3
سايت «نیوزبان» كه در بخش معرفي، خود را سایتی خوانده كه برای نقد خبر بر اساس اصول پذیرفته شده جهانی روزنامه‌نگاری، يعني بی‌طرفی، دقت، صحت و انصاف فعاليت مي‌كند عمدتا در مطالب خود «به دنبال فراهم آوردن فضایی انتقادی درباره خبررسانی به زبان فارسی» است و با به بحث‌گذاشتن خبرهاي مختلف، به نقد حرفه‌ا‌ي آنها مي‌پردازد.
به گزارش ايسنا اين سايت در يكي از جديدترين مطالب خود، گفت‌گويي را با نيما افشار نادري، روزنامه‌نگار، انجام داده است كه در پي مي‌آيد:
نيما افشارنادری از سال ۱۳۷۹ تاکنون سردبير سايت فرهنگی پندارنت است. وی در روزنامه‌های گوناگون به صورت آزاد فعاليت داشته و مدتی نيز سردبير ماهنامه مسکن بوده و از آخرين فعاليت‌های حرفه‌ای‌اش طراحی، مديريت و راه‌اندازی پروژه روزنامه‌نگاری برای کودکان بوده است که توسط پندار و با پشتيبانی يونسکو و بخش بين‌الملل وزارت آموزش و پرورش برگزار شد. ه است.
- بی‌طرفی در روزنامه‌نگاری يکی از پرچالش‌ترين موضوعات اين حرفه است. برخی می‌گويند بی‌طرفی در روزنامه‌نگاری يعنی بی‌تفاوت بودن. اما در مقابل، طرفداران بی‌طرفی در روزنامه‌نگاری نيز معتقدند بی‌طرفی به معنای بی‌نظری نيست. تعريف شما از بی‌طرفی در روزنامه‌نگاری چيست؟

روزنامه‌نگار نمی‌تواند و نبايد هم بی‌طرف باشد. به نظرم، برخی، مساله انصاف در روزنامه‌نگاری و نوشتن متوازن را با بی‌نظری روزنامه نگار اشتباه گرفته‌اند و بعضی آن را به وضعيت «به هر کاری تن دادن» به نام روزنامه‌نگاری و به بهانه «نان» تقليل می‌دهند. 
روزنامه‌نگار بايد صاحب نظر باشد و اگر اين طور نباشد اصلا نمی‌تواند نگاهی جامع داشته باشد. روزنامه‌نگار مطلع، روزنامه‌نگار صاحب نظر خواهد بود و آن که صاحب نظر است، می‌تواند نظر شخصی خود را داشته باشد. مهم، اين است که اين نظر شخصی را در نوشتن گزارشش و تنظيم آن اعمال نکند.

-اساسا چرا اين قدر از بی‌طرفی در روزنامه‌نگاری دفاع می‌شود. پيامد و نتيجه روزنامه‌نگاری بی‌طرفانه چه خواهد بود؟
روزنامه نگار صاحب نظر، وقتی بی‌طرفانه وارد يک معرکه می‌شود جهت‌های مختلف را می‌بيند و می‌کوشد که تا حدی که می‌تواند روايتی بی‌طرفانه از ماجرا منتشر کند. چه با متن، چه با عکس،‌چه با صدا و چه با ويدئو. پيامد و نتيجه روزنامه‌نگاری متوازن و منصف، اين است که مخاطب خود حق انتخاب خواهد داشت. مشاهده‌های گزارش‌نويس، همه‌جانبه خواهد بود. گفتگوهای درون گزارش‌ها بدون حب و بغض و نظر اين ناشر و آن مقام گنجانده می‌شود و اطلاعات بدون پيشداوری در آن منتشر می‌شود. اين مساله البته تنها مربوط به گزارش‌نويسی و نه يادداشت و مقالات خواهد بود. سرمقاله روزنامه هم می‌تواند بازتاب‌دهنده نظريات ناشر يا برآيند نظريات شخصی روزنامه‌نگاران آن رسانه باشد.
- با اين حال بسياری از رسانه‌ها ترجيح می‌دهند اين حق انتخاب را به مخاطبان ندهند و به جای آنها قضاوت کنند. به نظر شما مخاطبان کدام شيوه را بيشتر می‌پسندند؟
اکثريت مخاطبان در درازمدت، شيوه منصفانه را می‌پسندند. ولی به هرحال عده‌ای هم هستند که ترجيح می‌دهند برايشان تصميم گرفته شود به جای آن که حق انتخاب داشته باشند. از اين روی ممکن است عادت نداشتن اين عده، موجب بشود آن نشريه را «بی بو» و «بی‌خاصيت» بدانند. اما در درازمدت و زمانی که نشريه نسبت به کنشهای اجتماعی، هنری، ادبی، سبک زندگی و حتا سياسی واکنش خود را در روايت کردن بروز داد و نه قضاوت کردن، اعتماد مخاطب که جلب می‌شود هيچ، به نظر من حاضر نخواهند بود آن را با هيچ روش ديگری عوض کنند
- در ايران هنوز رسانه‌ای وجود ندارد که اين سبک منصفانه و بی‌طرفانه را دنبال کرده باشد. همه رسانه‌ها به نوعی جهت‌دار هستند. اين وضعيت به اين معناست که اين نوع رسانه داری هنوز در ايران مخاطبان زيادی دارد يا اينکه دلايل ديگری دارد؟
اين که در ايران نشريات جهت‌دار هستند به اين خاطر است که به طور تقريبی هر کدام نماينده يک جريان سياسی يا مالی هستند. يعنی حتا آنهايی که خود را مستقل می‌نامند، وابسته به جريانی منتقد هستند؛ در واقع نشريه‌ای به آن شکل در حال حاضر در حوزه عمومی نداريم که بخواهيم بر اساس آن بگوييم اين نشريه با مخاطبان خود آن قدر صادق است که تنها برای آن ها می‌نويسد.
جدای از بحث محدوديت‌های سياسی، حتا در بسياری موارد می‌بينيم نشريات تخصصی هم خود را در واقع در اختيار نظريات يک شرکت، يک کارتل اقتصادی يا امثال آن قرار می‌دهند. در نتيجه مخاطب هم چندان نمی‌تواند به آنها اعتماد کند و اگر در اين ميان نشريه‌ای بخواهد راهی متفاوت در پيش بگيرد، سوء سابقه نشريات ديگر موجب يک گسل ارتباطی بين مخاطبان و صاحبان رسانه مربوطه می‌شود.
- منظورتان رو از سوء سابقه نشريات توضيح می‌دهيد.
ما در سالهای گذشته بسياری روزنامه‌ها و مجلاتی داشته‌ايم که ادعای صداقت و «دانستن حق مردم است» داشته‌اند، اما در واقع خود بخشی از يک پروژه «اطلاع رسانی بر پايه منافع گروهی» بوده‌اند. چنين رويکردی می‌تواند باعث شود حتا نشرياتی که خود را مستقل تعريف کنند، اقبال چندانی از سوی مخاطب نبينند.
-اين اعتماد مخاطب را که خدشه‌دار شده چگونه می‌توان ترميم کرد؟
- با آموزش روزنامه‌نگاری به روزنامه‌نگاران تازه‌کار با آموزش روايت‌کردن به جامعه و با تمرين هر دو اين‌ها در رسانه‌های تازه تاسيس.
نمی‌شود توقع داشت همه آنهايی که در اين فضا عادت کرده‌اند تحليل را با خبر مخلوط کنند، يا مثلا برخی استادانشان در کلاس‌های روزنامه‌نگاری گفته‌اند می‌توانيد از تخيل در گزارش نويسی استفاده کنيد آن آموزه‌ها را زير پا بگذارند. به نظرم بهتر است نيروهای تازه‌نفس، روايت منصفانه را بياموزند.
- البته در ايران هنوز آموزش روزنامه‌نگاری بر پايه دانش قديمی است؛ يعنی دانشگاهها هنوز از اين مرحله عبور نکرده‌اند؟
اصولا به نظرم نمی‌توان در اين زمينه از دانشگاهها انتظاری داشت.
خب پس روزنامه‌نگاران بايد در مراکزی غير از دانشگاهها آموزش ببيند؟ يعنی آموزش‌های ضمن کار؟
مگر در آموزش ضمن کار چه کسی می‌خواهد آموزش بدهد؟ کارفرما بايد کسی را انتخاب کند، در اين جاها که خب خودش نقض غرض خواهد شد.
راهش آموزش نيروهای تازه نفس توسط کارگاههای روزنامه‌نگاری تجربی و از آن مهم تر، آموزش به کودکان و نوجوانان است.
فکر می‌کنيد بستر برای چنين آموزش‌هايی فراهم است؟ برخي از يک نوع "روزنامه‌نگاری اسلامی در برابر روزنامه‌نگاری غربی" سخن می‌گويند.
روزنامه‌نگاری منصفانه و روزنامه‌نگاری غربی دو مقوله جدا هستند. در غرب هم رسانه‌های زيادی داريم که بر اساس پروپاگاندا و مثل بلندگو عمل می‌کنند.
خيلی از روزنامه‌ها در غرب متعلق به شرکتهای تجاری بزرگ، اسلحه‌سازها و امثال آن هستند. اما نشريات منصفانه هم وجود دارد.
ايده‌ای که از آن سخن می‌گوييم فقط در مساله سياسی نيست. مثلا ببينيد، مهم اين است که بازی پرسپوليس و استقلال را هم بتوانيم منصفانه روايت کنيم. برای مقايسه پيتزا فروشی اين سر شهر با پيتزا فروشی آن سر شهر، در مجله‌مان از کسی پول نگيريم. با مخاطب رو راست باشيم و بگوييم که دنبال حقيقتيم نه منافع شخصی.
- يکی ديگر از مشکلات عمده بر سر روزنامه‌نگاری منصفانه و بی‌طرفانه در ايران، مشکلات مالی رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران است. خبرنگاری که حق و حقوقش در موارد زيادی رعايت نمی‌شود، هميشه در آستانه لغزيدن و دورشدن از معيارهای پذيرفته شده جهانی روزنامه‌نگاری مانند روايتگری بی‌طرفانه و منصفانه است. در چنين شرايطی خبرنگار ترجيح می‌دهد گزارش را به جای آنکه برای مخاطب روايت کند برای يک گروه خاص يا شخص خاصی روايت ‌کند تا احتمالاً منافعی به دست آورد. اين وضعيت در رسانه‌های محلی که بنيان‌های مالی ضعيفی دارند، بيشتر وجود دارد يعنی خبرنگار حاضر است پول بگيرد و گزارش بنويسد. خبرنگار با اين وضعيت چگونه می‌تواند روايت‌گری منصف باشد؟
ببينيد، کار آسانی نيست به هرحال. روزنامه‌نگاری که پول ندارد، روزنامه‌نگاری که بايد حواسش را به خط قرمز های مختلف جمع کند. روزنامه‌نگاری که بايد نگران اين باشد که اگر فردا توقيف هم نشد، همکارش حتا با قدری حقوق کمتر، روی صندلی او ننوشته باشد، خبرنگاری که دعوت می‌شود تا در فلان همايش يا سمينار شرکت کند و نگاهش به اين است که بداند با چه جايزه ای از آن همايش بيرون می‌آيد، به طور قطع نمی‌تواند نه بی‌طرف باشد، نه منصف، نه اصلا می‌خواهد. بايد به فکر روزنامه‌گار تازه نفس بود.
خب اين روزنامه‌نگار تازه نفس هم بايد در اين شرايط و در رسانه‌هايی کار کند که به روزنامه‌نگاری منصفانه و بی‌طرفانه باوری ندارند. پس بايد در رسانه‌ها هم تغييری رخ بدهد يا رسانه‌های مستقلی شکل بگيرند که اجازه رشد اين نوع از روزنامه‌نگاری را بدهند.
يکی از راهها تمرين با رسانه‌های اينترنتی مستقل‌تر و کوچک‌تر و شخصي‌تر است. اما راهی که من به شخصه می‌پسندم مشابه راهی ست که «ناصر نظر» در زمينه‌ای ديگر دنبال کرده. او بيشتر از ۲۰ سال پيش شروع کرد به آموزش موسيقی به گروهی از کودکان. اما حالا می‌تواند به خود ببالد که جمع زيادی از شاگردانش، اگر هم موسيقی‌دان نشده‌اند، افرادی هستند که در زمينه کار گروهی و خلاقيت بالاتر از ديگران قرار گرفته‌اند. به نظرم روزنامه‌نگاری هم به چنين چيزی نياز دارد. اين که کودکان و نوجوانان آموزش ببينند که چطور به ديگران درباره چيزهايی که می بينند توضيح بدهند، چطور بدون پيشداوری وقايع اطرافشان را تحليل کنند. آن وقت می‌توانيم اميدوار باشيم که اگر هم روزنامه‌نگارهای خوبی پرورش نيفتند، لااقل مخاطبی داريم که روزنامه نگارها را ناگزير از انتخاب روشهای بهتری برای شرح رخدادها خواهد کرد.