نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: نگاهی به رخدادهاى عصر امام صادق علیه السلام

  1. #1
    کاربر فعال
    بهترین هدیه ای که میتوانیم به دیگران بدهیم وقت و صبرمان است.
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    مشهد
    نوشته ها
    5,023
    تشکر تشکر کرده 
    1,716
    تشکر تشکر شده 
    2,026
    تشکر شده در
    1,243 پست
    حالت من : ShadOsarhal
    قدرت امتیاز دهی
    3731
    Array

    نگاهی به رخدادهاى عصر امام صادق علیه السلام

    ۱- ششمین اختر تابناک آسمان امامت ‏حضرت امام جعفر صادق علیه السلام در روز جمعه ‏۱۷ ربیع‎الاول سال‏۸۳ هجرى در مدینه و در زمان ‏عبدالملک بن مروان بن حکم دیده به جهان گشود. مادر آن حضرت‏ «ام فروه‏» دختر قاسم (۱) بن محمد بن ابوبکر مى‏باشد. ایشان در سال ۱۴۸ هجرى به دستور منصور عباسى به وسیله انگور زهرآلود مسموم و به شهادت رسید. مدفن مطهر آن حضرت در قبرستان بقیع و در جوار ائمه بقیع (۲) قرار دارد. (۳)
    ۲- امام صادق علیه السلام مدت ۱۲ تا ۱۵ سال بنابر اختلاف با امام ‏سجاد علیه السلام و بعد از شهادت جد بزرگوارش مدت ‏۱۹ سال با امام ‏باقر علیه السلام زندگى کرد و توانست ‏به مقدار لازم از خرمن دانش این دو بزرگوار، خوشه‏چینى نماید. مدت امامت ایشان ۳۴ سال به طول ‏انجامید (۴) که ۱۸ سال در دوره اموى و ۱۶ سال در دوره عباسى‏ بوده است. (۵)
    ۳- خلفاى اموى معاصر امام جعفر صادق علیه السلام به ترتیب عبارتند از:
    هشام بن عبدالملک (۱۱۴- ۱۲۵)، ولید بن یزید بن عبدالملک(۱۲۶- ۱۲۵)، یزید بن ولید بن عبدالملک (۱۲۶)، ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (۲ ماه و ۱۰ روز از سال‏ ۱۲۶) و مروان بن محمد معروف به مروان حمار(۱۳۲- ۱۲۶).
    خلفاى عباسى معاصر امام علیه السلام عبارتند از: ابوالعباس عبدالله بن ‏محمد(۱۳۷- ۱۳۲) و ابوجعفر منصور دوانیقى (۱۳۷- ۱۴۸).
    ۴- از امام جعفر صادق علیه السلام هفت پسر و سه دختر بر جاى ماند که ‏عبارتند از:
    «اسماعیل‏»، «عبدالله‏» و «ام فروه‏» که مادرشان فاطمه بنت‏الحسین بن على بن حسین علیه السلام است.
    «امام موسى کاظم‏»، «اسحاق‏» و «محمد» که مادرشان حمیده‏خاتون مى‏باشد. و «عباس‏»، «على‏»، «اسماء» و «فاطمه‏» که ‏هر یک از مادرى به دنیا آمده‏اند. (۶)
    ۵- در یک دسته بندى، زندگانى امام جعفرصادق علیه السلام را مى‏توان به ‏سه دسته کلى تقسیم نمود:
    الف- زندگانى امام در دوره امام سجاد و امام باقر علیهماالسلام‏که تقریبا نیمى از عمر حضرت را به خود اختصاص مى‏دهد. در این ‏دوره امام صادق علیه السلام از علم و تقوا و کمال و فضیلت ‏آنان در حد کافى بهره‏مند شد.
    ب- قسمت دوم زندگى امام جعفر صادق علیه السلام از سال ۱۱۴ هجرى تا ۱۴۰هجرى مى‏باشد. در این دوره امام از فرصت مناسبى که به وجود آمد، استفاده نمود و مکتب جعفرى را به تکامل رساند. در این مدت،۴۰۰۰ دانشمند تحویل جامعه داد و علوم و فنون بسیارى را که ‏جامعه آن روز تشنه آن بود، به جامعه اسلامى ارزانى داشت.
    ج- هشت‏ سال آخر عمر امام قسمت‏ سوم زندگى ایشان را تشکیل‏مى‏دهد. در این دوره، امام بسیار تحت فشار و اختناق حکومت منصور عباسى قرار داشت. در این دوره امام دائما تحت نظر بود و مکتب‏ جعفرى عملا تعطیل گردید. (۷)
    ۶- در عصر امام صادق علیه السلام حکومت اموى منقرض شد. عواملى که منجر به انقراض سلسله اموى شد عبارتند از:
    240280341032459215250153196716748185۱- حکومت موروثى استبدادى.
    ۲- تحریف حقایق توسط محدثان مزدور و روحانیون دربارى.
    ۳- مخالفت علنى و آشکار با سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و قرآن کریم.
    ۴- اهانت ‏به حرمین شریفین.
    ۵- سوء استفاده از بیت المال مسلمین.
    ۶- کامجویى و هوسرانى و میگسارى و ساز و آواز.
    ۷- گرایش به تجملات و زیور آلات.
    ۸- تعصب عربى و تحقیر موالى (غیر اعراب).
    ۹- اختلافات و درگیرى‏هاى داخلى و نژادى.
    ۱۰- قتل و غارت مسلمین خصوصا فرزندان بنى‏هاشم.
    ۱۱- قیام مسلحانه شیعیان.
    ۱۲- تعطیل شدن امر به معروف و نهى از منکر به سبب خشونت ‏حکمرانان.
    ۱۳- رواج شعارها و سنت‏هاى جاهلى. (۸)
    ۷- بنى‏العباس در اواخر دوره بنى‏امیه از فرصت ‏سیاسى که به وجود آمده بود، استفاده کردند و حکومت را در سال ۱۳۲ هجرى قمرى به ‏دست گرفتند. (۹) و تا سال ‏۶۵۶ هجرى قمرى حکومت کردند. سیاست‏ عباسیان تا زمان معتصم بر مبناى حمایت از ایرانیان و تقویت علیه ‏اعراب بود. صد ساله اول حکومت عباسى براى ایرانیان، عصر طلایى ‏بود. چه آن‏ که برخى از وزراى ایرانى همانند برامکه و فضل بن سهل ‏ذوالریاستین بعد از خلیفه، بزرگترین قدرت به شمار مى‏رفتند. (۱۰)
    ۸- روساى بنى‏هاشم اعم از عبدالله محض و پسرانش محمد و ابراهیم ‏و هم‏چنین بنى‏العباس به نام‏هاى ابراهیم امام، ابوالعباس سفاح، ابوجعفر منصور دوانیقى و عموهاى اینها، در محلى به نام‏«ابواء» (۱۱) نهضت ضد اموى را از سال ۱۰۰ هجرى آغاز کردند. و چون بنى‏العباس زمینه را براى خودشان مهیا نمى‏دیدند، با «محمد نفس زکیه‏» (۱۲) به عنوان مهدى امت ‏بیعت کردند. (۱۳)
    ۹- بعد از آن که روساى بنى‏هاشم با محمد بیعت کردند، از امام‏ جعفر صادق علیه السلام نیز دعوت نمودند که با محمد به عنوان مهدى امت ‏بیعت کند ولى حضرت به آنها فرمود که در نزد ما اسرارى است. این ‏پسر، مهدى امت نیست و وقت ظهور نیز فرا نرسیده است. حضرت در آن ‏جلسه بیان داشتند که ابوالعباس سفاح و برادرانش به خلافت ‏خواهند رسید و به عبدالعزیز بن عمران زهرى فرمود که ابوجعفر منصور قاتل محمد و برادرش ابراهیم خواهد شد. (۱۴)
    ۱۰- مبلغان بنى‏عباس در آغاز، مردم را با عنوان «الرضا من آل‏ محمد» یا «الرضى من آل محمد» تبلیغ مى‏کردند. دو تن از ماهرترین‏شان عبارت بودند از: «ابوسلمه خلال‏» و «ابومسلم‏خراسانى‏».
    ابوسلمه که به وزیر آل محمد لقب گرفت، در کوفه مخفیانه تبلیغ ‏مى‏کرد و ابومسلم که به امیر آل محمد ملقب شد، در خراسان مردم‏ را بر علیه دستگاه حاکمه اموى مى‏شوراند. (۱۵)
    یکى از کارهاى زشت ابومسلم این بود که نسبت ‏به ابوسلمه حسادت ‏مى‏ورزید. نامه‏هایى به سفاح و عموهاى سفاح نوشت و به آنها اطلاع ‏داد که ابوسلمه قصد دارد خلافت را از آل‏عباس به نفع آل ابى‏طالب ‏تغییر دهد. ولى سفاح نپذیرفت و گفت: چیزى بر من ثابت نشده است.
    ابومسلم وقتى که فهمید ابوسلمه از توطئه او آگاه است، عده‏اى را مامور کرد که هنگام برگشت ابوسلمه از نزد سفاح، او را شبانه ‏به قتل برسانند. (۱۶) و چون قاتل یا قاتلین از اطرافیان سفاح ‏بودند، خون ابوسلمه لوث شد و خوارج را به عنوان قاتل معرفى‏کردند. (۱۷)
    ۱۱- مسعودى در مروج الذهب(۱۸) مى‏نویسد: ابوسلمه بعد از کشته ‏شدن ابراهیم امام به این فکر افتاد که خلافت را از آل‏عباس به‏ نفع آل‏ابى‏طالب تغییر دهد. نامه‏اى در دو نسخه براى امام جعفر صادق علیه السلام و عبدالله محض نوشت و به مامور گفت: این دو نامه را مخفیانه به امام جعفر صادق علیه‎السلام بده و اگر قبول کرد، نامه دیگر را از بین ببر و اگر نپذیرفت، نامه دوم را براى عبدالله ببر و طورى عمل کن که هیچ کدام نفهمند که براى دیگرى نامه نوشتم.
    فرستاده، نامه را اول براى امام برد. ایشان قبل از آن که ‏نامه را مورد مطالعه قرار دهد، به آتش گرفت و آن را سوزاند و بیان داشت که ابوسلمه شیعه و طرفدار ما نیست. فرستاده، نامه ‏دیگر را به عبدالله محض داد که بسیار خوشحال و مسرور گردید.
    صبح زود نزد امام صادق علیه السلام آمد و جریان را اطلاع داد. امام به او گفت که ابوسلمه عین این نامه را براى من نیز نوشته بود ولى آن‏ را سوزاندم. به او گفت: ابوسلمه طرفدار ما نیست. از چه زمان ‏اهل خراسان شیعه تو شده‏اند که مى‏گویى شیعیان ما نوشته‏اند؟ آیا تو ابومسلم را به خراسان فرستادى؟ آیا تو به آنها گفتى لباس‏ سیاه بپوشند و آن را شعار خود قرار دهند…؟ عبدالله از این ‏سخنان ناراحت ‏شد و شروع به بحث ‏با امام نمود. (۱۹)
    526815213740381493516032214136564024745۱۲- در بررسى نامه ابوسلمه باید گفته شود که این جریان مقارن‏ ظهور بنى‏العباس است و ابومسلم شدیدا در فعالیت است که ابوسلمه‏ را از میدان به در کند و در این قضیه عموهاى سفاح نیز او را تایید و تقویت مى‏کنند.
    با این وصفى که مسعودى نوشته، معلوم مى‏گردد که ابوسلمه مردى ‏سیاسى بوده و سیاستش از این ‏که به نفع آل‏عباس کار کند، تغییر مى‏کند و چون هر کسى را نیز براى خلافت نمى‏توان معرفى نمود، سیاست‏مآبانه یک نامه را به هر دو نفر که از شخصیت‏هاى مبرز بنى‏هاشم‏ هستند، از اولاد بنى‏الحسن «عبدلله محض‏» و از اولاد بنى‏الحسین‏ «امام صادق علیه السلام» مى‏نویسد که تیرش به هر جا اصابت کرد، از آن ‏استفاده کند. بنابراین در کار ابوسلمه با توجه به وفاداریش به‏ بنى‏عباس و تثبیت ‏حکومت در خاندان آنها و دعوت از دو نفر براى‏ بیعت‏ با آنان، نشان دهنده جدى نبودن دعوت و آمیخته بودن آن با تزویر و عدم آگاهى از نظام واقعى امامت است و فقط مى‏خواسته کسى ‏را ابزار قرار دهد.
    به علاوه این کار، کارى نبوده که به نتیجه برسد و بهترین دلیل‏ آن، این است که هنوز جواب نامه به دست ابوسلمه نرسیده بود که ‏غائله به کلى خوابید و ابوسلمه از میان رفت. (۲۰)
    ۱۳- بعضى از کسانى که ادعاى تاریخ‏شناسى دارند، با انکار و اعتراض مى‏پرسند که چرا امام صادق علیه السلام در جواب نامه ابوسلمه چنان ‏برخوردى داشته است؟
    در جواب به این افراد، باید گفته شود که در این قضیه نه شرایط معنوى در کار بوده که افرادى با خلوص نیت چنین پیشنهادى را بیان ‏کنند و نه شرایط ظاهرى و امکاناتى فراهم بوده که بتوان به ‏واسطه آن اقدام عملى نمود. (۲۱)
    علت ‏خوددارى و امتناع امام صادق علیه السلام از قبول درخواست ابوسلمه:
    اولا این بود که امام مى‏دانست ‏بنى‏عباس ساکت نخواهند نشست و امام‏ را به شهادت مى‏رسانند. بدون آن ‏که شهادت امام هیچ فایده و اثرى ‏براى اسلام و مسلمین داشته باشد.
    ثانیا در آن عصرى که امام مى‏زیست، آنچه که براى جامعه اسلامى ‏بهتر و مفیدتر بود، رهبرى نهضت علمى، فکرى و تربیتى بود که اثر آن تاکنون هست؛ کما این ‏که در عصر امام حسین علیه السلام آن نهضت ضرورت داشت ‏که اثرش هنوز نیز باقى است. (۲۲)
    ۱۴- از سال ‏۱۲۹ هجرى تا ۱۳۲ هجرى که عباسیان روى کار آمدند؛ چون بنى‏امیه رو به ضعف و سقوط مى‏رفتند، فرصت این ‏که امام را تحت فشار قرار دهند، نداشتند و از طرفى عباسیان نیز که شعار طرفدارى از خاندان پاک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و گرفتن انتقام خون بناحق ‏ریخته آنان را مى‏دادند، به امام فشارى وارد نمى‏آوردند. از این‏رو، این دوران، براى امام دوران آرامش و آزادى بود و فرصت ‏بسیار خوبى براى فعالیت‏هاى علمى و فرهنگى به‏شمار مى‏رفت، فرصتى‏ که براى هیچ‏ یک از امامان دیگر به غیر از امام باقر علیه السلام که ‏اندکى از این فرصت ‏براى ایشان به وجود آمد و فعالیت علمى را شروع کرده بود. و هم‏ چنین براى امام رضا علیه السلام فراهم نگشت. ولى‏ امام صادق علیه‎السلام هم عمر طولانى(حدود ۷۰ سال) داشتند و هم محیط و زمان براى ایشان مساعد بود.(۲۳)
    ۱۵- در زمان امام جعفر صادق علیه السلام در جامعه اسلامى شور و نشاط فوق‏العاده‏اى پیدا شد که منشا جنگ عقاید گردید. به ‏طور خلاصه مى‏توان ‏عوامل مؤثر در این نشاط را در چهار مورد بررسى کرد:
    1771876625571001611421011591322623210565188الف- محیط آن دوره، محیط کاملا مذهبى و اسلامى بود و مردم تحت‏انگیزه‏هاى مذهبى، زندگى مى‏کردند. تشویق‏هاى پیامبر به علم و دانش و تشویق و دعوت‏هاى قرآن کریم به علم و تعلم و تفکر و تعقل، عامل اساسى این نهضت و شور و نشاط بود.
    ب- نژادهاى مختلفى که سابقه فکرى و علمى داشتند، در دنیاى ‏اسلام وارد شدند و تحولاتى را در جامعه ایجاد کردند.
    «جهان وطنى اسلامى‏» (۲۴) عامل سومى بود که زمینه را مساعد مى‏کرد. اسلام با وطن‏هاى آب و خاکى مبارزه کرده بود و وطن را «وطن اسلامى‏» تعبیر مى‏کرد که هر جا اسلام هست، آنجا وطن است و در نتیجه تعصبات نژادى تا حدود بسیار زیادى از میان رفته بود. به ‏طورى که نژادهاى مختلف با یکدیگر همزیستى داشتند. (۲۵)
    د- عامل دیگرى که زمینه‏ این جهش و جنبش را فراهم مى‏کرد، «تسامح و تساهل دینى‏» بود. (۲۶) یعنى مسلمانان به ‏خاطر همزیستى‏ با اهل کتاب، آنها را تحمل مى‏کردند و آن را برخلاف اصول دینى ‏خود نمى‏پنداشتند. در آن زمان اهل کتاب، اهل علم و دانش بودند که وارد جامعه اسلامى شده بودند و مسلمین نیز مقدم آنها را گرامى مى‏شمردند. در نتیجه در همان عصر اول، معلومات آنها را گرفتند و در عصر بعدى، خود در راس جامعه اسلامى قرار گرفتند. (۲۷)
    ۱۶- امام صادق علیه السلام در عصرى زیست که علاوه بر حوادث سیاسى، یک‏ سلسله حوادث اجتماعى و پیچیدگى‏ها و ابهام‏هاى فکرى و روحى پیدا شده بود که اسلام را تهدید مى‏کرد. ظهور متکلمان (۲۸)، صوفیه (خشکه‏مقدس‏ها) (۲۹)، زنادقه (۳۰)، مکتب‏ها و نحله‏هاى مختلف فقهى ‏جبریه، مشبهه، تناسخیه و … (۳۱) اختلاف قرائت، اختلاف در تفسیر، و رشد گروه خوارج و مرجئه از آن جمله بودند. (۳۲) هر کدام عقاید خود را ترویج مى‏کردند و به نحوى نظر مى‏دادند. از این رو، تشنگى ‏عجیبى به وجود آمده بود که لازم بود امام به آنها پاسخ مناسب‏ گوید.
    ۱۷- امام صادق علیه السلام با تمامى این جریاناتى که وجود داشت، برخورد کرد. از نظر قرائت و تفسیر، یک عده شاگردان امام هستند. در باب‏ نحله‏هاى فقهى هم که مکتب امام صادق علیه السلام قوى‏ترین و نیرومندترین ‏مکتب‏هاى فقهى آن زمان بوده، به ‏طورى که اهل‏ تسنن هم اعتراف ‏نمودند. ابوحنیفه (۳۳) و مالک (۳۴) شخصا از محضر امام استفاده ‏کردند و مالک بارها از مدینه به خدمت امام مى‏رسید و از وجود ایشان استفاده مى‏برد. شافعى و احمد بن حنبل نیز از شاگردان ‏شاگردان امام هستند. (۳۵)
    امام صادق علیه السلام با در نظر گرفتن نیاز شدید جامعه و آمادگى زمینه ‏اجتماعى مناسب، دنباله نهضت علمى و فرهنگى پدرش را گرفت و حوزه ‏علمى وسیعى به وجود آورد (۳۶) و در رشته‏هاى مختلف، شاگردان ‏بزرگى ‏همچون «هشام بن حکم کندى‏»، «محمد بن مسلم‏»، «ابان بن ‏تغلب‏»، «هشام بن سالم‏»، «معلى بن خنیس‏»، «محمد بن على بن‏ نعمان بجلى کوفى‏» معروف به «مؤمن ‏الطاق‏»، «مفضل بن عمر»،«ثابت ‏بن دینار» معروف به «ابوحمزه ثمالى‏»، «زرارة بن ‏اعین‏»، «جابر بن یزید جعفى کوفى‏»، «صفوان بن مهران جمال ‏اسدى کوفى‏» معروف به «صفوان جمال‏»، «عبدالله بن‏ ابى ‏یعفور»، «حمران بن اعین شیبانى‏»،«حمزه طیار»،«برید بن معاویه عجلى‏»، و … تربیت نمود. (۳۷)
    ۱۸- در دوره امام صادق علیه السلام، شیعیان و طرفداران امام با نوعى ‏پیوستگى فکرى و عملى، تشکیلاتى را به وجود آورده بودند و امام‏ صادق علیه السلام نیز با خلفا مبارزه مخفى مى‏کرد. نوعى جنگ سرد در میان ‏بود. معایب، مثالب و مظالم خلفاى جور به وسیله امام در دنیا پخش شد. حتى امام به منظور تبلیغ ولایت و امامت‏ خود، نمایندگانى به مناطق مختلف از جمله خراسان مى‏فرستاد.(۳۸)
    فشار گسترده سیاسى حکام اموى و عباسى گویاى این حقیقت است‏ که یاران امام به ‏خاطر مصون ماندن از گزند حکام زورگو، «تقیه‏» مى‏کردند. تاکیدهاى مکرر امام بر «تقیه‏» نشان دهنده فعال ‏بودن این تشکیلات به طور مخفى و تصمیم جدى حکومت ‏بر سرکوب کردن‏ حرکت‏ها است. برخى از روایت‏هاى موجود نشان مى‏دهد که شیعیان به ‏شدت تحت فشار بودند.(۳۹) و از ترس شمشیر برهنه منصور، راه تقیه ‏را در پیش گرفتند. (۴۰)
    جاسوسان اموى و عباسى، مراقب رفت و آمدهاى امام و اصحابشان‏ بودند. اگر کسى تماسى برقرار مى‏کرد، با کمال احتیاط این عمل را به انجام مى‏رساند. زیرا دستگاه خلافت اگر فردى را مى‏شناخت که به اهل‏بیت علیهم السلام اظهار محبت مى‏کند، سرنوشت او با مرگ یا سیاهچال و زندان ابد، رقم مى‏خورد. چنان که یکى از اطرافیان ‏امام زیر شلاق جان سپرد. (۴۱) به همین خاطر امام از بعضى از شیعیان روى برمى‏گرداند و حتى برخى را مورد سرزنش قرار مى‏داد. (۴۲)
    ۱۹- از رویدادهاى دیگر زندگى امام صادق علیه السلام فوت فرزند بزرگش ‏اسماعیل است که بسیار مورد علاقه امام بود. طبق روایات، امام در مرگ او بسیار بى‏تابى و بدون ردا و با پاى برهنه دنبال جنازه او حرکت مى‏کرد. (۴۳) امام والى مدینه و جمعى انبوه از معاریف و مشایخ مدینه را حاضر کرد و از همگى آنها دعوت نمود که خوب به‏ چهره اسماعیل نگاه کنند که آیا مرده ‏یا زنده است؟
    همگى مرده بودن اسماعیل را تصدیق کردند. این عمل چند بار انجام ‏شد. سپس فرمود: خدایا! تو شاهد باش. و دست امام موسى کاظم علیه السلام را گرفت و فرمود: «هو حق و الحق معه و منه الى…»؛ او حق ‏است و حق با اوست تا ظهور امام غایب. (۴۴) اسماعیل در قبرستان ‏بقیع به خاک سپرده شد. (۴۵) فرقه اسماعیلیه منتسب به این فرزند امام مى‏باشند.
    ۲۰- از حوادث مهم دوره زندگى امام صادق علیه السلام که در زمان خلافت ‏هشام بن عبدالملک، دهمین خلیفه اموى به وقوع پیوست، «جنبش‏ مسلحانه زید بن على» است. زید فرزند بزرگتر امام سجاد علیه السلام است (۴۶) که در روز جمعه سوم صفر سال ۱۲۳-۱۲۱ هجرى قمرى بنا بر اختلافى که وجود دارد (۴۷) در کوفه به همراهى ۵۰۰۰ نفر دست ‏به قیام زد و پس از دو روز درگیرى به شهادت رسید. یاران زید با تدابیر امنیتى شدیدى، پیکر بى‏جان او را دفن نمودند ولى با گزارش حفار، حاکم کوفه به گور دست‏ یافت و بعد از جدا کردن سر از بدن، پیکرش را در محله «کناسه‏» کوفه به مدت چهار سال به دار آویختند. (۴۸)
    1372142051030128103961073893511023673در باره ادعا یا عدم ادعاى امامت زید، گزارش‏هاى ضد و نقیضى نقل ‏شده است. (۴۹) در بعضى روایات که از امام صادق علیه السلام وجود دارد، آمده است که: «خدا زید را رحمت کند، او عالمى درست گفتار بود.» (۵۰) «او مردى با ایمان، عارف، دانشمند و درستکار بود. و اگر زمام امور را به ‏دست مى‏گرفت، مى‏دانست آن را به چه کسى‏ بسپارد.» (۵۱) «به خدا قسم عمویم زید راه شهداى حق را پیمود، راه شهیدانى که در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله، على و حسین علیهماالسلام ‏شربت‏ شهادت نوشیدند.» (۵۲)
    فلسفه قیام زید در چند امر، خلاصه مى‏گردد:
    الف- انتقام خون شهداى کربلا.
    ب- امر به معروف و نهى از منکر و اصلاح وضع موجود.
    ج- تشکیل حکومت اسلامى و واگذارى آن به ائمه اطهار علیهم السلام.
    ۲۱- از حوادث دیگر در دوره زندگى امام صادق علیه السلام، «قیام یحیى ‏بن زید بن على‏» است که در سال ۱۲۵ هجرى در خراسان و در زمان حکومت هشام بن عبدالملک صورت گرفت و در همین سال به شهادت‏ رسید. (۵۳)
    ۲۲- «قیام محمد نفس زکیه‏» از حوادث دیگر دوره امام صادق علیه السلام است. او در سال ۱۴۵ هجرى و به همراهى ۲۵۰ نفر از اصحاب خود در ماه رجب به عنوان خروج بر منصور عباسى به مدینه آمد و شهر را در تصرف خود در آورد. سرانجام در درگیرى با لشکر عیسى بن موسى‏ در اواسط ماه رمضان همان سال در سن ۴۰ سالگى به قتل رسید. (۵۴)
    ابراهیم برادر محمد نیز بعد از قتل نفس زکیه، قیام کرد و در نزدیکى‏هاى کوفه کشته شد و بدین گونه پیش‏بینى امام صادق علیه السلام به‏ وقوع پیوست.
    ۲۳- در سال ‏۱۳۶ هجرى منصور دوانیقى دومین خلیفه عباسى، به ‏خلافت رسید و تا سال ۱۵۸ هجرى حکومت کرد. دوران منصور یکى از پراختناق‏ترین دوران‏هاى تاریخ اسلام است. به طورى که حکومت ارعاب ‏و ترور، نفس‏هاى مردم را در سینه خفه کرده و وحشت، همه را فراگرفته بود. او براى استحکام پایه‏هاى حکومت‏ خود، افراد زیادى را به قتل رساند که ابومسلم خراسانى را مى‏توان یکى از این افراد دانست. (۵۵)
    مهم‏ترین مسئله‏اى که منصور را به رنج و زحمت مى‏انداخت، وجود علویان که در راس آنان شخص امام جعفر صادق علیه السلام قرار داشت، بود.
    وى براى این که شخصیت و عظمت امام را بکاهد، شاگردان امام‏ را رو در روى ایشان قرار مى‏داد تا با آن حضرت به مباحثه ‏برخیزند (۵۶) و امام را مغلوب کنند ولى موفق نگردید.
    ۲۴- از روزى که منصور به حکومت رسید تا روز شهادت امام جعفر صادق علیه السلام که ۱۲ سال به طول کشید، با وجودى که بین امام و منصور فاصله زیادى وجود داشت، زیرا امام در حجاز بودند و منصور در عراق مى‏زیست ولى به انواع مختلف، امام را مورد آزار و اذیت ‏خود قرار مى‏داد و چندین بار امام را نزد خود فراخواند تا او را به شهادت برساند ولى موفق به انجام نیت ‏شوم خود نشد. (۵۷)
    منصور درباره امام صادق علیه السلام تعبیر عجیبى دارد. مى‏گوید: جعفر بن محمد مثل یک استخوان در گلوى من است؛ نه مى‏توانم بیرونش بیاورم و نه ‏مى‏توانم آن را فرو برم. نه مى‏توانم مدرکى از او به دست آورم و کلکش را بکنم و نه مى‏توانم تحملش کنم. (۵۸)

    پى‏نوشت‎ها:
    ۱- قاسم با دختر عموى خود اسماء بنت عبدالرحمن بن ابى‏بکر ازدواج کرد. بنابراین، مادر امام از طرف پدر و نوه ابوبکر است.
    ۲- ائمه بقیع عبارتند از: امام حسن، امام سجاد، امام ‏باقر و امام صادق علیهم السلام.
    ۳- الارشاد، شیخ مفید، ج ۲، ص ۲۷۱/ کتاب الحجه، کلینى، باب ‏مولدالامام ابى ‏عبدالله/ حیات الصادق، ص‏۶/ اعلام الورى طبرسى، ص‏۲۷۱/ اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲/ بحارالانوار، ج‏۴۷، ص ۱٫
    ۴- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، استاد مطهرى، ص‏۱۳۷، الارشاد، ص‏۲۴۹٫
    ۵- تاریخ الامم و الملوک، ج ۴، ص ۳۷۵/ الشیعه و الحاکمون، ص‏ ۱۳۷/ مروج الذهب مسعودى، ج‏۳، ص‏۲۳۳ به بعد/ الکامل، ابن اثیر، ج ۴، ص ۴۶۵ به بعد.
    ۶- الارشاد، شیخ مفید، ص ۲۸۴/ مناقب آل ابى‏طالب، ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۲۸۰/ اعلام الورى، فضل بن حسن طبرسى، ص ۲۹۱/ بحارالانوار، ج‏۴۷، ص ۲۴۱، ح ۲٫
    ۷- الارشاد، شیخ مفید، ص‏۲۸۹٫
    ۸- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص ‏۱۱۷- ۱۱۸/ الکامل، ج‏۳، ص ‏۲۰۱ به بعد/ مقاتل الطالبیین، ص ۷۰/ الامامة و السیاسه، ج ۱، ص ‏۱۶۵/ الغدیر، ج ۱۰، ص ‏۳۲۶/ مروج الذهب، ج‏۳، ص‏۱۶۶٫
    ۹- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص‏۱۱۷٫
    ۱۰- مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۱۴، ص ۵۸۴٫
    ۱۱- ابواء مکانى است مابین مدینه و مکه. این مکان جایى است که‏ آمنه (س) مادر پیغمبر اکرم(ص) در آن ‏جا وفات یافت و حضرت امام‏ کاظم علیه السلام به دنیا آمد. (ر.ک: معجم البلدان، یاقوت حموى، ج ۱، ص‏۷۹٫)
    ۱۲- محمدبن عبدالله بن حسن بن حسن بن على علیه السلام.
    ۱۳- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، استاد مطهرى، ص ۱۳۱- ۱۳۲/ مقاتل الطالبیین، ص‏۱۷۳٫
    ۱۴- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص ۱۳۴- ۱۳۵٫
    ۱۵- الفخرى، ابن طقطقا، ص‏۱۵۳/ تاریخ یعقوبى، ج ۲، ص ۳۵۲٫
    ۱۶- مروج الذهب، مسعودى، ج‏۳، ص ۲۸۴٫
    ۱۷- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص‏۱۲۳- ۱۲۴/ بیست گفتار، ص‏ ۱۸۰- ۱۷۹٫
    ۱۸- الفخرى، ص ۱۵۴- ۱۵۵/ جهاد الشیعه، ص ‏۱۰۴٫
    ۱۹- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص ۱۲۹- ۱۲۴٫
    ۲۰- همان، ص ۱۳۰٫
    ۲۱- همان، ص ۱۳۱-۱۳۰٫
    ۲۲- بیست گفتار، مطهرى، ص‏ ۱۸۰- ۱۷۹٫
    ۲۳- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص‏۱۵۷- ۱۵۸٫
    ۲۴- مجموعه آثار، مطهرى، ج ۱۴، ص ۶۸- ۷۱/ سوره تکویر، آیه ‏۲۷/ سوره سباء، آیه ۲۸/ سوره انبیاء، آیه ۱۰۵/ سوره اعراف، آیه‏۱۵۸/ سوره انعام، آیه ‏۸۹/ نساء،۱۳۳/ مجمع البیان، ج‏ ۹، ص ۱۶۴٫
    ۲۵- مثلا یک غلام بربرى مانند «نافع‏» یا «عکرمه‏» غلام‏ عبدالله بن عباس در کرسى استادى مى‏نشست و بسیارى از مسلمانان ‏عراقى، سورى، حجازى، مصرى، ایرانى و هندى در پاى درس او شرکت‏ مى‏کردند.
    ۲۶- مسئله «تساهل و تسامح با اهل کتاب‏» عامل فوق العاده ‏مهمى بود. این مسئله ریشه حدیثى دارد. احادیثى همچون «خذواالحکمه ولو من مشرک‏» و «الحکمه ضاله‏ المؤمن، یاءخذها اینما وجدها» مضمونش همین است.
    ۲۷- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص‏۱۶۱- ۱۵۹٫
    ۲۸- از بحث‏هاى داغ آن روز، بحث‏هاى کلامى بود. متکلمین در اصول ‏عقاید و مسائل اصولى همچون خدا، صفات خدا، آیات مربوط به خدا، درباره نبوت و حقیقت وحى، درباره شیطان، توحید، ثنویت، قضا و قدر، جبر و اختیار و … بحث مى‏کردند.
    ۲۹- ظهور متصوفه به طورى که طبقه‏اى را به وجود آورند و طرفداران زیادى پیدا کنند و در کمال آزادى، حرف‏هاى خود را بر زبان جارى سازند، در زمان امام صادق علیه السلام رخ داد. این گروه به‏ عنوان نحله‏اى در مقابل اسلام سخن نمى‏گفتند، بلکه بیان مى‏داشتند که اصلا حقیقت اسلام آن است که ما مى‏گوییم. اینان روش خشکه مقدس‏ عجیبى پیشنهاد مى‏کردند که قابل تحمل نبود.
    ۳۰- از خطرناک‎ترین طبقه‏هاى این عصر، ظهور زنادقه بود. زنادقه ‏طبقه متجدد و تحصیل کرده آن عصر بودند. که با زبان‏هاى زنده آن‏ روز سریانى، فارسى، هندى و … آشنا بودند. زنادقه و دهریینى از قبیل ابن‏ابى‏العوجاء، ابوشاکر دیصانى و حتى ابن‏مقفع ‏وجود داشتند که با آن حضرت به محاجه برخاستند. احتجاجات بسیار مفصل و طولانى که در این زمینه باقى است ‏به راستى اعجاب آور است. «توحید مفضل‏» در اثر یک مباحثه با یک نفر دهرى‎مسلک و رجوع مفضل به امام صادق علیه السلام پدید آمده است.
    ۳۱- مدینه، کوفه، بصره و حتى اندلس هر کدام مرکزى به شمار مى‏رفتند که مالک ابن انس، ابوحنیفه و … رهبرى آن را بر عهده ‏داشتند.
    ۳۲- بیست گفتار، ص ۱۸۰- ۱۸۴٫
    ۳۳- نعمان بن ثابت ‏بن زو طى بن مرزبان معروف به ابوحنیفه دو سال شاگرد امام بود. (امام الصادق و المذاهب الاربعه، حیدر اسد،ج ۱، ص ۷۰٫)
    ۳۴- مالک بن انس نیز نزد امام مى‏آمد و به شاگردى آن حضرت‏ افتخار مى‏کرد. (همان، ج ۱، ص‏۵۳)
    ۳۵- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص‏۱۵۱- ۱۴۷٫
    ۳۶- حرکت‏هاى علمى دنیاى اسلام، اعم از شیعه و سنى مربوط به‏امام صادق علیه السلام است. حوزه‏هاى سنى مولود تفکر امام است؛ چون در راس حوزه‏هاى سنى، جامع الازهر وجود دارد که در حدود ۱۰۰۰ سال ‏پیش توسط شیعیان فاطمى تاسیس شد و تمام حوزه‏هاى دیگر اهل سنت، منشعب از این جامع است. (سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص‏۱۶۴- ۱۶۳٫)
    ۳۷- رجال کشى، محمد بن حسن طوسى، ص ۲۷۵؛ قاموس الرجال، محمدتقى ‏تسترى، ج‏۳، ص ‏۴۱۶/ بحارالانوار، ج‏۴۷، ص ۳۴۵٫
    ۳۸- بحارالانوار، ج‏۴۷، ص ۷۲٫
    ۳۹- مستدرک الوسائل، حاج میرزا حسین نورى طبرسى، ج ۱۲، ص‏۲۹۷به بعد/ وسائل الشیعه، حر عاملى، ج‏۹، ص ۳۲٫
    ۴۰- تاریخ الشیعه، ص‏۴۳٫
    ۴۱- حیاة ‏الامام الباقر علیه السلام، ج ۱، ص ‏۲۵۶/ المحاسن، ص‏۱۱۹٫
    ۴۲- المناقب، ج ۴، ص ۲۴۸٫
    ۴۳- الارشاد، شیخ مفید، ص‏۲۶۷٫
    ۴۴- کتاب الغیبه، محمد بن ابراهیم نعمانى، ص ۳۲۸/ بحارالانوار، ج‏۴۷، ص ۲۵۴٫
    ۴۵- الارشاد، شیخ مفید، ص‏۲۶۷٫
    ۴۶- مقاتل ‏الطالبیین، ص‏۱۲۷/ بحارالانوار، ج‏۴۶، ص ‏۲۰۸٫
    ۴۷- تاریخ یعقوبى، ج‏۳، ص‏۶۷ -۷۰/ مختصر تاریخ العرب، سید امیرعلى، ص ۱۵۴/ بحارالانوار، ج ‏۴۶، ص ۱۷۲/ الاخبارالطوال، ص‏۳۴۵/ مقاتل الطالبیین، ص‏۱۳۷٫
    ۴۸- الامالى، شیخ‏ طوسى، ص‏۲۷۷ و شیخ ‏صدوق، ص ۳۹۲/ تنقیح المقال، مامقانى، ج ۱، حرف (ز).
    ۴۹- روایاتى که در نکوهش زید بیان گردیده به خاطر تقیه صورت ‏گرفته است.
    ۵۰- الغدیر، ج ۲، ص ۲۲۱٫
    ۵۱- تاریخ طبرى، ج ۸، ص ۳۰۰٫
    ۵۲- همان، ج‏۳، ص ۷۰/ رجال کشى، ص ۱۸۴٫
    ۵۳- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، مطهرى، ص‏۱۱۷- ۱۱۸/ تنقیح‏المقال، مامقانى، ج ۱، حرف (ز)، ص ۴۶۸/ سفینة ‏البحار، ج ۱، ماده(ز).
    ۵۴- تاریخ طبرى، ج ۸، ص ۳۰۰٫
    ۵۵- تذکرة ‏الخواص، ابن‏جوزى، ص‏۲۰۳- ۱۹۹٫
    ۵۶- سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص‏۱۹۷/ تاریخ الخلفا، سیوطى، ص ۲۰۸ و ۲۰۹٫
    ۵۷- الامام الصادق علیه السلام، محمد ابوزهره، ص ۲۸/ الامام جعفر الصادق ‏رائد السنه و الشیعه، ص ‏۱۹٫
    ۵۸- مناقب آل ابى‏طالب علیه السلام، ج ۴، ص ۲۳۸/ الامام الصادق علیه السلام، مظفر، ج ۱، ص ۱۱۱/ سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص ۱۵۹- ۱۵۸/ وسائل‏ الشیعه، ج‏۱۲، ص‏ ۱۲۹/ کشف الغمه، ج ۲، ص ۲۰۹- ۲۰۸/ بحارالانوار، ج‏۴۷، ص ۴۲٫
    ((اعتقاد))و((عشق))شهامت اورد و همه ترس ها را از دل ببرد;هر اعتقاد که تو را گرم کرد,انرا نگه دار,و هر اعتقاد,که تو را سرد کرد از ان دوری کن.عشق شادی است,عشق ازادی است عشق اغاز ادمیزادیست.

  2. کاربر مقابل از s.rozekabood عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/