صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 64

موضوع: چقدر هوایم بوی تورا میدهد....

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    غرض این بود که تکرار کنم غم ها را
    با غزل فاش کنم بیشترین کم ها را
    با غزل اشک بریزم بنویسم شادم
    و به تصویر کشم چهره آدم ها را
    غرض این بود که با گریه غزل وار شوم
    در خودم دم به دم از آینه تکرار شوم
    یا گدایی بکنم بر در هر خانه و یا
    تکه نانی بر سر سفره افطار شوم
    غرض این بود غزل باشد و صد خاطره
    تا بگویم غم عشق تو چه ها با من کرد
    ولی افسوس که این شعر به هم ریخته ام
    نه غزل شد نه رباعی نه دو بیتی و نه فرد



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #2
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    خداحافظ مگو بامن مرو ای روح از جانم

    در این دنیای عاشق کش تو هستی جان وجانانم

    نهال خاطراتم را به دیده آب می دادم

    گل یاد تو می روئید در رویای گلدانم

    وگاهی بغض می کردم ز چشمم ژاله می بارید

    زمان آبستن غم بود از پاییز چشمانم

    پس ازتو آسمان بر دوش من آوار می گردد

    ومی گیرم زاندوهت سرم را در گریبانت

    بیا وبر دل سردم بیفشان نور عشقت را

    که من بی روی تو هرگز در این وادی نمی مانم

    ببین تندیس عشقم را که از فرجام می لرزد

    نگیری گر تو دستم را زهم پاشیده می مانم

    بمان با دست سرشارت غبار آینه بزدا

    که ابر شوق چشمم را به پای تو ببارانم

    تمنایم همه اینست ای تصویر رویایی

    برای خواهش اشکم بمان در قاب چشمانم.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #3
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    ای قوسِ لبت ، قوسِ قزح را زده طعنه
    هرمِ بدنت بر تب ِ صحرا زده طعنه
    ابریشم ِ دستان ِبه دستم نرسیده ات
    بر بال و پرِ ِ دسته ء قوها زده طعنه
    شب گمشده در پیچ و خم ِ گیس ِ بلندت
    هر تار ِتو بر صد شب یلدا زده طعنه
    لب باز کن ای آنکه لبت با دمِ گرمش
    عمری به دمِ گرم ِمسیحا زده طعنه
    گیسوت طناب است و تنت چوبه ء دار است
    این شیوه حکومت به مغولها زده طعنه
    از آب وفای تو فلک هم نچشیده
    کی غیر تو اینگونه به دنیا زده طعنه ؟



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #4
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    بیا
    دستمو بگیر ...
    می بینی روی ابرهاییم ...
    از سردی دستام نترس ... دارن به گرمای دستات عادت می کنن ...



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #5
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    چه صبورانه به دوش کشیدی
    بار سنگین غمی را که ناتوان از به دوش کشیدنش
    در راه مانده بودم
    چه مهربانانه دستم را گرفتی انسان که پای رفتنم نبود
    و چه زیبا لبخند را
    برگستره زندگی من بخشیدی
    باشد
    ای تار و پود زندگی خیالی ام
    قدم در این راه با جان گذاشتم
    ماندنم با تو جان میگیرد
    و تو خرابه دنیایم را دوباره میسازی
    مرا باز پس گیر از مرگ
    از رفتن
    و از نبودن



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #6
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    تو چون خورشیدی
    هر روز می ای
    میمانی
    میسوزی و هر غروب
    میروی و من افتابگردانی را میمانم
    که صبح با طلوعی دوباره
    رو به سوی خورشید
    گرماومحبت را از ان بهره میگیرد
    وبا غروب خورشید
    باز سر فرو د
    میاورد و
    به پیله تنهای خویش
    به امید فردایی دیگر
    و طلوعی دوباره
    فرو میرود



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #7
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    گفت شیفته باران شو ،
    وقتی بی‌تابی ، می بارد و خیست می‌کند
    شیفته باران که شدم ، باران بارید اما
    هرگز خیسم نکرد
    شاید هنوز تا سپیده‌دمان شیفتگی راستین هزار فرسنگ فاصله است

    گفت دلداده مهتاب باش ،
    شبان گم شده اضطراب در کوچه‌های تاریکت را ،
    روشن و پیدا می‌کند
    دلداده مهتاب که شدم ، شب‌های تاریکم عادت کرد به خلوت راه‌های بی چراغ و
    هرگز پیدا نشد
    شاید هنوز تا سپیده‌دمان دلدادگی راستین هزار فرسنگ فاصله است

    گفت دلت خوش باشد به ستاره‌های روشنی که
    می‌کشاندت تا اهتزاز وارستگی
    دلخوش ستاره که شدم ، دور شد در آشوب پریشانی آسمان
    شاید هنوز تا سپیده‌دمان دلخوشی جاویدان هزار فرسنگ فاصله است

    گفت بی‌‌تاب خورشید شو ،
    گرمت می‌کند میان انجماد یاس و پوچی
    بی‌تاب آفتاب که شدم ، سوزاند چشمانم را و
    از نور گریزانم کرد
    شاید هنوز تا سپیده‌دمان بی‌تابی راستین هزار فرسنگ فاصله است

    گفت آسوده بخواب به انتظار دیدن رویای شبنم و گلبرگ
    منتظر خواب که شدم بیگانه شد خواب، با چشمان خسته‌ام
    شاید هنوز تا سپیده‌دمان آسودگی هزار فرسنگ فاصله است
    اما تو ای سپیده صبح
    به هنگامه میلادم دستی برآور
    بگذار نامم مشوش هراس از پیروزی تاریکی نباشد

    به هنگامه آغازم دستی برآور
    بگذار نه شیفته باران باشم ، نه مهتاب ، نه ابر ، نه شب و نه ستاره

    به هنگامه آمدنم دستی برآور
    بگذار طلوع دروغین شب بیچاره ای نباشم ، در انتظار نافرجام روشنی

    خدا را
    به هنگامه میلادم دستی برآور
    بگذار فاصله بیهوده ای نماند تا سپیده دمان بی‌ادعای سترگ

    آی با توام ای سپیده راستین صبح
    تاریکی دیگر بس است
    طلوعی جاودانه کن



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #8
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    احساساتم درد می کند ... افکارم ورم کرده اند ...
    انگار هر روز کسی
    چاقویی تیز را تا دسته در من فرو می کند ...
    و من سگ جان تر از آنم که بمیرم ...
    دلم
    چینی بند زده ایست ...
    که هر روز می شکند و خردتر می شود ...
    باشد که پودر شود ...
    هر حرکتی که می کنم
    اشتباه است!
    انگار روی شیشه خرده راه می روم...
    می خواهم شخصیتم را بشویم! چیزی نمی یابم...
    انگار محو شده ام ... !
    دلم تنگ است
    دلم برای خنده هایم تنگ شده!!!
    امروز لبانم به خطی صاف تبدیل شده
    اگر بخواهم خنده را به آن بنشانم
    باید کنار لب هایم را جر بدهم ...!
    خون می ریزد...!
    من می ریزم...!



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #9
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    چشمان تو راه عاشقی را بلد است
    دل بردن در دقایقی را بلد است
    میخندی و داغ می شود لب هایم
    لب هات ولی شقایقی را بلد است



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #10
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    بيا خط بكش بر سكوت دلم
    بيا بغض اين ابر را پاره كن
    بيا يك سفر پا به پايم بيا
    سكوت دلم را بيا چاره كن
    بيا خسته ام از شب وگريه ها
    از اين قصه تلخ وبي انتها
    بيا خط بكش برسكوت دلم
    هنوزفرصتي هست امابيا
    رها كن سكوتي رو كه بين ماست
    بيا لحظه لحظه منو تازه كن
    كه من زنده مي شم به لبخند تو
    بيا عشقو با دل اندازه كن
    بياعاشقم باش وباوربكن
    كه با توكسي غصه هامو نديد
    هنوز اول راه خوشبختيه
    بيا آخراين ترانه رسيد



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/