صفحه 2 از 9 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 82

موضوع: آثار شل سيلور استاين

  1. #11
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    مرا با عينك آفتابيم به خاك بسپاريد
    در خانه اي سرد ، بالاي خيابان ساليوان ،

    آخرين كسي كه شلوار فاق كوتها مي پوشيد ، در شرف مردن بود

    عينك افتابي به چشم داشت و به همين دليل كسي نمي توانست تشخيص بدهد

    كه او گريه مي كرد يا نه .

    همه معتادها و همه علاف ها

    و همين طور همه كافه دارها

    دور تختش جمع شده بودند .

    وصيت كرد

    تا تكليف اموالش را روشن كند

    و آخرين كلمه ها را به زبان آورد:

    گفت : ( كفش هايم را براي مادرم بفرستيد ،

    بلوزم را به جا لباسي آويزان كنيد .

    گيتارم را در ميدان واشنگتن بسوزانيد .

    براي اينكه هيچ گاه ياد نگرفتم كه آن را چگونه بنوازم .

    خانه ام را به يك آدم مستمند بدهيد

    و بگوئيد كه اجاره آن تمام و كمال پرداخت شده .

    پول ها و موادم را خودتان برداريد ،

    ولي مرا با عينك آفتابيم به خاك بسپاريد .

    مرا با عينك آفتابيم به خاك بسپاريد دوستان ،

    با عينك آفتابيم .

    گيتارم را در ميدان واشنگتن بسوزانيد

    ولي مرا با عينك آفتابيم به خاك بسپاريد .)

    گفت : ( جوجه خروس هايم را

    به كسي بدهيد كه آنها را مي خواهد .

    شعر هايم را

    به كسي بدهيد كه آنها را مي خواند.

    زير كافه برايم قبري بكنيد ،

    و آهنگ غم انگيزي پخش كنيد .

    همه را شاد و شنگول كنيد

    در لحظه اي كه مردم ،

    و مرا با عينك آفتابيم به خاك بسپاريد .

    مرا با عينك آفتابيم به خاك بسپاريد دوستان ،

    با عينك آفتابيم .

    گيتارم را در ميدان واشنگتن بسوزانيد

    ولي مرا با عينك آفتابيم به خاك بسپاريد .

    كفش هاي راحتي اش را پرت كرديم وسط خيابان ،

    بلوزش را گذاشتيم همانجا ، روي زمين .

    گيتارش را فروختيم

    در كافه گوشه خيابان

    به كسي كه مي دانست چگونه آن را بنوازد .

    موادش را دود كرديم .

    پول هايش را خرج كرديم.

    شعر هايش را دور ريختيم .

    باب ، نوارهايش را برداشت ،

    و اد ، كتابهايش را ،

    و من هم عينك آفتابي فكسني آن بدبخت را برداشتم .

    گفت : (مرا با عينك آفتابيم به خاك بسپاريد دوستان ،

    با عينك آفتابيم .

    گيتارم را در ميدان واشنگتن بسوزانيد

    ولي مرا با عينك آفتابيم به خاك بسپاريد .)

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #12
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دقيقه به رفتن
    چوبه دار برپا مي كنند ، بيرون سلولم .
    25 دقيقه وقت دارم .
    25 دقيقه ديگر در جهنم خواهم بود .
    24 دقيقه وقت دارم .
    آخرين غذاي من كمي لوبياست.
    23 دقيقه مانده است .
    هيچ كس نمي پرسد چه احساسي دارم .
    22 دقيقه مانده است .
    به فرماندار نامه نوشتم ، لعنت خدا به همه آنها .
    آه ... 21 دقيقه ديگر بايد بروم .
    به شهردار تلفن مي كنم ، رفته ناهار بخورد .
    بيست دقيقه ديگر وقت دارم .
    كلانتر مي گويد ، پسر ، مي خواهم مردنت را ببينم .
    نوزده دقيقه مانده است .
    به صورتش نگاه مي كنم و مي خندم ... به چشم هايش تف مي كنم .
    هيجده دقيقه وقت دارم .
    رئيس زندان را صدا مي زنم تا بيايد و به حرف هايم گوش بدهد.
    هفده دقيقه باقي است .
    مي گويد ، يك هفته ، نه ، سه هفته ديگر خبرم كن .
    حالا فقط شانزده دقيقه وقت داري.
    وكيلم مي گويد ، متاسفانه نتوانستم كاري برايت انجام دهم.
    م م م ... پانزده دقيقه مانده است .
    اشكالي ندارد ، اگر خيلي ناراحتي بيا جايت را با من عوض كن .
    چهارده دقيقه وقت دارم .
    پدر روحاني ميآيد تا روحم را نجات دهد ،
    در اين سيزده دقيقه باقي مانده .
    از آتش و سوختن مي گويد ، اما من حس مي كنم كه سخت سردم است .
    دوازده دقيقه ديگر وقت دارم .
    چوبه دار را آزمايش مي كنند . پشتم مي لرزد .
    يازده دقيقه وقت دارم .
    چوبه دار عالي است و كارش حرف ندارد.
    ده دقيقه ديگر وقت دارم .
    منتظرم كه عفوم كنند ... آزادم كنند .
    در اين نه دقيقه اي كه باقي مانده .
    اما اين كه فيلم سينمايي نيست ، بلكه ... خب ، به جهنم .
    هشت دقيقه ديگر وقت دارم .
    حالا از نردبان بالا مي روم تا بر سكوي اعدام قرار گيرم .
    هفت دقيقه ديگر وقت دارم .
    بهتر است حواسم جمع قدم هايم باشد و گرنه پاهايم مي شكند .
    شش دقيقه ديگر وقت دارم .
    حالا پايم روي سكوست و سرم در حلقه دار ...
    پنج دقيقه ديگر باقي است .
    يّالا عجله كنيد ، چيزي بياوريد و طناب را ببريد .
    چهار دقيقه ديگر وقت دارم .
    حالا مي توانم تپّه ها را تماشا كنم ، آسمان را ببينم .
    سه دقيقه ديگر باقي مانده .
    مردن ، مردن انسان ، به راستي نكبت بار است .
    دو دقيقه ديگر وقت دارم .
    صداي كركس ها را مي شنوم ... صداي كلاغ ها را مي شنوم .
    يك دقيقه ديگر مانده است .
    و حالا تاب مي خورم و مي ي ي ي ي روم م م م م ...

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #13
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    اگه چي بشه چي
    ديشب، وقتي خواستم بخوابم.

    چند تا «اگه چي بشه چي؟» به فكرم اومد.

    تا صبح جلوي چشمم رژه رفتن و ورجه ورجه كردن

    و همان آواز قديمي «اگه چي بشه چي» رو خوندن:

    اگه توي مدرسه درسم بد بشه چي؟

    اگه در استخرو تخته كنن چي؟

    اگه توي خيابون كتك بخورم چي؟

    اگه توي ليوانم سم باشه چي؟

    اگه يه باري شروع كنم به گريه چي؟

    اگه مريض بشم و بميرم چي؟

    اگه امتحانمو بد بدم چي؟

    اگه روي صورتم موي سبز دربياد چي؟

    اگه هيچكس منو دوست نداشته باشه چي؟

    اگه يه برق از آسمون بياد و منو بگيره چي؟

    اگه سرم شروع كنه به كوچيك شدن چي؟

    اگه باد بادبادكمو پاره كنه چي؟

    اگه جنگ بشه چي؟

    اگه مامان و بابام طلاق بگيرن چي؟

    اگه سرويسم دير برسه چي؟

    اگه دندونام صاف در نياد چي؟

    اگه شلوارم پاره بشه چي؟

    اگه هيچوقت شنا ياد نگيرم چي؟

    هر وقت كه همه چيز رو به راهه،

    نصفه شب «اگه چي بشه چي» سراغم مي آد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #14
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    اندازه غول باشم اگر
    يا قد بادام كوچولو
    وقتي چراغ خاموش بشه
    هم قد همديگه مي شيم
    پولدار بشيم مثل يه شاه
    فقير بشيم مثل گدا
    وقتي چراغ خاموش بشه
    ارزشمون يكي مي شه
    سياه و قرمز و بنفش
    نارنجي و زرد و سفيد
    وقتي چراغ خاموش بشه
    همه يه رنگ ديده مي شيم
    شايد بهتر باشه خدا
    براي درست كردن كارا
    چراغ ها رو خاموش كنه

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #15
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    من نبودم
    کسی که در خانه ات را کوبید
    من نبودم
    کسی که به تو سلام داد
    من نبودم
    کسی که سالها عاشق تو بود
    و هر کجا که می رفتی
    دنبالت می کرد
    دروغ گفتم
    من بودم!.
    من همان بودم که تو هیچ وقت نخواستی ببینی.
    با این حال
    آری!من بودم که عاشق تو بودم
    هنوز هم عاشقت هستم
    حالا این را با صدای بلند فریاد می زنم
    و تو گریه می کنی و می گویی
    "چرا این را زودتر نگفتی؟!"


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #16
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    خانه تاريك است و پرده ها كشيده اند،
    اما چراغي زير شيرواني روشن است،
    من مي دانم آن نور چيست،
    شوقيست كه بي تاب سوسو مي زند
    حتي مي توانم آنرا از بيرون ببينم
    و مي دانم كه تو آن بالايي و بيرون را نگاه مي كني!

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #17
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    خدا هركسي را كه مثل من خوب باشد، دوست دارد

    اما هر كسي را كه مثل تو بد باشد، دوست ندارد

    اما من تو را با همه بدي ات دوست دارم

    چون دلم برايت مي سوزد، وقتي مي بينم هيچ كس دوستت ندارد!

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #18
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    غم انگیزترین صحنه ای که به عمرم دیدم
    دارکوبی بودکه به درخت پلاستیکی نوک می زد.
    دارکوب نگاهی به من کرد و گفت:
    _ دوست من! درخت هم درخت های قدیم!

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #19
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ديشب، وقتي خواستم بخوابم.

    چند تا «اگه چي بشه چي؟» به فكرم اومد.

    تا صبح جلوي چشمم رژه رفتن و ورجه ورجه كردن

    و همان آواز قديمي «اگه چي بشه چي» رو خوندن:

    اگه توي مدرسه درسم بد بشه چي؟

    اگه در استخرو تخته كنن چي؟

    اگه توي خيابون كتك بخورم چي؟

    اگه توي ليوانم سم باشه چي؟

    اگه يه باري شروع كنم به گريه چي؟

    اگه مريض بشم و بميرم چي؟

    اگه امتحانمو بد بدم چي؟

    اگه روي صورتم موي سبز دربياد چي؟

    اگه هيچكس منو دوست نداشته باشه چي؟

    اگه يه برق از آسمون بياد و منو بگيره چي؟

    اگه سرم شروع كنه به كوچيك شدن چي؟

    اگه باد بادبادكمو پاره كنه چي؟

    اگه جنگ بشه چي؟

    اگه مامان و بابام طلاق بگيرن چي؟

    اگه سرويسم دير برسه چي؟

    اگه دندونام صاف در نياد چي؟

    اگه شلوارم پاره بشه چي؟

    اگه هيچوقت شنا ياد نگيرم چي؟

    هر وقت كه همه چيز رو به راهه،

    نصفه شب «اگه چي بشه چي» سراغم مي آد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #20
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    قورباغه به كانگورو گفت:
    من هم مي توانم بپرم تو هم.
    پس اگر با هم ازدواج كنيم
    بچه مان مي تواند از روي كوهها بپرد، يك فرسنگ بپرد،
    و ما مي توانيم اسمش را «قورگورو» بگذاريم.
    كانگورو گفت: «عزيزم»
    چه فكر جالبي
    من با خوشحالي با تو ازدواج مي كنم
    اما درباره قورگورو
    بهتره اسمش را بگذاريم «كانباغه»
    هر دو سر «قورگورو» و «كانباغه»
    بحث كردند و بحث كردند.
    آخرش قورباغه گفت:
    براي من نه «قورگورو» مهمه نه «كانباغه»
    اصلا من دلم نمي خواهد با تو ازدواج كنم.
    كانگورو گفت: «بهتر»
    قورباغه ديگر چيزي نگفت
    كانگورو جست زد و رفت.
    آنها هيچوقت ازدواج نكردند، بچه اي هم نداشتند
    كه بتواند از كوه ها بجهد يا يك فرسنگ بپرد.
    چه بد، چه حيف
    كه نتوانستند فقط سر يك اسم توافق كنند.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 2 از 9 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/