این پیرمرد در خانه‌اش جایی برای خواب ندارد!



صاحب این خانه که مردی 80 ساله است در خانه‌اش جایی را ندارد تا بتواند شب‌ها در آنجا استراحت کند.


روزنامه ایران: صاحب این خانه که مردی 80 ساله است در خانه‌اش جایی را ندارد تا بتواند شب‌ها در آنجا استراحت کند.

در شرق تهران خانه 3 طبقه‌ای است که زیبایی قدیم خود را دارد اما از برابر در ورودی حیاط تا پشت‌بام آن پر از زباله‌های مختلف است.

صاحب این خانه کلنگی که حتی خودرو‌اش را پر از زباله کرده است «عمو حسین» نام دارد که در محله‌شان به «حسین خلاص» معروف است.


64721 901

مردم محل به وی لقب خلاص داده‌اند به این معنی که وی بی‌خیال دنیا شده است و به فکر خود و زندگی‌اش نیست و فقط به زباله فکر می‌کند.

«عمو حسین» بازنشسته یکی از ارگان‌های دولتی است و 35 سال پیش بازنشسته شده است به گفته همسایه‌ها و از 8 سال پیش که همسرش از دنیا رفته کم‌کم شروع به جمع‌آوری زباله‌ها کرده است و خانه‌اش را به آرامگاه زباله‌ها تبدیل کرده آنچنان که حتی جایی برای وارد شدن به خانه‌اش وجود ندارد و وی شب‌ها را در کوچه و خیابان‌ها می‌گذراند.

«عمو حسین» مرد با نظمی است، وی همه قبوض آب، برق، گاز و عوارض سالیانه شهرداری را پرداخت می‌کند ولی از هیچکدام از امکاناتش استفاده‌ای نمی‌کند. هیچ‌کس در این محل نمی‌داند که چرا وی زباله جمع می‌کند و حتی به سؤال ما هم جواب درست و حسابی نداد و ادعا می‌کند که چه مزاحمتی برای کسب به وجود آورده است.

یکی از همسایه‌ها که از این وضع بسیار ناراضی بود گفت: «عمو حسین» برای ما مزاحمتی ندارد و خیلی مردم‌دار است ولی بوی زباله‌هایی که وی در طول این 7 سال جمع کرده ما را اذیت می‌کند، چندین‌بار به وی گفته‌ایم که زباله‌ها را از خانه‌اش خارج کند ولی به حرف‌های ما گوش نمی‌دهد و باز هم کار خودش را انجام می‌دهد.


یکی دیگر از همسایه‌ها که از پیگیری‌هایش از شهرداری خسته شده است گفت: تلاش‌های ما برای جلوگیری از جمع‌آوری زباله‌ها توسط «عمو حسین» فایده‌ای نداشته است. این پیر مرد از جمع‌ کردن زباله‌ها خسته نمی‌شود، حتی خودرو‌اش را هم پر از زباله کرده است.

عمو حسین، با سواد است و بازنشسته یک ارگان نظامی، بعضی‌ها وی را بیمار می‌دانند که تنهایی‌اش این بلا را بر سر وی آورده است.

64722 466

وقتی از کنار این خانه پر از زباله می‌گذرید عجیب است که بویی متوجه نمی‌شوید البته همسایه‌ها می‌گویند زمستان‌ است و سرما و اگر به تابستان برسیم بوی زباله‌ها همه را اذیت می‌کند.

یکی از همسایه‌ها گفت: «بو ما را خیلی آزار داده است دلمان نمی‌آید به «عمو حسین» حرفی بزنیم پیر مردی آرام و مهربان است اما تصور می‌کنم باید درمان شود و حتماً خودش هم آزار می‌بیند.»


نقطه پایان. سر خط!

«عمو حسین» خوشرو است اما اصلاً دوست ندارد آرامش زندگی‌اش از بین برود، وقتی از وی سؤالاتی می‌پرسیم مشخص است یا دروغ می‌گوید یا نمی‌خواهد همه چیز را بازگو کند. اين گفت وگو پيش از اقدامات ماموران شهرداري در پاکسازي اين ساختمان صورت گرفته است.

بازنشسته‌ای؟
بله.

کدوم اداره؟

یه جایی دیگه چیکار داری!

نمی‌خوای بگی کجا کار می‌کردی؟

نه!

خب، این خونه از کی مال خودته؟

اوووه، از خیلی قدیما، بچه‌هام اینجا بزرگ‌ شدن، همسرم اینجا. خدا بیامرز شد!

بچه‌هات کجا هستن؟

خونه‌هاشون!

تورو نمی‌بینند؟

مگه می‌شه نبینند.

خونه‌ات میان؟

نه، من می‌رم اونجا.

آخرین مهمونی‌ای که خونتون دادید کی بود؟

بی‌خیال، من اصلاً مهمونی نمی‌دم.

در خونه​ات که باز نمی‌شه، پس چیکار می‌کنی؟

خب نمی‌رم توی خونه.

شب‌ها کجا می‌خوابی؟

اول‌ها توی ماشینم! الان که اونم توش جا نیست یه جایی همين دوروبرها می‌خوابم.

سردتون نمی‌شه؟

عادت کردم.

برق خونه‌ات که قطع نیست؟

اصلاً، من هیچ بدهی‌ای ندارم همه قبض‌ها حتی عوارض شهرداری را می‌پردازم تا مشکلی پیش نیاید.

چه مشکلی؟ تو داخل خونه‌ات نیستی؟

خب شهرداری گیر ندهد.

از شهرداری می‌ترسی؟
خیلی.

چرا زباله جمع می‌کنی؟

یه روزی این چیزها به درد می‌خوره، می‌خوام بدم به اونایی که لازم دارند.

کی؟

نمی‌دونم خیلی زود.

اما برخی زباله‌ها فاسد شدنی هستند و واقعاً آشغال به حساب میان؟

به نظر من هیچ آشغالی وجود ندارد.

سفر نمی‌ری؟

نه بابا، دل و دماغ ندارم!

بعد از 7 سال نمی‌خوای خونه رو تمیز کنی؟

سکوت سکوت سکوت.

نمی‌خوای جواب بدی؟

خسته شدم دیگه، کار دارم و...

عمو حسین، مصاحبه‌ را ناتمام گذاشت و رفت.