آیا با پایانبندیهای شتابزده سریالهای غمناک تلویزیون، افسردگی مزمن رسانه ملی پایان میپذیرد؟
فارس: روز 16 آبان سال 88 بود که مقام معظم رهبری در حکمی سیدعزتالله ضرغامی رئیس سازمان صداوسیما را برای پنج سال دیگر به عنوان رئیس سازمان صدا و سیما منصوب کردند. در بخشی از حکم ایشان خطاب به ضرغامی آمده بود: سفارش اساسی اینجانب نزدیک کردن و رساندن این رسانه فرهنگساز، به طراز رسانهای است که دین و اخلاق و امید وَ آگاهی، بارزترین نمود آن باشد و رفتار اجتماعی مخاطبان و نیز نهاد حساس و مهمی چون خانواده بر اساس آن شکل گیرد.
ضرغامی در اولین گام های خود پس از دریافت حکم دوباره و دریافت رهنمون صریح و روشن مقام معظم رهبری، علی دارابی را به عنوان معاون سیما انتخاب کرد و عنان شبکههای تلویزیونی را به او سپرد. دارابی نیز که پس از تصدی معاونت سیما جلسات بسیاری را با گروهها و طیفهای مختلف برگزار کرده و در هرکدام از جلساتش وعده و وعیدهایی داده، در نشستی با بسیج دانشجویان دانشگاههای علم و صنعت به تلاش مدیران، کارکنان و برنامهسازان رسانه ملی، برای اعتلای مفاهیم و ارزشهای اسلامی، انقلابی و انسانی در صداوسیما، ممنوعیت تجملگرایی، مصرفگرایی و ساخت سریالهای تلخ اشاره کرد و این اقدامات انجام شده را راهی برای اعتلای ارزشهای انقلابی و اسلامی دانست.
اما با گذشت حدود دو سال، تلویزیون هنوز گام جدی در تولید آثار دلنشین حاوی پیامهای ذکر شده برای مخاطبان خود برنداشته است. البته در چنین مواقعی مدیران به سرعت پرچم ساخت سریال مختارنامه را بالا می برند تا بگویند که ما هم در این مدت حرفی برای گفتن داشتهایم ولی انصافا جز این مورد خاص که تولیدش مربوط به سالهای اخیر نیست، در این مدت، سریالهای شبانه تلویزیون از کیفیت بالایی برخوردار نبودند و حتی سریالهای ماه رمضان نیز که در سالهای گذشته شاخص میزان مخاطب و رضایتمندیاش را اصطلاحا به سقف میچسباندند، طی این سالها خیلی تعریفی نداشتند و حتی در برخی موارد توفیق کور کردن ذوق مخاطبان را هم داشتهاند.
البته در کنار عدم توفیق در ساخت آثار دلچسب برای مخاطبان، سایر برنامههای رسانه ملی هم تعریفی نداشتهاند و شاید این رکود در ایجاد فضای شاد در اعیاد و مناسبتهای دلنشین بیشتر هم به چشم بیاید. به عنوان مثال هرسال تلویزیون برنامهریزی بسیار دقیقی در برگزاری مراسمهای عزاداری ویژه محرم و صفر دارد و انصافا فضا را به خوبی برای حال و هوای این ایام مهیا میکند. اما در سایر موارد نظیر هفته وحدت، نیمه شعبان، ولادت پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(ع) و سایر ائمه مخاطب به معنای واقعی چیزی جز چند مصاحبه آبکی تکراری نمیبیند و تلویزیون خیلی که هنر کند چند فیلم دست چندم خارجی یا فیلمهای ویدئویی درجه ج را که در شبکه نمایش خانگی به زور توزیع میشوند، در ساعات طلایی به روی آنتن میبرد تا مخاطب بخت برگشته با خیالی آسوده و بدون عذاب وجدان به تماشای برنامههای ماهواره بپردازد.
حال خراب تلویزیون و سریال های تلخش این روزها به اوج رسیده، هرچند که با زدن سر و ته سریالها و یکهویی ریختن آن به حلق مخاطب، خواستند اوضاع را روبراه کنند، اما آیا مخاطب خسته تلویزیون که این روزها دلش برای تلویزیون مریض و افسردهاش میسوزد، میتواند هنوز کورسویی امید به بهبود این بیمار خفته در بستر داشته باشد؟ آیا طبیبی هست که مرهمی بر دل رسانه ملی بگذارد؟ اصلا شاید تلویزیون داروهایش را اشتباهی خورده. وگرنه شما در کجای جهان دیدهاید که یک رسانه به صورت رگباری چهار الی پنج سریال غمزده را که دست هرچه فیلم هندی است از پشت بستهاند، به روی آنتن ببرد؟
یا حال تلویزیون خراب است یا حال مدیرانش، وگرنه مخاطب بینوا چه گناهی کرده که وقتی خسته و کوفته از کار روزانه و سردرگمی از قیمت تورم و تام و جری بازی نرخ ارز و طلا به خانه برمیگردد، تلویزیون را که روشن میکند، تازه باید بنشیند و یک دل سیر برای سریالها هم گریه کند؟ آخر افسردگی تلویزیون به یکی دو تا سریال هم بر نمیگردد و از جمله آنها میتوان به تا ثریا، شیدایی، در پناه تو، پنجره، آینه، دلنوازان و ... اشاره کرد که الی ماشاءالله تصدق سر همین گیرندههای دیجیتال - که صبح تا شب در همین رسانه ملی تبلیغ میشوند- میتوان پای روضه هایشان اشک ریخت.
البته و صد البته ذکر این نکته کاملا ضروری است که هر کدام از آثار نامبرده، توسط گروههای سازنده مطرحی ساخته شدهاند و هرکدام هم حرفی برای گفتن داشته و دارند. انصافا هم نمیتوان نقاط قوت برخی از آنها را نادیده گرفت، اما این آثار هرقدر هم که شاخص و خوب ساخته شده باشند، چوب نابلدی برخی مدیران گرامی رسانه ملی را میخورند.
در حقیقت نبود مدیریت واحد بر جدول پخش سریالها، هرکدام از شبکهها را مانند جزیرهای کرده که به طور خودسر و فقط و فقط بنا بر اولویتهای خود اقدام به برنامهسازی میکنند و همین امر موجب شده تا وقتی یک نگاه بیرونی نظیر مخاطب به تمام آنچه که از رسانه ملی به عنوان یک واحد میگیرد مواجه میشود، دچار آشفتگی ذهنی شده و کاملا مطمئن شود که تلویزیون این روزها حالش خیلی خوب نیست.
ضمن اینکه کوتاه کردن سریالها در زمان پخش طی دو سال اخیر بیش از گذشته به چشم میخورد و به نظر میرسد علاوه بر فقدان مدیریت جامع بر آنچه از تمام شبکهها پخش میشود، مدیران خیلی به آنچه در شبکهها ساخته میشود واقف نیستند و وقتی اثری روی آنتن رفت تازه میفهمند چه دسته گلهایی به آب دادهاند و به تکاپو برای جبران برمیآیند.
در نهایت امید است با پایان یافتن ماه صفر و آغاز ربیع الاول که با میلاد نبی اکرم(ص) همراه است، مخاطبان با توزین بیشتر و بهتری در پخش آثار چه نمایشی و چه غیر نمایشی مواجه باشند و مدیریتی جامع برای نظارت بر جدول پخش شبکهها تشکیل شود.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)