صفحه 66 از 208 نخستنخست ... 165662636465666768697076116166 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 651 تا 660 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #651
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 8 صفحه 91

    تاريخ: 18/4/58

    پيام امام خمينى به مناسبت نيمه شعبان، ميلاد حضرت سلام الله عليه‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    ميلاد شكوهمند امام امت و عصاره خلقت، وارث نبوت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف را به عموم مسلمين و مستضعفين تبريك عرض مى‏كنم. سال قبل در چنين ايامى براى مصيبات وارده بر اسلام و مسلمين عيد مبارك به صورت تعطيل در آمده، گرچه وابستگان به رژيم شاهنشاهى كوشش مى‏كردند كه ملت را براى مراسم اسلامى، از مصالح اسلامى باز دارند بحمدالله موفق نشدند ولى در اين سال جشن‏هاى توام با پيروزى هر چه شكوهمندتر بر پاست و مراسم عظيم مذهبى، مشتى محكم به دهان بدخواهان، شرق وغرب را مأيوس نموده و خط بطلان بر نقشه‏هاى تار عنكبوتى آنان كشيد و بايد اين ريشه‏هاى گنديده بدانند كه حركات مذبوحانه آنان جز به رسوائى خود و اربابان تبهكار تمام نمى‏شود و ملت حماسه آفرين ما كه با مشت خالى و قدرت ايمان قدرت‏هاى شيطانى را به خاك سپرد، اين ريشه‏هاى پوسيده را دفن خواهد كرد. من به اين منحرفين كه باصورت‏هاى مختلفه رو در روى ملت ايستاده و به نفع اجانب به خرابكارى مشغولند، اخطار مى‏كنم كه تا وقت نگذشته و جرم‏ها و خيانت‏ها ثابت نشده به صفوف فشرده ملت بازگرديد و از روز انتقام حق تعالى كه به دست تواناى ملت انجام مى‏گيرد، بهراسيد. اكنون اينجانب با تشكر وافر از همت والاى ملت بزرگ ايران از بد و نهضت عظيم اسلامى تا بزرگداشت با شكوه جشن ميلاد مسعود ولى الله الاعظم ارواحنا فداه لازم است تذكراتى بدهم :

    1- بارها تذكر داديم كه بايد ايرانى بسازيم كه بتواند بدون اتكاء به امريكا و شوروى و انگلستان، اين جهانخواران بين المللى، استقلال سياسى، نظامى، فرهنگى، اقتصادى خويش را به دست گيرد و روى پاى خود بايستد و هويت اصيل خويش را به جهان عرضه كنند افسوس كه هنوز عده‏اى‏از روشنفكران نمى توانند دست از غرب و يا شرق بكشندواين دو را سر مشق كارهاى خود قرارداده‏اند اميدواريم با تحول فرهنگ حاكم اسلامى، اين گروه به خود مشغول و از مردم بريده به خود آيند و اصالت خويش را دريابند و از وابستگى نجات پيدا كنند.

    2- كليه متهمين كه در رژيم سابق مرتكب تقصيراتى شده‏اند بخشوده مى‏شوند به استثناى اشخاصى كه مبادرت به قتل مردم نموده يا دستورآن را صادركرده‏اند يا زندانيان انقلابى ما را شكنجه داده‏اند تشخيص جرائم فوق را بايد هياتى مؤمن به انقلاب اسلامى به عهده بگيرند.

    صحيفه نور ج 8 صفحه 92

    3- حفظ استقلال و امنيت و بقاء جنبه‏هاى سياسى و اجتماعى و اقتصادى هر كشور مستقيم يا غير مستقيم وابسته به قواى انتظامى ارتش، ژاندارمرى و شهربانى آن است و در كشور ما كه در حال انقلاب به سر مى برد، در كنار قواى انتظامى پاسداران انقلاب نيز موجود و به حفاظت انقلابى اشتغال دارند و بايد ملت محترم با تمام قوا كوشش در حفظ اين قواى انتظامى و فعال نمايند و از پشتيبانى آنها دريغ ننمايند كه اين قوا در خدمت اسلام و از جنود اسلامند كه مولا اميرالمؤمنين درباره آنها فرموده : فى الجنود باذن الله حصون الرعيه وزين الولاه و عزالدين و سبل الا من و ليس تقوم الرعيه الا يحم و چون اين قواى انتظاميه كه در خدمت خالق و خلق هستند، بايد با روحيه قوى سربازى و در امن و امان به سر ببرند و نيز در چنين حالى كه سربازان اسلامند، مورد نظر مقدس ولى عصر عجل الله فرجه هستند، قواى سه گانه مورد عفو هستند و اينجانب و ملت شريف آنها را عفو نموديم و البته موارد استثناء شده در بند يك در اينجا نيز جارى است لكن تا جرم آنها به ثبوت شرعى نرسيده است احدى حق تعرض به آنها را ندارد و متهمين به جرم‏هائى كه بخشوده نشده، بايد از طريق ارتش و ژاندارمرى و شهربانى تسليم دادگاه انقلاب شوند و ديگران حق هيچ گونه تعرض به آنها را ندارند.

    4- چون ملت مبارز رمز پيروزى را يافته است و با هوشيارى دريافته كه بسيج عمومى از سنگرهاى الهى مساجد و منابر و محافل دينى گرديد، لازم است اين سنگرهاى اسلامى را حفظ نمائيم و در اين موقع حساس سرنوشت ساز كه با ماه مبارك رمضان نيز مصادف است، بايد اجتماعات در مساجد و محافل مذهبى هر چه بيشتر و با شكوهتر بر پا شود و اهل منبر و خطباء محترم به روشنگرى و سازندگى هر چه بيشتر قيام و اقدام نمايند و توطئه خيانتكاران و وابستگان به اجانب را خنثى نمايند و نهضت اسلام عظيم را حفظ نموده و به پيش ببرند. و ملت شريف با اجتماعات خود قطع طمع اجانب و مفتخوار را بنمايند.

    5- لازم است ملت بدانند كه ما در نيمه راه پيروزى هستيم و پيروزى نهائى وقتى است كه ريشه‏هاى گنديده رژيم سابق طرفداران آن قطع و دندان طمع چپاولگران از كشور ما كنده شود و جمهورى اسلامى وقتى متحقق مى‏شود كه محتواى آن صد در صد اسلامى شود. در كشور، احكام قرآن و خداوند تعالى اجرا شود و از قوانين طاغوتى و انحرافى بكلى تصفيه شود و عناصر انحرافى از توطئه مأيوس شوند و اين به خواست خداوند تعالى و همت والاى ملت انجام خواهد گرفت و خداى تعالى با شماست.

    6 - از جمله چيزهائى كه محتمل است توطئه باشد براى تضعيف دولت اسلامى، مطالبى است كه در بين ملت پخش مى‏شود و در رسانه‏ها تعقيب مى‏شود و از دولت انتقادهاى غير صحيح مى‏شود و كوشش مى‏شود دولت را در نظر مردم بد جلوه دهند. دوستان از اين توطئه غافل و دشمنان در كمين هستند. من نمى‏گويم دولت صد در صد موفق است لكن مى‏گويم خدمتگزار است و كوشش دارد انجام خدمت بدهد. لكن خرابى‏ها به قدرى است كه با فوريت قابل ترميم نيست. انتقادهاى بيجا سوء استفاده از

    صحيفه نور ج 8 صفحه 93

    آزادى است و كسانى كه به كشور و اسلام علاقه دارند در موارد صحيح دولت را هدايت كنند و از او پشتيبانى نمايند و تحت تأثير تبليغات دشمنان نروند و دولت اسلامى خدمتگزار را تضعيف نكنند.

    7- آنچه اينجانب را نگران مى‏دارد آن است كه ملت ما چون لشكر فاتحى است كه پس از فتح مغرور شود و از داخل رو به پوسيدگى و تشتت گذارد و حريف و يا حريفان لشكر بزرگ شكست خورده‏اى است كه با حساب و توطئه مشغول به انسجام و بسيج قواست. درست به عكس آنچه قبل از پيروزى بود و عاقبت اين امر تكان دهنده است. من از تمام قشرهاى مذهبى و ملى و اسلامدوست و ملت و كشور خواه اكيداً و با تواضع مى‏خواهم كه به انجام قبل از پيروزى برگردند و از تفرق و گروه گروه شدن در اين موقع حساس بپرهيزند كه اين تفرقه‏ها به منزله انتحار است و ممكن است خداى نخواسته نهضت را به عقب براند.

    دوستان عزيز امروز همه چيز ما در معرض خطر است، خطر از جانب دوستان نادان تفرقه افكن و يا با نقشه حساب شده از ناحيه دشمنان توطئه گر. بيدار شويد كه حفظ پيروزى و نهضت بسيار مشكل‏تر از اصل آن است. از خداوند متعال عزت اسلام و مسلمين را خواهانم.

    و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  2. #652
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 8 صفحه 81

    تاريخ: 17/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع كاركنان جامعه اسلامى وزارت امور اقتصاد و دارائى‏

    هدف خداوند از بعثت انبيا و نقش سازنده تعاليم آنان‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    كوشش‏هايى كه انبيا مى‏كردند و جنگ‏هايى كه با مخالفين راه حق مى‏كردند و خصوصاً جنگ‏هايى كه در صدر اسلام واقع شد، مقصد جنگ نبوده است و مقصد كشورگشايى هم نبود، مقصد اين بوده است كه يك نظامى عادلانه كه در آن نظام عادلانه، احكام خدا جارى بشود. انبيا آنهمه زحمت كشيدند نه فقط براى اينكه طرف را از صحنه خارج كنند و خودشان صحنه را دست بگيرند، بلكه مقصد اصلى اين بوده است كه اين انسان‏هائى كه انسانيت ندارند، اين اشخاصى كه در راه خلاف دارند سير مى‏كنند و آنها مى‏ديدند كه اين راه خلاف، راه شقاوت است،راه ضلالت است، راهى است كه مردم را در اين دنيا به شقاوت و در آن دنيا هم به مهلكه مى‏كشاند، انبيا از طرف خداى تبارك و تعالى مأمور شدند براى نجات مردم. مردم را اگر به حال خودشان مى‏گذاشتند جز يك حيوانى كه خوردن و خوابيدن را و شهوات را ادراك بكند و در راه آن عمل بكند، چيز ديگر را نمى توانستند بفهمند، از باب اينكه ورق ماوراى طبيعت برمردم پوشيده است. اينكه مردم مى‏دانند، همين عالم را عالم طبيعت را، آنهايى كه علمشان ديگر زياد هست، يك خصوصيات طبيعت را زيادتر مى‏فهمند، لكن همه آنها همين است كه از طبيعت بهره‏ور مى‏شوند و به طبيعت توجه دارند و انسان را هم به همين جنبه طبيعى مى‏شناسند و براى همين جنبه طبيعى انسان هم زحمت مى كشند. تمام زحمات ماديين كه مربوط به مكتب الهى نباشد صرف ادراك طبيعت و خصوصياتى كه در طبيعت است مى‏شود و استفاده از طبيعت، آنهم طبيعت انسان از طبايع عالم. هر چه نگاه بكنيد از اين تمدن‏هاى بزرگ، جديد، از اين پيشرفت‏هاى عظيم انسانى مى‏بينيد كه همه آن مربوط به همين طبيعت است و مربوط به‏استفاده انسان از طبيعت است، آنهم استفاده انسان طبيعى از عالم طبيعت. از عالم طبيعت به آن طرف اين موجودات طبيعى نمى‏توانند بفهمند و لهذا اينها راهى به آن عالم ندارند مگر از راه وحى كه همه عالم را در تحت سيطره‏اش هست و چون اين انسان مثل ساير حيوانات نيست كه همان حيات طبيعى و دنيايى باشد بلكه انسان يك طور خلق شده است كه علاوه بر حيات طبيعى، حيات مابعدالطبيعه هم دارد و آن حيات مابعدالطبيعه، حيات صحيح انسان است، اينجا همان حيات حيوانى است، از اين جهت مردم محتاج شده‏اند به اينكه در پيدا كردن راه صحيح از طريق وحى به اين‏ها گزارش داده بشود و خداى تبارك و

    صحيفه نور ج 8 صفحه 82

    تعالى هم منت بر مردم گذاشت و انبيا را مبعوث فرمود تا اينكه راه را به اينها نشان بدهند. تمام تعليمات انبيا براى مقصد، نشان دادن راهى است كه انسان ناچار از اين راه بايد عبور كند. ناچار انسان از اين عالم طبيعت به يك عالم ديگرى عبور مى‏كند،اگر سر خود باشد يك حيوانى است كه از اين عالم به عالم ديگر مى‏رود و اگر چنانچه به راه انبيا برود انسانيتش كامل مى‏شود و هر چه بيشتر اطاعت كند بيشتر انسانيتش رشد مى‏كند. تمام كوشش انبيا براى اين بوده است كه انسان را بسازند، تعديل كنند، انسان طبيعى را مبدل كنند به يك انسان الهى، در همين عالم كه هست هم، باز اينطور باشد. نظر انبيا به اين عالم بانظر اشخاص ديگر فرق دارد، آنهامى‏خواهند اين عالم را الهى كنند، يعنى به هر چه نگاه مى‏كنند آثار الهيت در آن ملاحظه كنند. ساير قشرها چه فلاسفه باشند و چه ساير دانشمندان باشند خصوصاً دانشمندان طبيعى، اينها تمام نظرشان به اين است كه آثار طبيعت را كشف كنند و استفاده از طبيعت بكنند. انبيا طبيعت را قبول دارند لكن طبيعت را مهار مى‏كنند به طورى كه در تحت الوهيت مهار بشود،در تحت عالم بالاتر باشد. همان استفاده‏اى را كه ماها كه اطلاعى از آن واقعيات نداريم از اين عالم طبيعت مى‏كنيم آن آدمى كه از ما عداى طبيعت هم اطلاع دارد همين استفاده را مى‏كند با فرق اينكه، اين كه استفاده مى‏كند نظرش به همين طبيعت است و او كه استفاده ميكند طبيعت را آثار آن عالم مى‏بيند و حق تعالى را در طبيعت مشاهده مى‏كند.

    اينهمه جنگ‏هايى كه در اسلام شده است و زحماتى كه اولياء خدا كشيده‏اند و اينها براى اينكه اسلام را پابرجا كنند، احكام اسلام را پياده كنند آنهم براى اينكه انسان‏ها را هدايت كنند به يك واقعياتى كه اطلاع بر آن ندارند، راه را نمى‏دانند، آنها مى دانند راه را اينطور بايد بروند.

    تكليف بر تحقق عملى احكام اسلام در كليه امور فردى و اجتماعى‏

    ما تا حالا كه اين جمهورى اسلامى را، همه شماها زحمت كشيديد و همه قشرهاى ملت متحد شدند با هم و خون‏ها را دادند و زحمت‏ها كشيدند و زجرها را كشيدند و اين سد را شكستند و رأى به جمهورى اسلامى هم دادند، اين براى اين نبود كه فقط حريف را از ميدان در بكنند و خودشان به جاى او بنشينند، اين براى اين بود كه يك رژيم فاسد راتبديل كنند به يك رژيم صحيح، رژيم عادل كه وقتى رژيم عادل تحقق پيدا كرد و احكام اسلام آنطورى كه بايد تحقق پيدا كرد، آنوقت افراد اگر عمل كنند، راه صحيح واقعيت را پيدا مى كنند و رژيم هم اگر چنانچه اسلامى باشد و عمل، عمل اسلام باشد و همه نظام، نظام اسلام باشد، يك نظام عادلانه‏اى كه به هيچ يك از افراد تعدى نشود، در هر اداره‏اى برويد آنجا اسلام را ببينيد، در هر بنگاهى برويد آنجا هم ببينيد اسلام هست، اينكه حكومت مى‏كند اسلام حكومت بكند،غير اسلام در كار نباشد. ما تا حالا نرسيديم به اين. ما رأى داديم به اينكه جمهورى اسلامى باشد، حالا هم رژيم ما جمهورى اسلامى است اما اينطور نيست كه ما تا رأى داديم، جمهورى اسلامى، يك جمهورى اسلامى شده باشد، فقط نظام الان نظام جمهورى اسلامى و دنيا هم شناخته ايران را به اينكه اينجا رژيمش جمهورى اسلامى است اما اسلام كه اين را نمى‏خواسته كه ما

    صحيفه نور ج 8 صفحه 83

    يك رأى بدهيم و بگوئيم جمهورى اسلامى، اسلام مى‏خواسته كه در رژيمش اينطور باشد كه هر جا پا بگذارى احكام اسلام باشد،غيرش نباشد. اگر ما با همه زحمت‏ها با همه خون دادن‏ها به اين جا رسيديم كه جمهورى اسلامى، و باز رهايش بكنيم تمام كارهايمان هدر رفته،يعنى طاغوت فرق نمى كند كه محمدرضا باشد يا من و شما. حيطه شعاع عمليات مختلف است يك كسى طاغوت است در خانواده خودش، يك كسى طاغوت است در خودش و همسايه‏هايش، يك كسى طاغوت است در محله‏اش، يك كسى در شهر، يك كسى هم در يك استان، يك كسى هم در سطح كشور. در طاغوتى فرقى نيست، در شعاع عمل فرق است. همين طاغوتى كه در خانواده خودش طاغوت است، اگر دستش برسد در محله هم طاغوت است، اگر دستش برسد، در همه سطح كشور طاغوت است، براى اينكه خودش وقتى طاغوت هست ديگر شعاع عمل كم و زيادش پيش او فرقى ندارد، دستش نمى‏رسد، دستش برسد همان كارهايى كه محمد رضا مى‏كرد، اين آدم هم همان كارها را مى‏كند تا تربيت اسلامى و انسانى و تحت تربيت انبيا كسى نباشد، دستش نمى‏رسد و الا وقتى دستش برسد همه آن كارها را مى‏كند حالا هم خيال مى‏كند نمى كند. اين آدمى كه در منزل خودش ظلم مى‏كند،در منزل خودش تعدى بر اولادش،بر فرزندش، بر خادمش مى‏كند اين اگر زيادتر بشود خدمه‏اش ،زيادتر بشود اولادش، زيادتر بشود تابعش همان قدر كه آنها زيادتر شوند اين وسعت ظلمش زياد مى‏شود، براى اينكه آدم ظالم است. ظالم اگر ده نفر تحت سيطره‏اش باشند، ظلمش به اندازه ده نفر است، اگر سى و پنج ميليون جمعيت هم باشند، ظلمش به اندازه سى و پنج ميليون نفر است،آدم، همان آدم است براى اينكه آدم نشده است، يك موجودطاغوتى شيطانى است. اين موجود طاغوتى شيطانى اگر تحت سيطره انبيا نرود، تحت تعليم و تربيت انبيا نرود هيچ فرقى مابين اين فرد با آن فردى كه يك عالم را دارد مى‏چاپد، در روحيات نيست، در عمل هست از باب اينكه اين دستش نمى‏رسد، او دستش مى‏رسد. اينهايى كه مثلاً فرض كنيد در ايران سيطره داشتندمثل محمد رضا اگر در عراق هم سيطره‏اش مى‏رفت همين ظلم‏هايى كه اينجا مى‏كرد آنجا هم كرد،اگر در همه ممالك اسلامى هم سلطه پيدا مى‏كرد همين كارهايى كه اينجا كرد در همه مى‏كرد اگر در همه عالم هم سلطه پيدا مى‏كرد همان مطلب بود. مى بينيد كه اين ابرقدرت‏ها كه دستشان را همه جا دراز كنند، دستشان را همه جا دراز مى‏كنند براى چاپيدن، آن آدمى كه چاپيدنش يك حدود خاص داشت وقتى كه شد رئيس، يك قدرى وسعت پيدا مى‏كند و همان كارها را هم آنجا مى‏كند. گمان نكنيد كه من و شما اگر دستمان برسد به آنها نكنيم، تا آدم نشويم همان حرف هست، بايد همه فكر اين معنا را بكنيم كه رژيممان را رژيم اسلامى بكنيم. رژيم اسلامى به اين است كه اين افرادى كه در كار هستند، اين افرادى كه در اين رژيم سر كار هستند، مشغول به فرض كنيد كه خدمتگزارى هستند، كارمندهاى دولتى همه‏شان، هر كدام آنجا كه كار مى‏كنند كارشان كار اسلامى باشد، اين فكر نباشد كه حالا كه اين اداره آنجايش خراب است خوب، بگذاريد اينجايش هم خراب باشد، حالا كه آن آدم آنجا خلاف مى‏كند خوب، بگذار اينجا هم خلاف كند. همه ملكفيم، همه ما. اگر همه عالم خلاف بكنند،يك آدمى كه تربيت شده تحت مكتب

    صحيفه نور ج 8 صفحه 84

    انبياست او خلاف نمى كند، تمام عالم وقتى كه به هم بخورد و ظلم بشود، حضرت موسى خلاف نمى‏كند. از اينكه حالا همه دارند مى‏چاپند پس بايد من هم اين كار را بكنم، نه، در تربيت انبيا اينجور نيست، على بين ابيطالب سلام الله عليه همه عالم اگر كافر مى‏شدند به حال او فرقى نمى كرد جز غصه خوردن به اينكه چرا اينها دارند خلاف مى‏كنند و الا در مشى او هيچ تغييرى نمى‏كرد آن روزى كه تو خانه نشسته بود با آن روزى كه يك خلافت داراى آن وسعت كه ايران يك جزئش بود تا مصر و در حجاز و همه اينها تحت سيطره بود و از اروپا هم يك مقدارى، هيچ فرقى در حال روحى‏اش نبود كه حالا كه من داراى يك همچو چيزى هستم،بايد مثلاً چه بشود، هيچ ابداً در روح او هيچ فرقى نمى كرد براى اينكه روح، روح الهى بود. روح الهى در آن فرقى نمى كند كه يك جمعيت كمى تحت نظر او باشد يا يك دنيا باشد، در حال روحى او فرقى نمى كند، او موظف است عدالت كند، مى تواند با اين چهار تا كه هست عدالت بكند، اگر توانست با همه جا و همه جا عدالت را گسترش مى‏دهد. همه ما الان كه اسم جمهورى اسلامى روى خودمان گذاشتيم و رژيم سابق را فرستاديم بحمدالله به خارج و دفنش كرديم و ديگر هم زنده نخواهد شد انشاءالله، همه ما الان مكلفيم كه اين رژيمى كه ادعا داريم كه تحقق پيدا كرده، واقعيتش تحقق پيدا كند، از حد لفظ به حد معنا بيايد، از حد رأى به حد خارج بيايد. شما كه مأمورين يك وزارتخانه هستيد يك طور بايد عمل بكنيد، آنها هم كه در وزارتخانه ديگرند يك طور، همه بايد يك مأمورين اسلامى باشند. هر فرد بايد خودش را موظف بداند به اينكه اين كارى كه الان، اين كار جزئى كه پشت ميز نشسته به او محول است، اين كارى كه به او محول است به عدالت عمل كند، منتظر نشود كه وزير عادل بشود. وزير عادل باشد يا نباشد، شما بايد عادل باشيد. نخست وزير عادل باشد يا نه، براى خودش ضرر دارد و نفع دارد، آن حسابش عليحده هست، شما هم حسابتان عليحده است، پيش خدا حسابش عليحده است، پيش ملت هم حسابش عليحده است. شما كه اين كار جزئى، پيشخدمتى كه اين كار جزئى دستش هست، اين عدالت در آن كارش بايد بكند. آن رئيس اداره هم كه در آنجا نشسته آن هم عدالت در همان كار بايد بكند، منتظر نشود ديگران عادل بشوند تا او عادل بشود. مثل اين است كه من منتظر بشوم ديگران نماز بخوانند تا من نماز بخوانم، يا منتظر بشوم ديگران ناهار بخورند تا من ناهار بخورم. چطور وظايف طبيعى را آدم اينطورى عمل مى‏كند، وظايف طبيعى را هر كسى شخصى عمل مى‏كند. شما هيچ وقت انتظار كشيديد ديگران نفس بكشند تا شما بكشيد؟ ديگران نگاه كنند تا شما نگاه كنيد؟ هيچ همچو نيست. شما به حسب طبيعت‏تان وظايف طبيعى را شخصا عمل مى‏كنيد، وظايف الهى را هم همينطور است همانطور كه وظايف طبيعى را شخصا عمل مى‏كنيد وظايف الهى را شخصا شما موظفيد عمل كنيد بعلاوه موظفيد كه ديگران را هم وادار كنيد كه به اين كار در اين جا موظف نيستيد كه ديگران را وادار كنيد كه نگاه كن اما در آنجا موظفيد كه تعديل كنيد ديگران را هم تربيت كنيد. هر كدام ما موظفيم خودمان عمل كنيم و موظفيم ديگران را هم وادار كنيم، اگر يك همچو روحيه‏اى در يك ملتى پيدا بشود كه انشاءالله اميدوارم پيدا بشود، اگر يك همچو روحيه تعاون معنوى همانطورى كه در اين برهه‏اى كه انقلاب بود يك تعاون مادى پيدا شده بود،اين هم

    صحيفه نور ج 8 صفحه 85

    معنا بود، امامعاونت راجع به اين بود كه اينهائى كه مى‏آمدند در خيابان‏ها تظاهر مى‏كردند، خانه‏ها به آنها آب مى‏دادند، غذا مى‏دادند عرض كنم مردم كمك مى‏كردند و معاونت مى‏كردند، اگر يك روحيه معاونت معنوى پيدابشود در انسان، در همه، كه هر كس خودش را موظف بداند به اينكه علاوه بر اينكه خودش يك آدمى است كه مى‏خواهد عدالت بكند، وظيفه شناس است، پشت ميز كه نشسته كار خودش را كه مى‏كند و كار مردم را كه مى‏خواهد انجام بدهد، روى وظايف است، نه روى طمع است،نه روى ترس و خوف است، روى وظيفه است، آنطورى كه وظايف شخصى خود راآدم عمل مى‏كند براى خودش وظيفه مى‏داند كه براى بچه‏هايش لباس بخرد، اين يك وظيفه‏اى است پيش آدم، نه خوف است و نه طمع. اگر انسان، آن كسى كه متصدى يك كار ياست، وظيفه بداند اين را كه من حقوق مثلاً مى‏گيرم وظيفه‏ام اين است، نخيز، حقوق هم نمى گيرم وظيفه انسانى‏ام اين است، وظيفه اسلامى‏ام اين است كه حالا كه متكفل يك امرى شدم و يك دسته‏اى به من محتاجند كه كار آنها را راه بيندازم، كارها را تعويق نيندازم، همانقدرى كه مى‏توانم ،به هر ترتيبى كه جريان دارد، جريان بدهم با رفاقت، جلو وعقب انجام ندهم، خلاف عدالت نكنم، اگر جلو و عقب انجام بدهم اين همان كارهاى طاغوت است، طاغوت در يك چيز كم، در يك شعاع كم. چنانچه هر كداممان توجه به همين معنا داشته باشيم، هر كسى به خودش متوجه باشد، خودش را درست كند، اداره‏اى كه داراى پانصد نفر مأمور است، هر مأمورى آن كارى را كه به او محول است سرش را زير بيندازد و كارش را انجام بدهد، يك اداره درست مى‏شود، يك وزارتخانه درست مى‏شود، باقى درست مى‏شود، همه كشور درست مى شود.اگر يك همچو چيزى در يك كشورى پيداشد، اين كشور مترقى است كشور مترقى اين نيست كه سينماهاى كذا داشته باشد و آن كارهايى كه در آن مى‏شد، يا مترقى آن است كه مراكز فحشا آن قدر زياد باشد، مشروب خورى آنقدر زياد باشد اين انحطاط است، كشور مترقى اين است كه افرادش مترقى باشند، فرد مترقى آن است كه وظيفه شناس باشد، وظايف ادارى‏اش، وظايف الهى‏اش، اگر انسان وظيفه شناس شد يك انسان مترقى است، يك انسان عادل است. يك مملكتى اگر انشاءالله موفق بشويم، موفق بشويد به اينكه اين مملكت، همه وظيفه شناس بشوند و جمهورى اسلامى بشود. جمهورى اسلامى اين است كه اداره مالى آن هم اسلامى بشود، اداره عدليه‏اش هم اسلامى بشود. تحول بايد پيدا بشود،تحول در نظام و تحول در افراد كه اين نظام را مى‏خواهند پيش ببرند. به مجرد اينكه تحول در نظام هم باشد و تحول در افراد نباشد، فايده ندارد براى اينكه وقتى تحول در افراد نباشد،اگر حالا هم يك كسى، يك تحولى در نظام درست كند، فردا همين افرادند كه اين نظام را مى‏خواهند پيش ببرند، همين افراد، نظام را معوجش كنند، بر خلاف مى‏كنند.

    تحول در افراد، در روحيه افراد ميزان است و اين با اين است كه همه آقايان بناى بر اين بگذارند كه كارهايشان را روى وظيفه‏شان عمل بكنند، خودشان را ببينند در يك جمهورى اسلامى، ببينند در يك مملكتى هستند كه رأس اين مملكت امام زمان سلام الله عليه مراقبشان هست، مأمورهاى مخفى دارد، ملائكه الله مأمورند، خودش را تحت مراقبت ببيند، بگويد كه ما يك مملكتى الان هستيم

    صحيفه نور ج 8 صفحه 86

    كه يك مراقبى داريم معصوم و ماتحت مراقبت هستيم،اعمالمان بايد يك اعمالى باشد كه يك وقتى به عرض‏ايشان رسيد، راضى از ما باشند. در هر جا كه كار مى‏كنيد، شما براى مسلمان‏ها مى خواهيد خدمت بكنيد. دولت‏ها خدمتگزار مردم هستند، نه فرمانفرما. اين رژيم طاغوتى است كه مثلاً يك نخست وزيرش، يك رئيس جمهورش فرمانفرمايى بخواهد بكند. اين طاغوت، همين است. بله،اين مقدارى كه وظيفه هست كه امر و نهى بكند وظيفه است بكند، اما بخواهد زايد بر آن وظيفه فرمانفرمايى بكند، حالا كه رسيده به اينجا سوء استفاده بكند،اين همان رژيم طاغوتى است حالا دستش به زيادتر نمى‏رسد يا خوف دارد از اينكه مردم به او اشكال بكنند، اگر دستش باز بشود، همان كارهايى كه محمد رضا مى‏كرد شايد من هم بكنم اگر دستم برسد. تا تربيت يك تربيت صحيح نباشد، فايده ندارد. و شما آقايان انشاءالله من اميدوارم و از خودتان، رفقايتان، ديگران، سفارش كنيد همه كه ما الان در يك نظامى واقع شده‏ايم كه ما مى‏گوئيم ما اسلامى هستيم،شما يك گروه اسلامى هستيد الان. يك گروه اسلامى اگر همان ادعا باشد، خوب، همه عالم مى‏توانند ادعا كنند، مگر محمدرضا نمى گفت من مسلمانم، قرآن هم طبع مى‏كرد، خدمت حضرت رضا هم‏رفت و مى‏ايستاد و برايش زيارت نامه هم مى‏خواندند و نماز هم مى‏خواند و همه اين كارها را مى‏كرد اما نبود اينطور. ما اگر بخواهد رژيممان اسلامى باشد و اين ادعايى كه مى‏كنيم كه ما مسلم هستيم و ما طرفدار اسلام هستيم و طرفدار رژيم اسلامى هستيم بايد اين قدم راهم برداريم كه مهمش اين قدم است كه محتواى يك مملكتى اسلامى باشد، هر جايش برويم در مملكت اسلامى رفتيم، نه اينكه وقتى رفتيم، بازار ببينيم بازار همان بازار و همان رباخورى و همان اجحاف و همان گرانفروشى بيجا و همان‏ها و بعد هم فرياد مى‏كنند كه اسلام، بعد هم چراغانى مى‏كنند. خيال مى‏كنند با اين مى‏شود امام زمان را بازى داد، نمى‏شود. تا يك نورى در قلب ما پيدا نشود فايده ندارد، هر چه هم از اين اعمال بكنيم اعمال است. خير، از اين اعمال همه مى‏كنند بايد اين اعمال بشود، نه اينكه اينها نشود، اين اعمال بشود، پيوند با قلب داشته باشد، با قلبمان يك كارى كنيم كه اين عمل را قلب ما آورده باشد.

    در هر صورت ما الان در يك جمهورى لفظى اسلامى هستيم، نه جمهورى اسلامى، جمهورى، طرح جمهوريت است، حالا طرحش هست، طرحش هم حالا تمامى باز نيست. وقتى مملكت ما جمهورى اسلامى است كه همه چيزش اسلامى باشد. هر چه ناقص باشد جمهورى اسلامى ناقص ما داريم، حالا جمهورى اسلامى لفظى داريم. اگر چهار تا اداره‏مان درست بشود،يك جمهورى اسلامى ناقصى باندازه اين اسلامى شده، اگر انشاءالله همه آن اسلامى بشود آنوقت مدعى هستيم، ادعاى ما اين است كه جمهورى اسلامى و اين ادعا صحيح است و از ما مى‏پذيرند اين را و اين را هم نبايد هر يك فكر كند كه ديگران بشوند تا من بشوم، هر كس بايد آن كارى را كه مى‏كند، آن كار را خوب انجام

    صحيفه نور ج 8 صفحه 87

    بدهد. شما شبيه خوان‏هاى سابق راديده‏ايد، اين شبيه كه مى‏خواندند، شمر خوب آن بود كه خوب شمر باشد، اگر آن شمر بنا بود كه يك كارى بكند كه سيدالشهدا بايد كند،اين خوب شمرى نيست، سيدالشهدا بر حسب شبيه هم آن است كه آن عمل را خوب انجام بدهد، اگر آن عمل را خوب انجام بدهد يك شبيه خوان خوبى است. هريك ما بايد آن عملى كه دستش مى‏دهند خوب انجام بدهد،نرود سراغ اينكه ديگران چه مى‏كنند، بخواهد دخالت كند در كار ديگران. نه، دخالت در كار ديگران نكنيد، شما آن كارى كه به آن موظف هستى همان كار را خوب انجام بده، برادرت هم كه پهلويت نشسته اگر انجام خواست بدهد، ديدى يك خلافى مى‏خواهد بكند به او بگو كه آقا ما جمهورى‏مان اسلامى است. جمهورى اسلامى معنايش اين است كه عدالت باشد عدالت اين است كه اين آدمى كه الان احتياج به من دارد،از خارج آمده الان، از راه دور آمده،به اين اداره احتياج دارد، زود رسيدگى بشود به احتياج اين. اينطور نباشد كه يك كسى كه آشناى ما هست، جلو كارش را انجام بدهيم، يك كسى كه خير، غريبه هست، عقبتر انجام بدهيم و هكذا چيزهايى كه شما مى‏دانيد شود،اين چيزهايى كه مى‏شد، ديگر نگذاريد بشود.

    خداوند انشاءالله همه شما را حفظ كند، توفيق بدهد و اميدوارم كه همه ما با هم بتوانيم كه يك جمهورى اسلامى درست كنيم.

    والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  3. #653
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 8 صفحه 98

    تاريخ: 20/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع پاسداران انقلاب اسلامى سپيد دشت‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    شما برادران پاسدار كه از سپيد دشت آمده‏ايد، من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه سفيد رو باشيد. انشاءالله همه ما در اين نهضت، كارى بكنيم كه پيش خداى تبارك و تعالى سفيد رو باشيم. امروز ملتفت هستيد كه هر جا يك نغمه‏هاى ضعيف البته، اما ناراحت كننده هست و پاسدارها بحمدالله همه جا قدرت دارند و همه جا جلوگيرى مى‏كنند از اين ريشه‏هاى فاسدى كه در صدد توطئه هستند و با هوشيارى، ما از زحمات هوشيارانه شماها تشكر مى‏كنيم.

    و اميدوارم كه اين خدمت را كه خدمت به اسلام است و خدمت به امام زمان سلام الله عليه است به آخر برسانيد و برسانيم و همه با هم اين منزل را طى بكنيم و انشاءالله وكلائى كه، اشخاصى كه براى اهل خبره هستند، خوب تعيين بشود و قانون را خوب، به طورى كه با اسلام موافق باشد و با مصلحت مسلمين موافق باشد بررسى بكنند و انشاء الله تصويب بشود اساس مملكت كه عبارت از قانونش است. درست بشود و در اين مدت كه اين قانون بايد تصويب بشود و بعدش يك رئيس جمهور تعيين بشود و مجلس شورا تعيين بشود، از موارد حساسى است كه پاسداريش با شما آقايان است. همه بايد پاسدارى بكنيم لكن يك پاسدارى است كه از قوه جوان بر مى‏آيد، يك پاسدارى است كه از ماها كه با صحبت بايد، من از خدا مى‏خواهم كه شماها انشاءالله همانطورى كه اسمتان پاسدار است و در اين زيب شرافتمندانه وارد هستند، پاسداران امام زمان سلام الله عليه باشيد و خداى تبارك و تعالى شما را حفظ كند و سعادتمند كند، قدرت و قوه بدهد و همه در همين راهى كه نهضت باشد، در اين راه برويم و حفظ كنيم اين نهضت را و نگذاري

  4. #654
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 8 صفحه 94

    تاريخ: 19/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از نمايندگان كشورهاى اسلامى‏

    ايمان به اسلام و روحيه شهادت طلبى رمز پيروزى مسلمين در صدر اسلام‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من ابتدائا تشكر مى‏كنم از اينكه آقايان آمدند اينجا و از شعب آنها هم تشكر مى‏كنم. و بعد ما بايد ببينيم كه چه شد كه اسلام در صدر اول با يك جمعيت كمى و با يك دست خالى كه هيچ ساز و برگ جنگى نداشتند قريب نيم قرن گذشت و معموره را فتح كردند، و چه شد كه مسلمين بعدها با اينكه جمعيت‏هايشان خيلى زياد و ساز و برگ جنگى هم دارند و از حيث ذخاير هم غنى هستند و معذلك همه چيزشان را از دست داده‏اند. اين چه شد كه آنها آنطور و ما اينطور. علت اين است كه در صدر اسلام افرادى كه بارسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) بيعت كرده‏اند و بودند، اينها افراد كمى بوده‏اند لكن متعهد به مسلك خودشان و معتقد به اسلام و براى آنها طرح نبود اينكه زندگى بكنند ولو با هر ذلت و زحمت، اينها شهادت را براى خودشان سعادت دانستند و اين روحيه كه در آنها بود آنها را غلبه داد بر روم و ايران دو امپراطورى بسيار بزرگ، كه آن دو امپراطورى روم و ايران هر دو قويتر از حالاى اين دو معموره است و بعدها مسلمين كم كم آن قدرت ايمان را از دست دادند و وارد شدند در شوون دنيا و دلبستگى به همين ماديات و آنهائى هم كه مى‏نشستند و صحبت مى‏كردند و حالا هم كه ما اجتماع مى‏كنيم و صحبت مى‏كنيم، بحث‏هاى عددى است، يك بحث‏هائى نيست كه سازنده باشد. در اين ممالك اسلامى كه ممالك بسيار وسيعى هستند و قدرت‏هائى هم دارند وقتى كه انسان ملاحظه مى‏كند، مى‏بيند كه مسئله شعر و خطابه و فلسفه و آنهائى كه ديگر خيلى چيز هستند، عرفان و امثال اينها مطرح است و آن چيزى كه در صدر اسلام رمز پيروزى بود مطرح نمى‏شود.اگر آنكه در صدر اسلام در اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و لشكر اسلام بود، عشر او در اين مملكت اسلامى بود، قدرتى بودند كه از تمام ابرقدرت‏ها مقدم بودند لكن بكلى آن روحيه ايمان را از دست دادند و آن كه خيلى مؤمن بود آن بود كه به مسجد برود و از مسجد برگردد منزل و دعا بخواند، ديگر آن جهاتى كه در صدر اسلام مطرح بود اصلاً در بين ممالك اسلامى مطرح نيست، الان هم مطرح نيست. الان هم وقتى كه مجالسى كه تهيه مى‏شود براى اينكه ببينند بايد چه بكنيم، از حدود نطق (و هر كه بهتر نطق بكند) معلوم نيست بيشتر باشد، همچو نيست كه واقعاً رسيدگى بكنند به اينكه چرا ما عقب افتاده هستيم و چرا و چه چيز ممكن است كه ما را از اين عقب افتادگى نجات بدهد، طرح بكنيم و دنبالش

    صحيفه نور ج 8 صفحه 95

    برويم، عمل بكنيم. نه در هر سالى، هر چند سال يك جلسه‏اى درست بكنيم و هر كس هم از هر جا بيايد يك مقدارى خطابه و شعر و يك مقدار هم از مسائل اسلامى و احتياجات مسلمين و بعد هم كه از آن مجلس خارج شدند ديگر اصلش همه چيزها مغفول عنه بمانند. بايد بگوئيم كه دشمن‏هاى اسلام، ممالكى كه به اسلام سلطه پيدا كردند و به مسلمين، آنها مرد عمل بودند، نه حرف، و مسلمين در اين بعد از صدر اول مرد حرف بودند، نه عمل. خيلى خوب شعر مى‏گفتند، خيلى خوب خطابه مى خواندند وقتى هم مطرح مشكلات مى‏شد، خيلى هم خوب طرح مى‏كردند امااز حدود گفتار خارج نمى‏شد، به عمل نمى‏رسيد. اگر از حدود گفتار خارج مى‏شد نمى‏تواند انسان باورش بيايد كه بيشتر از صد ميليون عرب در مقابل اسرائيل آنطور زبون باشند و انسان نمى‏تواند باور كند كه با داشتن همه چيز، و احتياج غرب در بسيارى از امور به ممالك اسلامى، اينها همه تحت سلطه آنها باشند با داشتن جمعيت‏هاى زياد و ذخاير زياد. اين نيست جز اينكه آن روحيه‏اى كه در صدر اسلام بود و منشاء غلبه شد، آن روحيه را ما از دست داديم. دليل بر اينكه يك همچو روحيه‏اى مى‏تواند غلبه كند بر مشكلاتش، قصه ايران است. اگر در ايران هم مثل سابق، مثل سالهاى گذشته تمام مسائل بر مى‏گشت به اينكه مشكلات گفته بشود و هيچ عمل نشود، مصيبت‏ها را ذكر بكنند و بروند منزلشان بخوابند، اگر اينطور بود الان هم زير بار همان رژيم و همان گرفتارى‏ها بوديم لكن خداوند خواست كه اين ملت از حد حرف به حد عمل بيايد و آن روحيه‏اى كه در صدر اسلام بين مسلمين بود، تا حدودى در اين ملت پيدا شد و همان رمز پيروزى يك مشت فاقد همه چيز بر يك قدرتهاى شيطانى بزرگ، همان روحيه كه در صدر اسلام بود و مسلمين دنبال شهادت مى‏رفتند، جنگ مى‏رفتند و اگر از جنگ بر مى‏گشتند شايد پيش خودشان معلوم بودند، اين تا يك حدودى در ايران پيدا شد به طورى كه جوان‏هاى برومندى كه اول جوانى‏شان بود و هست چه در آنوقتى كه من نجف بودم و چه حالا كه ايران هستم و چه قبل از اين پيروزى و چه بعد، اينها از من مى‏خواهند كه دعا كنم شهيد بشوند و جدا دعا ميخواهند و بعضى‏ها تأسف مى‏خورند، اظهار تأسف مى‏كنند كه ما نشديم. اين روحيه تا در مسلمين پيدا نشود همينند كه هستند، مجلس‏ها اثرى ندارد، اجتماعات اثرى ندارد، كنفرانس دولت‏هاى مختلف و اجتماعاتشان اثرى ندارد، صحبت است. دل خوش كردن به اين چيزها موجب تنفر ما شده است و مى‏شود. مسلمين فكرى بكنند كه اين تحول در آنها حاصل بشود، تحول از خوف به شجاعت و تحول از توجه به دنيا به ايمان به خدا. منشاء همه پيروزى‏ها همين كلمه است، ما متحول بشويم به يك موجودى اسلامى انسانى با ايمانى كه خداوند تبارك و تعالى از ما خواسته است، والا شما تشريف مى‏آوريد اينجا با ما صحبت مى‏كنيد ما هم با شما صحبت مى‏كنيم دردها را گوئيم و درمانش هم گاهى گفته مى‏شود لكن شما كه ميرويد و ما كه اينجا هستيم هيچ ديگر در فكر اين نيستيم كه يك عملى انجام بگيرد.

    منشاء مصائب و گرفتارى‏هاى مسلمين‏

    اضافه بر همه اين مسائل قضيه دولت‏هاى اسلامى است كه مصيبت مسلمين بسيارش از

    صحيفه نور ج 8 صفحه 96

    دولت‏هاى اسلامى سرچشمه مى‏گيرد. دولت اسلامى كه بايد با هم همصدا باشند، همفكر باشند، همه از يك ديانت، صاحب يك كتاب، و همه هم مى‏بينند كه با اختلافاتى كه بينشان هست ديگران نتيجه مى‏گيرند، درد را مى‏دانند لكن دنبال دوا نمى‏روند، بلكه هر روز اختلافاتشان بيشتر مى‏شود و جدائى از هم بيشتر پيدا مى‏كنند و دولت‏هاى بزرگ هم حرفشان همين است كه ماها از هم جدا باشيم و با هم بلكه دشمن باشيم و اشتغال پيدا كنيم به حال هم و آنها استفاده كنند. بايد مسلمين فكر اساسى براى خودشان بكنند و دولت‏هاى اسلامى فكر اساسى بكنند. فكر اين نباشند كه چند روزى كه هستند مرفه باشند و داراى سلطه بر كشور خودشان، و اين درد تفرق را خودشان دوا كنند، والا هيچ علاجى ديگر نيست در كار و هيچ مجلس و هيچ كنفرانس و هيچ اجتماعى اثرى نخواهد گذاشت. من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه مسلمين را عموماً و دولت‏هاى اسلامى را خصوصاً بيدار كند و بر مشكلات خودشان غالب بشوند و اسلام آنطور كه هست در ممالك اسلامى تحقق پيدا بكند، آن‏طور كه در صدر اسلام بود.

    (آنگاه يكى از نمايندگان سخنانى را به زبان عربى معروض داشت و امام در پاسخ وى فرمودند:)

    بله يكى از مشكلات كه باز مسلمين، من گرفتارش هستم و مشكله دولت و ملت است، و دولت‏ها در آن قدرى كه ما اطلاع داريم و شما هم مطلع هستيد، دولت‏ها، دولت‏هائى هستند كه با ملتشان تفاهم ندارند، معامله دولت‏ها با ملت‏ها، معامله دشمن بادشمن است، ملت پشت مى‏كند بر دولت و دولت مى‏خواهد تحميل كند بر ملت از اين جهت ملت‏ها پشتوانه دولت‏ها نيستند بلكه معامله دشمن با دشمن مى‏كنند و اين موجب ضعف دولت‏هاست. ما ديديم كه اين پدر و پسر كه در ايران حكومت كردند، حكومت جابرانه، هم در زمان پدر همچو ملت پشت به او كرده بود كه وقتى متفقين آمدند و همه جهات مملكت ما در خطر بود، وقتى كه رضا شاه رفت مردم شادى كردند و شكست او را در جنگ با شادى تلقى كردند براى اينكه او را هم دشمن خودشان مى‏دانستند و محمدرضا وقتى كه با قدرت مردم بيرون رفت، مردم در روز رفتن او مثل عيد رفتار مى‏كردند و عيد گرفتند و اين يك مطلبى است كه در اكثر دولت‏هاى اسلامى (اگر نگويم در همه) هست كه دولت‏هاى اسلام ما با ملتشان هيچ تفاهم ندارند، معامله دشمن با دشمن است، ملت از آنها فرار مى‏كنند آنها مى‏خواهند به ملت تحميل كنند. و اين هم يكى از مشكلاتى است كه در ممالك ما هست و شايد حلش به اين زودى‏ها امكان نداشته باشد. ما الان كه يك دولتى داريم كه با مردم تفاهم دارد، الان تظاهرات مردم در خيابان‏ها له اوست در عين حالى كه خيلى نتوانستند تاكنون براى ملت كارى بكنند لكن ملت با او موافق است، با دولتشان موافقند، پشتيبان آن هستند يعنى يك دولت ملى است، يعنى دولتى است كه يك ملت پشت سرش هست، و اما اگر حساب بكنيد در ساير ممالك اكثراً (اگر همه نباشند) مسأله اينطور نيست، مردم با رضاى نفس از آنها پشتيبانى ندارند، آنها هم مصالح مردم را نمى‏خواهند مصالح خودشان رامى‏خواهند و تا اين مشكل هست باز ما به همين حال هستيم و باز من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه اين مشكل حل بشود.

    صحيفه نور ج 8 صفحه 97

    دولت‏ها توجه بكنند به اينكه چه شد كه اين قدرت شيطانى از بين رفت و ملت ما غلبه كرد. اين براى اين بود كه ارتش او هم وقتى كه ملت را ديد يك طرف مى‏رود، پشت به او كرد، قواى خودش بر خود او پشت كرد چون كه ديدند كه ملت يك راهى دارد و آنها راه مخالف. از اين جهت اينها غلبه كردند و دولت‏ها اگر چنانچه با مردم تفاهم كنند و خدمتگزار مردم باشند، مردم پشتيبان آنها هستند و شكست براى آنها ديگر نيست لكن مع الاسف، هم دست‏هاى خارجى نمى‏گذارند و هم عدم رشد خودمان.

    و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  5. #655
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 8 صفحه 100

    تاريخ: 20/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع كاركنان پالايشگاه تبريز

    تغيير روحى ملت‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    ما بايد فكر بكنيم كه چه كرديم و بعد از اين كار چه بايد بشود و بعد ما چه تكليف داريم. آنكه ملت ما انجام داده است يك امر اعجاز آميزى است كه به حسب قواعد طبيعى نمى‏شد يك همچو امرى واقع بشود، براى اينكه يك ملتى بود اولاً خيلى ترسناك از سازمان‏ها و اينها، كه وقتى اسم سازمان را مى‏شنيد، هر كس مى‏شنيد شايد به خودش مى‏لرزيد و ثانياً نداشت هيچ چيزى كه مقابله كند با يك قدرت بزرگ. معذلك، هم در روحيه متبدل شد به يك موجود ديگرى و يك موجود ترسو به يك موجود شجاع، يك موجودى كه از سايه پليس مى‏ترسيد، متبدل شد به يك موجودى كه با شاه در افتاد و بيرونش كرد و ثانياً هيچ نداشت و آنها همه چيز داشتند و يك كارى انجام داديد.

    نياز به مهلت و صرف وقت برا اصلاح آشفتگى‏هاى پس از انقلاب و پاكسازى دستگاه‏هاى دولتى‏

    خوب حالا يك انقلابى شما كرديد و يك پيروزى بسيار مهمى به دست آورديد. پشت هر انقلابى يك آشفتگى‏هاى بسيار زيادى هست و بحمدالله آشفتگى‏هايى كه در اين انقلاب ماست خيلى كم است اما خودش فى نفسه زياداست، اما وقتى كه مقايسه بشود با آشفتگى‏هايى كه در انقلابات دنيا واقع شده است اين كم است نسبت به آنها. و بعد از اين انقلاب و هر انقلابى كه اين آشفتگى‏هست و خصوصاً انقلاب ما كه خرابكارى اينها كردند و رفتند، قرض‏هاى زياد گذاشتند، نيروى انسانى ما را عقب زده بودند، اقتصاد ما را ورشكسته كرده بودند، ارتش به يك صورت ديگر در آمده بود همه قوا و همه جهات در هم و بر هم، همه وزارتخانه‏ها يك جاهاى بسيار ناراحت كننده. و حالا كه انقلاب حاصل شد و مى‏خواهيد همه چيز منقلب بشود ديگر، همه چيز بخواهد منقلب بشود نمى‏شود كه يكدفعه بشود. شما فرض مى‏كنيد كه ما مى‏خواهيم همه وزارتخانه‏هايى كه هستند اينها اشخاصى كه در آنجامثلاً طاغوتى بودند، اينها عوض بشوند و يك اشخاص ديگرى بيايند. اينها پنجاه سال زحمت كشيدند كه ما آدم نداشته باشيم حالا دولت به زحمت افتاده است كه چه بكنند. گردش مى‏كنند اين طرف، آن طرف يكى را بردارند، يكى را مى‏گذارند. بخواهند يكدفعه در را باز كنند و بگويند همه برويد، خوب به هم‏

    صحيفه نور ج 8 صفحه 101

    مى‏خورد اوضاع، با تدريج اينها دارند عمل مى‏كنند، دولت شب و روز زحمت مى‏كشد، حسن نيت دارند، زحمت مى‏كشند لكن امورى است كه با تدريج بايد درست بشود. به اين زودى نبايد ما توقع داشته باشيم كه يك رژيمى رفته و همه چيز را هم خراب كرده و اينهمه هم قرض گذاشته براى اين مملكت، حالا تا اين پايش را بيرون گذاشت تمام كارها درست بشود. و البته آنهايى كه طمع به اين مملكت دارند به اين زودى دست بردار نيستند، آنها توطئه مى‏كنند، اسباب فساد ايجاد مى‏كنند، اسباب شلوغى و ناراحتى ايجاد مى‏كنند، نمى‏گذارند كشت بشود، وقتى كشت شد نمى‏گذارند بر دارند، وقتى برداشتند مى‏سوزانند. اينها همه امورى است كه بعد از انقلاب هست در كار شما نبايد قدرت ايمانى‏تان را هيچ در آن تزلزل ايجاد كنيد. شما قوى باشيد، شما پيروز هستيد، اينها رفتنى هستند منتها تحمل زحمت مى‏خواهد. شما پنجاه سال ظلم كشيديد و حرف نزديد، نتوانستيد هم حرف بزنيد. پنجاه سال از شهربانى و از ارتش و ازژاندارمرى و از سازمان بالخصوص همه ما رنج برديم، همه ما زحمت كشيديم، حبس رفتند رفقاى شما، شكنجه ديدند رفقاى شما پنجاه سال اينطور بود، حالا پنجاه سال اين كارها شده است و شما هيچ وقت خطابه نخوانديد كه چرا اينجورى مى‏شود، حالا پنج ماه است، پنجاه ماه هم نيست، پنج ماه است كه اينها رفته‏اند، آنوقت هم خرابى كرده‏اند و رفته‏اند، شما با آن قدرت و قوه الهى كه خدا به شما داده به پيش برويد. دولت از يك طرف و شماها از يك طرف و ماها از يك طرف همه با هم مجتمع اين نهضت را پيش ببريم و انشاءالله همه چيز درست بشود و همه اين چراها جواب داده مى‏شود. اشكالات وارد است اما وقت دارد.

    ارجحيت تدوين قانون اساسى و انتخاب نمايندگان مؤمن و اهل علم بر ساير امور

    الان شما بايد همه قدرت‏تان راصرف بكنيد براى اينكه الان قانون اساسى بايد، اساس مملكت بايد درست بشود، اساس مقدم بر اينطور چيزهاست. الان قانون اساسى را بايد درست بكنيد، اشخاص خبره را فكر بكنيد چه اشخاصى بايد انتخاب بكنيد، اشخاص سالم، اشخاصى كه نه شرقى باشند نه غربى باشند، اعتقاد به جمهوريت اسلامى داشته باشند، ايمان به خدا داشته باشند، اهل علم باشند، امثال ذلك، انشاءالله وقتى مجلس درست شد و قانون اساسى درست شد و رئيس جمهور درست شد، اينها هم بتدريج درست شود. قدرت الان دست خود شماست و اينها هم هيچ آدمى نيستند كه بتوانند كارى بكنند.

    خدا انشاءالله همه‏تان را حفظ كند. موفق باشيد.

    و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  6. #656
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 8 صفحه 102

    تاريخ: 21/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع برادران اهل مريوان و سنندج و پرسنل گران 62

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    شما مى‏دانيد كه الان موقع حساسى است كه بايد ما اين مراحلى كه پيش داريم، جلو برويم و بايد در اين مراحل اوليه كه قانون اساسى و خبرگان و مجلس شوراى ملى و رئيس جمهور و اينهائى كه اساس يك مملكت است، اينها را ما الان جلو داريم و بايد همه برادرها با هم متحد باشيم و اين مسائل را پيش ببريم. در يك همچو موقع حساسى دشمن‏هاى شما و ما در صدد هستند كه نگذارند اين مراحل پيش برود و لهذا ديديد كه در رفراندم شلوغكارى كردند و الان هم مى‏خواهند شلوغ بكنند و نگذارند مسائل اسلامى پيش برود.

    اينها از اسلام مى‏ترسند براى اينكه اسلام دين برابرى و برادرى است و در آن اصلاً نژاد مطرح نيست. كرد و فارس، ترك و عرب و فارس ابداً در اسلام مطرح نيست و آن چيزى كه در اسلام مطرح هست تقوا و صفا و برادرى و برابرى است. و اينها مى‏دانند كه اگر اسلام به آنطورى كه هست، در اين مملكت تحقق پيدا بكند، دستشان كوتاه خواهد شد. آنها مى‏خواهند كه همان قلدرى‏هائى كه در سابق مى‏كردند، همان چپاولگرى‏هائى كه مى‏كردند همان‏ها را ادامه بدهند يا برگردانند و تنها اسلام است كه مى‏تواند جلو اينها را بگيرد از اين جهت اينها مى‏خواهند يك شلوغى‏هائى بكنند، يك نفاق‏هائى ايجاد كنند، يك اختلاف‏هائى ايجاد كنند كه اين مراحل ابتدائى نگذرد و منعكس كنند در خارج كه ايران نمى‏تواند خودش را اداره كند. با تبليغاتى كه در خارج و در خارج از مرزها و در داخل هم يك مقدارى بكنند اين است كه اينها رشد ندارند. ايران باز رشد اينكه خودش. خودش را اداره بكند ندارد محتاج به اين است كه يك كسى، يك قيمى بيايد او را اداره بكند، و مى‏خواهند همان مسائل را برگردانند. امروز روزى است كه ما، همه برادرها، برادرهاى مرزنشين و مركز نشين با هم همانطورى كه در ابتداء نهضت همه با هم بوديد و همه با هم اين نهضت را پيش برديد از حالا به بعد هم اين نهضت را پيش ببريد به طورى كه يك حكومت اسلامى مستقر شود. الان يك حكومت انتقالى است، بايد قدرت را انتقال بدهد، يك حكومت اسلامى مستقر ما پيدا بكنيم با قوانين اسلام آنوقت خواهيد و خواهند دنيا فهميد كه آن رژيمى كه عدالت پرور است، آن رژيمى كه براى دهقان بيشتر مقام قائل است تا براى بالاترى‏ها آن رژيم اسلام است. آن رژيمى كه اصلاً در آن گروه‏ها و زبان‏ها هيچ در آن مطرح نيست اسلام است. ما بايد كوشش كنيم كه اين مطلب را به دنيا ثابت كنيد كه مملكت ما يك مملكتى است كه‏

    صحيفه نور ج 8 صفحه 103

    متحول شد از رژيم طاغوتى به رژيم اسلامى انسانى و محتوايش، واقعش تغيير كرده، تحول واقعى. فقط اسم نبود كه ما بگوئيم جمهورى اسلامى، نه ما مى‏خواهيم تمام قواعد اسلامى همانطور كه در صدر اسلام بوده است در ايران تحقق پيدا بكند و ما ارائه بدهيم به دنيا كه اسلام اين است، اسلام مترقى اين است، احكام مترقى اسلام اين است. آن كه به حال مستمندان و ضعفا بيشتر عنايت دارد تا به حال ديگران، آن كه طرفدار مستضعفين است، آن رژيمى كه مى‏خواهد مستضعفين را از قيد و بند آن گرفتارى‏ها بيرون بياورد آن اسلام است. آن كه پيشش اصلاً مطرح نيست مرزنشينى و مركز نشينى، بالانشينى و پائين نشينى پيشش مطرح نيست اسلام است آن كه وقتى حكومتش، راسش مثل رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) وقتى كه با اينكه راس بود، بااينكه اداره يك كشور ميكرد وقتى كه مى‏آمدند در يك مجلسى كه نشسته بودند اصحاب حضرت و حضرت نشسته بودند، بالا و پائين معلوم نبود چيه. مى‏آمد مى‏گفت كدام يكى‏تان پيغمبر هستيد ؟ از باب اينكه دور مى‏نشستند اصحابشان با خودشان، همه با هم دور هم مى‏نشستند. يكى بالا و يكى پائين، يكى اين زيرش باشد نبوده است، روى همان زمين و اگر هم يك بوريائى بوده، بورياى آنوقت براى مسجد بوده روى آن بوريا همه مى‏نشستند دور هم و از همان مسجد كه اينطور زندگى مى‏كردند تجهيز قوا مى‏كردند و ممالك را مى‏گرفتند. يك همچون حكومتى ما مى‏خواهيم كه اينطور باشد كه اين طبقات مختلفه‏اى كه چپاولگرند يك دسته شان ،اينها نباشد و اين دهقان‏ها به حالشان رسيدگى بشود، اين مستمندها، اين زاغه‏نشين‏ها. شما بدانيد كه در خود تهران الان زاغه‏نشين‏هائى هست كه در كردستان شبيهش را نمى‏بينيد، در اطراف خودتان شبيهش را نمى‏بينيد، آنقدر اينها مستمند هستند و همه اينهارا اين شاه مخلوع ايجاد كرد، به اسم اصلاحات ارضى همه اين گرفتارى‏ها را براى اين مستمندها پيش آورد. من اميدوارم كه بعد از اينكه ما الان بنا بگذاريم همانطور كه تا حالا بوده است كه الان صف خودمان را محكم نگه داريم، شما كه در مرز هستيد و اميدوارم كه مرزها را شما خودتان باقدرت خودتان حفظ كنيد و ماها كه در اينجا هستيم همه يك كلام داشته باشيم و او اسلام، جمهورى اسلامى، برگشت به صدر اسلام. وقتى كه اين را داشته باشيم اين مسائل خود به خود حل مى‏شود ديگر آن مسائلى كه اينها بخواهند پيش بياورند، وقتى قوانين اسل

  7. #657
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 8 صفحه 104

    تاريخ: 21/4/58

    فرمان امام خمينى به حجت الاسلام موسوى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب حجت الاسلام آقاى سيد محمد موسوى دامت افاضاته مقتضى است جنابعالى تشريف ببريد در سازمان راديو و تلويزيون باهمكارى جناب آقاى قطب زاده‏امور و برنامه‏هاى آنجا را تنطيم كنيد كه موجب شكايت مردم نباشد. البته توجه داريد كه اين دستگاه اسلامى است و بايد جدا از برنامه‏هاى انحرافى احتراز شود. توفيق جنابعالى را خواستارم.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  8. #658
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 8 صفحه 112

    تاريخ: 22/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروه كثيرى از اقشار مختلف مردم‏

    هوشيارى در مقابل وقوع توطئه‏ها در آستانه تعيين سرنوشت ملت واسلام‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    در آستانه بررسى قانون اساسى، در آستانه تعيين خبرگان براى بررسى از قانون اساسى، در آستانه تعيين سرنوشت ملت ما و سرنوشت اسلام، در آستانه سرنوشت استقلال ايران، توطئه‏هايى را در كار بينم. در اين موقع كه از هر وقت حساستر و سرنوشت ملت ما در اين موقع بايد تعيين شود و اساس مملكت ما بايد تعيين شود، توطئه در دست اجر است. ملت هوشيار باشد. حمله‏هايى مستقيماً بر بعضى قوانين اسلام، حمله‏هائى بر من، اهانت‏هايى بر من براى اينكه اغتشاش ايجاد كنند.من به ملت ايران اخطار مى‏كنم و تاكيد مى‏كنم كه اگر چنانچه هر كس با هر عنوان در اين موقع حساس به من اهانت كند و بخواهد تفرقه ايجاد كند نبايد در اين موقع عكس العمل نشان دهيد. در اين دو روز بعضى مراجعات شد كه براى بعضى مجلات كه اهانت كرده‏اند، عكس العمل نشان دهند و من در اين موقع حساس جايزنمى دانم. بدخواهان گمان نكنند كه بتوانند صفوف فشرده ملت ما را با اين دسيسه‏ها به تفرقه بكشند. ملت ايران بايد با هوشيارى اين مراحلى را كه داريم طى كند.اگر فر ضا به من سب كنند يا عكس مرا بسوزانند يا به من حمله كنند، در اين موقع حساس كسى حق ندارد عكس العمل نشان بدهد. دشمن در كمين است و در توطئه، مى‏خواهند اذهان شما را از طريقى كه داريد و از راهى كه براى نجات اسلام است و داريد طى مى‏كنيد منحرف كنند. مى‏خواهند نهضت را از طريق خودش منحرف كنند. مى‏خواهند شما را سرگرم كنند به مسائل ديگرى غير از مسائل اساسى . در اين چند روز من مى‏بينم كه گروه‏هاى مختلفى مى‏آيند و شكايات مختلفى دارند، اين را من، من باب اتفاق نمى دانم. اهانت به بعضى از احكام اسلام و اهانت به من و شكايات متعدد از امورى كه در كشور گذرد، من باب اتفاق نيست، نقشه است، توطئه است. نقشه براى اينكه شما را از راه مستقيمى كه داريد، از اين نهضتى كه داريد منحرف كنند و به امور ديگر غير از اين امر مهم منصرف كنند. ملت ايران بايد با هوشيارى اين توطئه‏ها را خنثى كند. در اين روزها اجتماعاتى مى‏شود ، از طرق مختلفه مى‏خواهند ايجاد نفاق كنند، ايجاد هياهو كنند. ملت بايد با كمال خونسردى اين توطئه‏ها را و اين شيطنت‏ها را خنثى كند. اگر شما سرگرم كارهاى ديگر بشويد، اگر راجع به مسائل جزئى، راجع به مسائل تفرقه افكن توجه كنيد، از مسائل اصلى باز مى‏مانيد.

    صحيفه نور ج 8 صفحه 113

    بررسى قانون اساسى و تعيين خبرگان مسئله اصلى است‏

    مسأله اصلى ما طى كردن اين راه است، تعيين خبرگان است، بررسى قانون اساسى است و بعد از اين قدم، قدم‏هاى ديگر، بايد در هر قدمى همان مطلب را توجه بهش كرد ولو شياطين مى‏خواهند شما را به واسطه احساسى كه از بعضى از امور داريد شما را متوجه به مسائل ديگر بكنند و ايجاد اختلاف بين شما بكنند، توجه به اين كارها نداشته باشيد. تمام توجه، تمام توجه شما به بررسى از قانون اساسى و هر اشكالى كه در قانون اساسى داريد طرح كنيد و به مجلس سنا بفرستيد و بعد هم نمايندگان خودتان را تعيين كنيد، خبرگان را تعيين كنيد تا بررسى كنند از قانون اساسى. من توصيه مى‏كنم كه خبرگان خودتان را اشخاص متدين، اشخاص عالم، علماى بزرگ بلاد، اشخاصى كه نه به راست و نه به چپ انحراف دارند، اشخاصى كه به صراط مستقيم انسانيت، به صراط مستقيم اسلام، در صراط مستقيم اسلام هستند، اشخاص معتبر ، اشخاص امين، اشخاص و طنخواه، اشخاصى اسلام خواه، اين اشخاص را تعيين كنيد براى تعيين سرنوشت خودتان. امروز سرنوشت شما در دست خود شماست.

    لزوم حفظ خونسردى و احتراز از هرگونه تشنج و اختلاف كلمه‏

    امروز هر تشنج و هر اختلاف كلمه براى هر چيز كه باشد، بر خلاف مسير نهضت و انقلاب است، از آن احتراز كنيد. بى جهت نيست كه در يك همچو موقع حساس شياطين دست به هم داده‏اند تا اختلاف ايجاد كنند، بيخود نيست كه در بعضى مجلات اهانت به اسلام مى‏كنند. در اين موقع نبايد از خونسردى خودتان غفلت كنيد. خونسرد باشيد، ترتيب اثر به اين حرف شياطين ندهيد. انشاءالله در موقع خودش، ملت سرنوشت اين اشخاصى كه توطئه گرند تعيين خواهد كرد. شياطين بدانند كه در اين موقع ملت ما آرام است هر چه فحش بدهيد ملت خونسردى خودش را حفظ مى‏كند و بايد حفظ كند ، هر چه اهانت به اسلام بكنيد، در اين موقع حساس بايد ملت خونسردى خودش را حفظ كند و هيچ ترتيب اثر ندهد. من از قشرهاى مختلفى كه در اين هواى گرم، در اين مكان ضيق، با اين فشار و با اين زحمت مجتمع شده‏اند تشكر مى‏كنم و از خداوند تعالى سلامت و سعادت همه شما را خواستارم. خداوند همه شما را به سعادت ابدى برساند. خداوند دست شياطين را از اين مملكت قطع بكند. خداوند توطئه‏ها را خنثى بكند.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  9. #659
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 8 صفحه 114

    تاريخ: 23/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت اعزامى از كشور يوگسلاوى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من از ملت و دولت و اين هيأتى كه از آنجا آمده‏اند تشكر مى‏كنم و سعادت همه را از خداوند مى‏خواهم. نهضت ايران نهضت اسلامى است و نهضت اسلامى نهضتى است انسانى كه اگر اطلاع بر عمق آن پيدا بكند بشر، همه طرفدار او خواهند بود مگر آنها كه از انسانيت به دور هستند. برنامه دولت اسلامى آنست كه همه بشر به سعادت برسند و همه در كنار هم به طور سلامت و رفاه زندگى كنند. اسلام با همه كشورهايى كه در جهان هستند مى‏خواهد كه دوست باشد و دولت اسلامى با همه ملت‏ها و با همه دولت‏ها مى‏خواهد كه تفاهم و ارتباط صحيح داشته باشد در صورتى كه آنها متقابلاً احترام دولت اسلامى را مراعات كنند. برنامه جمهورى اسلامى اينست كه يك دولتى بوجود بيايد كه با همه قشرها به عدالت رفتار كند و امتياز بين قشرها را ندهد مگر به امتيازات انسانى كه خود آنها دارند. ما اگر موفق بشويم و جمهورى اسلامى را با محتواى اسلام پياده كنيم و يك حكومت اسلامى به تمام معنا در ايران بپا كنيم اين الگو خواهد شد از براى همه كشورها كه معنى دمكراسى را به آن معناى حقيقى، نه به آن معناى طرحى بدون حقيقت، و معنى آزادى را به آن معناى حقيقى، نه به آن معنايى كه براى اغفال ديگران است، انشاءالله پياده بشود. ما اميدواريم كه با همه ملت‏ها و دولت‏ها با حسن جوار، با حسن نيت و با حسن رفتار و با ارتباطات حسنه رفتار كنيم و دولت ما با همه دولت روابط حسنه متقابله داشته باشد. سلامت و توفيق همه بشر را و همه مستضعفين را از خداوند مى‏خواهم.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  10. #660
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 8 صفحه 105

    تاريخ: 21/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان كاركنان روزنامه جمهورى اسلامى‏

    كوشش رژيم شاهنشاهى در انحراف نيروى انسانى و از بين بردن اتكاء به نفس‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    قبلا يك قصه‏اى را عرض كنم كه شايد شماها هيچ كدام يادتان نيست. در اين جنگ عمومى دوم كه هيتلر پيش برد و فرانسه را گرفت و خيلى جاهاى ديگر و حمله كرد به شوروى و اينها، چرچيل آن سياستمدار انگليسى آمد در مجلس انگلستان و شروع كرد راجع به ضعف خودشان و راجع به گرفتارى‏ها و راجع به شكست خوردن‏ها ما كجا را از دست داديم و كجا را از دست داديم كار ما چطور است، مملكت ما چه خواهد شد، زندگى ما چه خواهد شد خيلى طولانى شكايت و اينكه ما از بين رفتيم، آخرش يك كلمه گفت، گفت لكن پيروزى مال كسى است كه روى موج‏هاى نفت سوار است وحدسش هم درست بود و پيروزى هم مال اينها شد كه نفت‏هاى ما را بردند من هم حالا اين معنا را عرض مى‏كنم كه الان كه بعد از انقلاب است و در همه انقلابات يك آشفتگى‏هاى فراوان هست، ما هم مبتلاى به آشفتگى هستيم، مضافا به اينكه در طول، اگر نگوييم دو هزار و پانصد سال رژيم شاهنشاهى، لكن آنقدرى كه ما مشاهده كرديم در طول پنجاه و چند سال رژيم پهلوى كوشش شده است كه مملكت ما را از هر جهت عقب بزنند، از جهت نيروى انسانى كه از همه بالاتر است كه الان بايد بگرديد، شما درسى و پنج ميليون جمعيت بگرديد اين طرف و آن طرف چند نفر پيدا كنيد كه دولت تشكيل بدهند. يك نفر بخواهيد پيدا كنيد رئيس جمهور بشود، بايد شمع برداريد و دور همه جا بگرديد و چه بكنيد. اينها يك نيروى انسانى را بكلى نه به باد دادند، منحرف كردند. يك وقت اين است كه نيروى انسانى به باد داده شده، يك وقت يك نيروى مقابل با نيروى انسانى درست كرده‏اند، يعنى انسانى كه بايد متكى به خودش باشد، متكى به ملتش باشد، متكى به عقايدش باشد، اين را متحول كردند به يك نيروئى كه متكى به غرب است، به يك نيروئى كه خودش را از دست داده، به خيال خودش، خودش هيچ نيست، هر چه هست خارجى‏ها هستند. نه اينكه نيرو را ما از دست داده‏ايم، نيروى متضاد با نيروئى كه ما بايد داشته باشيم به جاى آن نيرو نشسته. درست يك انسانى كه بايد متكى به خودش باشد و به فرهنگ خودش باشد و به رژيم خودش باشد اين را متحولش كردند به يك آدمى كه بدبين شده است راجع به فرهنگ خودش، راجع به نيروى ملت خودش، راجع به همه اينها بدبين شده است، خودش را از دست داده و به جاى يك انسان شرقى، شده يك آدم غربى. مصيبت اينجا اين‏

    صحيفه نور ج 8 صفحه 106

    است كه طولانى سال‏ها مى‏خواهد تا اين غربزده‏ها برگردند به حال طبيعى، نه به حال يك انسان مترقى، به حال يك انسانى كه هيچ نيست حالا مى‏خواهد از سر شروع كند. اين خيلى طولانى است يك شستشوهاى مغزى داده بشود به اين ملت كه يعنى آنهائى كه در اين امور وارد بودند، كه اينها برگردند به آن حالى كه در اول قبل از اينكه غربزده بشوند داشتند. اين يك مشكله است كه شايد از همه مشكل‏هاى ما زيادتر باشد و خيلى هم از اين مشكلات داريم، لكن ما هم حرف چرچيل را نظيرش را مى‏گوئيم، ما به نفت اتكاء نداريم، ما اتكاء داريم به اينكه مى‏گوئيم پيروزى مال آن كسى است كه ملت با او موافق است و ملت با اسلام و با سعادت اسلامى، با جمهورى اسلامى موافق است. بنابراين ما هيچ خوفى از اين ريشه‏هايى كه حالا دارند انقلابات مى‏كنند نداريم منتها اگر خوفى باشد، براى اين است كه شلوغ مى‏كنند، ناراحت مى‏كنند، دولت را ناراحت مى‏كنند، ملت را ناراحت مى‏كنند عرض بكنم كه اينطور چيزها والا اينها يك چيزى كه ما بتوانيم بگوئيم مشكلى است و نمى‏شود حلش كرد نيست.

    استقرار حكومت و محدود شدن هرج و مرج با بررسى قانون اساسى و تشكيل مجلس‏

    و آنچه مى‏خواهم عرض بكنم اين است كه اصل اين قضايا را، اصلاح اين قضايا را به نظر من آسان است و آن در وقتى است كه ما يك مجلسى داشته باشيم. اگر مجلس شورا آن‏طورى كه ما بخواهيم ملى و اسلامى باشد، همه اين مطبوعات اصلاح خواهند شد، همه اين راديو تلويزيون‏ها اصلاح خواهند شد، همه اين ادارات تصفيه خواهند شد، يعنى ملت بايد تصفيه كند به وسيله اشخاصى كه مى‏فرستد. انشاء الله در اين دوره بر خلاف دروه‏هائى از زمان، يكى دو دوره شايد بعد از مشروطه تا حالا و يا از زمان رضا شاه تا حالا ديگر آنطورها نخواهد شد كه يك كسى به قول محمدرضا ليست را از چيزها، سفارتخانه‏ها بفرستند و ما هم مأمور اجرا باشيم. ايشان خودشان اين مطلب را به صراحت گفتند منتها خواست تعريف از خودش بكند كه ما حالا ديگر آنطور نيست. از پدرش تكذيب كرد و از خودش ماقبل اينوقت را، اصلش هم دروغ گفت. انشاءالله ما اميدواريم كه ديگر ليستى در كار نباشد كه يكى ليستى بدهد و شما ملزم باشيد، بله ليست بدهيد كه هدايت كند ملت را به اينكه اينها افراد خوبى هستند، اما الزام كند ملت را كه اينها را تعيين كنيد يا اصلاً به ملت كارى نداشته باشد، خودش تعيين كند و ببرد مجلس چون اصلش از خيلى وقت‏ها اينطور بود، اينها ديگر پيش نمى‏آيد و انشاءالله وقتى كه يك مجلسى ملى اسلامى به همت همه ملت تهيه شد اين مسائل كه حالا يك قدرى هرج و مرج است و يك قدرى از اين آزادى سوء استفاده مى‏كنند، اينها محدود خواهدشد و مجلس اصلاح خواهد كرد اينها را. الان شما بخواهيد كه در اين مسائل وارد بشويد، من چون مى‏بينم كه حالا كه صحبت قانون اساسى است هى طرح‏هاى زياد مى‏آيد كه بسيارش انقلاب آميز است و بسياريش شلوغ بازى و بر هم كردن است، مخالف ايجاد كردن است. در همين چند روزى كه صحبت قانون اساسى است، زيادتر اين هجوم به اينجا شود، مشكلات را مى‏گويند، من هم قبول دارم مشكلات

    صحيفه نور ج 8 صفحه 107

    هست، از اطراف مى‏آيند و مشكلات خودشان را مى‏گويند و من هم به همه آنها اين سفارشى را كه به شما حالا عرض مى‏كنم به همه شان عرض كرده‏ام كه ما يك مسائل اصلى داريم كه الان به آن مبتلاييم و آن اينكه تدوين قانون اساسى شده منتشر هم كرده‏اند و بايد نظر داده بشود. الان وقتى است كه ما همه قوايمان را صرف كنيم در اينكه طرح بدهيم، اشكالاتى كه راجع به قانون اساسى داريم بكنيم و بدهيم به مجلس سنا كه بعدها خبرگان بيايند و نظر كنند و بالاتر از آن اينكه همه قوا را صرف كنيم در انتخاب اشخاص صحيح، اشخاصى كه غربى نباشند كه بعد ما را بكشانند به طرف غرب، شرقى نباشند كه ما را بكشانند از آن طرف، به صراط مستقيم اسلام باشند و مسلم باشند، متعهد باشند، عالم به اوضاع وقت، عالم به اسلام و عرض مى كنم كه امين در كارهايشان، اينطور باشند. يك همچو اشخاصى با همت همه قشرهاى ملت تعيين بشود تا اينكه اين قانون اساسى بررسى بشود و عرض مى‏كنم كه نقايصى اگر دارد رفع بشود و اگر يك چيزى بايد به آن زياد بشود، زياد بشود و چيزى بايد كم بشود، كم بشود و بعد هم به دسترسى ملت بدهند و ملت نگاه كند و رأى بدهد، يا آرى يا نه. آنوقت اساس مملكت ما يك پايه‏اش درست شده و آن پايه قانون اساسى است. دو پايه ديگر مانده و آن اينكه مجلس شورا را بايد ملت خودش وكلا تعيين كنند وكلا هم همين جورى كه عرض كردم وكلاى ملى، وكلائى كه مردم در بلاد خودشان شناختند كه اينها مردم صالحى هستند، اينها مردم اسلامى هستند، اينها گرايش به شرق و غرب، گرايشى به مكتب‏هاى فاسد ندارند، اينها را تعيين كنند. يك مجلس شورا داشته باشيم، آنوقت رئيس جمهور هم انشاءالله تعيين بشود و مملكت ما رسمى، يك دولت مستقر رسمى داشته باشد با قانون اساسى، با آن جهاتى كه اساس مطلب است، بعدش بيائيم برسيم به قضيه مطبوعات كه مى‏دانيم مطبوعات صحيح نيستند، راديو تلويزيون اشكال در آن هست عرض كنم ادارات در آنها اشكال هست، در وزارتخانه‏ها اشكال هست، در بازارخيلى اشكال هست، در همه جا اشكالات زياد است اما ما الان بخواهيم برويم سراغ آن اشكالات فرعى، ممكن است كه نقشه باشد كه ذهن ما را به آن طرف منحرف كنند و خودمان هم متوجه نباشيم ، ذهن ما را برگردانند به يك طرف ديگرى و آنهائى كه مى‏خواهند نتيجه بگيرند، ما كه الان مى‏خواهيم نتيجه بگيريم نتيجه‏اش را آنها بگيرند ، يعنى آنها در قانون اساسى طرح بدهند. من اشخاص مختلفى كه از علماى بلاد و از اشخاصى آمده‏اند اينجا صحبت شده است گفتم آقا ننشينيد تا دشمن‏هاى شما طرح بدهند، شما خودتان طرح بدهيد ، خودتان صحبت كنيد، نيائيد پيش من بگوئيد، طرح را بنويسيد بدهيد به آنجاهائى كه بايد بررسى بشود و بعد هم خودتان بايد، ملت خودش بايد انتخاب كند اشخاصلى الله عليه وآله را، البته يك معرفى هم از طرف اشخاصى كه مطلع بر اوضاع هستند و مطلع بر افراد هستند، يك معرفى هم از آنها خواهد شد لكن ملت خودش بايد نظر بدهد. ما الان مى‏ترسيم كه در اينوقتى كه وقت نتيجه گرفتن از اين نهضت است و بايد ما جديت كنيم كه اساس را درست بكنيم، بخواهند ذهن ما را از اين مطلب منصرف كنند به يك مشكلاتى كه همه اينها مشكلات صحيح است، مشكل است همه اينها ذهن ما را منصرف كنند و خود آنها مسائل اصلى را خود آنها تصرف در آن بكنند. از اين جهت به نظر من مى‏آيد كه بايد ما همانطورى‏

    صحيفه نور ج 8 صفحه 108

    كه اقلا شماها تا آنوقتى كه چشمتان باز شد و توجه پيدا كرديد، زير مشكل بوديد و زير بار - عرض كنم كه انحرافات بوديد يكى دو ماه ديگر، دو سه ماه، ديگر بايد تحمل كنيد و اذهانتان متوجه باشد به اين مسائل اصلى كه قدم به قدم پيش برود. بايد انسان هر وقت به آن مسأله‏اى كه راجع به آنوقت است توجهش را بكند اين مسائل، مسائل دست دومند و اين مسائل دست دوم انشاءالله حل مى‏شود و انشاءالله كم كم هم روزنامه ها ترتيبش حل مى‏شود و هم سايرچيزهائى كه هست، انشاءالله درست مى شود، لكن اين نكته را من هر وقت و هر آن مى‏گويم از باب اينكه خوب، دردى است كه بايد گفت و نبايد اينكه ترسيد كه چرا هى گوئيد اين راه ما، هى بايد اين را بگوئيم، يك نفر آدم كه سرش درد مى‏كند، براى اينكه تكرار نشود، يك دفعه هم بگويد دلم درد مى‏كند؟! خوب سرم درد مى كند، بترسد از اينكه تكرار مى‏كند؟! اين طبيب مى‏آيد، به طبيب بايد بگويد سرم درد مى‏كند، اگر يك طبيب ديگرى آمد، به او بگويد دلم درد مى‏كند كه مبادا آن دفعه گفتم سرم درد مى‏كند اين دفعه بگويم دلم ؟! نه ما الان سرمان درد مى‏كند، هر كس را مى‏بينيم بايد اين ناله را بزنيم كه آقا آه سرم درد مى‏كند، هر كسى را مى‏بينيم بايد بگوئيم الان وقت اين است كه راجع به اين قدمى كه الان پيش داريم ما الان طرحى كه هست نظر بدهيم و راجع به وكلايى كه مى‏خواهيم تعيين كنيم و اشخاصى كه مى خواهيم تعيين كنيم كه خبره مسأله هستند ، چشممان را باز كنيم كه مبادا يك اشخاصى نابابى وارد بشوند ولا اقل اشكال توليد كنند، نتوانند ولو اينكه يك كارى بكنند، لكن اشكال و هياهو و بساط براى ما درست بكنند. انشاءالله من اميدوارم كه همه مسائل با توجه به خدا، با حفظ وحدت كلمه، با حفظ اين انقلابى كه در خود روحيه‏ها شد كه روحيه را متبدل كرد به يك روحيه صحيح اسلامى، اين مسائل انشاءالله با قدرت خودتان حل بشود و حل مى‏شود انشاءالله وخواهد شد انشاءالله.

    والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته‏

    صحيفه نور ج 8 صفحه 109

    تاريخ: 21/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از بازاريان تهران‏

    پرداختن به قانون اساسى و مجلس خبرگان از مسائل ضرورى و تعيين كننده كنونى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    مطالب شما دو بخش بود: يكى راجع به امور بازرگانى و بازار و برگرداندن بازار را به يك بازار اسلامى كه اشخاصى كه بر خلاف موازين اعمالى مى‏كنند جلوگيرى بشود، يكى هم راجع به قانون اساسى و وضع قانون اساسى. من حالا اعتقادم اين است كه آن قسمت اول يك قدرى ما صبر بكنيم و قسمت ثانى كه الان اولويت دارد، در آن صحبت بكنيم و بعد مربوط به آن اقدام بكنيم. الان چيزى كه مطرح است آن چيزى است كه اساس اسلام و اساس مذهب مبتنى بر آن است و آن قانون اساسى مملكت است. در قانون اساسى مملكت، يك صحبت در اين است كه شما گفتيد كه بايد روى موازين شرعيه باشد. شك نداريد اين، لكن شماها مطالعه كنيد، همين قانونى كه منتشر شده است و هر جا كه نظر داريد يا اصحاب نظر، نظر داده‏اند نظرتان را بنويسيد و به مجلس سنا كه بناست همه نظرها مجتمع بشود آنجا بدهيد تا انشاءالله بعد آن خبرگانى كه آنجا مى‏روند، آنجا روى هم بريزند و اصلاح كنند و يك مسأله ديگر كه مهم است قضيه خبرگان است. در قضيه خبرگان اهميت خيلى زياد است براى اينكه ممكن است كه يك وقتى اگر ماها، شماها غفلت كنيد يا سستى كنيد يا انظارتان را متوجه به يك مسائل ديگر بكنيد، اشتغال به مطالب ديگر پيدا بكنيد، اشخاصى كه با مسير شما مخالف هستند چند نفرى بفرستند در مجلس و موجب زحمت بشوند. از اين جهت در اينوقت بايد همه توجه به آن دو تا مطلب باشد: يكى تدوين قانون اساسى يعنى نظر در قانون اساسى كه شماها هر كس صاحبنظرند نظر بدهند و يكى هم انتخاب اشخاصى كه بايد بشود ، اشخاصى كه متدين باشند، اشخاصى كه اهل نظر باشند، شرقى و غربى نباشند، مورد اطمينان جامعه باشند. اين چند نفرى كه در تهران شده است بايد يك همچو اشخاصى باشند، كه البته يك معرفى هم بعضى اشخاص صاحبنظر مى‏كنند. در هر صورت الان طرح همه چيزها (چون طرح‏هاى زيادى الان هى مى‏آيد) طرح همه چيز الان يك قدرى با مسير مخالفت دارد. آن چيزها قدم قدم بايد پيش رفت، يعنى هر چى در هر وقتى كه موقعش هست. يك مسائلى است كه حالا موقعش است، يك مسائلى است كه بعد موقعش است، يك مسائلى است كه متاخرتر.

    صحيفه نور ج 8 صفحه 110

    خدشه در اصول قانون اساسى مايه ضربه به پيكر يك جامعه‏

    آن كه الان مطرح است آنهايى است كه اساس حكومت ماست اگر در اساس قانون اساسى ما يك خدشه‏اى بشود، يك اشتباهاتى باشد يا عمدى يا خطئى ، اين سرنوشت يك مملكتى را عوض مى‏كند. بنابراين الان راجع به اصناف و گرفتارى‏هائى كه در اصناف است و چيزهائى كه در بازار واقع مى شود، الان طرح اين مسأله يك قدرى زود است. اين، طرح اين مسأله بايد بشود كه همه نظر بدهيد راجع به قانون اساسى، قوايتان راصرف اين مطلب بكنيد. الان ما احتياج‏مان به اين مسأله است، نه احتياجمان به بازار. الان اگر راجع به ما همه احتياجات داريم، خوب مدارس ما نواقص دارد بايد رفع بشود، دانشگاه هم نواقص دارد، دادگسترى هم نواقص دارد، همه اينها بايد رفع بشود، اما اگر ما حالا از اين مطلبى كه الان اساسى است براى ما، دست برداريم و برويم سراغ آن مسائل ، خداى نخواسته رخنه مى‏كنند در اين مسأله اساسى ما، بعد هم اگر خداى نخواسته آنها غلبه بكنند، ديگر نه بازارى براى شما مى‏ماند و نه مدرسه‏اى براى ما. پس حالا بايد اين دو تا مسأله‏اى كه الان موقعش است، دو مسأله ديگر هم بعد از اين موقعش است: يكى انتخابات است ، يكى انتخاب رئيس جمهور. انتخابات مجلس شوراست كه امسال غير سالهاى سابق است، غير دوره‏هاى سابق است. دوره‏هاى سابق فرمايشى بود، هيچ كدامتان هم اطلاع نداشتيد كه كى وكيل مى‏شود و كى مى شود. چه بخواهيد چه نخواهيد مى‏شود، اما حالا اينطور نيست. خود شما بايد تعيين بكنيد ودر آنجا هم آن قدم بعد بايد برداشته بشود و وكلايى كه آنجا تعيين مى‏شود هم بايد بعد نظر همه‏تان بدهيد كه و بعد از اينكه اين مسائل تمام شد ويك استقرارى در حكومت پيدا شد ، آنوقت اين مسائل بايد به طور دقيق بررسى بشود. پس حالا همه ما، نه من به احتياجات خودم و نه شما به احتياجات خودتان الان نظر نكنيد ، خيال كنيد كه، كه دو سال ديگر هم خداى نخواسته اين حكومت آن بود. يك چند ماهى است. انشاءالله با يك چند ماهى تمام مى‏شود مسأله و اين چند ماه هم روى همان سال‏هاى طولانى كه گذشت است.

    ايجاد اختلاف، حركتى است در مقابل پيشرفت نهضت‏

    و مهم اين است كه يك اختلافاتى الان ايجاد مى‏كنند يعنى اشخاصى كه مى‏خواهند نگذارند كه نهضت ما نتيجه بگيرد. ما يك نهضتى كرده‏ايد شما، يك قدرت بزرگى را شكست داديد لكن نتيجه اين نبوده است كه فقط به قدرت برسيد. اگر عوض آن قدرت، يك قدرتى نظير آن بيايد، خوب همان است كه بود پس عمده اين است كه ما بعد از رفتن آن قدرت نتيجه‏اى كه اسلام مى‏خواهد نتيجه‏اى كه صلاح مسلمين است بگيريم. در همين حالى كه براى نتيجه مشغول بررسى و اقدام است، يك دستهايى از خارج و داخل مشغول ايجاد اختلافاتند، يك اختلافاتى بين مردم به جهات مختلفه، به اسماء مختلف، به جهات مختلف، خيلى توجه به اين معنا بكنيد و به دوستانتان و بازارى‏ها هم بعداز اينكه سلام من را رسانيد اين مطلب را بگوئيد كه توجه‏تان به اين معنا داشته باشيد كه هر كس‏

    صحيفه نور ج 8 صفحه 111

    بخواهد ايجاد اختلافى بكند، بدانيد كه يا آدم نادانى است، تحت تأثير واقع شده است، يا آدم شيطانى است كه مى‏خواهد نگذارد نهضت درست بشود. الان اختلاف سر هيچ نكنيد. من در آن صحبت‏هاى طولانى هم كه كردم سفارش كرده‏ام اين مطلب را. شما هم رفقايتان، دوستانتان، خودتان توجه به اين معنا را داشته باشيد كه الان اختلاف ايجاد نشود، يكى بيايد بگويد كتاب كى چطور است، كى بگويد چطور است اينها. الان اختلافات اسباب اين مى‏شود كه ما نتوانيم اين قدم را كه الان لازم است برداريم.

    استمداد از افراد خير براى جلوگيرى از اجحاف و گرانفروشى و كوشش براى آبادانى‏

    بنابراين، اين مسأله اول شما انشاءالله بعد از يك مدتى كه يك استقرارى پيدا بكند، لااقل يك حكومت چه مستقرى پيدا بكنيم و اين نقيص و خيلى نقايص ديگر ، يكى، دو تا نيست براى اينكه 50 سال، اقلاً پنجاه و چند سال و 25000 سال هم جلوتر كوشش كرده‏اند تا اينكه خراب كنند، براى اينكه آبادى كوششى نكرده‏اند، منتها يك كسى خراب مى‏كرد و نمى گفت كه من دارم آباد مى‏كنم، اين محمد رضا خراب مى‏كرد و فرياد مى‏كرد كه ما خواهيم به تمدن بزرگ برسيم. ما را عقب راندند، فرهنگ ما عقب است الان، اقتصاد ما سالم نيست، درست انشاءالله مى‏شود و همه چيز ما خراب است، همه جا را خراب، هى وعده دادند. الان از هر طرفى كه از ايران مى‏آيند اينجا پيش ما، تقريبا هر چند روز يك دفعه يك گروهى از اطراف مى‏آيند، همه شكايت از اينكه ما هيچى نداريم، نه بهدارى داريم، نه آسفالت داريم، نه چى داريم. من گاهى به آنها مى‏گويم كه آقا ، شما خيال نكنيد كه شما هيچى نداريد، تهران هم ندارد. تهران اين زاغه‏نشين‏ها را برويد ببينيد كه اينها هيچ ندارند، يك تكه‏اى از تهران است كه چيز دارد. اين بيچاره‏ها و مستضعفينى كه اطراف تهران الان خيمه دارند و نمى‏دانم كپر دارند و امثال ذلك، آنها هم هيچى ندارند. اينها كوشش كرده‏اند به اينكه نگذارند يك مملكتى آباد بشود، با اسم اينكه مى‏خواهند تمدن بزرگ درست كنند بكلى خراب كردند. انشاءالله اينها بايد بعداً زاينكه اساس مطلب درست بشود به اينها رسيدگى بشود. يكى‏اش هم قضيه بازار است، يكى‏اش هم كه حالا هم خوب ، صحبتش هست قضيه گرانفروشى‏هاى زياد. آخر فكر نمى‏كنند اينهايى كه اجحاف اينقدر مى‏كنند، گرانفروشى اينقدر مى‏كنند كه اين برادرهايشان، اين بيچاره‏ها، اين سراپا برهنه‏ها كه فرياد كردند توى اين خيابان‏ها و خونشان را دادند، حالا بايد اينطور باهاشان معامله كنند كه يك كس كه هيچ ندارد نتواند هندوانه بخرد و در تابستان يك فقيرى كه چند تا بچه دارد نتواند هندوانه بخرد، نتواند يك ميوه‏اى براى زن و بچه‏اى ببرد براى اينكه وضع گرانى آنطور است و ما نمى‏دانيم بايد چه بكنيم. آيا مى‏شود كه در بازار يك خيرمندانى باشند يك دكان‏هايى باز كنند عمومى براى مردم با يك قيمت مناسبترى رويش بگذارند تا اين گرانفروشى تمام بشود؟ اين را كه نمى‏دانم حالا. على ايحال خداوند همه‏تان را تاييد كند و موفق باشيد كه يك بازار اسلامى، يك مملكت اسلامى پيدا بكنيد كه اين الگو بشود براى همه جا انشاءالله.

    والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 66 از 208 نخستنخست ... 165662636465666768697076116166 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/