همه افراد یک هوش هیجانی دارند که به درک و بروز احساساتشان مربوط می‌شود. این که بتوانید احساسات خود را بفهمید، آنها را نشان دهید، کنترل کنید و با دیگران در میان بگذارید، به هوش هیجانی شما مربوط می‌شود.

به همین دلیل است که بعضی‌ها که هوش هیجانی پایین‌تری دارند زودتر از کوره در می‌روند یا توانایی کنترل هیجانات مخرب شان را ندارند و بعضی دیگر که هوش هیجانی بهتری دارند معقول و مناسب رفتار می‌کنند. کودکان نیاز دارند تا احساسات خود را برای والدین بازگو کنند و واکنش والدین به این احساسات می‌تواند هوش هیجانی آنها را بیشتر کند.
هوش هیجانی مهارتی است که از بدو تولد در انسان وجود دارد و میزان آن در افراد مختلف، متفاوت است. قابلیت‌های سرشتی کودکان از شناخت هیجانات و عواطف مختلف به تدریج در طول زمان و در محیط رشد می‌کند.

این که تا چه حد به کودک اجازه داده شود تا احساس شادمانی، عصبانیت یا ناراحتی خود را به زبان آورده و یا به تصویر بکشد نقش مهمی در افزایش سطح این مهارت دارد. آرام بودن پدر و مادر و انتقال این آرامش به کودک، تماس لمسی، کنترل حرکات و حتی تن صدا در برخورد با وی در کاهش اضطراب و افزایش توانایی اداره عواطف و احساسات کودک تاثیر ویژه‌ای دارد.
همچنین همدردی کردن با بچه‌ها در هنگام ناراحتی و خشم شان، به آنها شیوه‌های موثری در یادگیری حس همدردی با دیگران می‌آموزد. در این مواقع می‌توانید با گفتن جمله‌هایی مثل: ناراحت به نظر می‌رسی؟ دوست داری در خصوص موضوعی که ناراحتت کرده حرف بزنی؟ یا عبارات مشابه به آنها کمک کنید تا احساساتشان را بهتر بشناسند و روش درست ابراز یا مدیریت آنها را یاد بگیرند.