صفحه 38 از 208 نخستنخست ... 283435363738394041424888138 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 371 تا 380 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #371
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 5 صفحه 123

    تاريخ: 9/12/57

    فرمان امام خمينى در مورد انتخاب آقاى هادوى به دادستانى كل انقلاب

    بسمه تعالى

    جناب آقاى مهدى هادوى دامت توفيقه

    جنابعالى به موجب اين حكم به سمت دادستان كل انقلاب جمهورى اسلامى منصوب مى‏شويد كه و ظايف خود را طبق موازين شرعيه انجام دهيد.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  2. #372
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 5 صفحه 124

    تاريخ: 9/12/57

    بيانيه امام خمينى درباره مصادره اموال سلسله پهلوى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    شوراى انقلاب اسلامى، به موجب اين مكتوب ماموريت دارد كه تمام اموال منقول و غير منقول سلسله پهلوى و شاخه‏ها و عمال و مربوطين به اين سلسله را كه در طول مدت سلطه غير قانونى، از بيت المال مسلمين اختلاس نموده‏اند، به نفع مستمندان و كارگران و كارمندان ضعيف مصادره و منقولات آن در بانكها شماره‏اى به اسم شوراى انقلاب يا اسم اينجانب سپرده شود و غير منقول از قبيل مستغلات و اراضى، ثبت و مضبوط شود تا به نفع مستمندان از هر طبقه صرف گردد و در ايجاد مسكن و كار و غير ذلك، به جميع كميته‏هاى انقلاب اسلامى در سراسر كشور دستور مى‏دهم كه آنچه از اين غنائم بدست آورده‏اند در بانك با شماره معلوم بسپرند وبه دولت ابلاغ نمايند كه اين غنائم مربوط به دولت نيست و امرش با شوراى انقلاب است و آنچه كه مامورين دولت به دست آورده‏اند يا مى‏آورند، بايد به همين شماره به بانك تحويل دهند و كسانى كه از اين اموال چيزى به دست آورده‏اند، بايد فورا به كميته‏ها يا بانك تحويل دهند و متخلفين مورد مواخذه خواهند بود.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  3. #373
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 5 صفحه 125

    تاريخ: 10/12/57

    بيانات امام خمينى در روز ورود به قم

    ثمرات شهادت‏هاى پى در پى و مبارزات حق طلبانه ملت ايران

    اعوذ بالله من الشطيان الرجيم

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من از عواطف شما ملت ايران تشكر مى‏كنم، من شما ملت رنجديده را فراموش نمى‏كنم. من از عهده تشكر شما بر نمى‏آيم. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت ملت ايران را خواستارم.

    ملت ايران با جان و خون خود اسلام را زنده كرد، تجديد حيات كرد براى اسلام و مسلمين كوشش‏هاى قريب سيصد ساله استعمار و اجانب را خنثى كرد. قريب سيصد سال اجانب تبليغات كردند، تبليغات بر ضد اسلام، تبليغات بر ضد همه اديان، تبليغات بر ضد روحانيت. در زمان اين پدر و پسر اين تبليغات اوج گرفت، اين عمال اجنبى در اين پنجاه و چند سال تمام حيثيات ملت ما را پايمال كردند، اين پدر و پسر خيانت كرده‏اند كه روى تاريخ را سياه كرده است، اين پدر و پسر جنايت هايى در ايران كرده‏اند كه ما نمى‏توانيم عشر او، صد يك او را بيان كنيم. اينها ملت ما را به اسارت كشاندند، اينها خزائن ما را به يغما برده‏اند، اينها نيروى انسانى ما را از بين بردند. از همه مهمتر نيروى انسانى است. كوشش كردند كه جوانهاى ما را عقب نگه دارند، دانشگاه‏هاى ما را عقب نگه دارند، مدارس علميه ما را نگذارند مشغول به كار خودشان باشند. من از شما ملت ايران و از شما قمى‏ها بايد تشكر كنم كه در اين قيام يكى دو ساله اخير تمام نقشه‏هاى آنها را بر آب كرديد و عمال استعمار را از مملكت خودتان را نديد و بقيه‏اى كه مانده‏اند، اينها هم خواهند رانده شد. دست استعمار را كوتاه كرديد، منفعت خواهان را، چپاولگران بين المللى را دستشان را قطع كرديد، خون داديد جوان داديد لكن خون و جوان شما به نفع اسلام و براى اسلام بوده. اسلام عزيزتر از آن است كه ما خوف داشته باشيم كه خونمان يا جوانانمان در راه او شهيد شود، اسلام شهيدان زياد داشته است اميرامومنين سلام الله عليه شهيد اسلام است و براى اسلام شهادت پيدا كرد. حسين بن على (ع) در راه اسلام شهيد شد ما باكى از شهادت نداريم، ما باكى از كشته دادن نداريم . شما ملت ايران كه با خون خود، با جوان‏هاى خود، اسلام را بيمه كرديد، دست اجانب را قطع كرديد، شما بر همه ما منت داريد، من از همه شما منت مى‏كشم، من خادم همه شما هستم، من نمى‏توانم شكر اين نعمتى كه به ما داده است و آن غيرتمندان ايران، سرتاسر ايران است، نمى‏توانم از عهده شكر آنها برآيم.

    صحيفه نور ج 5 صفحه 126

    با همت عظيم اقشار ملت خرابى‏ها از سر آباد مى‏شود

    شما اين راه را تا اينجا رسانديد، اينها رفتند از ايران و يك مملكت خرابى و يك قبرستان هاى آبادى براى ما گذاشتند. قبرستان‏هاى ما را با قبرهاى جوانهاى ما آباد كردند و مملكت ما را خراب كردند. آشفتگى مملكت ما و از هم ريختگى مملكت ما طورى نيست كه بتوان با يكى دو سال و با مدت قليل جبران كرد. اين محتاج به اين است كه همه ملت ايران دست به هم بدهند و با هم اين خرابه را آباد كنند، ننشينند كه دولت آباد كند، دولت نمى‏تواند آباد كند، ننشينند كه روحانيت آباد كند، روحانيت تنها نمى‏تواند آباد كند. همه با هم، همه با هم از كشاورزى و كارگر تا صانع و ملا، تا روحانى و دانشگاهى، تا ادارى و ارتش، همه با هم، همه با هم بايد كمك كنند. اين نهضت كه تا اينجا رسيده است نيمه راه است، فقط دزدها را بيرون كرديد، خرابكارها را بيرون كرديد لكن خرابه مانده است، مهم براى خرابه است، مهم اين است كه اين خرابه‏اى كه براى ما گذاشته‏اند با همت والاى شما، با همت عظيم ملت بزرگ ايران اين خرابه از سر آباد شود.

    بيدار باشيد كه مفسده جوها در كمين‏اند

    بيدار باشيد، هوشيار باشيد، مفسده‏جوها در كمين‏اند، اجانب در كمين‏اند، آنها نخوابيده‏اند، شما نبايد بخوابيد، شما بايد هوشيار باشيد آنها مشغول نقشه هستند، از طريق‏هاى مختلف، با فرم‏هاى مختلف. آنها مى‏خواهند حالا كه رژيم منحط سلطنتى از بين رفت، با فرم‏هاى ديگر به ميدان بيايند و باز همان منافع را تجديد كنند و باز همان چپاولگرى را بكنند و باز همان اختناق را از سر بگيرند. ملت عزيز بيدار باشيد. ما به هر چه دست مى‏گذاريم خراب است. فرهنگ ما خراب است بايد تجديد بشود. فرهنگ، فرهنگ استعمارى است بايد زير و رو بشود، معلمان استعمارى بايد بروند، آنهايى كه تاكنون در خدمت استعمار و رژيم سلطنتى بودند بايد بروند، به جاى آنها پاكدامن پاكدامن بيايند، دانشمندان پاكدامن بيايند. ما بسيار بسيار آشفتگى‏ها داريم. ما بايد همه با هم به اين آشفتگى‏ها خاتمه دهيم، به اين خيانتها خاتمه دهيم. با هوشيارى و بيدارى نهضت خود را از دست ندهيد. اگر خداى نخواسته اين نهضت رو به سردى برود، آمادگى برگشت همان مصائب را داشته باشيد. اگر بخواهيد ايران را نجات بدهيد، اسلام را نجات بدهيد، قرآن كريم را نجات بدهيد، بايد اين نهضت را نگه داريد. در مواقع مقتضى تظاهر كنيد، اجتماعات كنيد. ديگر امروز تظاهرات، تطاهرات غير آرام نيست. بايد اين نهضت محفوظ بماند، بايد اين ملت زنده بماند.

    تفرقه افكنان و عمال اجانب را طرد و با يگديگر اتحاد و تعاون داشته باشيد

    گذشت آن زمانى كه يك پاسبان بر ما حكومت مى‏كرد، گذشت آن زمان كه يك استاندار بر ما حكومت مى‏كرد، گذشت آن زمانى كه يك ستاره‏دار بر ما حكومت مى‏كرد. امروز همه در خدمت شما هستند، در خدمت اسلام هستند. اين نعمت را قدر بدانيد، سستى و سردى به خودتان راه ندهيد، نگوئيد

    صحيفه نور ج 5 صفحه 127

    كه او رفت و تمام شد، خير، استعمار مطالعه كرده است، سيصد سال يا بيشتر مطالعه كرده، مطالعات روحيات شما را كرده است، مطالعه طوايف مختلف ايران را كرده است به اين نتيجه رسيده است كه بايد اختلاف بيندازد بين طوايف مسلمين، اختلاف بيندازد، در هر شهر اختلاف ايجاد كند، با نغمه‏هاى مختلف شما را از هم جدا كند، روحانيت را از مسلمين جدا كند، دانشگاه را از روحانيون جدا كند، كارگر را از مردم و از روحانيون جدا كند. روحانيت در خدمت كارگر است. اسلام در خدمت مستضعفين است. اينها كه دعوى ميكنند كه كارى نشده است، اينها براى تفرقه اندازى است. كار بسيار بزرگ شده است لكن بزرگتر هم مانده است. اگر كسانى درصدد تفرقه اندازى شدند، آنها را از خودتان طرد كنيد، اجازه ندهيد كه حرف‏هايى بزنند كه تفرقه بياورد. كارگران بيدار باشند، اينها مى‏خواهند عصر سابق را برگردانند. كشاورزان بيدار باشند، اينها مى‏خواهند شما را باز به شكست كشاورزى بكشانند، شما كشاورزان كه بزرگترين پشتيبان ملت هستيد بايد به كار كشاورزى خودتان ادامه بدهيد. الان وقت كشت است كشت بهاره بكنيد. شما كاسب‏ها و كسبه و تجار محترم در ارزاق عمومى با مردم مراعات كنيد، گرانفروشى را كنار بگذاريد، حس تعاون پيدا كنيد، حس انسانيت پيدا كنيد، ضعفا را مراعات كنيد، تخفيف بدهيد، از گرانى، از گرانقيمت كردن اجناس، از گرانفروشى اجناس اجتناب كنيد. همه با هم باشيد، برادريد شما، همه اقشار برادرند، همه با هم باشند، مراعات هم را بكنيد. از آن چيزهائى كه در اين پنجاه سال در بين شما زياد شد از قبيل دروغ گفتن، از قبيل خدعه كردن، از قبيل گرانفروشى، از اينها احتراز كنيد. امروز سايه اسلام روى سر شماست. امام زمان به شما نظر دارد، پيغمبر اكرم به شما نظر دارد، خداى تبارك و تعالى پشتيبان شماست.

    اسلام تامين كننده احتياجات مادى و معنوى انسان

    ما بسيار كارها در پيش داريم كه بايد من بعضى از آنها را براى شما عرض كنم. من در اين آخر كه از تهران مى‏خواستم بيرون بيايم، دستور دادم كه تمام املاك و دارايى سلسله منحوس پهلوى و تمام دارايى آن اشخاص كه وابسته به او بودند و اين ملت را چاپيدند مصادره بشود. براى طبقه ضعيف مسكن ساخته بشود. سرتاسر ايران براى ضعفا مسكن سازيم، همين دارايى شاه سابق و خواهر و برادرش براى يك مملكت، براى آباد كردن يك مملكت كافى است. ما عمل مى‏كنيم، حرف نمى‏زنيم. تمام كميته هايى كه در تمام اطراف ايران هست موظفند كه آنچه به دست آمد از مخازن ايران، هر چه كه اينها بردند و مخفى كردند و اتباع آنها بردند و مخفى كردند، آنها را كه به دست آمده است. به بانكى كه شماره‏اش را بعد تعيين مى‏كنم تحويل بدهند كه براى كارگرها، براى مستضعفين، براى بينوايان، هم خانه بسازند، هم زندگى آنها را مرفه كنند. ما علاوه بر اينكه زندگى مادى شما را مى‏خواهيم مرفه بشود، زندگى معنوى شما را هم مى‏خواهيم مرفه باشد. شما به معنويات احتياج داريد. معنويات ما را بردند اينها. دلخوش نباشيد كه مسكن فقط بسازيم، آب و برق را مجانى مى‏كنيم براى طبقه مستمند، اتوبوس را مجانى مى‏كنيم براى طبقه مستمند، دلخوش به اين مقدار نباشيد، معنويات شما را، روحيات

    صحيفه نور ج 5 صفحه 128

    شما را عظمت مى‏دهيم، شما را به مقام انسانيت مى‏رسانيم. اينها شما را منحط كردند، اينقدر دنيا را پيش شما جلوه دادند كه خيال كرديد همه چيز اين است. ما، هم دنيا را آباد مى‏كنيم و هم آخرت را. يكى از امورى كه بايد بشود همين معناست كه خواهد شد. اين دارايى از غنائم اسلام است و مال ملت است و مستضعفين. و من امر كرده‏ام به مستضعفين بدهند و خواهند داد و پس از اين هم تخفيف‏هاى ديگر در امور خواهد حاصل شد لكن يك قدرى بايد تحمل كنيد، به اين نغمه‏هاى باطل گوش نكنيد، آنها حرف مى زنند ما عمل مى‏كنيم، آنها شما را مى‏خواهند دلسرد كنند از اسلام، اسلام پشتيبان شماست.

    اخطار به مصادر امور، مبنى بر محو آثار طاغوت در مراكز و شوونات مملكتى

    ما پس از اين راجع به بانك‏ها هم طرح‏هايى داريم كه از اين وضع رقت بار برگردد، از اين وضع استعمارى برگردد. ما بايد تمام اين كاخ‏هاى وزارتخانه را، وزارتخانه‏ها را، كه ميليون‏ها، ميلياردها مال ملت در آن صرف شده است بايد اينها تبديل بشود به يك چيز معتدل اسلامى. اين فرم، فرم خارجى است، فرم اجنبى است، فرم طاغوت است. در دادگسترى كاخ درست شده است لكن دادگسترى نيست، دادخواهى نيست، فقط كاخ است. كاخ‏ها بايد برود، دادخواهى به جاى آن بنشيند، بانك‏ها به تدريج بايد تعديل بشود و ربا بكلى قطع بشود. من بايد به مصادر امور بگويم كه، اخطار كنم كه اينقدر ضعف نفس به خرج ندهيد، دنبال اين نباشيد كه فرم غربى پيدا كنيم. بيچارگى ما اين است كه دنبال اين هستيم كه فرم غربى پيدا كنيم، دادگسترى ما دادگسترى غربى باشد، قوانين ما، قوانين غربى باشد. اينقدر ضعيف النفس نباشيد، ما قانون غنى داريم، ما قانون الهى داريم. آنهايى كه فرم غربى را بر فرم الهى ترجيح مى‏دهند اينها از اسلام اطلاع ندارند. آنهايى كه مى‏گويند نمى‏شود اسلام را در اين زمان پياده كرد، براى اينكه اسلام را نشناخته‏اند، نمى‏فهمند چه مى‏گويند ما مبارزه با فساد را با دايره امر به معروف و نهى از منكر كه يك وزارتخانه مستقل بدون پيوستگى به دولت، با يك همچو وزارتخانه‏اى كه تاسيس خواهد شد انشاءالله، مبارزه با فساد مى‏كنيم، فحشا را قطع مى‏كنيم، مطبوعات را اصلاح مى‏كنيم، راديو را اصلاح مى‏كنيم، تلويزيون را اصلاح مى‏كنيم، سينماها را اصلاح مى‏كنيم. تمام اينها به فرم اسلام بايد باشد. تبليغات، تبليغات اسلامى، وزارتخانه‏ها، وزارتخانه‏هاى اسلامى، احكام، احكام اسلام حدود اسلام را جارى مى‏كنيم، خوف از اينكه غرب نمى‏پسندد نمى‏كنيم. غرب ما را خوار كرد، غرب روحيات ما را از بين برد ما را غربزده كردند، ما اين غربزدگى را مى‏زدائيم. ما با ملت ايران، با همراهى ملت ايران، با پشتيبانى از ملت ايران، تمام آثار غرب را، تمام آثار فاسده، نه آثارى كه تمدن است، تمام اخلاق فاسده غربى را، تمام نغمات با طله غربى را خواهيم زدائيد . ما يك مملكت محمدى ايجاد مى كنيم. بيرق ايران نبايد بيرق شاهنشاهى باشد، آرم ايران نبايد آرم‏هاى شاهنشاهى باشد، بايد آرم‏هاى اسلامى باشد. از همه وزارتخانه‏ها، از همه ادارات بايد اين شير و خورشيد منحوس قطع بشود. علم اسلام بايد باشد. آثار طاغوت بايد برود. اينها آثار طاغوت است، اين تاج آثار طاغوت است، آثار اسلام بايد باشد.

    صحيفه نور ج 5 صفحه 129

    تضعيف دولت و ارتش، تضعيف اسلام است

    آقا بيدار باشيد دولت بيدار باش ملت بيدار باش! كم كم شما را دوباره نكشانند به آنجا. از الان ، از الان بايد اين مسائل حل بشود، البته تدريج هم مى‏خواهد، تدريج دارد اما شروع مى‏كنيم، ما شروع مى‏كنيم، البته مهلت هم مى‏دهيم به دولت، بايد مهلت بدهيم. به اين حرف هايى كه زده مى‏شود در اطراف كه چه شد؟ چه كرديد؟ چه خواهد شد به اينها گوش ندهيد، اينها مى‏خواهند تضعيف كنند دولت ما را. تضعيف دولت ما تضفعيف اسلام است. دولت، دولت اسلام است. تضعيف ارتش ما تضعيف اسلام است. تضعيف نكنيد. البته تصفيه مى‏شود تمام ادارات، تصفيه مى شود، تمام وزارتخانه‏ها تصفيه مى‏شود، دزدها بيرون مى‏روند، خيانتكارها بيرون مى‏روند لكن همه خيانتكار نيستند، امنا باقى مى‏مانند، عزيزند.

    شما ملت ايران پنجاه و چند سال، آنقدرى كه جوان ما، يك قدرى مسن‏هاى ما يادشان است يا بيست سال، آنكه همه شما تقريبا يادتان است صبر بر همه مصائب كرديد تا صبرتان تمام شد، يك مقدار هم مهلت بدهيم كه دولت كار خودش را بكند. البته بعضى انتصابات، انتصابات اشتباه بوده است، عمدا نبوده است، دولت عمداً خلاف نمى‏كند. بعضى انتصابات، انتصابات اشتباه بوده است و همين طور ستاد ارتش، رئيس ستاد خيانت عمدى نمى‏كند، نصب خائن را عمداً نمى‏كند، اشتباه ممكن است. هر جا اشتباه شد تذكر بدهيد، تضعيف نكنيد. آنهايى كه مى‏گونيد شما بايد اينها را تضعيف كنيد يا تبليغاتى مى‏كنند كه موجب تضعيف است، آنها خائنند، آنها مى‏خواهند كه دولت را تضعيف كنند، ارتش را تضعيف كنند تا از نو يك سازمان ديگرى درست كنند كه ملت و همه چيز ما را دوباره برگردانند به حال اول. بيدار باشيد.

    ملت خواهان جمهورى اسلامى و بيزار از شرق و غرب است

    ما تا آخر نفس ايستاده‏ايم. من اين - دو سال - يك سال، دو سال آخر عمر را وقف شما كرده‏ام. از شما مى‏خواهم، از ملت مى‏خواهم كه اين نهضت را نگه دارند تا تاسيس حكومت عدل اسلامى. از آنوقت تا حالا مى‏گفتيد تا مرگ اين كذا نهضت ادامه دارد، حالا بايد بگوئيد تا اقامه حكومت اسلامى نهضت ادامه دارد. آنكه ملت ما مى‏خواهد جمهورى اسلامى است نه جمهورى فقط، نه جمهورى دمكراتيك، نه جمهورى دمكراتيك اسلامى، جمهورى اسلامى. آنچه كه من از شما ملت ايران مى‏خواهم اين است كه بيدار باشيد، خون عزيزان خودتان را هدر ندهيد، كلمه دمكراتيك را از آن نترسيد، از آنكه حذفش را بترسيد، اين فرم غربى است، ما فرم‏هاى غربى را نمى‏پذيريم. ما تمدن غرب را قبول داريم لكن مفاسدش را نمى‏پذيريم. آن كه خون داده همين جوان، همين توده بوده است، آن كه جوان داده است همين توده بوده است. يك دسته‏اى بيرون بوده‏اند، اشراف و اعيان هم بالاها نشسته بودند و شما خون داديد، شما جوان داديد، خانه‏هاى شما

    صحيفه نور ج 5 صفحه 130

    را سوزاندند، آنكه شما مى‏خواهيد آن بايد بشود و نه آنكه، آنهايى كه از اروپا و خارج آمده‏اند مى‏خواهند، نه آنكه اعيان و اشراف مى‏خواهند، نه آنكه حقوقدان‏ها مى‏خواهند، آنكه شما مى‏خواهيد ميزان است، آن كه خون داده بايد حرفش را شنيد، راى او معتبر است.

    تامين آزادى در انتخاب نوع حكومت، براى همه مردم

    روزنامه‏ها خودشان را اصلاح كنند، خيانت نكنند به اسلام و مسلمين، خون مظلومان ما را هدر ندهند، تبليغات سوء را منعكس نكنند، توطئه‏ها را جلوگيرى كنند لكن همه مردم در آراء آزاد. وقت رفراندوم اعلام شد راى من حكومت جمهورى اسلامى است، جمهورى اسلامى است. هر كس و هر كس كه تبعيت از اسلام دارد جمهورى اسلامى بايد بخواهد لكن تمام مردم آزادند كه آراء خودشان را بنويسند و بگويند، بگويند كه ما رژيم سلطنتى مى‏خواهيم، بگويند كه ما برگشت محمد رضا پهلوى مى‏خواهيم، آزادند بگويند كه ما رژيم غربى مى‏خواهيم، جمهورى باشد لكن اسلام نباشد. اين آدمى كه مى‏گويد جمهورى باشد اسلام نباشد، بايد پرسيد كه از اسلام چه دانى و چه ديدى؟ چه بدى از اسلام ديدى؟ بايد به آن گفت كه اين اسلام است كه طاغوت را قطع كرد، نه مردم. ايمان، ايمان طاغوت را قطع كرد، نه من و تو. از اسلام چه بدى ديدى؟ آن كه مى‏گويد ما جمهورى دمكراتيك مى‏خواهيم يعنى جمهورى به فرم غرب، از اسلام چه بدى ديديد؟ چه مى‏دانيد از اسلام؟ اسلام تامين آزادى، استقلال، عدل، اسلام شخص اول مملكتش با يكى از رعايا فرق نداشت بلكه پائين‏تر از او بود. در استفاده از ماديات. آزادى آراء در اسلام از اول بوده است در زمان ائمه ما عليهم السلام، بلكه در زمان خود پيغمبر آزاد بود، حرف‏هايشان را مى‏زدند. حجت ما داريم، ما حجت داريم، كسى كه حجت دارد از آزادى بيان نمى‏ترسد لكن توطئه را اجازه نمى‏دهيم. اينها حرف ندارند توطئه مى‏كنند. ما آنها را دعوت كرديم، كسانى را وادار كرديم كه دعوت كنند كه اگر حرفى داريد بياييد در تلويزيون بگوئيد، مباحثه مى‏كنيم با هم، تا حالا حاضر نشدند.

    پشتيبانى از حوزه‏هاى علميه و حفظ همبستگى

    من از عواطف ملت ايران و از عواطف هم وطن‏هاى خودم، قمى‏ها كه من قبلا گفته بودم كه از قم علم منتشر مى‏شود، از قم قدرت منتشر شد، قم نمونه بود و من مفتخرم كه در قم هستم. من 15 سال ياقدرى بيشتر از شما دور بودم لكن دلم اينجا بود، با شما بودم. شما غيرتمندان، شما پاك جوانان سرمشق همه شديد و الحمدالله تمام ملت ايران، سر تاسر ملت ايران با هم همصدا شدند و اين قدرت الهى بود كه طاغوت را شكست، اين قدرت الهى بود كه ابر قدرت‏ها را از بين برد و خواهد برد. ما ديگر اجازه نمى‏دهيم ابر قدرت‏ها دخالت در مملكت ما بكنند. از اختلافات دست برداريد رمز پيروزى ما اتحاد بود، همبستگى بود. از حوزه‏هاى علميه تجليل كنيد، گوش به حرف‏هائى كه ميزنند و مى‏خواهند شما را از حوزه‏ها جدا كنند، از مراجع جدا كنند، گوش ندهيد. اينها غرض دارند. اين

    صحيفه نور ج 5 صفحه 131

    حوزه‏هاى علميه است كه اسلام را تا حالا نگه داشته است. اگر روحانيون نبودند از اسلام خبر نبود. آن كه اسلام را زنده نگه داشته است در مواقع سياه، در اين زمانهاى سياه، همين روحانيين بودند. پشتيبانى كنيد از اينها.

    تقوا را نصب العين خود قرار دهيد

    حوزه‏هاى علميه در هر جا هست، در هرجا حوزه‏هاى علميه هم بيدار بشوند هر جا هستند، امروز روزى نيست كه حوزه‏هاى علميه مثل سابق عمل كنند سابق وضع ديگر داشت حالا وضع ديگر. حوزه‏هاى علميه بيدار باشند. تقوا را، تقوا را نصب العين خود قرار بدهيد. فضلا، طلاب علوم دينيه، تقوا، تقوا، تنزيه نفس، مجاهده با نفس. يك مجاهد با نفس مى‏تواند بر يك امت حكومت كند. مجاهده كنيد، تهذيب كنيد،- بر - حوزه‏هاى خودتان را. همه بايد تهذيب كنند خودشان را، همه ملت موظفند كه تهذيب كنند. مكتب اسلام، مكتب تهذيب است. قرآن كتاب آدم سازى است اتكال به قرآن بكنيد، تعليم از تعاليم عاليه اسلام بگيريد. اسلام انسان درست مى‏كند، همان كه اجانب، ابرقدرت‏ها از اين مى‏ترسند، از انسان مى‏ترسند، و اسلام را مى كوبند چون مكتب انسان سازى است، از آدم مى‏ترسند و مدارس و دانشگاه‏ها را مى‏كوبند - اشاعه مى‏دهند - آنجاها مركزى باشد كه آدم درست كند. يك آدم، يك ملت را درست مى‏كند. رسول اكرم يك آدم بود، يك انسان كامل بود و يك عالم را تهذيب كرد. و يك فاسد، يك ملت را فاسد ميكند. يك محمدرضا پهلوى، يك ملت را رو به فساد كشاند. خداوند تعالى به همه شما نصرت عنايت كند. خداوند تعالى اسلام را تقويت كند خداوند تعالى اين روح نهضت را زنده نگه دارد خداوند تعالى اين قدرت اسلامى را حفظ كند خداوند تعالى به مراجع و علماء ما عزت و عظمت عنايت كند خداوند تعالى به مراجع و علماء ما عزت و عظمت عنايت كند خداوند تعالى به ملت ما شجاعت عنايت كند.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  4. #374
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 5 صفحه 132

    تاريخ: 11/12/57

    بيانات امام خمينى در جمع روحانيون، گروهى از ايرانيان و شوراى منتخب بيمارستان‏هاى هلال احمر امارات متحده عربى

    ظلم و تعدى و شكنجه‏هاى غير قابل تصور رژيم شاه

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من از آقايان كه تحمل زحمت كردند و براى تفقد از من و اظهار همدردى با ملت به اينجا آمدند تشكر مى‏كنم و سلامت همه را از خداى تبارك و تعالى خواهانم.

    شما مى‏دانيد كه ملت ايران در اين پنجاه و چند سال تحت ظلم و تعدى اين خاندان كه هم آزادى خودشان را از دست داده بودند و هم استقلال كشور ما از دست ما رفته بود، مى‏دانيد كه چه كشيدند ملت ما، سران ملت، طبقات مختلف، روحانيون، روشنفكرها، دانشگاهيها، بازاريها همه در رنج و عذاب بودند و چه اشخاصى كه در زندانهاى اينها كشته شد، بايك شكنجه‏هاى بسيار فجيع كه ما الان نمى‏توانيم تصور آن شكنجه‏ها را بكنيم. متخصص شكنجه از اسرائيل آورده بودند كه اسرائيلى‏ها تربيت كنند اشخاص شكنجه‏چى را و آنها شكنجه بكنند، بعضى از روحانيون را آنطورى كه براى ما نقل كرده‏اند، پايش را اره كرده‏اند و بعضيها را روى تاوه گذاشتند و برق را متصل كرده‏اند، بو داده‏اند آنها را و - ما - اينهائى كه به ما رسيده است از اين قبيل است، لكن آنهائى كه بعد خواهد كشف شد، خواهيد فهميد كه چه به روزگار اين بدبختها و اين ملت اينها آوردند.

    از آنطرف مملكت ما را با اسم تمدن بزرگ، همه چيزش را به عقب زدند، فرهنگ ما، يك فرهنگ استعمارى است كه نمى‏گذارد بچه‏هاى ما تربيت و رشد پيدا كنند، بعد از تقريبا هفتاد سال مدرسه داشتن و سى و چند سال يا بيشتر، دانشگاه داشتن، معذلك اگر لوزه‏اى را بخواهند عمل بكنند، مى‏گويند كه بايد برود به لندن عمل بكند، اگر يك كسى سينه‏اش مثلا درد داشته باشد يا يك مرض چه، بايد برود به خارج، براى اينكه نگذاشته‏اند نيروى جوان هاى ما رشد و تربيت پيدا بكند، الان من در اين سفرى كه در پاريس رفتم كه از جاهاى مختلف براى ملاقات من آمدند، منجمله از اشخاصى كه آمدند، اينهائى كه در آلمان هستند، چهارصد نفر هستند ظاهراً براى نيروى اتمى آنجا رفته‏اند، اينها شكايات داشتند مى‏گفتند اولاً ما را نمى‏گذارند كه درست ما اطلاع پيدا كنيم از آن فنونى كه هست و ثانياً اين براى ايران مضر است، براى اينكه اين تا نفت تمام بشود، اين هم تمام مى‏شود. اين جانشين

    صحيفه نور ج 5 صفحه 133

    نفت است و اين الان اگر درست بشود، تا نفت تمام بشود اين تمام شده است بنابراين، اين ضرر دارد براى ايران و علاوه ضررهاى جانى دارد براى ملت ايران اينها را نگذاشتند درست تحصيل بكنند، آنى هم كه مى‏خواستند بكنند، اگر نيمه تمام بود، آن هم اين بود چيزهايى كه مضر به حال كشور ما بود. مى‏دانيد كه كشاورزى ما را بكلى از بين بردند كه الان ما احتياج داريم در همه چيزها، همه حبوبات احتياج به خارج داريم، دامدارى ما را بكلى از بين بردند، مراتع ما را به خارجى‏ها دادند و يا به اجاره دادند يا همينطور دادند. جنگل‏هاى ما را ملى كردند، دست ملت را از آن كوتاه كردند و به خارجى‏ها دادند، اينها، الان شما هرجاى اين مملكت را دست بگذاريد، خراب است يك خرابه را گذاشتند و هر چه ما داشتيم برداشتند و رفتند، الان اين دولت و ما، وارث يك خرابه‏اى هستيم كه همه چيز آن را از بين برده‏اند و بايد از سر بنا بشود.

    تاراج خزاين مملكت و ايجاد پايگاه براى امريكا

    تبليغات اينها اين قدر بود كه در همين خليج تقريباً عقيده‏اش اين بود كه اگر شاه نباشد و دنيا به هم مى‏خورد، در ايران هم بلى اين تتمه‏اش باز هم، اين تتمه‏اش حالا هم هست. اينها بعد مى‏فهمند كه اينها، (اين خاندان) به سر ملت ما چه آورده است خزائن اين ملت را اينها همه آن را چاپيدند و بردند. زمان رضا شاه چمدان‏هاى زياد از جواهر پر كردند و در دريا وقتى كه در كشتى نشستند و بردند او را، بين دريا يك چيزى را آوردند، يك بلمى آوردند، متصل كردند، رضا شاه را نشاندند توى آن، كشتى را با جواهرات بردند انگلستان، خورد و رفت.

    اين در زمان او بود، در زمان اين هم قبل از اينكه برود همه چيزش را بسته بندى كردند و بردند از بين، جواهرات را بردند، همه چيز را تقريباً غارت كردند و رفتند، اين مملكت، نفت مهمترين چيز اين مملكت است، دارائى اين مملكت است و بايد نسلهاى آتيه از اين استفاده بكنند، اگر بيست سال ديگر اين بود، ديگر نفت نداشتيم. خودش هم مى‏گفت كه نفت ما بيشتر از بيست و چند سال نيست، براى اينكه نفت را همينطور باز كردند لوله‏هايش را و دادند به غير، در مقابلش چه گرفتند؟ براى امريكا كه نمونه بارزش است، نفتها را دادند در مقابل آن پايگاه براى امريكا درست كردند، نه اينكه اسلحه به ما دادند، اين صورت مسئله بود كه اينها در مقابل نفت اسلحه به ما دادند اسلحه‏اى كه به ما دادند، اسلحه‏اى است كه ما نمى‏توانيم استعمالش كنيم. الان در مملكت ما كسى نيست كه بتواند اين اسلحه‏ها را استعمال كند، اين اسلحه را دادند كه پايگاه باشد كه اگر يك وقتى با شوروى مثلا اينها جنگشان شد، ايران پايگاه آنها باشد و پايگاه هاى زياد درست كردند، هم نفت را بردند، هم به نفع خودشان عوض را دادند. هر دويش به جيب خود آنها رفته، اينها يك همچو خيانتى به اين مملكت كردند و باز در خليج مى‏گوئيد هستند اشخاصى كه خيلى شاهد و ستند. ديگر حالا بايد استخوان پوسيده او را بپرستند، اين خائن‏ها بايد استخوان پوسيده او را بپرستند اين حال يك استخوان پوسيده‏اى است كه نه امريكا قبولش كرده، نه همان رباط كه هست، آنها هم مى‏گويند كه ما او را به شاهى قبول

    صحيفه نور ج 5 صفحه 134

    نداريم و نمى‏تواند اينجا بماند، نه انگلستان قبولش كرد كه بروند، همه ردش كردند خوب پس بيايد خليج پيش اين رفقايش.

    آنچه كه به درد همه ما مى‏خورد اسلام و حقايق آن است

    در هر صورت شما بدانيد كه اينها اينطور كردند و ملت ما، ملت غيور ايران تاب نياورد و همه با هم با قدرت اسلام، با قدرت ايمان قيام كردند و با قدرت ايمان پيش بردند، اين نهضت و اين پيشتازى و اين پيروزى، مرهون اين طبقه جوان ايران، آن هم طبقه جوان درجه سه، طبقه جوان محروم، آنها، اين مسئله را پيش بردند. اين نهضت را پيش بردند و ما بايد از آنها تشكر كنيم. در هر صورت اين، شماها بايد در محال خودتان كه مى‏رويد نصيحت كنيد اينها را كه گذشت ديگر مطلب، ديگر شما حا هر چه هم فرياد كنيد شاه، ديگر شاهى تو كار نيست، تا شما فريادش را بزنيد، برگرديد به اسلام. آن چيزى كه به درد شما و به درد همه ما مى‏خورد، اسلام و حقايق اسلام است، اسلام كافل همه جهات ما هست، دنيا را درست مى‏كند، آخرت را درست مى‏كند، سعادتمند مى‏كند شما را.

    خداوند انشا ء الله شما همه را توفيق بدهد و باز هم از شما تشكر مى‏كنم كه آمديد و من هم ديگر حالم مقتضى نيست كه ديگر صحبت كنم. حالم مقتضى نيست.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  5. #375
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 5 صفحه 135

    تاريخ: 11/12/57

    بيانات امام خمينى در جمع روحانيت غرب تهران

    اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    تشكر از جديت روحانيت در روشنگرى و هدايت ملت ايران

    من از شما آقايان كه در اين مدت طولانى، اطلاع دارم زحمات جانفرسا كشيديد و تحمل جنايات رژيم را كرديد تشكر مى‏كنم. خداوند تعالى به شما علماء اعلام و شاگردان مكتب امام زمان سلام الله عليه عمر و بركت و عزت عنايت فرمايد، شما در اين راه جديت كرديد و روشنگرى كرديد و ملت را به قيام وادار كرديد، شما هدايت كرديد مردم ، را روحانيت ايران هدايت كرد مردم را و بحمدالله روشنگريهاى شما اثر خودش را كرد و مردم ايران يكپارچه با هشيارى قيام كردند و مسائل به اينجا رسيد، لكن از اينجا به بعد بسيار مشكلتر است.

    يك مملكت آشفته، يك كشور شكست خورده، يك كشور دزد زده، غارت زده بجا گذاشتند، نيروهاى انسانى ما را عقب راندند، نگذاشتند ترقى بكنند و مخازن ما را بردند و جواهرات ايران را حمل كردند و به خارج بردند و ايران را بطور شكست خورده فقير باقى گذاشتند.

    الان بهر جهتى از جهات كشور كه ملاحظه بكنيد مى‏بينيد كه احتياج به سالها، سالهاى دراز فعاليت دارد تا بشود به صورت قبل از دزد - زدگى برگردد.

    در اقتصاد، بكلى اقتصاد اينجا شكست خورده است، فرهنگ، فرهنگ استعمارى بوده است، ارتش، ارتش انگل بوده است، ديگران او را هدايت مى‏كردند و همه چيزها بطور شكست خورده و منهدم باقى مانده است.

    شما وارث يك مملكت ويرانه هستيد كه بايد به همت شما و ساير اقشار اين ويرانه دوباره از سر سازندگى پيدا كنيد.

    بايد با همكارى تمام اقشار اين ويرانه ساخته شود

    اول توقع اين نيست البته و نبايد توقع اين باشد كه بطور اعجاز يك شبه همه امور اصلاح بشود، انهدام آسان است، يك سيل مى‏آيد يك شهر را خراب مى‏كند، يك زلزله مى‏آيد يك شهر را ويران مى‏كند، لكن ساختن آن شهر بعد مشكل است، البته الان توقعات خيلى زياد است، هر روز

    صحيفه نور ج 5 صفحه 136

    توقعات زيادى هست كه روى اين معناست كه توجه به اين نكردند كه پنجاه سال، بيشتر از پنجاه سال رنج كشيدند و صبر كردند، حالا مى‏خواهند كه همين رنج‏هاى پنجاه ساله با يك شب يا با يك ماه ترميم بشود، اين امرى است غير ممكن.

    بايد ما همه بهم دست بدهيم و شما آقايان محترم مردم را موعظه كنيد و مردم همه با هم دست به هم بدهند و اين ويرانه را بسازند، دولت تنها نمى‏تواند اين كار را بكند، يك طائفه نمى‏توانند اين كار را بكنند براى اينكه خرابى آنطور نيست كه يك جا باشد تا يك قوه بتوانند، الان همه اوضاع بهم ريخته است و محتاج به اين است كه همه باهم از اين به بعد، همه با هم در ساختن اين خرابه شركت بكنيد. بايد شما آقايان در مساجد، در محافل عمومى مردم را متوجه بكنيد كه الان همه شما مكلف بر اين هستيد كه در اين ساختمان شركت بكنيد، هر كس بهر مقدار كه مى‏تواند.

    الان زراعت ما و كشاورزى ما بكلى منهدم است و بايد آقايان توصيه بكنند در مجالسشان، در مساجدشان، توصيه بكنند، اشخاص بفرستند به اطراف كه مردم را آگاه كنند كه كشت و زرع بكنند كه احتياجمان از خارج برطرف بشود، مملكت ايران كه يك ناحيه‏اش ممكن بود براى تمام ايران كافى باشد، مثلاً آذربايجان اگر چنانچه كشت بشود، ممكن بود براى ايران كافى باشد، حالا همه چيزش از خارج مى‏آيد، يعنى اين اصلاحاتى كه اينها به خيال خودشان كردند، عالما عامداً فاسد كردند، نه اينكه اشتباه كردند، آن مردك آمد گفت من اشتباه كردم، لكن تعمد كرد در امور، اينطور نبود كه اشتباه باشد، عالم عامد بود در خراب كردن اين مملكت، كشاورزى را عالم عامد بود كه بصورت اصلاحات ارضى به فساد بكشاند، مامور بود براى اينكه مملكت ما را بازار قرار بدهد براى ديگران و ما بايد از ديگران وارد كنيم و ما بازار آنها باشيم، اگر چنانچه اين مرد نبود مملكت خودمان براى خودمان براى خودمان كافى بود، لكن اين مرد يا نامرد به واسطه آن نوكرى كه داشت، ماموريتى كه براى وطنش داشت، مامورش كرده بودند، بيايد و اين وطن را از بين ببرد و برد و رفت و منتها همه چيزهاى ما را برداشت و رفت.

    كشاورزى ما به اين حال رسيده است و تبليغات لازم است يعنى اشخاصى كه در راس واقع هستند، اشخاصى كه مردم از آنها اطاعت مى‏كنند و مردم را هدايت مى‏كنند اينها بايد مردم را وارد كنند به اينكه كشاورزى را از سر بگيرند و كشاورزى را به صورت اول انشاءالله يا بهتر در آورند، لكن نبايد توقع داشت كه همين امروز كه اين بساط برچيده شد، همان فردا همه كارها مطابق دلخواه همه مردم هيچ امكان ندارد اين معنا و لهذا اين مراجعات كثيرى كه الان مى‏شود كه هر كدام يك توقعاتى دارند اين روى اين است كه هر كس فكر مى‏كند حال خودش را، متوجه نيست كه مصادف با چه مصيبتى هستند، الان دولت با چه چيز مصادف است، الان دولت در هر جا كه دست مى‏گذارد خرابى است و براى آبادى او محتاج به يك صرف وقتى است، صرف مخارجى است كه همه اينها لنگ است، بايد شما مردم را هدايت كنيد كه آقا شماها پنجاه و چند سال است كه زير زجر بوديد و تحمل كرديد، چند سال است كه تحمل شما تمام شد و بحمدالله به قدرت الهى برچيده شد اوضاع، حال بايد چند سال هم صبر بكنيد كه بتدريج اين كارها درست بشود، يك ارتشى كه بايد از سر ساخته بشود،يك كشاورزى

    صحيفه نور ج 5 صفحه 137

    كه بايد از سر ساخته بشود، يك نابسامانى هايى كه هر كدامش صرف وقت لازم دارد، الان هريك از اين چيزهاى دولت كه پيش من مى‏آيند، وزراء مى‏آيند يا رئيس ارتش مى‏آيد قرنى مى‏آيد، ديگران مى‏آيند، خوب اينها همه شان من مى‏بينم كه عاجزند از اينكه بتوانند به اين زودى كار را انجام بدهند و اينها هم حق دارند، اين طور نيست كه مسامحه مى‏كنند، جديت دارند مى‏كنند، مشغولند همه، شب و روز مشغولند اينها، لكن وضع طورى است كه نمى‏شود به اين زودى انجام داد، بايد كمك كنيد به اينها.

    تاكيد بر تقويت دولت مردمى و پرهيز از كارشكنى

    مثلاً يكى از كمك‏هائى كه از آقايان ساخته است اين است كه در اين پادگان‏هائى كه اينها كسى را مى‏گذارند و در شهربانى در كلانترى‏ها كه كسى مى‏گذارند تاييد كنيد، كارشكنى نكيند، اين طور نباشد كه يك دولتى در مقابل دولت باشد كه تضعيف بشود، تاييد كنيد، يك دولتى است كه مال خودتان است، حالا مثل دولت‏هاى سابق نيست، دولتى است كه مال خود شما هست، دولتى است كه منشا از اراده خود شما هست. اين را بايد تاييد كرد، نه اينكه هر كارى كه آن كند، مقابلش يك چيزى بكنيد، يا همينطور اگر كسى را تعيين كردند براى كلانترى يا براى ارتش در پادگان‏ها از او تاييد كنيد، كارشكنى نكنيد، به مردم وادار كنيدكه تاييد كنند، مردم را ارشاد كنيد كه اينها را تاييد كنند تا بتوانند رشته امور را به دست بگيرند و اين آشفتگى‏ها به آخر برسد.

    يك مملكت آشفته است كه با همت شما بايد درست بشود، با همت علماء بايد درست بشود، يا همت - عرض مى‏كنم - همه طبقات بايد درست بشود، الان هم يك آشفتگى‏هاى زيادى هست كه مفسدين افتادند توى مردم و پخش اكاذيب مى‏كنند و مى‏روند در اين كارخانه‏ها به آنها مى‏گويند كه ببينيد هيچ چيز نشده، خوب آن بيچاره‏ها هم نمى‏دانند كه هيچ چيز نشد، نبوده، آنيكه شد، حساب نمى‏كنند كه يك قدرت شيطانى و يك استبداد مبرمى را بهم زدند، اين را حساب مى‏كنند كه حالا كه آنها رفتند پس حالا باز هم هيچ شيطانى و يك استبداد مبرمى را بهم زدند، اين را حساب مى‏كنند كه حالا كه آنها رفتند پس حالا باز هم هيچ چيز نشد! خيال كردند كه حالا بايد مثلاً تا آنها رفتند يك دست غيبى بيايد و همه، چيز را براى همه... اينها مفسد هستند اينها مى‏خواهند مردم را اغوا كنند و شماها بايد در مقابل آنها ايستادگى بكنيد، مردم را هدايت بكنيد، هر كس مى‏تواند برود در اين كارخانه‏ها براى مردم صحبت كند، بفهماند كه اينها مى‏خواهند باز اوضاع سابق را مى‏خواهند باز آن قلدرى‏هاى سابق را برگردانند به صورت ديگر، البته ديگر شاه برگشتنى نيست - شاه سابق - لكن مى‏خواهند با وضع ديگر همان بساط را درست بكنند.

    هوشيار باشيد كه اسلام قابل پياده شدن است خصوصا حالا

    بيدار كنيد مردم را، هشيار كنيد مردم را، توى اين كارخانه‏هااشخاص مطلع، اشخاص با فهم از علماء و غيره بروند آنجاها با مردم صحبت بكنند، بفهمانند كه اينها چه اشخاصى هستند، اينها اشخاصى

    صحيفه نور ج 5 صفحه 138

    بودند كه بزرگانشان در خود دربار خدمت مى‏كردند حالا آمدند اين حرفها را مى‏زنند، حالائى كه اين ملت پا برهنه اين پيروزى را برد، از اطراف دارند هجوم مى‏آورند و مى‏آيند به ايران براى اينكه در اين سفره شريك باشند، - اين - بايد به مردم اينها را فهماند و ما مى بينيم بعضى از اشخاص خيلى مبتذل از خارج آمدند و اينجا صحبت مى‏كنند و در راديو صحبت آنها را مى‏كنند كه اسلام نمى‏شود پياده بشود و خوب غلط مى‏كند اين آدم كه اين حرف را مى‏زند، بايد در مساجد بگوييد كه حق اين مطالب از براى آنهانيست، چه مى‏دانيد اسلام چه است؟ اينها رفتند در خارج خوابيدند، ملت ما پيش برده، حالا آمدند به اين خيالات افتادند كه يك چيزى دست آنها بيايد بايد اينها را علماء اعلام در مساجد بگويند، اسلام قابل پياده شدن است، اگر اسلام قابل پياده شدن نباشد پس ما بگوئيم خداى تبارك و تعالى نقص داشته در احكامش!! هان؟! البته اسلام جلوگيرى از مفاسد مى‏كند، جلوگيرى از... اگر مقصود از اينكه حالا نمى‏شود اسلام را در حالا پياده كرد، مقصود اين است كه بايد سينماهاى ما با همان زن‏هاى لخت و با همان كارهاى زشت بايد بشود، البته اسلام با اينها مخالف است، اما اسلام با همه ترقيات موافق است، با همه پيشرفت‏ها موافق است، اسلام براى پيشرفت آمده براى ترقى آمده اين حرف‏هائى كه بعضى‏ها حالا آمدند مى‏زنند اينها را بايد آقايان از آن جلوگيرى كنند تا تكرار نشود و از فعاليتهائى كه بر ضد اسلام الان دارد مى‏شود باز بايد خود آقايان اشخاص را انتخاب كنند، بفرستند در اين جاهائى كه اينها مى‏روند و با مردم صحبت كنند، مردم را بيدار كنند. خداوند انشاءالله همه آقايان را حفظ كند و من عذر مى‏خواهم كه آقايان آنجا نشستند و من اينجا نشستم، من و شما هر دو برادر هستيم و اصلاً صف واحد است، قضيه رهبرى در كار نيست، صف واحد، باهم همه، همه با هم به پيش انشاءالله.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  6. #376
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 5 صفحه 139

    تاريخ: 11/12/57

    فرمان امام خمينى به نخست وزير در مورد عدم مصرف گوشت يخزده

    بسمه تعالى

    جناب آقاى نخست وزير ايدالله تعالى

    لازم است جنابعالى به مقامات مربوطه دستور دهيد از ورود گوشت‏هاى يخزده و مصرف كردن آنها به شدت جلوگيرى شود و آنچه از اين نوع گوشت‏ها موجود است از بين برود زيرا آنها نجس و حرام است و مردم نيز حق استفاده از آنها را به عنوان خوراك ندارند و مى‏توانند به مصرف كشاورزى مانند كود زمين برسانند.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  7. #377
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 5 صفحه 140

    تاريخ: 14/12/57

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

    خداوند چهره نورانى شما پاسداران را به نور جمال خويش روشنتر فرمايد

    اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من هميشه دعاگوى شماها، دعاگوى تمام اقشار ملت، دعاگوى پاسداران انقلاب بوده‏ام و انشاءالله خواهم بود. خداوند اين چهره نورانى را به نور جمال خودش روشنتر فرمايد، خداوند شما پاسداران را عزت و عظمت عنايت فرمايد، خداوند شماها را با سعادت عادت و سلامت نفس در اين دنيا و با سعادت‏هاى بزرگ و رحمت بزرگ خودش در آخرت محشور فرمايد.

    شماها قشر جوان بوديد، قشر جوانى كه از همين توده، نه در طبقه بالا كه همه چيز ما را آنها به باد دادند و نه آنهايى كه در خارج فرار كردند يا بودند و اموال اين ملت را به يغما بردند، شما جوانهايى كه در متن توده، در متن جامعه بوديد منت بر ما داريد، همه منت اسلام را دارند، ما منتى بر اسلام نداريم، اسلام منت بر ما دارد، قرآن منت بر ما دارد لكن من منت از شما ميكشم. شما جوانهاى قدرتمند، شما جوانهاى با ايمان، شما جوانهاى با قدم ثابت، اين پيروزى را تحصيل كرده‏ايد. من خدا مى‏داند در مدرسه كه بعد از كى دو روز متوجه شدم به اين عكس‏هائى كه از جوانهاى مادر مدرسه هست كه البته اين، بعضى از آن شهيدان ما هستند، خدا ميداند كه در قلب من چه ميگذرد و من چقدر متاسفم، متاثرم. اينها جوانهاى خود ما هستند، اينها فرزندان من هستند، اين جوان‏هاى برومند براى اسلام شهيد شدند، خداوند آنها رابا صاحب اسلام محشور فرمايد.

    ما متاسفيم از اين كشتارها، از اين وحشى‏گرى‏هايى كه رژيم منحوس كرد، لكن متشكريم كه خون ما، خون جوانهاى ما در راه اسلام ريخته شد. اسلام از اين شهيدها خيلى داشته است، از اين عزيزها خيلى داشته است و شما جوانها مثل جوانهاى صدر اسلام به اسلام خدمت كرده‏ايد. اسلام داشت منسى مى‏شد، اسلام را داشتند منهدم مى‏كردند قرآن را داشتند زير چكمه هااز بين مى‏بردند، قيام شما جوانهاى ايران، قيام شما ملت ايران كه قيام الهى بود، نهضت الهى بود، قرآن را زنده كرد، اسلام را زنده كرد، حيات تازه به اسلام بخشيد.

    صحيفه نور ج 5 صفحه 141

    لزوم ادامه جهاد تا استقرار كامل جمهورى اسلامى

    و من اميدوارم كه از اين به بعد باز همه ما، همه ما مجاهدت كنيم تا جمهورى اسلامى را مستقر كنيم در اين مملكت و دست اجانب را همانطورى كه تا حالا قطع كرده‏ايم، از اين به بعد هم نگذاريم سلطه پيدا كنند بر ما و نخواهيم گذاشت. ما اجازه نخواهيم داد كه دولت‏هاى ابرقدرت در مقدرات مملكت ما دخالت كنند، در ارتش ما دخالت كنند، در فرهنگ ما دخالت كنند، در اقتصاد ما دخالت كنند. گذشت آنوقت كه اينها بدون چو ن و چرا دخالت ميكردند در اين امور.

    امروز ملت ما زنده است، امروز جوانهاى برومند ما زنده اند، ايستاده‏اند، اينها بودند كه ثابت كردند كه توپ و تانك اثر ندارد در مقابل ملت، در مقابل ايمان. ايمان به خدا، ايمان به مبادى اسلامى بود كه شما را پيروز كرد. عزيزان من ايمان خودتان را قوى كنيد، گمان نكنيد كه قدرت مادى اين كار را كرد،روى حساب قدرت مادى، قدرت‏هاى آنان ميليون‏ها برابر شما بود، روى حساب دنيايى نبايد شما غلبه كنيد، آنها بايد با يك يورش شما را از بين ببرند لكن همه حساب‏هائى كه حسابگرها مى‏كردند باطل شد و خودشان هم تصديق كردند كه اين نهضت موافق با هيچ حسابى نبود، پيروزى موافق با هيچ حسابى نبود آنها حساب‏هاى مادى را دارند، حسابهاى دنيايى را ميكنند و البته روى حساب مادى و روى حساب دنيايى، يك جمعيت فاقد همه چيز، يك جمعيتى كه نه ارتش دارد، نه اسلحه دارد، نه نظام دارد، هيچيك از اينها (را) ندارد، بر يك ارتشى كه همه چيز داشت، بر يك ابر قدرتهايى كه همه چيز داشتند غلبه كرد، اين حساب معنوى است نه حساب مادى، روى حساب مادى درست نيست. آنها كه حساب‏هايشان روى ماديات است و روى دنيا ست بايد بيايند بگويند كه روى چه حسابى اين ملت غلبه كرد بر همه ابرقدرت. كارتر كه از اول پشتيبانى خودش را اعلام كرد و با هياهو، با نطق‏ها، با حرفها پشت سر هم اعلام پشتيبانى كرد، آنهايى كه گفتند ما اسلحه آوريم، ما كشتى‏هايمان مى‏آيد در آب‏هاى شما (آوردند هم بعضى را) و ما چه خواهيم و چه خواهيم كرد، كجا رفتند؟ آنها فهميدند كه مسئله، مسئله ماديات نيست، بايد بفهمند اين را، نمى‏دانم مى‏فهمند يا نه، بايد اين مطلب را بفهمند كه همه ابرقدرتها پشتيبانى كردند، پشتيبانى از محمد رضا كردند. خود او هم داراى همه چيز بود الا انسانيت، الا شرف.

    رمز پيروزى نهضت، ايمان ثابت و وحدت كلمه بود

    روى موازين مادى، روى موازين عادى بايد با يك يورش، ما از بين رفته باشيم، بايد همه ما يك لقه آنها باشيم، لكن قدرت ايمان، پشتيبانى خداى تبارك و تعالى، اتكال به ولى عصر (سلام الله عليه) شما را پيروز كرد. برادران من از ياد نبريد اين رمز پيروزى را، اين وحدت كلمه‏اى كه در تمام اقشار ايران پيدا شد، معجزه بود، كسى نمى‏تواند اين را ايجاد كند، اين معجزه بود، اين امر الهى بود، اين وحى الهى بود نه كار بشر، رمز پيروزى شما اول ايمان ثابت و بعد وحدت كلمه، اين دو مطلب را حفظ كنيد، ايمان خودتان را قوى كنيد، شما يك موجود مادى نيستيد (آنهائى كه انسان را يك موجود

    صحيفه نور ج 5 صفحه 142

    مادى مى‏دانند، انسان را مثل ساير حيوانات مى‏دانند) شما يك موجودى هستيد كه هم جهت ماديت داريد و بالاتر، جهات معنويت. شما داراى يك نفس قدوسى هستيد، شما داراى يك نفس مجرد هستيد كه اگر چنانچه در خدمت اسلام، در خدمت خداى تبارك و تعالى باشيد آن نفس شما، نفس طاهر، زكى و سعادتمند است و هر جا كه بشود و هر طور كه بشود آن نفس زكيه سعادتمند، سعادتمند است، در شكست‏ها سعادتمند در مردن سعادتمند است. مردن انسان، انسان طاهر، اول زندگى انسانى اوست، اينجا زندگى حيوانى است، زندگى محدود است. آن زندگانى انسانى غير محدود مال يك عالم غير محدود است. اگر تصفيه كرديد، اگر نفس خودتان را تطهير كرديد، اگر اعمال خودتان را با قرآن كريم وفق داديد، با احكام اسلام وفق داديد، اگر اخلاق خودتان را، اخلاق قرآن كرديد، اگر نفس خودتان را تصفيه كرديد، باك از هيچ چيز نداشته باشيد، مردن چيز سهلى است، چيز مهمى نيست، اين است كه حضرت امير سلام الله عليه مولاى همه، مى‏فرمود كه من به موت آنقدر انس دارم كه بيشتر از انسى كه بچه به پستان مادرش دارد. براى اينكه او فهميده بود كه دنيا چيست و ماوراء چيست، فهميده بود كه موت يعنى چه، موت حيات است، ما شهيد داديم لكن شهيدان ما زنده‏اند، پيش خدا زنده‏اند، آنجا رزق مى‏خورند، ابدى هستند آنها و ما هم از خدا مى‏خواهيم كه موفق به شهادت بشويم، يك آن است و سعادت هميشگى، زحمت يك آن، سعادت هميشگى دنبالش، سعادت هميشگى.

    براى دوام خدماتتان، مقصد را الهى كنيد

    اگر بخواهيد به اسلام و ملت خودتان خدمت بكنيد، اگر بخواهيد خدمت شما دوام داشته باشد، اگر بخواهيد خدمت شما پيش خداى تبارك و تعالى اجر داشته باشد، مقصد را مقصد الهى كنيد، براى خدا قدم برداريد، مجاهده را براى خدا بكنيد. پاسدارى را براى خدا بكنيد.

    شما زحمت خيلى مى‏كشيد، زحمت خيلى كشيديد، شما به اسلام حق داريد، لكن جهاد كنيد، جهاد نفس كنيد. اين شب زنده دارى‏ها كه ان مجاهدين ما دارند مى‏كنند، در اين دل‏هاى شب با خداى تبارك و تعالى مناجات كنيد، از خدا بخواهيد كه شما را توفيق بدهد و توفيق شهادت بدهد، توفيق عزت بدهد، شهادت عزت شماست، شما نترسيد از هيچ چيز و شما طبقه ملت كه حقيقت ملت شما هستيد، واقعيت ملت عبارت از همين توده است، همين كارگر و صانع و بازارى و اين صنف ادارى و كشاورز و اينها توده حقيق ملت است، آنها كه چپاول‏ها را كردند ورفتند از ملت ما نيستند، شما از هيچ چيز نترسيد كه با قدرت ايمان بر همه مشكلات انشاءالله غلبه خواهد شد.

    البته الان مى دانيد كه انقلاب است، و اين را بدانيد كه در تمام انقلاباتى كه از اول عالم واقع شده است تا حالا، انقلابى به اين سرعت و به اين كم ضايعه اى نبوده است. ما شهيد داديم، بسيار هم داديم، لكن در مقابل آنها كه قيام كردند و ميليون‏ها آدم از آنها كشته شده است، خرابى‏ها برايشان واقع شده است،ايران بحمدالله در تحت حمايت ولى امر(سلام الله عليه) ضايعاتش كم و عايداتش زياد. بالاتر از اين عايده چيست كه يك رژيم 2500 ساله ظلم را كه ريشه‏هايش در اعماق اين مملكت رفته

    صحيفه نور ج 5 صفحه 143

    بود شما كنديد در ظرف چند ساعت؟ البته مقدماتش طولانى بود لكن آنوقت كه قيام حقيقى شد و آنها خواستند كودتا بكنند، كودتا مى‏خواستند بكند، اين كودتا بود، شما شكستيد در ظرف چندين ساعت و همه چيز را فرو ريختيد. آنها هر چه داشتند، هر چه خواستند خرابى كردند، هر چه توانستند خرابى كردند، خرابى كردند و رفتند و مملكت ما را به باد دادند و رفتند.

    براى حل مشكلات متفق شويد كه دست خدا با جماعت است

    الان ما يك خرابه در دستمان است. شما پنجاه و چند سال با ديكتاتورى ها، با اختناق، و با بى‏ارزشيى كه به شما دادند شما را هيچ حساب مى‏كردند ،ساختيد، تحمل كرديد، حالا بايد باز براى ساختن تحمل كنيد، گمان نكنيد كه دولت يا عرض مى‏كنم قشرى از دولت بتواند، قشرى از ملت بتوانند اين خرابه‏ها را بسازند، اين كار همه است، همه ملت، همه ملت مكلف هستند. اينهايى كه گاهى يك نغمه‏اى مى‏گويند، يك چيزى ميگويند. پس چه شد، چرا؟ اينها مى‏خواهند تفرقه بيندازند. چه شد يعنى چه؟ بيشتر از اين چه شود؟ ملتى كه تمام ابرقدت‏ها را با مشت كوبيد، باز چه شد؟ ملتيكه يك دستگاه جابر را كه 2500 سال بر اين مملكت حكومت جابرانه كردند، زير خاك كرد، باز چه شد؟ چه شد بايد گفت؟ البته مشكلات داريم، الان ما مشكلاتمان زياد است لكن همه بايد دست به هم بدهيم تا حل مشكل بكنيم، من نمى‏توانم، روحانيت هم نمى‏تواند، دولت هم نمى‏تواند، هيچ قشرى از از اقشار نمى‏توانند لكن «يدالله مع الجماعه » خداى تبارك و تعالى با جماعت است، جماعت رويهم وقتى كه اتفاق بر يك امرى كردند خداى تبارك و تعالى پشتيبان آنهاست و ما حس كرديم اين مطلب را، ذوق كرديم اين مطلب را كه اين جماعت ايران كه باهم شدند خدا پشتيبان آنها بود و الان هم هست.

    كارى نكنيد كه عنايت خدا، خداى نخواسته كم بشود، كارى نكنيد كه براى ولى عصر (عج )ايجاد نگرانى بكنيد،تفرقه نداشته باشيد باهم، با هم تفرقه اندازى نكنيد،باهم باشيد همه، همه با هم، جمهورى اسلامى، جمهورى اسلامى، همه با هم. و من اميدوارم كه تحقق جمهورى اسلامى و توفيق ما و توفيق شما به اينكه يك همچو عدل اسلامى را مستقر كنيم گرفتارى همه ما رفع بشود، گرفتارى كارمندها رفع بشود، گرفتارى كارگرها رفع بشود. دولت ما، همه، درصدد اين هستيم كه يك زندگى صيحيح خوب براى كارمندها و براى طبقه ضعيف،براى اين مستضعفينى كه سالهاى طولانى تحت فشار بودند ،براى اين كارمندانى كه در كارخانه‏ها، كارگرانى كه در كارخانه‏ها كاركنند،براى كشاورزها،براى همه.

    ان اكرمكم عندالله اتقيكم

    اسلام براى همه است، اسلام از توده پيدا شده است و براى توده كار مى‏كند، اسلام از طبقه بالا پيدا نشده است. پيغمبر اكرم (ص ) از همين جمعيت پائين بود، از همين بين جمعيت پا شد و قيام كرد. اصحاب او از همين مردم پائين بودند، از طبقه سوم بودند، آن طبقه بالا مخالفين پيغمبر اكرم (ص) بودند،

    صحيفه نور ج 5 صفحه 144

    از همين توده پيدا شده است و براى همين جمعيت، همين ملت قيام كرده است و به نفع همين ملت احكام آورده است، ان اكرمكم عندالله اتقيكم . خداى تبارك و تعالى به طبقات نگاه نمى‏كند كه اين طبقه بالاست، اين نخست وزير است، اين اعليحضرت همايونى است، اين نمى‏دانم چه است، اين سردار است، اين چطور است. نزد خداى تبارك و تعالى، اينها هيچ مطرح نيست. در اسلام، تقوا مطرح است. آنكه تقوا دارد، هر كه تقوايش زيادتر است، پيش خدا كرامتش زيادتر است. آن كارمندى كه در كارمنديش تقوا دارد، آن نخست وزيرى كه در نخست وزيريش تقوا دارد، تقواى سياسى دارد، آن وزرائى كه تقوا دارند، در كارهائى كه مى كنند متقى هستند، با خدا هستند، آن رئيس جمهور كه تقوا دارد الهى ست. اينها كريمند و اگر خداى نخواسته تقوا در كار نباشد، همه از نظر خدا منفى‏اند. آن روزى كه بر ملت تقوا پيدا بشود ملت برومند است، كريم است، پيش خدا اكرم است ان اكرمكم عندا لله اتقيكم استثنا ندارد. پيغمبر اكرم (ص) براى اينكه اتقاى ناس بود، اكرم ناس بود. امير المومنين (ع ) براى اينكه بعد از رسول الله (ص) اتقى الناس بود، اكرم ناس بود. نسب و سبب، اين حرف‏ها توى كار نيست، تقوا در كار است، تقوا داشته باشيد تا بر همه مشكلات غلبه بكنيد، با خدا باشيد و از هيچ چيز باك نداشته باشيد، اتكال به خدا بكنيد و با هيچ چيز و از هيچ چيز نترسيد.

    در منطق اسلام شكست معنى ندارد

    منطق، منطق صدر اسلام است كه اگر بكشيم، بهشت مى‏رويم و اگر كشته بشويم، بهشت مى‏رويم . اين منطق شكست ندارد. منطق دنيا نيست كه اگر چنانچه بميرند، يا به جهنم مى‏روند يا به جائى بدتر از جهنم اگر باشد. منطق، منطق دين است. منطق، منطق اسلام است، منطق قرآن است. باك نيست وقتى كه تقوا بود، وقتى با خدا بوديم باك نيست كه مردم از ما اعراض كنند، دنيا پشت بر ما بكنند. باك نبايد داشته باشيم براى اينكه خدا با شماست و اگر خداى نخواسته عنايت او برداشته شد، همه عالم هم كه با شما باشند فايده ندارد. همه ابر قدرت‏ها با اين مرديكه بودند فايده نديد، همه دولت‏هاى عربى هم بودند، حالا آمدند مى‏گويند چه و چه. همان‏هائى كه آنوقت برادر بودند، اين راپشتيبانى مى‏كردند، همه برگشتند، رويشان را برگرداندند و پشت به او كردند،الان آن وسط نشسته، همه دولت‏ها پشت كردند به او، همه ملت‏ها پشت كردند به او، عائله خودش هم پشت كرده است به او. شما خيال مى‏كنيد كه الان اين از دست همان عائله و داخله خودش خيالش راحت است؟ همان داخله پدرش را در مى آورد، راحتى ديگر برايش نيست.

    كسى كه بر ضد خدا و احكام او قيام كند موفق به توبه نخواهد شد

    آن كسى كه بر ضد خدا قيام كند، بر ضد احكام خدا قيام كند، آن كسى كه خيانت كند بر اسلام، خيانت كند بر مملكت مسلمين، عاقبتش اين است و اين عاقبت سهلى ست، عاقبت هاى بالاترى در كاراست. اين الان بهشتش اين است كه در دنيا باشد با همه نكبت، اين موفق به توبه نخواهد شد، من

    صحيفه نور ج 5 صفحه 145

    نمى‏گويم نبايد بشود اما نخواهد شد. حضرت سجاد سلام الله عليه از قرارى كه منقول است به يزيد ياد داد كه از چه راه توبه كن. حضرت زينب فرمود: آخر به اين، اين موفق نمى‏شود به توبه، كسى كه امام را بكشد موفق به توبه نمى‏شود، اگر موفق مى‏شد به توبه صحيح، قبول مى‏كرد خدا، لكن نمى‏شود، يعنى قلب جورى مى‏شود، قلب انسان طورى مى‏شود كه ديگر براى انسان امكان ندارد آن قلب را از آن طبعى كه برايش واقع شده است، از آن ظلمتى كه برايش واقع شده است، بتواند نجات بدهد، نمى‏تواند اصلاً دعا كنيد كه انسان اينطور نشود، خداوند در قلب انسان مهر نگذارد، يك مهرى كه ديگر نتواند خودش هم هيچ كارى بكند.

    خداوند به همه شما قدرت، سلامت، پايدارى، پاسدارى، پاسدارى از انقلاب به همه شما عنايت كند. ما از اين به بعد هم محتاجيم به شما، همه ما محتاج به خدا هستيم و ما محتاجيم به اين قوا، ما محتاجيم به اين جوان هاى برومند، جوان‏هاى سرتاسر ايران. شما پاسداران بحق اسلاميد، شما مثل جوانهاى صدر اسلام هستيد، شما اسلام را نجات داديد، بايد از اين به بعد هم پاسدارى كنيد كه اين انقلاب به ثمر واقعيش برسد. خداوند همه شما را توفيق عنايت كند.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  8. #378
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 5 صفحه 146

    تاريخ: 15/12/58

    بيانات امام خمينى در جمع روحانيون و طلاب حوزه علميه قم

    لزوم تعطيلى حوزه‏ها جهت تعيين سرنوشت اسلام

    اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من با اينكه نه حالم مقتضى است و نه وقتم، معذلك چون شما آقايان كه انشاء الله بعدها به مقام رهبرى اسلام و هدايت مسلمين نائل مى‏شويد، حالا كه چشمم به اين وجوه كريمه افتاد، يك تنبهى لازم است عرض بكنم و آن اينكه در عين حال كه همه آمال ما اين است كه احكام اسلام به آنطورى كه هست در بين مسلمين پياده بشود و اسلام به آنطورى كه هست معرف بشود و فقه اسلام تدريس بشود، تعلم بشود، حفظ بشود، كه با حفظ احكام اسلام، اسلام محفوظ است و حفظ احكام اسلام بسته به وجود طبقه روحانيون سلام الله عليهم، در عين حال كه مطلب اين است، يك نكته‏اى است حالا كه آن نكته، در نجف كه من بودم، من هم يك طلبه‏اى بودم و باندازه خودم مشغول بودم براى آن نكته، دست برداشتم از درس و بحث و مطالعه و زيارت امام عليه السلام و حركت كردم، نه حركت براى پاريس بلكه حركت براى كويت و از كويت به سوريه بنا داشتم، لكن قضايا طورى شد كه خدا خواست و رفتم به پايس و در آنجا البته بهتر شد، يعنى اگر در لبنان بوديم يا در سوريه بوديم، حالا باز آنجا بوديم و شما هم اينجا و شاه هم آنجا لكن اين سفر يك سفر با بركتى بود، در عين حالى كه در يك مملكت البته غير مسلم بود. آن نكته اين بود فقه و درس و بحث براى حفظ اسلام است، آن روزى كه اسلام محتاج به اين است كه براى حفظ بيضه اسلام بند بايد بروند، آن روزى كه اسلام محتاج به است كه بسيار حساس است براى اسلام و مسلمين و ملت ما ،كه شايد حساستر از اين موقع نباشد و آن اين است كه سرنوشت مملكت اسلام بايد تعيين بشود.

    فقط جمهورى اسلامى نه يك حرف زيادتر و نه يك حرف كمتر

    حالا كه رژيم سلطنتى رفته است و از بين رفته است و قاعده هم اين بود كه از اول وجود پيدا نكند، حالا براى اينكه ما طرز حكومت را تعيين كنيم، محتاج به يك فعاليت هاست. البته در نظر من، شخص من، اين است كه احتياج به رفراندم هم نيست براى اينكه مردم آراء خودشان را در ايران اعلام

    صحيفه نور ج 5 صفحه 147

    كردند، با فريادها، با دادها اعلام كردند لكن براى اينكه يك اشكالى مثلاً اگر يك دولتى اشكالى داشته باشد در اينكه خوب اين ثبت نشده است اين رفراندم، تقاضا نشده است و بايد تقاضا بشود ثبت بشود، شمارش بشود آراء، براى اين، بنابراين است كه يك رفراندمى بشود و چون اين رفراندم يك رفراندم اساسى است كه مقدرات مملكت ما را اين تعيين مى‏كند و ما اگر بخواهيم يك حكومت اسلامى، يك جمهورى اسلامى در ايران برقرار كنيم و اين رفراندم بايد بشود، از اين جهت لازم است كه آقايان، اينهائى كه قدرت بر اين معنا دارند كه تشريف ببرند در بلاد و در محالى كه آشنا هستند يا غير آشنا و مسائل را براى آنها بگويند و آنها را روشن كنند و دعوت كنند به اينكه راى بدهيد به جمهورى اسلامى، اين هم با همين كلمه، نه يك حرف زيادتر و نه يك حرف كمتر براى اينكه الان شياطين افتاده‏اند دنبال اينكه جمهورى محض، همين جمهورى باشد، جمهورى دموكراتيك باشد و از اين حرف‏ها، براى اينكه آقايان تشريف ببرند و رفع ابهام بكنند، اين خوب است كه به همان طورى كه مدرسين محترم اينجا بنا دارند كه يك مثلا هيات‏هائى را به اطراف يا اشخاصى را به اطراف بفرستند براى روشن كردن مردم، اين لازم است كه عمل شود و غصه نخوريد كه درستان تعطيل مى‏شود، انشاءالله مجال درس خواندن، الحمدالله جوان هستيد و مجال درس خواندنتان هست، من هم يك طلبه بودم كه وقتى ديدم وضع اينطورى است درسم را رها كردم و رفتم و حالا هم آمدم پيش شما، الان هم تعطيل هست، هيچ نه مطالعه دارم نه درس دارم، مشغول همين خدمت به شما آقايان هستم.

    توصيه به ترك درس و اشتغال به آگاه سازى افراد در دهات و قصبات

    در هر صورت اين نكته بود كه از اينكه حالا مثلاً دو ماهى، چهار ماهى درس تعطيل بشود، از اين نگرانى نداشته باشيد براى اينكه يك وقت انسان درس را تعطيل مى‏كند براى اينكه برود تعيش بكند، براى اينكه برود تنبلى بكند، يك وقت درس را تعطيل مى‏كند براى خدا. همانطور كه درس خواندن براى خدا ثواب و اجر دارد و ارزنده است پيش خداى تبارك و تعالى، گاهى وقت‏ها هم تعطيل درس و اشتغال به يك مطلب مهمى بلكه مهمتر از درس، اين هم ارزنده است پيش خدا. الان تعطيل شما و رفتن در اطراف و دهات دور دست، شهرها ، دهات دور دست، مقصد، مقصد الهى است، فرق نگذاريد بين اينكه در يك شهرستانى برويد و با يك جمعيت انبوهى مواجه باشيد، يا در يك دهى برويد و با يك جمعيت كمى. وقتى بنا شد مقصد الهى باشد، ما بين او و او فرق نگذاريد بلكه گاهى او اولى است. در شهرستانها خوب اقشار زياد هستند، آمال زياد است شايد هواى نفس در آنجا زيادتر باشد ، اما در قراء و قصبات و دهات دور افتاده اين مسائل كمتر است، هم افراد كم مى‏روند، هم جمعيت‏هاى آنجا كم است، هم آنها از فقرا و از ميان مستمندان هستند، طمع بين آنها كمتر است، از اين جهت جنبه الهى آنجا بيشتر است. اينطور نباشد كه همه مجتمع بشوند در شهرهاى بزرگ. متفرق بشوند در شهرها و قصبات و دهات و - عرض كنم - قراء و همه جا و همه را آگاه كنند كه رفراندم كه شد همه جمهورى اسلامى را بگويند مى‏خواهيم، همين آراء شان را كه مى‏دهند، - آراء - راى بدهند

    صحيفه نور ج 5 صفحه 148

    به جمهورى اسلامى، و هيچ زير بار كلمه زائد و ناقص هيچ نروند، هر چند ممكن است كمونيستها بروند در اطراف و ترويج كنند و چه بكنند كه، ولو اينكه آنها هم بواسطه شكستى كه خورده‏اند اعلام كردند كه ما هم جمهورى اسلامى مى‏خواهيم، خوب هم كردند يعنى عقل هم كرده‏اند، تدبير هم كرده‏اند براى اينكه اگر اين را نگفته بودند، آنوقت عددشان معلوم مى‏شد كه چند نفرند، حالا براى اينكه نفهمند مردم چند نفر هستند اينها و خيال كنند كه خوب همه ايران كه به جمهورى اسلامى راى دادند، همه اينها هم كمونيست هستند، به ما راى دادند.

    اتصال اقشار به يكديگر از الطاف خداوند و اسباب پيروزى

    در هر صورت همين كلمه جمهورى اسلامى، من هم رايم همين است، رايم را هم انشاءالله در صندوق مى‏اندازم، راى من هم مثل راى شماها جمهورى اسلامى است و اگر اين را انشاءالله تعقيب كنيد واميد است نصرت پيدا كنيد و نصرت پيدا مى‏كنيد انشاءالله، خداوند با شماست. خداى تبارك و تعالى نظرش با شماست. دليل اينكه نظرش با شماست اين پيروزى است كه پيدا كرديم ما در عين حالى كه هيچ بوديم. يعنى هيچ نداشتيم ديگر. اين تفنگ‏ها كه حالا بينيد، بعد از پيروزى است. قبل از اينكه تفنگى در كار نبود، چيزى نداشتيم ما. ما بوديم و يك آه و ناله و يك فرياد و يك مشت - عرض كنم كه - گره شده و خدا خواست كه اين ناله و فرياد مردم را و اين مشت خالى را غلبه بدهد بر همه قدرت‏هاى بزرگ به مثل قدرتى كه اينها داشتند و همه اسباب و آلات را داشتند. معذلك خداوند خواست كه در بين خودشان تفرقه افتاد، خودشان متصل شدند. يعنى ديدند كه ما خير آنها را مى‏خواهيم براى اينكه روحانيت خير آنها را مى‏خواهد،ارتشى‏ها هم اين را فهميدند متصل شدند، نيروى هوائى متصل شدند - عرض مى كنم كه - همه اقشار متصل شدند به ما و اين موجب پيروزى شد و اين اسبابى بود كه خداى تبارك و تعالى فراهم كرد.

    تلاش براى تفهيم معناى واقعى يك حكومت عدل اسلامى

    انشاءالله پيروز خواهيد شد و انشاءالله با تدريج يك حكومت عدل اسلامى كه مردم و عالم بفهمد معناى اسلام چه است و معناى حكومت چه است. آيا حكومت اين بوده است كه تا حالا بوده است كه حالا كه حاكم جائر رفته است حالا مى فهميم كه چه گنجينه‏ها برده است؟- در بانك‏ها - چه چيزها اينها به سرقت بردند و در بانك‏ها سپردند، اين مال ملت را چطور غارت كردند و فرار كردند، اين حكومت، حكومت است؟ ياآن حكومت كه وقتى كه مى‏خواهد چيز بخورد، يك نان خشكى با نمك، وقتى كه مى‏گويد، شبى كه صبح آن شب شهادت مى‏رسد، مولا اميرالمومنين وقتى كه (به حسب نقل) بر ايشان غذا مى‏آورند مى‏بيند كه شير آورده و نمك آورده و نان، نان جوين مى‏خورند، نه نانى كه، سنگكى كه شما مى‏خورديد، آن نانى كه او مى‏خورد مى‏فرمايد كه (به طورى كه نقل شده است) چه وقت ديدى كه من دو تا خورش داشته باشم كه حالا آوردى، رفت نمك را بردارد در نقل است كه

    صحيفه نور ج 5 صفحه 149

    قسمش داد به جان خودش كه شير را بر دارد، شير را برداشت. دو لقمه - نمك - با نمك ميل فرمود و صبح آن روز هم به شهادت رسيد و هيچ هم نداشت، هيچ هم نداشت يعنى چيزهائى تهيه كرده بود با دست خودش لكن همه رفت، همه را بعد از آنكه آن نهر بزرگ را با فعاليت خودش با دست خودش حضرت امير حفر كرد و چيز كرد، وقتى كه آب بيرون آمد فرمود: بشر الورثه لكن براى ورثه هم نگذاشت، وقف كرد. آيا آن طرز حكومت بهتر است، آن حكومتى كه رسول الله كرد بهتر است كه وقتى كه تو مجلس، توى مسجد نشسته بود و مردم و اصحاب هم نشسته بودند، مى‏آمدند گفتند كدام يكى از شما پيغمبر است كدامتان هستيد؟ يا آنكه وقتى تشريفات طورى است كه همه مى‏فهمند كه اين، اين داراى اين تشريفات عبارت از حاكم است. حكومت اسلام اين است. البته ما نمى‏توانيم يك همچو حكومتى درست كنيم، ماها قادر نيستيم لكن توانيم يك مقدارى نزديك بشويم به آن حكومت، مى‏توانيم دست دزدها را قطع بكنيم و تا حالا بحمد الله عمده‏شان قطع شد دستشان. عمده آنهائى كه سران قوم بودند و ذخاير ما را بردند و در بانك گذاشتند، عمده آنها دستشان ديگر از بردن زيادى قطع شد و اميد است كه دست ما برسد و ما بگيريم از آنها آنچه را كه دزد يده‏اند و برده‏اند، بگيريم از آنها.

    آزادى در امر رفراندم، از مظاهر حكومت اسلامى

    در هر صورت الان وقت اين است كه ما فعاليت بكنيم براى اينكه اين جمهورى اسلامى را پياده كنيم - و راى از مردم - تقاضا كنيم از مردم كه راى بدهند به جمهورى اسلامى و همه هم آزادند اما شما هدايتشان بكنيد، الزام نيست كه برويد مامور بگذاريد، مثل سابق كه مامور مى‏گذاشتند سر مردم كه راى بدهيد، بعد هم كه از مردم راى نمى‏گرفتند خودشان راى مى‏دادند، راى‏ها را خودشان مى‏خواندند و خودشان مى‏دادند و تمام مى‏شد قضيه، نه مردم آزادند لكن شما هدايت كنيد مردم را. مردم ما مسلمانند، اسلام را مى‏خواهند، شما معرفى كنيد اسلام را، معرفى كنيد حكومت اسلامى را، معرفى كنيد احكام اسلام را، به آنها بفهمانيد كه اگر شما يك حكومت عدلى بخواهيد، يك حكومت انصافى بخواهيد، بخواهيد كه در رفاه باشيد، بخواهيد كه فقراى شما در رفاه باشند، بخواهيد كه اغنياء به شما ظلم كنند، ظلم نكنيد، بخواهيد كه دولت‏ها به شما ظلم نكنند، بخواهيد كه پاسبان‏ها ديگر نتوانند به شما ظلم كنند، ارتش نتواند به شما ظلم كند، اگر يك همچو چيزى را بخواهيد، راى بدهيد به جمهورى اسلامى تا اينكه انشاءالله اسلام و احكام اسلام پياده بشود كه البته طولانى است مطلب. اينقدر خرابى شده است، اينقدر خرابى در اين مملكت شده است كه ما نمى‏توانيم تصور آن را بكنيم. اينقدر خرابى شده است، اينقدر در ادارات خرابى شده است، اينقدر در وزارتخانه‏ها خرابى شده است كه به اين زودى نمى‏توانيم جبران بكنيم. دستور اكيداً بر حفظ جهات شرعى و عدم معصيت در وزارتخانه‏ها الان وزارتخانه‏ها باز (اين را مى‏گويم كه به دولت برسد ) وزارتخانه‏ها آن طورى كه براى من نقل مى‏كنند باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامى نبايد در آن معصيت بشود، در

    صحيفه نور ج 5 صفحه 150

    وزارتخانه‏هاى اسلامى نبايد زنهاى لخت بيايند، زن‏ها بروند اما با حجاب باشند، مانعى ندارد بروند اما كار بكنند لكن با حجاب شرعى باشند، با حفظ جهات شرعى باشند، نبايد در آنجا ظرف طلا و نقره كه به نص اسلام حرام است استعمال بشود، نبايد اين تزئينات فوق العاده اى كه صرف شده است در اينجا و آنجا باز محفوظ باشد، اينها را بگذاريد در بانك‏ها، بگذاريد در چيز، براى ملت خرج بكنيد. ملت عدالت مى‏خواهد، اطاق بزرگ نمى‏خواهد. ملت وزارتخانه خواهد وزارتخانه اسلامى، نه آن وزارتخانه كاخ دادگسترى، كاخ نخست وزيرى، كاخ وزارت، هى كاخ. كاخ مال ملت است اينها را نكنيد اينطور. اين تزئيناتى كه الان د راين كاخ‏ها موجود است، علاوه بر اينكه بسياريش يا بعضيش از محرمات است و حتما بايد دولت اين را توجه كند به آن، دولتى كه مى‏گويد دولت اسلامى است و هستند نبايد تحت تاثير واقع بشود و هر طورى سابق بوده حالا همان طورى كه در زمان محمد رضا شاه خان، بوده است حالا هم همان فرم باشد. پس شما چكاره‏ايد؟ تو كه مى‏گويى من مسلمان هستم، چكاره هستى؟ ما يكى يكى بايد بگوئيم؟ دانه دانه بايد بشمريم؟ اينهابايد اصلاح بشود و شماها من مى‏دانم شما مسلمانيد، من همه افراد اينها را، بعضى‏شان را مى‏شناسم، بعضى‏شان را هم معرفى كرده‏اند به من، اينها همه متعهدند، همه مسلمانند لكن ضعيف النفسند. مى‏ترسند كه مبادا يك وقت مهمانى از اجانب بيايد در كاخ دادگسترى يا دركاخ نخست وزيرى و اينجا ببيند كه يك چيز محقرى است، بايد حتما به فرم غرب باشد. ضعيفيد آقا، تا ضعيفيد زير بار اقويا هستيد. آنوقتى كه نفس شما قوى شد و اعتناء نكرديد اعتناء به اين زخارف نكرديد آنوقت است كه از شما حساب مى‏برند. صدر اسلام را مطالعه كنيد ببينيد چه جور بوده وضع، آنهايى كه ممالك را فتح كردند، آنهايى كه دنيا را گرفتند، آنهائى كه قدرتشان را بر عالم نشان دادند، زندگيشان چه جور بود؟ وقتى حرير فرش كرده بودند در يكى از دارالسلطنه‏ها، اين جوانهاى اسلام آمدند آنجا گفتند اگر چه حرام نفرموده است فرش حرير را لكن چون لباس حرير را اينطور نقل ميكنند حرام فرموده، ما روى فرش حرير هم نمى‏نشينيم با سر شمشير در حضور سلطان كنار گذاشتند اينها را وروى زمين نشستند. اينها آدم بودند، اينها قوى بودند. آن كسى كه در راس بود، در زندگى از همه افراد پايين‏تر بود، شايد در يمامه شايد در سرحدات يك نفر باشد كه گرسنه باشد، يك نفر باشد كه درست نتواند زندگى خوب بكند، بنابراين من اينجا كه هستم بايد زندگيم اين باشد يعنى يك لقمه نان با يك قدرى نمك. اين حكومت ما بود و ما هم البته قدرت نداريم ولى خودشان فرمودند شما قدرت نداريد لكن (اعينونى بالورع و الاجتهاد بالتقوى و الورع... والاجتهاد ) اعانت كنيد امير المومنين سلام الله عليه را.

    براى اصلاح جامعه و ايجاد تحول بايد از خود شروع كرد

    دولت‏ها بفهمند كه قدرت به اين نيست كه ظرف طلا باشد و ظرف نقره باشد، قدرت به اين نيست كه پرده‏هاى كذا باشد، بزرگى و عظمت به اين نيست كه پرده‏هاى كذا باشد و مبل‏هاى كذا باشد از مال اين ملت ضعيف، خود ملت توى اين غارها زندكى بكند و شما در كاخ‏هاى دادگسترى و در

    صحيفه نور ج 5 صفحه 151

    كاخ‏هاى نخست‏وزيرى. تعديل كنيد خودتان را، اگر از خودتان شروع نكنيد نمى‏توانيد اصلاح كنيد. وزارتخانه‏ها را اصلاح كنيد. - همه - همه درد و بلاى ما اين است كه ما غربزده هستيم، ما سالهاى طولانى زير بار غرب بوديم، زير بار آمريكا بوديم، سالهاى متمادى مانوس شديم ما، اصلاً قلوبمان، قلوب - هى - غربى است، متبدل شديم به يك انسان غربى و به اين زودى نمى‏توانيد شما برگرديد لكن همت كنيد، برگرديد. شما حالا مى‏خواهيد بگوئيد روى پاى خودمان مى‏خواهيم بايستيم، باز هم رنگ غرب؟! حالائى كه مى گوييد روى پاى خودمان باز هم جمهورى دموكراتيك يعنى جمهورى غربى؟! مستقليم و مى‏خواهيم مستقل باشيم، ما اسلام است مذهبمان. ما قوانينمان قوانين اسلام است، قوانين غنى اسلام است. همه چيز بايد متحول بشود. حضرت امير در آن فرمايششان كه من حافظه ندارم كه يادم بماند مطلب كه: مثل اينكه شما را متبدل مى‏كنند، مثل اينكه از ته بالا بيايد، از ته پائين بيايد مثل ديگى كه كمچه به آن زنند كه آنچه زيرش رو بشود، رويش زير بشود. بايد متحول بشويد، همين تحولى‏كه ملت ما در ظرف مدت كمى پيدا كرد، يك نحو تحول معجزه آسا كه يك روز از پاسبان حساب مى‏برد، بازارهاى بزرگ ما از پاسبان حساب مى‏بردند، يك روزى هم از شخص اول مملكت حساب نبردند، يك روز جرات نمى‏كردند كه توى خانه‏شان اسم شاه را به ناگوارى ببرند، يك روز هم در خيابان‏ها ريختند و گفتند مرگ بر اين. همچو متحول شد، كى اين كار را كرد؟ اسلام، قوت ايمان و الا انسان كه نمى‏تواند اين كار را بكند، كار من و تو و اينها نيست كه، كار اسلام است. متشبث بشويد به اسلام، متحول كنيد خودتان را، اول بايد، نقطه اول اين است كه خود انسان متحول بشود، خود انسان از غربزدگى بيرون بيايد. بايد حتما ما وزارتخانه‏هايمان آنطور تشريفات داشته باشد كه هر كسى تويش برود خيال كند كه در يك جائى غير از ايران است، يك جاى ديگرى است، يك بساط ديگرى است؟! از آنجا وقتى بيايد در اين زاغه نشينان ما كه يك شب به من نوشته بودند، عدد محله‏هائى كه در تهران از اينها هست، چادرنشين‏ها، زاغه نشين‏ها اين خانه‏هاى گلى خيلى خرابه ، اينها را به من نوشته بودند كه قريب سى تا، يا سى وچند تا محله‏ها ما در تهران داريم كه از بركت اصلاحات ارضى، مردم از محال خودشان كوچ كردند آمدند اينجا با اين زندگى فلاكت بار دارند زندگى مى‏كنند لكن نديده بودند، در چند شب پيش از اين در همين حوض حرم بود، در تلويزيون كه من نگاه كردم نشان داده بود، انسان اگر انصاف داشته باشد، يك قدرى انصاف داشته باشند بايد چقدر متاثر باشد از اينكه يك جمعيت انسان مسلم، انسان اينطور زندگى بكند و ما به فكر اينها نباشيم.

    لزوم ملى كردن غنائم به دست آمده از قيام يكپارچه ملت

    به تدريج، حالا يك روز برويد عقب، هى عقب، عقب، عقب، ما تهران كه بوديم اين مطلب را گفتيم به اينها كه بايد كليه دارايى، دارائى نمى‏گوئيم كه دارائى آنها بوده است، كليه آن چيزهائى كه محمد رضا خان و پدرش و اتباع اينها غصب كردند از اين ملت، بايد همه اينها ملى بشود و به صرف مستمندها برسد، هيچ ارتباطى به دولت ندارد، غنيمتى است به دست آمده است با قيام و نهضت اين ملت

    صحيفه نور ج 5 صفحه 152

    يعنى اين ملتى كه از طبقه سوم است. شما آمار اينهائى كه شكسته شدند، يك وقتى اگر مى‏توانيد، هر كس مى‏تواند در هر جا هست به دست بياورد، اگر يك دولت تو آن قيام و نهضت اين ملت يعنى اين ملتى كه، اگر يك خان توى آن آمار اينهائى كه شكته شدند، يك وقتى اگر مى‏توانيد، هر كس مى‏تواند در هر جا هست به دست بياورد، اگر يك دولت تو آن هست،اگر يك تاجر درجه اول توى آن هست، اگر يك خان توى آن هست، اگر يك سرباز توى آن هست، اگر يك وزير توى آن هست، اگر يك كمونيست توى آن هست، شما پيدا كنيد به ما اطلاع دهيد. همه آنها مسلمان‏هائى بودند كه توى خيابانها ريختند كه «مرگ بر او، و ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم» همه كشته ها ى ما از اينها، شما افشا كنيد، پيدا كنيد كه چند نفر وزير بوده است، چند تا مدير كل بود ه است، يكى از اينها را نمى‏توانيد پيدا كنيد. هر چه بوده اين ملت، اين توده جمعيت و ملت بوده است، اين ملت مسلم، غنائم مال اينهاست و بايد به اينها بدهيد، مستمندان، اينهائى كه صدمه ديدند، آنهائى كه شكته داده‏اند، آنهائى كه جوان داده‏اند، پيرزن‏هائى كه جوان‏هايشان از بين رفت. اين غارتگرى اينها را، بايد براى آنها زندگى تامين كرد و زايد هم هست، خيلى زايد است، يك مملكتى را مى‏شود اداره كرد با اين دزدى‏هاى اينها. اين مقدارى است كه حالا در خود ايران بدست مى‏آيد آن مقدارى كه خارج است كه اخيراً نوشته بود روزنامه كه در اين اخير، در اين آخر يك همچو تعبيرى حالا درست يادم نيست كه پانزده ميليارد يا 23 ميليارد دلا ر - ميليارد - 23 ميليارد دلار يعنى بيست و سه هزار ميليون دلار، اگر اينها را پهلوى هم بچينند تا كره مشترى هم خواهد رفت - اينطور - اينطور پهولى هم يكى يكى بچينند. اين قلم‏هائى است كه آخرى برده‏اند خارج، در بانك سوئيس چه دارند خدا مى داند؟ نمى‏توانيم ما بفهميم. اين قلمى كه گفتم مال خود اين مرديكه است، نه مال خودش و اتباعش، مال خود اوست. ماهى پنجاه ميليون فرح خانم از نفت مى‏گرفته، پنجاه ميليون، سى ميليون، سى ميليون از نفت مى‏گرفته، حالا از جاهاى ديگر چه ميگرفته، در تمام شركت‏هايى كه در ايران بوده است اينها شريك بودند، سهيم بودند، سهيم بودند نه اينكه خريدند، صاحب كارخانه يا براى اينكه مردم را بچاپند اينها را شريك كردند يا اينكه اگر اشخاصى بودند كه اهل چاپيدن نبودند، براى اينكه محفوظ باشند از مامورين ساواك و امثال ذلك اينها را هم بشوند. كه - قافله - رفيق قافله هم بشويد.

    نفى سياست گام به گام

    اينها، من از تهران كه آمدم آقايان آمدند آنجا و من به آنها عرض كردم كه بايد قضيه اينطور بشود، بنا هم دارند البته، اما مثل اينكه قدم، قدم مى‏خواهند راه بروند، در اين نهضت هم بعضى قدم قدم مى‏گفتند برويم كه حالا قدم اولش را - اگر - من به آن آقائى كه آمد پاريس و اين مطلب را گفت، گفتم در قدم اول پايتان را همه را مى‏شكنند. انشاءالله خداوند به همه شما سلامت، صحت، عافيت عنايت كند.

    انشاءالله شما همانطورى كه معروفيد به جندالله، جندالله باشيد يعنى براى خدا كار بكنيد. انشاءالله خداوند همه شما را سعادتمند كند هم در دنيا و هم در آخرت.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  9. #379
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 5 صفحه 153

    تاريخ: 15/12/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهاى از زنان شجاع قم

    همراهى و شركت فعالانه زنان در نهضت، پيروزى اسلام را بيمه كرد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    درود بى پايان بر بانوان ايران، سلام بر شما خواهران محترم، رحمت خدا بر شما شيردلانى كه به همت والاى شما اسلام از قيد اسارت بيگانه بيرون آمد. شما خواهران عزيز و شجاع دوشادوش مردان پيروزى را براى اسلام بيمه كرديد. من از شما زنان ايران و قم تشكر مى‏كنم. خداوند و امام عصر از شما راضى باشد. شما با بچه‏هاى كوچك خودتان در خيابان‏ها آمديد و با تظاهرات پر شورتان از اسلام پشتيبانى كرديد. من اخبار قم و ساير شهرها را مى‏شنيدم. من اخبار خيابان چهار مردان قم را مى‏شنيدم. من ازشجاعت‏هاى زنان ايران و قم و ساير شهرها احساس غرور مى‏كنم. شما زنان دلير در اين پيروزى پيشقدم بوديد و هستيد، شما مردان را تشجيع كرديد، ما همگى مرهون شجاعت‏هاى شما زنان شيردل هستيم.

    اسلام نظر خاصى نسبت به شما زنان دارد. اسلام در زمانى در جزيره العرب ظهور كرد كه زنان حيثيت خودشان را از دست داده بودند. اسلام آنان را سربلند و سرافراز كرد. اسلام آنان را با مردان مساوى كرد. عنايتى كه اسلام به زنان دارد، بيشتر از عنايتى است كه به مردان دارد.

    در اين نهضت، زنان حق بيشترى از مردان دارند. زنان مردان شجاع را در دامان خود بزرگ مى‏كنند. وقرآن كريم انسان ساز است و زنان نيز انسان ساز. اگر زنان شجاع و انسان ساز از ملت‏ها گرفته شوند، ملتها به شكست و انحطاط كشيده مى‏شوند.

    زنان بايد در مقدرات اساسى مملكت و سرنوشت خويش سهيم باشند

    قوانين اسلام همه به صلاح زن ومرد است. زن بايد در مقدرات اساسى مملكت دخالت كند. شما همانگونه كه در نهضت نقش اساسى داشته‏ايد و سهيم بوده‏ايد، اكنون هم باز بايد در پيروزى سهيم باشيد و فراموش نكنيد كه هر موقع كه اقتضا كند، نهضت كنيد و قيام كنيد. مملكت از خود شماست، انشاءالله شما بايد مملكت را بسازيد. زنان در صدر اسلام با مردان در جنگ‏ها هم شركت مى‏كردند. ما مى‏بينيم و ديديم كه زنان همدوش مردان بلكه جلوتر از آنان در صف قتال ايستادند، خود و بچه‏هاى خود و جوانان خودشان رااز دست دادند و باز هم مقاومت كردند. ما مى‏خواهيم، زن به مقام

    صحيفه نور ج 5 صفحه 154

    والاى انسانيت برسد. زن بايد در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد. دوره اختناق مى‏خواست زنان جنگجوى ما را ننگ جو بار آورد ولى خدا نخواست. اينها مى‏خواستند با زن مثل يك شيئى - مثل يك چيز مثل يك متاع رفتار كنند ولى اسلام زن را مثل مرد در همه شوون (همانطورى كه مرد در همه شوون دخالت دارد ) دخالت مى دهد. همه ملت ايران، چه زنان و چه مردان بايد اين خرابه‏اى كه براى ما گذاشته‏اند بسازند. ايران با دست مرد تنها درست نمى‏شود. مرد و زن بايد با هم اين خرابه را بسازند.

    و اما مساله اى كه بايد توجه داشته باشيم اين است كه زنانى كه مى‏خواهند ازدواج كنند، از همان اول مى تواند اختياراتى براى خودشان قرار دهند كه نه مخالف شرع باشند و نه مخالف حيثيت خودشان، مثلا مى‏توانند از اول شرط كنند كه اگر چنانچه مرد فساد اخلاق داشت و يا اگر بدرفتارى با زن كرد، زن وكيل باشد در طلاق. اسلام براى زنان حق قرار داده است. اسلام اگر محدوديتى براى زنان و مردان قائل شده است، همه با صلاح خودشان بوده است. اسلام همانگونه كه حق طلاق را براى مرد قرار داده است، اين حق را براى زن هم قرار داده است كه در وقت ازدواج شرط كند كه اگر با من چه كردى و چه كردى، من وكيل باشم در طلاق و اگر اين شرط را كرد، مرد ديگر نمى‏تواند او را معزول كند.اگر مردى با زنى بد رفتارى كرد، در اسلام او را منع كند و اگر گوش نكرد، او را حد مى‏زند و اگر گوش نكرد، مجتهد زن را طلاق مى‏دهد.

    خداوند همه شما را با عزت و سلامت و سعادت، با ايمان كامل، با تربيت و فرهنگ صحيح قرين كند.

    سلام بر شما بانوان عزيز و محترم

    
    previos page menu page next page
    

  10. #380
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 5 صفحه 155

    تاريخ: 16/12/58

    بيانات امام خمينى در جمع پزشكان شهرستان قم

    ايجاد بى تفاوتى و تفرقه افكنى، خيانت بزرگ رژيم سابق

    اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    يكى از آثار اين نهضت اين شد كه ما با رخسارهايى مواجه مى‏شويم كه قبلاً نمى‏شديم. ما قبلا بواسطه فعاليت‏هائى كه عمال اجانب و خود در مدت‏هاى طولانى كرده بودند از هم جدا بوديم، همه قشرها از هم جدا بودند.

    ما (يعنى روحانيت ) با شما يعنى اطباى ارجمند علقه‏مان فرق دارد با علقه‏هاى ديگر (العلم علمان: علم الابدان و علم الاديان) روح و جسم با هم وحدت دارند، جسم ظل روح است، روح باطن جسم است، جسم ظاهر روح است، اينها با هم يك هستند، جدايى از هم ندارند. همانطورى كه جسم انسان و روح انسان وحدت دارد بايد طبيب جسمى و طبيب روحى وحدت داشته باشند، آنها بايد يك باشند و مع الاسف ما را از هم جدا كردند، ما را از همه اقشار جدا كردند، روحانيت رايا - به نسيان - به طاق نسيان سپردند يالكه داركردند، شما را از نظر ما انداختند، ما را از نظر شما انداختند، اين خيانتى بود كه در عرض قريب سيصد سال اجانب با كارمندهاى خودشان، با عمال خودشان انجام دادند، دانشگاه رااز مدارس ما جدا كردند بلكه هر يك را مخالف ديگرى كردنذ، اقشار ملت مارا از هم جدا كردند، اين خيانت بزرگى بود كه به ما و ملت ما كردند تا ما را به اين روزها نشاندند. نه تنها اقشار يك ملت را از هم جدا كردند، ملت‏ها را از هم جدا كردند، بطورى كه ملت ايران با ملت تركيه هيچ روابط ندارد و نداشت، اگر مخالفت نداشت موافقت هم نداشت، بى تفاوت بود. اگر مصيبتى به برادرهاى ترك ما مثلا مى‏رسيد يا عرب ما، برادرهاى فارس ما بى تفاوت بودند و بعكس ، اگر به ما مصيبتى وارد مى‏شد آنها بى تفاوت بودند. اين بى تفاوتى از همين عمال اجانب و خود اجانب ايجاد شد كه يا تا توانستند مخالفت ايجاد كنند و اگر نتوانستند غفلت ايجاد كنند و ما را غافل كردند، از مقدرات خودمان غافل كردند. از مقدرات برادرهاى خودمان غافل كردند. ما بايد از اين به بعد اين هوشياريى كه ملتمان پيدا كرده است جديت كنيم كه ادامه پيدا كند. ما صدمه اين غفلت‏ها را سيصد سال است داريم ميخوريم پنجاه و چند سال است كه پيرمردهاى ما، آنهائى كه به سن من يا يك قدرى هم كمتر هستند، پنجاه و چند سال است كه عذاب اليم اين طايفه را چشيدند و شما جوانها هم بيست و چند

    صحيفه نور ج 5 صفحه 156

    سال است كه ديديد هر چه ديديد، و شنيديد هر چه شنيديد.

    همه ذخائر ما را از بين بردند، نيروى انسانى كه از همه ذخائر بالاتر است از بين بردند انسان‏هاى ما را كه بايد مقدرات اين مملكت در دست آنها باشد و مملكت را آباد كنند، معنويتش را آباد كنند، ماديتش را آباد كنند، اين نيروها را از دست ما گرفتند يا به مراكز فحشاه كشيدند. تمام مراكز آموزشى را اينها مراكز فحشاء قرار دادند، سينما كه يكى از مراكز آموزشى است در دنيا، راديو و تلويزيون كه يكى از مراكز آموزشى است براى همه، آموزش براى همه طبقات، دستگاهى است كه بايد همه ملت را آموزش بدهد ،اينها به صورت ديگرى، واژگون در آوردند. سينماها را مراكز فحشاءتقريبا قرار دادند، راديوها تبليغاتشان ديديد چه بود، تلويزيون هم همينطور، اينها امروز كه به خدمت اسلام در آمدند بايد اصلاح بشوند و مشغولند به فعاليت براى اينكه اصلاح بشوند. الان هم آن تتمه رژيم فاسد در اينها هست، در مطبوعات ما هست، در روزنامه‏هاى ما هست، در مجلات ما هست، الان هم آن فساد هست تتمه آن، بايد بتدريج اينها اصلاح بشود. اين اخلاق فاسدى كه در جوانهاى ما ايجاد كرده‏اند، باز هم تتمه‏اش هست لكن بايد اصلاح بشود. خدا مى‏داند كه اين مراكز فحشاء با جوانهاى ما چه كرد، براى آنها همه چيز را تهيه كردند كه غفلت كنند از همه چيز خودشان، مراكز فحشاء را درست كردند به رايگان دادند، دعوت كردند، دعوت‏ها كردند، جوانهاى ما را كشيدند در آن مراكز و از مقدرات خودشان غافلشان كردند.

    پيدايش تحول معنوى بدست خداوند متعال

    من خدا را شكر مى‏كنم كه در ظرف اين يك سال، يك سال و نيم يك تحول اساسى در ملت ما پيدا شد، جوانهاى ما توجه به مسائل روز پيدا كرده اند، منصرف شدند از آن، اكثراً از آن چيزهائى كه قبلا بود متحول شدند، منصرف شدند، تحول هاى معنوى پيدا شدكه اين تحول‏ها را نمى‏توانيم اسمى رويش بگذاريم الا اينكه به دست خدا بود،بشر نمى‏تواند.

    تحول روحى در همه طبقات، اينرا كراراً گفته‏ام كه يك پاسبان مى‏آمد يك بازار را سرتاسر هر امرى را مى‏كرد اطاعت مى‏كردند وبراى خودشان حق چون و چرا قائل نبودند، نه اينكه حق قائل بودند و نمى‏كردند، اصلا، وضع روحى شان را اينطور كرده بودند كه - حق - كوركورانه بايد اطاعت كرد، همانطورى كه ارتش ما آنطور بود، مردم را اينطور كرده بودند كه مثل گوسفند اطاعت كنند، سر تا پا اطاعت باشد، چه فرمان سلطان، چه فرمان خداً چه فرمان ايزد، چه فرمان شاه، اين كلمه را در اذهان بچه‏هاى ما از بچگى رشد دادند، آن‏هم اين شاه. يك تحولى پيدا شد در ظرف يكى دو سال كه همين جمعيتى كه از پاسبان آنطور وحشت داشتند، به تانك‏ها حمله كردند و به شاه هر چه خواستند گفتند و او را بيرونش كردند، همين جمعيت كه ديروز از يك ستاره‏دار آنطور خوف و وحشت مى‏كرد، مشتش را گره كرد، مقابل همه ايستاد و همه را بيرون كرد.

    اين غير از تقدير الهى، غير از حكم الهى نيست، ايمان است، اگر ايمان نبود نمى‏شد، ايمان

    صحيفه نور ج 5 صفحه 157

    به خدا اين كار را كرد، ايمان به مبادى اسلامى اين كار را انجام داد، همه با هم گفتند كه ما اسلام را خواهيم، اين ايمان بود. قدرت ايمان غلبه كرد بر اين قدرت‏ها و الا ما كه چيزى نداشتيم، با همان كاردهاى توى مطبخ خانه و با همان - عرض كنم - چوب‏ها، با همان چيزها آمدند بيرون و غلبه كردند بر اين تانك‏ها و توپ‏ها و مسلسل‏ها و اينها، گفتند اينها ديگر اثر ندارد. در مقابل ايمان ارث رهم نداشت و نتوانست اثر بكند.

    ايمانتان را حفظ كنيد آقا، ايمان به خدا را حفظ كنيد، وحدت كلمه را حفظ كنيد، اين نهضت را حفظ كنيد، ما هرچه داريم از اين ايمان و وحدت كلمه است. آنها ايمان را از ما خواستند بگيرند و وحدت كلمه را، كوشش كردند براى اين دو تا و خداى تبارك و تعالى نخواست و با ما بود و متحول كرد يك مملكت و يك ملتى كه اعتنا به مسائل دينى نداشت، متحولشان كرد بطورى كه همه توجه دارند همه با، ايمان به ميدان آمدند، يك ملتى كه با هم دعوا داشتند، اين شهر با آن شهر، اين محله با آن محله، اين جوان آن جوان، يك دفعه يك تحول الهى پيدا شد كه حس تعاون پيدا شد، يكى از دوستان من مى‏گفت كه در تهران من در اين تظاهرات ديدم كه يك پيرزنى يك جايى ايستاده است و يك كاسه اى دستش هست كه در آن تويش پول است گفتم خوب لابد اين حالا مى‏خواهد يك پولى جمع بكند، رسيدم به آن گفتم كه پيرزن چيست؟ گفت كه حالا چو ن بازار تعطيل است مردم هم به تلفن احتياج دارند من ديدم كه اين كار را بكنم، اين پولها را بياورم كه مردم پول خرد ندارند بردارند بيندازند آنجا و تلفن بكنند، يك همچو حسى در يك افراد پيدا شد، يك همچو حس تعاونى كه وقتى كه اين جمعيت بيرون مى‏آمد، همه مردم در خانه و بيرون با اينها كمك مى‏كردند. اين تحول به دست خدا واقع شد، اتكال به خدا بكنيد، اگر خداى نخواسته اين ايمان از دست ما گرفته بشود، اين اتكال به خدا از دست ما گرفته بشود وحدت كلمه هم گرفته خواهد شد، باز خداى نخواسته برگشت به همان مصيبتهاست.

    جمهورى اسلامى، نه يك كلمه كم، و نه يك كلمه زياد

    دعوت كنيد مردم را، دعوت كنيد همه را به اينكه در اين رفراندم به جمهورى اسلامى، فقط جمهورى اسلامى، يك كلمه اين طرف يك كلمه آن طرف نبايد باشيد، نه از آن اسقاط بشود نه به آن زياد بشود شياطين مى‏خواهند يك كلمه را اسقاط بكنند يا كلمه را زياد بكنند، توجه به اين معنا داشته باشيد، دعوت كنيد همه را.

    من از همه اطباء ايران و حالا كه قم هستم از اطباء قم و از مريضخانه‏ها تشكر مى كنم كه در اين مسائل، اينها هم حس مسئوليت كرده‏اند و انجام وظيفه كرده‏اند. خداوند همه شما را به وظايفتان بيشتر از اين آشنا كند كه اين دعاى بزرگى است و همه شما را سعادت بدهد و همه شما را سلامت و مملكت شما را از دست اجانب نجات بدهد. انشاءالله خداوند همه‏تان را حفظ كند.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 38 از 208 نخستنخست ... 283435363738394041424888138 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/