صفحه 3 از 9 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 82

موضوع: آثار شل سيلور استاين

  1. #21
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    اندازه غول باشم اگر
    يا قد بادام كوچولو
    وقتي چراغ خاموش بشه
    هم قد همديگه مي شيم
    پولدار بشيم مثل يه شاه
    فقير بشيم مثل گدا
    وقتي چراغ خاموش بشه
    ارزشمون يكي مي شه
    سياه و قرمز و بنفش
    نارنجي و زرد و سفيد
    وقتي چراغ خاموش بشه
    همه يه رنگ ديده مي شيم
    شايد بهتر باشه خدا
    براي درست كردن كارا
    چراغ ها رو خاموش كنه

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #22
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    می خواهم قصه ی کلونی دلقک را بگویم.
    کلونی در سیرکی کار می کرد که شهر به شهر می گشت.
    کفشهایش خیلی بزرگ و کلاهش خیلی کوچک بود.
    اما او اصلاً و اصلاً خنده دار نبود.
    او یک سگ سبز با هزار تا بادکنک داشت
    و سازی که آهنگ های مسخره می زد.
    او شل و وارفته و لاغر بود،
    اما او اصلاً و اصلاً خنده دار نبود.
    او هر بار روی صحنه می آمد،
    مردم به جای خنده اخم می کردند
    و هر بار که شوخی می کرد
    انگار قلب همه می شکست!
    و هر بار لنگه کفشش را گم می کرد،
    مردم از عصبانیت سیاه می شدند.
    و هر بار روی سرش می ایستاد،
    همه فریاد می زدند " بسه بابا برو پی کارت! "
    و وقتی در هوا چرخ می زد،
    همه خوابشان می برد.
    و هر بار کراواتش را قورت می داد،
    همه می زدند زیر گریه!
    و کسی به کلونی پولی نمی داد.
    " فقط برای اینکه او مسخره نبود! "
    روزی کلونی گفت :
    به مردم این شهر می گویم،
    که دلقک خنده دار نبودن چقدر دردناک است.
    و او به آنها گفت که چرا همیشه غمگین است
    و چرا اینقدر افسرده است!
    او گفت و گفت
    او از سرما و درد و باران گفت
    و از تاریکی روحش گفت.
    و وقتی قصه اش تمام شد،
    فکر می کنید کسی گریه کرد؟ نه ابداً!
    آنها آنقدر خندیدند که درختها به لرزه در آمدند.
    " ها ها ها - هی هی هی "
    آنها خندیدند و هو کشیدند!
    در طول روز و تمام هفته خندیدند!
    آنقدر خندیدند که روده بر شدند.
    آنقدر خندیدند که آسمان لرزید.
    خنده تا مسافتهای دور سرایت کرد ...
    به هر شهری، در هر دهی، خنده همه جا پخش شد.
    خنده در کوه ها و دریا طنین انداخت.
    خنده در جنگل و دشت طنین انداخت.
    بزودی همه ی دنیا از خنده پر شد
    و خنده از آنروز برای همیشه ادامه یافت.
    و کلونی با صورتی غمگین و اشک بر چشم،
    در چادر سیرک ایستاد و گفت :
    " منظورم خنداندن شما نبود،
    من اتفاقی خنده دار شدم. "
    و در حالیکه تمام دنیا می خندیدند،
    کلونی همانجا نشست و گریست.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #23
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    روزی من زبان گلها را میدانستم ،
    روزی هر آنچه را که کرم ابریشم میگفت ، میفهمیدم.
    روزی من پنهانی به پرحرفی سارها میخندیدم ،
    و در بستر خود
    به گفت و گو با پروانه ها مینشستم.
    روزی من همه پرسش های زنجره ها را میشنیدم
    و پاسخ میگفتم.
    با هر دانه برفی که به زمین افتاد و هنگام مردن می گریست
    من هم می گریستم.
    روزی من زبان گلها را میدانستم ....
    چگونه بود آن زبان
    چگونه بود؟؟

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #24
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    الیس
    او بطري « مرا بنوش » راسر كشيد
    قدش يكدفعه بزرگ شد.
    از بشقاب « مرا بچش » خورد
    قدش يكدفعه كوچك شد.
    و به اين ترتيب او عوض شد
    اما ديگران
    اصلا هيچ چيزي را امتحان نكردند.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #25
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    سلام اقای زندگی:

    سلام آقاي ذندگي عزيز،
    ميخوام برات نامه اي بنويسم،
    مي گن تو هر چي آدم مي خواد بهش مي دي،
    فقط كافيه كه صدات كنيم و برات نامه بنويسيم،
    خب اين نامه هزارم منه آقاي ذندگي،
    من كه اين همه نامه رو برات نوشتم،
    ممكنه پس بگي چرا جوابمو نميدي آقاي ذندگي؟

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #26
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دختر عموی شیطان:

    لباس هاشو گذاشت
    تو ماشين رختشويي
    فكر كرد خودش هم بره اون تو
    يه حموم مجاني بكنه.
    الان داره دور مي گرده، دور مي گرده
    شلپ شلوپ، شلپ شلوپ
    مثل اينكه تميز شده
    اما زياد سرحال نيست.
    --------------------------------------------

    سگ کریسمس:

    امروز اولين روز نگهباني ام است
    امشب شب كريسمس است
    بچه ها بالا گرم خوابند
    من درخت كاج و جورابها را نگهباني مي كنم.
    چي بود؟ صداي پا رو پشت بام؟
    شايد سگه شايد گربه است.
    اين كيه از جا بخاري مي آيد تو
    يك دزد با ريش سفيد
    و يك كيسه پشتش برا دزدي؟
    پارس مي كنم، خرخر مي كنم، دنبالش مي دوم، پاچه اش را مي گيرم،
    مي پرد هوا، بر مي گردد مي نشيند رو سورتمه اش
    اسبهاي نجيبِ سورتمه اش را مي ترسانم و آنها مثل باد مي دوند
    همه شان را حسابي ترسانده ام.
    حالا ديگر خانه ساكت و آرام
    جوراب ها همه سالم
    بچه ها چقدر خوشحال مي شوند فردا صبح
    وقتي از خواب بلند شوند و ببينند
    درخت و جوراب ها سالم هستند.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #27
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دست از كار كشيدم، براي اينكه ديگر كاري نداشتم
    وفكر كردم زمان كوتاهي در آن دور و بر پرسه بزنم
    گفته بودم كه مثل باد غربي مي وزم و مي روم
    و هيچ كس نمي تواند مسير زندگيم را تغيير دهد
    براي اينكه در گذشته هيچ وقت براي ماندن آواز نخوانده ام
    هزار بار شايد هم بيشتر ترانه هاي غمگين و آوازهاي خداحافظي خوانده ام
    و شايد عجيب به نظر مي رسد
    كه به سمت در نمي روم
    آخر هيچ وقت براي ماندن آواز نخوانده ام
    هيچ وقت فكر نكرده ام كه اين همه مدت در يك جا بند شوم
    براي اين كه هيچ وقت براي ماندن آوار نخوانده ام
    وقتي كه همه حرفهايم را بزنم مي روم
    اما با تو كه باشم حرفهايم تمامي ندارد
    وقتي كه به فكر فرو مي روم و در راههاي پر پيچ و خم پرسه مي زنم
    ميل رفتن ندارم
    شايد عجيب به نظر ميرسد كه به سمت در نمي روم
    آخر هيچ وقت براي ماندن آواز نخوانده ام

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #28
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    اولین بار
    که بخواهم بگویم دوستت دارم خیلی سخت است
    تب می کنم عرق می کنم میلرزم
    جان می دهم هزار بار
    می میرم وزنده می شم پیش چشمهای تو
    تا بگویم دوستت دارم
    اولین بار که بخواهم بگویم دوستت دارم
    خیلی سخت است
    اما آخرین بار آن از همیشه سخت تر است
    و امروز می خواهم برای آخرین بار بگویم دوستت دارم
    و بعد راهم را بگیرم و بروم
    چون تازه فهمیدم
    تو هرگز دوستم نداشتی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #29
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    بیا عزیزم بیا یک تکه دیگر هیزم در آتش بیانداز
    برایم کمی گوشت و لوبیا بار کن
    بعد سراغ ماشینمان برو ولاستیک آن را عوض کن
    حالاجورابهایم را بشوی
    و لباسهایم را رفو کن
    بعد بیاعزیزم
    بیا کنارم بشین
    و پیپم را پر از توتون کن
    راستی اول پیژامه ام را بیار
    و یک قوری چای دیگر دم کن
    و بعد بگو چرا می خواهی ترکم کنی؟
    چرا می خواهی همه چیز را تمام کنی ؟
    مگر اجازه ندادم روزهای تعطیل ماشینم را بشوئی؟
    و مگر به تو اخطار ندادم که داری چاق می شوی؟
    دیگر بیشتر از این چه می خواهی؟
    چرا نمی فهمی که برای یک مرد این همه یعنی .....عشق؟
    حالا بیا کنارم بنشین
    البته پیش از آن لباسهایم را رفو کن
    پیژامه ام را بیار
    غذایم را بپز و یک قوری دیگر چای دم کن
    وبعد بگو چرا می خواهی ترکم کنی؟
    معنی این عصیان زنانه چیست؟
    لعنت بر هر چه فمنیست.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #30
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    اگه چي بشه چي
    ديشب، وقتي خواستم بخوابم.

    چند تا «اگه چي بشه چي؟» به فكرم اومد.

    تا صبح جلوي چشمم رژه رفتن و ورجه ورجه كردن

    و همان آواز قديمي «اگه چي بشه چي» رو خوندن:

    اگه توي مدرسه درسم بد بشه چي؟

    اگه در استخرو تخته كنن چي؟

    اگه توي خيابون كتك بخورم چي؟

    اگه توي ليوانم سم باشه چي؟

    اگه يه باري شروع كنم به گريه چي؟

    اگه مريض بشم و بميرم چي؟

    اگه امتحانمو بد بدم چي؟

    اگه روي صورتم موي سبز دربياد چي؟

    اگه هيچكس منو دوست نداشته باشه چي؟

    اگه يه برق از آسمون بياد و منو بگيره چي؟

    اگه سرم شروع كنه به كوچيك شدن چي؟

    اگه باد بادبادكمو پاره كنه چي؟

    اگه جنگ بشه چي؟

    اگه مامان و بابام طلاق بگيرن چي؟

    اگه سرويسم دير برسه چي؟

    اگه دندونام صاف در نياد چي؟

    اگه شلوارم پاره بشه چي؟

    اگه هيچوقت شنا ياد نگيرم چي؟

    هر وقت كه همه چيز رو به راهه،

    نصفه شب «اگه چي بشه چي» سراغم مي آد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 3 از 9 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/