نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: خاطرات بزرگان تاریخ

  1. #1
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض خاطرات بزرگان تاریخ

    لوطی گری
    imagesqtbnANd9GcQg GaboKHwjk85zOYyMnB6ndoeyKpLmiiNXwQZZ6TDfDqQOfcampt1ampusg  CwrAfmjm6B5T2Elqi4fBmTxKae4
    نادر نادر پور در پاریس زندگی میکرد . شبی در کافه ای مرد سیاه پوستی از نادر پور یک ” نخ ” سیگار میخواهد .
    نادر پور در عالم مستی لوطی گری اش گل میکند و میخواهد پاکت سیگارش را به او ببخشد .
    اما مرد سیاه پوست فقط یک دانه سیگارمیخواهد . از نادر پور اصرار و از طرف انکار .
    تا اینکه مرد سیاه پوست از دست نادر پور ذله میشود و با مشت میخواباند زیر چانه نادر پور .
    نادر پور را که بیهوش شده بود می برند بیمارستان . از بد حادثه دکتر بیمارستان هم سیاه پوست بوده است .
    نادر پور وقتی بهوش میآید خیال میکند همان سیاه پوست است و دوباره غش میکند ..!
    مراعات همسر
    imagesqtbnANd9GcR5nGYi3 2XqELOSNMjIpFKUxiApa goiZb8o4VsJAr6dBfBMwampt1ampusg  bJxiXKXlrarQLnr8okyv8pSJ0ek
    همسر حمید مصدق -لاله خانم – روی در ورودی سالن خانه شان با خط درشت نوشته بود: حمید بیماری قلبی دارد .
    لطفا مراعات کنید و بیرون از خانه سیگار بکشید .
    خود حمید مصدق هم میآمد بیرون سیگار میکشید و میگفت : به احترام لاله خانم است …!!!!!!!!
    امام موسی صدر
    imagesqtbnANd9GcSIhmbdK YmhKn4jdtkRP4casp0HUtBh3xvkfAoCxBu1 e6WW4ampt1ampusg  okaBiwMCcjGMFBbeJETjx7tPc5k
    خبرنگاری از جمالزاده پرسید : نظرتان در باره صدر الدین الهی چیست ؟
    جمالزاده جواب داد : من با امام موسی صدر آشنایی داشتم . و یک ساعت در باره امام موسی صدر صحبت میکرد …!
    چرا نمیمیرم ؟
    imagesqtbnANd9GcSewrgSs DcZ83xV1kO69 fbM50q99HQAYNrrRjMt WBClAxbAampt1ampusg  TREljT8fPkoDrU0ncwu TkN0otc
    دکتر محمد عاصمی میگفت : رفته بودم سویس دیدن محمد علی جمالزاده . گفتند : یک هفته است که در بیمارستان است و در اغما ست .
    رفتم بیمارستان . پرستار ها گفتند : یک هفته ای است که بیهوش است . گفتم : ایشان بیش از پنجاه سال رفیق گرمابه و گلستان من بوده است ؛
    میشود خواهش کنم بگذارید به دیدنش بروم ؟ آنها هم اجازه دادند . رفتم اتاق جمالزاده . دیدم بیهوش روی تخت افتاده است .
    نشستم کنار تخت او و به یاد خاطرات تلخ و شیرین سالها افتادم .
    یکباره جمالزاده چشم هایش را باز کرد و نگاهی به من انداخت و گفت : ممد تویی ؟ من چرا نمی میرم ؟!
    بعدش هم چشمش را گذاشت روی هم و دیگر هم تا دم مرگ باز نکرد . جمالزاده هنگام مرگ ۱۰۷ سال داشت .

    الواتی
    حسن توفیق خیلی مواظب سلامتی اش بود . دوستانش میگفتند : حسن دیشب رفته الواتی دو تا چایی پر رنگ خورده !!
    میرسونمت
    imagesqtbnANd9GcQ3r1um90wOc3XNYycDS9JikKVF733n4eKOtbf6I aNeeKmRkUampt1ampusg  nB eMeAQqZVgDb9Ul Mc6D5fC c
    یک شب که باران شدیدی میبارید پرویز شاپور از شاملو پرسید : چرا اینقدر عجله داری ؟ شاملو گفت : می ترسم به آخرین اتوبوس نرسم .
    پرویز شاپور گفت : من میرسونمت . شاملو پرسید : مگه ماشین داری ؟ شاپور گفت : نه ! اما چتر دارم ..!
    یه پان یه پان
    imagesqtbnANd9GcTsTVWwRUAdh8PcFh01pjGXYCaSK3mIdc ci Ii09LFuc r2Tcampt1ampusg  tkPq9vL yBcv52gMKJ75QXk8 Jc
    محمد علی سپانلو میگفت : یک روز رفته بودم دیدن شاملو . زنگ در را که زدم شاملو پرسید کیه ؟
    گفتم : سپانلو، گفت : پله ها لق شده . لطفا سه بار یه پان یه پان بیا بالا !
    شاعر بی پول
    imagesqtbnANd9GcQtC2mVs Ezj48pG2T5dYG8L tHd1O6QjHvsMfuNxI7i44D3kUampt1amph198ampw140ampusg  drt QcW W  Uu6eRMgtoY4RA1ag
    یک شب نصرت رحمانی وارد کافه نادری شد و به اخوان ثالث گفت : من همین حالا سی تومن پول احتیاج دارم .
    اخوان جواب داد : من پولم کجا بود ؟ برو خدا روزی ات را جای دیگری حواله کند.
    نصرت رحمانی رفت و بعد از مدتی بر گشت و بیست تومان پول و یک خودکار به اخوان داد . اخوان گفت این پول چیه ؟
    تو که پول نداشتی . نصرت رحمانی گفت : از دم در ؛ پالتوی تو رو ورداشتم بردم پنجاه تومن فروختم .
    چون بیش از سی تومن لازم نداشتم ؛ بگیر ؛ این بیست تومن هم بقیه پولت ! ضمنا، این خودکار هم توی پالتوت بود
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  2. 2 کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/