صفحه 3 از 46 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 455

موضوع: گزیده اشعار سنایی

  1. #21
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را

    باز بر خورشید پوش آن جوشن شمشاد را


    باز چون شاگرد مومن در پس تخته نشان

    آن نکو دیدار شوخ کافر استاد را


    ناز چون یاقوت گردان خاصگان عشق را

    در میان بحر حیرت لولو فریاد را


    خویشتن بینان ز حسنت لافگاهی ساختند

    هین ببند از غمزه درها کوی عشق آباد را


    هر چه بیدادست بر ما ریز کاندر کوی داد

    ما به جان پذرفته‌ایم از زلف تو بیداد را


    گیرم از راه وفا و بندگی یک سو شویم

    چون کنیم ای جان بگو این عشق مادرزاد را


    زین توانگر پیشگان چیزی نیفزاید ترا

    کز هوس بردند بر سقف فلک بنیاد را


    قدر تو درویش داند ز آنکه او بیند مقیم

    همچو کرکس در هوا هفتاد در هفتاد را


    خوش کن از یک بوسهٔ شیرین‌تر از آب حیات

    چو دل و جان سنایی طبع فرخ‌زاد را

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #22
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    باز تابی در ده آن زلفین عالم سوز را

    باز آبی بر زن آن روی جهان افروز را


    باز بر عشاق صوفی طبع صافی جان گمار

    آن دو صف جادوی شوخ دلبر جان دوز را


    باز بیرون تاز در میدان عقل و عافیت

    آن سیه پوشان کفر انگیز ایمان‌سوز را


    سر برآوردند مشتی گوشه گشته چون کمان

    باز در کار آر نوک ناوک کین توز را


    روزها چون عمر بد خواه تو کوتاهی گرفت

    پاره‌ای از زلف کم کن مایه‌ای ده روز را


    آینه بر گیر و بنگر گر تماشا بایدت

    در میان روی نرگس بوستان افروز را


    لب ز هم بردار یک دم تا هم اندر تیر ماه

    آسمان در پیشت اندر جل کشد نوروز را


    نوگرفتان را ببوسی بسته گردان بهر آنک

    دانه دادن شرط باشد مرغ نو آموز را


    بر شکن دام سنایی ز آن دو تا بادام از آنک

    دام را بادام تو چون سنگ باشد گوز را

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #23
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    می ده ای ساقی که می به درد عشق آمیز را

    زنده کن در می پرستی سنت پرویز را


    مایه ده از بوی باده باد عنبربیز را

    در کف ما رادی آموز ابر گوهر بیز را


    ای خم اندر خم شکسته زلف جان آمیز را

    بر شکن بر هم چو زلفت توبه و پرهیز را


    چنگ وار آهنگ برکش راه مست انگیز را

    راه مست انگیز بر زن مست بیگه خیز را

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #24
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    جاودان خدمت کنند آن چشم سحر آمیز را

    زنگیان سجده برند آن زلف جان آویز را


    توبه و پرهیز کردم ننگرم زین بیش من

    زلف جان آویز را یا چشم رنگ آمیز را


    گر لب شیرین آن بت بر لب شیرین بدی

    جان مانی سجده کردی صورت پرویز را


    با چنان زلف و چنان چشم دلاویز ای عجب

    جای کی ماند درین دل توبه و پرهیز را


    جان ما می را و قالب خاک را و دل ترا

    وین سر طناز پر وسواس تیغ تیز را


    شربت وصل تو ماند نوبهار تازه را

    ضربت هجر تو ماند ذوالفقار تیز را


    گر شب وصلت نماید مر شب معراج را

    نیک ماند روز هجرت روز رستاخیز را


    اهل دعوی را مسلم باد جنات النعیم

    رطل می‌باید دمادم مست بیگه خیز را


    آتش عشق سنایی تیز کن ای ساقیا

    در دهیدش آب انگور نشاط‌انگیز را

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  9. #25
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    انعم‌الله صباح ای پسرا

    وقت صبح آمده راح ای پسرا


    با می و ماه و خرابات بهار

    خام خامست صلاح ای پسرا


    با تو در صدر نشستیم هلا

    در ده آواز مباح ای پسرا


    خام ما خام تو و پختهٔ تست

    تو ز می دار صراح ای پسرا


    عاقبت خانه به زلف تو گذاشت

    صورت فخر و فلاح ای پسرا


    چشم بیمار تو ما را ببرید

    ز صحیح و ز صحاح ای پسرا


    از پی عارض چون صبح ترا

    به نکورویی و راح ای پسرا


    همه تسبیح سنایی این است

    کانعم الله صباح ای پسرا

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  11. #26
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ساقیا می ده که جز می نشکند پرهیز را

    تا زمانی کم کنم این زهد رنگ آمیز را


    ملکت آل بنی آدم ندارد قیمتی

    خاک ره باید شمردن دولت پرویز را


    دین زردشتی و آیین قلندر چند چند

    توشه باید ساختن مر راه جان آویز را


    هر چه اسبابست آتش در زن و خرم نشین

    بدرهٔ ناداشتی به روز رستاخیز را


    زاهدان و مصلحان مر نزهت فردوس را

    وین گروه لاابالی جان عشق‌انگیز را


    ساقیا زنجیر مشکین را ز مه بردار زود

    بر رخ زردم نه آن یاقوت شکر ریز را

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  12. کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  13. #27
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    در ده پسرا می مروق را

    یاران موافق موفق را


    زان می که چو آه عاشقان از تف

    انگشت کند بر آب زورق را


    زان می که کند ز شعله پر آتش

    این گنبد خانهٔ معلق را


    هین خیز و ز عکس باده گلگون کن

    این اسب سوار خوار ابلق را


    در زیر لگد بکوب چون مردان

    این طارم زرق پوش ازرق را


    گه ساقی باش و گه حریفی کن

    ترتیب فروگذار و رونق را


    یک دم خوش باش تا چه خواهی کرد

    این زهد مزور مزیق را


    یک ره به دو باده دست کوته کن

    این عقل دراز قد احمق را


    بنمای به زیرکان دیوانه

    از مصحف باطل آیت حق را


    بر لاله مزن ز چشم سنبل را

    بر پسته منه ز ناز فندق را


    بیرون شو ازین دو رنگ و این ساعت

    همرنگ حریر کن ستبرق را


    مشکن به طمع مرا تو ای ممسک

    چونان که جریر مر فرزدق را


    گر طمع میان تهی سه حرف آمد

    چار است میان تهی مطوق را


    در تختهٔ اول ار بنوشتی

    بی شکل حروف علم مطلق را


    کم زان باری که در دوم تخته

    چون نسخ کنی خط محقق را


    در موضع خوشدلان و مشتاقان

    موضوع فروگذار و مشتق را


    شعر تر مطلق سنایی خوان

    آتش در زن حدیث مغلق را

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  14. #28
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    چند رنجانی نگارا این دل مشتاق را

    یا سلامت خود مسلم نیست مر عشاق را


    هر کرا با عشق خوبان اتفاق آمد پدید

    مشتری گردد همیشه محنت مخراق را


    زآنکه چون سلطان عشق اندر دل ماوا گرفت

    محو گرداند ز مردم عادت و اخلاق را


    هر که بی اوصاف شد از عشق آن بت برخورد

    کان صنم طاقست اندر حسن و خواهد طاق را


    ذره‌ای از حسن او در مصر اگر پیدا شدی

    دل ربودی یوسف یعقوب بن اسحاق را


    گر سر مژگان زند بر هم به عمدا آن نگار

    پیکران بی جان کند مر دیلم و قفچاق را


    هر که روی او بدید از جان و دل درویش شد

    زر سگالی کس ندید آن شهرهٔ آفاق را

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  15. #29
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    مرد بی حاصل نیابد یار با تحصیل را

    جان ابراهیم باید عشق اسماعیل را


    گر هزاران جان لبش را هدیه آرم گویدم

    نزد عیسا تحفه چون آری همی انجیل را


    زلف چون پرچین کند خواری نماید مشک را

    غمزه چون بر هم زند قیمت فزاید نیل را


    چون وصال یار نبود گو دل و جانم مباش

    چون شه و فرزین نباشد خاک بر سر فیل را


    از دو چشمش تیز گردد ساحری ابلیس را

    وز لبانش کند گردد تیغ عزراییل را


    گر چه زمزم را پدید آورد هم نامش به پای

    او به مویی هم روان کرد از دو چشمم نیل را


    جان و دل کردم فدای خاکپایش بهر آنک

    از برای کعبه چاکر بود باید میل را


    آب خورشید و مه اکنون برده شد کو بر فروخت

    در خم زلف از برای عاشقان قندیل را


    ای سنایی گر هوای خوبرویان می‌کنی

    از نخستت ساخت باید دبه و زنبیل را

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  16. #30
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ساقیا دل شد پر از تیمار پر کن جام را

    بر کف ما نه سه باده گردش اجرام را


    تا زمانی بی زمانه جام می بر کف نهیم

    بشکنیم اندر زمانه گردش ایام را


    جان و دل در جام کن تا جان به جام اندر نهیم

    همچو خون دل نهاده ای پسر صد جام را


    دام کن بر طرف بام از حلقه‌های زلف خویش

    چون که جان در جام کردی تنگ در کش جام را


    کاش کیکاووس پر کن زان سهیل شامیان

    زیر خط حکم درکش ملک زال و سام را


    چرخ بی آرام را اندر جهان آرام نیست

    بند کن در می پرستی چرخ بی آرام را

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 3 از 46 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/