جز اطاعت از او ندارد . قاتل اریگامی روزگار سختی برای او رقم میزند ! ایا او میتواند شاون را نجات دهد ؟ ایا او میتواند قاتل اریگامی را پیدا کند ؟



    در این راه او باید از جان خویش نیز بگذرد .



    اسکات شلبی ، پلیس بازنشسته ای که اکنون به عنوان یک کارآگاه خصوصی در پی یافتن قاتل اریگامی است ! او مبتلا به آسم است ، و همیشه باید داروی آسم به همراه داشته باشد ! با این سن و سال و این اضافه وزن یافتن قاتل اریگامی نمیتواند کار اسانی برای او باشد ! او در ادراه ی پلیس نیز اشنایانی دارد ! اسکات به سختی به دنبال یافتن قاتل است ! و در این امر از هیچکاری دریغ نمیکند . او به سخت ترین کارها دست میزند تا اطلاعاتی در باره ی قاتل اریگامی بیابد . در این راه زنی به نام لورن او را همراهی می کند ، لورن زنی است که پسر خود را به وسیله ی قاتل اریگامی از دست داده و و هم اکنون مترصد گرفتن انتقامی سخت از اوست .



    نورمن جیدن ، مامور باهوش و زیرک سازمان FBI ، او یک افسر وظیفه شناس است که پرونده ی قتل های قاتل اریگامی در اختیار اوست تا این قاتلِ جانی را دستگیر کند .او از ابزار جدیدی نیز در روند کاری خود استفاده میکند مانند عینک دودی مخصوصی که رابط کاربری جدیدی برای ارتباط و تحقیق و تفحس در ارشیو اداره ی FBI است . این عینک دارای مادون ماورای بنفش است و قادر است با تطبیق دی ان ای با ارشیو سازمان متهم را شناسایی کند ! این عینک که به اختصار ARI نام دارد در یافتن سرنخ ها بسیار مفید و کارامد نیز هست ! ادامه ی بحث درباره ی نواوری های این عینک را کنار میگذارم تا شما هم که برای اولین بار با بعضی کارایی های ان اشنا میشوید از دیدن انها ذوق زده شوید ! اما نورمن نیز به خودی خود مورد دار است ! او از نوعی محرک مغزی به نام Triptocine استفاده میکند که باعث تحریک مغز میشود و باعث بالا رفتن ضریب هوشی میشود ! البته این دارو اعتیاد اور است ! نورمن با خود کلنجار میرود که از ان استفاده نکند اما وقتی اعتیاد تمام بدن او را مانند کاغذی در دست خود گرفته است اراده ی نورمن راه گشا نیست !



    نورمن در راه یافتن قاتل سریالی در دردسر های متعددی میافتد که رها شدن از انها راه یافتن این قاتل را پیش روی او میگذارد ! ایا نورمن موفق میشود قاتل اریگامی را دستگیر کند ؟



    مدیسون پیج ، عکاس و خبرنگار زیبایی که به طور ناخواسته سر از داستان قتل های زنجیره ای قاتل اریگامی در میاورد . او در یک خانه ی مرکز شهر به تنهایی زندگی میکند ، مدیسون به تدریج مبتلا به بیخوابی و کابوس های شبانه میشود ! مدیسون که به طور اتفاقی بر سر راه این اتفاقات قرار میگیرد ، به اتان کمک میکند تا کمی از بار مشکلات او را کم کند اما واقعا مدیسون نقشی در این قتل ها ندارد ! ایا حس خبرنگاری او باعث شده که همپای اتان با سخت ترین موقعیت ها رو به رو شود ؟




    قاتل اریگامی کیست ؟


    ss preview MAD NEON2slideshowtrue



    سکانس دوم : ببار باران ، ببار



    تجربه ی بازی کردن Heavy Rain برای کسانی که قبلا بازی زیبای فارنهایت را تجربه کرده بودند تجربه ای تا حدودی اشناست ! البته نه اینکه بازی ها شبیه هم باشند اما میتوان ریشه های معنایی مشترک خاصی در هردو عنوان یافت . Heavy Rain را نباید یک بازی در نظر گرفت این مدیا بیشتر شبیه فیلم است . موج نوی سینمای نوآر در سال های اخیر با عنوان تحسین شده ی Se7en اثر دیوید فینچر ، روحی تازه در کالبد خود دید ، اکنون بازی سینمایی دیوید کیج را میتوان موج نوی صنعت بازیسازی نامید ، صنعتی که با تکرار خویش دیگر جذابیت های گذشته ی خود را از دست میداد ، دیوید کیج را باید نجات دهنده ی این صنعت از کلیشه شدن نامید . باید دید بزرگان صنعت بازیسازی میتوانند از این حرکت درس بگیرند یا خیر !



    Heavy Rain بازی بسیار جذابی است ، بازیی که به قول دیوید کیج وام دار فیلم های هیچکاکی ، دیوید لینچ و کوبریک فقید است ! در جای جای بازی لحظه های احساسی و درام زیادی مشاهده میکنید ، بازی پر است از سکانس هایی که شما را به فکر وادار میکند . داستان بازی به زیبایی هر چه تمام تر برای اولین بار در بخش تک نفره توسط 4 کرکتر روایت میشود ، تویست های داستانی تا اواخر بازی دست از سر شما بر نمیدارند . شما در بازی با هر 4 شخصیت بازی خواهید کرد و کنترل کردن انها واقعا برای شما لذت بخش خواهد بود هر کدام از انها خصوصیت ها و ویژگی های منحصر به فرد خود را دارا هستند و این که در صحنه ی بعدی با کدام کرکتر بازی را دنبال میکنید برای شما سورپرایز کننده خواهد بود ! بازی کاملا دارای یک گیم پلی کند ولی بی نظیر است شما در تمام طول بازی هر حرکتی را باید به وسیله ی دکمه زنی یا حرکات Sixaxis رد کنید ! بازی پر شده از حوادث و اتفاقاتی که شما باید با دکمه زنی از پس انها بر بیایید .



    اما فراموش نکنید که همین دکمه زنی ها نیز خود چندین راه پیش روی شما میگذارند ! مثلا در مواقعی که اسکات شلبی از فردی تحقیق میکند یا از او سوالاتی میپرسد میتواند هم از اهرم فشار استفاده کند و هم اینکه میتواند با ارامش و خونسردی و با استفاده از رفتاری ارام از طرف جواب بگیرد ! یا مثلا هنگامی که نورمن به همراه همکار خود برای پرس و جو از ناتان یکی از مظنونین پرونده به خانه ی او میروند چندین راه برای مذاکره با او وجود دارد هم میتوان او را تهدید کرد و هم اینکه میتوان در همان اوایل سوال و جواب او را دستگیر کرد ! اما راه دیگری نیز وجود دارد ! و ان اینکه سوال و جواب ها تا جایی پیش میرود که به درگیری می انجامد ! حتی در این زمان هم چندین راه برای کنترل کار وجود دارد ! اینها نشان از عمل دارما در سناریوی داستان بازی دارد ! اینکه جواب خوبی شما با خوبی و جواب بدی شما با بدی داده خواهد شد ! این شما هستید که سرنوشت خودتان را در دستانتان دارید ! ایا مایل هستید با سرنوشت خود بازی کنید ؟



    بازی به شما این اجازه را میدهد تا با انتخاب های چند گانه به جدال با سرنوشت بپردازید اکنون زمان ان رسیده که شما با اختیار خود سرنوشتتان را پیش ببرید و دست جبر را پس بزنید . در همین موارد است که بار عاطفی و روانی بازی به زیباترین شکل ممکن نمایش داده میشود . این انتخاب ها بر سرنوشت داستان تاثیر میگذارند . قضیه فراتر از انتخاب های کوچک است ! اعمال شما در بازی میتواند پایان های متفاوتی برای داستان بازی رقم بزند .



    در بازی به ریز ترین نکات هم توجه شده است ! مانند حرف کشیدن از طرف با رشوه دادن یا موقعی که اسکات به همراه لورن به فروشکاه مانفرد میرود ! انجا همه چیز سریع اتفاق میافتد . شما باید اوضاع را کنترل کنید . اینجاست که باید از فکر خود کمک بگیرید ! نهایت دقت به جزییات به شما کمک خواهد کرد ! شاید تا وقتی که اتان در جریان حوادث قرار نگرفته است بازی ضرب اهنگ تندی نداشته باشد اما از وقتی حوادث بازی به سرعت یکی پس از دیگری رخ میدهند ، شما در دل ماجرا قرار میگیرید ، ضربان قلبتان تند میشود و مغزتان در جای درست کار نمیکند ، هیجان بازی بسیار بیشتر از چیزی است که شما از یک بازی درام و رازگونه توقع دارید . صحنه های دکمه زنی بازی بسیار به جا و به موقع تعبیه شده اند و اجازه ی هیچگونه شکایتی به بازیباز نمیدهد .



    از نکات زیبای دیگر گیم پلی بازی مکمل بودن کات سین ها با صحنه های بازی است ! شما در عین اینکه مشغول مشاهده ی کات سین های بازی هستید در همان حال نیز میتوانید با دکمه زدن به بازی نیز بپردازید ! این چنین صحنه هایی در بازی حس خوشایندی برای بازی باز فراهم میاورد تا خود احساس کند که مشغول هدایت کردن صحنه های سینمایی بازی است و این کار به واقعی تر شده بازی بسیار کمک میکند .



    همانطور که اشاره شد بازی دارای انتخاب های زیادی برای هر کرکتر است ! این چنین ازادی عمل خوبی در واقع در بازی های رایانه ای امروز کم نظیر است و حس واقعی بودن بازی را هرچه بیشتر منتقل میکند .



    نکته ی دیگر در مورد دکمه زنی بازی استفاده از همه ی دکمه های کنترولر برای کنترل شخصیت و انجام واکنش ها و صحبت های اوست . در مورد کنترل کردن شخصیت باید گقت که در ابتدای بازی کنترل کردن و به حرکت دراوردن انها کمی سخت خواهد بود چون تجربه ی جدیدی است . شما باید علاوه برا داشتن انالوگ سمت چپ برای تغییر جهت حرکت ، باید به طور ثابت دکمه ی R2 را نیز نگه دارید تا شخصیت حرکت کند . از موارد دیگر کنترل باید به نچرخیدن کرکتر حول محور دایره برای تسهیل حرکت انها باید اشاره کرد .کنترل کردن در بازی کمی مشکل است اما به مرور زمان این کار نیز راحت میشود .



    در بازی ابراز احساسات حرف اول را میزند ، کرکتر های بازی در همه ی صحنه ها به هر طریقی احساسات خود را بروز میدهند ! از جمله ی انها میتوان به حرکات دست ، حرکات چشم ، لب و ... اشاره کرد ، همین که در بازی چنین احساسات عمیقی وجود دارد باعث پیگیری بازی میشود ! در بعضی موارد ابراز احساسات به گیمر نیز انتقال پیدا میکند ! شاید برای اولین بار است که چنین بار احساسی ، عاطفی و روانی به بازیباز منتقل میشود .



    نکته ی بعدی که میتوان به ان اشاره کرد استفاده ی زیاد بازی از ویژگی Sixaxis برای کنترل حرکات است از جمله ی این موارد حرکت دادن کنترلر به جهتین هنگام رانندگی یا استفاده از این ویژگی برای خشک کردن بدن با حوله یا راه رفتن بر روی یک راه باریک و حفظ تعادل و ... که استفاده های جدیدی از Sixaxis هستند .



    با استفاده از روش جذاب دکمه زنی مبارزات بازی به زیبا ترین حالت ممکن روی میدهد ! از جالب ترین ها انها میتوان به درگیری مدیسون در اول بازی و تعقیب و گریز نورمن با یکی از مظنونین در فروشگاه اشاره کرد یا میتوان از درگیری های نفس گیر انتهای بازی سخن گفت .



    اما شاید جالب توجه ترین ویژگی بارز داستان Heavy Rain در این مورد باشد که میخواهم بگویم !!!



    مطمئننا شما بازی های زیادی را دیده اید که شخصیت های محبوبتان در ان میمیرند و قلب شما از مردن انها دردمند خواهد شد . اما برای اولین بار است که میبینید با مردن یکی از شخصیت های اصلی یک بازی داستان بازی ادامه پیدا خواهد کرد ! در Heavy Rain واژه ی گیم اور بی معنی است ! با مردن هر یک از 4 کرکتر بازی ادامه خواهد داشت و داستان پیگیری خواهد شد .



    البته به فکر مردن در HR نباشید ، تمام لذت بازی در این است که 4 تایی راز های بازی را کشف کنید !


    ss preview MADJACK Screenshot05slideshowtrue



    سکانس سوم : زیبایی های رگبار



    از همان اولین نمایش بازی در E3 2006 مشخص بود بازی از نظر گرافیکی یک عنوان عالی محسوب میشود . استفاده ی اختصاصی استدیو QuanticDream از تکنولوژی Mocap برای رندر کردن چهره ی بازیگران این بازی یک شاهکار به تمام معنا به وجود اورده است ! همین استفاده از موشن کپچر باعث شده است که احساسات در بازی این چنین زیبا و دلنشین به نظر بیاید . جزییات بافت ها در بیشتر موارد عالی و تحسین برانگیز است ! در بازی به ساخت تمام وسایل خانه و دفاتر کار توجه شده است . و نشان از تلاش 4 ساله ی تیم فنی و هنری بازی دارد . حتی میتوان از هنرمندی طراحان بازی در طراحی معرفی سونی و QD در ابتدای اجرای بازی به عنوان زیبا ترین معرفی سازندگان در تاریخ بازی سازی نام برد . نام حک شده ی سونی و کوانتیک دریم و نام بازی بر روی فلز وقتی قطرات بسیار زیبای باران به ان میخورد جلوه ی زیبایی دو چندانی به بازی میدهد .



    همانطور که همه انتظار داشتیم جلوه های باران درون بازی نیز بسیار جذاب و دیدنی از اب در امده اند ! سبک رنگ بندی بازی نیز بسیار گیرا ، عمیق و دپرس کننده است و کاملا مطابق با جو و اتمسفر بازی که حالتی غمگین و تراژیک دارد کار شده است . همچنین در ساخت بازی از ویژگی موشن بلور به زیبایی استفاده شده است ! مخصوصا زمان هایی که بیماری اتان تحریک میشود میتوان صحنه های زیبایی از این ویژگی را دید ! اما باید از انیمیشن های نه چندان نرم کرکتر ها گلگی کرد ! شاید اگر کمی وقت بیشتری برای انیمیشن ها گذاشته شده بود حاصل نهایی یک گرافیک بی نظیر میبود .



    از نقات قوت دیگر بازی طراحی های کرکتر ها میباشد که به بهترین نحو طراحی شده اند و از همه لحاظ عالی هستند . حرکات بدن و اندام انها با توجه به استفاده ی زیاد از MoCap بسیار طبیعی و دلچسب از کار درامده . استفاده از پلی گون های فراوان در ساخت هر کرکتر در بازی باعث هرچه زیباتر شدن و جذاب تر شدن جلوه های بصری بازی شده است . از نکات دیگر که باعث هر چه زیباتر شدن بازی شده است ، استفاده از تکه تصاویر کوچک در کنار هم و ساختن صحنه هایی مانند فیلم تلوزیونی 24 شده است که در این صحنه ها تعلیق و روایی جذاب سکانس به زیبایی نمایش داده میشود . از زیباترینِ این سکانس ها میتوان به سکانس درگیری در فروشگاه حسن ( فروشنده ی ایرانی ) اشاره کرد .



    با انکه بازی از نظر بسیاری از منتقدین گرافیک خارق العاده ای ندارد ولی به نظر من این گرافیک برای چنین بازیی از خارق العاده نیز فراتر رفته است ! اما به خاطر چندین اشتباه کوچک در برنامه نویسی و داشتن چندین باگ گرافیکی نمیتوان به ان امتیاز کامل داد .



    موسیقی استفاده شده در بازی نیز بسیار عالی است و حس هر صحنه را به خوبی منتقل میکند . در بعضی صحنه ها مانند صحنه هایی که پس از مردن جیسون برای اتان اتفاق میافتد و تنهایی او را نشان می دهد موسیقی بسیار زیبا و عالی نواخته میشود و باعث اُخت شدن بیشتر بازیباز با بازی خواهد شد .






    سکانس چهارم : رستگاری در زیر باران



    شاید Heavy Rain از ان دسته بازی هایی باشد که همه ی اقشار گیمر از ان لذت نبرند ولی باید گفت دیوید کیج و گروهش تمام سعی خود را کرده اند تا بازی را علاوه بر داشتن جو فلسفی و سینمای عمیق خود ، دارای اتمسفری جذاب و عامه پسند نیز باشد . دیوید کیج با ساختن بازیی مانند Heavy Rain باز هم مرز میان فیلم های سینمایی و بازی را باریک و باریک تر کرده است ! بازیی که در هر لحظه اش مفهومی عمیق از روابط انسانی را برای ما به نمایش میگذارد ، بازیی که به دل همه ی علاقه مندان به این سبک نو و جدید نشست و توانست ما را با سرنوشت 4 کرکتر دوست داشتنی خود همراه کند . بازیی که تا اخرین لحظات خود به طور مرموزانه ای شما را برای حدس زدن قاتل اریگامی به شک می اندازد . بازیی سراسر هیجان که در بعضی از مواقع نفس را در کالبدتان حبس میکند .



    چتر ها را کنار بگذارید ، بگذارید باران خیستان کند .


    انجام این بازی را به همه ی شما عزیزان توصیه میکنم .
    ---------------------


    گرافیک = بافت های با جزییات زیاد – طراحی عالی ابجکت ها – انیمیشن معمولی – موشن کپچر عالی

    9 / 10


    موسیقی و صداگذاری = موسیقی دلنشین در مراحل احساسی بازی – وُیس اور های عالی

    9 / 10


    گیم پلی = گیم پلی دلنشین و جذاب در عین حال جدید و گیرا – کنترل نسبت سخت کرکتر ها

    9 / 10


    داستان = خارق العاده – داستانی که از ابتدا تا انتهای بازی جذابیت خود را حفظ میکند و تمام حدسیات شما را نقش بر آب میکند

    10 / 10


    جذابیت = Heavy Rain از نظر جذابیت هیچ گونه کمبودی نسبت به برترین فیلم های درام جهان ندارد – فوق العاده

    10 / 10


    امتیاز نهایی = 9.4 / 10
    منبع



    بحث نکنید لطفا
    هر چی بوده ماله قدیما بوده

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/