صورت شما همچون کتابی است که مردم میتوانند از آن چیز های عجیبی بخوانند
صورت شما همچون کتابی است که مردم میتوانند از آن چیز های عجیبی بخوانند
جا مانده است چیزی که هیچگاه دیگر هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد...
کاش میمردم و دوباره زنده میشدم و میدیدم که هیچ کس دور خانه اش دیوار نکشیده است.
چه امید بندم در این زندگانی که در نا امیدی سر آمد جوانی سرآمد جوانی و ما را نیامد پیام وفایی از این زندگانی
یادت هست میان اینهمه تنهایی تنهایت گذاشتم؟ من رفتم و تنهایی ها نیز با من آمدند!!!
پاکنویس روزها... چه فایده ای دارد؟ وقتی.... چرکنویسش را نمی توان دور ریخت......
در خیال من بمان ، اما خودت برو، آنكه در رویای من است مرا دوست دارد ، نه تو
مهم نیست چند بهار را در کنار هم زندگی کنیم.مهم این است که چند لحظه بهاری زندگی خواهیم کرد
الهی! در شگفتم از آنکه کوه را می شکافد تا به معدن جواهر دست یابد، ولی خویش را نمیکاود تا به مخزن حقائق برسد
به خدا تا اندازه ی امیدوار باش که جرات گناه کردن پیدا نکنی، و از اون تا اندازه ی بترس که از رحمت اون ناامید نشوی
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)