كاش با مسئولتان مصاحبه می كردید
به همراه راویان از تعدادی از بندها و سلول ها بازدید می كنیم. درب آهنی هر بند به گونه خاصی طراحی شده كه خود موجب آزار و اذیت است.
به طور مثال پاشنه درها حدود نیم متر بالاتر از سطح زمین است و زندانی زمانی كه با چشمانی بسته از این درها عبور می كرد یقینا ساق پاهایش به این پاشنه آهنی خورده و مابقی ماجرا یا اینكه باز و بسته شدن این درب ها صدای ترسناكی در محوطه بندها ایجاد می كند كه به گفته یكی از راویان هر بار كه این درب ها باز می شد همه منتظر بودیم تا به سمت اتاق پذیرایی! برویم.
درون سلول های عمومی زیلوهای كثیف و خون آلود به چشم می خورد و سلول های انفرادی هم همچون دخمه های تاریك و بی روح است.
هم اكنون دربند 3 تصاویر هزار تن از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب اعم از زن و مرد بر دیوار نقش بسته است، راوی در میان این تصاویر عكس حسین شریعتمداری مدیر مسئول موسسه كیهان به همراه همسرش را به ما نشان می دهد و می گوید: ای كاش با آقای شریعتمداری كه مدتها خودش در اینجا شكنجه شده و زجر كشیده مصاحبه می كردید. ما هم پاسخ می دهیم البته خواستیم مصاحبه كنیم ولی خود ایشان نخواست.
سلول 20 دیدنی است
در هنگام بازدید از سلول های انفرادی در مقابل سلول 20بند 2 متوقف می شویم. در این سلول تندیسی از رهبر معظم انقلاب به چشم می خورد.
راوی می گوید: حضرت آقا حدود 45 روز فقط در این سلول انفرادی محبوس بوده اند و بیش از هشت ماه هم در كمیته مشترك ضدخرابكاری ساواك شكنجه شده اند.
در كنار درب سلول 20 خاطره ای از آقا نقل شده كه عمق فاجعه كمیته مشترك را بیان می كند.
خاطره این است:
«بالاخره در دی ماه 53 ناگزیر شدند با یورش به خانه ام مرا بازداشت كنند و بسیاری یادداشت ها و نوشتجات مرا ضبط كنند.
این ششمین و سخت ترین بازداشت من بود. به تهران به زندان كمیته مشترك در شهربانی فرستاده شدم و مدتها در سلولی با سخت ترین شرایط و همواره با بازجویی های دشوار در وصفی كه فقط برای آنان كه شرایط را دیده اند قابل فهم است نگهداشته شدم.
در این بازداشت نیز مانند سال 50 چون ساواك ارتباط من با تلاش های پنهانی و نقش من در گردآوری نیروهای ضدرژیم و بسیج آنها را جدی می گرفت، شدت عمل و خشونتی جدی به خرج داد.»
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)