آیه الله سعادت پرور را خیلی ها می شناسند. ایشان یکی از علمای اخلاق برجسته عصر ما بود که شاگردانی محضر فیض او را درک کردند. آیه الله سعادت پرور نسبت به خانواده توصیه می فرمود و تاکید می کرد که یکی از مسائلی که باعث پیشرفت سلوک معنوی شما می شود خدمت به خانواده است.
از سوی دیگر در منابع روایی و گفتار بزرگان دین ما نسبت به احترام به سادات اهتمام خاصی وجود دارد به گونه ای که این مساله و امثال آن را می توانید در سیره برخی بزرگان مانند امثال مرحوم آیه الله سیبویه و یا وصیت بزرگانی چون حاج شیخ حسنعلی نخودکی به صورت بسیار بارز و برجسته پیدا کنید.
با توجه به این دو نکته این مساله روشن می شود که : کسانی که همسرشان سیده است و از خاندان پیامبر اکرم و ذریه مطهر او هستند جایگاه بسیار مهم و والایی دارند خصوصا برای کسانی که به دنبال راه های کوتاه و میانبر برای رسیدن به هدف سلوکی خودشان هستند..
اینجا به حکایت عجیبی از آیت الله سعادت پرورد در این باره اشاره می کنیم:
ظاهراً بعد از ماه رمضان سال 1425 قمری فرمودند:
شب بیست و چهارم ماه رمضان نصف شب گذشته بود که حضرت صدیقه طاهره فاطمه ی زهرا علیها السلام با یک هیبت و جلال و شکوهی بر من در حالی که لباس زردی به تن داشتند جلوه کردند و مطالبی فرمودند و چنین توجه دادند که جسارت به فرزندان ایشان جسارت به خود ایشان است و من برایم این نکته تداعی شد که اگر کسی خانم سیده ای را زد مثل آن است که به قنفذ (لعنه الله علیه) گفت بزن.
پس از آن مشاهدات تا یک ساعت بی قرار بودم و گریه امانم نمی داد از حالات حضرت صدیقه طاهره و آن حالی که بر من ظاهر شده بود.
پس از آن در جلسات خودشان در حالی که گریه می کردند این مشاهده را نقل می کردند و می فرمودند: من فکر کردم که این مطلب را به چه مناسبت به من فرمودند؟
شاید در میان رفقای ما کسی هست که با همسر سیده خود یا با فرزندان سید خود اینطور رفتار کرده است و می فرمودند در همه جلسات گفته ام که اگر چنین بوده است بر طرف شود.
ایشان می فرمودند: کسی که مادرش هم سید است حکم سید را دارد، به آنها هم نباید توهین و جسارت کرد چه رسد به زدن. همه این حالات و نکات را در یک حال انقلاب عجیبی می فرمودند و اشک از چشم مبارکشان می ریخت.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)