نمك نشناس
در زمان مجلسى اول كه از علماى بزرگ اصفهان بود لوطى هاى اصفهان مزاحم مردم مى شدند و آنها را اذيّت مى كردند. روزى لوطى ها جلوى يكى از مؤ منان را گرفتند و به او گفتند: ما مى خواهيم امشب مهمان تو باشيم . مرد مؤ من با خود انديشيد: اگر آنها را دعوت نكنم در آينده مزاحم خانواده ام مى شوند و اگر آنها را دعوت نمايم با وسايل موسيقى و لهو و لعب به خانه ام مى آيند و در خانه كارهاى زشت و گناه آلود انجام مى دهند.
مرد به ناچار نزد مجلسى رفت و مشكل خود را با او در ميان گذاشت ، مجلسى چند لحظه فكر كرد و سپس گفت : آن ها را دعوت كن كه به خانه ات بيايند.
هنگام شب مجلسى اوّل زودتر از مهمانان به خانه مرد مؤ من رفت و به انتظار لوطى ها نشست . وقتى لوطى ها آمدند و مجلسى را ديدند، پَكَر شدند، تصميم گرفتند كارى كنند كه مجلسى قهر كند و برود تا موى دماغشان نباشد، با اين تصميم رئيس لوطى ها به مجلسى گفت :
جناب آقا! مگر راه و روش ما لوطى ها چه عيبى دارد كه به ما اعتراض مى كنيد و شما چه خوبى داريد كه ما بايد شما را ستايش نمائيم ؟
مجلسى فرمود: ما هزار عيب داريم ولى نمك شناسيم اگر نمك كسى را خورديم ديگر نمكدان نمى شكنيم و به او خيانت نمى كنيم لطف او تا پايان عمر از خاطرمان نمى رود. ولى من اين صفت را در شما نمى بينم .
لوطى گفت : در اصفهان از هر كسى مى خواهيد بپرسيد تا ببينيد ما نمك چه كسى را خورده ايم كه نمكدانش را شكسته باشيم و به او بد كرده باشيم .
مجلسى فرمود: خودم گواهى مى دهم كه شما همگى نمك نشناس هستيد. آيا شما نمك خداوند را نخورده و نمكدان او را نشكسته ايد؟
خداوند اين همه نعمت به شما داده نعمت سلامتى و چشم و گوش و دهان و دست و پا و.... به شما داده و هر روز شما را بر سفره خود نشانيده و روزى شما را رسانيده است . چرا نمك به حرامى مى كنيد اين همه از نعمت هاى الهى استفاده مى كنيد و باز هم سركشى و گناه و پيروى از هوس و هوى مى نمائيد لوطى ها مانند برق گرفته ها در جاى خود خشكشان زد و به ناگاه از خواب غفلت بيدار شدند. سكوت مطلق بر خانه حكمفرما شد. پس از مدتى لوطى ها كه سر به زير انداخته بودند يكى يكى از خانه خارج شدند. صبح روز بعد لوطى ها به خانه مجلسى رفتند و در حضور او از گناهان خود توبه كردند.
ما نيز در عمر خودمان از نعمت هاى بى شمار الهى استفاده مى كنيم ولى خدا را فراموش كرده ايم . آيا ما از آن لوطى هاى گناهكار نيز بدتر هستيم كه متوجه لطف و محبت بى پايان خداوند نمى شويم ؟(42)
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)