صفحه 6 از 6 نخستنخست ... 23456
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 58 , از مجموع 58

موضوع: پابلو نرودا

  1. #51
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    کاشفان شیلی
    آورد
    از آلماگروی شمالی
    قطار شراره هایش را ،
    و بر فراز سرزمین هایش
    در میانه انفجار سکوت
    در خود خمید
    روز و شب
    چنان که بر نقشه ای .
    سایه خارزار ،
    هاشور خاربن و موم ؛
    اسپانیولی پیوست با شکل خشکش ،
    خیره بر رزم آرایی تیره خاک !
    شب ، برف و شن
    بر آوردند ساختار باریکه سرزمینم را.
    تمام سکوت در درازنایش است و
    تمام کفها
    بالا شده از ریش دریایش !
    تمام زغال سنگها سرشارش کرده
    با بوسه های رازآلود .
    چون زغالی گداخته
    می گدازد بر انگشتانش
    طلا ،
    و می تابد نقره
    مثل ماهی سبز
    بر هیات منجمد سیاره ای تاریک !
    اسپانیولی نشست ، روزی
    در کنار گل سرخ ،
    کنار نفت ،
    کنار شراب و
    کنار آسمان کهن ؛
    بی آنکه گمان برد
    زاده شده است
    این سرزمین سنگهای سخت
    از زیر فضله عقاب دریا !

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #52
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    از تو عبور مي كنم

    اگر تمام خاک زمین باشی
    تنها مشتی از تو کافی است
    برای آنکه تا ابد بپرستمت

    از میان صور فلکی
    چشمهای تو
    تنها نوری است که می شناسم

    تنت به بزرگی ماه
    و کلامت خورشیدی کامل
    و قلبت آتشی است

    برهنه پای
    از تو عبور می کنم
    و تنگ می بوسمت
    ای سرزمین من !

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #53
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    اين را بدان که من دوستت دارم و دوستت ندارم
    چرا که زندگانی را دو چهره است
    کلام ، بالی ست از سکوت
    و آتش را نيمه ای ست از سرما


    دوستت دارم برای آنکه دوست داشتنت را آغاز کنم
    تا بی کرانگی را از سر گيرم
    و هرگز از دوست داشتنت باز نايستم
    چنين است که من هنوز دوستت نمی دارم


    دوستت دارم و دوستت ندارم آن چنان که گويي
    کليدهای نيک بختی و سرنوشتی نامعلوم
    در دست های من باشد


    برای آنکه دوستت بدارم ، عشقم را دو زندگاني هست
    چنين است که دوستت دارم در آن دم که دوستت ندارم
    و دوستت ندارم به آن هنگام که دوستت دارم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #54
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    مجالی نیست تا برای گیسوانت جشنی بپا کنم
    که گیسوانت را یک به یک
    شعری باید و ستایشی

    دیگران
    معشوق را مایملک خویش می پندارند
    اما من
    تنها می خواهم تماشایت کنم

    در ایتالیا تو را مدوسا صدا می کنند
    (به خاطر موهایت)
    قلب من
    آستانه ی گیسوانت را ، یک به یک می شناسد

    آنگاه که راه خود را در گیسوانت گم می کنی
    فراموشم مکن !
    و بخاطر آور که عاشقت هستم
    مگذار در این دنیای تاریک بی تو گم شوم
    موهای تو
    این سوگواران سرگردان بافته
    راه را نشانم خواهند داد
    به شرط آنکه ، دریغشان مکنی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #55
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض



    Love



    Because of you, in gardens of blossoming flowers I ache from the
    perfumes of spring.
    I have forgotten your face, I no longer remember your hands;
    how did your lips feel on mine?
    Because of you, I love the white statues drowsing in the parks,
    the white statues that have neither voice nor sight.
    I have forgotten your voice, your happy voice; I have forgotten
    your eyes.
    Like a flower to its perfume, I am bound to my vague memory of
    you. I live with pain that is like a wound; if you touch me, you will
    do me irreparable harm.
    Your caresses enfold me, like climbing vines on melancholy walls.
    I have forgotten your love, yet I seem to glimpse you in every
    window.
    Because of you, the heady perfumes of summer pain me; because
    of you, I again seek out the signs that precipitate desires: shooting
    stars, falling objects.


    عشق




    به خاطر تو
    در باغهاي سرشار از گلهاي شكوفنده
    من
    از رايحه بهار زجر مي كشم !



    چهره ات را از ياد برده ام
    ديگر دستانت را به خاطر ندارم
    راستي ! چگونه لبانت مرا مي نواخت ؟!



    به خاطر تو
    پيكره هاي سپيد پارك را دوست دارم
    پيكره هاي سپيدي كه
    نه صدايي دارند
    نه چيزي مي بيننند !



    صدايت را فراموش كرده ام
    صداي شادت را !
    چشمانت را از ياد برده ام .



    با خاطرات مبهمم از تو
    چنان آميخته ام
    كه گلي با عطرش !
    مي زيم
    با دردي چونان زخم !
    اگر بر من دست كشي
    بي شك آسيبي ترميم ناپذير خواهيم زد !



    نوازشهايت مرا در بر مي گيرد
    چونان چون پيچكهاي بالارونده بر ديوارهاي افسردگي !



    من عشقت را فراموش كرده ام
    اما هنوز
    پشت هر پنجره اي
    چون تصويري گذرا
    مي بينمت !



    به خاطر تو
    عطر سنگين تابستان
    عذابم مي دهد !
    به خاطر تو
    ديگر بار
    به جستجوي آرزوهاي خفته بر مي آيم :
    شهابها !
    سنگهاي آسماني !!

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #56
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    icon1

    POETRY



    And it was at that age...Poetry arrived
    in search of me. I don't know, I don't know where
    it came from, from winter or a river.
    I don't know how or when,
    no, they were not voices, they were not
    words, nor silence,
    but from a street I was summoned,
    from the branches of night,
    abruptly from the others,
    among violent fires
    or returning alone,
    there I was without a face
    and it touched me.



    I did not know what to say, my mouth
    had no way
    with names
    my eyes were blind,
    and something started in my soul,
    fever or forgotten wings,
    and I made my own way,
    deciphering
    that fire
    and I wrote the first faint line,
    faint, without substance, pure
    nonsense,
    pure wisdom
    of someone who knows nothing,
    and suddenly I saw
    the heavens
    unfastened
    and open,
    planets,
    palpitating planations,
    shadow perforated,
    riddled
    with arrows, fire and flowers,
    the winding night, the universe.



    And I, infinitesmal being,
    drunk with the great starry
    void,
    likeness, image of
    mystery,
    I felt myself a pure part
    of the abyss,
    I wheeled with the stars,
    my heart broke free on the open sky.




    شاعری

    و در ان زمان بود
    كه ( شاعري ) به جستجوي ام بر آمد
    نمي دانم !
    نمي دانم از كجا آمد
    از زمستان يا از يك رود
    نمي دانم چگونه
    چه وقت !
    نه !!
    بي صدا بودند و
    بي كلمه
    بي سكوت !



    اما از يك خيابان
    از شاخسار شب
    به ناگهان از ميان ديگران
    فرا خوانده شدم
    به ميان شعله هاي مهاجم
    يا رجعت به تنهايي
    جائيكه چهره اي نداشتم …
    و
    ( او ) مرا نواخت !!



    نمي دانستم چه بگويم !
    دهانم راهي به نامها نداشت
    چشمانم كور بود
    و چيزي در روح من آغازيد :
    تب
    يا بالهايي فراموش شده !
    و من به طريقت خود دست يافتم :
    رمز گشايي اتش !
    و اولين سطر لرزان را نوشتم :
    لرزان ،
    بدون استحكام ،
    كاملا چرند !!
    سرشار از دانايي آنان كه هيچ نمي دانند!!
    و ناگهان ديدم
    درهاي بهشت را
    بدون قفل و گشوده !
    گياهان را
    تپش كشتزاران را
    سايه هاي غربال شده با تيغ آتش و گل را
    شب طوفان خيز و
    هستي را !



    و من
    اين بي نهايت كوچك
    با آسمانهاي عظيم پرستاره
    مهربانانه
    همپياله شدم !



    تصويري راز آلود
    خودم را ذره اي مطلق از ورطه اي لايتناهي حس كردم
    با ستارگان چرخيدم
    و قلبم
    در اسمان
    بند گسست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #57
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    با حقیقت پیمان بستم:
    نور را به زمین باز گردانم.

    آرزو کردم چون نان باشم:
    هرگز از مبارزه گریز نبودم.

    اکنون اینجا منم با آنچه دوست می داشتم.
    با انزوایی که از دست دادم
    در سایه ی آن سنگ نمی آسایم.

    دریا نا آرام است، نا آرام در آرامش من.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #58
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    به من بگوييد، آيا گل سرخ برهنه است يا لباسي به تن دارد؟
    درختان چرا شكوه شاخه هايشان را كتمان مي كنند ؟
    آيا كسي شكوه هاي يك ماشين به سرقت رفته را شنيده است ؟
    آيا چيزي در اين جهان غمگين تر از توقف يك قطار در باران هست؟




    Tell me, is the rose naked
    or is that her only dress?

    Why do trees conceal
    the splendor of their roots?

    Who hears the regrets
    of the thieving automobile?

    Is there anything in the world sadder
    than a train standing in the rain?

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 6 از 6 نخستنخست ... 23456

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/