تا کنون عناوین زیادی از بازی ها را دیده ایم که وقایع دوران جنگ جهانی را نشان میدهند و تقریباً بیشتر آنها در پشت جبهههای جنگ انجام میشوند. شاید بعضی از این بازیها خوب باشند و شاید بد و شاید بعضی جزء بازیهای خوب يک دوره باشند. اما اگر فکر می کنید که باز هم با یکی از این عناوین رو به رو هستید باید بگویم که اشتباه فکر کردهاید. استودیوی Pandemic هم بازیای ساخته است که دوباره در زمان جنگ جهانی اتفاق میافتد و باز هم باید با نازیها مقابله کرد اما این بار در شهری به نام پاریس، مرکز فرانسه.
Saboteur از عناوینی است که انتظار زیادی از آن میرفت. خیلیها انتظار داشتند این بازی بتواند با به تصویر کشیدن وقایع جنگ جهانی به صورتی دیگر همراه با نوآوریهایی در این سبک یکی از عناوین موفق امسال بشود. اما چه شد که Saboteur نتوانست نظر منتقدان را به خود جلب کند؟ چه شد که فروش بازی به چشم نیامد؟ البته منظور این نیست که بازی خیلی بد درست شده است اما در این بازی مشکلاتی وجود دارد که نیاز به توضیح دارد.
به نخستین بخش بازی یعنی داستان آن میرویم. وقایع بازی در زمان جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد. زمانی که نازیها توانستهاند کشور فرانسه و پایتخت آن پاریس را بگیرند. Sean Devlin که یک مکانیک ایرلندی است قصد دارد در مسابقات ماشین رانی شرکت کند و می توان حدس زد که نازیها هم در این مسابقه دست دارند. اما درست وقتی که Sean در آستانهی پیروزی قرار میگیرد رقیب او با تیر اندازی به لاستیک ماشین، او را از دور خارج میکند و باعث میشود که او مسابقه را ببازد. این رقیب کسی نیست جز یکی از فرماندهان آلمانی که Sean با او در یکی از رستورانهای شهر دعوا کرده بود. مکانیک ایرلندی تصمیم میگیرد که برای تلافی این کار با دوست خود "ژولز" ماشین او را به دریاچه ای پرت کند اما درست بعد از انجام این کار آن ها توسط ماموران نازی دستگیر شده و به فرمانده تحویل داده میشوند و در این حین اتفاقاتی میافتد که باعث مرگ ژولز میشود و Sean هم موفق میشود تا به شهر پاریس فرار کند. همهی این اتفاقات به صورت یک فلش بک روایت میشوند. بعد از گذشت دو ماه یکی از فرماندهان گروه مقاومت فرانسه بر علیه نازیها با Sean حرف میزند تا او راضی به آمدن در گروه کند. اما او فقط به خاطر انتقام مرگ دوست خود به این گروه می پیوندد و به دنبال ماموریتها میرود.
همان طور که از اسم بازی معلوم است شما باید در این بازی برای گروه مقاومت خرابکاری بکنيد. یعنی همه چیز نازیها از جمله مخازن سوخت، پایگاهها، تانکها، دکل ها و ... را خراب کنید. برای این کار ویژگیهایی قرار داده شده است که به آن ها میپردازیم.
این بازی را میتوان ترکیبی از بازی های GTA و Assassin’s Creed دانست. مانند GTA در شهر پاریس میتوانید کل شهر را بگردید، ماشین مردم را بدزید و اسلحه و گلوله بخرید. هم چنین مانند AC از در و دیوار بالا میروید و به صورت مخفیانه سربازها را می کشید. یعنی به راحتی میتوانید از دیوارهایی که برآمدگی دارند بالا بروید و ماموریت خود را انجام دهید. اشکال بازی هم همینجاست. سازندگان نتوانستهاند سبک و گیم پلی اختصاصی را پیدا کنند و از هر بازی قطعهای را برداشتهاند و آن را با کمی تغییر روانهی بازار کردهاند. Saboteurبازی خوبی است اما در سبکGTA امکانات کمتری دارد و در سبک AC تخصصی کار نکرده است، به خصوص تخصصی نبودن یک بازی در سبکی که باعث میشود که گیم پلی آن آزار دهنده شود و این اتفاق هم افتاده است. هم چنین کمبود نوآوری و باگهای موجود در بازی هم اوضاع را بدتر میکند. اگر Saboteur میتوانست از هر بازی بهترینها را جمع کند و این بهترینها را با بهترین روش ممکن در بازی جای میداد عنوان موفقی میشد اما در Saboteur شما ویژگیهایی را میبینید که در آمدن به این بازی خراب شدهاند و یا از همان اول مناسب این بازی نبودند.
وقتی کلمهی GTA به میان میآید دیگر همه میفهمند با چه بازی روبه رو هستند. این بازی هم با تغییراتی در این سبک همراه شده است. در طول بازی شما از دوستان و فرماندهان خود ماموریتهایی دریافت میکنید تا آن ها را انجام دهید و یا به افرادی کمک میکنید تا به هدف خود برسند. در بازی ماموریتهایی مانند نابود کردن یک مکان، آزاد کردن زندانی ها، کشتن اهداف و کلاً ماموریتهایی با مضمون آسیب رساندن به نازیها را انجام میدهید. مثلاً در اولین ماموریت باید مخازن سوخت نازیها را نابود کنید و برای این کار نیز باید مخفیانه وارد آن مکان شوید تا بتوانید بمبهای دستی را به آن وصل کنید. میتوان گفت مراحل موجود در بازی تکراری نیست ولی کمی خسته کننده است. مهمترین نکته در ماموریتها این است که شما همهی این کارها را در پشت جبههی جنگ و در شهر پاریس انجام میدهید.
نکته ی جالب دیگری که در گیم پلی بازی وجود دارد سیاه و سفید بودن بازی در مناطقی است که نازیها بر آن نظارت دارند و پایگاه های آنها در این مناطق وجود دارد. شما با نابود کردن این پایگاه ها و کم کردن حکمرانی نازی ها بر این مناطق رنگ را به شهر باز می گردانید و حال و هوای گرفته ی آن را از شهر می گیرید. سازندگان با این کار می خواهند حکمرانی نازیها را نشان بدهند و به راستی آدم با وارد شدن به این مناطق دلش میگیرد. طراحی هنری این بخش به خوبی کار شده است.
سازندگان امکاناتی را هم در اختیار بازیباز قرار دادهاند. در بازی چندین اسلحه وجود دارد که می توانید با مراجعه به اسلحه فروشی ها آنها را بخرید و یا آپديت کنید. نارنجک و دینامیت هم که مثل دیگر بازیها وجود دارد. اما برای این که بتوانید اسلحه بخرید و یا کارهای دیگری انجام دهید به پول نیاز دارید. شما میتوانید با کشتن فرماندهان نازیها و ترکاندن مخزن های سوخت و هر چیزی که به نازیها خسارت بزند و با انجام دادن ماموریتها پول به دست بیاورید. امکانات دیگری هم مثل تعمیر ماشینها در بازی گنجانده شده است اما به قدری نیستند که بشود آن را با عنوانی مثل GTA مقایسه کرد.
وقتی شما یک کار غیر معمول انجام دهید مثل زیر کردن یک مامور اگر نتوانید سریع همهی آنها را نابود کنید آژیر خطر زده می شود (که معمولً هم این اتفاق میافتد) و آن وقت است که نازی ها روی سر شما خالی شوند. یعنی وقتی خرابکاری در جایی انجام دادید باید سریع دیگر عوامل دشمن را هم پاکسازی کنید و اگر نتوانید این کار را انجام دهید تعداد زیادی از نیرو های دشمن را خواهید دید که تشنهی کشتن شما هستند. البته زیاد هم نمیتوان برای پاکسازی منطقه تلاش کرد چون به راحتی متوجه می شوند و شما حتی نمیفهمید این نیروها از کجا پیدا میشوند. حتی اگر زیاد مقاوت کنید زپلینهایی (کشتیهای هوایی به نام زپلین که از سال های 1914 مورد استفاده قرار گرفتند) را خواهید دید که از آسمان با تیربار شما را به سوی مرگ خواهند فرستاد. تنها راه برای زنده ماندن فرار کردن از منطقهی قرمز است و اگر توانستید دوستان خودتان را که در مناطق سبز هستند پیدا کنید کارتان راحتتر خواهد شد. این مناطق در نقشهی کوچک سمت چپتان مشخص شدهاند. مناطق قرمز روی نقشه نشانگر این است که نازیها در آن منطقه به دنبال شما هستند و مناطق سبز رنگی که هر از گاهی پیدا میشوند نشان میدهند که در آن مناطق گروههای مقاومت وجود دارد و میتوانید در آنجا پناه بگیرید.
غیر از این موارد امکاناتی هم برای مخفی کاری در بازی وجود دارد. شما می توانید با کشتن یکی از سربازان نازی به صورت مخفیانه که کلاً برای این کار دو گزینه وجود دارد لباس او را پوشیده و از بین آن ها عبور کنید. اما نباید زیاد کنار این سربازان پرسه زد چون ممکن است به شما مشکوک شوند. البته سیستم مشکوک شدن به این صورت است که وقتی در حال حرکت کردن با لباس نازیها هستید محدودهای مشخص میشود که اگر در آن محدوده سربازی باشد به شما مشکوک میشود و اگر مدت بیشتری در آنجا بمانید صدای سرباز بلند میشود تا بقیه را خبر کند این سیستم اصلاً هوشمند نیست و چه سرباز پشتش به شما باشد چه رویش، به شما شک خواهد کرد. به علت امکانات کم مخفی کاری و ناکارامدی همین امکانات کمی هم که وجود دارد معمولاً بازی را با سر و صدا رد خواهید کرد.
از ایرادات دیگر بازی گرافیک آن است. از شروع بازی متوجه خواهید شد که با بازی تقریباً متوسط به بالایی از نظر گرافیکی رو به رو هستید. افکت های موجود در بازی مانند آتش و آب زیاد خوب کار نشدهاند و طبیعی به نظر نمیرسند. بافتها هم که چندان قابل تعریف نیستند و خودتان اگر بازی را ببینید به خوبی متوجه میشوید. البته با این که طراحی شهر پاریس خوب است به خصوص در قسمت های سیاه و سفید بازی که حس هنری خاص خود را دارد اما روی جزئیات کار نشده است. غیر از این، باگ های موجود در بازی هم زیاد هستند و بعضی مواقع آزار دهنده می شوند. در کل زیاد به فکر گرافیک نباشید چون چندان امیدوار کننده نیست.
فیزیک بازی را هم دیگر میتوان حدس زد چطور می شود. تخریبپذیری بازی و ماشینها اصلاً خوب نیست و با تیر بار بستن یک ماشین و یا دیوار چیزی نصیبتان نمیشود. در گیم پلی گفته شد که هر از گاهی ممکن است زپلینهایی هم به شما حمله کنند؛ وقتی یکی از این زپلینها را نابود میکنید می بینید که لاشهی آن به درون زمین نفوذ میکند و چیزی از آن باقی نمیماند. این موارد بعلاوهی چند مورد دیگر از اشکالات فیزیک بازی هستند و باید گفت این بخش هم متاسفانه به خوبی درست نشده است و استودوی Pandemic ببیشتر میتوانست برای آن زحمت بکشد.
صداگذاری و موسیقی بازی قابل قبول است و نسبت به بخشهای دیگر بهتر است. در دیالوگهای بازی لهجهی صدا ها در آن رعایت شده است. در این میان شاید کمی موسیقیهای بین بازی تکراری باشند اما خوب هستند. ولی مانند بازی های دیگر شما نمیتوانید کنترل آهنگی که موقع سوار شدن بر ماشین پخش میشود را به دست بگیرید و زیاد شاهد موسیقی های زیبا نیستیم.
در کل این بازی نه شاهکار است و نه از عناوین خوب این سال؛ می توان گفت قابل قبول است. البته نباید فراموش کرد که سازندگان با به تصویر کشیدن جنگ جهانی و برخی نوآوری های دیگر و برخی تقلیدهای خوب دست خالی به خانهی شما نیامدهاند و ویژگیهای جالبی را میتوانید در بازی پیدا کنید. اما ای کاش بازی این تقلیدها را به خوبی انجام میداد و بیشتر روی آن کار میشد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)