ما در زندگی زناشویی بیشتر از هر چیز دیگری نیاز داریم تا بتوانیم یک کار تیمی انجام دهیم. در این کار تیمی در مواقع مشکلات و سختیها پشت یکدیگر باشیم و بهاصطلاح جاخالی ندهیم. چند وقت پیش یک بازی فوتبال را تماشا میکردم، شباهت عجیبی بین زمین بازی و چاردیواری خانهمان دیدم.
نقش زن در خانواده
احساس کردم مواقعی که زندگی ام دچار مشکل شده و شیرینی همیشگی اش را از دست داده است، درست همان زمان هایی است که من در نقش داور وارد میدان شده ام. کارت های زرد و قرمز به دست دنبال همه بازیکنان زندگی ام دویده ام و اخطار داده ام، مراقب بودم خطا نکنند، برخی را اخراج کردم و در برخی مواقع با تندی رفتارم باعث بروز درگیری در وسط زمین شده ام.
گاهی نیز چون یک تماشاچی کنار گود نشستم و فقط برای آنها که در بطن زندگی بودند یا دست، جیغ و هورا کشیدم یا داد و فریاد کردم که این چه طرز بازی کردن است. در چنین مواقعی باز هم من هیچ نقشی در نتیجه رفتارها و بازی زندگی مشترک نداشتم. تمام هیجاناتی که صرف می کردم، بی نتیجه باقی می ماند و اثرگذار نبود.
اما گاهی در وسط زمین، خود یکی از بازیکنان بودم، آن هنگام که پا به پای همسرم در بازی پیش می رفتم، گاهی برایش موقعیت گل ایجاد می کردم؛ مثل زمان هایی که با حمایت من توانست درسش را ادامه دهد و گاهی خود تصمیم می گرفتم که گل بزنم. هر وقت در زندگی زناشویی با تمام وجود بازی کردم و سعی کردم یک بازیکن تاثیرگذار باشم، عشق و آرامش به زندگی مان آمد. شاید این خاصیت ما زن هاست که می توانیم با وجود حساسیت های جسمی و روحی، در نقش کاپیتان تیم زندگی بخوبی عمل کنیم. البته کاپیتانی که بازوبندش را مخفی می کند تا دیگر اعضای خانواده، بخصوص همسرش متوجه نشود.
دست از کارت های زرد و قرمز بردارید و سوت داوری را به گوشه ای پرتاب کنید. تا زمانی که کارتان رفع ایرادهای دیگران باشد، لذت با هم بودن و کنار هم ماندن را نمی چشید. بگذارید خانواده و بخصوص همسرتان حس کند شما در کنار او هستید نه در مقابلش.
وقتی یک زن به معنی واقعی کلمه باشید، محیط خانه تان استثنایی می شود. اگر آرامش در خانه هایمان کم شده، اگر خیلی ها به دنبال عشق، جایی خارج از خانه شان می گردند، اگر در رفتار همسرمان اثری از نشانه های روزهای اول نیست، باید به رفتارهای خودمان رجوع کنیم. نمی خواهم زنان را مقصر همه مشکلات بدانم، اما اعتقاد دارم یک زن اگر بخواهد با قدرتی که خداوند به او داده است، می تواند کاپیتان تیم زندگی شود”‹ و می تواند نتیجه بازی را به نفع خانواده تغییر دهد.
من که از امروز تصمیم دارم به جای تماشاچی بودن یا داوری کردن، یک بازیکن موثر باشم، شما چطور؟
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)