مریم طوسی، صاحب مدال طلای بازی های کشورهای اسلامی در دوهای 100 و 200 متر، بیرون از پیست اما هیچ نشانی از آدم سرسخت درون میدان را ندارد. طوسی که 8 صدم ثانیه برای رسیدن به المپیک لندن کم آورد ظاهری شبیه دخترهای هنرمند دارد تا ورزشکار.
ورزشکار زن باید سرسخت باشد. کسی که علاوه بر تمرینات سخت باید همه ناملایمات و سختی ها و کمبود امکانات و بی توجهی ها را هم تحمل کند. مریم طوسی، صاحب مدال طلای بازی های کشورهای اسلامی در دوهای 100 و 200 متر، بیرون از پیست اما هیچ نشانی از آدم سرسخت درون میدان را ندارد.طوسی که 8 صدم ثانیه برای رسیدن به المپیک لندن کم آورد ظاهری شبیه دخترهای هنرمند دارد تا ورزشکار. دست چپش را با هنا نقاشی کرده و البته برای قهرمانی صلوات نذر می کند. راحت حرف می زند اما می داند که هر حرفی را نباید بزند و گاهی که مادرش از پشتیبانی نکردن مسئولان گلایه می کند، سعی می کند جلوی او را بگیرد.هر وقت هم که قرار است عکسی بگیرند شالش را جلو می کشد. اینها را ورزش قهرمانی در ایران به مریم آموخته است. ورزشی که همین اندک امکاناتی را که به او داده می شود، هم ممکن است ازش دریغ کند.
قهرمان آسیا در دوی 400 متر بودی. در این بازی ها در دوهای 100 و 200 متر مدال طلا گرفتی. طلای بازی های کشورهای اسلمی را می توانیم در حد مدال های معتبر بدانیم؟
- صددرصد معتبر است. هر مسابقه ای سطح خودش را دارد. هیچ مسابقه ای را نمی توانیم با هم مقایسه کنیم. در بازی های کشورهای اسلامی از همه نقاط دنیا ورزشکار می آید. حتی در بعضی از رشته ها، مسابقه ها در حد جهانی برگزار می شود.
درباره این بازی ها تصور این است که ورزشکاران چند کشور مسلمان که ورزش مطرحی ندارند، شرکت می کنند. در ماده خودت مسابقات راضی کننده بود، ورزشکار مطرحی آمده بود؟
- برعکس است، به خصوص در ماده های دوومیدانی سطح مسابقات بالا بود. در این رشته کشورهایی مثل ترکیه، الجزایر، مراکش، بحرین و ... که مسلمان هستند، در سطح دنیا شناخته شده اند. حتی ترکیه قهرمانی المپیک هم دارد. من خوشحالم که در این سطح مسابقات مدال طلا گرفته ام.
با اینکه بازی های کشورهای اسلامی بود، تنها دختری بودی که با حجاب می دویدی.
- درست است. آنها مسلمان هستند ولی بی حجاب می دوند. برایم جالب بود، بعضی از آنها بیرون حجاب داشتند اما موقع مسابقه همان لباسی را می پوشیدند که بقیه می پوشند.
به تو نمی گویند که چرا لباست متفاوت است؟
- چرا صحبت می کنیم. در همین بازی ها لباس من برای اندونزیایی ها خیلی جالب بود. می گفتند ما برای دعا می کنیم، از نظر ما تو قهرمانی. اما ترکیه و بقیه کشورها بدون حجاب مسابقه دادند. هر کی هر طوری که دوست دارد، مسابقه می دهد. بعد از مسابقات با من صحبت می کردند و می گفتند که خیلی خوب است که با این لباس ها می توانی قهرمان شوی و خیلی سخت است و از این صحبت ها.
واقعا سخت نیست؟ در ورزش هایی مثل والیبال یا رزمی ها خیلی حجاب تاثیرگذار نیست اما در دوومیدانی آن هم دوی سرعت که کوچکترین چیز اضافه در رکورد تاثیر می گذارد، این پوشش نتیجه منفی برایت ندارد؟ دونده ها حتی جوراب هم نمی پوشند.
- شرایط ما با بقیه متفاوت است. حتی در بعضی از ماده های دوومیدانی هم داشتن حجاب خیلی مهم نیست اما در دوهای سرعت رقابت سر صدم و حتی هزارم ثانیه است. یک کم، البته یک کم نه خیلی تاثیرگذار است. باید دو برابر بقیه تلاش کنیم تا بتوانیم بهس طح بالا برسیم اما چون ما در ایران هم با همین پوشش تمرین می کنیم، تا حالا برایم مشکلی پیش نیاورده.
تا حالا شده بدون حجاب بدوی و ببینی چقدر رکوردت فرق می کند؟
- چون عادت کرده ایم همیشه با همین حجاب مسابقه می دهیم. حتی در مسابقات داخلی. در زندگی همیشه اینطور فکر کرده ام که هیچ مانعی را برای خودم نبینم اما به هر حال تفاوت زیاد است.
زمان گرفته ای ببینی چقدر است؟
- نمی توانم اینطوری بگویم در داخل سالن بدون حجاب دویده ایم اما شرایط داخل و بیرون سالن فرق می کند اما به هر حال در ذهنم هیچ وقت این موضوع را مانع ندیده ام.
کسانی که از بیرون تو را می بینند، به خصوص مردانی که ورزشکارند، می گویند سخت ترین کار این است که ورزشکار زن باشی. پیش خودت می گویی کاش من پسر بودم؟
- هیچ وقت دوست نداشته ام پسر باشم. ما نماد دختر ایرانی هستیم. هیچ وقت سعی نکرده ام حجاب را مشکل ببینم و بخواهم خودم را اذیت کنم. مدام بگویی وای اگر من اینجوری بودم، آنجوری بودم، پیشرفت نمی کنی.
لباس ها واقعا سنگین نیست؟
- دختر بحرینی اولین دختری بود که با حجاب می دوید. در المپیک هم شرکت کرد. نایک اسپانسر او بود و لباس هایش را طوری طراحی کرده بود کهس بک باشد اما در ایران اسپانسر نداریم و نمی شود لباسی مثل آن لباس تهیه کرد. من الان با یکی دو کیلو وزن اضافه می دوم. وزن لباس دونده های معمولی چهار گرم است. امیدوارم که اینقدر پیشرفت کنیم که آن امکانات هم به ایران بیاید تا هم مناستفاده کنم و هم بقیه بچه ها.
امکانش نبود با نایکی صحبت کنید که لباس تو را هم آنها طراحی کنند؟
- تحریم هستیم و نمی شود.
مسافرت های خارجی می روید، نمی توانید تهیه کنید؟
- هم فرصت نمی شود و هم هزینه هایش بالاست.
رفتن به المپیک و مسابقات جهانی اینقدر انگیزه ندارد که بخواهی وقت بگذاری و هزینه کنی؟
- هزینه اش برای مان که درآمد زیادی نداریم، بالاست. من یک کفش که می خرم، کلی باید دلار بدهم. اقدام کردم که بگیرم اما کسی را پیدا نکردم که این کار را برای من بکند.
کسی که در سطح ملی ورزش می کند، چرا باید خودش دنبال این کارها باشد و هزینه بدهد، مگر شما فدراسیون ندارید؟
- فدراسیون کمک می کند اما در حد توان خودش. دوومیدانی در همه جای دنیا حرف اول را می زند اما در ایران بودجه اش اندازه درآمد یک بازیکن فوتبال نیست. کل ماده های ما باید با بودجه یک میلیارد تومانی سر کنند. این خیلی مشکل است. ما فقط درآمدمان از باشگاه هاست که آن هم در سطح پسران چیزی نیست چه برسد به دختران. آن هم مشکلات خودش را دارد. مثلا امسال مرحله آخر لیگ زمانی برگزار شد که من ایران نبودم و نزدیک 5 میلیون از دست دادم. درآمد دیگری هم ندارم.
هر مرحله 5 میلیون تومان می گیری؟
- من چون چهار ماده شرکت می کنم از همه بیشتر می گیرم. رکورد زدنم را هم حساب می کنند.
صرف نظر از مسئله حجاب، ورزشکار زن بودن، سخت است؟
- نه، چرا باید سخت باشد.
با توجه به اینکه همیشه مخالفت هایی برای ورزش کردن زنان وجود دارد، این نگاه وجود دارد که ورزش زنان همیشه با مشکل روبرو است.
- سخت است و من سختی هایش را دیده ام. روزهای اولی که من دوومیدانی را شروع کردم مجبور بودیم در پارک تمرین کنیم. آنجا هم ماموران می گفتند نباید بدوید. دختران نمی توانند تنهایی تمرین کنند. یادم است یک بار رفته بودیم پارک چیتگر که تمرین کنیم، ماموران نیروی انتظامی ما را گرفتند و بردند. بعد که فهمیدند که بچه های تیم ملی هستیم، اجازه دادند برویم.
چرا در پارک تمرین می کردید؟
- برای تمرین کردن جا نداشتیم. آن سال ها یک تایم هایی برای تمرین کردن به ما می دادند که وحشتناک بود. 7 تا 9 صبح یا یک تا 3 ظهر. اما الان شرایط خیلی بهدر شده و من این را قشنگ متوجه می شوم. الان ما هر تایمی بخواهیم تمرین می کنیم. چند نفر هستیم ولی همین هم خیلی خوب است که توجه می کنند.الانش رایط در مقایسه با زمانی که من تازه شروع کرده بودم خیلی بهتر شده. من اولین مدال طلای تاریخ دوومیدانی زنان ایران را گرفته ام. خوشحالم که توانستم در همین شرایط هم نشان بدهم که دختران ایرانی قابلیت های بالایی دارند. امیدوارم مسئولان هم که این چیزها را می بینند بیشتر به دخترها امکانات بدهند چون شرایط آنها با پسرها خیلی فرق می کند ولی امکاناتی که به پسرها می دهند، خیلی بهتر است.
چه دلیلی دارد که به پسران بیشتر امکانات می دهند، نگاه مردسالارانه مسئولان است یا اینکه دختران نتایج خیلی خوبی نداشته اند و نمی خواهند ریسک کنند؟
- آدم که از بدو تولد نمی تواند خوب باشد. ردباره خود من به جرأت می توانم بگویم اگر خانواده ام نبودند الان این جایگاه را نداشتم چون واقعا حمایتم کرده اند. الان هر کسی که رکوردهای من را داشته باشد، جزو نفرات اول تا سوم آسیاست اما من امکانات بیشتری می خواهم. هر چه آدم پیشرفت می کند، مشکلاتش هم بزرگتر می شود. امیدوارم یا اسپانسر پیدا کنم یا وزارت ورزش بیشتر کمک کند.
هزینه یک روزت چقدر است؟ چه کسی تامین می کند؟
- فدراسیون در حد توان می دهد. رفت و آمد من کلی هزینه دارد چه برسد به هزینه خوراک، مکمل، لباس. سه ماه یک بار باید یک کفش عوض کنم. با دلاری که الان هست، شرایطم خیلی سخت شده. خانواده ام هم تا حدی می توانند کمک کنند.
بهترین دونده لیگ هستی، چقدر درآمد داری؟
- کل سار را 10 میلیون تومان گرفتم.
هزینه چند ماه را تامین می کند؟
- نهایت دو تا سه ماه. الان برای خرید یک کفش باید نزدیک 750 هزار تومان بدهم. هزینه مکمل هم بالاست. یک پروتئین که می خواهم بگیرم، سیصد چهارصد هزار تومان می شود.
با این شرایط یک خانواده معمولی نمی توانند یک دختر ورزشکار داشته باشند، قبل از اینکه ورزشکار بشوی، حتما باید پولدار باشی.
- ما خودمان هم یک خانواده معمولی داریم نه پولدار ولی کل زندگی شان را برای من گذاشته اند. آنها نه فقط حمایت مالی که حمایت روانی هم می کنند. یک روزهایی به یک جایی می رسیدم که می گفتم من دیگر در پیست نمی آیم، اینقدر که برایم سخت بود.
چه سختی هایی؟
- دوومیدانی رشته ای است که واقعا تمریناتش سخت است. هر روز خودت تنها باید تمرینات سنگین انجام بدهی. متاسفانه من در ایران رقیب تمرینی هم ندارم و برایم سخت تر می شود.ص بح و بعدازظهر هر روز باید تمرین کنم. سنگ هم از آسمان ببارد، تمریناتم باید انجام شود. روزی 4 تا 6 ساعت تمرین می کنم. به جایی می رسی که می گویی دیگر نمی توانم اما خانواده ام حمایتم می کنند و انگیزه می دهند. روزهایی که کم می آورم، می گویند به طلایی که گرفتی فک رکن و ...
یک روزی برای دختران ما رسیدن به سطح اول آسیا آرزو بود، الان به فراتر از آسیا هم فکر می کنی، به مسابقات جهائنی، المپیک، نه اینکه فقط سهمیه این مسابقات را بیاوری.خودت را در فینال المپیک می بینی؟
- من هیچ کاری را نشدنی نمی بینم. روزی که دوومیدانی را شروع کردم، توقعم بالا بوده. فقط به مدال آسیا، به ورودی المپیک فکر نمی کنم. امیدوارم روزی برسد که بتوانم در فینال جهانی باشم.این آرزوی هر ورزشکاری است که در المپیک مسابقه بدهد.
اما فقط خواسته تو مهم نیست. امکاناتی که داری در این حد هست که تو را به جایی که می خواهی، برساند؟
- قهرمان وقتی قهرمان می شودکه کل جامعه بهش کمک کنند.مربی، اردو و ... حداقل امکاناتی را که بقیه دارند را من هم داشته باشم. دوستان خارجی زیادی دارم. می بینم که همه شان در بهترین کمپ های اروپا می دوند. من حتی این چیزها را هم نخواستم، فقط می خواهم حداقل امکانات را داشته باشم.
شاید حداقل این است که یک مربی داشته باشی.
- الان مربی دارم. با آقای گرگانی کار می کن. تهران نیستندو رشته من هم تکنیکی است. حتما باید مربی ام بالاسرم باشد اما آقای گرگانی، گرگان است و هر چند وقت یک بار به تهران می آید.
پس خیلی باید ورزشکار خاصی بدون امکانات می توانی بشوی.
- من هم همین را می گویم. نه تنها من، بچه های دیگر هم هستند که توانایی بالایی دارند. ماها فقط حداقل ها را می خواهیم آقای گرگانی هم حقوقی نگرفته بود و گفت دیگر قرارداد نمی بندند.
مربی خارجی می آوری؟
- خیلی از آنها هم نمی خواهند بیایند. رمبیان خوب زن که نمی آیند. سختشان است که به ایران بیایند. مربیان مرد هم قبول نمی کنند. می گویند وقتی نمی توانند مسابقه دونده شان را ببینند، ترجیح می دهند کار نکنند.
مطمئنا محصول استعدادیابی سیستم ورزش ایران نیستی، چطور کشف کردی که می توانی دونده بشوی؟
- از همان ابتدایی که می رفتم، مسابقات همه رشته ها را شرکت می کردم. پدرم والیبالیست بود و برادرهایم هم ورزش می کردند و ورزش را دوست داشتم. پنجم ابتدایی بودم که مسابقات دوومیدانی را شرکت کردم، خیلی دوست داشتم، همه زندگی ام دوومیدانی شده بود اما اذیتم کردند و مادرم نگذاشت که بروم.
چه اذیتی؟
- من خیلی کوچک بودم و عاشق ساک و لباسی که بهمان داده بودند. وقتی برای مسابقات کشوری انتخاب شدیم، روز آخر گفتند که باید با یک دختر دیگر 600 متر استقامت بدوی. من از همان موقع سرعت کار می کردم. دویدم با یک اختلاف کم باختم. گفتند تو را نمی بریم. ساک و لباس ها را ازم گرفتند، من هم مریض شدم.خیلی کوچولو بودم حتی تب کردم. مامان رفت بهشان گفت که ساک را ازش نمی گرفتید من پولش را می دادم. حتی مامانم من را به مسابقات برد ولی مسابقه ندادم. بعد از آن گفتند هر رشته ای می روی برو ولی دوومیدانی نرو. من همه رشته ها را امتحان کردم اما در دبیرستان دوباره مسابقات دوومیدانی و آمادگی جسمانی گذاشتند.من از ترسم که مامانم نگذارد، رضایتنامه را خودم امضا کردم و رفتم. در مدارس و استان اول شدم. هم در آمادگی جسمانی و هم دوومیدانی. بعد از آن هفته ای سه روز باشگاه می رفتم. نمی توانستم بدون اجازه خانواده بروم. بین مربیان هم اختلاف افتاده بود یکی شان می گفت باید بروی آمادگی جسمانی و آن یکی می گفت باید بروی دوومیدانی.زنگ زدند خانه. تازه آنجا مامانم متوجه شد. بعد گفت هر کدام را خودت دوست داری برو. خیلی حرفه ای کار نمی کردم. سال 85 پیش دانشگاهی بودم که مامانم برایم مربی گرفت. سال بعدش بعد از 33 سال رکورد ایران را زدم. از آن موقع به بعد دیگر دونده شدم.
پشیمانی؟
- نه اصلا. پشیمانم که آن سه سال مدرسه را چرا دوومیدانی نرفتم. اگر یک بارت دیگر به دنیا بیایم دوباره ر را انتخاب می کنم. سختی هایش را هم دوست دارم. هر کسی نمی توانددوام بیاورد. من خیلی ها را دیده ام که آمده اند، استعداد هم داشته اما نمانده اند. نتوانسته اند تحمل کنند، انگیزه و هدف مهم است. باید پشتکار داشته باشی.
کار دیگری هم به جز ورزش می کنی؟
- فرصت دیگری نمی ماند. صبح تا ظهر دانشگاه می روم و بعدش هم که تمرین دارم.
تربیت بدنی دانشگاه آزاد می خوانی؟
- اول دانشگاه آزاد بودم، بعد که مدال طلای آسیا را گرفتم، دانشگاه تهران سهمیه داد.
برای آینده چه برنامه ای داری؟
- آینده دورم که المپیک است.
المپیک خیلی دور نیست.
- المپیک برزیل. به ورودی اش فکر نمی کنم. در المپیک لندن چون فقط به ورودی اش فکر کردم نتوانستمه سهمیه بگیرم و با هشت صدمباختم. خیلی دوست داشتم المپیک بروم.تجربه خیلی خوبی بود. آینده نزدیک هم بازی های آسیایی است.
خیلی از و.رزشکاران زن ازدواج که می کنند برای همیشه از ورزش خداحافظی می کنند. در برنامه ات هست که ازدواج کنی یا نگرانی با این کار دوومیدانی را از دست بدهی.
- ازدواج مانع نیست. بعضی از مردان ایرانی سختگیر هستنداما باید در انتخابت قدت کنی که هم فکرت باشد که بتواند درکت کند. دوستان خودم هستند که ازدواج کرده اند اما در حد قهرمانی کار می کنند. زهرا نبی زاده بچه دار شد و الان بعد از دو سال آمده دوباره مسابقه می دهد. حتی قهرمان ایران هم شد.
در همه این سال ها که می دوی، همیشه این حرف بوده که مریم دوپینگ می کند، تا حالا خودت این را شنیده ای؟
- متاسفانه در ایران هر کسی که موفقیتی به دست می آورد، از این حرف ها درباره اش می زنند. من امسال نزدیک بیست بار تست دوپینگ داده ام. در هر لیگی از من آزمایش می گیرند.همه ماموران کمیته ضد دوپینگ من را می شناسند.
اصلا بین دختران کسی هست که دوپینگ کند؟
- در یکی از مسابقات از من و چند نفر دیگر تست گرفتند. باورم نمی شد که در ایران هم بین دختران کسی باشد که دوپینگ کند.در ایران رکوردهایی که بچه ها دارند، نمی ارزد که دوپینگ کنند. در سطح المپیک، کسانی که در فینال مسابقه می دهند، همه دارو استفاده می کنند چون نمی شود بدون دارو در آنس طح مسابقات بود.به هر حال بدن آدم تا یک جایی جواب می دهد ولی آنها اطلاعات چگونگی استفاده اش را دارند و می خواهند قهرمان المپیک بشوند. من می گویم با بدن خودم برای این رکوردهایی که دارم، جواب می گیرم، برای چه باید دوپینگ کنم. این بچه ها یک رکورد خوب می زنند اما دیگر تمام می شود اما من از سال 86 که رکورد زدن را شروع کرده ام، پله به پله بالا آمده ام. صدم صدم رکورد زده ام. اینجوری نبوده که یکدفعه رکورد وحشتناک بزنم.
اگر گدر ایران هم قهرمان شوند، به چیزی نمی رسند. نه جایزه ای دارند و نه چیز دیگری.
- همین. نتیجه اش چیزی نیست. به خاطر همین تعجب کردم. جوانی و سلامتی را بدهیم که چه اتفاقی بیفتد؟ به این دلیل می گویند دوپینگ نکنید که برای بدن ضرر دارد. من خودم نهایتش تات پنج شش سال دیگر می توانم در سطح قهرمانی کار کنم. بعدش می خواهم زندگی کنم. در ایران هر کس که بالا می رود، خیلی حرف پشتش است اما من طوری مسابقه دادم که حرفی نباشد.
سی سال قبل زنان ایران امکان ورزش قهرمانی نداشتند، اما الان در المپیک ها هم هستند، فکر می کنی این روند چطور ادامه پیدا کند؟ می شود به جایی برسد که فقط مریم طوسی در دوومیدانی نبشاد، چند دختر در تکواندو و کارته نداشته باشیم و ...
- چرا نمی شود ولی به شرطی که حمایت کنند.
دختری دو سال جوانتر از مریم هست که در صد متر بدود؟
- هستند ولی حمایت نمی شوند، برای همین نمی توانندپیشرفت کنند. در ایران وقتی استعدادی را پیدا می کنند، بعد از یک مدت رهایش می کنند. یکی مثل من خانواده ام پشتم بوده که توانسته ام به اینجاب رسم. اگر من هم شرایط بقیه را داشتم، به اینجا نمی رسیدم. اولین بار پدر و مادرم برایم مربی گرفتند.--------------------------------------------------
[از اینجا به بعد مادر مریم هم وارد بحث شد، جاهای او از فدراسیون ومسئولانش انتقاد داشت اما مریم دوست نداشت این انتقادات مطرح شود.]
- مادر مریم: الان مریم مدال طلا گرفته، دیگر تمام شد تا دو ماه قبل از مسابقات. دیگر نمی پرسند که مربی داری، نداری؟
- مریم: مربی که می گیرند. امسال هم مربی گرفتند. مربی ایرانی داشتم. وضعیت مالی خراب بود و نمی توانستند مربی خارجی برایم بیاورند. در مسابقات که می خواهند بروند فکر می کنند و پیش خودشان می گویند مریم طوسی هم هست.او هم می تواندمدال بگیرد و به من هم خبر می دهند که بیا. به نظر من برای المپیک برزیل از چهار سال قبل باید برنامه ریزی شود. آنهایی که در المپیک برزیل به فینال می رسند از چند سال قبل برایشان برنامه ریزی می شود. تمرینات پی در پی دارند تا آنها بتوانند قهرمان شوند.
خودت برای بازی های برزیل برنامه ریزی کرده ای؟
- برنامه اول من که بازی های آسیایی است. باید صحبت کنم ببینم چه می شود.
ما در کل دو دختر داریم که در دوومیدانی مطرح هستند؛ تو و لیلا رجبی اما بعضی وقت ها شده که شما دو نفر را هم با التماس به مسابقات بین المللی می برند. چرا این اتفاق می افتد، برای فدراسیون مدال های شما هنوز اهمیت پیدا نکرده یا برای خودتان اطمینان ندارد؟ سر همین مسابقات کره جنوبی نمی خواستند هزینه کنند.
- مادر مریم: قزاقستان هم نمی خواستند ببرند.
- مریم: از خودشان بپرسید بهتر است.
برای خودت این سوال پیش نیامده که چرا این اتفاقات می افتد؟
- نه، به هرحال مشکلات هست.
- مادر مریم: رییس فدراسیون قزاقستان به خود مریم گفته بود که ما برای تو دعوتنامه فرستادیم ولی چرا پانزده پسر اعزام کرده اند. فدراسیون گفت شورای برون مرزی با اعزام مریم مخالفت کرده. شورای برون مرزی هم در فن پیج مریم این خبر را دیده بود. آنها هم گفتند فدراسیون اصلا درخواستی برای اعزام مریم به ما نداده بود که قبول کنیم یا نه.
- مریم: حالا دیگر اینها مهم نیست، به هر حال مشکلات هست. با رییس فدراسیون صحبت کرده و گفته ام که امسال مسابقات زیادی می خواهم. بازی های آسیایی، مسابقاتی است که همه کشورها تلاش می کنند که مدال بگیرند. امیدوارم امکاناتی را که باید بدهند بدهند.
چقدر تو را می شناسند، چه در صفحات اجتماعی، چه بیرون؟
- بیشتر کسانی که من را در ایران می شناسند از طریق فیس بوک است. مردم خیلی لطف دارند. با پیام هایی که می دهند، خیلی انگیزه می دهند.
خیلی راحت بیرون می روی. چند بار در آب میوه فروشی حتی دیده شده ای. به خاطر اینکه خیلی شناخته شده نیستی، راحتی یا اینکه برایت مهم نیست.
- هنوز به سطحی نرسیده ام که بخواهم از مردم دوری کنم. پدرم از بچگی یک حرفی به من می زد که همیشه آویزه گوشم است. می گوید هر چه درخت پربارتر باشد، سرش پایین تر است. اگر بخواهی مغرور شوی، زمین می خوری و این را دیده ام. خیلی ها بیرون من را می شناسند. فیس بوکم دست من نیست اما خیلی ها پیام می گذارند. وقتی آنها را می خوانم، خسته هم شده باشم، انگیزه می گیرم و دوباره شروع می کنم.
جایزه قهرمانی ات در این بازی ها چقدر بود؟
- از اول گفته بودند مدال طلا 500 دلار جایزه دارد که همانجا دادند اما جالب بود که کویت و عربستان به مدال طلا 15 هزار دلار جایزه می دادند.
لباس شنای سه گانه را هم تایید کرده اند. قبلا دوگانه هم کار کرده ای، نمی خواهی سه گانه را امتحان کنی؟
- من عضو تیم ملی نجات غریق هستم. فعلا می خواهم دوومیدانی را دنبال کنم.الان هم می گویند فقط یک رشته. سال قبل هم که مسابقات نجات غریق دادیم، صد هزار تومان از حقوقمان کم کردند.
حقوق خوب می دهند؟
- هشتصد هزار تومان می دهند. البته امسال فقط دو ماه حقوق گرفته ایم. سال قبل هم پنج شش ماه را ندادند. سال هم که تمام شد، گفتند تمام شده پول نیست، پول ندارند که بدهند.
********************************
سر تمرین با بولت عکس انداختم
با دونده های خارجی هم ارتباط داری؟
- مندوست زیاد دارم. با رقبایم بیرون دوست هستم.
با هوسین بولت هم یک عکس داری، چطور شد که با هم عکس گرفتید؟
- اتفاقی شد. داشتیم با هم تمرین می کردیم که گفتیم عکس هم بگیریم.
تا حالا ازشان کمکی هم خواسته ای؟
- تا حالا نخواسته ام. آنها بیرون با من دوست هستند.
مردانی که در ایران و حتی آسیا هستند، عادت کرده اند که ورزشکاران ایرانی را با پوشش ببینند، در مسابقات جهاتنی کره جنوبی که بودی، دونده های کشورهای دیگر برخوردشان با تو چطور بود، باور می کردند که تو با این حجاب بتوانی دونده سرعت باشی؟
- در این مسابقات در دسته ای افتاده بودم که پنج نفر از بهترین های جهان در گروه من بودند. کسی که در گروه ما اول شد شهرمان هم شد. وقتی در call room بودیم، مدام از من سوال می کردند. برای آنها لباس هم خیلی نا آشنا بود.می پرسیدند همینجوری می خواهی مسابقه بدهی، مگر می شود. هوا هم خیلی گرم بود. باورشان نمی شد که من با آن لباس بخواهم بدوم. دونده ای که قهرمان شد، بعد از دو گفت شاید ما طلا بگیریم اما قهرمان تویی که با این لباس می دوی و با این شرایط انگیزه داری و با ماها رقابت می کنی. حرف هایشان خیلی خوب بود، بهم انگیزه داد.
از تمریناتشان هم خبر داری؟ زمانی که می گذارند فرق می کند یا شرایطی که تمرین می کنید؟
- تایمش تقریبا یکی است. امکاناتشان متفاوت است. آنهادر کمپ هایی تمرین می کنند که همه امکاناتی را که یک ورزشکار می خواهد، دارد؛ از تغذیه مناسب گرفته تا ماساژور، فیزیوتراپ استخر، رقبای خوب ... آرامشی که آنجا نیاز دارد، هست.
******************************
قبل از هر مسابقه صلوات نذر می کنم
تنها دوستت در همین مسابقات هم که لیلا رجبی است؟
- بله، دوستیم و خیلی هم به هم کمک می کنیم.در همین بازی ها قبل از مسابقات 200 متر من خیلی استرس داشتم. دلداری ام می داد، می گفت استرس داشته باشی خیلی خوب است و خیلی کمکت می کند. با هم به م روحیه می دهیم.یک همراه خوب در مسابقات خیلی موثر است. در آن شرایط ما فقط روحیه لازم داریم این را شعار نمی دهم، واقعا می گویم.هر کسی به هر چیزی که اعتقاد دارد، سر مسابقه کمکش می کند. شاید الان تعریف کنم، خنده تان بگیرد ولی من به صلوات اعتقاد دارم. برای مسابقات 100 متر نذر کرده بودم، زیاد بود و برای 200 متر کمتر نذر کردم.مسابقات 100 متر که تمام شد، همینجوری صلوات می فرستادم. سر خط 200 متر که بودیم، دو بار خطا شد. سر استارت سوم که نشستیم، گفتم خدایا همان صلوات هایی را که برای 100 متر گفته بودم، می فرستم. استارتم هم خیلی خوب بود. اگر رقیب بهتر داشتم، حتی رکورد ایران را هم می زدم.
مگر چندتا صلوات نذر کرده بودی؟
- هزارتا. قرعه کشی بود هی من خدا خدا می کردم که خط 3 برایم بیفتد. لیلا قرعه را برداشت و همان خط 3 شد. یک دوست مالزیایی دارم، خط 8 برای او درآمد. می گفت مربی ام بسم الله نگفته به خاطر همین من خط بد افتادم.
*******************************
هم ورزشکارم هم دختر
کارهای زنانه هم می کنی؟
- یک کارهایی انجام می دهم.
غذا می پزی؟
- کارهای خانه نه...
- مادر مریم: اگر من نباشم، مجبور باشد، انجام می دهد. همه اش دانشگاه و سر تمرین است. وقت نمی کند.
- مریم: خدا را شکر مادر و پدرم هستند. من خیلی وقت نمی کنم شاید یکی دو بار غذا پخته باشم.
برای دختر 24 ساله دو بار غذا پختن کم نیست؟
- مریم: خانه نیستم، وقت نمی شود وگرنه من ذاتا کاری ام.
- مادر مریم: مریم از کارهای زنانه لاک زدن را بلد است!
دخترهایی که ورزش می کنند، کم پیش می آید که لاک بزنند یا مثل الان تو روی دستشان نقاشی کنند.- این چیزها جدا از ورزش است. من در ورزش سختم. بعضی از وقت ها پسرهایی که تمرینات من را می بینند، می گویند تو مردی. ما این تمریناتی که تو انجام می دهی، نمی توانیم داشته باشیم. بعضی وقت ها اینقدر تمریناتم سنگین است که در دو دقیقه ای که استراحت دارم، از روی فشار تمرین، گریه می کنم. دو دقیقه که تمام می شود، دوباره تمرین را شروع می کنم ولی زندگی شخصی ام دخترانه است.
- مادر مریم: در کمپ مالزی که مریم تمرین می کرد، مربی کوبایی اش چند شاگرد بنگلادشی هم داشت. آنها اصلا به خودشان نمی رسیدند. مریم با اینکه محجبه بود هر روز تیپ می زد. روسری اش را با کفشش ست می کرد و از این کارها. یک روز مربی بنگلادشی ها را نشاند، مریم را آورد، گفت از این یاد بگیرید، ببینید این هم ورزشکار است و هم دختر است. آنها هم مجبور شدند به بازار چینی ها بروند و کلی لباس بخرند.
پس حسابی خرج می گذارد روی دست شما؟
- مادر مریم: شما فقط بیایید خانه ما را ببینید.
فقط یک کمد لباس دارد؟
- مادر مریم: یک کمد؟! کاش یک کمد بود. کلی از لباس ها و کفش هایش را به دونده هایی می دهیم که توانایی خرید ندارند. با اینحال تا می خواهد یک چیزی بخرد، می گویم نخر من جا ندارم.
خوب است که پولش را دارید.
- مادر مریم: نه دیگر پولش را هم ندارم.
- مریم: دیگر نمی شود خرید، من اضافه چیزی نمی گیرم.
- مادر مریم: مریم دختری است که دوست دارد روی پای خودش بایستد، دوست ندارد از ما پول بگیرد. اگر بیرون کار می کرد از عهده خرج های خودش برمی آمد اما الان همه هزینه هایش را باید ما بدهیم. یک ماه کفش می خواهد، یک ماه لباس، یک ماه مکمل. الان ما به یک جایی رسیده ایم که دیگر نمی توانیم. الان کمپ لازم دارد، یک زمان می توانستم خودم کمپ می بردمش.
کمپ مالزی با هزینه خودتان بود؟
- بله. سال 2009 بود. مریم یک سال بود که درجا می زد و رکوردهایش بالا نمی رفت. مصطفی کریمی رییس فدراسیون بود. با او صحبت کردیم، گفتیم ما می خواهیم بچه خودمان را محک بزنیم. یک ماه و بیست روز رفتیم مالیزی. مربی کوبایی اولش قبول نمی کرد، می گفت حداقل باید شش ماه تمرین کند ولی وقتی برگشتیم، مریم رکورد زد.
- مریم: دو ثانیه.
- مادر مریم: دو ثانیه نه. مریم یک سال بود که 58/1 می دوید، 54/1 دوید. مربی اش مانده بود که چطور این کار را کرده. به رییس فدراسیون گفتم که بچه من استعدادش را دارد، فقط حمیات می خواهد ولی متاسفانه بعد از آن هم هیچ کاری نکردند. رییس فدراسیون تغاییر کرد حتی پول رکوردهایی را که زد، ندادند. برایش مربی خارجی آوردند. اگر دو ماه زودتر مربی می آوردند مریم می توانست به المپیک برود. الان هم به آقای افتشین داوری گفتم دیگر در توانم نیست که هزینه کنم.
- مریم: آقای افشارزاده (دبیر کمیته ملی المپیک) در اندونزی بود و مسابقات من را دید، قول داده که کمک کند. الان پدرم بازنشسته است دیگر نمی تواند هزینه من را بدهند، پدرم غیر از من دو بچه دیگر هم دارد...../
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)