تصمیم دارم به احترام همه روزهای شاد و عاشقانه ای که با پروانه داشتم، اونو به زندگی واقعیش برگردونم.....
ما زندگی خیلی شادی داشتیم. تقریبا در همه زمینه ها باهم تفاهم داشتیم. هر دو مان اون قدر با گذشت بودیم که اگر مشکلی هم پیش می اومد کار به جنجال و قهر های طولانی نمی رسید.
مثل خیلی از زندگی های دیگه در کنار روزهای شاد، روزهای غمگینی هم داشتیم که با کمک هم اونا رو حل و فصل می کردیم.
البته یادم رفت بگم که همسرم زن خیلی حساس و عاطفی هست. وابستگی زیادی به من و بچه ها و حتی سایر اعضای خانواده خودش داره. همیشه این اخلاقشو، نگرانیهاشو، دلسوزیهاش و .. را یک امتیاز خاص و خارق العاده می دونستم تا اینکه....
دو هفته ای بیشتر از تولد فرزند دوم مان نگذشته بود که پدر همسرم طی یک سکته قلبی به طور ناگهانی فوت کرد.
همسرم به طور طبیعی بعد از زایمان فرزندمان دچار حالات افسردگی شده بود ولی این اتفاق مشکل مارو خیلی بغرنج تر کرد.
همسرم اصلا به بچه نمیرسید. دایما یک جا مات می شد و هر کاری که من و اطرافیان حتی مادرش می کردیم نمی تونستیم اونو به زندگی طبیعی برگردونیم.
الان دو سال ازاون روزها می گذره. همسرم بهتر شده چون مدتی تحت دارو درمانی بود ولی هنوز اون پروانه سابق نشده.
حرف می زنه، به زندگی میرسه(البته نه مثل قبل) ولی شاد نیست. چند ساعتم کنارت بشینه حرفی نمی زنه مگر اینه خودت به حرف بکشیش. این شرایط خیلی برام سخت شده و تمام تلاشمو برای بهبود حالش می کنم. از سفرهای سیاحتی و زیارتی گرفته تا ایجاد یک جو شاد در خونه و رفتن پیش متخصصان مختلف. می دونم سرعت بهبودش خیلی کنده ولی این تلاشها بی تاثیر هم نیست.
تصمیم دارم به احترام همه روزهای شاد و عاشقانه ای که با پروانه داشتم، اونو به زندگی واقعیش برگردونم.....
افسردگی، تنها به کسی که گرفتار آن شده است تاثیرگذار نیست بلکه مانند هر بیماری دیگر بر روی تمام افرادی که در زندگی این شخص هستند از جمله همسر و فرزندان و ... هم تاثیر می گذارد.
به گفته متخصصان بیماری های روانی از جمله افسردگی می توانند تاثیر بسزایی بر روابط افراد داشته باشد. اینکه این تاثیر به چه میزان است بسته به افراد مختلف متفاوت است. هر پیوندی یک رابطه منحصربه فرد و یکتاست و علائم افسردگی برای هر کسی می تواند منحصربه فرد و خاص خود او باشد و در نتیجه بر زندگی زناشویی وی هم تاثیری خاص و متفاوت از سایر زندگی ها داشته باشد . اگر با همسری زندگی می کنید که از افسردگی رنج می برد این شخص تفکرات منفی بسیار زیادی را تجربه می کند. ممکن است حس کند که آدم های بدی است و سزاوار عشق و توجه شما نیست. همچنین ممکن است علاقه اش نسبت به تمام مواردی که قبلا از انجامش لذت می برده از دست بدهند. حتی بسیار مشاهده می شود که این دست افراد از مشاجرات و چالشهای زناشویی هم دوری می کنند یعنی مشکلات و مسایل زندگی مشترک، دیگر دارای اهمیت قبل برای وی نبوده و همین سهل انگاری و بی توجهی، همسر را بیش از حد آزار می دهد.
چنانچه همسرتان تحت درمان باشد و دارو مصرف کند و یا مجبور باشد که الگوی خوابش را تنظیم کند ممکن است زندگی زناشویی شما هم تحت تاثیر قرار بگیرد. داروها می تواند باعث شود که شخص احساس بی حالی کند و چنانچه لازم باشد که او در ساعت خاصی به رختخواب برود شانس رابطه زناشویی شما با همسرتان کاهش می یابد. تمام این مشکلات به طور اجتناب ناپذیری روی رابطه شما قید و شرط و محدودیت قرار می دهند اما همیشه راههایی برای کنار آمدن با این دست مشکلات وجود دارد.
برای حمایت کردن از همسری که گرفتار افسردگی است پیشنهادهایی به شرح زیر ارائه می گردد:
1-قضاوت نکنید. برچسب های اجتماعی و درک نادرست از افسردگی، باعث شده که افراد شدت این بیماری را به درستی درک نکنند. مهم است که به خاطر داشته باشید افراد افسرده آدم های ناتوان و ضعیفی نیستند و شما نمی توانید به دلیل این بیماری آنها را ناتوان از انجام هر کاری دانسته و حق یک زندگی طبیعی را از وی بگیرید.
2- گفتگو کنید. حرف زدن درباره احساسات کار ساده ای نیست به ویژه زمانی که شما قصد دارید درباره بیماری یک فرد حرف بزنید. اما بهر حال شما نباید از تشویق کردن همسرتان به صحبت کردن درباره علائم و نشانه هایش و آنچه که آزارش می دهد، بترسید.
3- محدودیت هایی وضع کنید. وقتی با کسی که دچار افسردگی است زیر یک سقف زندگی می کنید این که مواظب باشید تبدیل به یک مراقب و نگهدار تمام وقت نشوید بسیار مهم است. لازم است که برخی حد و حدودها و شرایط را لحاظ کنید و این را روشن کنید که شما همسر این فرد هستید نه درمانگر او. همسرتان را تشویق کنید که به دنبال دریافت کمک از متخصصین این فن باشد.
4- به همسرتان امید به زندگی بدهید. درست زمانی که همسرتان ممکن است حس کند افسردگی او هیچ وقت تمام نمی شود لازم است که او را تشویق کنید که با گذشت زمان و انجام درمان لازم بهتر خواهد شد به او آرزوی یک آینده مثبت را بدهید و اجازه دهید متوجه شود که شما در پستی و بلندی های زندگی او را یاری خواهید کرد.
هشدار: در برخی موارد نادر، ممکن است کسی که گرفتار افسردگی است تفکرات خودکشی را هم تجربه کند. این یک تصور غلط است که:
"اگر کسی درباره خودکشی حرف می زند، هرگز آن را انجام نخواهد داد"
در اینگونه موارد لازم است که نگران شوید و دنبال کسب کمک از افراد متخصص باشید. اگر نگران هستید و فکر می کنید که شریک زندگی تان در خطر صدمه زدن به خودش است لازم است که این موضوع را به سرعت با افراد متخصص در میان بگذارید.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)