منحنی قلب من، تابع ابروی توست
خط مجانب بر آن، کمند گیسوی توست
حد رسیدن به تو، مبهم و بی انتهاست
بازه تعریف دل، در حرم کوی دوست
چون به عدد یک تویی , من همهء صفرها
آن چه که معنی دهد قامت دلجوی توست
پرتوی خورشید شد مشتق از آن روی تو
بی تو وجودم بود, یک سری واگرا
گرمی جان بخش او جزئی از آن خوی توست
ناحیه همگراش دایره روی توست
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)