صفحه 3 از 16 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 153

موضوع: اشعار کارو

  1. #21
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    مرگ و زندگی
    هنوز كاملا در قبر زندگي جابجا نشده بودم كه يكباره احساس كردم
    دستي آشنا و مضطرب سنگ قبرم را مي كوبد
    لحظه اي بعد روح سرگردانم با ديدگان اشك آلود از لابلاي خاك قبرم
    به كنارم آمد
    بدون هيچ گفتگو دستم را گرفت و از زيذ خاك بيرونم كشيد.
    نگاهي به سنگ قبرم كرد و گفت:
    ببين....اين بشر دروغگو...حتي پس از مرگ تو هم... به حقيقت و آنچه
    را كه مربوط به توست پشت پا زده.
    راست مي گفت.
    بروي سنگ قبرم نوشته بودند:
    در سال هزار و سيصد و شصت و يك متولد و در سال هزار و سيصد و
    هشتاد و سه مرد.
    دروغ بود.
    سال شصت و يك سالي بود كه من مردم و زندگي من پس از سالها
    مرگ تحميلي در سال هشتاد و سه شروع شد.
    سنگ قبرم را وارونه كردم تا حقيقت را بنويسم.
    روحم اين بار با خنده گفت:
    فراموش كن اين مسخره بازيها را.
    به كسي چه مربوط كه تو كي آمدي و كي رفتي...برو بخواب.
    راست مي گفت.
    من هم خنده كنان رفتم و خوابيدم.
    چه خوابي...چه خواب خوبي.
    كاش همه مي فهميدند.
    كاش همه مي فهميدند
    ( كارو )

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #22
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    گل سرخ و گل زرد

    گل سرخی به او دادم ، گل زردی به من داد
    برای یک لحظه ناتمام ، قلبم از تپش افتاد
    با تعجب پرسیدم : مگر از من متنفری ؟
    گفت : نه باور کن ،نه ! ولی چون تو را واقعا دوست دارم ، نمی خواهم
    پس از آنکه کام از من گرفتی ، برای پیدا کردن گل زرد ، زحمتی
    به خود هموار کنی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #23
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    توفان زندگی

    هشت سال پیش از این بود
    که از اعماق تیرگی
    از تیرگی اعماق و نظامی که می رفت
    تا بخوابد خاموش ، و بمیرد آرام
    ناله ها برخاست
    از اعماق تیرگی
    آنجا که خون انسانها ، پشتوانه ی طلاست
    وز جمجمه ی سر آنها مناره ها برپاست
    ناله ها برخاست
    مطلب ساده بود
    سرمایه ،‌خون می خواست
    مپرسید چرا ، گوش کنید مردم
    علتش این بود ... علتش این است
    و این نه تنها مربوط به هند و چین است
    بلکه از خانه های بی نام ، تا سفره های بی شام
    از شکستگی سر جوبه ی دار خون آلود ، تا کنج زندان
    از دیروز مرده ،‌تا امروز خونین
    تا فردای خندان
    از آسیای رمیده ، تا افریقای اسیر
    حلقه به حلقه ، شعله به شعله ، قطعه به قطعه
    زنجیر به زنجیر
    بر پا می شود توفان زندگی
    توفان زندگی ، کینه ور و خشمگین
    بر پا می شود
    پاره می کند ، زنجیر بندگی
    تا انسان ستمکش ، ب***د
    بشکافد از هم ، سینه ی تابوت
    خراب کند یکسره ، دنیای کهن را ، بر سر قبرستان
    قبرستان فقر ، قبرستان پول
    و بندگی استعمار ، بیش از این دیگر
    نکند قبول ! نکند قبول
    می لرزد آسمان ... می ترسد آسمان
    و زمان ... زمان و قلب زمان
    و تپش قلب خون آلوده ی زمان ، تندتر می شود تند ، تر دم به دم
    و روز آزادی انسان ستمکش
    نزدیکتر می شود قدم به قدم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #24
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    بر سنگ مزار

    الا ، ای رهگذر ! منگر ! چنین بیگانه بر گورم
    چه می خواهی ؟ چه می جویی ، در این کاشانه ی عورم ؟
    چه سان گویم ؟ چه سان گریم؟ حدیث قلب رنجورم ؟
    از این خوابیدن در زیر سنگ و خک و خون خوردن
    نمی دانی ! چه می دانی ، که آخر چیست منظورم
    تن من لاشه ی فقر است و من زندانی زورم
    کجا می خواستم مردن !؟ حقیقت کرد مجبورم

    چه شبها تا سحر عریان ، بسوز فقر لرزیدم
    چه ساعتها که سرگردان ، به ساز مرگ رقصیدم
    از این دوران آفت زا ، چه آفتها که من دیدم
    سکوت زجر بود و مرگ بود و ماتم و زندان
    هر آن باری که من از شاخسار زندگی چیدم
    فتادم در شب ظلمت ، به قعر خک ، پوسیدم
    ز بسکه با لب مخنت ،‌زمین فقر بوسیدم
    کنون کز خاک فکم پر گشته این صد پاره دامانم
    چه می پرسی که چون مردم ؟ چه سان پاشیده شد جانم ؟
    چرا بیهوده این افسانه های کهنه بر خوانم ؟
    ببین پایان کارم را و بستان دادم از دهرم
    که خون دیده ، آبم کرد و خاک مرده ها ، نانم

    همان دهری که بایستی بسندان کوفت دندانم
    به جرم اینکه انسان بودم و می گفتم : انسانم 1919 371371

    ستم خونم بنوشید و بکوبیدم به بد مستی
    وجودم حرف بیجایی شد اندر مکتب هستی
    شکست و خرد شد ، افسانه شد ، روز به صد پستی
    کنون ... ای رهگذر ! در قلب این سرمای سر گردان
    به جای گریه : بر قبرم ، بکش با خون دل دستی
    که تنها قسمتش زنجیر بود ، از عالم هستی

    نه غمخواری ، نه دلداری ، نه کس بودم در این دنیا
    در عمق سینه ی زحمت ، نفس بودم در این دنیا
    همه بازیچه ی پول و هوس بودم در این دنیا
    پر و پا بسته مرغی در قفس بودم در این دنیا
    به شب های سکوت کاروان تیره بختیها
    سرا پا نغمه ی عصیان ، جرس بودم در این دنیا
    به فرمان حقیقت رفتم اندر قبر ، با شادی
    که تا بیرون کشم از قعر ظلمت نعش آزادی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #25
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    نــــــــاز...

    گفتم که ای غزال ! چرا ناز می کنی ؟
    هر دم نوای مختلفی ساز می کنی ؟
    گفتا : به درب خانه ات از کس نکوفت مشت
    روی سکوت محض تو در باز می کنی ؟؟؟

    __________________

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #26
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    اشک عجز : قاتل عشق

    آمد ، به طعنه کرد سلامی و گفت : مرد
    گفتم : که ؟ گفت : آنکه دلت را به من سپرد
    وانگه گشود سینه و دیدم که اشک عجز
    تابوت عشق من ، به کف نور ، می سپرد !!

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #27
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    شکوه ی ناتمام

    ای آسمان ! باور مکن ، کاین پیکره محزون منم
    من نیستم ! من نیستم
    رفت عمر من ، از دست من
    این عمر مست و پست من
    یک عمر با بخت بدش بگریستم ، بگریستم
    لیک عمر پای اندرگلم
    باری نپرسید از دلم
    من چیستم ؟ من کیستم؟

    ________________

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #28
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    زبان سکوت

    یک ساعت تمام ، بدون آنکه یک کلام حرف بزنم به رویش نگاه کردم
    فریاد کشید : آخر خفه شدم ! چرا حرف نمی زنی ؟
    گفتم : نشنیدی ؟ .... برو....!!

    __________________

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #29
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    پریشانی

    از بس کف دست بر جبین کوبیدم
    تا بگذر ازسرم ، پریشانی من
    نقش کف دست من! محو شد ، ریخت به هم
    شد چین و *** ، به روی پیشانی من....!!

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #30
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    شیشه و سنگ

    او مظهر عشق بود و من مظهر ننگ
    وقتی که فشردمش به آغوشم تنگ
    لرزید دلش ، شکست و نالید که : آخ ....
    ای شیشه چه می کنی تو در بستر سنگ ؟

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 3 از 16 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/