صفحه 85 از 208 نخستنخست ... 357581828384858687888995135185 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 841 تا 850 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #841
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 26

    تاريخ: 30/7/58

    بيانات امام خمينى در جمع علماى غرب تهران

    هدف اصلى مخالفت‏ها و توطئه‏هاى دشمنان، از بين بردن اسلام است‏

    بسم الله الرحمن الرحيم

    من بايد از آقايان تشكر كنم كه تشريف آورده‏اند و از نزديك - يك - با هم ملاقات مى‏كنيم و مسائلى كه داريم طرح مى‏كنيم، شما فرموديد و ما هم بعضى عرائض را عرض مى‏كنيم.

    من مى‏دانم كه شما آقايان و ساير اهل علم هميشه از اول، از اول نهضت تا حالا در اين نهضت شركت داشتيد و مردم را شماها واداشتيد به عمل و از اين به بعد هم اميد به شماست و اميدوارم كه از اين به بعد هم موفق باشيد براى خدمت به اسلام. چيزى كه الان هست، تشكلى كه اهل باطل دارند باهم پيدا مى‏كنند. كسانى كه سابق با هم متفرق بودند و در اين مدت‏ها كنار بودند، دخالت نداشتند در اين نهضت، نشسته بودند كنار منتظر فرصت بودند و حالا فرصت به دستشان آمده است، قلم‏هايشان آزاد شده است و گفتارشان آزاد شده است، مجالسشان آزاد شده است. متفرقات اهل باطل با هم دارند مجتمع مى‏شوند و مجتمعات اهل حق دارند خداى نخواسته از هم متفرق مى‏شوند.

    ما بايد آن اشخاصى كه، گروه‏هائى كه در مسير اسلام نيستند، در مسير نهضت اسلامى نيستند، در مسير ملت نيستند، آنها را از مقالاتشان، از گفتارشان، از كردارشان بشناسيم و شما كه بحمدالله زمام امت اسلام در دستتان هست، روحانيون كه زمامدار امور اسلامى هستند، وفادار به نهضت هستند، متعهد هستند، آنها را به مردم، مردم را توجه بدهند به اين تشكل‏ها، تشكل‏هائى كه مشغولند شياطين و مجالس درست مى‏كنند و حرف‏ها مى‏زنند اينها از يك مطلب مى‏ترسند و آن اسلام است. مخالفين ما از اسلام مى‏ترسند. هر چه وابسته به اسلام است، اينها اگر از آنها انتقاد مى‏كنند، آن نقطه اصلى كه آنها مى‏خواهند حمله كنند خود اسلام است. همانطورى كه در زمان اين پدر و پسر خبيث، از اسلام چون خارجى‏ها مى‏ترسيدند، اينها را وادار كردند كه با اسلام مخالفت كنند، لكن در پوشش اينكه با روحانيت مخالفت كنند، با منبر مخالفت كنند، با محراب مخالفت كنند، مجالس را قدغن كنند. در اين پوشش‏ها، اسلام نقطه نظر بود، براى اينكه آنها از شما اگر بترسند، براى اينكه شما كارمند اسلام هستيد، شما طرفدار اسلام هستيد. از اين جهت مخالفتشان با شما مخالفت با اسلام است. تشكلات آنها الان همان نحوى كه در سابق بوده است و آنها با قلدرى عمل مى‏كردند، حالا اينها با تشكل و با قلم‏هاى زهر آگين و صحبت‏هاى انحرافى مشغول شده‏اند. آنها سابق با سر نيزه اهل علم را،

    صحيفه نور ج 10 صفحه 27

    اهل تقوا را، مومنين را مى‏كوبيدند، با سر نيزه مجالس وعظ و خطابه را، مجالس عزادارى بر شهدا را مى‏كوبيدند، اينها با قلم. قلم اينها همان سر نيزه سابق است، آن سرنيزه به صورت قلم در آمده ساواك به منزله، به صورت يك گروه‏هاى ديگر در آمده و مقصد همان مقصد است. بايد بيدار بشود ملت ما.

    به صورت‏هاى مختلف با اسلام مخالفت مى‏كنند، در مجلس خبرگان به مجرد اينكه صحبت ولايت فقيه شد، شروع كردند به مخالفت حتى در آخر، در اين اخيراً، در همين دو روز سه روز پيش از اين، در يكى از مجالسشان اين منحرفين (اينهائى كه از اسلام هيچ اطلاعى ندارند، اينهايى كه مخالف با اسلام هستند) در مجلسشان گفتند كه اين مجلس خبرگان بايد منحل بشود و ديگران هم دست زدند براى آن تظاهر كردند. اينها از مجلس خبرگان مى‏ترسند براى اينكه مجلس خبرگان مى‏خواهند ولايت فقيه را اثبات كنند، مجلس خبرگان مى‏خواهند تصويب كنند آن چيزى را كه خداى تبارك و تعالى فرموده است و اينها از او مى‏ترسند. اينها خيال مى‏كنند كه اگر چنانچه ولايت فقيه پيش بيايد، قضيه قلدرى پيش مى‏آيد و ديكتاتورى پيش مى‏آيد، در صورتى كه در اسلام اين حرف‏ها نيست. خير، اينها حرف مى‏زنند، اينكه مى‏گويند كه ديكتاتورى پيش مى‏آيد، نه اين است كه ندانند اينطور نيست، لكن اينها از اسلام متنفرند. اينها بايد بفهمند اين را كه تا اين محراب و منبر هست و تا اين خطابه‏خوان‏ها و اين اسلام و مسلمين و اين بازار اسلام و اين جوانان مسلمان هستند، نمى‏توانند كارى بكنند. اينها بايد بفهمند اين را كه در خدمت رژيم سابق يا در خدمت ارباب‏هاى رژيم سابق دارند كار مى‏كنند، اگر فهميده هستند، از روى فهم مى‏كنند، خائن هستند و اگر چنانچه از روى بى‏اطلاعى و جهالت هست، جاهل هستند.

    ولايت فقيه همان ولايت رسول الله است‏

    قضيه ولايت فقيه يك چيزى نيست كه مجلس خبرگان ايجاد كرده باشد. ولايت فقيه يك چيزى است كه خداى تبارك و تعالى درست كرده است، همان ولايت رسول الله است و اينها از ولايت رسول الله هم مى‏ترسند. شما بدانيد كه اگر امام زمان سلام الله عليه حالا بيايد، باز اين قلم‏ها مخالفند با او و آنها هم بدانند كه قلم‏هاى آنها نمى‏تواند مسير ملت ما را منحرف كنند. آنها بايد بفهمند اينكه ملت ما بيدار شده است و مسائلى كه شما طرح مى‏كنيد ملت مى‏فهمد، متوجه مى‏شود، دست و پا نزنيد، خودتان را به ملت ملحق كنيد، بيائيد در آغوش ملت. قلم‏هاى شما از تفنگ‏هاى آن دموكرات‏ها به اسلام بيشتر ضرر دارد. نطق‏هاى شما به اسلام ضررش بيشتر از آن توپ‏هائى است كه آنها به جوانان ما مى‏بندند و تفنگ‏هائى كه آنها مى‏بندند، ضررش به اسلام بيشتر است براى اينكه آنجا دشمن معلوم است و شما به صورت‏هاى مخفى به ميدان مى‏آييد. قلم‏هاى شما از سر نيزه‏هاى رضاخان بدتر است براى اسلام و شما مضرتر هستيد از رضاشاه و محمدرضا براى اسلام براى اينكه آنها معلوم بود مخالف هستند و مردم مى‏شناختند آنها را مخالفت مى‏كردند با آنها، مقاومت مى‏كردند. شما در پوشش اسلام، در پوشش طرفدارى از خلق مسلمان بر خلاف اسلام داريد عمل مى‏كنيد. ملت شما را

    صحيفه نور ج 10 صفحه 28

    مى‏شناسد و شما نمى‏توانيد اين نهضتى را كه به دست ملت بپا شده است و اين نهضتى را كه با خون جوان‏هاى ما و با آنهمه زجر و با آنهمه زحمت و با آنهمه كارهائى كه انجام دادند آنها و مقاومت كردند اينها، اين نهضت را به اينجا رساندند، شما نمى‏توانيد، كوچكتر از آن هستيد كه اين نهضت را منحرف كنيد، بيخود كوشش نكنيد. اگر همه ملت مجتمع شدند كه ما نمى‏خواهيم مجلس خبرگان را، خوب آنها گفته‏اند، خودشان هم مى‏توانند برگردند، اما شما چكاره هستيد؟ شما چند نفر آدم كه يكى‏تان مى‏گويد و باقى‏تان هم دست مى‏زند. اينها همان‏هائى است كه در زمان رضاخان هم، در زمان محمدرضا هم يكى مى‏گفت و باقى دست مى‏زدند، شماها نمى‏توانيد در مقابل ملت بايستيد، شما راى نداشتيد، هيچ يك از شما وارد نشده است در اين مجلس خبرگان، اگر وارد شده هم، يكى دو تاى منحرف وارد شده است كه كارى از او نمى‏آيد، از اين جهت است كه شما وحشت‏تان برداشته است. مگر شما نمى‏توانيد كه مجلس خبرگانى كه ملت با آن آراء زياد اين مجلس را درست كرده، با يك كلمه‏اى كه شما مى‏گوئيد ما مى‏گوئيم كه منحل باشد مگر با اين حرف‏ها شما مى‏توانيد، مگر شما قابل آدم هستيد. اگر چنانچه ولايت فقيه بشود، ديگر همه قدرت‏ها دست فقيه مى‏آيد پس بنابراين عزا بايد بگيريد.

    اينها اگر همه قدرت‏ها دست رئيس جمهور مثلاً كذايى بيايد، هيچ حرفى ندارند، همه قدرت‏ها دست رئيس جمهور باشد. اگر همه قدرت‏ها دست يك نخست وزير مثلاً منحرفى بيايد، آن هم حرفى به آن ندارند، اما اگر قدرت، نه آن قدرتى كه قدرت شيطانى است، اينكه نظارت بر امور مملكت است كه مبادا معوج بشود، باز هم با راى ملت، باز هم راى ملت است كه آن اشخاص را يا آن هيات‏هائى را كه مثلاً مى‏خواهند درست بكنند، با راى ملت درست مى‏شود، با اكثريت. شماها در اقليت هستيد، نشسته‏ايد آنجا با قلم مى‏خواهيد حكومت كنيد بر اكثريت. شماها قلدر هستيد، او با سر نيزه حكومت مى‏كرد، شما با قلم خواهيد حكومت كنيد و سر نيزه او شكست، قلم شما هم مى‏شكند. بيدار باشيد آقايان و بيدار باشند ملت ما كه اين منحرف‏ها در كنار نشسته‏اند و با هم دارند مجتمع مى‏شوند و مى‏خواهند ملت ما را منحرف كنند و نهضت ما را اينها خيال دارند سركوب كنند ولكن بدانيد كه نمى‏توانند و همه آنها با تمام طوائفشان يك عده معدودند كه در قضيه رفراندوم معلوم شد چى هستند. مردم همان مردمند، بيخود اينها زحمت به خودشان ندهند. ملت همان ملت است، بازار همان بازار است، دانشگاه همان دانشگاه است، مدارس علمى همان مدارس علمى است، خطباء ما همان خطبا هستند، علماء بلاد ما همان علماء بلاد هستند، هيچ تزلزلى در آنها حاصل نشده است. گمان نكنيد كه اين حرف‏هاى شما تزلزل، بلكه تصميم را زيادتر مى‏كند، قوت مى‏دهد به اينهائى كه براى اسلام مى‏خواهند كار بكنند. هر چه شما قدم بر خلاف اسلام برداريد، اين جمعيت مصمم‏تر مى‏شود. بيخود آبروى خودتان را نبريد. بيخود هى مقاله ننويسيد، بيخود هى صحبت نكنيد، زحمت به خودتان ندهيد، ملت همان ملت است و راه هم همان راه است و دارند مى‏روند.

    صحيفه نور ج 10 صفحه 29

    ولايت فقيه ضد ديكتاتورى است، نه ديكتاتورى‏

    شما از ولايت فقيه نترسيد، فقيه نمى‏خواهد به مردم زورگوئى كند. اگر يك فقيهى بخواهد زورگوئى كند، اين فقيه ديگر ولايت ندارد. اسلام است، در اسلام قانون حكومت مى‏كند. پيغمبر اكرم هم تابع قانون بود تابع قانون الهى، توانست تخلف بكند. خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد كه اگر چنانچه يك چيزى بر خلاف آن چيزى كه من مى‏گويم تو بگوئى من ترا اخذ مى‏كنم و وتينت را قطع مى‏كنم، به پيغمبر مى‏فرمايد. اگر پيغمبر يك شخص ديكتاتور بود و يك شخصى بود كه از او مى‏ترسيدند كه مبادا يك وقت همه قدرت‏ها كه دست او آمد ديكتاتورى بكند، اگر او شخص ديكتاتور بود، آنوقت فقيه هم مى‏تواند باشد. اگر اميرالمومنين سلام الله عليه يك آدم ديكتاتورى بود، آنوقت فقيه هم مى‏تواند ديكتاتور باشد. ديكتاتورى در كار نيست، مى‏خواهيم جلوى ديكتاتور را بگيريم. ولايت فقيه ولايت بر امور است كه نگذارد اين امور از مجارى خودش بيرون برود، نظارت كند بر مجلس، بر رئيس جمهور كه مبادا يك پاى خطائى بردارد، نظارت كند بر نخست وزير كه مبادا يك كار خطائى بكند، نظارت كند بر همه دستگاه‏ها، بر ارتش كه مبادا يك كار خلافى بكند. جلو ديكتاتورى را ما مى‏خواهيم بگيريم، نمى‏خواهيم ديكتاتورى باشد، مى‏خواهيم ضد ديكتاتورى باشد، ولايت فقيه ضد ديكتاتورى است نه ديكتاتورى. چرا اينقدر به دست و پا افتاده‏ايد و همه‏تان خودتان را پريشان مى‏كنيد بيخود؟ هر چه هم پريشان بشويد و هر چه هم بنويسيد، كارى از شما نمى‏آيد. من صلاحتان را مى‏بينم كه دست برداريد از اين حرف‏ها و از اين توطئه‏ها و از اين غلط كارى‏ها. برگرديد به دامن همين ملت، همانطورى كه توصيه به دموكرات‏ها كردم به شما هم مى‏كنم و شما و آنها را مثل هم مى‏دانم منتها شما ضررتان بيشتر از آنهاست.

    من توصيه مى‏كنم به شماها اينقدر اجتماع نكنيد و اينقدر حرف نزنيد. هر روزى يك چيزى درست كنيد و هر روز يك كاغذ بنويسيد و هر روز يك نشريه‏اى بدهيد، نه، اينها غلط است، اينها اسباب اين مى‏شود كه نهضت ما خداى نخواسته اگر (اگر، والا شما كوچكتر از آن هستيد) اگر اين نهضت خداى نخواسته به ثمر نرسد، تمام شماها، آنهايى كه البته پيوسته به خارجى‏ها هستند و پيوسته به رژيم هستند، آنها در صف بالا مى‏نشينند و باز پارك‏ها و باز بساط را درست مى‏كنند، اما ملت ما چه مى‏شود حالش؟ اين ملت ضعيفى كه دو هزار و پانصد سال زير يوغ آنها بوده كه شما برايشان مرثيه خوانى مى‏كنيد و پنجاه سال زير يوغ اين پدر و پسر، پنجاه و چند سال زير يوغ اين پدر و پسر بودند كه شما حالا داريد طرفدارى از آنها مى‏كنيد، منتها با صورت و طرفدارى از تزشان مى‏كنيد، طرفدارى از مقصدشان مى‏كنيد، اين ملت ما حالش چه مى‏شود؟ اين مملكت ما حالش چه مى‏شود؟ اين اسلام حالش چه مى‏شود؟ شما داريد كمك مى‏كنيد به دشمن‏هاى كشور ما، به دشمن‏هاى ملت ما و خودتان يا ملتفت نيستيد يا از روى التفات مى‏كنيد، بعضى‏تان از روى التفات است، بعضى‏تان هم التفات نداريد به مساله. اينقدر هياهو درست نكنيد.

    هر چند روزى كه يك اجتماعى مى‏شود يكى مى‏ايستد صحبت مى‏كند، يا نوار مى‏گويد و هر چه

    صحيفه نور ج 10 صفحه 30

    مى‏گويد همه‏اش خلاف واقع، مى‏گويند كه فلانى را اصلاً هيچ كسى ملاقات نمى‏كند. اين فلانى كه از صبح (من را مى‏گويند) كه از صبح كه بيدار مى‏شوم تا ظهر اينهمه جمعيت كه شما بيرونش را مى‏بينيد، آن حياطش را مى‏بينيد، اينجايش را مى‏بينيد و حالا هم شما همه مجتمع هستيد، قبلاً اين طايفه‏اى كه عليل بودند، بودند پيش من و قبلش هم يك عده‏اى، بعد هم يك عده‏اى تا ظهر هم همين طور، مى‏گويند ايشان، كسى با او ملاقات نمى‏كند. مقصود اينها اين است كه نگذارند يك نضجى پيدا كند اين، مايوس كنند مردم را. خير هيچ راهى ديگر، راهى بر فلانى نيست حتى ديشب از قرارى كه گفتند، يكى از گويندگان كه البته سوء نيت ندارد، لكن سوء ادراك دارد، يكى از گوينده‏ها در مسجد امام گفته است كه فلانى را هيچ اصلش نمى‏شود ديگر ملاقات كرد. الان، الان من ملاقات با شما ندارم؟! و قبل از اين هم نداشتم؟! و بعد از اين هم ندارم؟! - عرض مى‏كنم - ملاقات هيچ ما نداريم؟! با مردم هم همين مى‏گويند كه فلانى را نمى‏گذارند با او ملاقات كنند. آن آقايى كه هر روزى كه فرصت پيدا كند، صحبت مى‏كند، آن هم همين طور دنبال اينكه فقط يك راه، يك كانال هست براى فلانى، يك چند نفرى هستند كه همان‏ها مى‏توانند، اما ساير مردم اصلش راهى ندارند. اين جمعيت، مردم نيستند؟! و اين اطاق كه هر ساعت پر مى‏شود از جمعيت، از زن، از مرد و همه طوائف مختلف، اينها همه‏اش موهومات است؟! واقعيت ندارد؟! اين فرمايشات آنها صحيح است كه يك مطلب است. اينها مى‏خواهند كه مردم را بترسانند، تضعيف كنند از آن طرف من را تضعيف كنند و روحانيت را تضعيف كنند، از آن طرف مردم را تضعيف كنند. مردم را نمى‏توانند تضعيف كنند، مردم همان مردم هستند من هم تضعيفم اشكالى ندارد و من چهار روز ديگر مى‏ميرم و همه شما هستيد و همه شما پيش مى‏بريد، اين حرف نيست.

    در هر صورت بيدار بشويد آقايان، توجه داشته باشيد دشمن‏ها در صدد هستند و قلم‏ها در صدد هستند، قدم‏ها در صدد هستند، زبان‏ها در صدد هستند، اغفال مى‏خواهند بكنند مردم را، ملت را، بيدار باشيد و گول اينها را نخوريد و توجه به مسائل بكنيد، مسائل را درست حل بكنيد.

    نقش مجالس سوگوارى و گريه بر شهيد در زنده نگه داشتن قيام كربلا و حفظ اسلام‏

    و اما قضيه‏اى كه آقا فرمودند راجع به منبر و راجع به محراب، اين را من باز هم گفته‏ام (اگر سانسور نشود، و اگر سانسور بشود، ممكن است من يك كار ديگر بكنم) اسلام را تا حالائى كه شما مى‏بينيد، اينجا ما نشسته‏ايم، سيدالشهدا زنده نگه داشته است. سيدالشهدا سلام الله عليه تمام اين چيز خودشان را، همه جوانان خودش را، همه مال و منال، هر چه بود، هر چه داشت (مال و منال كه نداشت)، هر چه داشت، جوان داشت، اصحاب داشت، در راه خدا داد و براى تقويت اسلام، مخالفت با ظلم، قيام كرد، مخالف با امپراطورى آن روز كه از امپراطورى‏هاى اينجا زيادتر بود، قيام كرد در مقابل او با يك عده قليل و با اين عده قليل در عين حالى كه شهيد شد غلبه كرد، غلبه كرد بر اين دستگاه ظلم و شكست داد آنها را.

    صحيفه نور ج 10 صفحه 31

    ما كه دنبال او هستيم و مجالس عزا از آن وقت به امر حضرت صادق سلام الله عليه و به سفارش ائمه هدى عليهم‏السلام، ما بپا مى‏كنيم اين مجالس عزا را، ما همان مساله را داريم مى‏گوييم، مقابل ظلم است، مقابل ظلم ستمكاران، ما زنده نگه داشتيم، خطباى ما زنده نگه داشتند قضيه كربلا را و زنده نگه داشتند قضيه مقابله يك دسته (يك دسته كوچك اما با ايمان بزرگ) در مقابل يك رژيم طاغوتى بزرگ. گريه كردن بر شهيد، نگه داشتن، زنده نگه داشتن نهضت است. اينكه در روايت هست كه كسى كه گريه بكند يا بگرياند يا به صورت گريه‏دار خودش را بكند، اين جزايش بهشت است، اين براى اين است كه حتى آنى كه با صورت گريه‏دار خودش را چيز مى‏كند، صورتش را يك حال حزن به خودش مى‏دهد و صورت گريه‏دار به خودش مى‏دهد، اين نهضت را دارد حفظ مى‏كند، اين نهضت امام حسين سلام الله عليه را حفظ مى‏كند. ملت ما را اين مجالس حفظ كرده. بيخود نبود كه رضاخان، مامورين ساواك رضاخان، تمام مجالس عزا را قدغن كردند، اين همين طورى نبود. رضاخان همچو نبود كه اصل مخالف با اين مسائل بشود. رضاخان مامور بود، مامور بود به اينكه آنهائى كه كارشناس بودند، آنهائى كه ملتفت بودند مسائل را، دشمن‏هاى ما كه مطالعه كرده بودند در حال ملت‏ها و مطالعه كرده بودند در حال ملت شيعه، مى‏ديدند آنها كه تا اين مجالس هست و تا اين نوحه‏سرائى‏هاى بر مظلوم هست و تا آن افشاگرى ظالم هست، نمى‏توانند برسند به مقاصد خودشان. زمان رضاخان قدغن كردند به طورى كه تمام مجالس در ايران قدغن شد، كارهاى خودشان را انجام دادند، دست اهل منبر را، دست علما را بستند و نگذاشتند كه اينها تبليغات خودشان را بكنند و آنها تبليغات را از آن طرف شروع كردند و ما را به عقب راندند و تمام مخازن ما را به چپاول بردند. در زمان محمدرضا هم به همين معنا منتها با فرم ديگر، به فرم ديگر، نه با آنطور سر نيزه به يك جور ديگر اين طايفه را مى‏خواستند كنار بگذارند، حالا هم همان‏ها، منتها جوان‏هاى ما را بازى مى‏دهند، همان مساله است، همان مساله زمان رضاخان است كه مجالس را او قدغن كرد.

    حالا يك دسته‏اى آمدند مى‏گويند كه نه، ديگر روضه نخوانيد. نمى‏فهمند اينها كه روضه يعنى چه، اينها ماهيت اين عزادارى را نمى‏دانند چيست. نمى‏دانند كه اين نهضت امام حسين آمده تا اينجا، تا اين نهضت را درست كرده، اين تابع، اين يك شعاعى است از آن نهضت، نمى‏دانند كه گريه كردن بر عزاى امام حسين، زنده نگه داشتن همين معنا كه يك جمعيت كمى در مقابل يك امپراطورى بزرگ ايستاد. دستور است اين، دستور عمل امام حسين سلام الله عليه، دستور است براى همه: كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا دستور است به اينكه هر روز و در هر جا بايد همان نهضت را ادامه بدهيد، همان برنامه را. امام حسين با عده كم همه چيزش را فداى اسلام كرد، مقابل يك امپراطورى بزرگ ايستاد و نه گفت هر روز بايد در هر جا اين نه محفوظ بماند و اين مجالسى كه هست، مجالسى است كه دنبال همين است كه اين نه را محفوظ بدارد. بچه‏ها و جوان‏هاى ما خيال نكنند كه مساله، مساله ملت گريه است، اين را ديگران القاء كردند به شماها كه بگوئيد ملت گريه. آنها از همين گريه‏ها مى‏ترسند براى اينكه گريه‏اى است كه گريه بر مظلوم است،

    صحيفه نور ج 10 صفحه 32

    فرياد مقابل ظالم است، دسته‏هائى كه بيرون مى‏آيند، مقابل ظالم هستند، قيام كرده‏اند. اينها را بايد حفظ كنيد، اينها شعائر مذهبى ماست كه بايد حفظ بشود، اينها يك شعائر سياسى است كه بايد حفظ بشود. بازيتان ندهند اين قلمفرساها، بازيتان ندهند اين اشخاصى كه با اسماء مختلفه و با مرام‏هاى انحرافى مى‏خواهند همه چيز را از دستتان بگيرند و اينها مى‏بينند كه اين مجالس، مجالس روضه، ذكر مصائب مظلوم و ذكر جنايات ظالم در هر عصرى مقابل ظالم قرار مى‏دهد. اينها ملتفت نيستند كه اينها خدمت دارند مى‏كنند به اين كشور، خدمت دارند مى‏كنند به اسلام، توجه ندارند جوان‏هاى ما. بازى اين بزرگ‏ها را نخوريد، اينها خيانتكارند، اينهايى كه تزريق مى‏كنند به شما ملت گريه، ملت گريه، اينها خيانت مى‏كنند. بزرگ‏هايشان و ارباب‏هايشان از اين گريه‏ها مى‏ترسند، دليلش اين است كه رضاخان آمد همه اينها را برد از بين و مامور بود. دليلش اين است كه رضاخان آخرش كه رفت، انگلستان در راديوى دهلى اعلام كرد كه ما اين را آورديم، حالا هم برديم، راست هم مى‏گفتند. آورده بودند براى سركوب كردن اسلام و يكى از راه‏هايش همين بود كه اين مجالس را از دست شما بگيرند. جوان‏هاى ما خيال نكنند كه دارند يك خدمتى مى‏كنند مى‏روند توى مجلس، اگر صحبت عزا بشود، مى‏گويند نه، اين را نگو، غلط است اين حرف، بايد اين را بگويد، بايد اين ظلم‏ها را بگويد تا مردم بفهمند كه چه گذشته آن وقت و بايد هر روز اين كار بشود، اين جنبه سياسى دارد، جنبه اجتماعى دارد.

    قلمفرسائى مغرضين بر عليه روحانيت، اين طليعه‏داران آزادى

    بازى نخوريد از اين حرف‏هاى نامربوطى كه مى‏زنند و از هر طرف حمله كرده‏اند به اينكه اسلام را از بين ببرند و از هر طرف حمله كرده‏اند به اينكه اين نهضت را از بين ببرند، گاهى روحانيتش را از بين مى‏برند، گاهى چه. اين روحانيون بودند كه شما را آزاد كردند، حالا قلم‏هايتان را به ضد روحانيون قلمفرسائى مى‏كنيد؟! شما كجا بوديد آنوقتى كه روحانيون حبس مى‏رفتند؟ آنوقتى كه پاى روحانى ما را اره كردند. شما كجا بوديد؟ آنوقتى كه با روغن پاى روحانى ما را سوزاندند، شما كجا بوديد؟ حالا سر درآورديد و حرف مى‏زنيد و - نمى‏دانم - به ولايت فقيه اشكال مى‏كنيد؟ - نمى‏دانم - مجلس را مى‏خواهيد منحل بكنيد؟ مگر شما قدرت اين را داريد؟ توى دهنتان مى‏زنم من. دست برداريد از اين حرف‏ها، از اين مزخرفات، وارد بشويد در جرگه اسلام، وارد بشويد در جرگه مسلمين بگذاريد كه اين مملكت سر و سامان پيدا بكند. او در كردستان، دموكرات در كردستان خلاف مى‏كند، آقايان در تهران. بس است ديگر، كفايت كرد.

    خداوند همه شمارا انشاءالله مويد و منصور و نهضت را به پيش ببريد. از هيچ چيز نترسيد، هيچ خوف به خودتان راه ندهيد. تا اتكال به خدا داريد، تا اسلام را سرمشق خودتان قراردهيد، كسى نمى‏تواند به شما تعدى كند. خداوند همه‏تان را انشاءالله حفظ كند. موفق باشيد.

    
    previos page menu page next page
    

  2. #842
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 33

    تاريخ: 1/8/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اهالى مسجد ارباب تهران

    اين آقايان روشنفكر كه حالا در اقليت واقع شده‏اند، مى‏خواهند بگويند راى اكثريت ميزان نيست!

    بسم الله الرحمن الرحيم

    انسان بايد به تدريج تجربه پيدا كند. ما قبل از انقلاب نمى‏دانستيم كه بعد از انقلاب چه خواهد شد، تجربه نداشتيم. حالا كه انقلاب شده است مى‏بينيم كه يكى از ثمرات انقلاب هرج و مرج شده است، هر كس هر چه دلش مى‏خواهد مى‏گويد، هر كس هر عملى را كه مى‏خواهد انجام مى‏دهد و ابدا در فكر اين نيستند كه آيا اين حرفى كه مى‏زنند در مسير ملت است، آنكه ملت خواسته بود و راى مثبت به او داد يعنى راى اكثريت قاطع كه تمام مخالفين وقتى يك طرف شدند و ملت هم يك طرف، صد، صدى نود و هشت ملت راى داشتند و دو، تمام مخالفين، و ملت ما با فرياد و با راى، راى به جمهورى اسلامى داد. جمهورى كه ملت ما مى‏خواهد اين است كه محتواى اين جمهورى احكام اسلام باشد و تمام مملكت روى احكام اسلام اداره بشود و آنچه كه خداى تبارك و تعالى فرموده است به وسيله پيغمبر اكرم و به ما رسيده است به وسيله ائمه اطهار، آنها تحقق پيدا بكند. حالا كه راى مردم دادند و تمام كارها با نظر مردم انجام گرفته است، مى‏بينيم كه گروه‏هاى مختلفى پيدا شده‏اند و هر كس هر جور دلش مى‏خواهد صحبت مى‏كند، وقتى هم كه از آنها سوال بكنند، برهانش اين است كه انقلاب شده است و چون انقلاب شده است ديگر بايد همه انقلابى باشند و معنى انقلابى اين است كه ديگر موازين ندارد و ميزان عقلى، ميزان انسانى و ميزان اسلامى در كار نيست. نطق‏ها مى‏شود، كاغذها نوشته مى‏شود، قلم‏ها به كار افتاده است در گوشه و كنار كشور و هر كس هر چه به نظرش مى‏آيد مى‏نويسد و مى‏خواهد تحميل كند به يك ملت سى و چند ميليونى. همين آقايانى كه فرياد مى‏زنند كه بايد دموكراسى باشد، بايد آزادى باشد، همين آقايان مى‏نشينند دور هم و يك چيزى پيش خودشان مى‏گويند و مى‏خواهند تحميل كنند به يك ملت سى و چند ميليونى. مثلاً مجلس خبرگان با اكثريت ملت رفته است و مشغول كار است حالا مى‏بينيم كه يك دسته چند نفرى دور هم جمع مى‏شوند و مى‏گويند مجلس خبرگان بايد منحل بشود.

    من نمى‏دانم كه اين آقايان بايد منحل بشود چكاره‏اند كه مى‏گويند بايد منحل بشود. براى چه منحل بشود؟ براى اينكه اين آقايان اهل علم هستند؟! براى اينكه آقايان به اسلام عقيده دارند و احكام

    صحيفه نور ج 10 صفحه 34

    اسلام را دارند جمع مى‏كنند؟! چون گفتند كه ولايت فقيه بايد باشد و نظارت فقيه بايد باشد؟! اينها از نظارت فقيه در امور مى‏ترسند، مى‏گويند قدرتمند مى‏شود فقيه، وقتى قدرتمند شد هرج و مرج مى‏شود و - عرض مى‏كنم كه - از آن مسائل كه مى‏گويند، لكن مضايقه ندارند كه مثلاً يك قدرتى دست نخست وزير باشد، يك قدرتى دست رئيس جمهور باشد لكن معمم نباشد، غربى باشد، هر چه مى‏خواهد باشد. منطق تقريبا به حسب واقع اين، لكن صورت يك صورت ديگر است. ما مى‏گوئيم كه شما مى‏توانيد كه، يك اقليت ده نفر، صد نفر، هزار نفرى مى‏تواند كه حالا بگويد ملت راى داده است به جمهورى اسلامى، لكن بايد جمهورى باشد، نه اسلامى؟ اين بايد يعنى چه؟ بايد اين كار بشود، اين بايد، اين صد نفر، هزار نفر چكاره‏اند كه در مقابل يك ملت بايد مى‏گويند؟ مجلس خبرگان را مردم تعيين كردند، تهران بيش از دو ميليون به مرحوم آقاى طالقانى راى دادند، بيش از دو ميليون به آقاى منتظرى راى دادند، قريب دو ميليون به ديگران راى دادند يك ميليون و چقدر به ديگران راى دادند، اكثريت آوردند، در شهرهاى ديگر اكثريت آوردند، اكثريت قاطع آوردند و ديگران در اقليت بودند، حالا كه در اقليت واقع شدند، اين آقايان روشنفكر و اين آقايانى كه ادعاى دموكراسى مى‏كنند، حالا كه در اقليت واقع شدند، مى‏خواهند كه بگويند نه، راى اكثريت ميزان نيست، بايد منحل بشود.

    من مى‏پرسم از اين آقايان كه چرا بايد منحل بشود، چه شده است؟ چطور شما بايد مى‏گوئيد؟ شمائى كه مدعى اين هستيد كه بايد آزادى باشد، شما مى‏گوئيد راى آزاد ندادند مردم؟! شما مى‏گوئيد كه مردم آزاد نبودند در راى و راى درست ندادند؟!

    فرض اين است كه از اول شما اين مطلب را نگفتيد آن وقتى كه مردم راى دادند و همه مردم هم ديدند كه راى آزاد مردم دادند اينها خيال مى‏كنند كه اگر مجلس منحل بشود، مجلس ديگر نمى‏خواهيم يا دوباره از سر بايد انتخاب بشود. اگر صد مرتبه انتخابات بشود مردم علمايشان را انتخاب مى‏كنند صد مرتبه، اگر صد مرتبه انحلال پيدا كند مجلس و دوباره مردم چيز باشند، مردم اشخاصى كه متدينند و اشخاصى كه شناخته شده‏اند و اشخاصى كه - عرض مى‏كنم كه - غربزده نيستند و اشخاصى كه توجه به اسلام دارند، اينها را تعيين مى‏كنند. شما باورتان بيايد كه اينطور نيست كه شما خيال مى‏كنيد كه اگر چنانچه منحل بشود، اولا انحلال نمى‏شود، كسى حق ندارد، خود ملت حق دارند، و ثانيا اگر منحل بشود يك وقت بگوئيد كه خوب، ما قانون ديگر نمى‏خواهيم، بس است، خوب، شما حق يك همچو چيزى نداريد. يك وقت مى‏گوئيد كه قانون مى‏خواهيم، قانون هم ملت بايد تعيين كند. مجلس موسسان باشد. ملت متدينين را، علمايشان را، متدينين‏شان را تعيين مى‏كند. و كلاهم، وكلاء دارالشورا هم باشد، باز همين طور است. شماها بايد عزا بگيريد براى اينكه نه در مجلس خيلى راه داريد و نه در مجلس موسسان خيلى راه داريد و نه در جاهاى ديگر راه داريد و علتش اين است كه يك ملتى است فرياد زده است كه ما اسلام را مى‏خواهيم و دنبال اين است كه اسلام را به دست بياورد، وقتى دنبال اين است كه اسلام را به دست بياورد، صد دفعه هم كه شما آن را به هم بزنيد (با اينكه نمى‏توانيد به هم بزنيد) صد دفعه هم كه آن را به هم بزنيد باز مردم مى‏گويند همان اسلام. بله، مى‏توانيد شما تبليغ كنيد كه

    صحيفه نور ج 10 صفحه 35

    يك وقتى مردم از اسلام برگردند، همه ملت برگردند آنوقت دست شما مى‏افتد، اما مادامى كه مردم فرياد مى‏زنند كه ما اسلام را مى‏خواهيم، هر روز هم دارند باز داد مى‏كنند كه ما اسلام و جمهورى اسلامى را مى‏خواهيم، مادامى كه اين مساله هست، ديگر نمى‏شود اين را تغييرش داد و معنا ندارد كه يك اقليتى بخواهد تحميل كند به يك اكثريتى، اين خلاف دموكراسى است كه شما به او عقيده داريد، خلاف آزادى است، خلاف همه انسانيت است بخواهند يك عده معدودى كه اقليت هستند تحميل كنند بر يك عده، اين همان است كه زمان رضاخان هم بود كه يك عده معدودى بودند و با سر نيزه تحميل كردند بر ملت يك چيزها را، حالا سر نيزه تبديل شده است به منطق و تبديل شده است - عرض مى‏كنم - به قلم و تبديل شده است به توطئه و اينها، و اينطور مى‏خواهند كه به مردم اغفال كنند، تحميل كنند، چيز بشود، آن هيچ نيست.

    نصيحتى به مخالفين براى بازگشت به مسير ملت و پرهيز از توطئه و هرج و مرج

    من اعتقادم اين است كه آقايان بايد فكر بكنند، آقايانى كه علاقه مى‏گويند داريم به اسلام، علاقه مى‏گويند داريم به ملت، علاقه داريم به كشور، بايد فكر بكنند، بايد در همين مسيرى كه اين سيل دارد مى‏رود، خودشان را وادار كنند، اگر بخواهند برخلاف آن مسير بروند سيل آنها را خواهد برد از بين. اينها بر همان مسير ملت راه بروند و خيال نكنند كه اين ملت نمى‏فهمد چيزى، نخير، ملت بهتر از ماها مى‏فهمد، همانطور راه خودش را پيدا كرده و دارد مى‏رود و آن معنايى كه شما خيال كرديد كه اينها تحصيل نكرده‏اند، تحصيل اگر كدورت در ذهن‏ها و در قلوب اشخاص بياورد، معلوم نيست كه آن تحصيل‏هائى كه شما مى‏گوئيد، يك هدايتى بكند. مردم هدايت شدند و هدايت كردند مردم را، الان هم همه مطلع هستند كه چه مى‏خواهند بگويند. يك وقت مى‏گوئيد نمى‏دانند چه مى‏خواهند. آخر مردم مطلعند كه چه مى‏خواهند. اگر چنانچه ولايت فقيه را كه معنايش اين است كه آنى كه خداى تبارك و تعالى براى نظارت در امور و تعيين مراكز قدرت مشخص كرده آن عبارت از فقيه جامع‏الشرائط است، اگر همين را شما به رفراندم ملت بگذاريد، همان رايى كه او آورد، اين راى را هم خواهد آورد. مردم همين را مى‏خواهند، مردم آن چيزى كه خدا مى‏خواهد، آن چيزى كه پيغمبر خدا فرموده، مى‏خواهند. بيخود دست و پا مى‏كنند، بايد به مسير ملت بيايند و اگر واقعاً علاقه‏مندند كه اين مملكت يك مملكت صحيحى بشود بگذارند يك آرامشى پيدا بشود، بگذارند كه يك آرامشى پيدا بشود، توطئه در اطراف نشود، توطئه در مركز، در كردستان و در ساير جاها نشود تا يك آرامشى پيدا بشود، وقتى كه اين آرامش پيدا شد آنوقت همه چيز ملت به جاى خودش هست، همه چيز ملت درست مى‏شود، دست اجانب كوتاه مى‏شود و نمى‏گذارند ديگر برگردند. اما الان يك دسته در تهران توطئه كنند، يك دسته در بلوچستان توطئه كنند، هر دسته در يك جائى ممكن است يك وقتى به اينطور چيزها يك نهضت خداى نخواسته شكست بخورد و اگر شكست بخورد همه چيزمان از بين خواهد رفت. همه با هم باشيد، همه ملت باشيد، همه دست به دست هم بدهيد، همانطورى كه از اول هم اين نهضت را آنهائى كه شركت

    صحيفه نور ج 10 صفحه 36

    داشتند، نهضت را رساندند تا اينجا، باز هم با هم باشيد تا اين نهضت انشاالله به ثمر برسد و انشاالله آن چيزى را كه خدا و رسول خدا مى‏خواهد و آن چيزى را كه قرآن مجيد مى‏خواهد، اين چيزها عملى بشود و اين صلاح دين و دنياى همه ملت است و صلاح همه مملكت است. و هيچ وقت خيال نكنيد كه ديكتاتورى در اسلام است، يا ديكتاتورى در روحانيت است، يا ديكتاتورى در اينطور چيزها، ابدا اين حرف‏ها در كار نيست، ديكتاتورى در كار نيست. شماها ديكتاتورى نكنيد، ملت ما ديكتاتور نيستند، ملت ما هم ديكتاتور نيستند، علماء ما هم ديكتاتور نيستند.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  3. #843
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 37

    تاريخ: 1/8/58

    بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان دانشكده افسرى و فرماندهان ارتش جمهورى اسلامى

    ارتش، اساس و ركن استقلال يك كشور است‏

    بسم الله الرحمن الرحيم

    شما مى‏دانيد كه ارتش اساس و ركن استقلال يك كشور است. اگر ارتش اصلاح بشود، استقلال كشور حفظ مى‏شود و اگر خداى نخواسته در ارتش يك فسادى، يك فسادى باشد، استقلال كشور به خطر مى‏افتد. و مى‏دانيد كه امروز افرادى كه ناصالح هستند و افراد چپ، افراد وابسته به رژيم سابق در همه جا نفوذ دارند ولا محاله در ارتش هم هستند و اگر اينها بمانند در ارتش، ممكن است كه ريشه بكنند، ممكن است توطئه بكنند و خداى نخواسته يك وقت يك ارتش را به فساد بكشند.

    با تصفيه و اصلاح ارتش، استقلال كشور حفظ مى‏شود

    بنابراين تصفيه ارتش از مسائل بسيار مهم است كه با تصفيه ارتش حفظ استقلال كشور مى‏شود و شما موظفيد به اينكه استقلال كشورتان را حفظ كنيد و موظفيد به اينكه انشاالله تصفيه بكنيد و افرادى كه مى‏دانيد كه نالايق هستند، مى‏دانيد كه فاسد هستند، مى‏دانيد كه مفسده جو هستند، اينها را از خودتان، از بين خودتان خارج كنيد، تصفيه كنيد، يك ارتش مستقل اسلامى - انسانى كه در خدمت كشور و در خدمت ملت و در خدمت اسلام باشد.

    شما مى‏دانيد كه سابق، بنا بر اين بود كه ارتش را در مقابل قرار بدهند. اين نكته‏اش اين بود كه چون سران بالا خيانتكار بودند و از ملت‏ها مى‏ترسيدند، چون از ملت مى‏ترسيدند، علاج را اين مى‏ديدند كه بايد با ملت مقابله كنند. از اين جهت قواى انتظامى را و بالاتر قواى ساواك را در مقابل ملت قرار داده بودند براى ايجاد رعب. مردم وقتى كه اين لباس را مى‏ديدند به وحشت مى‏افتادند، وقتى اسم ساواك را مى‏شنيدند وحشت مى‏كردند. اگر يك مشكلى براى كشور پيش مى‏آمد، اگر دامن نمى‏زدند به آن، (به آن مشكل) لكن همراهى نمى‏كردند، بى‏تفاوت بودند براى اينكه مى‏ديدند كه اينها مقابل هم هستند، تربيت اينطور شده است كه تمام قواى انتظامى و دولتى در مقابل ملت باشند.

    بحمدالله آن طرز فكر رفت و به جاى او طرز فكر ديگر آمد و حالا مهم است اين مطلب كه شماها حفظ كنيد اين معنا را كه با ملت پيوندتان پيوند برادرى باشد، آنطورى نباشد كه از شما بترسند، اينطور باشد كه شما را با آغوش باز بپذيرند. الان مى‏بينيد كه هر جا كه شما برويد، مردم به شما اظهار

    صحيفه نور ج 10 صفحه 38

    بشاشت مى‏كنند، شعار مى‏دهند براى شما، در صورتى كه سابق فرار مى‏كردند. اين را نبايد حفظ كرد، چنانچه در بين خودتان كه من افسر ارشد هستم، من افسر هستم ديگران به ديگران ظلم بكنند، خداى نخواسته اين طرز نباشد. همه مراتب بايد محفوظ باشد، اطاعت بايد بشود اما برادرى هم بايد باشد، اطاعت فرزندى از پدر باشد. شما با زيردستان خودتان خوشرفتارى كنيد و آنها احساس كنند كه شما مسائل آنها را مى‏خواهيد، آنها را دوست داريد، آنها از خود شما هستند، پيوند شما هستند. وقتى اينطور شد، يك ارتش، ارتشى اسلامى مى‏شود. ملت هم با ارتش اسلام دوست است، رفيق است، پشتيبان است. و همه با هم برادر باشيد و همه با هم در خدمت اسلام و در خدمت كشورتان و اميدوارم كه ديگر آن مسائل سابق و چپاول سابق، آن زورگوئى‏هاى سابق برنگردد، همه با هم برادرانه زندگى كنيم و همه با هم برادرانه حفظ كشورمان بكنيم. من دعاگوى همه‏تان هستم، خدمتگزار همه هستم خداوند همه‏تان را انشاءالله حفظ كند.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  4. #844
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 44

    تاريخ: 2/8/58

    بيانات امام خمينى در جمع افسران فارغ‏التحصيل‏

    افسران ارشد با زيردستان خود همان كنند كه پيغمبر (ص) مى‏فرمود

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    آقايان توجه دارند كه انتقال پيدا كردند از ارتش طاغوتى به ارتش الهى. توجه دارند كه رژيم تبهكار سلطنتى مبدل شد به رژيم جمهورى اسلامى كه عدل در او سرلوحه تمام برنامه‏هاست. توجه دارند كه حالا كه ارتش اسلامى است وظائفشان با آن وقت كه ارتش، ارتش طاغوتى بود فرق دارد. همانطورى كه موظفند سلسله مراتب را حفظ كنند، بزرگترها، صاحب منصب‏ها و افسرهاى ارشد موظفند كه با ساير طبقات به طور سلامت و به طور اسلاميت رفتار بكنند و گمان نكنند سربازان كه حالا كه انقلاب شد ما بايد اطاعت نكنيم. اسلام اطاعت فقيه را واجب دانسته است و من امر مى‏كنم به شما كه اطاعت كنيد از مافوق‏هاى خود و حفظ نظام را بكنيد و من سفارش مى‏كنم به افسرهاى ارشد و ديگر افسرها كه مراعات اسلامى خودشان را بكنند و با زير دستان همان كنند كه پيغمبر اسلام با زيردستان مى‏فرمود و امير المومنين سلام الله عليه.

    توجه به اسلام، ضامن استقلال مملكت

    الان شما در آغوش اسلام هستيد و برادر با همه مسلمين و همه در آغوش اسلام هستيم و بايد وظائف اسلامى را عمل كنيم، همچو نباشد كه فقط اسم جمهورى اسلامى باشد، اسم ارتش اسلام باشد، ولى معنا و محتوا آنطور نباشد. برادرها! اگر بخواهيد استقلال مملكت خودتان را حفظ كنيد و اگر بخواهيد از تحت يوغ ابرقدرت‏ها تا آخر خارج بشويد به اسلام توجه كنيد و به احكام اسلام سر فرود آوريد. اسلام براى شما و براى ما و براى ملت ما تمام آزادى‏ها و استقلال را فراهم مى‏كند و در سايه اسلام ما مى‏توانيم مملكت خودمان را حفظ كنيم. شما ديديد كه ملت ما با نداشتن ابزار جنگى، لكن داشتن ايمان بر تمام ابرقدرت‏ها كه پشتيبانى مى‏كردند از رژيم سابق غلبه كردند و اين نبود جز اتكال به اسلام و اتكال به قرآن كريم.

    اكنون كه لشكر اسلام هستيد، در خدمت اسلام باشيد

    و من اميدوارم كه شما برنامه‏تان، برنامه اسلامى باشد، در زندگانى شخصى در زندگانى نظامى،

    صحيفه نور ج 10 صفحه 45

    در برخورد با ملت. برخوردهاى سابق، برخوردهاى دشمنى بود، ملت ما با ارتش آشتى نداشت، براى اينكه آنها را وادار مى‏كردند به اينكه به ملت ظلم كنند و ملت هم وادار مى‏شد به اينكه به آنها پشت كند. لكن اكنون كه شما لشگر اسلام هستيد، ارتش اسلام هستيد، ملت پشتيبان شماست و شما هم بايد پشتيبان ملت باشيد. مرزهاى خودتان را بايد حفظ كنيد، مرزدارى كنيد. بايد نظم را حفظ كنيد، سلسله مراتب بايد حفظ بشود و تمام شما در خدمت اسلام و همه ما در خدمت اسلام و من در خدمت همه شما. سلام بر همه شما و درود الهى بر همه ملت.

    
    previos page menu page next page
    

  5. #845
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 46

    تاريخ: 3/8/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پرسنل پايگاه نيروى هوائى آذربايجان شرقى

    با حفظ وحدت و اتكال به اسلام نهضت را پيش ببريد

    بسم الله الرحمن الرحيم

    من از شما تشكر مى‏كنم كه از نزديك آمديد با هم ملاقات كنيم، ملاقات برادرانه و ذكر گرفتارى‏هائى كه داريم، البته مطمئن باشيد كه گرفتارى‏ها يك انگيزه اساسى كه جلوى اين نهضت را بگيرد ندارد. آن نهضتى كه نهضت ملتى كه ابرقدرت‏ها را از پا درآورد و به عقب كشاند نمى‏شود كه با شرارت بعضى اشرار و بعضى باقيمانده‏هاى رژيم سابق يا دست نشانده‏هاى امريكا و صهيونيسم بتوانند بر اين نهضت غلبه كنند. غلبه با شماست. شما همانطور كه با كمك ملت و وارد شدن در صف ملت بر مشكلات بزرگ غلبه كرديد، انشاءالله از اين به بعد هم با حفظ وحدت خودتان و با اتكال به اسلام و احكام اسلام اين مقصد را به پيش خواهيد برد و من اميدوارم كه يك مملكت اسلامى كه در هر جا شما برويد اسلام را ببنيد و هر جا قدم رسول الله را ببينيد و همه‏مان با هم در هر جاى مملكت برويم رفاه ملت را ببينيم و عظمت مملكت را، عظمت كشورهاى اسلامى را ببينيم، انشاءالله اميد است متحقق شود. خداى تبارك و تعالى با شماست.

    تكليف اقشار ملت در رفع و بازسازى خرابى‏ها و عقب‏ماندگى‏هاى حاصل از رژيم شاهنشاهى

    البته تكليف‏هائى است، الان بر ما و شما و همه ملت هست. ما الان در بين راه هستيم سد بزرگ را شكستيم، لكن فسادهائى كه آنها به جا گذاشتند و گرفتارى‏هائى كه آنها به جا گذاشتند بازمانده است. خرابى‏ها مانده است، آشفتگى‏ها مانده است، عقب‏ماندگى‏ها مانده است، ما وارث يك مملكتى هستيم كه در پنجاه و چند سال تحت فشار امريكا و انگلستان و ساير ممالك ابرقدرت بوده است و به صورت خرابه‏اى در آمده است كه همه چيزش عقب مانده است و بالاتر از همه نيروى انسانيش عقب مانده است، نگذاشتند كه رشد بكند، نيروى انسانى را نگذاشتند كه اسلام آن كارهائى را كه مى‏خواهد بكند، از اين جهت ما يك مملكتى هستيم كه جنگزده هستيم، مملكتى هستيم كه پنجاه سال فساد در آن بوده است، فسادزده هستيم و بايد با همت همه قشرها اين فسادها از بين برود و همه با هم دست به هم بدهيم و اين بار را به محل خودش برسانيد و اين نهضت را ثمر بخش كنيد. و تكليف همه ما

    صحيفه نور ج 10 صفحه 47

    اين است كه همه در هر محلى كه هستيم به تكليف خودشان عمل بكنند، تكاليف شخصى، تكاليف اجتماعى و تكاليف سياسى، شما كه در ارتش هستيد (و اميدوارم كه نيروى شما هر روز بيشتر بشود) شما در آنجا مشغول باشيد براى اصلاح امور.

    نيروهاى نظامى بايد اسلامى شوند

    ارتش اساس يك مملكت است، حافظ يك مملكت است و اگر ارتش، اسلامى و فكرش اسلامى بشود، مملكت را به كمال مطلوب مى‏رساند. شما حافظ حدود كشور هستيد و كسى كه حافظ حدود كشور اسلامى است بايد خودش هم اسلامى باشد. بايد در پادگان‏هاى شما اسلام حكومت كند، بايد شما اسلامى باشيد. بايد تمام نيروهائى كه هست، چه نيروهاى نظامى و چه نيروهاى ديگر، همه بايد اسلامى بشوند. جمهورى اسلامى بايد محتوايش تحقق پيدا بكند و اگر محتوا تحقق پيدا بكند، ديگر دست همه اجانب از شما كوتاه است.

    از تشبثات و تبليغات ضد انقلابيون نهراسيد

    توجه داشته باشيد اين قدرتى كه داشتيد حفظ بكنيد، وحدت كلمه را حفظ بكنيد، با هم باشيد، همه گرفتارى‏هايى كه بعد از هر انقلاب است، خيلى به نظر نياوريد. بعد از هر انقلاب البته گرفتارى‏هاى زيادى است خصوصاً يك انقلابى كه وارث يك مملكتى است كه پنجاه سال كوبيدند آن مملكت را و همه چيزش را از بين بردند. شما وارث يك همچو مملكتى هستيد. بعد از هر انقلابى يك بيمارى در ملت‏ها پيدا مى‏شود و بحمدالله اين انقلاب ما از همه انقلاب‏هائى كه تاكنون اتفاق افتاده است پاكتر و صافتر و بايد اين را انقلاب سفيد اسمش را گذاشت و من اميدوارم كه چون انقلاب اسلامى بوده است و براى اسلام بوده است و با فرياد الله اكبر اين انقلاب به پيروزى رسيد، خداى تبارك و تعالى با ما باشد و انشاءالله هست و خداى تبارك و تعالى پشتيبان شما و پشتيبان ما پشتيبان ملت‏هاى اسلامى، پشتيبان ملت ايران باشد و همه با هم به پيش برويد و گرفتارى‏ها را انشاءالله رفع كنيد قدرتمند باشيد. هيچ از اين حرف‏هائى كه زده مى‏شود، از اين قلمفرسائى‏هائى كه مى‏شود و از اين چيزهائى كه در مثلاً بعض مكتوبات گفته مى‏شود كه ايران حالا شلوغ شده و چطور است، خصوصاً چيزهاى خارجى هيچ از اينها نترسيد، هيچ خبرى نيست. قدرت دست خودتان است و مملكت هم دست خودتان است. اين چهار نفر و چند نفرى هم كه مفسده مى‏كنند، اينها هم به قبرستان فرستاده مى‏شوند. شما انشاءالله باقى هستيد و باقى بمانيد انشاءالله. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  6. #846
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 48

    تاريخ: 3/8/58

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى شهرستان بابل

    آشوب ضدانقلابيون سدى براى انجام اقدامات عمرانى در كشور

    بسم الله الرحمن الرحيم

    من اين چيزهائى كه شما خوانديد، نه اينكه دفعه اول بوده كه مى‏شنوم، ما از اول كه اين انقلاب بحمدالله به آن پيروزى نسبى رسيد و سى و پنج ميليون جمعيت از حبس‏ها بيرون آمدند و بيرون ريختند، و بعد از آنى كه از آن جهت هجمه‏اى بيرون آمدند، به فكر خودشان افتادند و توجه‏شان از نهضت كم شد و به فكر گرفتارى‏ها افتادند، تقريبا هر روز چندين مرتبه يا در كاغذها مى‏خوانيد يا در صحبت‏ها مى‏شنويد. نه اين است كه ما غافل باشيم از اين مسائل، اين مسائل معلوم است و شما مى‏دانيد كه اقلا حالا ما وقتى صرفنظر از دو هزار و پانصد سال بكنيم، در اين پنجاه و چند سال برنامه اين بوده است كه وضعيت ايران - آشوب - به آشوب بكشند، به تباهى بكشند، يعنى همه چيز ما را از بين ببرند. كشاورزى را كه خود شما مطلع بر آن هستيد مى‏بينيد كه چه به روزش آوردند به اسم اصلاحات و همه چيز را، همه جا را عقب مانده نگه داشتند كه الان كه از هر جا كه مى‏آيند مى‏گويند، هر گروهى كه مى‏آيند مى‏گويند كه اينجائى كه ما هستيم از همه جا بدتر است. از كردستان همين حرف را مى‏زنند، از بختيارى همين حرف را مى‏زنند، از بلوچستان همين را مى‏گويند، از خوزستان همين را مى‏گويند و اين براى اين است كه در همه جا اين حرف‏ها هست. اين عقب‏افتادگى‏ها و نگه داشتن مردم را در فقر و فاقه و بردن ذخاير ملت و دادن به دشمن‏هاى اسلام به طور رايگان، تقريبا اين مساله، مسائل را پيش آورده است و مسائل هم بيشتر از اينهاست كه شما مى‏گوئيد. شما يك مقدارش را البته گفتيد، لكن مى‏دانيد كه بيشتر از اينهاست، لكن به مملكتى كه اولا جمعيت سى و پنج ميليونى يكدفعه از اختناق بيرون آمد و آزاد شده، اين تقريبا بعد از آزادى، همه براى خودشان حق قائلند كه در همه مسائل دخالت كنند و بايد هم بكنند. خوب، مسائل، مسائل خودشان است، لكن بايد فكر اين هم بكنند كه آيا اين مسائل كه ذكر مى‏شود، همه‏اش قابل حل است به اين زودى‏ها؟ اين خانه ندارى مردم، اين فقر و فلاكت مردم، اين زاغه‏نشينى مردم، اين عقب‏ماندگى اقتصاد، اين فاسد شدن رژيم، كار كردن و - عرض مى‏كنم - كشاورزى و امثال ذلك، اينها قابل اين است كه يك دولتى، يك جمعى مثلاً بتوانند اين را به اين زودى‏ها به حال اول، يعنى نه به حال اول، به حال صحيح برگردانند؟ اين البته وقت لازم دارد. از آن طرف هم كه شما مى‏بينيد كه مهلت نمى‏دهند به دولت، مهلت نمى‏دهند به ما كه بتوانيم با يك فراغى

    صحيفه نور ج 10 صفحه 49

    فكر اين مسائل را درست بكنيم، آشوب بپا مى‏كنند. خوب، در يك كردستانى كه آشوب هست، زد و خورد هست و دائما فتنه‏گرى هست، مى‏شود در آنجا حالا اسفالت بكنند؟ در نظر بگيرند آسفالتش بكنند؟ جنگ است در يك حال جنگ نمى‏شود كه اسفالت كرد، نمى‏شود كه خانه سازى كرد، نمى‏شود كه كارهاى عمرانى كرد و در يك حالى كه دامن دارند مى‏زنند به اينكه مردم را مايوس كنند از اين مسائل، باز مردم را مى‏خواهند كنار بگذارند، مايوس بكنند تا اينكه آن قدرتى كه مى‏تواند كارها را انجام بدهد و آن قدرت ملت است متشتت بشود و مايوس بشود و نتواند كار بكند، بايد همه اين امور را در نظر گرفت.

    پوچى شايعات مفسده جويان‏

    اين مسائل كه گفتيد بسياريش در دست مطالعه است كه انجام بدهند. همين ديروز كه بعضى از آقايان اينجا بودند، راجع به همين، بعضى از مسائل كه گفتيد، با من صحبت كردند و - عرض مى‏كنم كه - بناست كه مطالعه كنند و عمل بكنند. شما خيال نكنيد كه به فكر ما نيستيم. - ما - مى‏بينيد كه الان همه اينجا هستند و مسائل خودشان را مى‏گويند و بعد از شما هم باز يك دسته ديگر هستند، بعد از آنها هم باز يك دسته ديگر هستند و ما بايد بالاى پشت‏بام برويم با مردم تماس بگيريم، پائين و اينجا و در عين حال مى‏بينيد كه آنهائى كه مى‏خواهند مفسده كنند مى‏گويند كه فلانى اصلاً كسى با او ملاقات نمى‏كند. الان شما كه اينجا هستيد، آنها نشسته‏اند با قلم خودشان مى‏گويند كه با فلانى كسى ملاقات نمى‏كند، يك كانال دارد و آن هم مثلاً بعض از اهل علم هست. در صورتى كه من از صبح كه پا مى‏شوم (كه شما مى‏دانيد خوب، من سنم هشتاد سال است) از صبح كه پا مى‏شوم تا ظهر كه گاهى وقت‏ها نماز ظهرم يك قدرى هم عقب مى‏افتد، با مردم مختلف، با اشخاص مختلف، با زن‏ها، با مردها، با اهل علم، با غير اهل علم طوايف مختلف با من صحبت مى‏كنند و حرف‏هايشان را مى‏زنند، همانطور كه شما داريد مى‏گوييد، شما حرف‏هايتان را زديد. اينها كه مى‏گويند كه فلانى كسى با او ملاقات نمى‏كند نظرشان اين است كه به مردم حالى كنند كه فلانى نمى‏تواند كار بكند براى اينكه هيچ اطلاعى از هيچ جا ندارد، براى اينكه هيچ اطلاعى از جائى ندارد نمى‏تواند يك كارى انجام بدهد. در صورتى كه من از همه جاها مطلعم. الان مسائلى كه آقا راجع به كردستان مى‏گفتند، من مطلع بودم، آن مسائل را بيشترش را مطلع بوديم.

    اسلام، خطرى براى مستكبران و رباخواران‏

    و مسائلى كه الان شما چيز كرديد، مسائلى است كه مكرر صحبت شده است، عرض مى‏كنم كه در فكر هستيم و شما مطمئن باشيد كه اسلام براى مستضعفين است. من اشخاصى كه سرمايه‏دارها بودند، اشخاصى كه - عرض مى‏كنم كه - كارخانه‏دارها بودند، مكرر اينجا، جمعيت‏شان گاهى آمدند اينجا، من با آنها صحبت كردم گفتم به اينكه نمى‏شود اينطور كه يك دسته‏اى آنطور زندگى بكنند و

    صحيفه نور ج 10 صفحه 50

    آنطور حتى براى سگ‏هايشان اتومبيل داشته باشند و يك دسته ديگر توى اين زاغه‏ها باشند كه هر ده نفرشان يك سوراخى، اصلاً قابل تحمل نيست. و من اعلام خطر كردم به آنها گفتم اگر خداى نخواسته يك وقت مردم، در متن اسلام انفجار پيدا بشود، يك وقت اين است كه در زمان طاغوت يك چيزى واقع مى‏شد، خوب، مى‏گفتند طاغوت است و ماها هم به آنها مى‏گفتيم كه انشاءالله اسلام اگر تحقق پيدا كند، كارها انشاءالله درست مى‏شود و حالا هم همان معنا را مى‏گوييم، يك وقت اين است كه در اسلام خداى نخواسته يك ياسى پيدا بشود براى خاطر اينكه ما هم نتوانيم اين اشخاص فاسد را بكشيم يك قدرى پايين و اين مستضعفين را يك قدرى بالا و به هم نزديكشان بكنيم، اگر يك انفجارى پيدا بشود با ياس از اسلام، هيچ قدرتى نمى‏تواند خاموشش كند و اين خطرى است براى اين طبقه‏اى كه به فكر نيستند. من به آنها نصيحت كردم، حالا هم به همه كسانى كه داراى اموال زياد هستند نصيحت مى‏كنم كه شما فكر بكنيد، بدانيد كه اگر خداى نخواسته اين جمعيت مايوس بشوند، انفجار در آنها پيدا بشود، همه شما، همه ما از بين خواهيم رفت. بايد فكرى بنشينيد بكنيد خودتان، خودتان فكر بكنيد، البته آنها فكر نكنند، ما فكر مى‏كنيم، اينطور نيست كه ما فكر نكنيم، ما با وجوه شرعيه، با ولايت الهيه با آنها عمل مى‏كنيم. من در نجف هم كه بودم، در صحبتى كه، مصاحبه‏اى كه از لوموند آمدند كردند گفتم به آنها كه ما وضعمان چه جورى است. خودمان آنهائى كه داراى كذا و كذا هستند به حساب مى‏كشيم و حساب‏هايشان را رسيدگى مى‏كنيم و اسلام اينطور نيست كه همچو اجازه بدهد كه اين دسته آنطور، آن دسته آنطور، اين ابدا اسلام همچو اجازه‏اى را نداده. اينها بايد حساب‏هايشان كشيده بشود، اينها اصلاً حساب نداشتند با اسلام، رباخوارها بايد حسابشان كشيده بشود در موقعش، البته حالا هم مى‏كنند اما بايد به طور صحيح بشود. در هر صورت شما متوجه باشيد به اينكه ما مى‏دانيم اين گرفتارى‏ها را و من مى‏دانم كه در بعض از جاها. و اما راجع به اينكه گفتيد هماهنگ نيستند اين دادگاه‏ها، همين معنا در چند روز پيش از اين، در قم يك اجتماعى از همه اينها شد و همه را دعوت كردند و يك وضع هماهنگى را پيشنهاد كردند، و انشاءالله اين هم درست خواهد شد و ما مى‏دانيم كه خوب بعضى از اشخاص هستند و حتى بعضى از معممين هستند كه درست عمل نمى‏كنند و ما بايد البته با تدريج آنها را اصلاح بكنيم. درست خواهد شد، مطمئن باشيد.

    شما بوديد كه با مشت خالى اين دولت قوى را، اين قدرت شيطانى را شكستيد و به جهنم فرستاديد. شما حالا از چه مى‏ترسيد؟ از چهار تا دموكرات كه ترس ندارد و چهار تا دزد. اينها دزدهائى هستند كه من يادم هست، شما شايد هيچ كدام يادتان نباشد كه دزدها مى‏آمدند، حتى در خمين كه ما بوديم، وقتى ريختند كه مى‏خواستند خمين را بگيرند منتها مردم جلوگيرى كردند، اينها هر روز سر گردنه‏ها بودند و دزدى مى‏كردند. ولى در يك مدتى دزدى‏ها همه متمركز شد در يك جا و او در پيش رضاخان و پسرش، همه دزدى‏ها را متمركز كردند در يك جا، جلو گرفتند از ساير دزدها اما دزدى‏ها را خودشان كردند. حالا آنها رفتند و يك قدرى بر آنها آزادى پيدا شده و چهار تا دزد هم دزدى مى‏كند. از اين چهار تا دزد چه كسى بايد بترسد؟ هيچ كس از اين چهار تا دزد نمى‏ترسد. اينها اصلاح مى‏شود،

    صحيفه نور ج 10 صفحه 51

    درست مى‏شود.

    برترى انقلاب ايران در مقايسه با ساير انقلابات به دليل ماهيت اسلامى آن است‏

    شما اگر ملاحظه كنيد آن انقلاباتى كه در ساير جاها و كشور پيدا شده، انقلابات، انقلابى كه در شوروى پيدا شده است، شصت و چند سال از آن مى‏گذرد الان هم نابسامان است، الان هم در آن فساد هست. ميليون‏ها آدم را اينها مى‏كشتند در اين انقلابات، ميليون‏ها آدم. الان يك انقلاب‏هاى جزئى كه واقع مى‏شود مى‏گويند - كشتارش - دو ميليون جمعيت كشته شده. اين انقلاب ايران از باب اينكه انقلاب اسلامى بود، يك انقلابى بود كه وقتى آنها كه بر انقلاب تسلط پيدا كردند اعتقاد به اسلام داشتند، نمى‏ريختند بيخودى مردم را قتل عام بكنند، اين انقلاب بهترين انقلاب‏هائى است كه تاكنون واقع شده است. البته كشتار هم داشته است، لكن كم بوده زياد نبوده، از آن طرف هم اشخاصى كه در مركز فساد بودند، اشخاصى كه چندين سال مردم را به آتش كشيدند، چندين سال قتل عام كردند، اينها هم به سزاى خودشان يك مقدارى رسيدند هم فرار كردند وليكن از همه انقلاب‏هائى كه در عالم پيدا شده است اين انقلاب اسلامى ايران براى خاطر اينكه اسلامى بوده از همه بهتر است و يك انقلاب صحيح است، يك انقلاب اسلامى است. و لهذا بعد از انقلاب يك آزادى مطلقى به همه داده شد. شما خيال مى‏كنيد در انقلابات ديگر آزادى مى‏دهند؟ آزادى به مردم نمى‏دادند. بعد از انقلاب تمام مطبوعات را جلويش مى‏گرفتند، تمام مجالس را جلويش مى‏گرفتند، همه دستجات را جلويش مى‏گرفتند، همه را به طور اختناق جلويش مى‏گرفتند به اسم اينكه انقلاب، در انقلاب بايد اين چيزها بشود، لكن اين انقلاب اسلامى جلوى هيچ طايفه‏اى را نگرفته، جلوى هيچ قلمى را نگرفت. چند ماه كه معلوم شد كه مى‏خواهند توطئه كنند، توطئه‏گرهائى كه بر ضد اسلام مى‏خواستند توطئه بكنند، يك چند نفرى را جلويشان را گرفتند كه نه، چه بكنيد. حالا هم يك قلم‏هاى فاسد باز مى‏گويند چرا جلوى فلان مجله، چرا فلان مجله، نمى‏دانند اينها، خوب، آن مجله، روزنامه كذا تمام چيزش از اسرائيل بوده است. اينها مى‏خواهند كه، توقع اين را دارند كه اسرائيل هم كه در اينجا مى‏خواهد توطئه كند نبايد جلويش را گرفت، بايد آزاد كرد قلم را. قلم آزاد، قلمى است كه توطئه‏گر نباشد. قلمى آزاد است، روزنامه‏اى آزاد است كه نخواهد اين ملت را به عقب و به تباهى بكشد. اين قلم‏ها همان سرنيزه سابق است كه مى‏خواهند ملت را به تباهى بكشند اينها. البته ملت تحمل نمى‏كند كه جوان‏هايشان داده، حالا چهار نفر پشت ميزنشين و بالانشين بنشينند و طرح بدهند و درست بكنند و بگويند كه قلم آزاد نيست، چه آزاد نيست. كدام قلم‏ها آزاد نيست؟ قلم‏هاى فاسد آزاد نبايد باشد. الان هم فاسدهاشان خيلى‏هايشان آزادند منجمله همين قلم‏هائى كه مى‏گويند چرا آزاد نمى‏گذاريد، اينها هم توطئه‏گر هستند.

  7. #847
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 55

    تاريخ: 4/8/58

    بيانات امام خمينى در ميان جمعى از دبيران عضو انجمن اسلامى آذربايجان شرقى

    راس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ است

    بسم الله الرحمن الرحيم

    آنچه كه بعد از انقلاب بر شما معلمين و بر همه قشرهايى كه سمت تعليم و تربيت را دارند وظيفه است و لازم، اينكه اين مغزهائى كه در طول پنجاه و چند سال حكومت جائرانه و سلطه اجانب بايد بگوئيم غربزده شدند، نجات بدهيد، اگر بخواهيد ملت شما نجات پيدا بكند. نجات ملت در فرهنگ و در دانشگاه‏ها بايد طرح بشود. مادامى كه ما پيوستگى مغزى داريم به خارج و اجانب، هيچ يك از اين گرفتارى‏هايى كه شمرديد، نمى‏توانيم از زيرش فرار كنيم. راس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ است و نجات جوان‏هاى ما از اين وابستگى به غرب، غرب بسيار چيزهاى مفيدى دارد كه براى خودش نگه داشته و يك قدرى از آنها را صادر كرده است با بسيارى از جنايت‏ها به ممالك شرق. آن چيزى كه آنها به اسم علم صادر مى‏كنند، به اسم فرهنگ صادر مى‏كنند، به اسم ترقى و تعالى صادر مى‏كنند آن غير از آنى است كه پيش خودشان است. آنها براى ممالك شرقى يك طور ديگرى فكر مى‏كنند. اگر ملاحظه كرده باشيد، همين چند روز، قبل، چند هفته قبل در يكى از روزنامه‏ها يا مجلات نوشته بود كه فلان دواها، فلان قسم از دواها در آمريكا ممنوع است لكن براى جهان سوم صدورش مانع ندارد، اطبائى كه در خارج مى‏روند و تحصيل مى‏كنند و داراى جواز مى‏شوند، ديپلم مى‏شوند و اين كارهايشان را تمام مى‏كنند، بسيارى از آنها را اجازه اينكه در خود آن كشور طبابت كنند نمى‏دهند، مى‏گويند برويد در مملكت خودتان طبابت كنيد. كيفيت تحصيلى كه جوان‏هاى ما مى‏روند به آنجا تحصيل مى‏كنند و به خيال خودشان براى ترقى مى‏روند، كيفيت تحصيل صحيح نيست يعنى آنها اين معنا، اين چيزهائى كه نفع دارد براى همه به اختيار ما نمى‏گذارند. اگر چنانچه يك تعليمى هم بكنند، يك تعليم جزئى است و بايد بگوئيم تعليم استعمارى. همه چيز ما را وابسته به خودشان در عين حال مى‏كنند و به ما هم چيزى نمى‏دهند. ما الان در همه چيز به گمان همه يك نحو وابستگى داريم كه بالاتر از همه، وابستگى افكار است. افكار جوان‏هاى ما، پيرمردهاى ما، تحصيلكرده‏هاى ما، روشنفكرهاى ما، بسيارى از اين افكار وابسته به غرب است، وابسته به آمريكاست و لهذا حتى آنهائى كه سوءنيت ندارند و خيال مى‏كنند مى‏خواهند خدمت بكنند به مملكت خودشان، از باب اينكه راه را درست نمى‏دانند و باورشان آمده است كه ما بايد همه چيز را از غرب بگيريم، اين وابستگى را دارند و اين

    صحيفه نور ج 10 صفحه 56

    وابستگى سرمنشاء همه رابستگى‏هاست كه ما داريم. اگر ما وابستگى فرهنگى را داشته باشيم دنبالش وابستگى اقتصادى هم هست، وابستگى اجتماعى هم هست، سياسى هم هست، همه اينها هست.

    مفهوم آزادى و اختناق در قاموس رژيم سابق و غربزدگان

    شما معلم‏ها و همه اساتيد، توجه كنيد به اين معنا كه غرب به ما چيزى نمى‏دهد كه مفيد باشد. دارد چيز مفيد، اما به ما نمى‏دهد، صادر نمى‏كند، آنى كه - به ما صادر - براى ما صادر مى‏كند آن چيزهايى است كه مملكتهاى ما را به تباهى مى‏كشد. آزادى صادر مى‏كند، اما آزادى براى اينكه هر كه هر فحشائى را مى‏خواهد بكند آزاد است. مع‏الاسف اينهائى هم كه در ايران هستند و آزادى‏طلب هستند باز وقتى كه مى‏بينيد يك چيزى كه براى مملكت ما تباهى داشته است و جلويش را گرفتند آنها فريادشان در آمده است كه اختناق است. اختناق اين است كه قلم‏هائى كه بخواهند به نفع يك كشورى، به نفع كشور شما، به نفع اسلام شما، به نفع ملت شما به كار برود، جلويش را بگيرد. اگر چنانچه يك چيزى كه بر ضرر جامعه ما هست، بر ضرر نهضت ما هست، بر ضرر كشور ما هست، توطئه در كار باشد جلويش را بگيرند اين اسمش اختناق نيست، اين اسمش جلوگيرى از فساد است. اين دو تا را بايد، اين دو مرز را از هم جدا كرد. جلوگيرى از فساد، آزاد قرار ندادن جوان‏ها را به اينكه در اين مراكز فحشا وارد بشوند، هروئينى بشوند، ترياكى بشوند، به فحشا وارد بشوند، قمار باز بشوند و امثال ذلك، جلوگيرى از اينها اسمش جلوگيرى از آزادى نيست و اسمش اختناق نيست، اسمش عمل كردن به نفع خود جوان‏هاست. در طول اين مدتى كه اين سلسله خبيث در ايران حكومت كردند، يك چيزهائى آزاد بودند، هر كه هر كارى دلش بخواهد بكند - كه - دخالت در امور مملكتى و دخالت در سرنوشت خود كشور نباشد، هر كارى بخواهند بكنند، دامن هم به آن مى‏زدند. مراكز فحشا در شهرهاى بزرگ و خصوصاً در تهران از همه جا بيشتر و از مراكز صلاح بسيار بيشتر بود. مى‏گفتند كه مشروب فروشى بيشتر از كتابفروشى است. مراكز قمار، مراكزى كه مهيا مى‏كردند براى اينكه بچه‏ها را به فحشا بكشند، دخترها و پسرها را به فحشا بكشند، اينها آزاد، دامن هم به آن مى‏زدند، وسائل هم برايش فراهم مى‏كردند، تبليغات هم از همه طرف مى‏كردند، از تلويزيون تبليغ مى‏كردند، از راديو تبليغ مى‏كردند، از مجلات - چيز مى‏كردند - از روزنامه‏ها تبليغ مى‏كردند. گفته‏هايشان اينطور بود، نطق‏هايشان اينطور بود، اين تبليغات آزاد بود و جوان‏هاى ما را فاسد كرد لكن يك قلم كه بتواند يك كلمه راجع به گرفتارى‏هاى ملت بنويسد آزاد نبود. يك زبان كه بتواند يك كلمه راجع به مقدرات مملكتش صحبت بكند آزاد نبود. يك كلمه بر خلاف آن چيزى كه آنها دلشان مى‏خواست از كسى صادر مى‏شد، سرنوشتى به دست ساواك بود و به آن بساط. آنها آزادى را در يك جبهه نگه داشته بودند و فرياد هم مى‏زدند: آزاد زنان و آزاد مردان همين‏ها بودند مقصودشان كه اينها آزادند هر كارى كه مى‏خواهند بكنند، به هر مركز فحشائى مى‏خواهند بروند. اختناق در يك جبهه ديگر بود، براى قلم‏هائى كه اگر مى‏خواست كسى يك كلمه راجع به مصالح مملكت بنويسد، راجع به مصالح اسلام بنويسد،

    صحيفه نور ج 10 صفحه 57

    اينها آزاد نبود و اختناق بود. الان هم كه ملاحظه مى‏كنيد، بعضى از قلم‏ها همين جور، همين طور دارند مشق مى‏كنند، وقتى كه يك توطئه‏گرى را، يك توطئه‏گرهائى را كه فسادشان براى ملت ثابت است جلويشان را مى‏گيرند، فريادشان در مى‏آيد كه اى كذا و كذا! اگر جلوى يك فحشائى را بخواهند بگيرند باز هم صداى اين آقايان در مى‏آيد كه آزادى نيست لكن اگر كسى بخواهد يك عملى بكند كه براى كشورش مفيد است، براى آتيه كشورش مفيد است، بيمه مى‏كند استقلال كشور را، صدايشان در مى‏آيد كه چرا بايد اينطور بشود. مى‏خواهند سانسور كنند. اشخاصى هستند كه سانسورچى هستند با قلم‏هاى خودشان، منتها زورشان نمى‏رسد كه با عمل بروند جلو بگيرند، با قلم‏هاى خودشان مى‏خواهند سانسور كنند حتى مجلس خبرگان را مى‏خواهند سانسور كنند، انتقاد مى‏كنند، وقتى ريشه انتقاد را بررسى بكنيد مى‏بينيد كه ريشه انتقاد برمى‏گردد به اينكه اگر اين درست بشود، بر خلاف امپرياليسم است، برخلاف مقاصد آنهاست. ريشه اين است لكن در لفظ جور ديگر جلوه مى‏دهند. الان ما گرفتار يك همچو مسائل هستيم و جوان‏هاى ما هم گرفتار، اين وابستگى به غرب را دارند. ما بايد همه دست به دست هم بدهيم و اين گرفتارى را بيرون كنيم. غرب را فراموش كنيد.

    روابط ما با آمريكا و شوروى، مثل رابطه بره با گرگ است

    من فكر مى‏كردم كه اگر ما بتوانيم يك ديوارى مثل ديوار چين بين شرق و غرب بكشيم، بين ممالك اسلامى و چه بكشيم، ديوار زمينى و هوايى كه مملكت ما از دست آنها نجات پيدا كند و حتى ترقياتشان را هم ما عذرش را بخواهيم به نفع ما بيشتر است، حتى آنهائى كه - به اسم - ترقى به ما مى‏دهند - به اسم - شما ملاحظه كرديد كه در زمان محمدرضا، اين خائن بدبخت كه حالا نمى‏دانم آيا صحيح است كه مى‏خواهد به جهنم برود باز توطئه است اين الان در دست بررسى است، در زمان اين چقدر از ذخاير اين مملكت براى خريد يك ابزارهاى جنگى كه خود ايرانى‏ها نمى‏توانند استعمالش كنند چقدر ذخاير ما، بودجه اين مملكت صرف شد براى خريدن اينها، چيزهائى كه به درد ما نمى‏خورد و براى پايگاه درست كردن براى آمريكا بود. نفت ما را، ثروت ما را دادند، در مقابلش به ما چه دادند؟ به ما اين معنا را دادند كه پايگاه براى امريكا درست كردند. عوض پول نفتى كه از ما گرفتند، نفت را از ما گرفتند عوضش يك اسلحه‏هائى، يك چيزهائى كه ما خودمان نتوانيم استعمال كنيم و محتاج به كارشناس باشيم و مستشار باشيم و امثال ذلك و به درد خود آنها بخورد، پايگاه، خود آنها درست كنند در اين مملكت و از پول ما براى خودشان پايگاه درست كنند. وارد كردن چيزهاى مترقى آنها اينطورى است، براى خودشان است. شما تصور نكنيد كه اينها براى ما و براى صلاح ما يك قدم بردارند. هر كه اين را تصور بكند اين جاهل است، كه اينها بخواهند ممالك شرق يك قدم رو به ترقى برود. اينها نمى‏خواهند. ممالك شرق بايد فكر خودشان باشند، نسيان كنند غرب را و خودشان مشغول بشوند به اصلاح حالشان. اگر ما مى‏توانستيم كه بكلى منقطع بشويم از اينها، اجازه مى‏داد اين مسائل كه بكلى منقطع بشويم از اينها، به صلاحمان بود. خيال نكنيد كه روابط ما با امريكا و روابط ما با - نمى‏دانم -

    صحيفه نور ج 10 صفحه 58

    شوروى و روابط ما با اينها يك چيزى است كه براى ما يك صلاحى دارد. اين مثل رابطه بره با گرگ است. رابطه بره با گرگ، رابطه صلاحمندى براى بره نيست. اينها مى‏خواهند از ما بدوشند. اينها نمى‏خواهند به ما چيزى بدهند. اينها اعلام مى‏كنند كه اين دوا در آنجا قدغن است، در شرق بفروشيد. به حال ما چه فكرى مى‏كنند اينها؟ آن دوائى كه آنجا قدغن است، دوائى است كه مضر است لابد، تا قدغن كردند، اگر مضر نباشد كه قدغن نمى‏كنند، اين بايد آنجا فروش برود. آنها چه فكر مى‏كنند در حال شرق و در حال دنياى سوم؟ اينها چه فكرى مى‏كنند؟ اينها را چه جورى تصور مى‏كنند؟ همين‏هائى هستند كه براى حقوق بشر و نمى‏دانم براى حتى حقوق حيوانات مجامع دارند اما همه‏اش اين مجامع، مجامع براى حفظ حقوق خودشان با اسم حقوق بشر، حقوق خودشان را حفظ مى‏كنند و حقوق ما را پايمال مى‏كنند. اينكه مى‏گويند حقوق حيوانات هم بايد باشد، طرفدارى از حتى حيوانات، يك طايفه‏اى مى‏گويند طرفدارى از حيوانات كه در ويتنام هزارها مردم را در ساير شهرها هزارها، صدها ميليون مردم را به آتش مى‏كشند!! يك طايفه‏اى قضيه حقوق بشر را مى‏گويند كه اين بشر را پايمال كردند و ما مع‏الاسف باورمان مى‏آيد از اين مسائل و گويندگان ما از همين حقوق بشر و از همين‏ها پشتيبانى مى‏كنند. حقوق بشر را اسلام مى‏تواند پايه‏گذارى كند كه سرانش مثل على ابن ابيطالب است، نه كسانى كه بشر را مى‏خورند و اسم حقوق بشر رويش مى‏گذارند. شرق بايد بيدار بشود از اين خوابى كه او را كردند، از اين غفلتى كه آنها ايجاد كردند در ما بايد بيدار بشويم. اگر بيدار نشويم ما طعمه آنها خواهيم بود. بايد دانشگاه‏ها بيدار بشوند، بايد از همين دبستان تا آخر دانشگاه از اين افكار غربزده تهى بشوند و شرق روى پاى خودش بايستد. اگر شرق روى پاى خودش نايستد، باز وابسته باشد، وابسته فكرى عمده است، خيال كند كه همه چيزى از اوست، تا يكى مريض مى‏شود به اطباء اينجا رجوع نمى‏كنند فورا بايد برود امريكا يا بايد برود انگلستان، نمى‏شود اينجا، با اينكه يك دسته از اطباء كه آمدند اينجا من گفتم كه شماها، دانشگاه‏هاى ما چه كردند تا حالا كه حالا وقتى كه يك مريضى مى‏شود بايد بروند آنجا. مى‏گفتند ما مى‏توانيم معالجه كنيم لكن مردم اينجور شدند. اين افكار، افكارى است كه مملكت ما را به تباهى دارد مى‏كشد كه همه چيز ما از آنجا بيايد و همه چيز ما بايد وابسته به آنجا باشد. حالا چون اتومبيل ما از آنجاست و برق ما هم نمى‏دانم چه و زهر مار ما از آنجاست پس بايد فرهنگ ما از آنجا باشد، پس بايد همه چيز ما از آنجا باشد. آقا بدانيد كه اينها براى ما هيچ صلاحى نمى‏خواهند، اينها كوشش مى‏كنند كه ما از حيوانات پست‏تر باشيم، اينها كوشش مى‏كنند كه ما يا اشخاصى بار بيائيم غربزده، براى آنها كار بكنيم و اگر نه بمانيم در اين حال عقب‏افتادگى و ببرند آنها همه چيز ما را. شرق بايد بيدار بشود، بايد حساب خودش را از غرب جدا كند، تا آنقدر كه مى‏تواند. اگر مى‏توانست بايد تا آخر جدا كند، حالا كه نمى‏شود، تا آنقدر كه مى‏تواند بايد جدا كند لااقل فرهنگش را نجات بدهد.

    صحيفه نور ج 10 صفحه 59

    اى فدائيان خلق! شما از كجا اسلحه آورديد؟

    جوان‏هاى ما را نجات بدهيد. دولت‏ها موظفند جوان‏هاى ما را نجات بدهند دانشگاه‏ها موظفند اين جوان‏ها را نجات بدهند. مع‏الاسف افرادى كه از خود آنها، وابسته به آنها، وابسته به امريكا و امثال اينهاست، الان در بين دانشگاه‏ها موجود، در بين دانشسراها موجود، در صحراها موجود، در كردستان موجود، در بلوچستان موجود، اينها اشخاصى هستند كه از آنها ارتزاق مى‏كنند و براى آنها خدمت مى‏كنند والا جوان‏ها پول از كجا آوردند كه يك وقت بگويند به دو هزار نفر، سه هزار نفر كارمند، نفرى چقدر ما مى‏دهيم كه كار نكنند. پولشان كجا بود؟ از كجا آمده اين پول؟ اينها كه پول ندارند خودشان. اينها از آنجا دارد برايشان مى‏آيد. اين اسلحه‏هائى كه الان در كردستان به كار مى‏رود از كجاست؟ اگر اينها خودشانند، واقعاً مردمى هستند كه براى مملكت خودشان دارند خدمت مى‏كنند، اسلحه‏ها را بايد بپرسيم از آنها كه شما از كجا آورديد. اى فدائيان خلق! شما از كجا اسلحه آورديد؟ شما وقتى كردستان فساد هست مى‏رويد به كردستان، حالا كه كردستان مى‏بينيد كه نمى‏توانيد عمل بكنيد از قرارى كه مى‏گويند راه افتادند راه افتادند طرف رشت و آن حدود انزلى و آنجا. اسلحه را از كجا، پول را از كجا مى‏آوريد شما؟ جز اين است كه از خارج است؟ از هر خارجى وقتى كه جوان‏هاى ما استفاده بكنند خائنند. از هر خارجى، پول از خارج بگيرند براى فلج كردن مملكت، اسلحه بگيرند براى فلج كردن مملكت، بالاترين خيانت اين است. معذلك خودشان را روشنفكر و از آن طرف مردم را مى‏كشند، از آن طرف منتشر مى‏كنند كه جمهورى اسلامى دارد كرد را مى‏كشد. جمهورى اسلامى مى‏خواهد كرد را نجات بدهد از دست شما، نمى‏خواهد كه كرد را بكشد. اينها گرفتارى‏هاست و گرفتارى زيادتر از اين است لكن من به شما مژده مى‏دهم كه ما پيروز هستيم من به شما مژده مى‏دهم كه اين حالى كه ملت ما الان پيدا كرده است و اين حال بيداريى كه ملت ما پيدا كرده است، نتوانند آنها پيروز بشوند و خود شما خواهيد پيروز شد. با قدرت فكر و تصميم، با قوه به پيش برويد كه شما پيروزيد.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  8. #848
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 60

    تاريخ: 5/8/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پاسداران سميرم و اعضاى جهاد سازندگى اصفهان

    توطئه اجانب و عمالش در تضعيف نيروهاى دفاعى كشور

    بسم الله الرحمن الرحيم

    من اميدوارم كه اين جوان‏هاى برومند ما بتوانند آن خدمت شايسته‏اى كه بايد، به اسلام و كشور خودشان هست بكنند. و من اميدوارم كه با نيروى اسلامى وزير پناه اسلام بتوانيم به مشكلاتى كه هست غلبه كنيم. عشاير ايران در زمان سابق يكى از پشتيبان‏هاى كشور بودند كه به واسطه سلطه اين رژيم و دستيارى اجانب اينها را يكى بعد از ديگرى تضعيف كردند. اين عشاير بودند كه مى‏توانستند در مقابل اينكه ديگران بخواهند تجاوز كنند به كشور خودشان، جلوگير باشند، لكن پدر اين محمد رضا، رضاخان كه آمد، دستور اين را ظاهراً داشت كه اين عشاير را تضعيف كند. البته بعضى از خان‏هايى كه در آن وقت بودند تعديات داشتند، لكن رضا خان از اين باب تضعيف كرد آنها را بلكه شايد دستوراتى داشت كه نباشند اين كسانى كه مى‏توانند از كشور خودشان دفاع كنند و نمى‏گذارند به ديگران تجاوز كنند، يك دستور هم اين بوده است كه عشاير را از بين ببرند. آنها همه قدرت‏هائى كه احتمال مى دادند كه در مقابل اجانب ايستادگى كنند، شكستند، قدرت روحانيت را شكستند، قدرت عشاير را شكستند و هر جائى كه مى‏شد، مى‏توانستند، اينها را از بين بردند، اينها را از بين بردند و كوچ دادند.

    از اين جهت يك خيانتى به ايران كردند و حالا كه دست اينها كوتاه شده است بايد عشاير ايران به وظائف ملى خودشان عمل كنند. و طورى نكنند كه گفته بشود كه حالا كه رژيم رفته است اينها به جان مردم افتادند. بايد اين جهت خيلى مراعات بشود كه همه جهات اسلامى باشد.

    كوشش در خودكفائى كشاورزى گامى به سوى رهائى از سلطه ابرقدرت‏ها

    يك كشورى كه الان مال خودتان شده است، اين است كه زراعت، الان يك زراعت است. فصل زراعت پائيزى است،اين زراعت را كوشش كنيد كه به طور شايسته انجام دهند. ما اگر چنانچه زراعت خودمان، كشاورزى خودمان نتواند كفاف براى خودمان باشد، دستمان دراز باشد پيش امريكا و امثال امريكا براى ارزاقمان، وابسته خواهيم بود، نمى‏توانيم كارى انجام بدهيم، آنوقت در جهات سياسى هم بايد وابسته بشويم. بايد شماهائى كه، مردمى كه مسوول كشاورزى بودند، باز هم مشغول باشند و كسانى كه پيشتر به واسطه مشكلاتى كه برايشان ايجاد شده بود نمى‏توانستند عمل بكنند، حالا

    صحيفه نور ج 10 صفحه 61

    عمل كنند، دولت هم لازم است كه پشتيبانى كند از كشاورزها، همراهى كند با آنها، هم آنها مشغول باشند، هم دولت، تا اينكه راجع به كشاورزى كه يكى از امور مهمه مملكت ماست و ما بايد صادر كنيم محصولات خودمان را به خارج، اينطور نباشد كه ما باز هم هى گرفتار باشيم، دستمان پيش خارجى‏ها دراز باشد براى اينكه نان به ما بدهند.

    اين براى - يك مملكتى اولا به - مملكت اسلامى عار است كه دستش را دراز كند طرف امريكا كه شما نان ما را بدهيد، حالا بفروشيد به ما، اين يك عارى است براى ما. ما بايد خود كفا بشويم در همه چيز، منجمله در قضيه كشاورزى. ايران مملكتى است كه كشاورزى او بايد كشاورزى غنى اى باشد. ايران مى‏تواند كه يكى از استان‏هايش مال خودش را كفاف بدهد و مابقى صادر بشود. چرا بايد ايران محتاج باشد به غير؟ اينها اين كار را كردند. به اسم اصلاحات ارضى، بكلى كشاورزى را از بين بردند و مملكت ما را به تباهى كشيدند. حالا با خود شماهاست، با خود كشاورزهاست كه كارى بكنند، مسامحه نكنند، مملكت مال خود شما الان شده است، مملكت مال خودتان است، خودتان بايد آبادش بكنيد.

    يك باب، باب كشاورزى است كه بايد كشاورزى به طور شايسته عمل بشود و در طرف شما كه مناطق كشاورزى است و در هر منطقه‏اى، ايران تمام مناطقش تقريبا مناطق كشاورزى است و در همه مناطق كه زمين دارند و صلاحيت دارد زمين‏ها از براى كشاورزى، كشاورزى بكنند. در جهات اسلامى و شرعيش البته حفظ بكنند و كشاورزى بكنند تا انشاءالله از اين جهت مستغنى شويم.

    وظيفه كارگران و كارمندان دولت در اصلاح كارخانه‏ها و وزارتخانه‏ها

    باز يكى از گرفتارى‏هائى كه هست قضيه كارگرهاست كه در كارخانه‏ها يك قدرى اخلال مى‏شود، كم كارى مى‏شود، بيكارى مى‏شود. اين كارخانه‏ها مال خودتان است، حالا بايد شما هم، كسانى كه در كارخانه‏ها هستند، آنها هم كارى بكنند، بلكه كار را زيادتر بكننند از سابق تا جبران بشود. چنانچه يكى از مشكلات و چيزهائى كه هست، قضيه كارمندهاى دولت است. كارمندهاى دولت هم از قرارى كه اطلاع به ما مى‏دهند كارى نمى‏كنند، كم كارى مى‏كنند، اين تشريفات طاغوتى، باز هست اينها غلط است، اينها بايد همه تبديل بشود و در صدد برآيند كه اصلاح بكنند. وزارتخانه ها در صدد برآيند كه هر كدام خودش را اصلاح بكنند. تا كى بايد ما در قيد و بند اين مسائل طاغوتى باشيم. يك مطلبى كه دولت تصويب هم مى كند، وقتى كه گرفتار كاغذبازى‏ها مى‏شود باز تا مدتى اين گرفتارى وجود دارد و اين شكايات مكرر دارد براى ما مى‏آيد. در هر روز شايد شكايت بيايد از دولت، از كارمندها، از ادارات، از اينها. اينها بايد اصلاح بشود. نمى‏دانم كى مى‏خواهند اصلاح بكنند اين امور را.

    لزوم پاكسازى منحرفين از تلويزيون

    در هر صورت من از شماها متشكرم و از اين مادرها و برادرها كه در جهاد سازندگى هستند و

    صحيفه نور ج 10 صفحه 62

    زحمت كشيدند خيلى تشكر مى‏كنم. من وقتى كه در تلويزيون اين جهاد سازندگى را ارائه مى‏دهند، البته آنطورى كه بايد ارائه نمى‏دهند، دست‏هائى در تلويزيون هست كه انحراف پيدا مى‏شود در آن و مثل اينكه مديران تلويزيون درست نمى‏توانند برسند به مسائل، دست‏هائى فاسد هست كه بسيارى از كارها و بسيارى از چيزهائى كه در تلويزيون هست چيزهاى انحرافى است. بسيارى از شعارهائى كه در تلويزيون هست، اشعارى كه در آنجا مى‏خوانند، چيزهائى كه در آنجا مى‏كنند از همين گروه‏هاى انحرافى است. اينها بايد اصلاح بشود. تا كى بايد باز تلويزيون ما تابع مسائلى باشد كه همه‏اش انحرافى است؟ يك مساله انحرافى را چند دفعه د ر تلويزيون گويند، اظهار مى‏كنند، آن مصاحبه چى، مى‏رود مصاحبه كند، توى دهان مى‏گذارد چيزهائى را كه براى ناراحتى مردم است، چند دفعه تكرار مى‏كند يك مطلب را، كه از آنها يك اقرارى بگيرد هر كه آنجا هم كه مى‏گويد حالمان خوب است آن باز اصرار مى‏كند به اينكه مردم را وحشت بيندازد كه كارها هيچ كه خوب نيست، همه جهات فاسد است. اينها را بايد بريزيد بيرون از تلويزيون. اگر نمى‏توانند، من بفرستم بكنند اين كار را. چرا اين مسامحه اين همه دارد مى‏شود و در همه جا دارد مسامحه مى‏شود و ما نمى‏دانيم بايد چه بكنيم با اين وضعى كه هست. همه شان اهل مسامحه هستند، همه شان اهل اين هستند كه مى‏خواهند براى خودشان يك مساله‏اى درست بكنند كه مبادا يك قلمى بر خلافشان گفته بشود. بايد يك جورى عمل بكنند كه موافق رضاى خدا باشد، موافق مسير ملت باشد. بايد اين امور اصلاح بشود. اگر اين امور اصلاح نشود، ما عقب افتاده مى‏مانيم. و جهاد سازندگى را در عين حال بعضى از جاهايش كه مى‏بينيم خيلى خوشحال مى‏شويم.

    ملت، با وحدت و اتكال به خدا در اصلاح امور كشور بكوشند

    و من اميدوارم كه خود ملت هيچ اتكال به قواى ديگر نكند، خود ملت مشغول بشوند به اصلاح كارهايشان و اميدوارم كه با وحدت كلمه ملت و با پشتكارشان كارها اصلاح بشود و مملكت ما سر و سامان پيدا كند و مطمئن باشيد كه اين وضعى كه الان داريد كه خانم‏هائى كه مثلاً بايد در شهرها باشند و به رفاه - به قول آن سابقى‏ها باشند - حالا مى‏روند از دهات و از جهاد سازندگى وارد مى‏شوند مهندسين مى‏روند، اطبا مى‏روند، تحصيلكرده‏ها مى‏روند، اين همدردى كه پيدا شده است در بين ملت ما، اسباب اطمينان است كه انشاءالله مسائل حل بشود و ما بر همه مشكلات غلبه كنيم و انشاءالله اطمينان داشته باشيد كه شما پيروز هستيد. همه مسائل به دست خودتان حل مى‏شود و من اميدوارم كه كردستان هم به دست شما جوان‏ها و به دست پاسدارها و به دست ارتش و ژاندارمرى و اينها چيزهايش حل بشود. اين مسائل چيزى نيست و با قدرت پيش برويد. خداوند همه شما را حفظ كند.

    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  9. #849
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 63

    تاريخ: 6/8/58

    بيانات امام خمينى در جمع مسوولان جهاد سازندگى قم

    قم، شهر هميشه پيشقدم در امور نهضت

    بسم الله الرحمن الرحيم

    من در اين حالى كه هستم و ملاحظه مى‏فرمائيد، كمتر موفق شدم كه برادرهاى قمى خودم را از نزديك ببينم و آن علاقه‏اى كه من به اين جوان‏ها دارم، البته به همه جوان‏ها لكن قم كه محل خود ماست و م ما سوابق زياد با اين آقايان داريم، علاقه خودم را به آنها تقديم كنم، اين مساله بايد براى همه ملت، توجه به آن بشود كه امروز كه اين مملكت به دست تواناى شماها (و مبدا آن از قم بود) به دست شما افتاده است و كشور مثل خانه خود شما هست بايد خود صاحبخانه‏ها به فكر خانه‏هايشان باشند. صاحبخانه‏ها ملت هستند و خصوصاً اين طبقه‏اى كه كار مى‏كنند، اين طبقه‏اى كه زحمت مى‏كشند براى ملت خودشان و اين خانه‏اى كه الان مخروبه بوده است و به دست شماها افتاده است بايد خودتان به فكر آن باشيد. قم هميشه پيشقدم در امور بوده است و حالا هم آقا، آقازاده خودم مسائل را گفتند و زحمت‏هاى شما و فعاليت‏هاى شما را در امور مختلف شهرستان خودتان گفتند، بايد تشكر كنم، هم از آقا و هم از همه آقايانى كه شركت كردند در اين امور و مى‏كنند. بايد همه استان‏ها و شهرستان‏ها و روستاها، يك دست با هم مشغول بشوند براى ساختن.

    قطع وابستگى از شرق و غرب به شرط فعاليت همه جانبه اقشار

    من اين را باز هم گفتم به بعضى از گروه‏ها كه انسان خجلت مى‏كشد كه يك كشورى كه بايد صادر كند و صادركننده باشد دستش را پيش آمريكا، اين دشمن ملت و دشمن بشريت دراز كند و از او كمك بخواهد و او هم كمك را همين طورى به ما نمى‏دهد. آنها روى مقاصد خودشان اگر بخواهند كمك بكنند كمك به خودشان هست، نه كمك به ما و اين بايد ما اين عار را از كشور خودمان بزدائيم. به فعاليت جوانها، به فعاليت قشرهاى مختلف، كشاورزى مان را بايد همچو تقويت بكنيم كه بعد از يكى دو سال صادر كننده باشيم، ديگران از ما بخواهند نه ما از آنها. مى‏دانيد كه اگر چنانچه ما احتياج داشته باشيم در ارزاقمان به خارج، اين وابستگى براى ما اسباب اين مى‏شود كه در امور سياسى هم وابسته باشيم، و ما بايد وابستگى‏مان را از اجانب و از غرب و شرق قطع كنيم. اگر ما بخواهيم كه مملكتمان يك مملكت مستقل آزاد مال خودمان باشد، بايد در اين امورى كه مربوط به

    صحيفه نور ج 10 صفحه 64

    اقتصاد است، مربوط به فرهنگ است، مربوط به امور ديگر كشور است خودمان فعاليت كنيم و ننشينيم ديگران انجام بدهند. دولت هم مثل خود شما يكى از افراد اين مملكت است، آن هم به اندازه قدرتش بايد همراهى كند لكن ما نبايد بنشينيم كه دولت همراهى بكند و اگر او نكند ما كارى نكنيم. شما الان مى‏بينيد كه به طورى كه آقا فرمودند آنقدر كار پيش برديد با همت خودتان بدون اينكه به شما يك كمك صحيحى كرده باشند، حالا از اين به بعد هم همه ملت اينطور بايد باشد. بايد همه دست به دست هم بدهند و اين بار را به منزل برسانند.

    اغفال يك ملت رشيد و متحول، رويائى است باطل

    شما مى‏بينيد كه الان توطئه‏ها باز در كار است و امريكا كه دشمن شماره اول بشر و ماست باز اين شخص خائن را با بهانه اينكه مريض است برده است امريكا و ما نمى‏دانيم كه آيا صحيح مى‏گويند يا نه، بلكه بعضى اطبائى كه در آنجا بودند و مطالعه بعضى پرونده‏ها را كردند گفتند مرض اين مرضى نيست كه احتياج به آمدن آمريكا باشد، او در همانجا هم كه بود مى‏شد كه همانجا باشد و معالجه كند. از اين معلوم مى‏شود كه يك توطئه اى در كار است، البته ديگر محمد رضا قابل اينكه يك آدمى بشود و بتواند يك نفسى بكشد اين نيست لكن اين را آلت قرار مى‏دهند. اين قدرتمندها و شياطين اين را آلت قرار مى‏دهند براى اينكه با آليت اين، يك فعاليت‏هاى ديگرى بكنند و بك تيپ‏هاى ديگرى و قشرهاى ديگرى برايشان خدمتگزارى بكنند لكن بايد اين مطلب را بدانند كه شما ديگر دستتان كوتاه شد از ايران، ديگر شما نمى‏توانيد دوباره همان مسائلى را كه براى بدبختى اين ملت پيش آورديد پيش بياوريد. ملتى است كه خودش ديگر بپاخواسته است و همه تكليف خودشان را مى‏دانند. اين تحولى كه الان در ملت پيدا شده است كه يك نمونه‏اش شما جوان‏هاى عزيز من هستيد كه مشغول اينطور فعاليت‏ها هستيد، زن‏ها مشغول فعاليت هستند، مردها مشغول فعاليت هستند، جوان‏ها همه مشغول فعاليت هستند، اين تحول ديگر طورى است كه پشتوانه اين كشور است. آنوقت اينها مى‏توانستند رخنه بكنند به اينجا كه اين تحول حاصل نشده بود، اين بينائى براى ملت ما حاصل نشده بود. حالائى كه از هر فردى بپرسى كه دشمن تو كيست مى‏گويد دشمن من غرب و شرق است و امريكا هم در درجه اول است، صهيونيست هم در درجه اول است اين را ديگر نمى‏توانيد شما اغفال بكنيد، اين ملت را نمى‏توانيد اغفال بكنيد. بيخود متشبث شديد كه يك جنازه‏اى را ببريد در كشور خودتان و او را بخواهيد آلت دست قرار بدهيد. البته ما اعتراض داريم به اينكه دشمن ما را و جنايتكار درجه اول را به ملت ما خيانتكار بزرگ را بردند و ما از آنها مطالبه مى‏كنيم كه بايد اين را به ما تحويل بدهند. ما از او طلبكار هستيم، ما خزائن مان پيش اينهاست، بانك‏هاى خارجى از پول‏هاى ملت ما كه به وسيله شخص او و اتباع او ذخيره شده است الان موجود است و ما آنها را لازم داريم و بايد براى ملت خودمان اخذ بكنيم و امريكائى كه ادعا مى‏كند كه ما در اين نهضتى كه بوده است ما هم حالا خوشحال هستيم، اين حرف‏هائى است كه مى‏زنند والا در حالى كه نهضت بود، همين آمريكا، من كه پاريس بودم كراراً

    صحيفه نور ج 10 صفحه 65

    فرستادند به اينكه شما شاه را حالا كاريش نداشته باشيد، بگذازيد باشد چه بعد هم بختيار را. در عين حالى كه اينطور بوده است حالا آن آمريكا هم انقلابى شده است!!

    اشكالتراشيهاى بيمورد دليلى روشن بر عدم رشد سياسى

    همانطورى كه حالا ملاحظه مى‏كنيد كه هر كس مى‏آيد اينجا اشخاصى كه من مى‏شناسم آنها را چه جور اشخاصى هستند، مى‏آيند اينجا ادعا مى‏كنند كه ما در زمان سابق چه فعاليت‏ها كرديم و چه مجاهده‏ها كرديم و چه زجرها كشيديم، در صورتى كه من مى‏دانم كه در زمان سابق آنها در رفاه بودند و هيچ فعاليتى هم نكردند، اگر هم فعاليت كرده باشند فعاليت‏هائى بوده است كه برخلاف مسير ملت بوده. حالا اين يك مساله‏اى است كه ديگر رسم شده و چون ديدند كه يك سيل خروشانى در حركت است و اگر چنانچه بخواهند خلاف اين را بگويند اين سيل آنها را مى‏برد، البته بعضى از آنها باز هم يك حرف‏هائى مى‏زنند و من ميل دارم كه اين همه اين روشنفكرهاى به اصطلاح و همه اين دانشگاه و روساى دانشگاه و معلمين دانشگاه و اساتيد دانشگاه و همه اين قشرها، من ميل دارم كه اينها همه به فكر اين مملكت باشند، هى به فكر اينكه اشكال بكنند و بنشينند هى اشكال به اين، اشكال به دادگاه‏ها و اشكال به پاسبان‏ها و اشكال به پاسدارها و اشكال به دولت و اينها، اين كاشف از اين است كه ما باز رشد سياسى نداريم. اگر يك ملتى رشد سياسى داشته باشد، آن روزى كه مى‏بينيد كه از چنگال اين گرگ‏ها، اين ملت نجات پيدا كردند و ممكن است كه آن ريشه‏هاى پوسيده باز به هم پيوند بكنند و اسباب زحمت بشوند براى اين ملت، بايد همه اينها با هم دست به هم بدهند، ديگر آن ننشيند توى منزلش با الفاظش يا قلمش يا با مقاله‏اش مطالبى بگويد كه برخلاف مسير ملت است، اين دليل بر اين است كه ما رشد نداريم، هر چه هم روشنفكر باشيم لكن رشد سياسى يك مساله ديگر است. هر چه هم عالم باشيم لكن رشد سياسى يك باب ديگر است. ما اگر رشد سياسى داشته باشيم حالا يك كشورى كه از خودمان شده و مى‏توانيم در اين كشور زندگى صحيح بكنيم، زندگى انسانى بكنيم، زندگى آزاد و مستقل بكنيم، نبايد همه گروه گروه بشويم كه در ظرف مثلاً چند ماه دويست گروه با اسماء مختلف و با حرف‏هاى مختلف و باز همان مسائلى كه در صدر مشروطيت براى شكستن آن قدرت‏هائى كه آن وقت مجتمع شده بودند باز حالا دوباره مشغول شدند و آن وقت هم با حزب بازى و احزاب متعدد و اينها و مع الاسف احزاب هم كه در اين ممالك پيدا مى‏شود همه مخالف با هم و همه توى سر هم مى‏زنند. نبايد حالا مردم يك همچو كارى را بكنند. اقشار ملت ما بايد همه دست به هم بدهند و اين مملكت را نجات بدهند نه اينكه حالا بنشينند هر چه مى‏خواهند به دولت حمله بكنند، هر چه خواهند به ملت حمله بكنند، هر چه مى‏خواهند به مجلس خبرگان حمله بكنند، هر چه بخواهند به كميته‏ها و هر چه بخواهند به پاسدارها و سپاه پاسداران و هر چه بخواهند به اينها حمله بكنند و تضعيف بكنند. امروز تضعيف ملت و پاسدار و اين قشرى كه الان مشغول خدمت هستند، خيانت به اين مملكت است. بايد ما دست برداريم از اين افكارى كه داشتيم و داريم كه ما هر چه دلمان مى‏خواهد

    صحيفه نور ج 10 صفحه 66

    بنويسيم چون خوب مى‏نويسم فكر اين نباشم كه چه چيز مى‏نويسم گاهى نويسنده‏ها اينطورى هستند، نويسنده‏اند، خوب چيز مى‏نويسند لكن چيز خوب نمى‏نويسند، يك مساله مضر به مملكت را خيلى قشنگ و آب و تاب‏دار و طورى كه پسند مثلاً بعضى جوان‏ها باشد نويسند لكن محتوايش مضر به مملكت.

    دعوت از روشنفكر نمايان و مدعيان خلق به حركت در مسير ملت‏

    آقايان! به خود بيائيد نويسنده‏هاى ما! گوينده‏هاى ما روشنفكرهاى ما! اين مملكت حالا از خودتان هست، بنشينيد همه دست به دست هم بدهيد، با اين قشرهائى كه مشغول فعاليت هستند شما هم فعاليت كنيد. اين بيچاره‏هائى كه خانه مى‏سازند، حمام مى‏سازند، مسجد مى‏سازند، داروخانه درست مى‏كنند و امثال ذلك كه حالا آقا شرح يك مختصرش را فرمودند، خوب شما هم بنشينيد كمك بكنيد. نمى‏توانيد برويد حمام بسازيد، لااقل حمام را خراب نكنيد، نمى‏توانيد برويد در بين كشاورزها درو بكنيد، لااقل با قلم‏هاى خودتان اين دروگرهاى ما را اذيت نكنيد. من متاسفم واقعاً كه مى‏بينم يك اشخاصى كه ممكن است به درد يك مملكتى بخورند دارند يك كارهائى مى‏كنند كه اگر چنانچه انشاءالله اين نهضت پيش ببرد و پيش مى‏برد (مطمئن باشيد كه شماها پيروز هستيد و متكى به خدا چون هستيد خداوند با شماست) من متاسفم كه اگر اين مملكت آنطورى كه ما مى‏خواهيم پيش ببرد، آن آنوقت اينها ديگر به درد ما بايد بگوئيم نمى‏خورند براى اينكه كسى كه در بين انقلاب با انقلاب مخالفت مى‏كند، كسى كه در بين انقلاب شروع مى‏كند چيزهائى را گفتن كه در امريكا عمال صهيونيسم مى‏گويند (اينها نيستند، من نمى‏گويم اينها عمال او هستند، نفهمند بعضى‏شان همان حرف‏هائى كه آنجا مى‏زنند، اينها مى‏زنند) خوب وقتى اين انقلاب به آخر رسيد ديگر جاى شما را نمى‏گذارند در اين مملكت باشد و ما ميل داريم شما كار بكنيد توى اين مملكت چرا خودتان را در بين ملت ضايع مى‏كنيد؟ چرا خودتان را از ملت جدا مى‏كنيد؟ چرا يك نهضتى كه تا اين اندازه جلو رفته است شما كارى مى‏كنيد كه خداى نخواسته اين توقف بكند يا يك قدرى ديرتر به مقصد برسد؟ به مقصد مى‏رسد لكن ممكن است كه حرف‏هاى شما ديرتر اينها را به مقصد برساند چرا هر روز يك كارى مى‏كنيد كه جوان‏هاى غافل از شما متاثر بشوند و بروند در دانشگاه و نمى‏دانم بروند در خيابان‏ها و اين كارها را بكنند كه خلاف مسير ملت است؟ آخر فكرى بكنيد شما، بنشينيد همه‏تان با هم جلسه كنيد، فكر بكنيد. هى ننشينيد و بنويسيد و بر خلاف مسير ملت هم بنويسيد. من همين امروز يك روزنامه معوجى كه پيش من آمد ديدم، سرتاسر ديشب يك قدرش را نگاه كردم، البته حالش را هم نداشتم بخوانم. سرتاسر يك روزنامه‏اى با اينكه خودش را مثلاً گويد كه ما با خلق، كذا هستيم سرتاسرش همه چيزهائى است كه برخلاف مسير ملت است، آخر چرا بايد اينطور باشد؟ چرا شمائى كه مدعى هستيد كه ما با ملت موافقيم، مدعى هستيد كه ما خدمت براى ملت كنيم، چرا بايد روزنامه شما اينطور تحريك آميز باشد؟ چرا روزنامه شما بايد اينطور باشد كه جوان‏هاى ما را منحرف كند؟

    صحيفه نور ج 10 صفحه 67

    يك قدر فكر بكنيد، يك قدر توجه بكنيد، به خود بيائيد.

    من از شما قمى‏ها هميشه متشكر بودم و حالا هم متشكرم و براى شما و براى همه ملت دعا مى‏كنم. خداوند انشاءالله شمارا حفظ كند. همه ما را در پناه امام زمان سلام‏الله عليه حفظ كند و خدمتگزار به اين مملكت قرار بدهد. همه را تاييد كند انشاءالله.

    
    previos page menu page next page
    

  10. #850
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 68

    تاريخ: 6/8/58

    بيانات امام خمينى با نمايندگى دانش‏آموزان تبريز و اعضاى جهاد سازندگى فيروزآباد

    انقلاب ايران بهترين انقلابى بوده است كه در دنيا تا كنون پيدا شده است

    بسم الله الرحمن الرحيم

    من اول تشكر كنم از همه خواهرها و برادرها كه از راه‏هاى دور آمده‏اند و در اين اطاق كوچك ملاقات كنند و مطالب خودشان را بگويند تا آنجائى كه من هم مى‏توانم مطالبى به آنها عرض كنم. من مطلعم از اينكه گرفتارى زياد است و مطلعم از اينكه در همه جا آشفتگى‏ها هست و البته اينطور آشفتگى‏ها دنبال يك انقلاب بزرگ هست و بحمدالله آشفتگى‏هائى كه در ايران پس از انقلاب هست، خيلى زياد نيست، چشمگير نيست، موجب خوف نيست، لكن هست، اسباب زحمت هست. خيلى انقلاب‏ها را اگر ملاحظه كرده باشيد بعد از گذشتن سال‏هاى طولانى، باز هم آرامش در مملكت‏ها نيست و در دنبال سر بعضى انقلابات، تمام احزاب را از فعاليت باز داشته‏اند، تمام روزنامه‏ها را توقيف كرده اند، تمام اجتماعات را منع كرده‏اند به اسم اينكه انقلاب است و انقلاب معنايش اين است كه هيچ كس حق هيچ نفس كشيدن را ندارد، اما شما ملاحظه كرديد كه انقلاب ايران، همان روز انقلاب، همه گروه‏ها را فرصت داد، همه روزنامه‏ها را اجازه داد، همه اجتماعات را اجازه داد فعاليت كردند، چند ماه هم فعاليت كردند تا آنكه به ملت ثابت شد كه بعضى از جناح‏ها مخالف مسير ملت هستند و به ضد انقلاب عمل مى‏كنند و توطئه‏ها دارند، از آنها بعضى‏شان جلوگيرى شد و مشغول بررسى هستند. بايد گفت كه انقلاب ايران در ايران بهترين انقلابى بوده است كه در دنيا تا كنون پيدا شده است و نكته‏اش هم اين است كه ملت مسلمان، انقلاب كردند. انقلاب، مربوط به حزبى مثلاً فرض كنيد نبوده است، مربوط به يك فرض كنيد كودتائى نبوده است، مربوط به يك كودتائى فرض كنيد از طرف نظامى نبوده است، يا از طرف حزب، بلكه مال خود ملت بوده است و خود ملت قيام كرده است و خود ملت پيش برده است و طرف را شكست داده است و ملت هم ملت اسلامى بوده است از اين جهت كه ملت يك ملت مسلم بوده است بى‏جهت نمى‏خواسته است كه اشخاصى را بكشد، اشخاصى را حبس كند، اشخاصى را منع كند از فعاليت، هيچ ابداً نظر به اين معانى نبوده است. از اين جهت يك انقلاب بسيار آرامى بوده است، ولو اينكه الان مفسده جوها كارشكنى‏هايى مى‏كنند، لكن خوب اينها اشخاصى هستند كه ضد انقلاب هستند و ريشه دار هم نيستند، فعاليت‏هاشان يك فعاليت‏هاى سطحى است كه اصلاح مى‏شود انشاءالله.

    صحيفه نور ج 10 صفحه 69

    همه قشرها بايد كمك بكنند تا اين مملكت را نجات بدهند

    و شما دانيد كه يك مملكت اينطور خرابى كه براى شما گذاشته‏اند كه همه جايش آشفتگى بود و خرابى بود و عقب ماندگى بود، اين بخواهد اصلاح بشود، به طريق عادى يك زمان طولانى مى‏خواهد اصلاح بشود، آنها همه چيز را خراب كردند و بالاتر از همه چيز كه خراب كردند دانشگاه و مراكز تحصيل بود، اينها از دانشگاه‏ها از باب اينكه مى‏ترسند كه در دانشگاه اشخاص صحيح تربيت بشود و مقابلشان بايستد نمى‏گذاشتند دانشگاه‏ها آنطورى كه بايد، مشغول كار بشوند و تحت نظر خودشان اداره مى‏شد و تحت نظر خودشان اين تعليمات به آن قدرى كه مفيد به خودشان بود بود فعاليت‏هايمان به همان حد بود و روى اين اصل نيروى انسانى ما را نگذاشتند كه ترقى بكند و رشد بكند و حالا كه مجالى اگر بگذارند پيدا بشود بايد از سر شروع كنند. طرح برنامه‏هائى براى فرهنگ و اصلاح فرهنگ و تصفيه از اشخاصى كه باز هم در فرهنگ يا در جاهاى ديگر هست كه اين همه بايد با تدريج درست بشود، فوراً نمى‏شود پشت سر انقلاب اين كارها درست بشود. كارهائى است كه بايد با تدريج درست بشود. خوب، انشاءالله اميدواريم كه درست بشود. وقتى يك مجلس شورا با خود ملت، با راى خود ملت انشاءالله تحقق پيداكرد و يك حكومت مستقر و مستمرى به وسيله مجلس درست شد. بسيارى از كارها آنوقت اصلاح مى‏شود، لكن البته مهلت مى‏خواهد، نمى‏شود، يك آدم كه ممكن است يك سرمابخورد وبه چند دقيقه سرما خوردن مريض مى‏شود اين را بخواهند صحيحش كنند گاهى يك ماه، دو ماه طول مى‏كشد اين چند دقيقه‏اى كه اين سرما خورده جبران كند. يك مملكتى كه دو هزار و پانصد سال زير ظلم اين رژيم سلطنتى بوده و آنقدرى كه ما شاهد بوديم، پنجاه و چند سال زير ستم بوده است و همه اشخاص دولت‏هاى بزرگ در او تصرف داشتند در همه چيزش و همه چيزش را آشفته كردند و البته بايد با يك مدت طولانى اصلاح بشود، لكن اميد است كه اصلاح بشود. بحمدالله ما الان همه جا وقتى كه برويد مى‏بينيد كه همه توجه به اسلام دارند و توجه به اينكه بايد از زير بار ظلم بيرون بروند، از زير بار اجانب خارج بشوند، اين مطلبى شده است كه عمومى شده، بچه‏هاى كوچك هم مى‏گويند، پيرمردهاى افتاده هم مى‏گويند، جوان‏ها هم كه بايد بگويند، بحمدالله اين روشنى و اين بيدارى كه براى ملت ما حاصل شده است اميد بخش است. همانطورى كه شما ملت با نداشتن تجهيزاتى غلبه كرديد بر اين قدرت‏هاى بزرگ كه همه قدرت‏ها دنبالش بودند، حكومت‏هاى اسلامى هم دنبالش بودند، لكن ملت وقتى يك چيزى را خواست، نتوانستند حفظش بكنند، با قدرت ملت حفظش بكنند. با قدرت ملت و با توجه ملت به اسلام و خداى تبارك و تعالى اين سد بزرگ را شكستند و من اميدوارم كه اين ملت و با همين بيدارى و يك قدرى اغماض كردن از مشكلات، يك قدرى توجه به اينكه كار بايد با تدريج انجام بگيرد، كار بايد با يك قدرى حوصله، يك قدرى صبر، يك قدرى توجه به اينكه، مشكلات كم نيست زياد است ، نبايد هر قشرى فكر اين بكنند كه يك مشكلاتى ما داريم چرا الان درست شود، اين اسباب اين شود كه نتوانند آنهائى كه مى‏خواهند رفع مشكلات را بكنند. نتوانند رفع بكنند. و لهذا من از همه قشرها، خصوصاً از جوان‏هاى دانشگاهى و

    صحيفه نور ج 10 صفحه 70

    دانشسرائى و محصلين و اينها خواهش مى‏كنم يك قدرى توجه داشته باشند به اينكه آلت دست، يك وقت واقع نشوند كه با يك طورى كه خود ماها هم، خود شماها هم نمى‏توانيد مطلع بشويد كه چه است، همچو مطلب را درست مى‏كنند كه حتى اعتقاد كنند كه نه الان بايد اعتصاب كرد، الان بايد ريخت در خيابان، اگر نريزيم در خيابان، چه خواهد شد. شما بدانيد كه هر چه آرامتر باشد مملكت، بهتر مى‏شود اصلاحش كرد، در يك محيطى كه توى خيابان بريزند به جان هم نمى‏شود اقتصادش را درست كرد، نمى‏شود دانشگاهش را درست كرد، وقتى محيط آرام باشد، توجه بكنيد كه بايد آرام بشود، محصلين سر كلاس بروند، مشغول كارشان بشوند، معلمين مشغول كارشان بشوند، اساتيد مشغول كارشان بشوند، زارع مشغول كارش بشود، كارگر مشغول كارش بشود، آرامش در يك مملكتى پيدا بشود، آنوقت كسانى كه مى‏خواهند خدمت بكنند، اين را مى‏توانند خدمت بكنند، اما اگر آرامش نباشد، مثلاً فرض كنيد كه كردستان اين اشخاص فاسد ريختند و به همش زدند، خوب، كردستان نمى‏شود با اينكه به هم خورده است آسفالت بشود، يك جائى كه جنگ با هم مى‏كنند، آسفالت معنا ندارد يا مريضخانه درست بشود اين بايد آرامش پيدا بشود، تا بتوانند آنهائى كه مى‏روند براى اصلاح، اصلاح بكنند. مثلاً آقايان كه در جهاد سازندگى رفتند و خداوند همه‏شان را حفظ كند يك همچو كار بزرگى را مشغول شده اند و يك همچو فداكارى مى‏كنند جوان‏ها، مى‏روند در جهاد سازندگى، كار بسيار با ارزش است، لكن اگر يك وقتى فرض كنيد در آنجا هم آمدند يك شلوغكارى كردند، يك كارى كردند، يك كار انجام بشود، خوب، محيط وقتى به هم خورده بشود، آنها هم نمى‏توانند كارشان را انجام بدهند. ما به همه ملت بايد عرض بكنيم كه ملت بايد بداند كه الان مملكت مال خودش است، يك مملكتى كه مال خودش است بايد آرامش را خودش حفظ بكند تا آنهائى كه مشغولند كار را انجام بدهند، بتوانند مجال پيدا كنند كه انجام بدهند. اگر اين آرامش محل درست نشود كارها درست نمى‏شود. به هم ريختن مثلاً فرض كنيد كه دانشگاه‏ها، ريختن در خيابان‏ها، نرفتن سر كلاس‏ها كار را درست نمى‏كند، كار وقتى درست مى‏شود كه اينها مطالبى كه دارند، بگويند، به آرامش بگويند تا رسيدگى بشود به آن مطالب و انشاء الله به آرامش عمل بشود به آن. شما خيال نكنيد كه دولت يك دولتى است كه مى‏خواهد كارشكنى بكند، خودش خواهد خيانت بكند، اين حرف‏ها نيست در كار، خوب اين اشخاص معلوم است اشخاصى‏اند كه مى‏خواهند كار انجام بدهند، البته كار، كار بزرگى است و به اين زودى نمى‏توانند انجام بدهند، كار كارى است كه يك قشر نمى‏تواند انجام بدهد. اگر همه ملت با هم دست به دست هم ندهند و كمك نكنند به هم، نمى‏شود انجام داد، بايد كمك كرد، كشاورزها كمكشان به اين است كه كشاورزيشان را زياد بكنند، ما اگر كشاورزيمان طورى نشود كه خودمان براى خودمان نتوانيم وسيله معاش را تهيه كنيم و دستمان پيش امريكا باشد كه نان ما را بده خوب، اين پيوستگى است به آنها و آنها هر روز جلويش گرفتن، ما ناچاريم كه تحميل هر چه بكنند، قبول كنيم از آنها تا اينكه نان به ما بدهند، در صورتى كه آنها به ما خيانت خواهند كرد، بايد فداكارى بكنيم كه در معاشمان احتياج به كسى نداشته باشيم و به قدرت اين كشاورزهاست. الان وقت اين است كه فعاليت

    صحيفه نور ج 10 صفحه 71

    بكنند، از آن طرف دولت همراهى بكند و كمك بكند و رفع گرفتارى‏ها را بكند از آن طرف هم آنها مشغول فعاليت بشوند و كشاورزيشان را توسعه بدهند. خوب، شما ديديد كه در اين سال گذشته كه يك قدرى توسعه دادند، خوب، خيلى فرق كرد با سال‏هاى قبل و من اميدوارم به اينكه اين كشاورزها روز به روز رو به رشد بروند، به طورى كه ما صادر كننده باشيم مملكت ما يك مملكتى است كه مى‏تواند صادر كننده باشد، زمين دارد، آب دارد و همه چيز دارد، مخازن همه جور دارد و ما مى‏توانيم كه در اين امور صادر كننده باشيم، ما بايد صادر كننده باشيم، ما نبايد دستمان دراز باشد به پيش غير كه به ما گندم بدهيد، جو بدهيد در صورتى كه مملكت ما بايد صادر كند، بايد همه دست به هم بدهند كمك بكنند و همين جهاد سازندگى كمك بزرگى است كه اينها در همه چيز كمك بايد بشود كه همه قشرها بايد كمك بكنند تا اين مملكت را نجات بدهند. يك مملكتى كه بخواهيد از خودتان باشد و ديگر نتوانند در آن دخالت كنند، اول بايد آن چيزى كه مربوط به ارزاق خودمان است كه احتياج از حيث رزق ما به ديگران نداشته باشيم، نان ما را ديگران ندهند. براى ما عيب است كه ما بنشينيم و نانمان را ديگران بگويند كه ما به شما مى‏دهيم، ما به شما نمى‏دهيم، ما به شما نمى‏دهيم بايد خودمان تهيه كنيم و اين به اين است كه كشاورزى را توسعه بدهيم. اگر قبلاً كم كارى مى‏كردند، حالا زيادتر كار بكنند. اشخاص كمك كنند به آنها و دولت كمك شايان به آنها بكند و از همه اطراف كمك بشود تا اين كشاورزى به خوبى راه بيفتد. وقتى كه راه افتاد، ما احتياجمان را از غير در جهت اقتصاد بريده بشود، آنوقت در همه كارها مى‏توانيم با آنها مقابله كنيم و چه بكنيم، الان هم الحمدالله مى‏توانيم در هر صورت همه قشرها الان موظفند كه كوشش كنند براى حفظ آرامش و فعاليت كنند، بيكار ننشينند، فعاليت بكنند، كار بكنند، تا اينكه مملكت خودشان را نجات بدهند.

    شرق يك فرهنگ اسلامى دارد كه مترقى‏ترين فرهنگ است

    و همين طور اين دانشگاه‏ها بايد يك دانشگاه‏هائى باشد كه ما ديگر احتياج به خارج پيدا نكنيم كه دستمان در آنوقتى كه مى‏خواهند يك كسى را معالجه كنند به ديگران دراز كنيم كه برويد آنجا معالجه كنيد، بايد دانشگاه‏هاى ما و همه قشرها كارى بكنند كه لااقل ما محتاج به غير نباشيم، اينطور نباشد كه اگر يكى مريض بشود، بگويند اينجا نمى‏شود معالجه‏اش كرد، اينطور نباشد كه اگر يك گرفتارى بشود، بگويد نه، نمى‏شود ديگر درستش كرد، خودمان سر پاى خودمان بايستيم، شرق بايد سر پاى خودش بايستد، اگر شرق بخواهد باز وابستگى فكرى داشته باشد به آنها و گمان كند كه همه چيز از آنجا بايد بيايد، بايد تا آخر وابسته باشد. شرق يك فرهنگ اسلامى دارد كه بلندترين، مترقى‏ترين فرهنگ است، با اين فرهنگ اسلامى بايد تمام احتياجاتش را اصلاح كند و دستش را پيش غرب دراز نكند، پيش اين غرب و از غرب بخواهد، خودش بايد درست بكند، سابق اينطور بوده است كه كتب طبى شرق در اروپا رفته است، اروپا را طبيب كرده و آن طبيب‏هاى بزرگ را درست كرده، كتب شرق بوده است، كتاب شيخ الرئيس بوده، كتب رازى بوده است و اينها كار كردند، حالا چه شده

    صحيفه نور ج 10 صفحه 72

    است كه ما حالا بايد بعد از اينكه تمدن از شرق طرف غرب رفته است شرق تمدن را صادر كرده به غرب، حالا ما به واسطه يك كارهاى ناشايسته اى بايد عقب افتاده باشيم و دستمان را طرف غرب دراز كنيم بايد شرق سرپاى خودش بايستد و خودش را بيابد، تبليغات زياد اسباب اين شده است كه شرق خودش را گم كرده، خودمان را گم كرديم، هر چيز صحبت مى‏شود گويد بايد شما ببينيد اسمائى كه در اينجا متعارف بود مى‏گذاشتند، داروخانه اسمش اروپائى باشد خيابان هم بايد اسم يكى از اروپائى‏ها يا امريكائى‏ها تويش باشد، هر جا مى‏رفتى بايد اين باشد. اجناس هم كه درست مى‏كردند، خود ايران جنس مى‏بافت بايد اين كنارش خط انگليسى باشد، يا خط لاتين باشد و بگويند از انگلستان آمده است اين، گم كرديم ما خودمان را، بايد پيدا كنيم خودمان را، خودمان را بايد از همه اين خيابان‏ها، از همه اين داروخانه‏ها، از همه اين موسسات، اين اسماء نحس خارجى‏ها زدوده بشود تا اينكه كم كم افكار متوجه خودمان بشود كه ما خودمان دارا هستيم اينجا، فرهنگ دارد شرق، فرهنگ غنى دارد، كسى كه فرهنگ غنى دارد چرا برود سراغ ديگران و از ديگران بخواهد فرهنگ را بگيرد و ديگران هم به ما فرهنگ نمى‏دهند نا فرهنگى مى‏دهند، ديگران به ما نخواهند يك مطلبى كه به درد ما بخورد به ما بدهند آنها چيزهائى كه به درد خودشان مى‏خورد به ما دهند، شواهد زياد است در اينكه هر چه به درد خودشان مى‏خورده است اينجا فرستادند در صورتى كه آن چيزها ممكن است تباه كند ما را، بايد اگر ما بخواهيم استقلال پيدا كنيم - گم كرديم ما خودمان را - بايد از اين غربزدگى بيرون برويم، خيال نكنيم همه چيز آنجاست و ما هيچ نداريم، خير، ما همه چيز داريم و فرهنگمان فرهنگ غنى است، بايد پيدايش كنيم اين فرهنگ را. خوب، بالاخره هر كارى مبدائى لازم دارد و ابتدائى لازم دارد الان ابتدا اين است كه ما بايد برويم دنبال اينكه همه چيز از خود ما باشد انشاءالله خداوند همه‏تان را تاييد كند، هميشه موفق كند و گرفتارى‏ها را رفع كند و همه مسائل را به قدرت خودش حل بكند.

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 85 از 208 نخستنخست ... 357581828384858687888995135185 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/