خسته ام از زندگی از سوز و ساز
خسته ام از سوز درد انتظار
و چه دنیای پر از شور و شریست
مردمانش را نقاب دیگریست
عشق می دزدی خرابت می کنند
دوست می داری جوابت می کنند
خسته ام …
خسته ام از زندگی از سوز و ساز
خسته ام از سوز درد انتظار
و چه دنیای پر از شور و شریست
مردمانش را نقاب دیگریست
عشق می دزدی خرابت می کنند
دوست می داری جوابت می کنند
خسته ام …
خسته ام در كوچه هاي بي كسي
سنگ قبرم را نميسازد كسي
سوختم خاكسترم را باد برد
بهترين يارم مرا از ياد برد
خسته ام اما نه آنقدرکه نتوانم تو را دوست داشته باشم
و از کنارنفس های گرمت بی اعتنا بگذرم.
اگرشوق رسیدن به دستهایت نبود،هیچ گاه آغوشم را نمی گشودم
واگر صدای گوش نواز تو نبود ازگوشه تنهایی بیرون نمی آمدم.
اگر شوق دیدن چشم هایت نبود هیچ گاه پلک هایم را بیدارنمی کرد
و اگر نسیم حرفهایت نمی وزید،معنای جهان را نمی فهمیدم...
خسته ام، خسته ای تنها و غریب در دل شب که از تکرار شبهای بی لبخند، از تکرار ورقه های سپید تنهایی، که هر شب بی هیچ نوشته ای، بی هیچ نقش و نگاری ورق میخورند، دلگیرم
نمیدانم ستاره شمردنها تا به کی باید کار من باشد؟ نمیدانم به روی ایوان شب تنها نشستن ها تا به کی باید کار من باشد؟ نمیدانم به امید قاصدک شادی نشستن ها تا به کی باید همراه من باشد؟!!
چقدر در سکوت و خلوت و خاموشی باید دست و پا بزنم؟ چقدر در لابه لای شعله های آتش انتظار پر و بالم بسوزد و من ضبحه نزنم و خاموش بمانم!! چقدر به حوض خالی و یخ بسته حیاظ خیره بمانم و در انتظار ماهی قرمز باشم؟ چقدر به آسمان ابری و تیره خیره بمانم و در حسرت مهتاب و ستارگان باشم ؟چقدر شبهایی پنجشنبه را گریه کنم؟ چقدر روز و شبها را بشمارم تا تو بیایی!!
خسته ام از قصه هاي شومتان
خسته از همدردي مسمومتان
اينهمه خنجر دل كس خون نشد
اين همه ليلي كسي مجنون نشد
بس كن اي دل نابه ساماني بس است
...كافرم ديگرمسلمانی بس است
در ميان خلق سردر گم شدم
عاقبت بازیچه مردم شدم
بعد از اين با بي كسي خو ميكنم
هرچه در دل داشتم رو ميكنم
نيستم از مردم خنجربه دست
بت پرستم بت پرستم بت پرست
تو سرگذشت من نبود
جز غم و دلشکستگی
عمری گذشته از تنم
هنوز نرفته خستگی
از دست روز و زورگار
خسته و دلگیر شدم
خسته امخسته ام از رفتنخسته ام از ماندنطاقت ماندنم نیست و توان رفتنای کاش زود پایانی بود،فقط پایانی بود و پایانی بر این سفر که ناخواسته آغاز کردیمشای کاش می توانستمولی افسوسافسوس که یارای پایانی خودخواسته ام نیستخسته ام
خسته ام ...
از دست هایت
دورم نکن
آن قدر نزدیک
تا صدای دریا را از تو بشنوم
صدای پری کوچک غمگینی را
که فروغ داشت
نمی شود پل زد
از دامنت
که بوی دریا می دهد
به دلم
حرف ها ماند ه
کجا نشسته ای که نمازم را
شکسته می خوانم
تورا در گلو
دارم
داری برایم حرف می شوی
مثل این کلماتی که تو می شوند
پیاده نشو
دست هایم خسته می شوند
بدون تو
تو
تو ....دارم تکرار می شوم
به تو
نمی رسم
پیاده نشو
دست هایم
بوی نارنج گرفته
*نماز مغربم امشب وداع آخرین باشد*
*تو بی من زندگی سر کن که قسمت اینچنین باشد*
*نمیبینی تو اشکی را که پنهان از تو میریزم؟*
*به رخسارم نگه کن چون غبار برگ پاییزم*
*ز بیداد زمان هر لحظه با پیمانه دمسازم*
*ز بخت واژگون امشب اجل هم می کشد نازم*
*شبم را تا سحر با آه و اشک و ناله سر کردم*
*نشستم باده خوردم ساقی و غم را خبر کردم*
*اگر از نام من پرسی من آن پیر غزل خوانم*
*اگر از حال من خواهی خزانم برگ ریزانم*
*مگر ای ساقی گلچهره حالم را نمیبینی ؟*
*عذابم قصه عشق محالم را نمی بینی ؟*
*نه آهی بر لبم باقیست نه غمخوار دلم ساقیست*
*نه اشکی مانده بر چشمم جنون از عشق ما باقیست*
*سه تار من چرا شام غریبان را سحر کردی ؟*
*چرا امشب غریبان را به بالینم خبر کردی ؟*
*نشینم تا سحر تا بر تن فرسوده جان آید*
*به امیدی که بر بالین من پیر مغان آید*
*فدای چشم مستت ساقیا پیمانه ای دیگر*
*تحمل گر نداری می روم میخانه ای دیگر
فرصت ما تموم شده
باید از این قصه بریم
فرقی نداره من و تو
کدوممون مقصریم
خاطرهها رو یادمه
لحظه به لحظه مو به مو
هیچی رو یاد من نیار
اونقدر خرابم که نگو
بد بودم و بدتر شدم
میرم با پاهای خودم
میرم نمیدونم کجا
آخ کم آوردم به خدا
دلگیرم از دست خودم
کاش عاشقت نمیشدم
هر جوری میخواستم نشد
از غم یک ذره هم کم نشد
من موندم و تنهاییهام
از دنیا هیچی نمیخوام
عاقبت من و نگاه
اشتباه پشت اشتباه
هر روز عاشقتر شدیم
تو عشق خاکستر شدیم
سوختیم ولی به آرزومون نرسیدیم
فط گریه فقط عذاب
صدتا سوال بیجواب
نه من نه تو از عاشقی خیری ندیدیم
دلگیرم از دست خودم
کاش عاشقت نمیشدم
هر جوری میخواستم نشد
از غم یک ذره هم کم نشد
من موندم و تنهاییهام
از دنیا هیچی نمیخوام
عاقبت من و نگاه
اشتباه پشت اشتباه
فرصت ما تموم شده
باید از این قصه بریم
فرقی نداره من و تو
کدوممون مقصریم
خاطرهها رو یادمه
لحظه به لحظه مو به مو
هیچی رو یاد من نیار
اونقدر خرابم که نگو..
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)