پوست من گندمگون است
سفید و زرد و صورتی است
چشم هایم سبز و آبی و خاکستری است
شب ها نارنجی هم می شود
موهایم بور و بلوطی و خرمایی است
وقتی خیس است به نقره ای هم می زند
اما
در قلبم رنگ هایی است
که هیچ کس تا کنون نساخته است .
پوست من گندمگون است
سفید و زرد و صورتی است
چشم هایم سبز و آبی و خاکستری است
شب ها نارنجی هم می شود
موهایم بور و بلوطی و خرمایی است
وقتی خیس است به نقره ای هم می زند
اما
در قلبم رنگ هایی است
که هیچ کس تا کنون نساخته است .
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
خدا هركسي را كه مثل من خوب باشد، دوست دارد
اما هر كسي را كه مثل تو بد باشد، دوست ندارد
اما من تو را با همه بدي ات دوست دارم
چون دلم برايت مي سوزد، وقتي مي بينم هيچ كس دوستت ندارد!
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
یک طرف تنش بلور
سوی دیگر از شبنم
جای دو چشمانش ستاره
و خنده هایش، بغل بغل شکوفه......
دلش اما نپرس!
شاید اشتباهی شده
آن که او را ساخته
وقتی به دلش رسیده
بدجوری بی حوصله بوده!
دلش تمام از سنگ است
سنگ مرمر مرغوب
برای روی قبر من
و همه شما که دوستش دارید!
دلش سنگ قبر!
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
عاشقكه شدم
دنيايه بادكنك بزرگ قرمز شد و هوا رفت
انقدربالا و بالاتر رفت
كهبه خورشيد چسبيد و تركيد
حالامواظبم دفعه بعد كه عاشق شدم
يهنخ به سر دنيا ببندم
كهخيلي بالا نره...
آخه، مي ترسم اين بار هم ، يا گمش كنم يابتركه!
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
چیزهایی که نگفتم
وقتي چمدانش را به قصد رفتن بست،نگفتم : عزيزم ، اين كار را نكن .
نگفتم : برگردو يك بار ديگر به من فرصتبده .
وقتي پرسيد دوستش دارم يا نه ،رويم را برگرداندم.
حالا او رفتهو منتمام چيزهايي را كه نگفتم ، مي شنوم.
نگفتم : عزيزم متاسفم ،چون من هم مقّصربودم.
نگفتم : اختلاف ها را كنار بگذاريم ،چون تمام آنچه مي خواهيم عشق و وفاداري و مهلت است.
گفتم : اگر راهت را انتخاب كرده اي ،من آن را سد نخواهم كرد.
حالا او رفتهو منتمام چيزهايي را كه نگفتم ، مي شنوم.
اورا در آغوش نگرفتم و اشك هايش را پاك نكردم
نگفتم : اگر تو نباشيزندگي ام بي معني خواهد بود.
فكر مي كردم از تمامي آن بازيها خلاص خواهم شد.
اما حالا ، تنها كاري كه مي كنمگوش دادن به چيزهايي است كه نگفتم.
نگفتم :باراني ات را درآر...
قهوه درست مي كنم و با هم حرفمي زنيم.
نگفتم :جاده بيرون خانهطولاني و خلوت و بي انتهاست.
گفتم : خدانگهدار ، موفق باشي ،خدا به همراهت .
او رفتو مرا تنهاگذاشت
تا با تمام چيزهايي كه نگفتم ، زندگيكنم.
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
دوستی
راهی را پیدا کردم ،
که تا ابد با هم دوست باشیم .
راهم خیلی ساده است .
« من می گویم چکار کنی ، تو هم همان کار را می کنی .»
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
اگر نمي توانم هميشه مالِ تو باشم
اجازه بده گاهي ، زماني از آنِ تو باشم
و اگر نمي توانم گاهي زماني از آنِ تو باشم
بگذار هر وقت که تو مي گويي کنارِ تو باشم
اگر نمي توانم دوست خوب و پاکِ تو باشم
اجاز بده دوست پست و کثيفِ تو باشم
اگر نمي توانم عشق راستينِ تو باشم
بگذار باعث سرگرميِ تو باشم
امّا مرا اين گونه ترک نکن
بگذار در زندگي تو، دستِ کم چيزي باشم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
نمیخواهم از تخم بیرون بیایم
من جوجه ای هستم که در این تخم زندگی میکنم
اما نمی خواهم بیرون بیایم، نمی خواهم از تخم بیرون بیایم
دائما مرغ ها قد قد می کنند و خروس ها همه اش التماس می کنند
اما من از تخم بیرون نمی آیم که نمی آیم
آن بیرون صحبت از جنگ است و آلودگی
داد و فریاد مردم است و غرش هواپیماها
این است که می خواهم همین جا بمانم جایی که امن و گرم است
و من نمیخواهم از تخم بیرون بیایم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
هيشكي منو دوس نداره،
هيشكي به من توجه نمي كنه،
هيشكي به من ميوه نمي ده،
هيشكي شيرين و نوشابه تعارف نمي كنه،
هيشكي به جوك هام گوش نمي ده، نمي خنده،
هيشكي تو دعوا به كمكم نمي آد،
هيشكي دلش برام تنگ نمي شه،
هيشكي برام گريه نمي كنه
هيشكي نمي دونه چه آدم جالبي ام
حالا اگه از من بپرسي بهترين دوستت كيه
فورا مي گم هيشكي.
اما ديشب حسابي ترسيدم
بيدار شدم ديدم هيشكي دور و برم نيس.
صداش زدم دستمو به طرفش دراز كردم
به همانجايي كه هميشه بود
همه جاي خونه رو، همه گوشه هاشو دنبالش گشتم
اما هرجا كسي رو ديدم.
انقدر گشتم كه خسته شدم. حالا ديگه نزديك صبحه
حتم دارم كه ديگه
هيشكي رفته
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
هيك ...
هيك ...
هيك ...
مي خواهي فوري از شر سكسكه خلاص شوي؟
زبانت را در بيار، لبت راگاز بگير،
نفست را نگه دار، كمرت را تكان بده
پاي چپت را ببر عقب، حالا لگد بزن
ديگه تمام شد، خوب سكسه رفت؟
هيك ...
خوب پس ...
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)