فرصت تازه
فرصت تازه (داستان رستورانهاي مكدانلدز)
این دو برادر در سال 1937 در شهر پاسادنا، واقع در شرق گلندیل، یک رستوران سوارهرو [درایو- این] باز کردند. در سالهای دههی 30، با افزایش وابستگی مردم به خودرو، شمار این رستورانها روز به روز بیشتر میشد. مشتریها با خودرو وارد پارکینگی میشدند که ساختمان کوچک رستوران در آن قرار داشت. پیشخدمت سفارشها را میگرفت و غذا را در سینی میگذاشت و در خودرو تحویل مشتری میداد. بشقابها چینی، کارد و چنگالها فلزی و لیوانها شیشهای بود.کار رستوران کوچک سوارهرو گرفت و آنها در سال 1940 رستوران را به شهر برناردینو منتقل کردند که شهرکی کارگری واقع در 50 میلی شرق لسآنجلس بود. رستوران را بزرگتر کردند و غذاها را متنوعتر، به طوری که علاوه بر هات داگ، سیبزمینی سرخ کرده و نوشیدنی، گوشت کباب شده، انواع ساندویچ خوک، انواع همبرگر و چیزهای دیگر نیز تدارک دیده میشد. کار و کاسبی آنها گرفت. فروش سالانه به 200000 دلار رسید به طوری که سالانه 50000 دلار سود میکردند. این رقم آنها را در زمرهی افراد برجستهی شهر، از نظر مالی، قرار میداد.در سال 1948 غریزه به آنها ندا داد که زمانه در حال تغییر است. بنابراین در گردش کار تغییراتی دادند. بخش سوارهرو را حذف و تنوع غذاها را کم کردند. تقریباً فقط همبرگر میفروختند. بشقاب، قاشق، چنگال فلزی و لیوانهای شیشهای نیز کنار گذاشته شد و به جای آنها لوازم کاغذی یکبار مصرف به میان آمد. در هزینهها صرفهجویی کردند و توانستند قیمت خدمات را کاهش دهند. کار بعدی راهاندازی خط خدمات سریع بود. آشپزخانه به شکل خط مونتاژ درآمد. خدمه سعی میکردند کارها را با سرعت انجام دهند. آنها میخواستند در کمتر از سی ثانیه سفارش مشتری را آماده کنند و موفق شدند. در میانهی دهه 1950 درآمد سالانهي آنها به 350000 دلار رسید و از آن پس سود سالانهی آنها 100000 دلار بود که بین دو برادر تقسیم میشد.این برادرها که بودند؟ بر پیشانی رستوران کوچک آنها فقط این حروف نقش بسته بود: همبرگرهای مکدانلدز.
برگرفته از كتاب:
جان ماکسول؛ رهبري(آنچه همه رهبران بايد بدانند)؛ برگردان فضلاله اميني؛ چاپ دوم؛ تهران: سازمان فرهنگي فرا 1383.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)