صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 30

موضوع: کلارا خانس

  1. #11
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    بارانى از شكوفه‏هاى گيلاسْ‏بنان
    مى‏چيند در هوا
    اين ميغ ِ درخشان را
    تا به هيأت ِ چشمانى درآيد
    كه آرزومند ِ آنيم.
    جسم ِ صدا
    كرنش‏كنان واپس مى‏نشيند
    هم در آن حال كه ما
    در سكون
    به قلمرو ِ نورى پا مى‏گذاريم
    كه به زبان ِ آذرخش سخن مى‏گويد.
    و خود در چنگال ِ فراموشى
    باقى مى‏مانيم.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #12
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    به پیش روح سرگردان
    تا شهر قدسی عشق
    سنگ‌ سوزان را لمس کن
    باشد که خزانه‌ی درون
    پذیرای انعکاس درخشش بی‌پایان باشد و
    باشد که همه‌چیز محو شود
    در دریای ناشناخته
    تا تنها همان نقطه‌ی جنون
    به جا بماند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #13
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    بوسه می‌زنم بر زمینی که پاهایت بر آن قدم برداشت
    بر رد پاهای تو
    که تنها من می‌شناسم
    لیلای شیرین
    وقتی فریاد می‌زنند که «آن دیوانه را باش!»
    من نیز فریاد می‌کشم و چون نیزه‌ داری
    غرشم از سپیده برمی‌گذرد
    از همه‌ی راه‌ها تا رؤیاهای تو
    که بازتاب سایه‌ها
    نگذاشت سینه‌ام به خواب رود
    و بیهوده دراز کشیدم
    در انتظار لب‌های شیری تاریکی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #14
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    پُرکن پیاله را ساقی!
    تا آوازی سرکنم از کیفیت حرام
    از شهرت بدنامی
    از فقدان نجابت
    نسیان کرامت
    ترک خیانت
    و تسلیم محض به عشق
    به جنون
    تمام راه‌های گمگشتگی
    در صحراهای نجد
    بی هر راه برگشت!

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #15
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    شاید که سکه در چمن گم شود
    شراب ،‌ سرکه
    میوه‌‌های وحشی زیتون
    شاید سنبل و سیب ناپدید شوند
    و بادی کافر
    نور شمع را فروبنشاند
    آینه‌ها را خاموش کند
    و شاید گندم دیگر جوانه نزدند
    جوانه‌ها نرویند
    و ماهی در آب زلال شنا نکند
    هم ‌او ، گناه هفتم نوروز است
    بی چشم‌هایش
    زمین یتیم است و
    نمی‌داند تولد دوباره‌ی کشتزارها را
    حضور سرزده‌ی گل‌ها را در آغوش‌اش
    و تنفس جاودانه‌اش را

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #16
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    و او گل‌های پریشان را چید
    و پشت پرده‌ی توری پنهان شد
    وقتی ماه
    مرهم سایه‌ها برآمد
    این کلمات را بر زبان راند :
    « شبم من!
    ریشه‌ی رنج
    لنگر انداخته در هوایی که تنفس می‌کنم
    آه ، یار روشن من
    میهمان سیاهی کهربا!
    من نیز
    در تاریکی پناه گرفتم
    و در آن زندگی می‌کنم
    تنها معمای چهار عنصر
    که گل سُرخشان نگه می‌داشت
    می‌تواند روزن نوری
    در تاریکی‌ام بگشاید »

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #17
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    شعري در باب اتحاد

    نگاهشان بر هم اوفتاد
    و هر دو فروریختند
    خاموش شد
    آواز بلبلی که نفس‌هاشان را یگانه می‌کرد
    و جنگل بر خود لرزید
    جنگل سیری ناپذیر
    مجنون را به کناری راند
    و بر رُخسار لیلی
    آب و عطر بیهوده بود
    افقی بایر
    شکوه روزانه‌‌ی گل‌های سرخ را زدود
    و بر حافظه‌ی آن‌ها مسلط شد .

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #18
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    تصوير قهرمان

    عریان به گلستان می‌رود
    مجنون
    به جان خویش رخنه می‌کند
    که از اخگرها می‌نوشد
    آن‌جا که بهشت
    تنها رخسار‌ه‌ی لیلی‌ست
    تنش واژه‌ایست برای عشق و
    عشق ، عریانی‌اش
    و حجاب مردی دیوانه و زنجیری
    آزاد و عاقل

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #19
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    به یاد آر این حکایت را کاغذ
    حکایتی که نگاهش می‌داری
    در خلوص افقت
    که تو شاهد نخستین دست‌هایش بودی
    بر خویش
    به یاد آر که بر مسیر لطیف خط
    خوش‌آمد گفتی به حلقه‌ی حروفش
    که به هم می‌رسیدند
    در امواج محبوب خطاطی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #20
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    رفتند
    به میان بوته‌ها و برگ‌ها
    سپاس پرتو خورشید را
    که در آن‌ها می‌خلید
    چون آینه‌هایی کوچک
    که نشانه‌شان‌ می‌کرد
    به دام افتاده ، ‌خموشانه می‌خندیدند
    تا نسیم به عاریه صدایی نباتی‌شان بخشید
    در چشم‌های هم نگاه می‌کردند
    و زیر لب
    کلمات بی‌معنا را نجوا می‌کردند
    نشنیدند آن‌ها
    اخطار پایان زنگ تفریح را

    مجنون انگشت اشاره‌ بر بازوی لیلی کشید

    با خود گفت :
    دستش ، ‌تکیه ‌داده به شاخه‌ها
    پرنده‌‌ای است سفید
    که هیچ‌کس را هراسان نمی‌کند .

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/