ازدواج خوب نه تنها انسان را محدود نمی کند ، بلکه آرامش بیشتر، ثبات عاطفی و رضایت روح و جسم را به همراه دارد.
پیشرفت
نکته مهم اینجاست که اگر کسی در زندگی خانوادگی احساس آرامش کند، آن آرامش، مقدمه ی پیشرفت او می شود.
شاید تا به حال با این صحنه رو به رو شده باشید که وقتی به جوانی می گویند چرا ازدواج نمی کنی ؟ پاسخ می دهد محدود می شوم و یا چرا باید آرامش و راحتی خود را از دست بدهم؟ و یا می خواهم درس بخوانم و پیشرفت کنم.
ازدواج تضمین کننده آرامش است و یا مخل و از بین برنده آرامش ؟ آیا ازدواج نسبت به «پیشرفت» سکوت دارد؟ آیا «پیشرفت» باید فدای اصل اساسی ازدواج، یعنی «آرامش» بشود؟ آیا ازدواج پیشرفت را محدود می کند؟ قطعاً پاسخ منفی است. ازدواج خوب نه تنها انسان را محدود نمی کند ، بلکه آرامش بیشتر، ثبات عاطفی و رضایت روح و جسم را به همراه دارد. بسیارند انسانهای موفقی که تازه بعد از ازدواج خود ، شروع به درس خواندن و پیشرفت نمودند و همسرشان نه تنها آن ها را محدود نکرد، بلکه مشوق اصلی آنها در راه پیشرفت و رسیدن به موفقیت بوده اند. نکته مهم اینجاست که اگر کسی در زندگی خانوادگی احساس آرامش کند، آن آرامش، مقدمه ی پیشرفت او می شود.
در زمان دانشجویی به یاد دارم مرتب ترین و درس خوان ترین دانشجویان ، متاهلین و کسانی بودند که یک و یا دو بچه داشتند، نه کسانی که مجرد بودند و تنها وظیفه شان درس خواندن بود! به نظر شما چرا؟
پاسخ ساده است. آن ها در زندگی زناشوییشان آرامش و رضایتی داشتند که علی رغم همه مسئولیت های دوران تاهل و مادر و پدر بودنشان، این قدرت و انرژی را به آن ها داده که بتوانند درس بخوانند و پیشرفت کنند.
حال سوال دیگر این است که اگر ما بخواهیم پیشرفت کنیم باید همسرمان در همان رشته خودمان باشد؟ باید تحصیلکرده و به روز باشد؟ تا چه اندازه باید در کارها کمکمان کند؟ کسانی که به مراتب بالای علمی دست یافتند، همسرانشان چه شرایطی داشتند؟
اگر می خواهید پیشرفت معنوی کنید، در پی این نباشید که همسرتان عارف باشد، بلکه به دنبال آن باشید که با همسرتان به آرامش برسید، تا از برکت آن به پیشرفت های معنوی دست یابید. اگر می خواهید پیشرفت علمی کنید، در پی آن نباشید که همسرتان از نظر علمی سرآمد باشد ؛ بلکه به دنبال آن باشید که از برکت حضور همسرتان بتوانید با آسودگی و امنیت خاطر در این مسیر پیش بروید.
کسانی که در حرکت های اجتماعی، توفیقات و برکات زیادی داشته اند، اغلب مدیون همسری هستند که در نزدش آرامش یافته اند. در غالب موارد یک همسر شایسته مستقیماً در کارهای فرد دخالت ندارد؛ مثلاً مطالب تحقیقاتی او را فیش برداری نمی کند یا مانند یک همکار او را یاری نمی دهد؛ بلکه او را به یک آرامش روحی می رساند تا او با طیب خاطر وارد عملیات گسترده ای اجتماعی، فرهنگی، علمی و یا اقتصادی بشود. باید مراقب بود که از ازدواج و ثمره اش همین قدر انتظار داشت و چیز بیشتری از آن طلب نکرد. الزاماً موفقیت امام خمینی (ره) را نباید در فقاهت و سیاست مدار بودن همسرشان جستجو کرد، یا اگر می خواهید بدانید چرا علامه طباطبایی یا خانم امین موفق بودند برای ایشان در پی همسری فیلسوف و مفسٌر که در خانه باهم به بحث و درس می نشستند نباشید، آن چیزی که عامل موفقیت آنها شده، آرامشی بوده که در نزد همسر خود داشته اند و آن آرامش الزاماً از نوع همکاری نبوده؛ بلکه بدلیل تطابق روحی، درک متقابل و تفاهمی بوده است که با هم داشته اند.
توجه داشته باشید در اینجا منظور، نفی همکار بودن، هم رشته بودن و هم سطح بودن زن و شوهر نیست. همسر امام خمینی(ره) می توانست فقیه باشد یا نباشد؛ اما این گونه نبود که فقیه بودن یا نبودن او، در ایجاد آرامش خانه و خانواده و در نتیجه موفقیت های امام موثر باشد؛ بلکه شخصیت، و درک و فهم ایشان در حوزه ی حقوق همسری است که زندگی ایشان و همسرشان را ممتاز می کند.
مسلما همه کسانی که به درجات بالای علمی و معنوی رسیده اند، دارای همسر و والدین دانشمند و برجسته نبوده اند، بلکه آرامشی که همسر و پدر و مادر در خانه ایجاد کرده اند ، باعث پیشرفت آن ها شده است.
حال اگر سوال شود که پافشاری و درخواست از همسر، برای رسیدن به درجه ی بالاتر علمی و یا اجتماعی، امری پسندیده است یا خبر؟ پاسخ این خواهد بود که اگر این درخواست، به قیمت سلب آرامش خانواده باشد، قطعاً مورد تأیید نیست و اگر آرامش همسر و خانواده را بر هم نمی زند و زن و مرد هر دو با کمال رضایت، سختی و دشواری این راه را می پذیرند، بسیار امر پسندیده ایست.
در همه ی شرایط، آن « آرامشی» که هدف ازدواج بوده است باید اصل باشد؛ حال چنانچه مواردی به دستیابی این اصل یاری رسانند، باید تقویت شوند؛ و چنانچه نقش بازدارندگی داشته باشند، باید حذف گردند.
باید توجه داشت که منظور از آرامش، آرامش سطحی یعنی داشتن رفاه و عدم تحمل سختی ها نیست؛ منظور از آرامش؛ امری معنوی است که به احساس، ادراک و تلقّی فرد از محیط خانه و خانواده بر می گردد. بالاخره کسی که می خواهد پیشرفت کند، تا اندازه ای راحتی خود و همسرش را از دست می دهد؛ اما هنر زوج ها در این است که بتوانند امور اجتماعی و خانه را به نحوی با یکدیگر جمع کنند که آرامش آن ها مختل نشود.
زن و شوهر خوشبخت کسانی هستند که درک درستی از شرایط و موقعیت همسر خود داشته باشند و در پی این درک، شرائط همسر خود را به درستی بجا آورند. مثلاً ممکن است زنی از نظر مسائل فرهنگی و اجتماعی رشد چندانی نداشته باشد؛ ولی با توجه به جایگاه و شرایط همسر خود، محیط خانه و خانواده را به گونه ای مهیا کند که مرد بتواند در اجتماع بسیار خوب عمل کند و همواره راه پیشرفت خود را هموار ببیند.
تا هنگامی که شخص نتواند درون خود و فضای خانوادگی اش را اصلاح کند، به پیشرفت حقیقی نائل نمی شود.
شرط اول و مهم پیشرفت، سامان دادن زندگی مشترک است. یک زمین ناهموار و سست، سکوی مناسبی برای پرواز نیست؛ قطعاً پیش از اینکه پرواز کنیم، زیر پاهایمان خالی می شود. رسیدن به چنین ثبات و آرامشی، دشوار نیست؛ بلکه امری دست یافتنی است. نزد خود نگوییم: «این توقّعات و آرامشی که همسرم از من می خواهد، سالیان سال وقت و تلاش می برد»؛ مطمئن باشید که این گونه نیست و به فضل الهی رسیدن به آن را، آسان تر از آنچه پیش بینی کرده اید، خواهید یافت.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)