صفحه 54 از 208 نخستنخست ... 44450515253545556575864104154 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 531 تا 540 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #531
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 6 صفحه 247

    تاريخ: 2/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مردم و عشاير كرمانشاه

    من اميدوارم كه همه ما اهل حق باشيم

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اميدوارم كه ما همه اهل حق باشيم. رژيم‏هاى فاسد با حق مخالف بودند پس با اهل حق هم بايد مخالف باشند، آنها كوشش مى‏كردند كه حق تحقق پيدا نكند، آنها از اهل حق مى‏ترسند. اگر ما اهل حق باشيم و اگر ملت ما اهل حق باشند، نمى‏گذارند كه رژيم‏هاى فاسد هر كارى مى‏خواهند بكنند و مانع شوند از اينكه اجانب در مملكتتان حكمفرمائى كنند، من اميدوارم كه همه ما اهل حق باشيم و همه به قرآن كريم و اسلام سر به پيش بياوريم و همه عامل به احكام خداى تبارك و تعالى باشيم كه اگر همه عامل باشيم به احكام خدا و علاقه داشته باشيم به اسلام، مملكتمان پيروز خواهد شد و به پيشرفت خواهد رفت. تمام نقص ما اين است كه حق را نمى‏گذارند تحقق پيدا كند و اهل حق را نمى‏گذارند تحقق پيدا كنند و ما بايد با تمام جديت حق را زنده كنيم، اسلام را زنده كنيم و قرآن كريم را زنده كنيم و يك جمهورى اسلامى كه حق است متحقق كنيم تا اينكه تمام در زير سايه حق زندگى كنيم و همه اهل حق باشيم و من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه شما را مسئلت مى‏كنم.

    رفع آشفتگى‏هاى بر جا مانده از رژيم سابق با وحدت و برادرى اقشار ملت‏

    و مسائلى كه ايشان فرمودند، مسائل مورد بررسى انشاءالله قرار مى‏گيرد و من هم مى‏دانم كه بعضى آشفتگى‏ها هست لكن البته اين آشفتگى‏ها كه بسياريش وراثت همان رژيم سابق است، نغمه همان رژيم سابق است، الان گرفتارى‏هائى براى همه هست شما گمان نكنيد كه براى عشاير شما تنهاست، همه عشاير اينطور هستند. شما گمان نكنيد كه براى حدود شما اين نارحتى‏ها هست، همه جا اينطور است براى اينكه اينها به اين ملت آنچنان خيانت كردند، آنچنان اين ملت را فقير كردند، آنچنان آشفته كردند كشور را كه يك مدت طولانى لازم است كه با دست همه، همه با هم اين آشفتگى‏ها رفع بشود و من اميدوارم كه شما و ما همه با هم دست برادرى بدهيم و اين آشفتگى‏ها را رفع كنيم. خداوند همه شما را توفيق و تاييد كند.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  2. #532
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 6 صفحه 248

    تاريخ: 3/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع وزير فرهنگ و آموزش عالى و رؤساى دانشگاها و مدارس عالى سراسر كشور

    مسؤوليت خطير روحانيون و دانشگاهيان در تعيين مقدرات كشور

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من از آقايان متشكرم كه تشريف آوردند كه از نزديك با هم ملاقات كنيم و مطالبى كه به نظرمان مى‏رسد در ميان بگذاريم و باز تشكر مى‏كنم كه در اين امر انسانى آقايان اظهار تمايل كردند كه خدمت بكنند و اين خدمت‏ها البته ارزنده است لكن اساس در دانشگاه مطلب ديگرى است. روحانيون با دانشگاهى‏ها يك مسير دارند و مسؤوليت اين دو طايفه از همه طوايف ديگر بيشتر است چنانچه شغلشان شريفتر است. شغل شريفتر است براى اينكه با شغل دانشگاهى و روحانى اگر چنانچه به شرايط عمل بشود، انسان درست مى‏شود و اين است كه اين شغل، شغل انبيا بوده است. تمام انبيا براى آدم درست كردن آمدند و قرآن كتاب آدم سازى است. پس اين شغل يك شغل بسيار شريفى است و مسؤوليت بسيار زياد است براى اينكه در اين دو دانشگاه، دانشگاه روحانى و دانشگاه آقايان، در اين دانشگاه‏هاست كه مقدرات كشور، چيزهائى كه بايد در كشور درست بشود منشاء آن اين دو دانشگاه است.

    علم بدون ايمان منشاء بسيارى از شقاوت‏هاست

    اگر گمان كنيد كه، يا ما گمان كنيم كه علم منشاء سعادت است ولو هر چه باشد، اين يك اشتباهى است، بلكه گاهى علم منشاء بسيارى از شقاوت‏هاست، چو دزدى با چراغ آيد گزيده‏تر برد كالا حكيم سنائى ظاهراً مال اوست. اگر روحانى علم داشته باشد لكن ايمان نداشته باشد، مسيرش مسير انبيا نباشد، منشاء مفاسد بسيار مى‏شود. اكثر اين دين سازى‏ها كه بوده است اينها از طبقه ملاها بودند، ملاهايى كه فقط علم به خيال خودشان كافى بوده است و دنبالش مسير انبيا نبوده‏اند، اگر دانشگاه فقط دنبال اين باشد كه فرزندان ايران را با معلومات بار بياورد، معلومات را هى روى هم بريزد، اين براى سعادت ملت ما يا فايده ندارد يا ضرر دارد. يك فرد دانشگاهى كه انحراف پيدا بكند غير از يك فرد بازارى است، غير از يك فرد كشاورز است. يك فرد روحانى كه انحراف پيدا كند غير از يك فرد بازارى و كارگر است. كارگر و بازارى، كشاورز و امثال اينها اگر چنانچه يك انحرافى داشته باشند، انحراف شخصى براى خودش است لكن انحراف اساتيد دانشگاه انحراف

    صحيفه نور ج 6 صفحه 249

    خودش تنها نيست، انحراف يك گروه است. چه گروهى؟ آن گروهى كه مى‏خواهند مملكت را اداره كنند گاهى به انحراف يك كشور منجر مى‏شود. انحراف يك روحانى انحراف خودش تنها نيست، انحراف يك ملت است، بنابراين، اين دو طايفه هستند كه مى‏توانند خدمت بكنند و كشور را نجات بدهند و ممكن است كه مسيرشان مسير حق نباشد و كشور را به تباهى بكشند. گمان نشود كه كسانى كه ايمان ندارند اينها هم خدمت به كشور مى‏كنند و فرق ما بين آنها و آن كسانى كه ايمان دارند نيست. و الذين كفروا يتمتعمون و ياكلون كما تاكل الانعام و النار مثوى لهم كسى كه ايمان ندارد نظير حيوانات خواركش هست يعنى در آخور الاغ، نبى اكرم كاه بريزد يا ابوجهل كاه بريزد هيچ فرقى به حال او نمى‏كند، او مى‏خواهد بخورد، حيوان مى‏خواهد كسى، ميل دارد كسى تيمارش كند، اين تيماركننده على بن ابيطالب باشد يا ابن ملجم، اين فرقى به حالش نمى‏كند، اگر ابن ملجم بهتر تيمار كرد با او بيشتر رفيق است. اين آيه شريفه كه اين مطلب را مى‏فرمايد، دستور كلى است براى شناخت منحرف از غير منحرف كه ما چطور منحرف‏ها را بشناسيم و چطور غير منحرف‏ها را. منحرف‏ها آنها هستند كه فرقى به حالشان نمى‏كند كه اين پارك، اين اتومبيل كه به دستشان آمده از راه صحيح آمده يا از راه دزدى، خيانت شده است و اين به دستش رسيده است يا اينكه نه روى امانت و روى يك كسب صحيح آمده است هيچ فرقى به حال او نمى‏كند، او اتومبيل را مى‏خواهد، او خوبى اتومبيل را مى‏بيند، از كجا آمده، اين را اصلاً پيش او مطرح نيست، چنانچه پيش انعام مطرح نيست كه از كجا آمد و آن اشخاص انحرافى نظير همان حيوانات كه از كجا آمده مطرح نيست، چه هست مطرح هست. شما مى‏توانيد كه جوان‏ها را تربيت كنيد به يك تربيتى كه تقوا در آن باشد، نظر اين باشد كه اين از كجا آمده است، اين شغل را كى به او داده است، اين شغل چه شغلى هست و چه كارى بايد اينجا انجام بدهد.

    هدف تبليغات سوء رژيم پهلوى براى جداسازى روحانى و دانشگاه‏

    اگر چنانچه شما و طبقه روحانيين كه هر دو يك شغل داريد، هر دو شغل واحد داريد و مع‏الاسف اين دو قشر را كه مربى جامعه هستند دست‏هاى ناپاك از هم جدا كرد، ما تا حالا با آقايان روبرو نمى‏شديم يعنى شما از ما فرار مى‏كرديد ما هم از شما، شما ما را قبول نداشتيد ما هم شما را قبول نداشتيم، شما براى ما يك چيزى مى‏گفتيد ما هم براى شما يك چيزى مى‏گفتيم. من نه از شما مقصودم اين افراد است و نه از ما، مقصودم خودم هستم لكن قشرها اينطور شده بود، رفتند توى دانشگاه‏ها به دانشجو و به استاد و به غير استاد و به همه يك صورت بسيار زيباى ظاهرى ارائه مى‏دادند اين آخوندها مرتجعند، اينها مى‏خواهند ما را برگردانند به آن عصر حجر محمد رضاخان در يكى از حرف‏هايش قبل از پانزده خرداد، در يكى از حرف‏هايش گفت كه اين آخوندها طياره هم سوار نمى‏شوند (همان روزها بود كه يكى از مراجع با طياره رفته بود مشهد) و اينها با طياره هم مخالفند، اصلاً با همه اساس تجدد مخالفند، اينها مى‏خواهند برگردند به آنوقتى كه مثلاً الاغ سوارى كنند و بروند اين طرف و آن طرف يا فرض كنيد كه يك شمعى بسوزانند، برق را با آن مخالفند، همه آثار

    صحيفه نور ج 6 صفحه 250

    تمدن را با آن مخالفند، مى‏آمدند پيش شماها يك همچو مسائلى را طرح مى‏كردند يا اينكه (آخوندها همه دربارى هستند، اينها همه براى منافع دربارها، اصلاً وجود اينها را دربارها آوردند، سلاطين اين وجودها را در خارج محقق كردند) مى‏آمدند پيش اين قشر مى‏گفتند (اينها دين ندارند، اين بى دين‏ها، يك مشت فكلى بى دين) و طورى تزريق مى‏كردند كه مع الاسف بعضى از اشخاص بى عمق باورشان مى‏آمد. اين باور آمدن اسباب اين شد كه اين دو قشر از هم جدا شدند، اين به او بدبين شد، او به اين بدبين شد. چه دو قشرى، دو قشرى كه مربى جامعه بودند، دو قشرى كه بايد جامعه را با مساعى هم دست به هم بدهند و جامعه را اصلاح بكنند، اينها را از هم جدا كردند. دو قشرى كه اگر اين دو قشر به مسير صحيح باشد، تمام ملت به مسير صحيح مى‏رود. اينطور نيست كه يك قشر مثلاً كاسب باشد كه فقط خودش اگر اصلاح بشود، صالح باشد، خودش هست و غير نيست. دو قشرى كه، با اصلاح اين دو قشر، جامعه اصلاح مى‏شود . دو قشرى كه (اذا فسد العالم فسد العالم) است، اين عالم من نيستم، شما هم هستيد، همه‏مان هستيم. شما هم جزء علما هستيد كه اگر چنانچه خداى نخواسته فاسد باشيد عالم را به فساد مى‏كشيد و اگر صالح باشيد عالم را به صلاح مى‏كشيد. صلاح و فساد يك جامعه به دست مربى‏هاى - آن هست - آن جامعه هست و آن مربى‏ها شماها هستيد و قشر روحانى. آنها به يك جور و شما به يك جور. اما دو طايفه مربى جامعه هستند.

    مملكت ما احتياج به انسان مومن دارد

    اگر بنا باشد كه همان تربيت علمى باشد، شما يك طبيب مى‏خواهيد درست بكنيد نظر به اينكه اين طبيب چه جور باشد نيست، اين طبيب فردا مى‏شود يك كاسب، يك كاسبى كه، اينطور كسب كه يك مريض را معطل مى‏كند براى اينكه ويزيت را زياد بكند. خيلى طبيب خوبى درست شد از حيث طب، بسيار متخصص بود اما چون اخلاق، اخلاق صحيح نبود، مهذب نشده بود، متقى نبود، خداشناس نبود، اين طبيب مريض را معطل مى‏كند، امروز يك نسخه‏اى مى‏دهد، با دواخانه هم مى‏سازد كه نسخه را هر چه گرانتر بدهد، اين بيچاره را مبتلا مى‏كند، اين نسخه فايده نكرد فردا يك نسخه ديگر باز همين، باز همين. طبيبى بود يعنى من حيث طبابت. يك مهندس درست مى‏كنيد، مهندس در علم خودش خيلى خوب بود اما وقتى كه مى‏خواهد فرض كنيد كه يك نقشه‏اى بدهد، يك چيزى بدهد، با آن استادى‏هايى كه دارد جورى مى‏دهد كه مفيد و صحيح نباشد و منفعت طلبى باشد و هكذا همه چيز. در قشر ما هم اگر بنا باشد كه همين ملايى باشد، اين ملا بسيار ملاى خوبى است، بسيار آدم فهميده‏اى است، كتاب و سنت را بسيار خوب مى‏فهمد اما اگر چنانچه تقوا در كار نباشد، همين فهم كتاب و سنت موجب اعوجاج مردم مى‏شود در سنت، يك جور سنت را بيان مى‏كند كه منحرف بكند. در كتاب، يك جور كتاب را بيان مى‏كند كه منحرف بكند. بسيارى از اين آدم‏هايى كه منحرف كردند و مى‏كنند جوان‏هاى ما را، از اينها هست كه در قشر شما و در قشر ما بودند و متقى نبودند، الهى نبودند، خدايى نبودند، فقط توجه به اين بوده است كه مقام چه باشد، توجه به اين بوده است كه حقوق چقدر باشد،

    صحيفه نور ج 6 صفحه 251

    تربيت كه كردند تربيت يك اشخاصى را كردند از حيث دانشمندى، دانشمند لكن دانشمند مضر، نه دانشمند مفيد، نه مثل يك بازارى كه اگر مفيد هم نباشد، مضر نيست، يك فردى است كه مضر است به جامعه. فرقى ما بين قشر شما و قشر ما در اين مسأله نيست، ما هر دو طايفه بايد تربيت كنيم قشر جامعه را. ما احتياج به آدم داريم مملكت ما احتياج دارد به اينكه انسان درست بشود در آن، مومن باشد. اين آدمى كه از زير دستگاه شما يا از دستگاه ما بيرون مى‏آيد، اگر مومن باشد، ديگر نمى‏شود كه زير بار ظلم اجانب برود و يا تطميع بتوانند بكنند او را. اين تطميع‏ها و تهديدها را همه، آنى كه تطميع مى‏شود و تهديدش آنها اثر مى‏كند آنهايى است كه ايمان ندارند. آنى كه تقوا و ايمان دارد نه تطميع در او تاثير مى‏كند كه خيانت كند براى اينكه ببرد يك چيزى و نه تهديد در او اثر مى‏كند براى اينكه تهديدها را با خلاف تكليف كردن موازنه مى‏كند، مى‏گويد نبايد بكنم. اگر شما و ما دست به هم بدهيم و يك جامعه توحيدى به معناى اينكه همه معتقد به خدا، همه معتقد به اينكه يك وقتى جزا دارد كارها، همه معتقد و مومن به همه جهات، اگر ما و شما دست به هم بدهيم و جوان‏ها را مومن، متقى بار بياوريم مملكتمان تا آخر احياء مى‏شود و اگر چنانچه ما كوتاهى بكنيم، اين مسؤوليت بزرگ را ما به دوش خودمان بكشيم و كوتاهى بكنيم در حق فرزندان اين مملكت، فرض كنيد چند روزى هم يك چيزى بشود و يك صورتى پيدا بكند، فردا بدتر از اين است، به دست اين اشخاصى كه اعتقاد ندارند، ايمان ندارند، توجه به مصالح كشور ندارند، فقط براى مصلحت خودش مى‏خواهد كار بكند. همه اينهايى كه اين بساط را، اين فضاحت‏ها را در ايران درست كردند واين گرفتارى‏ها را براى ملت ما درست كردند براى اين بود كه ايمان در كار نبود. اگر ايمان در كار بود ممكن نبود كه يك آدم يك قراردادهائى درست كند كه حالا دولت ما گرفتارش هستند كه ما هر طرف قضيه را بگيريم ضرر دارد قرار دادها جورى درست شده است كه هر طرف قضيه را مى‏گويند مى‏گيريم ضرر برايمان دارد، ماندند چه بكنند. اگر اينها ايمان داشتند، همه چيز يك مملكت را به باد نمى‏دادند براى اينكه چند تا قصر در خارج داشته باشند، چند تا بانك را در خارج پر بكنند. ايمان نبوده است كه اين كارها را كردند. مبداء همه خيرات و مبداء همه ترقياتى كه براى يك مملكت هست چه در جهت ماديت و چه در جهت معنويت اين است كه ايمان در كار باشد. بايد شما و ما دست به هم بدهيم براى قشر آتيه كه اينها مقدرات مملكت دستشان است ايمان ايجاد كنيم، شما از دانشگاه مومن بيرون بدهيد، ما از مدرسه‏ها مومن بيرون بدهيم نه عالم، عالم تنها فايده ندارد البته مومن تنها هم موثر خيلى نيست، خوب قشرهاى ديگر هم مومن هستند اما عالم وقتى مومن شد، عالم وقتى متقى شد آن است كه منشاء خيرات و بركات است و حفظ يك كشور يا خداى نخواسته از آن طرف به باد دادن يك كشور است. بنابراين يك بار سنگينى به عهده ما و شماست و اين بار سنگين به عهده ما و شماست اگر چنانچه درست راه برديم و به آن شغلى كه داشتيم درست عمل كرديم و در كنار علم، ايمان را هم تقويت كرديم و برنامه‏ها، برنامه‏هاى سابق نباشد و يك تحول در برنامه‏ها پيدا بشود و كوشش كنيد كه برنامه‏هايى كه براى عقب نگه داشتن ما بوده است اين برنامه‏ها تغيير كند، البته در موقعش ما كوشش مى‏كنيم اما شما الان بايد كوشش بكنيد، برنامه‏هايى كه

    صحيفه نور ج 6 صفحه 252

    ديگران براى ما درست كردند ما نبايد زير بار آن برويم، ما بايد تغييرش بدهيم.

  3. #533
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    previos page menu page next page

    صحيفه نور ج 6 صفحه 253

    تاريخ: 3/3/58

    پيام امام خمينى در مورد عدم تعرض به روحانى‏نماها

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    با آنكه در اسلام براى مجازات مجرمين فرقى بين گروه‏ها نيست و همه در مقابل قانون برابر هستند و بايد مجرمينى كه با پوشيدن لباس روحانيت خود را در اين صف وارد كرده‏اند به مجازات برسند، لكن به طورى كه اطلاع مى‏دهند عده‏اى مخالف اسلام و روحانيت در صدد هستند كه به اسم تصفيه، روحانيت را بكوبند و راه را براى ستمگران باز كنند، لهذا لازم است به تذكرات زير توجه شود:

    1- نظر به اينكه روحانيون از حال معممين بهتر آگاه هستند، در شهرستان‏ها به وسيله علماى اعلام درجه اول هيات‏هائى مركب از سه نفر از اهل علم مورد وثوق و دو نفر از معتمدين محل تشكيل و ماموريت رسيدگى به پرونده هاى اشخاص به صورت روحانى يا اهل منبر را به آنان بدهند و پس از ثبوت جرم شرعاً تحت نظر دادگاه انقلاب اسلامى به مجازات برسند.

    2- هيچ كس و هيچ گروهى حق ندارد معترض معممين بشود و به روحانيون اهانت كند. در صورت تخلف، دادگاه انقلاب محل موظف است او را تعقيب و مجازات كند. تذكرات فوق براى كوتاه كردن دست عمال اجانب از حريم محترم روحانيت كه مى‏خواهند تا نيات فاسد خود و با تز اسلام منهاى روحانيت اسلام را كه معارض منافع اربابان هستند بكوبند. ملت بايد توجه به اينطور فكر استعمارى و حيله مغرضانه غربى داشته باشد و ملت شريف موظف است اين اقشار خائن را در صفوف خود راه ندهد و در صورت تعرض به علما و روحانيون آنان را به دادگاه معرفى كند.

    والسلام على من اتبع الهدى
    روح الله الموسوى الخمينى

    previos page menu page next page

  4. #534
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 6 صفحه 254

    تاريخ: 3/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پاسداران ميدان خراسان تهران‏

    شما پاسداران بوديد كه در لحظات مشكل از ايران پاسدارى كرديد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من از ملت ايران عموماً و از پاسداران انقلاب خصوصاً و از شما پاسداران انقلاب تهران، ميدان خراسان تشكر مى‏كنم. شما پاسداران بوديد كه در لحظات مشكل از ايران پاسدارى كرديد و كسانى كه مى‏خواستند بشكنند اين نهضت مارااز آن جلوگيرى كرديد. من بايد از شما تشكر كنم. خداوند شما را حفظ كند. در جوار ولى عصر محفوظ باشيد. ما پس از اين هم احتياج به اين نيروى بزرگ پاسدارى داريم، اسلام چشمش را به اين جوانان دوخته و از آنها انتظار دارد، انتظار نصرت و يارى، انتظار شكستن توطئه توطئه‏گران. خداوند تمام شما را سلامت و سعادت عنايت فرمايد.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  5. #535
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 6 صفحه 255

    تاريخ: 3/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع فرهنگيان و دانشجويان عضو انجمن اسلامى دانشكده ادبيات دانشگاه اهواز

    ملت ما بايد يك برنامه طويل المدت و يك برنامه عاجل داشته باشد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    همانطور كه دولت‏ها گاهى برنامه طويل المدت و برنامه قصير المدت دارند، الان ملت ما بايد يك برنامه طويل المدت و يك برنامه عاجل قليل المدت داشته باشند. برنامه قليل المدت اين است كه اين انقلاب را و اين نهضت را كوشش كنند كه محفوظ باشد. اين انقلاب اگر محفوظ نباشد و اگر خداى نخواسته نهضت ما نتواند با وحدت كلمه به پيش برود، همين اشكالاتى كه شما اشاره كرديد ممكن است كه پيش بيايد و دست‏هائى كه در كار است براى اينكه نگذارند اين نهضت به ثمر برسد، آن ريشه‏هاى گنديده كم‏كم با هم اجتماع كنند، پيدا كنند هم را و با هم متحد بشوند و ما هم خداى نخواسته به توهم پيروزى رو به سستى و سردى برويم و مشغول به اين بشويم كه حالا من چه گرفتارى دارم، گرفتارى‏هاى شخصى از قبيل كار نداشتن، بيكار بودن، مقروض بودن و خانه نداشتن، امثال گرفتارى‏هائى كه قشرها دارند. اگر ما الان در اين موقع كه هستيم و در اين موقع حساس كه مملكت ما شايد از همه اوقاتى كه بر آن گذشته الان حساستر باشد، اگر ما مشغول بشويم به كارهاى شخصى خودمان و از آن نظرى كه اول داشتيم و آن توجهى كه همه با هم داشتيم و اين نهضت را تا اينجا رسانديم اگر غفلت بكنيم، ممكن است (البته حالا چيزى نيست ولى ممكن است) كه دشمن‏ها با توطئه‏ها و نقشه‏هائى كه دارند و منافع خودشان را ديدند از دستشان رفته است، اين اقشار مختلفى كه هستند، اينها با هم اتحاد پيدا كنند و موجب زحمت بشوند و خداى نخواسته نهضت را جلوگيرى كنند.

    دشمنان ما از جمهورى نمى‏ترسند، از اسلام مى‏ترسند

    برنامه قليل المدت و عاجل كه حالا ما برايش مكلف هستيم اين است كه با توجه به اينكه ما پيروزى كه پيدا كرديم در اثر وحدت كلمه و اينكه همه اقشار با هم دست به دست هم و با فرياد واحد و آن اينكه ما اين سلطنت كثيف را نمى‏خواهيم و ما يك سلطنت الهى، يك جمهورى الهى مى‏خواهيم، مى خواهيم احكام الهى در خارج تحقق پيدا بكند، همه گفتيم جمهورى اسلام، بايد همين معنا را حفظ كنيم و در خلال اين معنا يك توجه خاصى همه ملت ايران به جمعيت‏هائى كه در شرف تشكيل هستند يا تشكيل شدند و دارند تشكيلات خودشان را بيشتر مى‏كنند، يك توجهى به اينها بكنيم و ببينيم كه اينها مسيرشان مسير ملت است يا مسيرشان با ملت فرق دارد. علامت اينكه مسير همان مسير ملت باشد اين

    صحيفه نور ج 6 صفحه 256

    است كه در صحبت‏هائى كه مى‏كنند، در مقالاتى كه مى‏نويسند، در ميتينگ‏هائى كه مى‏دهند، همانطورى كه ملت هر جا با هم مجتمع بشود و هر جا ميتينگ بخواهد بدهد و هر وقت قلم دست نويسندگان ملت مى‏افتد، ملى مى‏افتد، اينها همه فرياد مى‏زنند باز و مى‏نويسند جمهورى اسلامى، اگر اين جمعيت‏هائى كه حالا در شرف تكوين است يا تكوين شده است و دارند تقويت مى‏كنند خودشان را و مردم را از اطراف جذب مى‏كنند، اگر اينها هم همين مطلب را بگويند جمهورى اسلامى، مضايقه‏اى نيست از اينكه اينها همه هم هر كدام يك اجتماعى داشته باشند ملت هم با آنها، آنها هم با ملتند اما اگر ديديد كه در حرف‏هايشان از خدا خبرى نيست، از اسلام هم خبرى نيست، هيچ به جمهورى اسلامى فكر نمى‏كنند، هيچ دمى نمى‏زنند از جمهورى اسلامى، از اينكه ملت هم با هم راى دادند با اتفاق كلمه كه ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم اگر شما ديديد كه اين جمعيت‏هائى كه الان مشغول فعاليت هستند، جمهورى كه مى‏گويند، يا جمهورى مى‏گويند يا جمهورى دموكراتيك مى‏گويند يا جمهورى دموكراتيك اسلامى، اگر اينها جمهورى گفتند، اين همان معنائى است كه دشمنان ما مى‏خواهند. دشمنان ما از جمهورى نمى‏ترسند از اسلام مى‏ترسند. از جمهورى صدمه نديدند از اسلام صدمه ديدند. آن كه تو دهنى به آنها زد جمهورى نبود، جمهورى دموكراتيك هم نبود، جمهورى دموكراتيك اسلامى هم نبود، جمهورى اسلامى بود. علامت اينكه شما بفهميد كه مسير اين جمعيت، هر كه مى‏خواهد باشد، اگر چنانچه جمعيتى باشد كه در پيشانى او از نماز خواندن پينه بسته نظير خوارج كه پينه بسته بود پيشانى‏شان از شدت طول سجده لكن حق را كشتند، اگر اشخاصى باشند كه صددرصد ملى به خيال شما يا به خيال خودشان هستند، اگر اشخاصى باشند كه دم از آزادى مى‏زنند، دم از استقلال مى‏زنند لكن در نوشته‏هاشان از خدا خبرى نيست، از اسلام خبرى نيست، از جمهورى اسلامى خبرى نيست، اينها همانطورى كه شيطان از بسم الله مى‏ترسد اينها از اسلام مى‏ترسند. علامت اينكه شما بشناسيد اشخاصى كه از مسير شما خارج است، از مسير اين ملتى كه خونش را مى‏داد در راه اسلام، اينهائى كه خون دادند، جوان‏هاى ما كه به خيابان ريختند، بانوان ما كه به خيابان ريختند و تظاهر كردند و با مشت گره كرده اين دشمن بزرگ را از بين بردند، بايد ديد كه اينها اشخاصى بودند كه دموكراتيك بودند؟ مذاقشان و مسلكشان دموكراتيك بود؟! اينها جمهورى مى‏خواستند مثل جمهورى كه شوروى مى‏خواهد؟! شوروى هم جمهورى است مثل جمهورى كه ساير ممالك دشمن ما مى‏خواهد، آمريكا هم جمهورى است. ملت ما كه خون خودش را ريخت و فرياد كرد الله اكبر و فرياد كرد جمهورى اسلام، اسلام اينها را وادار كرد به يك همچو جانبازى و خونريزى و فدايى دادن، يا آن معنائى كه شوروى‏ها مى‏خواهند؟ يا آن معنائى كه آمريكائى‏ها مى‏خواهند؟ يا آن معنائى كه اسرائيل مى‏خواهند؟ آنها هم جمهورى‏اند. اينهائى كه مى‏گويند جمهورى، اسلامى را دنبال آن نمى‏گذارند و فقط اين كه كلمه كه من از اول فرياد زدم كه ما همين دو كلمه را مى‏خواهيم جمهورى اسلامى، اگر ديديد يك كلمه‏اى اضافه شد، بدانيد مسيرشان با

    صحيفه نور ج 6 صفحه 257

    شما مختلف است. اگر كلمه اسلام هم پهلويش گذاشتند مى‏خواهند شما را بازى بدهند، اگر ديديد كه يك كلمه از آن افتاد و گفتند جمهورى، بدانيد مسيرشان با شما مختلف است. اينها مى‏خواهند شما را بكشانند به آن مطالبى كه برخلاف اسلام است. بر فرض اينكه مخالف با رژيم سابق هم باشند و بسياريشان هستند لكن ما فقط مطلبمان اين نبود كه رژيم خارج سابق از بين برود، مقدمه بود آن، مطلب مسلماً اين نيست كه فلان طايفه از بين بروند. از باب اينكه رژيم مانع بود از اينكه اسلام در خارج تحقق پيدا بكند، احكام اسلام تحقق پيدا بكند، به قرآن عمل بشود، از اين جهت ما با رژيم مخالفت كرديم. اگر رژيم هم احكام اسلام را به آن عمل مى‏كرد همانى كه ما مى‏گفتيم او هم مى‏گفت كه با او دعوا نداشتيم. اگر بنا باشد كه اين خون‏ها كه ريخته شده است نه براى اينكه رژيم از بين برود براى اينكه اسلام تحقق پيدا كند، مقصود از رفتن رژيم‏هاى فاسد، مقصود از قطع ايادى دشمن‏ها اين است كه ايران بشود يك مملكت اسلامى، حكومت اسلامى باشد، برنامه‏ها، برنامه‏هاى اسلامى باشند. اگر بنا باشد كه حكومت و رژيم سابق از بين رفت لكن يك رژيم غير اسلامى ديگرى آمد، خون‏هاى بچه‏ها و جوان‏هاى ما هدر رفت. ما زحمت كشيديم و اين سد را از بين برديم و ديگران آمدند و همان مطالب سابق و همان حرف‏هاى غير اسلامى را در خارج تحقق دادند به آن. برنامه ملت ما آنهم برنامه قليل المدت اين است كه دشمن را شناختند و از ميدان رد كردند حالا هم بشناسند دشمن را و از ميدان ردش كنند. دشمن ما فقط محمد رضا خان نبود، ما هر كس كه مسيرش مسير اسلام نباشد دشمن ماست، با هر اسم مى‏خواهد باشد. هر كس جمهورى را بخواهد دشمن ماست براى اينكه دشمن اسلام است. هر كس پهلوى جمهورى اسلامى دموكراتيك بگذارد اين دشمن ماست، هر كس جمهورى دموكراتيك بگويد، اين دشمن ماست براى اينكه اين اسلام را نمى‏خواهد.

  6. #536
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 6 صفحه 268

    تاريخ: 4/3/58

    فرمان امام خمينى به مهندس بازرگان در مورد تصويب قانون اساسى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان نخست وزير دولت موقت جمهورى اسلامى:

    لازم است ملت مبارز ايران هر چه زودتر سرنوشت آينده مملكت خويش را به دست گيرد و ثمره انقلاب عظيم اسلامى خود را در همه روابط و نظامات اجتماعى به دست آورد و حقوق از دست رفته خود را باز يابد، عدالت اسلام را در همه شوون جامعه پياده كند، از اين رو طرح قانون اساسى را كه شوراى طرح‏هاى انقلاب مشغول تدوين و تكميل آن هستند با سرعت تكميل و به تصويب شوراى انقلاب رسانده و هر چه زودتر در اختيار افكار عمومى بگذاريد تا همه صاحبنظران و تمامى اقشار ملت در مدت محدودى كه تعيين نمائيد، پيشنهادها و نظريات خود را درباره آن ابراز نمايند و بنا بر تصميمى كه با تبادل نظر با شوراى انقلاب و دولت گرفته شد، ترتيبى دهند تا مردم هر استان و هر يك از اقليت‏هاى مذهبى نمايندگان صاحبنظر خود را به تعدادى كه شوراى انقلاب اسلامى و دولت تعيين مى‏كنند، انتخاب كنند و مجلس متشكل از نمايندگان مردم با توجه به همه پيشنهادهاى مفيدى كه رسيده شده است مواد قانون اساسى را به صورت نهائى بررسى و تنظيم نمايند و سعى شود كه در آن كليه حقوق و آزادى‏ها و فرصت‏هاى رشد و تعالى و استقلال اين ملت بر مبناى موازين اسلامى كه ضامن حقوق همه افراد است و اكثريت قريب به اتفاق مردم ايران بدان راى مثبت داده است، پيش‏بينى گردد و پس از آنكه اين قانون اساسى در جمع نمايندگان صاحبنظر مردم مورد بررسى نهائى قرار گرفت، به راى گذارده شود و طى يك همه‏پرسى نهائى همه آحاد ملت قبول و يا رد خود را مستقيم در باره آن ابراز نمايند و سعى شود كه تمام اين مراحل در اسرع وقت انجام گيرد تا با انتخاب رئيس جمهورى و نمايندگان مجلس، اركان حكومت جمهورى اسلامى استقرار يابد.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  7. #537
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 6 صفحه 263

    تاريخ: 3/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع پاسداران انقلاب اسلامى و اعضاى دادگسترى‏

    همين محرومين به مملكت خدمت كردند و قيام كردند و با دست همين طبقه نهضت به اينجا رسيد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اين فرصت‏هائى است كه به بركت اين نهضت براى ما و شما پيدا شده است، پاسداران محترم در كنار ما و اعضاى دادگسترى باز در كنار ما، آن مطالبى كه بايد صحبت بشود ميان بگذاريم و راه حل هم انشاءالله پيدا بشود، بيان كنيم، من ابتدائاً راجع به پاسداران بعضى از كلمات را عرض مى‏كنم. ما بايد از اين پاسداران، اين جوان‏هاى برومند، اين جوان‏هاى زحمتكش تشكر كنيم كه در يك وقتى جزء محرومين بودند و بعد همين محرومين به مملكت خدمت كردند و قيام كردند و با دست همين طبقه اين نهضت به اينجا رسيد. اين يك مطلبى است كه براى ما و براى هيچ كس پوشيده نيست كه آن طبقه‏اى كه اين نهضت را به ثمر رساندند، آن طبقه محروم، از زن و مرد بود ما اينهائى كه در خيابان‏ها ريختند و با صداى الله اكبر و با مشت فشرده و با ايمان، اعتناء به قدرت‏هاى شيطانى نكردند، همين زن‏هاى محترم و مردهاى عزيز محترم بودند كه از طبقه محروم در آن رژيم بودند. اينها بودند كه توانستند اين قدرت شيطانى را بشكنند و اين سد را خرد كنند و اينها هستند كه از اين به بعد باز تكليف دارند يعنى همه تكليف داريم.

    يك همچو نهضتى تاريخ نشان نداده است

    ما الان نرسيديم به آن نقطه‏اى كه مى‏خواهيم و ملت مى‏خواهد و آن نقطه‏اى كه اساس برقرارى حكومت عدل است. تا اينجا كه ما آمديم موانع را تا يك حدودى رفع كرديم، چپاولگرها را تا يك حدودى خارج كرديم لكن باز ريشه‏هائى از آنها هست كه اگر به آنها مهلت داده بشود اين ريشه‏ها كم‏كم ممكن است رشد بكند، حالا چيزى نيستند لكن نبايد ما دشمن را حقير بشمريم. بايد توجه كنيم به اينكه الان توطئه در كار است، در هر جاى كشور كه مى‏رويم توجه مى‏كنيم، مى‏بينيم كه توطئه‏هائى در كار است براى اينكه نگذارند اين نهضت به ثمر حقيقى‏اش برسد، بلكه به طمع اينكه شكست بخورد نهضت و مسائل سابق باز برگردد. از اين جهت ما الان در يك موضع حساس هستيم كه به نظر من حساسترين نقطه تاريخ است و همه ما، دانه دانه ما، فرد فرد ما مسوول هستيم، من يك طلبه هستم مسوول، آقايان

    صحيفه نور ج 6 صفحه 264

    علما هم كه تشريف دارند مسوول، شما پاسدارها هم، پاسدارهاى محترم هم يكى يكى مسوول، آقايان دادگسترى‏ها هم يكى يكى مسوول و همه قشر ملت مسوولند. يعنى ما الان در يك موضعى واقع شديم كه اگر مسامحه بكنيم، من بخواهم كنار بكشم بگويم خوب، ديگران بكنند، شما بخواهيد كنار بكشيد بگوئيد ديگران بكنند، اين اسباب اين مى‏شود كه نتوانيم ما اين نهضت را به آخر برسانيم. الان همه ما، هر فرد ما به اندازه خودش مى‏تواند يك كارى انجام بدهد، يك پاسدار به اندازه يك نفر مرد شجاع مى‏تواند كار بكند، يك اجتماع به اندازه افرادى كه دارد كار انجام مى‏دهد و اجتماع از اين افراد پيدا مى‏شود، اگر فرد خودش را مسوول نداند، اجتماع كه از افراد بايد پيدا بشود قهراً مسؤوليت خودش را نمى‏داند. ما الان همه‏مان در اين وقتى كه هستيم همانطور كه قبل از اينكه برسيم به اين قله بلندى كه آن ديوار بزرگ را شكستيم چطور بود كه هيچ توجه نداشتيم كه ما شب كه برويم منزل شام چه مى‏خوريم، روز كه بيائيم منزل ناهار چه داريم، گرفتاريمان چه است، قرض داريم. هر كس خودش ادراك اين معنا را مى‏كند كه آن روز كه فرياد الله اكبر مى‏كشيديد جز يك نقطه نظر كه پيشبرد اسلام باشد چيز ديگر نبود، در نظرتان چيز ديگرى نبود، گرفتارى‏هاى شخصى هيچ مورد نظر نبود. من مى‏دانم كه در آن حالى كه همه با هم داشتند مبارزه مى‏كردند، مقابل تانك رفتند، اينها جز اينكه يك پيشرفتى بكنند و اسلام را به پيش ببرند و كشور را نجات بدهند، به آن چيزهائى كه مربوط به خودشان بود، احتياجاتى كه داشتند هيچ توجه نداشتند براى اينكه در راه بودند، نظير يك قافله‏اى كه حركت مى‏كند از يك محلى به محل ديگر، مادامى كه توى راه است خستگى را نمى‏فهمد، دارد مى‏رود، وقتى كه رسيد به آن محلى كه منزل است آنوقت خستگى را ادراك مى‏كند، كم‏كم تنبل مى‏شود. آن نهضتى كه با وحدت كلمه همه اقشار ملت ما و توجه و ايمان به خداى تبارك و تعالى پيشرفت كرد و تا اينجا رسيد نبايد ما خيال بكنيم كه ما ديگر تمام شد كارمان، پيروز شديم، اين توهم پيروزى براى ما سستى مى‏آورد. وقتى انسان اعتقاد كرد. كه ديگر كار تمام شده است مثل قافله‏اى است كه به منزل رسيده است ديگر نمى‏تواند پا بشود يك نيم فرسخ هم راه برود، ديگر مى‏افتد. ما بايد توجه داشته باشيم به اينكه ما الان هم بين راه هستيم، مراحلى داريم كه طى كنيم و مهمش اين ريشه‏هاى گنديده‏اى است كه در كشور ما الان موجود است، آن توطئه‏هائى كه در پس پرده الان مى‏شود، الان اينطور نيست كه اينها بتوانند كارى بكنند، نمى‏توانند، ملت، همه باهمند لكن اگر از ما سستى و از آنها تجمع، ما رو به سستى برويم آنها رو به توطئه بروند كم‏كم آنها عددشان زياد مى‏شود و عدد ما، هى تحليل مى‏رود و ممكن است يك وقت خداى نخواسته نهضت شكست بخورد و من به شما برادرها عرض مى‏كنم كه اگر اين نهضت شكست بخورد، ايران تا آخر، تا آخر ديگر تحت ذلت و تحت رنج است. يك همچو نهضتى در طول تاريخ يك دفعه اتفاق مى‏افتد، در تاريخ ايران نمى‏توانيد پيدا بكنيد، يك همچو نهضتى تاريخ نشان نداده است، يك همچو نهضتى كه در ايران در ظرف اين يكى، دو سال واقع شده، اگر اين نهضت خداى نخواسته فرو بنشيند و به نتيجه نرسيده سستى پيدا بكند اين معنايش اين است كه تا آخر ديگر ملت ايران، نسل‏هاى آتيه شما هم تحت رنج و عذاب و اختناق و وابستگى به دولت‏هاى بزرگ بايد باشد. از اين

    صحيفه نور ج 6 صفحه 265

    جهت الان به دوش شما جوان‏هاى برومند بسيار عزيز و در دوش ما پيرمردهاى از كار افتاده يك بار سنگين تكليف است، يك بار بزرگى است كه الان به دوش ما واقع است و بايد ما با همت مردانه شماها و دعاى خودمان اين بار را به منزل برسانيم و اين آشفتگى‏ها را خاتمه بدهيم و اين ريشه‏هاى فاسد گنديده‏اى كه مى‏خواهد دوباره رو به رشد برود نگذاريم رشد كند و نمى‏گذاريم انشاء الله.

    ارائه خط مشى و نحوه عملكرد صحيح به پاسداران اسلام

    آن چيزى كه از شما پاسدارها و ساير رفقاى خودتان و همه پاسدارهاى ايران من توقع دارم اين است كه آن جهات لطيف اسلامى را حفظ كنيد، انسان اگر چنانچه آن جهت روحانيت اسلام را، آن جهت معنويت اسلام را حفظ بكند، يك آدم مى‏شود صد تا، يك آدم مى‏شود هزار تا. مالك اشتر يك نفر نبود، مالك اشتر يك آدمى بود كه يك لشكر بود و بيشتر. حضرت امير سلام الله عليه يك نفر نبود همه عالم بود، همه چيز بود روى آن جهات معنويت و واقعيتى كه داشت. انسان مادامى كه توجهش به همين ماديات دنيا و جهات پائين است يك نفر است، آن هم يك نفر حيوان. ما با حيوانات در اين معنا شركت داريم كه همه مى‏خوريم و مى‏خوابيم، اين كارهاى حيوانى را مى‏كنيم، آنى كه امتياز مى‏دهد شما را و همه ما را از حيوانات، آن معانى است كه در انسان موجود است بالقوه موجود است و بايد بالفعل بشود، آن حظ الهى و روحانى است كه در انسان موجود است و بايد رشد بدهد. اگر چنانچه آن حظ معنوى را رشد داديد يكى‏تان يك فوج مى‏شويد، يك نفر ديگر نيستيد، يكى مى‏شود، يك موجود مى‏شود موجودات، يك قطره مى‏شود دريا. آنچه مى‏خواهم من عرض كنم به شما، به وسيله شما به همه پاسدارها كه من دعا به آنها مى‏كنم و من خدمتگزارشان هستم اين است كه توجه كنيد به اينكه يك وقت برخلاف قواعد اسلام با برادرانتان و با اشخاص كه خيال مى‏كنند كه اينها مثلا چه هستند رفتار نكنيد، نظم داشته باشد، هر اجتماعى با انتظامات مى‏تواند رشد بكند مثلا اگر بنا باشد كه نظامى‏ها آن وضع نظامشان از دست برود نمى‏توانند كارى انجام بدهند، اگر پائين دست‏ها از آن بالا دست‏ها اطاعت نكنند آشفته مى‏شود، انسجام پيدا نمى‏كند. اگر بنا باشد كه مثلا پاسدارها براى خودشان يك سرپرستى كه اطاعت از آن بكنند نباشد، اطاعت نكنند و يا از مركزى كه بايد اطاعت كنند اطاعت نكنند و همين طور خودشان هر كارى دلشان مى‏خواهد بكنند اين تفرقه حاصل مى‏شود، اين همان است كه پاسدارها را و هر قواى اجتماعى را به تفرقه مى‏كشد. مجتمع وقتى كه روى يك نظام حركت بكند كارها را از پيش مى‏برد، وقتى متفرق بشود، يكى از اين طرف بكشد، يكى از آن طرف بكشد، اين تفرقه حاصل مى‏شود، تفرقه كه حاصل شد نمى‏توانند كار انجام بدهند شما براى خدا تا حالا كار را رسانديد به اينجا و براى خدا از اين به بعد هم با هم باشيد، با يك نظام باشيد، يك اطاعت، مورد اطاعت اشخاص كه مثلاً بزرگترند يا قرار داده شده‏اند براى شما مثلا چه، اطاعت بايد باشد تا نظم پيدا بشود. و از چيزهائى كه مى‏خواهم به شما عرض بكنم اين است كه آنطور نباشد كه اگر فرض كنيم كه يك نفر آدم در شهربانى، يك نفر آدم در ژاندارمرى، يك نفر آدم در ارتش گناهكار تشخيص داديد، خودتان

    صحيفه نور ج 6 صفحه 266

    برويد سراغش و بكشيد ببريد. اين موجب اين مى‏شود كه شهربانى تضعيف بشود، ژاندارمرى تضعيف بشود، ارتش تضعيف بشود، روحيه‏شان را از دست بدهند، اين براى شما مضر است، براى كشور شما مضر است، براى اسلام شما مضر است. اگر چنانچه تشخيص داده شد به اينكه فلان آدم جنايتكار است، اين روى ترتيب كه رجوع شود به صاحب منصب‏هاى خود آنها كه اين را مثلاً به فلان جا تحويل بدهيد، اما خودتان بخواهيد برويد و از پشت ميز يك نفرى را بكشيد ببريد اين اسباب تضعيف مى‏شود، اين خلاف قواعد اسلام است. بايد ملاحظه بكنيد، بايد توجه كنيد. بنابراين، اين مسائل بايد درست با يك نظامى پيش برود تا انشاء الله اين ريشه‏ها كنده بشود و شما به مقصد خودتان برسيد و اسلام و احكام اسلام آنطورى كه بايد تحقق پيدا كند.

    حالا هم همه يك نظر داشته باشند و آن اينكه اين علف هرزه‏ها هم نبايد باشند

    ساير مسائل كه حالا نظرم به حرف‏هاى اين آقاست كه دادگسترى هستند، ما يك مسائل اصلى الان داريم بالفعل و يك مسائل دنبال اين مسائل. آن مسأله اصلى كه ما الان داريم اين است كه همه قوا را روى هم بگذاريم كه اين مفسده‏هائى كه در شرف تكوين از بين ببريم، اين توطئه‏هائى كه توطئه‏گرهاى خارج و داخل باهم دارند اجتماع پيدا مى‏كنند و مى‏خواهند رشدش بدهند نگذاريم رشد پيدا كنند. همه قوا الان بايد مجتمع بشود، چه قواى پاسدارها، چه قواى ژاندارمرى وارتش و شهربانى و چه قواى ملت همه باهم بايد دست به هم بدهند و يك نقطه نظر داشته باشند، همانطورى كه قبلاً يك نقطه نظر داشتند و آن اينكه اين سلسله نبايد باشد و رفت از بين، حالا هم همه يك نظر داشته باشند و آن اينكه اين علف هرزه‏ها هم نبايد باشند. اينها را كه از بين برديم بازسازى مملكت بايد بشود. خيال نكنيد كه فقط دادگسترى تحول بايد پيدا بكند، فرهنگ هم تحول بايد پيدا بكند، همه چيز به هم ريخته است، اينها تحول لازم دارند. دادگسترى ما امروز دادگسترى طاغوتى است فرهنگمان هم همين طور است، همه چيز اينطورى است. اينها همه بايد در يك وقتى كه از اين مسأله اصلى ما فارغ شديم برويم سراغ آن. اگر بنا باشد كه حالا ما مسأله اصلى را فراموش كنيم و برويم سراغ اين فروع و سراغ احتياجاتى كه هر جائى، هر اداره‏اى دارد، اين اسباب اين مى‏شود كه خداى نخواسته آن ريشه‏ها هم يك وقت رشد بكنند و ما را برگردانند به آن حال كه ديگر نتوانيم بنشينيم يك همچو جائى با هم صحبت بكنيم. الان اين نعمت براى ما پيش آمده است كه من طلبه با شما كه هيچ وقت باهم نبوديم نشستيم صحبت مى‏كنيم، نظامى و پاسدار و پاسبان و ملا و همه مجتمع مى‏شوند در يك محيطى همه باهم مى‏نشينند صحبت مى‏كنند. اين آزادى براى ما الان يك نعمتى است كه بايد قدرش را بدانيم و همه باهم حفظ كنيم اين را. اين نعمتى كه خدا به ما داده است، شكر كنيم اين نعمت را و حفظ كنيم اين نعمت را و همه باهم به پيش برويم و اين نهضت را به آخر برسانيم.

    صحيفه نور ج 6 صفحه 267

    الان بايد اين ريشه‏ها را بكنيم و دور بريزيم كه مبادا باهم مجتمع بشوند

    وقتى كه يك حكومت مستقل و يك مجلسى پيدا شد همه اين مسائلى كه اين آقا گفتند و صحيح هم دارند مى‏گويند و همه مى‏گويند و صحيح هم همه مى‏گويند، خيال نكنيد كه فقط دادگسترى اينطور است همه جا يك همچو مسائلى هست، لكن الان مثل اين مى‏ماند، اگر زلزله مثلا بيايد من بخواهم بنشينم مطالعه كنم، آقا هم بخواهند بنشينند، بروند نماز بخوانند، شما هم بخواهيد بنشينيد كسب بكنيد نمى‏شود اين، همه بايد بروند آنهائى كه از زلزله گرفتار شده‏اند نجات بدهيد، نه من مى‏توانم بروم سراغ كار ديگر، نه شما. هيچ كدام نمى‏توانيم به احتياجات فعلى خودمان برسيم بايد آنى كه الان جامعه به آن احتياج دارد، آنى كشور به آن احتياج دارد، آنى كه اسلام به ما پيشنهاد مى‏كند آن را الان تعقيب بكنيم بعد از اينكه اين مرحله تمام شد آنوقت مى‏رسد به مرحله‏هاى ديگر. البته، هم كشاورزى ما الان ناقص است، هم ادارات ما الان ناقص هستند، هم دادگسترى‏مان اينطور است، هم فرهنگمان هست، اينها همه امورى است كه معلوم است كه احتياج به پاكسازى دارد لكن وقت دارد، الان زلزله است، ما بايد آن ريشه‏ها را بكنيم دور بريزيم كه مبادا اينها باهم مجتمع بشوند و يك وقت چيزى بكنند و من اميدوارم كه همان قدرت الهى كه پشتيبان شما بود و اين سد را شكست با همان قدرت اين ريشه‏ها را بيرون بريزيم.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  8. #538
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 6 صفحه 269

    تاريخ: 4/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع بانوان سازمان حمايت خانواده‏هاى قم و گروهى از اهالى بناب

    خيانت و ستم به زنان و مردان، به اسم خدمت!!

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    چه خوب نهضتى بود، چه خوب قيامى. ما هر روز تقريبا با قشرهاى مختلف، با گروه‏هاى مختلف از اقشار ايران مواجه هستيم. الان در اين مجلس خانم‏هاى محترم قم كه فعالانه براى اسلام و نهضت و براى تربيت جامعه فعاليت مى كنند با آقايان بنابى كه از راه دور آمده‏اند در يك مكان مجتمعيم. اين قبل از نهضت هيچ تحققى نداشت، شما يك راهى داشتيد ما يك راهى، آقايان هم يك راهى. چه خوب نهضتى كه همه ما را در يك مكان مجتمع كرده است كه با هم صحبت كنيم، مسائلى كه احتياج به آن داريم طرح كنيم، دردهاى دل را بگوئيم به هم و راه جبرانش را هم گفته بشود و شايد با گفتن درد و درمان بتوانيم به يك جائى برسيم.

    دردها زياد است و زيادتر بود و بحمدالله يك مقدارى از آن رفع شد. آنهائى كه براى ما دردهاى عظيم پيش آوردند، آنهائى كه به كشور ما خيانت كردند، آنهائى كه به بانوان ما بيشتر ظلم كردند تا به مردها، آنها كه بانوان را به طورى به آنها ظلم كردند و به صورت اينكه مى‏خواهيم خدمت بكنيم آنها را به عقب راندند، به آنها ظلم زياد شد، به مردها هم شد، به همه اقشار ظلم شد، بحمدالله دست آنها كوتاه شد و اميدواريم كه اين قشرهاى ضعيفى كه مثل حيوانات ضعيف زير زمين مى‏لولند و مى‏خواهند ريشه‏هاى گل‏ها را فاسد كنند آنها هم انشاء الله از بين بروند.

    ما بيزار هستيم از اسلام منهاى روحانيت، اسلام منهاى روحانيت خيانت است

    دردهاى حالا هم زياد است، دردهائى كه به واسطه خيانت‏هائى كه به ما كردند و به ملت ما كردند، تتمه آن باقى است، خيانت‏ها و تبليغاتى كه بر ضد اسلام و بر ضد قرآن كريم كردند و قشرها را خواستند از قرآن كريم جدا كنند و خواهران و برادران ما را خواستند از اسلام دور كنند، اينها باز يك مقدارشان هست با صورت‏هاى مختلف. شما زحمت كشيديد، زن و مرد زحمت كشيد، به خيابان‏ها ريخت، جورها كشيد، خون‏ها داد كه اسلام را زنده كند، براى اسلام خون داد، براى شهادت داوطلب شد، آن كه مى‏خواست ملت ما، آن كه به او راى داد ملت ما، جمهورى اسلامى بود، اسلام مورد نظر بود. الان قشرهائى هستند كه مى‏خواهند

    صحيفه نور ج 6 صفحه 270

    اسلام را كناربگذارند با نوشتن، با گفتن، با اجتماعات. اين درد بزرگترين دردى است كه الان ملت ما به آن مبتلا هست و ما از آن نگرانيم كه ملتى كه راى داد بر جمهورى اسلامى، 5/99 درصد راى داد بر جمهورى اسلامى، يعنى ما اسلام را مى‏خواهيم، اگر براى صرف جمهورى بود، همچو رائى نبود، اگر براى جمهورى دموكراتيك بود، همچو رائى نبود، ديگران هم از اين حرف‏ها سابقاً گفتند و شكست خوردند. ملت ما براى اسلام قيام كرد و براى اسلام راه را پيمود و براى اسلام خون داد.

    الان قشرهائى هستند كه مى‏خواهند اسلام را كنار بگذارند. جمهورى تنها، از اسلام مى ترسند، جمهورى تنها، جمهورى دموكراتيك. آنها كه مى‏خواهند يك قدرى در پرده صحبت كنند، جمهورى دموكراتيك اسلام. اينها همه خدعه است. اينها براى اين است كه از اسلام مى‏ترسند. اسلام را مخالف مى‏دانند با هواهاى نفسانى خودشان، بيدار باشيد اگر انحرافى باشد از جمهورى اسلام، هر انحرافى اگر از جمهورى اسلامى باشد، خلاف مسير شماست، خلاف مسير اسلام است. مسلمين توجه داشته باشند كه در حزب‏هائى كه صحبتشان از اسلام نيست، صحبتشان از دموكراتيك است، قشرهائى كه به اسلام كار ندارند گرچه به آزادى كار دارند، آزادى را مى‏خواهند اما آزادى به غير اسلام، ملت ما توجه كنند كه لااقل داخل اينطور حزب‏ها نشوند. شما عزيزان خودتان را براى اسلام داديد، حالا كه عزيزها را داديد، به ضد اسلام بخواهيد وارد بشويد، هدر مى‏دهيد خون عزيزان خودتان را. توجه بكنيد، اينها مى‏خواهند هدر بدهند خون شما را. اجتماعات اينها بر ضد اسلام است. چند روز پيش اجتماع زياد داشتند به بهانه و حرف‏هايشان بر ضد اسلام بود. با اينها همكارى نكنيد. مسلمين با اينها همكارى نكنيد. خودتان را از اينها دور نگه داريد. از اينها اجتناب كنيد. اينها آزادى منهاى اسلام را مى‏خواهند، اين غير از طريقه شماست، شما اسلام را مى‏خواهيد. ما اسلام را مى‏خواهيم كه اسلام آزادى به ما بدهد، نه آزادى منهاى اسلام. آنها استقلال منهاى قرآن را مى‏خواهند ما قرآن را مى خواهيم ما اگر تمام آزادى‏ها را به ما بدهند، تمام استقلال‏ها را به ما بدهند و بخواهند قرآن را از ما بگيرند ما نمى‏خواهيم. ما بيزار هستيم از آزادى منهاى قرآن، ما بيزار هستيم از استقلال منهاى اسلام. ما بيزار هستيم از اينكه بگويند اسلام منهاى روحانيت، اسلام‏ى منهاى روحانيت خيانت است. مى‏خواهند اسلام را ببرند، اول روحانيت را مى‏برند، اول مى‏گويند اسلام را مى‏خواهيم، روحانيت را نمى‏خواهيم، روحانيت استثناء شود، اسلام در كار نيست، اسلام با كوشش روحانيت به اينجا رسيده است.

    بيدار باشيد، توطئه بزرگ در كار است

    بيدار باشيد، خانم‏ها بيدار باشيد، آقايان بيدار باشيد، مسائل شخصى خودتان را كنار بگذاريد. مسائل جزئى را كنار بگذاريد. احتياجات را كنار بگذاريد. امروز وقت اين نيست كه من محتاج هستم، من چيز ندارم. امروز وقت اين است كه ما اسلام را تقويت كنيم. همه اقشار بيدار باشند. كارگرها بيدار باشند. دهقان‏ها بيدار باشند. بازارى‏ها بيدار باشند. دانشگاهى‏ها بيدار باشند، تز اسلام منهاى روحانيت يعنى لااسلام، درجه اولش اين است، بعد هم كتاب‏هاى روحانيت را به دريا

    بريزند. بيدار

    صحيفه نور ج 6 صفحه 271

    باشيد. من توجه شما را به اين خطر، به اين خطر عظيم عطف مى‏كنم خطر بزرگ است با صورت‏هاى (آزادى ما مى‏خواهيم، دموكراتيك ما مى‏خواهيم، استقلال مى‏خواهيم) اسلام چه، منهاى اسلام، در تمام حرف‏هايشان اسلام در كار نيست. اگر اسلام نبود، شما حالا در زاغه‏ها بوديد، شما در خارج كشور بوديد. اگر در كشور بوديد، در زاغه‏ها زندگى مى‏كرديد، در بيغوله‏ها زندگى مى‏كرديد، نمى‏توانستيد ظاهر مى‏شويد. اسلام است كه شما را آزادى داد و آورد در ميدان، بر ضد اسلام قيام نكنيد. خواهران من! عزيزان من! برادران من! عزيزان من! توجه داشته باشيد توطئه در كار است، توطئه بزرگ در كار است، توطئه در كار است، قشرهاى مختلفى كه به اسلام پشت كرده‏اند و از اول توجه نداشتند، دارند با هم جمع مى‏شوند.

    بايد تجديد نظر كنند، بايد در كارهاى خودشان تجديد نظر كنند، در اجتماعاتشان تجديد نظر كنند، ملت نمى‏تواند توطئه را تحمل كند، ما تحمل نمى‏كنيم اين توطئه را، اينها توطئه است، توطئه بر ضد اسلام توطئه بر ضد ملت. آزادى هست توطئه نيست، آزادى معنايش اين نيست كه بنشينيد بر خلاف اسلام صحبت كنيد، آزادى در حدود قانون است، دين كشور ما اسلام است، آزادى در حدود اين است كه به اسلام ضرر نخورد، قانون اساسى ما دين را اسلام مى‏داند. خداوند انشاء الله شر مفسدين را قطع كند. خدا به شماها توفيق عنايت كند، سلامت و سعادت عنايت كند. من از همه شما تشكر مى‏كنم و اميدوارم كه با اراده قاطع، با تصميم قاطع به پيش برويد. سلام بر همه شما، موفق باشيد.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  9. #539
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 6 صفحه 272

    تاريخ: 4/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع عشاير كهنوج و اساتيد دانشگاه‏

    تعدى پنجاه و چند ساله به ملت‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    چه فرصت‏هاى خوبى براى ما در اين انقلاب حاصل مى‏شود و حاصل شده است. ما از شما عشاير و از ساير عشاير اقشار ايران جدا بوديم، ما را جدا كرده بودند، ما را از دانشگاه جدا كردند، ما را از قشرهاى ديگر جدا كردند، از ارتش جدا كردند، از فرهنگيان جدا كردند و از عشاير.

    نمى‏توانستيم با هم در يك محلى مجتمع بشويم و مسائلى كه لازم است با هم در ميان بگذاريم، شما مشكلات خودتان را بيان كنيد و ما هم مشكلات خودمان را. اين نهضت از بركاتش اين بود كه اين فرصت را براى ما پيش آورد كه مى‏توانيم با شما مجتمع شويم و مى‏توانيم مسائل را با شما در ميان بگذاريم. ايشان ذكر از مستكبرين و مستضعفين كردند و من بايد بيان مستضعف و مستكبر را به اندازه‏اى كه در اين مجلس مناسب است عرض كنم. مستكبرين منحصر نيستند به سلاطين، منحصر نيستند به روساى جمهور، منحصر نيستند به دولت‏هاى ستمگر، مستكبرين يك معناى اعمى دارد. يك مصداقش همان اجانبى هستند كه تمام ملت‏ها را ضعيف مى‏شمرند و مورد تجاوز و تعدى قرار مى‏دهند، يك مورد هم همين دولت‏هاى جائر و سلاطين ستمگر كه ملت‏هاى خودشان را ضعيف مى‏شمرند و به آنها تعدى مى‏كنند، دست تعدى به ملت‏ها دراز مى‏كنند، چنانكه در اين پنجاه و چند سال شما مبتلا بوديد و ما هم مبتلا بوديم و همه ملت مبتلا بودند ملت را ضعيف مى‏شمردند و ملت را از روى استكبار نظر مى‏كردند و به ملت تعدى مى‏كردند و تجاوز مى‏كردند. آنها رفتند و انشاءالله بر نمى‏گردند.

    نعمت آزادى وسيله‏اى است براى خدمت به خالق و خلق

    امروز روزى است كه خداى تبارك و تعالى به ما آزادى و استقلال مرحمت فرموده است و ما را با اين آزادى و استقلال امتحان مى‏كند. ما را آزادى مرحمت فرموده است كه ببيند در اين آزادى ما چه مى‏كنيم. ما مستقل شديم و خداوند به ما اين مرحمت را فرمود تا ما چه بكنيم، آيا ما هم از مستكبرين باشيم يا از مستضعفين؟ هر فرد مى‏شود كه مستكبر باشد و مى‏شود مستضعف باشد. اگر من به زير دست‏هاى خودم ولو چهار نفر باشد تعدى و تجاوز كردم و آنها را كوچك شمردم، بنده خدا را كوچك‏

    صحيفه نور ج 6 صفحه 273

    شمردم من مستكبرم و او مستضعف و مشمول همان معنائى است كه مستكبرين و مستضعفين هستند. اگر شما كسانى كه زير دستتان هست ضعيف شمرديد به آنها خداى نخواسته تعدى كرديد، تجاوز كرديد، شما هم مستكبر مى‏شويد و آن زير دست‏ها مستضعف. ببينيم ما از اين امتحان، از اين بوته امتحان چطور بيرون مى‏آئيم، آيا سرفراز بيرون مى‏آئيم يا گردن كج و شكسته؟ آيا ما با بندگان خدا به طور، به طورى كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است رفتار مى‏كنيم حالا كه آزاد شديم، آزادى را وسيله براى خدمت به خلق و خدمت به خالق قرار مى‏دهيم يا آزادى را براى مخالفت با خدا و استكبار مردم؟ هيچ فرق نيست ما بين من طلبه و اين آقايان اهل علم و شمايى كه از عشاير محترم هستيد و بازارى و ارتشى و ادارى و همه و همه، ما الان در تحت مراقبت هستيم، مراقبت شديد، امتحان الهى. نعمت‏ها گاهى براى امتحان است تا آن اشخاصى كه نالايقند، آن اشخاصى كه فرصت طلبند اينها كارهاى خودشان را بكنند و مستحق عذاب بشوند آنهائى كه لايقند، آنهائى كه شريفند آنها هم كارهاى شرافتمندانه خودشان و خدمت به هموطن خودشان را بكنند تا سعادتمند باشند. بسيار مشكل است، بسيار مشكل است كه از اين امتحانى كه خداى تبارك و تعالى ما را در معرض آن قرار داده است از عهده برآئيم، و بسيار مراقبت مى‏خواهد كه مبادا خداى نخواسته ما از امتحان بد درآييم. اگر از امتحان بد درآييم ممكن است كه باز عنايت خدا برگردد و آزادى سلب شود، استقلال گرفته بشود. همين دنيا ممكن است كه ما اگر چنانچه بر خلاف موازين الهى رفتار كنيم و اين آزادى را اسباب دست براى تعدى به مظلومان قرار بدهيم، در همين دنيا ممكن است ما مجازات بشويم. و اميد است كه در همين دنيا مجازات بشويم، مجازات ما به عالم ديگر نرسد. مجازات عالم ديگر غير از اين مجازات‏هاست. ما نمى‏توانيم تصور آن مجازات‏ها را بكنيم اگر ما خطاكار هستيم، خدايا! اگر ما خطاكار هستيم، اگر اين آزادى را ما وسيله قرار دهيم از براى تعدى به مظلومان ولو يك نفر باشد، تعدى به زيردستان ولو يك نفر باشد، خدايا! ما را در همين عالم عذاب كن نگذار برسد به عالم ديگر.

    مسؤوليت پاسدارى از مملكت امام زمان(عج) بر دوش يكايك افراد ملت

    دوستان من! عزيزان من! من‏دانم كه عشاير هر جا كه هستند، در مرزها، مرزها را نگهدارى مى‏كنند، در جاهاى ديگر جلوگيرى از مفسده‏ها مى‏كنند. من مى‏دانم كه شما عشاير از زمان رژيم سابق مظلوم بوديد، ما هم مظلوم بوديم، روحانيون هم مظلوم بودند، بازارى هم مظلوم بود، كى نبود مظلوم؟ من مى‏دانم كه ارزش‏ها مرز دارها و عشاير ما چيست. آنها عشاير را سركوب مى‏خواستند بكنند براى اينكه راه را براى اجانب باز كنند، آنها به جزاى خودشان رسيدند و مى‏رسند و به جزاى آخرت كه سخت‏ترين جزاست هم مى‏رسند. ما بايد الان كه در بوته امتحان گذاشته شديم و اختيار به ما دادند و ما را آزاد كردند، خداى تبارك و تعالى ما را از قيد و بندهاى استعمار و استضعاف آزاد كرد، حالا كه آزاد هستيم، چه مى‏كنيم؟ چه بايد بكنيم؟ نباشد كه يك وقت ما هم در صف محمد رضا خان واقع بشويم او آزادى را از يك امت سلب كرد و ما آزادى را از يك قشر كوچك سلب بكنيم. او در وسط

    صحيفه نور ج 6 صفحه 274

    واقع بشود و ما در يمين و يسار او و همه از جند او. چشم‏هاى خودتان را باز كنيد، توجه خودتان را و دقت خودتان را در اين مسائل بكنيد. امروز روز امتحان الهى است، شما قدرتمنديد، شما جوانيد، شما برومنديد و من اين جوان‏هاى برومند را كه مى‏بينم افتخار مى‏كنم لكن شما جوان‏ها امروز جوان‏هائى هستيد كه پاسدار اسلام هستيد. ديروز مملكت، مملكت طاغوتى بود و شما در مظلوميت واقع بوديد در ظل مملكت طاغوتى. امروز مملكت اسلامى است و شما در سايه اسلام هستيد و شما پاسداران اسلام، پاسداران اسلام بايد احتراز كنند از تمام چيزهائى كه بر خلاف اسلام است. پاسدارى فقط پاسدارى مرز نيست. پاسدارى يك معناى وسيعى دارد. هر يك از ما پاسداريم نسبت به ديگران، من بايد نصيحت بكنم به شما، شما به من نصيحت كنيد. من به شما بگويم كه امروز كه روز امتحان است خوب از امتحان بيرون بيائيد، شما هم به من همين معنا را بگوئيد من به شما عرض مى‏كنم كه با مظلوم‏ها و زيردست‏هاى خودتان خوب رفتار كنيد، عادلانه رفتار كنيد. شما هم به من بگوئيد همه ما مسووليم كلكم راع و كلكم مسوول همه ما مثل شبان‏ها هستيم و همه ما مسوول هستيم از اين شبانى. همانطورى كه مى‏دانيد شبان نسبت به آن گوسفندهائى كه زير دستش است محبت دارد، آنها را در جائى كه علفزار باشد، در جائى كه آب خوب باشد مى‏برد و آنجا تربيت مى‏كند. همه ما نسبت به هم اينطور بايد باشيم، مثل شبانى كه گوسفندهاى خودش را با محبت بدون آزار تربيت مى‏كند ما هم اينطور باشيم. مبادا كه يكى از ما خداى نخواسته حالا كه آزاد است، به آن دوست زير دستش، به آن شخص زير دستش تعدى بكند، تجاوز بكند و تعدى و تجاوز عبارت از همان هائى است كه اسلام منع كرده است ما همه مسوول هستيم و خداى تبارك و تعالى الان همه ما را، همه ملت ايران را در تحت امتحان قرار داده است. از امتحان خدا خوب بيرون بيائيد. ما از شما مى‏خواهيم كه اين مرزها را خودتان حفظ كنيد. مملكت امروز مال خود شماست. ديروز اجانب در آن تصرف داشتند، امروز يك مملكتى است اسلامى، يك مملكتى است مال پيغمبر اسلام، يك مملكتى است مال امام زمان سلام الله عليه. مملكت از آن وجود مقدس است و ما همه پاسدار آن هستيم و بايد اين مملكت را حفظ كنيم هر كس به هر اندازه‏اى كه مى‏تواند. شما جوان‏هاى برومند مسلح به آن مقدارى كه مى‏توانيد بايد مرزها را حفظ كنيد، ما هم در اينجاها كه هستيم به اندازه‏اى كه مى‏توانيم بايد حفظ كنيم جهات را، مملكت مال خودتان است، الان همانطورى كه با عائله خودتان رفتار مى‏كنيد، محبت نسبت به عائله خودتان داريد، نسبت به كشور خودتان داشته باشيد، نسبت به برادرهاى خودتان داشته باشيد. اينها برادر شما هستند و ملت برادر هم هست. خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد كه المومنون اخوه برادر هستند اينها، بايد به برادرى رفتار كرد. چطور شما برادر خودتان را دلتان نمى‏آيد كه اذيت كنيد، بايد همين طور با هم رفتار كنيد و با ديگران، با ديگران همين طور رفتار كنيد. نفوس خودتان را تربيت كنيد، تهذيب كنيد. اين دنيا پايان دارد براى همه ما، من زودتر و شما بعد. پايان دارد، نمى‏مانيم. آن كه مى‏ماند خوبى و بدى است شما صفحه اعمالتان منور به نور اسلام باشد، به عمل و احكام اسلام باشد تا در همه جا سعادتمند باشيد. در اينجا دلتان خوش باشد به اينكه خدمت به ملتتان كرديد، خدمت به زير دستتان كرديد، خدمت به كشورتان

    صحيفه نور ج 6 صفحه 275

    كرديد، در آنجا هم در ازاى اين خدمت جزاهاى بسيار بزرگ است، عوض‏هاى بسيار بزرگ. من چون بايد آن طرف هم باز بروم، به آن آقايان هم عرض ارادت بكنم، از اين جهت من دعا مى‏كنم خداوند انشاءالله شما را سعادتمند كند. خداوند همه ما را، همه ما را به راه راست هدايت كند. والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته

    
    previos page menu page next page
    

  10. #540
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 6 صفحه 276

    تاريخ: 4/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از معلمان و دانشجويان دانشسراى دختران تبريز و پزشكان كاشان و روشندلان

    امر بر قيام براى خدا و استقامت در آن قيام‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اين آيه‏اى كه اين خواهر خواندند فاستقم كما امرت.... در دو جاى قرآن است يكى در سوره شوراست كه همين آيه بود كه ايشان خواندند فاستقم كما امرت و يك در سوره هود است كه در آنجا فاستقم كما امرت و من تاب معك... در روايت وارد شده است كه نبى اكرم (ص) فرمود شسيبتنى سوره هود لمكان هذه الاية در سوره شورا - در سوره شورا - امر شده است كه پيغمبر استقامت كند. در سوره هود امر شده است كه پيغمبر و امت استقامت كنند. استقامت امت را هم در سوره هود خواسته است خداى تبارك و تعالى. اين سوره است كه اين آيه است كه پيغمبر مى‏فرمايد مرا پير كرد اين آيه براى اينكه امر مشكل و مهمى است. قيام براى خدا و استقامت دنبال آن قيام. در وصيت خدا به وسيله پيغمبر براى امت اين است كه قيام كنيد براى خدا، يكى يكى قيام كنيد، جمع جمع قيام كنيد، لكن قيام براى خدا. در اين آيه است كه استقامت كنيد. شما ملت قيام كرديد و بحمدالله قيام شما براى خدا بود، همه فرياد مى‏زديد كه ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم. براى احكام اسلام قيام كرديد. امر اول را كه فرموده‏اند قيام كنيد براى خدا، اطاعت كرديد، باقى مانده است امر دوم فاستقم كما امرت و من تاب معك استقامت كنيد، اين قيام را حفظ كنيد، اين تحول روحى كه براى شما ملت حاصل شده است، حفظ كنيد، استقامت كنيد، نگه داريد اين تحول انسانى كه بالاتر از تحول‏هاى فعال خارجى است، اين تحولى كه شما را براى رسيدن به آمال مشتاق كرد كه خون بدهيد، اين تحول انسانى كه شما براى برادرانتان حاضريد جان بدهيد و حاضريد مال بدهيد حاضريد وقت صرف كنيد، اين تحول مهم بود، اين تحول بالاتر از اصل مبارزه بود.

    تحول نفسانى، تحول روحى، تحول انسانى، اين تحول را حفظ كنيد، مستقيم باشيد، استقامت كنيد، دشمن در توطئه است. دشمن در حال توطئه و نقشه است. اگر استقامت نكنيد، اگر اين تحول را حفظ نكنيد، شايد خداى نخواسته دشمن پيروز شود. اين تحول روحى، اين تحول انسانى، اين تحولى كه اساس پيروزى شما بود، اين تحول را حفظ كنيد تا پيروز شويد. خداوند انشاءالله به شما سلامت و سعادت عنايت كند و استقامت كه بالاترين نعمت است. قيام براى خدا و استقامت در آن قيام. تا اينجا قيام كرديد و پيروز شديد، اگر استقامت كنيد پيروز خواهيد شد، اگر استقامت كنيد اين عده‏اى كه در

    صحيفه نور ج 6 صفحه 277

    صدد توطئه هستند ريشه‏كن خواهند شد. خداوند شما را هدايت كند و شما را به استقامت دعوت كند و شما را به استقامت و اطاعت خودش راهنمائى فرمايد.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 54 از 208 نخستنخست ... 44450515253545556575864104154 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/