صفحه 59 از 208 نخستنخست ... 94955565758596061626369109159 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 581 تا 590 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #581
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 135

    تاريخ:26/3/58

    بيانات امام خمينى به ملت ايران در مورد تشكيل جهاد سازندگى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    ما در مشكلات بايد متوسل بشويم به ملت، ملتى كه بحمدالله مهيا براى كمك و فداكارى بوده و هستند. با فداكارى ملت بحمدالله مراحلى را بسيار اهميت داشت پشت سر گذاشتيم. موانع مرتفع شد، خائنين رفتند و اگر تتمه‏اى هم باشد با همت ملت خواهند رفت، لكن اين ديوار شيطانى بزرگ كه شكست، پشت آن ديوار خرابى‏هاى زياد هست و ما بايد به همت ملت آن خرابى‏ها را ترميم كنيم. ناچاريم كه به ملت متوجه بشويم براى سازندگى براى اينكه ترميم كنيم اين خرابى كه در طول مدت حكومت جائر پهلوى در مملكت ما حاصل شده است و بحمدالله ملت ما راجع به سازندگى اين مهيا بودن خودشان را اعلام كرده‏اند. دانشجوهاى عزيز، متخصصين، مهندسين و بازارى، كشاورز، همه قشرهاى ملت داوطلب براى اين است كه ايرانى كه به طور مخروبه به دست ما آمده است بسازند، از اين جهت بايد ما بگوئيم يك جهاد سازندگى، موسوم كنيم اين جهاد را به جهاد سازندگى كه همه قشرهاى ملت، زن و مرد، پير و جوان، دانشگاهى و دانشجو، مهندسين و متخصصين، شهرى و دهاتى همه با هم بايد تشريك مساعى كنند و اين ايران را كه خراب شده است بسازند و البته آن جاهائى كه بيشتر خرابى هست مثل آنجاهايى كه روستاها، جاهائى كه مساكن عشائر هست، دهات دور افتاده كه تقريبا هر كدام از گروه‏ها مى‏آيند شكايت از وضعشان دارند مى‏گويند برق نداريم، خانه نداريم، آب نداريم، اسفالت نداريم، بهدارى نداريم و همه هم صحيح مى‏گويند، بنابراين بوده است كه اينطور ايران را خراب كنند و الان كه بحمد الله آن سد شكسته شد، براى مرحله ثانى كه مرحله سازندگى است، ما دستمان را پيش ملت دراز مى‏كنيم و از ملت مى‏خواهيم كه همه در اين نهضت شركت كنند و همه دست برادرى به هم بدهند و اين سازندگى و جهاد سازندگى را شروع كنند و البته مأمورين دولت در هر جا آنها هم مردم با آنها تشريك مساعى كنند در تحت نظر اشخاص كارشناس، دولت كارها را انجام بدهند و روحانيونى كه در همه جا در بلاد بحمدالله هستند، در اين امر آنها هم تشريك مساعى كنند، نظارت كنند و من به همه ملت، به همه اشخاص كه در اين روستاها و دهات بسر مى‏برند، پس از اينكه به همه‏شان دعا مى‏كنم و عرض ارادت، يك سفارش دارم و آن اينكه توجه كنند كسانى كه براى ساختن و براى سازندگى و براى جهاد سازندگى در دهات مى‏آيند در روستاها مى‏آيند، توجه كنند كه مبادا خداى نخواسته در بين آنها يك اشخاصى باشد كه بر خلاف رويه ملت،

    صحيفه نور ج 7 صفحه 136

    بر خلاف اسلام مسائلى داسته باشند. اگر يك همچو اشخاص ديدند، فورا آنها را از ده كنار بگذارند و نگذارند در بين جوان‏هاى ما، در بين روستائيان ما تبليغات سوئى بكنند. انشاءالله خداوند به همه ملت و به همه كسانى كه در اين راه تشريك مساعى مى‏كنند و اين وظيفه اخلاقى شرعى را ادا مى‏كنند، به همه توفيق عنايت كند. همه موفق باشند كه در اين جهاد شركت كنند و آن خرابه‏ها را بسازند و برادران خودشان را كمك كنند كه شايد هيچ عبادتى بالاتر از اين عبادت نباشد. بلكه من مى‏خواهم از اشخاص كه براى زيارت‏ها، براى مكه معظمه، براى مدينه منوره مى‏خواهند بروند لكن به طور استحباب مى‏خواهند بروند، من مى‏خواهم از آنها هم تقاضا كنم كه شما براى ثواب مى‏خواهيد برويد مكه مشرف بشويد، مى‏خواهيد برويد مدينه منوره، عتبات عاليات مشرف بشويد، امروز ثوابى بالاتر از اينكه به برادرهاى خودتان كمك كنيد و اين سازندگى را همه با هم شروع كنيد كه ايران خودتان درست ساخته بشود و برادرهاى خودتان نجات پيدا بكنند خداوند به همه شما اجر عنايت مى‏كند و همان ثوابى را كه شما از زيارت‏ها مى‏خواهيد، خداوند به شما در اين جهاد خواهد داد.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  2. #582
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 137

    تاريخ: 27/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مردم تهران‏نو، نمايندگان كاركنان كشتارگاه اصفهان و عشاير كرد

    توجه كنيد كه ما مسلمانيم و فقط قانون اسلام را مى‏خواهيم
    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    از بركات اين انقلاب است كه برادرها همه دور هم جمع شده‏اند، شما آقايان كه از كردستان، از اصفهان و از جاهاى ديگر همه با هم جمع شديد تا مطالبى را كه داريم در ميان بگذاريم.

    شما همه مى‏دانيد كه در اين پنجاه و چند سال در مملكت ما به جوان‏هاى ما چه گذشت و خزائن اين مملكت چطور به باد رفت و نيروهاى اين ممكلت چطور عقب ماند. حالا كه بحمد الله به واسطه اجتماع همه اين سد بزرگ شكسته شد و قشر خائن يا كشته شد و يا فرار كرد، حالا ما بايد در اين فكر باشيم كه الان تكليف‏مان چيست. همان‏هائى كه رفراندم را تحريم كردند، همان مى‏خواهند كه نگذارند قانون اساسى را به تصويب برسانيم چون اين قانون اساسى اسلام و جمهورى اسلام است و اينها از اسلام مى‏ترسند و لذا مى‏خواهند نگذارند جمهورى اسلامى در ايران مستقر بشود. قبلا مى‏گفتند كه ما جمهورى مى‏خواهيم و به اسلام هيچ كارى نداريم ما جمهورى دموكراتيك يا جمهورى غربى مى‏خواهيم. ولى ما مسلمان هستيم و مسلمان نمى‏تواند از اسلام بگذرد. مسلمان از همه چيز مى‏تواند بگذرد اما از اسلام نمى‏تواند بگذرد. اين عده قليلى كه مى‏گفتند كه ما جمهورى و يا جمهورى دموكراتيك مى‏خواهيم، آنها در اقليت بسيار ضعيف واقع شدند. ما كه مى‏خواهيم قانون اساسى جمهورى اسلامى را بگذرانيم اينها به فكر افتادند كه اين را هم نگذارند تحقق پيدا كند و لذا مى‏گويند بايد مجلس مؤسسانى‏نظير مجلس غرب در اينجا باشد و ششصد يا هفتصد نفر عضو داشته باشد. اولاً چند ماه طول بكشد تا عضوها تعيين بشوند و ثانياً چند سال طول بكشد تا تصويب بشود و اين تأخير بدان جهت است كه شايد بتوانند ريشه گنديده دور هم جمع بشوند و يك مفسده‏اى بار بياورند. شما آقايان بايد توجه داشته باشيد كه طرحى كه دولت داده است طرح صحيحى است و بايد زودتر مطلب را تمام كرد كه مبادا اينها دوباره اجتماعى بكنند و همان مفاسد سابق را پيش را پيش بياورند. بعضى از اين افراد در كردستان باز همين معنا را تحريم كرده‏اند كه ما مجلس مؤسسان مى‏خواهيم و الا تحريم مى‏كنيم. آنوقت هم رفراندم را تحريم كرده بودند و الان هم همان‏ها هستند آنهائى هستند كه با اسلام مخالفند. ما به مردم مى‏گوئيم شما نماينده‏هاى خود را تعيين كنيد و حدود هفتاد و پنج نفر بنا شده است تعيين شوند تا بيايند اين قانون را بررسى كنند. تمام مردم نماينده‏هاى خود را بفرستند، بعد از

    صحيفه نور ج 7 صفحه 138

    اينكه اين نماينده‏ها قانون را قبول كردند آنوقت به رأى مردم گذارده مى‏شود و يك روز مطلب تمام مى‏شود و تمام جريان، دو ماه بيشتر طول نمى‏كشد، نه سه سال و چهار سال طول بكشد تا از آن طرف مرزها به اين طرف و از داخل هم ايادى آمريكا و انگلستان و جاهاى ديگر دست به هم بدهند و غائله‏اى بپا كنند.

    شما عشاير محترم خرابكاران را در بين خود راه نداده هدايت‏شان كنيد

    ما مى‏خواهيم هر چه زودتر مملكت ما مملكت اسلامى بشود و همه شما همين معنا را مى‏خواهيد. شما هم كه به كردستان مى‏رويد سلام را به همه دوستان برسانيد و بگوئيد اساس اين است كه مى‏خواهند همان رژيم سابق يا نظير آن را پيش بياورند و آنها را بايد در بين خود راه ندهيد، از آنها اعراض بكنيد يا هدايتشان بكنيد. شما هم براى ملت مى‏خواهيد كار بكنيد، بيائيد كمك كنيد، چرا كارشكنى مى‏كنيد؟ رفراندم مى‏خواهيم بكنيم، شما كارشكنى مى‏كنيد خرابكارى مى‏كنيد قانون اساسى اسلامى مى‏خواهيم درست كنيم باز هم شما خرابكارى مى‏كنيد. پس شما يك دسته خرابكار هستيد، نه يك دسته ملى. شما مى‏خواهيد همان مسائل را دوباره برگردانيد و ما هم انشاءالله نمى‏گذاريم. انشاءالله همه شما سالم باشيد، همه موفق باشيد، همه مويد باشيد و سلام من را به همه دوستان در همه جا برسانيد. خداوند همه را حفظ كند.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  3. #583
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 139

    تاريخ: 28/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن نداى اسلام قم

    بايد تمامى هم و غمتان متوجه مسائل اصولى مثل تصويب قانون اساسى باشد.

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    عرض مى‏كنم كه اول بايد تشكر كنم از شماها كه در جنوب شهر يك همچو فعاليت‏ها را مى‏كنيد واين يك جهاد بزرگى است براى شما و خداوند شمارا انشاءالله تأييد مى‏كند. قضيه اينكه براى رفاه آنجا، براى چى آنجا، اينها همه در نظر گرفته شده است و شايد زود هم اين كارها بشود. بنابراين است كه در همين جهاد براى ساختن، جهاد سازندگى، به قشرهاى پائين‏تر بيشتر توجه بشود و جنوب شهرى‏ها و روستاها و اينها، بيشتر به آن توجه بشود، اينطور نيست كه از آن غفلت بشود.

    البته خوب يك قدرى معطلى دارد، يك قدرى مسائل مشكل‏تر كه اساسى‏تر است الان در كار است. شما مى‏دانيد كه الان قضيه قانون اساسى در كار است، قضيه قانون اساسى، اساس حكومت اسلام است. ما اساس حكومت را بايد درست بكنيم و بعد برسيم سراغ اينكه كارهاى حكومت بايد چه باشد. و غالباً البته در هر انقلابى وقتى كه يك پيروزى حاصل شد، آنوقت مردم متوجه به گرفتارى خودشان مى‏شوند. قبل از پيروزى توجه دارند به اينكه برسند به پيروزى وقتى كه فهميدند حالا پيروز شدند يك سستى پيدا مى‏شود، توجه به گرفتارى‏ها زياد مى‏شود، نظير اينكه يك قافله‏اى وقت كه از اين منزل مى‏خواهد به يك منزل ديگرى برود مثلاً چهار فرسخ مثل قوافل سابق تا توى راه بودند خستگى نبود همچو كه مى‏رسيدند به منزل، آنجا خستگى حاصل مى‏شود، خستگى توى منزل حاصل مى‏شود. آنوقت ديگر اگر به آنها مى‏گفتند كه پا شويد يك نيم فرسخ ديگر برويد نمى‏توانستند، آنجا چون رسيدند به منزل سستى مى‏كنند. قضيه انقلابات هم اينطورى است كه وقتى كه همه داريم با هم حركت مى‏كنيم كه آن سد را بشكنيم خسته نمى‏شويم، سستى پيدا نمى‏شود، هر چه جلو مى‏رويم قويتر مى‏شويم. وقتى كه رسيديم به يك جايى كه سد را شكستيم و اعتقادمان اين شد كه الحمدالله پيروز شديم، آنوقت بر مى‏گرديم سراغ اينكه زاغه نشينان وضعشان چه جورى است؟ اداره‏اى‏ها وضعشان چه جورى است؟ارتش‏ها وضعشان چه جورى است؟ مردم كوچه و بازار را بايد چه كرد؟مدارس را بايد چه كرد؟ اينها براى اين است كه ما خودمان را پيروز فرض كرديم. حالا بر مى‏گرديم به مسائل خودمان. اگر در اين انقلاب درست دقت كنيم پيروزى ما در آنوقتى است كه آن مسائل اصلى ما لااقل درست تحقق پيدا بكند. از مسائل اصلى ما يكيش تحقق پيدا كرده است و آن رفراندم براى جمهورى اسلامى‏است، اما

    صحيفه نور ج 7 صفحه 140

    قانون اساسى كه اساس يك ممكلت است و بعد هم مجلس شورا كه بايد باشد در يك مملكتى، رئيس جمهور بايد باشد، اين مراحل باز برايمان مانده است. اگر بنا باشد كه ما حالا به خيال خودمان پيروز شده باشيم، آنوقت من كه طلبه هستم بروم سراغ طلبگى خودم و شما آقايان هم برويد هر كدام سراغ كارهاى خودتان، گرفتارى‏هاى خودتان، اين مسائل اصلى ممكن است يك وقت خلا به آن وارد بشود و خطرناك است به نظر من مى‏آيد كه شما، همه آقايان، همه قشرها، زن‏ها، مردها،دانشمندها، غير دانشمندها، همه الان همشان را صرف اين بكنند كه اين قانون اساسى به تصويب برسد. يعنى كسانى كه مى‏خواهند مخالفت با اين بكنند الان زيادند، زيادند كه مخالفت مى‏خواهند بكنند و عمده مخالفتشان هم همين است كه نمى‏خواهند اسلام تحقق پيدا بكند آنها مى‏ترسند از اسلام چنانچه اربابانشان هم از اسلام مى‏ترسيدند. الان همه ما تكليفمان اين است كه گرفتارى‏هاى خودمان را كه زياد است، من مى‏دانم گرفتارى زياد است، گرفتارى زاغه‏نشينان را مى‏دانم چقدر زياد است، گرفتارى‏هاى خودمان را عجالتاً تا يكى دو سه ماهى كه اين قانون اساسى بايد تصويب بشود و مجلس شورا درست بشود و رئيس جمهور تهيه شود، عجالتاً اينها را يك قدرى سبك بگيريم، خيال نكنيم مطالب اينهاست. اصول را بايد ما حفظ بكنيم، وقتى اصول تحقق پيدا كرد اينها فروعش است. بايد هم اينها بشود، شكى نداريم كه بايد بشود. در عين حالى كه اينطور است، معذلك خوب دولت بنا گذاشته است كه اين كار را بكند اما حالا آنى كه به نظر من بسيار اهميت دارد و شياطين دارند كارشكنى مى‏كنند اين است كه همين جورى كه طرح كرده دولت و صحيح هم هست، اين قانون اساسى را منتشر كنند، بعد هم يك عده 75 نفرى را تعيين كردند كه مردم آنها را خودشان انتخاب كنند. آنها هم بررسى كنند در قانون اساسى بعد هم به رفراندم مردم بگذاريم و آنها هم رأى بدهند كه قانون اساسى‏مان درست بشود چون اساس است. دنبال آن مجلس شورا درست بشود آن ديگر آسان مى‏شود كارها. وقتى ما اين اساس را درست كرديم، آنوقت بياييم سراغ اينكه بايد چه بكنيم راجع به جهات ديگر. البته نمى‏گويم حالا اين فعاليت نشود، اينها هم بايد بشود اما تمام هممان صرف اين نشود كه ما مثلاً زاغه‏نشينانمان چطور است، يا مثلاً مدارس‏مان چطور است، يا محله‏مان چطور است، همه هم ما صرف اين نشود. و مهم‏مان اين قضيه باشد كه اساس مسأله اصل باشد، ما اساس مسأله را درست بكنيم و بعد بيائيم سراغ اين متفرعاتش. حالا هم اين فعاليت‏ها مى‏شود، مشغول هستند، از اين طرف خانه‏سازى شروع كردند ديگر براى خانه‏سازى، منتها از بيرون،از كناره‏اى ايران مى‏آيد جلو، از اين طرف هم براى اين جهادى كه هست اين هم انشاءالله دارند عمل مى‏كنند و همه قوا بحمدالله بسيج مى‏شوند براى اين كار و اين كارها اميد است كه زود هم درست بشود. اما چيز مهم اين اصول است، قانون اساسى مهم كه يك دسته الان افتادند تو دور كه نه، مجلس بايد مجلس مؤسسان باشد، چون در غرب مجلس مؤسسان بوده، آقايان هم ميل دارند مجلس مؤسسان باشد و اينها هم نه اينكه براى مجلس مؤسسان دلشان سوخته، اينها مى‏خواهند مطلب را به تعويق بيندازند، معطل كنند بلكه آن ريشه‏هاى گنديده‏اى كه دارند به هم متصل مى‏شوند قوه پيدا

    صحيفه نور ج 7 صفحه 141

    كنند بيايند اساس را از كار بيندازند.

    تكليف بر گسترش مساجد، اين مراكز تبليغات اسلام و بسيج قشون

    الان ما بايد همه هممان را صرف اين قضيه بكنيم. اينها البته مورد توجه هست، هميشه مورد توجه بوده و ما اميدواريم كه همه مسائل بعد از اينكه يك استقرارى حكومت اسلامى پيدا كند و ما بتوانيم انشاءالله حكومت اسلامى آنطور كه اسلام مى‏خواهد چه بشويم، اول نظر راجع به مستمندان، اول نظر، همانطور كه اسلام اينطور مى‏گويد، اسلام براى مستضعفين آمده است و اول نظرش به آنهاست.

    سخنگوى انجمن: اگر اجازه بفرمائيد مسأله مهمى‏كه مطرح است كه اول خدمتتان عرض كردم، آن مسأله تبليغاتى است كه در جنوب شهر خيلى كم است.

    امام: خوب، اينها هم بايد در مقابلش بشود، اينها هم بايد بشود. مى‏دانم بايد مساجد، انشاءالله در يك طرحى مى‏شود كه، بايد بروند سراغ مساجد. مساجد بايد مركز، همانطور كه صدر اسلام مركز سياست بوده مساجد، مساجد مثل اينها نبوده است كه فقط مركز چه باشد. خطبه نماز جمعه، خطبه سياسى بوده هميشه. مساجد مركز بسيج قشون بوده، مركز تبليغات اسلام بوده است.

    اينها انشاءالله تدبير مى‏شود.

    سخنگوى انجمن: چون به اصطلاح ضد انقلاب،از همين مسأله سوء استفاده مى‏كند.

    امام: بله مى‏دانم اينهارا، مى‏دانم اينها را.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  4. #584
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 142

    تاريخ: 28/3/58

    پيام امام خمينى به ژيستكار دستن رئيس جمهور فرانسه

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب آقاى رئيس جمهور

    براى پذيرائى و مهمان نوازى كه در مدت اقامت در فرانسه از من به عمل آورديد تشكر مى‏كنم.

    از كشور شما بود كه من توانستم نداى حق و حقيقت را به ملت ستمديده ايران برسانم و انقلاب استثنائى ايران را رهبرى كنم. انقلابى كه سال‏هاى متمادى در حال تكوين بود و دليل نضج آن فساد و ظلمتى بود كه در تمام كشور حكفرما وعلت اصلى آن وجود سلطنتى بود كه از خارج حمايت مى‏شد.

    روابطى كه ما را به فرانسه پيوند مى‏دهد همواره بر مبناى اخلاقى و تمدن‏هاى ما احترام متقابل پايه‏گذارى شده است. بنابراين تعجب كردم وقتى دريافتم بعضى از محافل فرانسوى براى محكوميت جنايتكاران، غارتگران و فاسدان رژيم منحله گذشته كه مرتكب جنايات عظيمى نسبت به مردم كشور شدند و طبق اصول اسلامى و قرآن مجيد مقصر شناخته و محاكمه شدند دخالت مى‏كنند. آنان بايد احساس همدردى و توجه بيشترى نسبت به انقلاب ما از خود نشان دهند. انقلابى كه ما را از يوغ امپرياليسم و ستم پادشاهى مستبد كه جنون عظمت و خود بزرگ‏بينى داشت رها كرد.

    اين قادر متعال است كه به ما كمك كرد و مارا از چنگال عامل بدبختى‏ها و نابسامانى‏ها رهائى بخشيد. ما دست شما را مى‏فشاريم و اميدواريم كه روابط دوستى‏مان بيش از پيش توسعه يابد و استحكام يابد.

    آقاى رئيس جمهورى خواهشمندم مراتب حق‏شناسى من و آرزوهاى مرا براى سعادت ملت فرانسه بپذيريد.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  5. #585
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 143

    تاريخ: 28/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پاسداران مسجد نبى اكرم (ص)تهران

    به غير اسلام نبايد فكر كنيم

    بسم الله الرحمن الرحيم

    من اميدوارم كه همه ما پاسداران اسلام باشيم. من اميدوارم كه همه مسلمين از پاسداران قرآن كريم باشند و همه مسلمين از پاسداران امام زمان باشند. من از شما پاسدارها كه لباس پاسدارى پوشيده‏ايد تشكر مى‏كنم. در هر جا هستيد پاسدارى كنيد از اين نهضت طرفدارى كنيد و از آقاى بطحائى هم تشكر مى‏كنم كه زحمت كشيدند و با شما آمدند اينجا.

    ما آنچه مقصدمان است اسلام است، به غير اسلام نبايد فكر كنيم، به غير قوانين اسلام نبايد فكر كنيم. مقصود ما اين است كه هر جاى اين مملكت برويم اسلام را ببينيم، اينطور نباشد كه رأى بدهيم به جمهورى اسلامى لكن هر جا برويم از اسلام خبرى نباشد. جمهورى اسلامى معنايش اين است كه يك جمهورى باشد و قوانينش همان قوانين اسلام. تمام قوانينى كه غير از قانون اسلام است، قانون نيست، مورد رضاى ما و ملت ما نيست. ملت ما كه به خيابان‏ها ريختند، به پشت بام‏ها رفتند و شب و روز زحمت كشيدند، جوان‏هايشان را دادند، خونشان را دادند، براى اسلام بود، اگر اسلام نبود همچو كارى نمى‏كردند.

    اين تحولى بود كه به دست خدا واقع شد

    اسلام بود كه شما را راه انداخت و به شما همچو قدرتى داد كه در مقابل اين قدرت‏هاى شيطانى بزرگ ايستاديد و نترسيديد، اين غيرتى بود كه خدا به شما داد و الا ما كه بندگان ضعيفى هستيم و چيزى نداريم، همه‏مان در مقابل اين تفنگ عاجزيم و همين ما كه در مقابل يك تفنگ عاجز بوديم و از يك پاسبان مى‏ترسيديم، همين ملتى كه از پاسبان مى‏ترسيد، خدا يك قدرت به همه ما داد كه بيائيم در خيابان و فرياد بزنيم كه ما اين رژيم را نمى‏خواهيم. اين قدرتى بود كه خدا به شما داد و بايد از خدا تشكر كنيم، اين قدرتى بود كه ايمان به خدا بعداً به شما داد، اين تحولى بود كه به دست خدا واقع شد. الان هم باز جوان‏هائى مى‏آيند پيش من و مى‏گويند دعا كنيد كه ما شهيد بشويم، ما شهادت را مى‏خواهيم.

    اين يك تحولى بود كه براى اين ملت پيدا شد و گرايش زندگى اين دنيا خيلى مطرح نبود، شهادت را مى‏خواستند. اگر چنانچه دنيا و اين امور مادى و اين زندگى مطرح بود نمى‏رفتند در مقابل توپها و در

    صحيفه نور ج 7 صفحه 144

    مقابل تانك‏ها و مسلسل‏ها. آنان در مقابل توپ و تانك رفتند، از بچه كوچك گرفته تا بزرگ‏ها، از دانشگاهى تا علماى مذهب، از بازارى تا كارگر و ارتشى.

    حفظ عنايت خدا منشأ تمام پيروزى‏هاست

    ارتشى كه سال‏هاى طولانى اينها براى خودشان درست كرده بودند، ديديد كه در ظرف مدت كمى پشت به آنها كرد و رو به شما آورد. اين قدرت خدا بود، اين چيزى بود كه خدا به شما عنايت كرد و بايد اين عنايت خدا را حفظ كنيد. حفظ اين عنايت خدا كه منشأ همه پيروزى‏هاست به اين است كه قدم‏هاى ديگرى هم برداريد، همه با هم پشتيبانى كنيم، همانطورى كه در اول، اين نهضت با ايمان پيش رفت و اجتماع همه شما به واسطه ايمانى كه در دلتان بود سبب شد كه يك همچو قدرت شيطانى را درهم كوبيديد. اين يك عنايتى بود، عنايت خاصى بود از خداى تبارك و تعالى و لذا حساب همه اشخاصى كه به ماديات فكر مى‏كردند، آن اشخاصى كه توجه به معنويات نداشتند هم حساب‏هايشان باطل شد، ولى حساب‏هائى كه روى دنياست و به معنويات نظر ندارد، روى آن حساب، حق با آنها بود كه به معنويات نظر نداشتند امكان ندارد اين قدرت از بين برود اين را مكرر مى‏گفتند، خصوصاً اين آخر كه در پاريس دستجات مى‏آمدند و بعضى‏ها نه اينكه سوء نيت داشتند، خيرخواه بودند لكن اشتباه داشتند و روى حساب ماديت، روى حساب‏هاى دنيا و اهل دنيا، نبايد يك ملتى كه هيچ ندارد، حالا چهار تا اسلحهاى كه داريد قبل از انقلاب كه هيچ چيز نداشتيد، اين غنيمت است كه قبلاً نداشتيد، جز يك مشت خالى، يك ملتى كه زن‏هايش هميشه در پرده بودند و پايشان را بيرون نمى‏گذاشتند، يك ملتى كه حاضر نبودند يك قدم براى امرى بردارند، در آنها يك تحولى واقع شد. تحول الهى كه همين ملت با اينكه هيچ نداشتند، بر آنها كه همه چيز داشتند مقدم شدند مشت‏هاى شما با ايمانى كه دنبالش بود، بر اين تانك‏هاى غول پيكر غلبه كرد. خون‏هاى جوانان ما بر مسلسل‏ها غلبه كرد. اين چيزى بود كه خدا به شما داد و بايد اين را حفظ كنيد. الان به فكر اين نباشيد كه به ما پاسدارها حقوق نمى‏دهند و يا كم مى‏دهند. همانطورى كه سابق درحال انقلاب بوديد و در حال جلو رفتن و شكستن، يك كدام مى‏نشستيد فكر كنى كه ما اگر شب به منزل برويم شام چى هست؟ نه، اين فكر در ذهن هيچ كسى نبود و مى‏دانم نبود اگر بود نمى‏آمدند جان بدهند. آن روزى كه شما راه افتاديد به ميدان و توى خيابان‏ها، آنها با ابزار غول پيكر و شما با مشت، هيچ به فكر آن نبوديد كه حقوقم كم است، حقوق مطرح نبود، جان مطرح نبود. اين روحيه شما را غلبه داد، اين چيزى كه شما را غلبه داد مادامى كه او هست شما پيروزيد دعا كنيد كه باشد، جديت كنيد كه نگهش داريد. خدا به شما يك عنايتى كرده است كه اين عنايت را حفظ كنيد، نگهش داريد. تا آن قدم‏هاى اصولى و مسائل اصلى درست نشود، تا آن كارها درست نباشد به فكر اينكه من حقوقم كم است ويا من رتبهام كم است به اين فكرها نباشيد. حالا بايد همه همانطورى كه از اول مقصد را نگاه مى‏كرديد و به مصائب خودتان توجه نداشتيد، حالا هم مقصد را نگاه كنيد، به مطالب خودتان توجه نكنيد. بازارى حالا نبايد به فكر منفعت بردن باشد، كارگر به فكر اين

    صحيفه نور ج 7 صفحه 145

    نباشد كه حقوقش كم است، دهقان به فكر اين نباشد كه امسال زراعت چطور است، باران آمده يا نه، اينها فكرهائى است كه شما را از اين قدرت الهى باز مى‏دارد. شما قيام لله كرديد.

    شما كه موعظه خدا را پذيرفتيد حافظ آن باشيد آن وصيتى كه خداى تبارك و تعالى به پيغمبر اكرم فرمود اين بود كه به مردم بگو من يك حرف دارم، يك موعظه دارم، هيچ ديگر من نمى‏گويم، يك موعظه دارم قل انما اعظكم بواحده ان تقوموا لله نهضت كنيد براى خدا. يك نفرى براى خدا نهضت كن، همه با هم براى خدا نهضت كنيد. شما براى خدا نهضت كرديد، دليلش اين است كه جان را گذاشتيد كف دست و راه افتاديد در خيابان‏ها و فرياد كرديد اسلام، اين دليل بر اين است كه شما براى خدا كار كرديد، اگر اينكار براى خدا نبود، كسى جانش را نمى‏داد. ميدانى كه گلوله تفنگ دارد، مسلسل مى‏بندند، توپ مى‏آيد، تانك مى‏آيد، سرباز مسلح است، اين دليل بر اين است كه براى خدا كار انجام داديد. همين وصيتى كه خدا، موعظه‏اى كه خدا كرده است عمل شد اعظكم بواحده اين يكى انما اعظكم بواحده به ايشان بگو كه من فقط يك موعظه دارم و آن اينست كه نهضت شما، قيام شما براى خداباشد. توى اين همه چيز هست، در اين يك كار و يك موعظه همه چيز هست. شما اين موعظه خدا را پذيرفتيد تا حالا، نگذاريد از دست برود،قيام شما لله باشد، براى خدا، از حالا به بعد هم جديت كنيد. شما شب‏ها خيلى‏هاتان تا صبح بيداريد و آنوقتى كه جوان بايد بخوابد و درها بسته است، شما ايستاده‏ايد و شما به دوشتان تفنگ است، اين اگر براى خدا نباشد، براى كيست؟ كسى زور به شما نگفته است. يك وقت اين است كه يك صاحب منصبى ايستاده آنجا و تفنگش را كشيده و مى‏گويد بايد بايستد، آن براى خدا نيست براى صاحب منصب است، براى تفنگ است. كسى حالا به شما فشارى نياورده كه پا شويد بايستيد تا صبح.

    اين لله است، كار شما براى خداست. جوانى كه بايد در دل شب بخوابد و اقتضاى جوانى است كه بخوابد، نمى‏خوابيد تفنگ را به دوش كشيديد، خودتان را در معرض هلاكت گذاشتيد، شياطين باز به دنبال هستند كه خداى نخواسته بزنند و شما ايستاده‏ايد و داريد از اسلام طرفدارى مى‏كنيد، اين براى خداست. اگر براى خدا نبود، اين چه كارى بود كه انسان خوابش را كنار بگذارد كه بيايد در جائى كه معرض خطر است و از معرض اطمينان و از معرض آمال دست بردارد و بيايد در معرض اين خطر و خواب عزيزش را از دست بدهد، اين نمى‏شود مگر براى خدا. زور هم كه نيست، هيچ كس هم به شما نگفته، فقط يك قدرت ايمان است. اين را حفظ كنيد، اين همان است كه شما را تا اينجا پيروز كرده است و همه حرف‏هاى ماديين را باطل كرده است. حرف‏هاى كمونيستى با همين كارها باطل مى‏شود.

    اگر فقط دنياست و فقط همين است، اين قدرت زمين زدن آن قدرت‏هاى بزرگ را ندارد، اگر دنيا بود معقول نيست كه شما بتوانيد قدرت‏بزرگ را از بين ببريد.

    صحيفه نور ج 7 صفحه 146

    بايد قانون اساسى را به نفع اسلام تحكيم بخشيم

    ما حالا بايد قانون اساسى را آنطورى كه براى اسلام باشد، تحكيم كنيم، تصويب كنيم و اين هم بايد زود تصويب شود. اين طرحى است كه دولت داده است، همين طرح صحيح است و اگر بخواهد آنطورى كه اين غربزده مى‏گويند مبنى بر اينكه شما مطابق چيزهاى دنياپسند يك مجلسى درست كنيد با پانصد، ششصد نفر آدم و پانصد، هشتصد نفر آمدند يكى يكى بنشينند آنجا، اين معانى اش آن است كه ما تا دو سه سال ديگر بنشينيم و عزا بگيريم و آنان قوت پيدا كنند، طرحى است كه يا از غرب ريخته شده است و يا از آنجائى كه شاه در آنجاست. اين طرح وارداتى است، آيا اين طرح قبول است؟ ما مى‏گوئيم زود كلك قضيه كنده شود و اسلامى بشود و الان همه ما بايد در دنبال همان معنا باشيم و همين طرحى را كه دولت گفته است، صحيح است. دشمنانتان مى‏خواهند كه جيب‏هايشان پر بشود و اسلام جيب پر كن نيست، اسلام با ضعفا است. اسلام آن است كه اميرش مى‏فرمايد كه من مى‏ترسم در آن طرف مملكت يك كسى گرسنه باشد، شايد آنجاها چيزى نداشته باشد بخورد من بايد زندگيم اين باشد، خودم دلم آرام نباشد كه اگر آنجا گرسنه است من هم اينجا گرسنه‏ام. اسلام اين است، البته خودش مى‏فرمايد شما قدرت نداريد و صحيح مى‏فرمايد، ماها قدرت نداريم مثل او باشيم. اما اينقدر قدرت داريم كه جيب‏هايمان را ديگر پر نكنيم براى املاك بيابان‏ها قصرهاى روى هم انباشته، اين را قدرت داريم كه از مال اين فقرا از مال اين ضعفا جيب‏مان را پر نكنيم اين پول‏هاى نقد زيادى كه ما نمى‏توانيم تصورش را بكنيم، اكثرش به جيب اين خانواده رفته، اكثرش جيب اينها رفته، به همان مقدار هم به جيب امريكا رفته، ما مى‏خواهيم اين لقمه را از دهن اينها بيرون بياوريم به فقرا بدهيم. اين كارگرهاى صنعت نفت ما با آن زحمت و با آن بيچارگى كار بكنند، آنوقت برود توى شكم اين خارجى ها و اين پولدارها، آنهائى كه در خارج براى خودشان املاك درست كردند، براى خودشان پارك درست كردند. اين صحيح است ؟!

    ما مى‏خواهيم از توى شكم اينها بيرون بياوريم و بين همين ملت پخش كنيم، همين‏هائى كه اين انقلاب را بپا كردند. و من از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت شما را مى‏خواهم و دلم به شماها خوش است. انشاءالله خداوند همه‏تان را حفظ كند.

    والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته

    
    previos page menu page next page
    

  6. #586
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 147

    تاريخ: 28/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع بانوان مكتب الزهرا و اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى قم

    بانوان ايران در اين نهضت پيشقدم بودند

    بسم الله الرحمن الرحيم

    من از شما بانوان محترم تشكر مى‏كنم كه از راه دور آمديد و با من ملاقات كرديد. من دعا به شما مى‏كنم كه خداوند همه را سعادتمند كند و تشكر مى‏كنم كه در اين نهضت پيشقدم بوديد. بانوان ايران در اين نهضت پيشقدم بودند و مثل بانوان صدر اسلام بودند و نهضت ما به واسطه آنها به پيش رفت و اميدوارم كه اين نهضت به واسطه شما به پيش برود.

    اين قدرت ايمان بود كه شما را به خيابان‏ها كشيد

    چيزى كه هم به بانوان و هم به آقايان برومند كه عمرتان، وقت‏تان را، جوانى‏تان را صرف داريد مى‏كنيد در راه اسلام و اين اسلام است شما را در نيمه‏هاى شب كه جوان بايد بخوابد شمارا بيدار نگه مى‏دارد و اين ايمان است كه جوانى كه از مورد مطمئن بيايد در مورد خطرناك، از رختخواب منزلش كه هم مطمئن است و هم محل خواب است بيايد در كوچه‏ها، در خيابان پاسدارى كند در صورتى كه هم خواب از چشمش رفته است و هم احتمال خطر است، اين يك خدمت ارزش‏دارى است كه شما الزامى به اين معنا نداريد، خودتان آمديد. ارزش اين خدمت اين است كه بدون اينكه كسى شما را الزام بكند به اينكه اين خدمت را كنيد خودتان انتخاب كرديد كه خدمت را بكنيد، چنانچه بانوان هم در همين معنا شريكند كه در وقتى كه همه خطرها بود، هم شما در خيابان رفتيد، هم آن بانوان محترمه و هيچ كس هم شما را الزام نكرده بود كه بيائيد بريزيد در خيابان و برويد پشت بام‏ها الله اكبر بگوئيد و مورد اصابه گلوله مثلاً بعد واقع شويد. اين قدرت ايمان است كه شماها را به خيابان‏ها كشيد و بانوان را به خيابان‏ها و ارزش عمل همين است. يك وقت اين است كه يك سازمانى است كه اين سازمان الزام دارد انسان به اينكه برود بيرون خودش را به خطر بيندازد، يك وقت اين است كه نه، يك سازمانى كه او را ملزم كند نيست، داوطلب است براى اينكه برود و خدمت كند. اينكه ارزش به خدمت و عمل زياد مى‏دهد همين معناست كه با همه مشكلات و با همه خطرها در اول نهضت همه‏تان به خيابان رفتيد و مقابل توپ و تانك بدو ن اينكه كسى شما را الزام كرده باشد و حالا هم همه به همين حاضريد و داريد شما پاسدارى مى‏كنيد و ارزش اين پاسدارى خيلى زياد است و من اميدوارم كه همه ما و همه شما را

    صحيفه نور ج 7 صفحه 148

    خداوند از پاسداران اسلام قرار بدهد، خدمت امام زمان باشيد.

    قدرت ايمان را براى رسيدن به جمهورى اسلامى حفظ كنيد

    همه چيزى كه الان مهم است اين است، همين پاسدارى كه شما مى‏كنيد و بانوان هم همين پاسدارى كه كرديد و نهضت را رسانديد به اينجا و يك امر اعجازى را، معجزه‏آميزى را تحقق كرديد و قدرت بزرگى را شكستيد. همين قدرت ايمان بايد باز هم محفوظ بماند.

    اگر چنانچه بخواهيد روى آن مقصدى كه شما از اول آمديد و اسلام را خواستيد، جمهورى اسلام را خواستيد، اگر بخواهيد جمهورى اسلامى به همه معنا كه دارد، با همه محتوا كه دارد، در خارج تحقق پيدا بكند بايد كه ا ز حالا به بعد هم همان ايمان را، همان قدرت ايمان را حفظ كنيد، با هم باشيد. همه فكرها، همه فكر اينكه جمهورى اسلامى محقق بشود. جمهورى اسلامى‏فقط به اين نيست كه بگوئيم ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم رأى بدهيم. رأى دادن اسباب اين نمى‏شود كه جمهورى اسلامى تحقق داشته باشد. بله، البته الان رسماً ايران جمهورى اسلامى‏است، لكن جمهورى اسلامى، احكام اسلامى بايد در او جارى بشود، يعنى در هر جاى ايران، در اداراتش، در وزارتخانه‏ها، در بازارش، در محله‏هايش، در دانشگاهش، در دادگسترى، همه جا بايد اسلام باشد.

    آنكه ملت ما مى‏خواهند و خداى تبارك و تعالى مى‏خواهد كه ما باشيم اين است كه ما همه جاى مملكت را به صورت اسلامى در بياوريم، در صورتى كه در زمان طاغوت همه جا خراب بود، حالا هم باز خرابى هست. بنابراين ما الان باز بين راه هستيم، باز به مقصد نرسيديم. كسى كه بين راه است بايد تمام نظرش به اين باشد كه به مقصد برسد. من مى‏دانم كه در بين همه قشرها يك اختلالاتى هست، يك نابسامانى‏هائى هست، اينطور نيست كه نه، من ندانم. خوب هر روز آنطور كه شما آمديد و مشكلاتتان را مى‏گوئيد، تقريبا ماهر روز مبتلا هستيم و از اطراف مى‏آيند و مشكلات را مى‏گويند و ما مى‏دانيم كه مشكلات زياد است و در بين ارتش مشكلات زياد است، در بين ژاندارمرى مشكلات زياد است، در شهربانى زياد است، در خود پاسدارها زياد است، در كميته‏ها زياد است، در راديوها زياد است، همه اينها چيزى نيست كه معلوم نباشد، ما مى‏دانيم كه اشكالات زياد است و بعد از هر انقلابى اين اشكالات هست، نمى‏شود كه يك انقلابى واقع بشود آن هم يك همچو انقلاب بزرگى، يك همچو انقلابى كه در غرب مى‏گويند كه اين اعجاز واقع شده است حساب اين انقلاب حساب‏ها را از هم باطل كرد، يك همچو انقلابى واقع بشود. آنوقت پنجاه و چند سال هم دست‏هاى ناپاك خارج و داخل خراب كرده باشند، هر چه منفعت داشته به جيب زدند و يك مملكت خرابه‏اى گذاشتند. بعد از انقلاب با اين خرابى مملكت توقع اين نيست كه همچو كه شد و اينها رفتند همه چيزها درست بشود.

    اگر هر كسى در هر پستى هست آنجا را خوب اداره كند مملكت خوب مى‏شود

    الان همه ما دست به هم بدهيم همه با هم دست به هم بدهيم و با هم اين خرابه‏ها را آبادش كنيم و

    صحيفه نور ج 7 صفحه 149

    اينكه مى‏گويم همه ما با هم، براى اين است كه هر كس در هر پستى است آنجا خوب اداره كند. شما متوقع اين نباشيد كه همه كارها را من بكنم، من هم متوقع نباشم كه شما همه كارها را بكنيد. من به اين طلبگى كه دارم اين شغل خودم را خوب اداره كنم، شما هم كه پاسبان هستيد هر يك‏تان پاسبانى خودتان را خوب انجام بدهيد، اين خانم‏ها كه شغل ديگرى دارند، اين شغل خودشان را خوب انجام بدهند، وزارتخانه‏ها هم شغل خودشان را خوب انجام بدهند، دهقان‏ها هم شغل خودشان را خوب انجام بدهند، كارگرها هم شغل خودشان را خوب انجام بدهند. وقتى بناشد همه قشرها اسلامى باشند، همه فكرشان اين باشد كه يك مملكت اسلامى را اداره بكنند، يك كشور اسلامى كه حالا جمهورى اسلامى است اداره‏اش بكنند، خرابى‏ها را ترميم بكنند. ما يك قشرمان نمى‏تواند خرابى‏ها را ترميم بكند، همانطورى كه شما نمى‏توانيد همه ايران را پاسدارى بكنيد ما هم نمى‏توانيم همه ايران را مثلاً صحيح اداره بكنيم . همه ما بايد همه جمعيت ايران، همه ايران را، شما در قم هستيد پاسدار هستيد، هر كس اين پاسدارى را كه مى‏كند خوب انجام بدهد، با صداقت انجام بدهد، با امانت انجام بدهد، براى خدا انجام بدهد. من هم كه يك طلبه هستم طلبگى خودم را همين طور، آقا هم كه آقا هستند آقائى خودشان را و همه قشرها وقتى كه آن كارى كه دستشان هست خوب انجام بدهند، يك مملكت خوب مى‏شود. مملكت عبارت است از اين آب و خاك، جمعيتش هم عبارت از اين ملت است اين آب و خاك است، اين ملت است. اين ملت وقتى همه‏شان دست به هم دادند، يعنى هر كدام در آن محلى كه هست آنجا را خوب اداره بكند، باغبان باغ است باغ را خوب اداره بكند، كشاورز هم در صحرائى كه هست كشاورزيش خوب اداره بكند، نخست وزير هم در نخست وزيريش خوب اداره بكند، وزراء ديگر هم همين طور، اداره ديگر هم همين طور، پاسبان هم همين طور، همه اگر بنا شد كه با چنين نظرى تو كار باشند و همانطورى كه همه‏تان با يك فرياد الله اكبر كنديد يك كوه بزرگ را و ساقط كرديد يك امپراطورى دو هزار و پانصد ساله را و اين ايمان بود كه اين كار را كرد و اين اسلام بود كه اين كاررا كرد، اينجا راهم مى‏توانيد.

    بعد از متمركز شدن اصول، همه امور به جاى خود عمل شود

    الان مملكت دست خودتان است، خودتان مى‏توانيد اداره‏اش بكنيد به شرط اينكه الان كه اصول، يعنى قانون اساسى الان بناست درست بشود بايد بعدش مجلس شوراى ملى درست بشود، رفراندم درست بشود، الان كه اين اصول در دست است و شياطين دنبال اين هستند كه هر كسى را وادار كنند كه اشكالاتى درست بكنند، اشكالاتش توجهش مى‏دهند، مى‏روند پيش دهقانان مى‏گويند كه كو اينكه، حالا هم جمهورى اسلام، اسلام شد كه براى شماكارى نكرد. مثل اينكه همچو كه گفتند جمهورى اسلامى‏يك خرابى‏هائى يكدفعه خودرو سبز مى‏كند. يا بيايند به پاسدارها بگويند (كه گفت) خوب حالا جمهورى اسلامى شد، الان اين چيزها ى مختلفى كه اينجا هستند، اين اشخاص بدى كه هستند، انتصابات بدى كه هست، همه را متوجه كنند به يك چيزهائى كه غير آن مسأله است كه الان ما دنبالش

    صحيفه نور ج 7 صفحه 150

    برويم. اين نظير اين مى‏ماند كه آن روزى كه شما كه همه با هم داشتيد الله‏اكبر مى‏گفتيد و مى‏خواستيد بشكنيد اين سد را بيايند به شما بگويند كه مثلاً اداره فلان رئيسش چه جورى است. بگو حالا وقت اين حرف نيست، حالا وقت اين است كه برويم و بشكنيم. حالا همين است. الان وقت اين است كه نه اين خانم‏ها به اشكالات خودشان، داخلى خودشان توجه كنند و نه شما برادرها به اشكالات خودتان و داخلى خودتان توجه كنيد و نه من و نه آقا و نه ديگران. الان تا اين اصول مستقر نشده، يعنى ما يك مملكتى مى‏خواهيم تا باشد، آنوقت بگوئيم كه پاسدارش كى و ملايش كى و بانوانش كى و چه. الان وقت اين است كه ما مى‏خواهيم اين مملكت را مستقلش، آزادش، قانون اسلامش، همه چيزها درست بشود. وقتى كه تا دو سه ماه ديگر انشاءالله اين مطلب پيش رفت، جمهورى يعنى رئيس جمهور هم درست شد، قانون هم تصويب شد، رفراندم هم شد، مجلس شوراى ملى هم درست شد كه ديگر تزلزل توى كار نباشد، الان يك حكومتى است كه انتقالى است، حكومت آمده است كه انتقال قدرت را بدهد به كس ديگرى كه اين قدرت متمركز بشود، وقتى متمركز شد، همه اين امور به جاى خودش عمل مى‏شود. حالا هم الان در عين حال كه حكومت انتقالى است بايد خوب يك كارهاى اساسى دارند مى‏كنند، حالا همين سازندگى كه بناست مى‏كنند، همين خانه‏سازى كه بناست بكنند، همين پل‏سازى و خيابان‏ها و همه اينها را مشغولند.

    شياطين درپى آنند كه نگذارند قانون اساسى تصويب شود

    اما الان آنى كه مهم است اين است، آن اصل را فراموش نكنيم، اصل اين است كه الان مى‏خواهند قانون اساسى درست بكنند، شياطين افتادند كه نگذارند. همه بايستيم در مقابلشان كه ما نخير، مى‏خواهيم. اين طرح خوبى است، همين را مى‏خواهيم. ما مجلس مؤسسانى كه غربى‏ها مى‏گويند، نمى‏خواهيم. ما همين معنائى كه دولت گفته است و زود انجام مى‏گيرد، نه آنى كه يك سال، دو سال، سه سال شايد طول بكشد كه خداى نخواسته يك وقت اين تزلزل اسباب اين بشود كه به هم بخورد اينها. الان وقت اين معناست و من مى‏دانم كه چيزهائى كه شما گفتيد كه ما تنها نيستيم، همه هستند كه ناراحتى دارند، اما ناراحتى را بگذارند براى يك وقت ديگر، يك قدرى تأمل كنيد و بگذاريد براى وقت ديگرى.

    الان هر كدام هر پستى كه داريد محكم دنبالش را بگيريد و محكم انجام وظيفه بكنيد و اين وظيفه، وظيفه‏اى است كه براى خداست، نه كسى شما را الزام كرده و نه خيلى چيزى است كه شما به طمع آن باشيد. چيزى تو كار نيست، يك مشت فقرا، يك مشت از مستمندها، الان مسائل الهى اهميتش زياد است و ما انشاءالله اميدواريم كه همه مان با هم اسلام را پياده كنيم و همه قشرها اسلامى شوند. وقتى بشود عدالت اسلامى، عدالت اسلامى براى همه است، يك فردى اين نيست كه به فرد ديگر تقدم داشته باشد، مگر اينكه تقوا داشته باشد. خدا همه شما را انشاءالله حفظ كند، موفق كند. من به همه شما دعا مى‏كنم و من خدمتگزار همه شما هستم. خدا همه‏تان را انشاءالله حفظ كند.

    والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته

    
    previos page menu page next page
    

  7. #587
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 151

    تاريخ: 30/3/58

    فرمان امام خمينى به حجة الاسلام نورى

    بسم الله الرحمن الرحيم

    جناب مستطاب آقاى حجت الاسلام حاج ميرزا حسين نورى دامت افاضاته

    لازم است جنابعالى مسافرتى به كشورهاى اروپائى بنمائيد و از نزديك با دانشجويان عزيز و برادران ايرانى آشنا شويد و نيازمندى‏ها و مشكلات مذهبى آنان را بررسى نموده و در حدود امكاناتى كه در اختيار داريد در رفع آنها بكوشيد و به وظايف خطيرى كه در اين موقع حساس به عهده دارند آنان را آشنا سازيد و از تفرقه و اختلاف بر حذر داريد و نسبت به تقويت معتقدات مذهبى ايشان در برابر دشمنان اسلام سعى كافى مبذول داريد و سلام اينجانب را به عموم آنان ابلاغ نمائيد. از خداى تعالى ادامه توفيقات همگان را خواستارم.

    والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته

    روح الله الموسوى الخمينى

    25 رجب الخير 99

    
    previos page menu page next page
    

  8. #588
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 152

    تاريخ: 30/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع وعاظ خراسان

    درباره قانون اساسى اسلام، اسلام‏شناس بايد نظر بدهد نه روشنفكران خارجى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    مسأله مهم فعلا اين است كه پيش‏نويسى از قانون اساسى شده است و آن به معرض افكار عمومى گذاشته شده است و الان بايد همه قشرها و همه روحانيون بلاد و همه روشنفكران متفكرين اسلامى با ديد اسلامى، براى جمهورى اسلامى اين قانون را بررسى كنند و نظر بدهند.

    اين قانون كه پيش‏نويس شده است براى اين است كه همه نظر بدهند. شما آقايان، شما علماى اعلام، شما متفكرين اسلامى، شما اشخاصى كه علاقه به ديانت مقدسه اسلام داريد و عقيده داريد به اينكه هيچ حكومتى مثل حكومت اسلام نيست و هيچ رژيمى مثل رژيم اسلام نيست، بايد نظر كنيد به يك‏يك مواد اين قانون. يك ماه مهلت داريد كه هرچه به نظرتان رسيد براى اسلام مفيد است و موافق جمهورى اسلامى است و در اين قانون به آن توجه نشده است، تذكر بدهيد و بنويسيد و در روزنامه‏هائى كه هست منتشر كنيد. آقايان ننشينند كه ديگران قلم‏ها را بردارند و قانون را بررسى كنند و به خيال خودشان آن را اصلاح كنند. اين حق شماست، درباره قانون اسلام، بايد اسلام‏شناس نظر بدهد. قانون اساسى جمهورى اسلامى يعنى قانون اساسى اسلام. حق اين مطلب با شماست، با علماى اعلام و با مراجع عظام است، با همه روشنفكران اسلامى است. ننشينيد تا اينكه روشنفكران خارجى، روشنفكرانى كه به اسلام عقيده ندارند اظهار نظر بكنند و اين حرف‏هائى كه مى‏نويسند، بنويسند. شماها قلم را برداريد، در همه مساجد، در همه منابر، در همه كوچه و بازار مسائلى را كه به نظرتان مى‏رسد بايد دراين قانون اساسى باشد، طرح كنيد.

    علما مسائل را مطرح كنند، ننشينيد ديگران براى شما تكليف معين كنند خودتان تكليف را معين كنيد. خودتان قانون اساسى را بررسى كنيد، خودتان نظر بدهيد، روزنامه‏ها را از مقالات خودتان پر كنيد. ننشينيد ديگران و دشمنان شما براى شما مقاله بنويسند و مسائلى را كه خداى نخواسته بر خلاف مسائل اسلامى و بر خلاف شؤون اسلام باشد مطرح كنند. همه موظفيم كه اين كار را انجام بدهيم. همه حق نظر داريم و شما علماى اعلام بيشتر حق نظر داريد. آنهائى كه اسلام را مى‏شناسند و علاقه به اسلام دارند در اين امر بيشتر جديت كنند و پيشقدم باشند.

    صحيفه نور ج 7 صفحه 153

    لزوم انتخاب علماى اسلام‏شناس و آشنا به مسائل روز جهت نمايندگى مجلس

    مسأله بعد كه بسيار مهم است، مسأله انتخاب اشخاصى است كه بايد بعد از اينكه همه ايشان و مطلب‏شان را گفتند، نظر بدهند اين عده تعدادشان هفتادوپنج نفر مى‏باشد كه بايد بنشينند و اين قانون اساسى را با توجه به آرائى كه از همه مى‏آيد مورد بررسى قرار دهند كه بعد به رفراندم گذاشته شود.

    مهم اين است كه ملت بفهمند چه اشخاصى بايد براى بررسى قانون اساسى تعيين بشوند. بفهمند كه مسأله اسلامى‏است، نه مسأله غربى و نه مسأله شرقى است. ما نمى‏خواهيم قانون اساسى نه غربى و شرقى را بررسى كنيم. مامى‏خواهيم قانون اساسى جمهورى اسلامى‏را بررسى كنيم و لازم است اشخاصى را كه مردم انتخاب مى‏كنند و آقايان روحانيون و مراجع پيشنهاد مى‏كنند اشخاصى باشند مردمى‏و علاقمند به اسلام و اشخاصى باشند كه بدانند اسلام يعنى چه.

    در اين زمان كه بناست اين قانون اساسى بررسى شود و مطلب به دست خود شما افتاده است، ملت علما را تعيين كنند. البته اختيار ملت دست خودش است لكن پيشنهاد مى‏شود علمائى را كه از قانون اسلام و مسائل روز اطلاع دارند تعيين كنند و علما هم بايد از رفتن به مجلس خوددارى نكنند براى اينكه مجلس، مجلسى است كه در آن سرنوشت اسلام تعيين مى‏شود. وقتى سرنوشت اسلام بايد در يك مجلس تعيين شود، حق علما است كه بروند و اين سرنوشت را به دست مبارك خودشان تعيين كنند. پس مطلبى كه مهم است دو مطلب است : يكى بررسى از قانون اساسى كه همه قشرها بايد بررسى كنند و من توصيه مى‏كنم كه علماى اعلام بررسى كنند و نظر بدهند و بعد از اينكه مردم آراء خودشان را گفتند و طرح‏هاى خودشان را دادند، اين كار بايد انجام پذيرد. حرف ما اين است كه براى اسلام بايد مردم اشخاص اسلام‏شناس و كسانى را كه مسائل اسلام را مى‏دانند و علاقه به اسلام دارند انتخاب كنند و ما انشاءالله بعد از اين هم اوصاف چنين اشخاصى را خواهيم گفت و خواهيم نوشت.

    خداوند شما را براى كمك به اسلام و جامعه اسلامى موفق كند و بتواند اسلام را آنطورى كه دلخواه اسلام است در خارج پياده كنيد. من از همه شما و از همه علماى بزرگ مشهد و همه خطبا و فضلا كه در اينجا هستند تشكر مى‏كنم و خدمتگزار همه شما هستم و دعاگوى شما مى‏باشم.

    والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته

    
    previos page menu page next page
    

  9. #589
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 154

    تاريخ: 30/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از طلاب حوزه علميه مشهد

    اصل حركت روحانيت و ساير اقشا ر ملت، جايگزين نمودن اسلام به جاى طاغوت است

    بسم الله الرحمن الرحيم

    من ميل نداشتم كه آقايان فضلا در اين آفتاب گرم، در اين خانه محقر با اين هواى گرم زير آقتاب، اينجا تشريف داشته باشند و گمان داشتم - كه - و گفتم به بعضى آقايان كه از آقايان بخواهند كه در سالن مدرسه فيضيه تشريف داشته باشند تا من آنجا خدمتشان برسم لكن بعد مثل اينكه اينطور مقرر فرمودند آقايان كه اينجا تشريف داشته باشيد و من از اينكه شما الان در زحمت هستيد، هم خواهران، هم برادران، هم علماى اعلام در زحمت هستيد بسيار معذرت مى‏خواهم و اين زحمت را هم جزء خدمت‏هاى به امام زمان سلام الله عليه و به اسلام عزيز بايد محسوب بداريد. مسائل زياد است مطالبى كه پيش خواهد آمد زياد است لكن ما بايد در مسائل، هر مسأله‏اى كه پيش آمد و جلو پيش آمد آن مسأله را بررسى كنيم و در آن مسأله، فعاليت. تا كنون مسائل بزرگى را با همت همه قشرهاى ملت و خصوصا روحانيت عظيم‏الشأن پشت سر گذاشتيم و بحمدالله موفق شديد شما آقايان و ملت بزرگ و همه قشرها بر اينكه اين خدمت بزرگ را به اسلام كرديد و اين اشخاصى كه به اسلام خيانت كردند و بناى خيانت بزرگتر داشتند و كسانى كه آنها را تأييد مى‏كردند و بناى تأييد بيشتر داشتند، آنها را شكست مفتضح‏

    داديد و رفتند و دست خيانتشان كوتاه شد، چنانچه دست چپاولى ابرقدرت‏ها هم كوتاه شد.

    آنچه كه پشت سر گذاشتيم، بحمدالله موفقيت‏آميز بود لكن ما نبايد به همين معنا قناعت كنيم و مسرور باشيم كه مطالب تمام شده است. مطالب تمام نشده است و مسائل اصولى هم باقى مانده است براى اينكه اصل حركت روحانيت و حركت همه قشرهاى ملت براى جانشين كردن اسلام در محل طاغوت بود.

    البته براى مقدمه اين جانشينى، اول بايد طاغوت برود و رفت، حالا وقت اين است كه ما به جاى آن طاغوت يك حكومت عدل اسلامى، يك حكومت انسانى، يك حكومت قرآنى به جاى آن جايگزين كنيم و اين حالا اول كار است. البته اصل تغيير رژيم و برقرار شدن جمهورى اسلامى الان هست يعنى اصل رژيم تغيير كرد و الان رسما ايران جمهورى اسلامى است و همه هم شناختند ايران را

    صحيفه نور ج 7 صفحه 155

    به اين معنا لكن ما فقط اين معنا را نمى‏خواهيم كه جمهورى اسلامى رأيى باشد، لفظى باشد. مهم همه ما، همه شما و همه ملت و همه علماى اعلام اين است كه اسلام به همه ابعاد تحقق پيدا بكند به طورى كه هر كس وارد اين مملكت مى‏شود، از سرحد كه وارد شد آثار اسلام ببيند تا مركز كه آمد آثار اسلام، دانشگاه رفت اسلامى، وزارتخانه رفت اسلامى، ادارات دولتى رفت اسلامى، بازار آمد اسلامى، در كشاورزها و پيش كارگرها رفت اسلامى. آنكه مقصد ما هست اين معنا هست، نه فقط رفتن چپاولگرها و ما راجع به اين معنا در اول قدم هستيم و مسائل پشت سر است. بعضى مسائل الان آنوقت است كه ما تمام همتمان را به آن مسأله بگماريم و با تمام قوا توجه بكنيم و بعضى مسائل بعد از اين است و بعضى مسائل هم مسائل فرعى است كه دنباله اينها بايد تحقق پيدا بكند.

    اظهار نظر در مورد قانون اسلام بر عهده اسلام شناس است نه روشنفكران خارجى!

    آنكه الان محل ابتلاء همه ما هست اين است كه يك پيش‏نويسى از قانون اساسى شده است و اين پيش‏نويس به معرض افكار عمومى گذاشته شده است، الان بايد همه قشرها و شما روحانيون و همه روحانيون همه بلاد و همه روشنفكران اسلامى و همه متفكرين اسلامى، با ديد اسلامى، براى جمهورى اسلامى، اين قانون را بررسى كنند و نظر بدهند، اين قانونى كه پيش‏نويس شده است براى اين است كه همه نظر بدهند.

    شما آقايان، شما علماى اعلام، شما متفكرين اسلامى، شما اشخاصى كه علاقه به اسلام و علاقه به ديانت مقدسه اسلامى داريد و عقيده داريد به اينكه هيچ حكومتى مثل حكومت اسلام نيست و هيچ رژيمى مثل رژيم اسلامى نيست، بايد نظر كنيد به اين قانون، يكى‏يكى موادش را، يك ماه مهلت داريد، يكى‏يكى موادش را در نظر بگيريد و هر چه به نظرتان رسيد كه براى اسلام مفيد است و موافق با جمهورى اسلامى است و در اين قانون ناقص است، در آن جهت تذكر بدهيد و بنويسيد و در روزنامه‏هائى كه هست منتشر كنيد. آقايان! ننشينيد كه ديگران قلم‏ها را بردارند و بررسى از قانون بكنند و به خيال خودشان، آنها را به خيال خودشان اصلاح بكنند. اين حق، حق شماست. قانون اسلام را، اسلام شناس بايد نظر بدهد. قانون اساسى جمهورى اسلام يعنى قانون اساسى اسلام. حق اين مطلب با شماست، با علماء اعلام است، با مراجع عظام است، با همه روشنفكران اسلامى است، ننشينيد تا اينكه روشنفكران خارجى، روشنفكرانى كه به اسلام عقيده ندارند اظهار نظر بكنند و اين حرف‏هائى كه مى‏نويسند، بنويسند. شماها قلم را برداريد، در همه مساجد، در همه مدارس، در همه كوچه و بازار، مسائلى را كه به نظرتان مى‏رسد بايد در اين قانون اساسى باشد طرح كنيد. علماء طرح كنند و مردم دنباله، ننشينيد ديگران براى شما تكليف معين كنند. خودتان تكليف را معين كنيد، خودتان قانون را بررسى كنيد، خودتان نظر بدهيد، خودتان روزنامه‏ها را پر كنيد از مقالات خودتان. ننشينيد ديگران براى شما مقاله بنويسند و مسائلى طرح بكنند كه يك وقت خداى نخواسته بر خلاف مسائل اسلامى و بر خلاف شؤون اسلام باشد. همه موظفيم، همه بايد اين كار را انجام بدهيم و نظر بدهيم و همه

    صحيفه نور ج 7 صفحه 156

    حق نظر داريم و شما علماء اعلام بيشتر حق نظر داريد. آنهائى كه اسلام را مى‏شناسند، آنهائى كه علاقه به اسلام دارند آنها بيشتر بايد در اين امر جديت كنند و پيشقدم باشند.

    لزوم جديت ملت در انتخاب علماء مطلع براى تدوين قانون اساسى و تعيين سرنوشت

    و بعد آن چيزى كه بسيار مهم است، قضيه انتخاب اشخاصى است كه بايد نظر كنند به اين قانون و بايد بعد از اينكه همه رأى خودشان را دادند و همه مطالب خودشان را گفتند اين عده 75 نفرى مثلاً اين عده بنشينند و اين قانون اساسى را با آرائى كه از همه مى‏آيد نگاه كنند و جرح و تعديل كنند و بنويسند كه بعد به رفراندم واقع بشود.

    مهم اين است كه اشخاصى كه براى بررسى اين قانون تعيين مى‏كند ملت، بفهمد چه اشخاصى بايد تعيين كند. بفهمد كه مسأله، مسأله اسلامى است، نه مسأله، مسأله غربى، نه مسأله مسأله شرقى، ما نمى‏خواهيم قانون اساسى غربى يا نمى‏خواهيم قانون اساسى شرقى را بررسى كنيم، ما مى‏خواهيم قانون اساسى جمهورى اسلامى را بررسى كنيم و اين لازم است كه اشخاصى كه انتخاب مى‏كنند، مردم انتخاب مى‏كنند، آقايان روحانيين پيشنهاد مى‏كنند، مراجع پيشنهاد مى‏كنند، اشخاصى را پيشنهاد كنند، مردم را پيشنهاد كنند كه اينها علاقمند به اسلام باشند، اينها بدانند اسلام يعنى چه. در مجلسى كه سابقاً با اينكه طاغوت آن مجلس را بر پا كرد، مجلس مؤسسانى كه در زمان رضاخان در ايران تحقق پيدا كرد علماى اول، طراز اول علماى ايران در آن مجلس بودند البته آنوقت با سرنيزه بود لكن علماى درجه اول بودند. در اين زمان هم بناست اين قانون اساسى بررسى بشود و دست ظالم كوتاه شده است و مطلب به دست خود شما افتاده است، ملت علما را تعيين كنند، اختيار هست، الزامى نيست لكن پيشنهاد است، علمائى كه اطلاع دارند از قانون اسلام، اطلاع دارند از مسائل روز، آنها را تعيين كنند و علماء هم ابا نكنند از رفتن در مجلس براى اينكه مجلس، مجلسى است كه سرنوشت اسلام در آن تعيين مى‏شود وقتى سرنوشت اسلام در يك مجلسى بايد تعيين بشود حق علماست كه بروند و اين سرنوشت را به دست مبارك خودشان تعيين كنند.

    پس مطلبى كه الان مهم است دو مطلب است يكى بررسى از قانون اساسى كه همه قشرها بايد بررسى كنند و من توصيه مى‏كنم كه علماى اعلام بررسى كنند و نظر بدهند، بعد از اين تعيين اشخاصى كه بايد بعد از رأى، بعد از اينكه مردم آراء خودشان را گفتند و طرح‏هاى خودشان را دادند آن اشخاصى كه بايد تعيين بشود و مردم تعيين مى‏خواهند بكنند براى بررسى كردن همه آراء اين اشخاص، ملت ما بداند كه بايد اين اشخاص، اشخاصى باشند كه علاقه به اسلام داشته باشند، طرح ما اين است لكن ملت مختار است. طرح ما اين است كه براى اسلام بايد اسلام‏شناس، كسى كه اسلام را مى‏داند چه است، كسى كه مصالح اسلام را مى‏داند چه است، كسى كه علاقه به اسلام دارد، كسى كه علاقه به قرآن مجيد دارد، كسى كه علاقه به كشور اسلامى دارد، يك همچو اشخاصى را تعيين كنند و ما انشاءالله تعالى باز هم راجع به اوصاف اين اشخاص، راجع به اشخاصى كه وصفشان چه باشد باز هم خواهيم‏

    صحيفه نور ج 7 صفحه 157

    گفت و نوشت.

    و خداوند همه ما را و همه شما را موفق كند كه خدمت كنيم به اين جامعه و خدمت كنيم به اسلام و اسلام را به آنطورى كه دلخواه اسلام است در خارج محقق كنيم و من از همه شما تشكر مى‏كنم و از همه علماى بزرگ مشهد، آيت الله (اشاره به يكى از حضار)، همه آيات عظام را كه الان در اينجا تشريف دارند و همه علماى اعلام كه اظهار تفقد مى‏كنند به من و همه خطبا و همه اعاظم از فظلاى مشهد مقدس كه در سنگر جلو هست راجع به مسائل دينى، من از همه شما تشكر مى‏كنم و دعاگوى همه شما و خدمتگزار همه شما هستم.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  10. #590
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 158

    تاريخ: 30/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع ورزشكاران و فرهنگيان بابل

    دو قوه مادى و معنوى انسان وقتى ارزش دارد كه در خدمت خدا باشد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    انسان دو جنبه دارد يكى جنبه معنوى و يكى جنبه ظاهرى و مادى، انسان‏ها در جنبه‏هاى معنوى يك نحو تعلميات دارند و در جنبه‏هاى ظاهرى و مادى يك نحو ديگر، و اگر اين دو تا با هم جمع بشوند يك انسان به تمام معنى بوجود خواهد آمد.

    من از اين خوشحالم كه كسانى جهت معنوى را تقويت مى‏كنند و اشخاصى هم جهت مادى را، و اميد است هر دوى آنها دو جنبه مادى و معنوى را جمع بكنند. شما معلمان محترم و آقايان ورزشكاران عزيز اگر اين دو جنبه را تقويت كنيد و همچنين در همه قشرهاى كشور اگر اين دو جنبه تقويت بشود، جنبه معنوى با آن تعليمات معنوى كه اسلام آورده است و جنبه‏هاى مادى با آن طرزهائى كه لازم است، اين ملت سعادتمند مى‏شود. آنها كه جنبه ورزشكارى و مادى را دارند، آنها جوان‏هائى هستند كه قواى جسمى‏شان به خاطر همين ورزش نشاط و آمادگى پيدا مى‏كند، آنوقت روح آنها معنويات و ايمان را زودتر قبول مى‏كند. يك وقت است كه ورزشكارى و تعليم و تربيت در خدمت طاغوت است كه اين جز خسران براى يك كشورى به بار نمى‏آورد، ولى وقتى اين دو قوه و نيروى بزرگ در خدمت خداست، آنوقت ايمان در آنها تقويت شده و براى پيشبرد مقاصد اسلام نيروى عظيمى پيدا مى‏شود كه هيچ نيروئى نمى‏تواند جلويش را بگيرد. چنانچه به عيان ديديد كه اجتماعات با قواى مادى و معنوى و نيروى ايمان پيش رفتند تا اينجا و اين نهضت عظيم را بپا كردند و آن قدرت‏هاى شيطانى را شكستند و آن قدرت طاغوتى و بزرگ كه مجهز به همه سلاح‏هاى مدرن بود و پشت سر او هم تمام قواى مادى و تمام ابرقدرت‏ها بود و از او حمايت مى‏كردند و البته امريكا بيشتر حمايت مى‏كرد، با اين حال با همه قدرتها نتوانستند اين قدرت ايمان را كه در كشور ما و در ملت ما پيدا شد از بين ببرند و نتوانستند خود و منافع خود را حفظ كنند. ما در آنوقت اسلحه نداشتيم، حالا كه چهار تا اسلحه در دست پاسداران قرار دارد، اينها غنائم جنگى است. قبل از انقلاب و در حال انقلاب ما اسلحه نداشتيم ولى آنها همه چيز داشتند. بنابر حساب‏هائى كه ماديون مى‏كردند امكان نداشت يك قدرتى به آن بزرگى كه همه قوا دنبال آن بود و حتى حكومت‏هاى به اصطلاح اسلامى پشت سر او ايستاده بودند شكست بخورد.

    صحيفه نور ج 7 صفحه 159

    ممالك به اصطلاح اسلامى تمام‏شان مشترك المنافع و پشتيبان يكديگر هستند

    ابر قدرت‏ها مثل آمريكا، شوروى، چين، انگلستان، اينها همه پشتيبان قدرت طاغوتى بودند. بى‏جهت نبود كه من وقتى خواستم از كويت عبور كنم اجازه ندادند، بيخود نبود كه دولت عراق جديت كرد كه يا ما ساكت باشيم و يا آنجا نباشيم، براى اينكه همه با هم بودند، قواى شيطانى با هم بودند. و من در آنجا وقتى ديدم حتى از رفتن من به كويت مانع شدند و گفتند از هر جا كه آمده‏اى برگرد، و ما مجبور شديم به عراق برگرديم. مهم مسأله اين نيست كه فقط كويت اينچنين باشد، اين ممالك به اصطلاح اسلامى تمام‏شان با هم مشترك‏المنافع و همه پشتيبان يكديگر هستند. اينها نخواهند گذاشت ما در آنجا بمانيم و بدين خاطر بنا گذاشتيم به مملكتى برويم كه ديگر تحت تأثير نباشد. ما فرانسه را انتخاب كرديم و آنجا رفتيم و آنها هم پشيمان شدند، هم عراق و هم دولت ايران، چرا كه در پاريس دست ما براى تبليغات باز بود. ما مطالب و مسائل ايران را به همه جاى دنيا رسانديم و با بعضى كه از آمريكا مى‏آمدند مصاحبه‏هاى تلويزيونى انجام مى‏شد و در تمام آمريكا (آنطور كه مى‏گفتند) و در بسيارى از مناطق مثل كانادا پخش و مطالب ما در آمريكا هم پخش مى‏شد. آنهائى كه خودشان را منتسب به اسلام مى‏دانستند و هم آنهائى كه از اسلام خارج بودند به پشتيبانى طاغوت پرداختند، اما ملت ما با قدرت پيش رفت. آيا در آنوقت ملت تفنگ داشت؟ مسلسل داشت؟ تانك داشت؟ توپ داشت؟ هيچ نداشت، لكن يك چيز ديگر بود و آن معنويات و ايمان به خدا بود و ايمان آنچنان قدرت به ملت داد كه افرادى كه قبلاً از صداى تفنگ مى‏ترسيدند ديگر از تانك هم هراسى در دل راه ندادند.

    قدرت الهى باعث جمع شدن قواى روحانى و قواى مادى شد.

    آن كه در دو سال قبل از سايه يك پاسبان مى‏ترسيد حالا از سپهبد هم نمى‏ترسد. يكى از دوستان ما گفت چند تا بچه در شيراز دور يك صاحب منصبى جمع شدند و به او گفتند كه بگو زنده باد فلانى و مرده باد فلانى. صاحب منصب همين طور كه ايستاده بود و مى‏گفت برويد، وقتى مرا ديد، گفت آقا بيا و مرا از دست اينها نجات بده و بعد ايستاد و همان را كه بچه‏ها به او مى‏گفتند با فرياد بلند گفت. ملت ما همه با هم يك مطلب مى‏گفتند و اين باعث شد كه قواى روحانى و قواى مادى با هم جمع شوند. اين كار از غير خدا بر نمى‏آمد. اين قدرت، يك قدرت الهى بود. در پاريس شخصى پيش من آمد، از دهات اطراف خود كه رفته بود تعريف كرد و مى‏گفت صبح كه مى‏شود آن عالم ده جلو مى‏افتد و مردم دنبال او تظاهرات مى‏كنند. گفت همه دهات اينطور شده است و يكى را اسم برد كه من به يكى از دهات آنجا رفتم. يك قلعه‏اى است در بيابان در نزد يك كوه، ديدم اينها هم همان معنى را مى‏گويند. من در همان جا اعتقادم اين شد كه يك دست غيبى در كار است، و الا كارهاى بشرى يك شعاع خاصى دارد. اين همان عقيده و ايمان است كه در صدر اسلام هم بوده است. در آنوقت مسلمانان 10 تا 15 نفرشان يك شتر داشتند، لشكرهاى رسول الله و لشكر مسلمين هر چند نفرشان يك شمشير داشتند آن هم يك شمشير كهنه، اما با اين حال بر امپراطورى ايران و روم غلبه كردند. عده پيشقراول روم 60 هزار نفر و

    صحيفه نور ج 7 صفحه 160

    دنبال آن 700 نفرند 830 هزار نفر بودند. يكى از سرداران اسلام گفت كه 30 نفر با من بيايند تا با اين 60 هزار نفر مقابله نمايم، ولى بر حسب تاريخ بنابراين شد كه 60 نفر باشند كه يك نفر مقابل هزار نفر برود و بعد هم رفتند و پيروز شدند و اين به اين خاطر بود كه ملائكه پشت سرشان بودند و خداوند به آنها توجه كرد. خداوند شما را موفق كند.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 59 از 208 نخستنخست ... 94955565758596061626369109159 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/