مقدمه
براي بار ديگر با قلب پاك تو ميعاد ميبندم ، ميعادي هميشگي كه حتي بعد از مرگ هم جاودانه خواهد ماند. ميعادي كه از آن موسيقي مهرو عاطفه به گوش برسد.بيا تا در اين ميعاد عاشقانه نت موسيقي عشقمان را با هم هم نوا كنيم كه صداي دلنواز آن چون افسانه ي ليلي و مجنون در همه ي عالم بپيچد و تمامي علشقان عالم را به روياهاي زيباي با هم بودن ببرد و هنگامي كه در گوش هم نغمه ي عشق مي خوانند به ياد ميعاد عاشقانه اي بيفتند كه دل دو عاشق پاك را براي ابد به هم پيوند زد و نگذاشت كه حتي براي لحظه اي جدا از ياد هم و نام هم به زيستن ادامه دهند. آري ميعاد عاشقانه در واقع يك موسيقي است از قلب دو عاشق پاك و خدايي كه جز عشق هم چيزي نميبينند و نميخواهند.
عشق يعني يكي شدن ،يعني وجود پاك ديگري را در درون خويش حس كردن و من با تمامي وجود عشق تو را در قلب خود حس ميكنم و به وسيله ي قلم ،احساسم را بر روي اين كاغذ ها حك ميكنم تا باز هم بگوم كه تو نود دهنده ي اين كلمات عاشقانه اي در اين ميعادگاه ، ميعادگاهي كه گرچه از وجود مادي تو تهي مي باشد ،اما ياد تو وعشق تو جاودانه بر آن سايه افكنده و بوي خوش عشق را به مشامم مي رساند و اينجارا تبديل به ميعاد گاهي عاشقانه نموده است .
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)