مروري بر جاذبه هاي گردشگري سبزوار
شب، ستاره، سكوت ،كوير...
انتظاري بيپايان، چشمان تشنه و خيره مانده به ابرهاي رهگذر، اين راز زيبايي و صبر كوير است. ميگويند كوه با نخستين سنگ و انسان با نخستين درد زاده شد؛ اما كوير، اين دشت آرام و پرهياهو دوباره از نو معني ميكند فلسفه هستي را. دغدغه بودن دوباره جان ميگيرد.
بادها پر شتاب بر كالبد نرم دشت ميوزند، آن گاه آرام چشم فرو ميبندي كه مبادا چشمانت غرق اين همه شكوه شوند. اين جاده است كه تو را بياراده با خود ميبرد. جاده همچون شلاقي بر پهناي دشت فرود آمده است. هر كس به تمنايي از آن عبور ميكند. يكي پي مراد خويش است تا آن نظربند سبز را بر دستانش گره زند و ديگري طالب شفاست. اما چند فرسخ مانده به آن مراد، سرزميني است پر ماجرا. جايي كه آزادگان برخاستند، سر بهدار دادند؛ اما تن به خفت ندادند. شما به حاشيه كوير مركزي ايران پا گذاشتهايد. سبزوار.
اگر از تهران به سمت سبزوار حركت كردهايد، درست 5 كيلومتر مانده به شهر، منارهاي سر به فلك كشيده خواهيد ديد. نقشي از نياكانمان كه به ميراث گذاشتهاند. مناره خسروگرد. از اين مناره در سياحتنامهها و كتابهاي جغرافياي تاريخي به طور مرتب ياد شده است.
مناره خسروگرد در شمار زيباترين منارههاي تاريخي آغاز قرن ششم هجري قمري معرفي شده است.
ارتفاع آن چيزي حدود 38 متر است. در بدنه آجري آن دو كتيبه كوفي و تزيينات لوزي شكل قرار دارد. گويا خشت خشت اين بنا با تو سر سخن دارند، سخني از ناملايمات روزگار و تند باد حوادث.
به گفته كارشناسان، اين مناره از بقاياي مسجد جامع خسروجرد بوده است كه تيمور آن را خراب كرده و در موقع شورش افغانها آسيب زيادي ديده است، اما نادرشاه افشار به تعمير آن همت گماشت.
اين مناره براي جهتيابي، كرايه احشام و راهنمايي مسافران و ديدباني و نيز طبق احتمال براي اذان گفتن استفاده ميشده است.
حالا به سبزوار ميرسيم؛ شهري كه تا به حال فقط وصفش را در تاريخ شنيده بوديم. ورودي شهر نه تنها زيبا نيست، بلكه تا حدودي چهره اين شهر تاريخي را مخدوش كرده است. همين بي توجهي به زيباسازي موجب شده است سيل مسافران و زوار حضرت رضا از كنار شهر عبور كنند و تنها با ديدن تابلوي آن، نام بزرگ مرداني همچون سربداران و ملاهادي سبزواري را به ياد آورند.
هفت پيكر با شكوه
در ورودي شهر سبزوار اولين ميداني كه پديدار ميشود، ميدان سربداران است كه با 7 پيكره به نشانه هفت مبارزي كه كه حافظ رسم مردانگي و ايثار بودند، به زائران و مسافران شهر خوشآمد ميگويند.
اين مجسمهها شامل هفت پيكر بلند قامتي است كه دايره وار دور اين ميدان ايستادهاند تا يادآور ظلم ستيزي اين قوم از گذشتههاي دور باشند. حسين ماستياني تنها مجسمهساز اين شهر ساخت اين مجسمهها را به عهده داشته است.
ماستياني خوشنويس، طراح و نقاش نيز هست كه بر خلاف ديگر هنرمندان، ديارش را ترك نكرد.
سبزوار مجسمههاي ديگري هم دارد. مجسمه حاج ملاهادي سبزواري در باغ ملي و مجسمه مادر در ميدان مادر.
شهر در يك عصر بهاري كاملا آرام است. نسيم نه چندان ملايمي غبار كوير را به ارمغان ميآورد. شهر مفاهيم بزرگي در خود نهان دارد، مفهومي به بزرگي ملا هادي سبزواري...
سفري دروني در محضر استاد
اندكي تامل كنيد، بيشتر فكر كنيد. يك سفر ذهني عميق! دشوار است؛ اما شيرين و اين زندگي بزرگ مرد اين شهر يعني حاج ملاهادي سبزواري فيلسوف و عارف نامي بود. به آرامگاه او آمديم. درست در ضلع جنوبي ميدان كارگر سبزوار. آرامگاه، حياطي نسبتا بزرگ و دلنشين دارد كه هنوز رنگ و بوي مردمان قديم و اصيل را در خود دارد. دلنشين و خوشايند.
بناي اين آرامگاه در سال 1289 - 1212هجري قمري بنا شده است. بنا به روايتي اين مكان ملك شخصي آن مرحوم بوده است. در همان آغاز ساخت قرار بوده است كه مدرسهاي در جوار آن ساخته شود، اما در نهايت به ساخت چند حجره اكتفا شد.
بناي مقبره كه به اسرار شهرت دارد، داراي پلاني مستطيل شكل است كه شكل دروني آن 4 صفحه دارد و برگوشهها، حجرهها يا اتاقهاي مربع شكلي تعبيه شده است. در نماي بيروني ايوانها و ايوانچههاي متعددي تعبيه شده كه به اتاقهاي مجاور يا درون آرامگاه ارتباط دارند. اين بنا به دليل مرمتهاي صورت گرفته تازه به نظر ميرسد. گويا در بازسازي دقت چنداني براي حفظ هويت تاريخي آن صورت نگرفته است.
كاشيكاريهاي رنگارنگ زيبا بر زمينه لاجوردي و گنبدي فيروزهاي رنگ، به بنا جلوه و شكوه خاصي بخشيده و آن را در شمار بناهاي زيبا و با شكوه سبزوار قرار داده است.
سجده بر آستانه معبود
صبوري، مهرباني و باور عميق نشان مردمان سبزوار است. آنها به اماكن مذهبي سخت علاقهمندند و وجود اماكن مذهبي شاهدي بر اين مدعاست. اين موضوع به نوعي بخشي از هويت شهر نيز محسوب ميشود. مسجد آدينه يا پامنار كه در انتهاي خيابان بيهق واقع شده است، كهنترين مسجد سبزوار محسوب ميشود. ساخت اين مسجد به سال 317 هجري قمري باز ميگردد، اما در طول تاريخ خود شاهد اتفاقاتي همچون زلزله و تغييراتي در معماري بوده است.
ورودي مسجد از انتهاي ايوان بلندي به دروني راه مييابد. اين ورودي مستقيما به شبستان مسجد منتهي ميشود. صحن مسجد كه وسعت كمي دارد، در سمت جنوب واقع شده است. در زير كف صحن پاديا و چهار ايواني است كه مربوط به دوره قاجاريه است.
درگوشه شمال غربي مسجد، منارهاي به ارتفاع بيش از 20 متر قرار دارد كه به احتمال زياد همان مناره كهن مسجد آدينه سبزوار است و مسجد نام خود را از آن گرفته است. اين مناره آجري و داراي تزيينات و كتيبه آجري است. پلان مسجد قابل مقايسه با مساجد اوليه فهرج يزد و تاريخانه دامغان است. اما دخل و تصرفاتي كه در آن صورت گرفته، باعث شده كه بنا ظاهري نوساز داشته باشد. در يكي دو دهه پيش نيز تزييناتي با كاشيهاي منقوش، مسجد را آراسته است. كاش اندكي بيشتر در مرمت و نگهداري اين بناها دقت ميشد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)