نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: ماجرای دوستی خيابانی و قتل در حمام

  1. #1
    کاربر فعال
    بهترین هدیه ای که میتوانیم به دیگران بدهیم وقت و صبرمان است.
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    مشهد
    نوشته ها
    5,023
    تشکر تشکر کرده 
    1,716
    تشکر تشکر شده 
    2,026
    تشکر شده در
    1,243 پست
    حالت من : ShadOsarhal
    قدرت امتیاز دهی
    3731
    Array

    ماجرای دوستی خيابانی و قتل در حمام

    جواني که در اقدامي جنون آميز زني را خفه کرده و جسدش را در حمام خانه به آتش کشيده است در جلسه محاکمه مدعي شد قصدي براي ارتکاب قتل نداشته است.

    ۱۴ اسفند سال ۹۰ به افسران پليس آگاهي خبر رسيد زني جوان به نام مريم در خانه اش واقع در ملارد به طرز فجيعي به قتل رسيده است.
    کارآگاهان جنايي با بررسي سرنخ هاي موجود در اين پرونده به اطلاعاتي دست يافتند که نشان مي داد جواني به نام علي عامل اصلي قتل مريم است. به اين ترتيب وي سوم فروردين ۹۱ بازداشت شد و جرمش را پذيرفت.
    علي درباره انگيزه اش از کشتن مريم گفت: مريم فاميل ما بود. يک روز درحالي که با دختر مورد علاقه ام در خيابان بودم مريم ما را ديد.بعد از آن نگران بودم که مبادا مريم ماجراي رابطه من با دختر مورد علاقه ام را بر ملا کند. يک روز او با من تماس گرفت و از من دعوت کرد به خانه اش بروم.وقتي وارد خانه اش شدم استقبال گرمي از من کرد. مريم که متاهل بود گفت مدت هاست با مردي به نام داوود رابطه دارد، اما اخيرا داوود با او قهر کرده است.مريم گفت من بايد کاري کنم که داوود دوباره با او رابطه داشته باشد والا ماجراي دوستي ام با دختر جوان را براي خانواده ام بازگو و آبروريزي مي کند.من هم عصباني شدم و بعد از درگيري با او جانش را گرفتم.در پي اظهارات متهم وي صبح ديروز به شعبه ۱۱۳ دادگاه کيفري استان تهران منتقل شد تا قضات دادگاه درباره اين پرونده تصميم گيري کنند.در اين جلسه که به رياست قاضي محمدسلطان همتيار برگزار شد بعد از آن که اولياي دم خواستار قصاص متهم شدند، او در جايگاه ايستاد و چگونگي کشتن مريم را اين طور توضيح داد: آن لحظه نمي فهميدم که چه کار مي کنم از حرف هاي مريم عصباني شدم و ابتدا با يک گوشت‌کوب به سرش زدم.او بيهوش شد و روي زمين افتاد. بعد روسري اش را دور گلويش پيچيدم و او را خفه کردم. در ادامه براي اين که ردي از خودم به جا نگذارم جسد را به حمام بردم و به آتش کشيدم.
    زماني که مي خواستم از خانه بيرون بيايم دختر مريم را بيرون آوردم و شيلنگ گاز را پاره کردم تا با نشت گاز خانه به آتش کشيده شود.من قبل از اين که به خانه مريم بروم براي کشتن او نقشه اي نداشتم اما نمي دانم چطور شد که از حرف هاي او عصباني شدم و اين کار را کردم. در پي اظهارات متهم رئيس دادگاه ختم دادرسي را اعلام کرد و همراه با چهار مستشار خود وارد شور شد.
    ((اعتقاد))و((عشق))شهامت اورد و همه ترس ها را از دل ببرد;هر اعتقاد که تو را گرم کرد,انرا نگه دار,و هر اعتقاد,که تو را سرد کرد از ان دوری کن.عشق شادی است,عشق ازادی است عشق اغاز ادمیزادیست.

  2. کاربر مقابل از s.rozekabood عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/