صفحه 179 از 208 نخستنخست ... 79129169175176177178179180181182183189 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,781 تا 1,790 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #1781
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 105

    تاريخ: 20/4/66

    انتصاب حجت الاسلام محمد رضا ناصرى يزدى به امامت جمعه شهر كرد

    بسمه تعالى

    جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ محمد رضا ناصرى يزدى دامت افاضاته

    بر حسب درخواست اهالى محترم شهركرد ايدهم الله تعالى، بدين وسيله جناب عالى را به سمت امام جمعه شهركرد منصوب مى‏نمايم كه انشاءالله تعالى ضمن برگزارى اين فريضه الهى، مردم را نسبت به وظايف خطير و حساسى كه در رابطه با اسلام عزيز و انقلاب خونبار ملت شريف ايران دارند آشنا ساخته و از تفرقه و اختلاف كه مهمترين عامل نفوذ دشمنان مى‏باشد، بر حذر داريد. ضمناً جناب عالى از طرف اين جانب نمايندگى داريد در آن استان در مورد اخذ وجوه شرعيه و رسيدگى به امور مذهبى و حل مشكلات دينى مردم، كه اميد است با همكارى علماء اعلام و اهالى محترم محل بتوانيد وظايف محوله را به نحو احسن انجام دهيد.

    والسلام عليكم و رحمةالله

    روح‏الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  2. #1782
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 106

    تاريخ: 5/5/66

    ديدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

    هم وحدت را حفظ كنيد و هم اخلاص را

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من چند كلمه دعا مى‏كنم به شما، من هميشه دعاگوى شماها هستم. از خداى تبارك و تعالى مسالت مى‏كنم كه شما را در كارهايتان موفق كند و اسلام را به دست شما، به دست دوستان شما، به دست رفقاى شما، به دست همه قواى مسلحه، اسلام را /پيشبرد كند/ پيش ببرد و كفر را ساقط كند. البته مى‏دانيد كه زمينه سقوط كفر را خدا دارد فراهم مى‏كند و از ما نيست اين چيزها، شما هم بايد اين را از خودتان ندانيد. اين خداى تبارك و تعالى است كه به شما قدرت داده است و خداى تبارك و تعالى است كه شما را همت داده است و هر تيرى كه رها مى‏كنيد، با دست شما خداى تبارك و تعالى كار را انجام مى‏دهد چنانچه تا حالا تجربه كرديد.

    من دعاى شما، دعاى به همه شما را بر خودم لازم مى‏دانم و از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه شما را موفق كند و از شما تشكر مى‏كنم كه مشغول خدمت به اسلام هستيد و تقاضا دارم كه وحدت خودتان را حفظ كنيد و اخلاص‏تان را، هم وحدت را حفظ كنيد و هم اخلاص را، هم خودتان را چيزى ندانيد و هم قدرت خداى تبارك به دست شما انشاءالله اجرا بشود و شرط اين است كه همه با هم، تمام قوا با هم باشيد و اميدوارم كه خداوند به همه شما سلامت، صحت و توفيق و پيروزى عنايت كند.

    والسلام عليكم و رحمةالله

    
    previos page menu page next page
    

  3. #1783
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 126

    نجات دهيم. البته تا پياده كردن تمامى احكام و مقررات اسلامى و عمل كامل در همه سطوح جامعه راه زيادى در پيش داريم ولى به يارى خداوند همچنان به تلاش و كوشش خود ادامه مى‏دهيم و در عمل به همه غرب زدگان و شرق زدگان و خودباختگانى كه از مطرح كردن شعار اسلام و اعتماد به قرآن كريم واهمه داشته‏اند، نشان مى‏دهيم كه چگونه مى‏توان جامعه را از سرچشمه‏هاى معرفت كتاب خدا و هدايت اسلام عزيز سيراب نمود، كه بحمدالله همه اينها از بركات و ورود علما در مسائل سياسى و استنباط احكام در مسائل مستحدثه بوده است، كه روحانيت كشور ايران فقط به خطابه و وعظ و ذكر مسائل روزمره اكتفا ننموده است و با دخالت در مهمترين مسائل سياسى كشور خود و جهان توانسته است قدرت مديريت روحانيت اسلام را به نمايش بگذارد و اتمام حجتى براى همه قائلين به سكوت و سازشكاران بى‏تعهد و علم‏فروشان بى‏عمل باشد و تعجب است كه چگونه بسيارى از علما و روحانيون كشورها و بلاد اسلامى از نقش عظيم و رسالت الهى و تاريخى خود در اين عصرى كه بشريت تشنه معنويت و احكام نورانى اسلام است غافلند و عطش ملت‏ها را درك نمى‏كنند، از التهاب و گرايش جوامع بشرى به ارزش‏هاى وحى بى‏خبرند و قدرت و نفوذ معنوى خود را دست كم گرفته‏اند، كه در همين شرايط پر زرق و برق حاكميت علوم و تمدن مادى بر نسل معاصر، علما و خطبا و ائمه جمعه بلاد و روشنفكران اسلامى با وحدت و انسجام و احساس مسؤوليت و عمل به وظيفه سنگين هدايت و رهبرى مردم، مى‏توانند دنيا را در قبضه نفوذ و حاكميت قرآن درآورند و جلوى اين همه فساد و استثمار و حقارت مسلمين را بگيرند و از لانه كردن شياطين كوچك و بزرگ و خصوصاً آمريكا در ممالك اسلامى جلوگيرى كنند و به جاى نوشتن و گفتن لاطائلات و كلمات تفرقه انگيز و مدح و ثناى سلاطين جور و بدبين كردن مستضعفان به مسائل اسلام و ايجاد نفاق در صفوف مسلمين به تحقيق و نشر احكام نورانى اسلام همت بگمارند و با استفاده از اين درياى بيكران ملت‏هاى اسلامى، هم عزت خود را و هم اعتبار امت محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - را پايدار نمايند.

    آيا براى علماى كشورهاى اسلامى ننگ‏آور نيست كه با داشتن قرآن كريم و احكام نورانى اسلام و سنت پيامبر - صلى الله عليه و آله و سلم - و ائمه معصومين - عليهم السلام - احكام و مقررات كفر در ممالك اسلامى تحت نفوذ آنان پياده شود و تصميمات ديكته شده صاحبان زر و زور و تزوير و مخالفان واقعى اسلام اجرا گردد و سياست گذاران كرملين با واشنگتن دستورالعمل براى ممالك اسلامى صادر كنند؟ علماى بلاد و كشورهاى اسلامى بايد راجع به حل مشكلات و معضلات مسملين و خروج آنان از سيطره قدرت حكومت‏هاى جور با يكديگر به بحث و مشورت و تبادل نظر بپردازند و براى حفظ منافع مسلمين سينه‏ها را سپر كنند و جلوى تهاجم فرهنگ‏هاى مبتذل شرق و غرب را كه به نابودى نسل و حرث ملت‏ها منتهى شده است را بگيرند، و به مردم كشورهاى خود آثار سوء و نتايج خودباختگى در مقابل زرق و برق غرب و شرق را بازگو نمايند و به مردم و به دولت‏ها خطر استعمار نو و شيطنت ابرقدرت‏ها كه جنگ و مسلمان كشى در جهان به راه انداخته‏اند، گوشزد كنند.

    صحيفه نور ج 20 صفحه 127

    من مجدداً تاكيد مى‏كنم كه دنيا امروز تشنه حقايق و احكام نورانى اسلام است و حجت الهى بر همه علما و روحانيون تمام گرديده است، چرا كه وقتى جوانان كشورهاى اسلامى براى دفاع از مقدسات دينى خود تا سرحد شهادت پيش رفته‏اند و براى بيرون كردن متجاوزان، خود را به درياى حوادث و بلازده‏اند و زندان‏ها و شكنجه‏ها را به جان خريده‏اند و همچون مسلمانان شجاع و مبارز و عزيزان حزب‏الله لبنان و ساير كشورها مقاومت كرده‏اند و به جهاد عليه متجاوزان برخاسته‏اند، چه حجتى بالاتر از اين و چه بهانه‏اى براى سكوت و مماشات و در خانه نشستن و تقيه كردن‏هاى بى‏مورد مانده است؟

    علما و روحانيت متعهد اسلام اگر دير عمل كنند، كار از كارگذرد. البته ما درد تنهايى بعض از علما و متعهدينى كه در شهرها و كشورهايشان در محاصره سرنيزه‏ها و فشار تهديدها و حكم‏هاى نامشروع علماى سوء و دربارى گرفتار آمده‏اند احساس مى‏كنيم ولى به همه اين عزيزان كه در فشار جباران مى‏باشند، موعظه خدا را يادآور مى‏شويم كه ان تقوموالله مثنى و فرادى ثم تتفكرواً براى خدا قيام كنيد و از تنهايى و غربت نهراسيد، مساجد بهترين سنگرها و جمعه و جماعات مناسب‏ترين ميدان تشكل و بيان مصالح مسلمين مى‏باشند. امروز دولت‏ها و سرسپردگان ابرقدرت‏ها اگر چه به جنگ جدى با مسلمانان برخاسته‏اند و همچون دولت هند ملسمانان بى‏گناه و بى‏پناه و آزاده را قتل عام مى‏كنند ولى هرگز جرات و قدرت تعطيل مساجد و معابد مسلمين را براى هميشه ندارند و نور عشق و معرفت ميليون مسلمان را نمى‏توانند خاموش كنند. در عين حال اگر آنان مساجد و محافل مذهبى و سياسى علماى اسلام را به تعطيلى بكشانند و حتى علماى اسلام را در ملاء عام بدار كشند، خود دليل مظلوميت اسلام و موجب توجه بيشتر مسلمانان به روحانيت و پيروى از آنان مى‏شود. مگر نه اين است كه خداوند از علما پيمان گرفته است كه در برابر ستم ستمكاران و ظلم جنايت پيشگان ساكت و آرام نمانند؟ مگر نه اين است كه علما حجت پيامبران و معصومين بر زمين هستند؟ پس بايد علما و روشنفكران و محققان به داد اسلام برسند و اسلام را از غربتى كه دامنگيرش شده است نجات دهند و بيش از اين ذلت و حقارت را تحمل نكنند و بت سيادت تحميلى جهانخواران را بشكنند و با بصيرت و سياست چهره منور و پر اقتدار خود را آشكار سازند و در اين راستا، دو چهره‏ها و روحانى‏نمايان و دين به دنيافروشان و قيل و قال كنندگان را از خود و از كسوت خود برانند و اجازه ندهند كه علماى سوء و تملق گويان ظلمه و ستمگران، خود را به جاى پيشوايان و رهبران معنوى امت‏هاى اسلامى بر مردم تحميل كنند و از منزلت و موقعيت معنوى علماى اسلام سوء استفاده كنند. روحانيون متعهد اسلام بايد از خطر عظيمى كه از ناحيه علماى مزور و سوء و آخوندهاى دربارى متوجه جوامع اسلامى شده است سخن بگويند، چرا كه اين بى‏خبران هستند كه حكومت جابران و ظلم سران وابسته را توجيه و مظلومين را از استيفاى حقوق حقه خود منع و در مواقع لزوم به تفسيق و كفر مبارزان و آزاديخواهان

    صحيفه نور ج 20 صفحه 128

    در راه خدا حكم مى‏دهند، كه خداوند همه ملت‏هاى اسلامى را از شرور و ظلمت اين نااهلان و دين فروشان نجات دهد.

    و يكى از مسائل بسيار مهمى كه به عهده علما و فقها و روحانيت است، مقابله جدى با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادى شرق و غرب و مبارزه با سياست‏هاى اقتصاد سرمايه‏دارى و اشتراكى در جامعه است، هر چند كه اين بليه دامنگير همه ملت‏هاى جهان گرديده است و عملاً بردگى جديدى بر همه ملت‏ها تحميل شده و اكثريت جوامع بشرى در زندگى روزمره خود به اربابان زر و زور پيوند خورده‏اند و حق تصميم‏گيرى در مسائل اقتصاد جهان از آنان سلب شده است و على رغم منابع سرشار طبيعت و سرزمين‏هاى حاصلخيز جهان و آب‏ها و درياها و جنگل‏ها و ذخاير، به فقر و درماندگى گرفتار آمده‏اند و كمونيست‏ها و زراندوزان و سرمايه‏داران با ايجاد روابط گرم با جهانخواران، حق حيات و ابتكار عمل را از عامه مردم سلب كرده‏اند و با ايجاد مراكز انحصارى و چندمليتى، عملاً نبض اقتصاد جهان را در دست گرفته و همه راه‏هاى صدور و استخراج و توزيع و عرضه و تقاضا و حتى نرخ‏گذارى و بانكدارى را به خود منتهى نموده‏اند و با القاى تفكرات و تحقيقات خودساخته، به توده‏هاى محروم باورانده‏اند كه بايد تحت نفوذ ما زندگى كرده والا راهى براى ادامه حيات پابرهنه‏ها، جز به تن دادن به فقر باقى نمانده است و اين مقتضاى خلقت و جامعه انسانى است كه اكثريت قريب به اتفاق گرسنگان در حسرت يك لقمه نان بسوزند و بميرند و گروهى اندك هم از پرخورى و اسراف و تعيش جانشان به لب آيد. به هر حال اين مصيبتى است كه جهانخواران بر بشريت تحميل كرده‏اند و كشورهاى اسلامى به واسطه ضعف مديريت‏ها و وابستگى، به وضعيتى اسف بار گرفتار شده‏اند كه اين به عهده علماى اسلام و محققين و كارشناسان اسلامى است كه براى جايگزين كردن سيستم ناصحيح اقتصاد حاكم بر جهان اسلام، طرح و برنامه‏هاى سازنده و در برگيرنده منافع محرومين و پابرهنه‏ها را ارائه دهند و جهان مستضعفين و مسلمين را از تنگنا و فقر معيشت به درآورند. البته پياده كردن مقاصد اسلام در جهان و خصوصاً برنامه‏هاى اقتصادى آن و مقابله با اقتصاد بيمار سرمايه‏دارى غرب و اشتراكى شرق، بدون حاكميت همه جانبه اسلام ميسر نيست و ريشه‏كن شدن آثار سوء و مخرب آن چه بسا بعد از استقرار نظام عدل و حكومت اسلامى همچون جمهورى اسلامى ايران نيازمند به زمان باشد، ولى ارائه طرح‏ها و اصولاً تبيين جهت‏گيرى اقتصاد اسلام در راستاى حفظ منافع محرومين و گسترش مشاركت عمومى آنان و مبارزه اسلام با زراندوزان، بزرگترين هديه و بشارت آزادى انسان از اسارت فقر و تهيدستى به شمار مى‏رود و بيان اين حقيقت كه صاحبان مال و منال در حكومت اسلام هيچ امتياز و برترى‏اى از اين جهت بر فقر اندازند و ابداً اولويتى به آنان تعلق نخواهد گرفت، مسلم راه شكوفايى و پرورش استعدادهاى خفته و سركوب شده پابرهنگان را فراهم مى‏كند. و تذكر اين مطلب كه ثروتمندان هرگز به خاطر تمكن مالى خود نبايد در حكومت و حكمرانان و اداره‏كنندگان كشور اسلامى نفوذ كنند و مال و ثروت خود را به بهانه فخرفروشى و مباهات قرار بدهند و به فقرا و مستمندان و زحمتكشان افكار و خواسته‏هاى خود را

    صحيفه نور ج 20 صفحه 129

    تحميل كنند، اين خود بزرگترين عامل تعاون و دخالت دادن مردم در امور و گرايش آنان به اخلاق كريمه و ارزش‏هاى متعالى و فرار از تملق‏گويى‏ها مى‏گردد و حتى بعض ثروتمندان را از اين كه تصور كنند كه مال و امكاناتشان دليل اعتبار آنان در پيشگاه خداست متنبه مى‏كند.

    خلاصه كلام اين كه بيان اين واقعيت كه در حكومت اسلامى بهاى بيشتر و فزون‏تر از آن كسى است كه تقوا داشته باشد، نه ثروت و مال و قدرت و همه مديران و كارگزاران و رهبران و روحانيون نظام و حكومت عدل مؤظفند كه با فقرا و مستمندان و پابرهنه‏ها بيشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند تا متمكنين و مرفهين، و در كنار مستمندان و پابرهنه‏ها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار دادن، افتخار بزرگى است كه نصيب اولياء شده و عملاً به شبهات و القائات خاتمه مى‏دهد، كه بحمدالله در جمهورى اسلامى ايران، اساس اين تفكر و بينش در حال پياده شدن است.

    و همچنين مسؤولين محترم كشور ايران على رغم محاصرات شديد اقتصادى و كمبود درآمدها، تمامى كوشش و تلاش خود را صرف فقرزدايى جامعه كرده‏اند و همه آرمان و آرزوى ملت و دولت و مسؤولين كشور ماست كه روزى فقر و تهيدستى در جامعه ما رخت بربندد و مردم عزيز و صبور و غيرتمند كشور از رفاه در زندگى مادى و معنوى برخوردار باشند. خدا نياورد آن روزى را كه سياست ما و سياست مسؤولين كشور ما پشت كردن به دفاع از محرومين و روآوردن به حمايت از سرمايه‏دارها گردد و اغنياء و ثروتمندان از اعتبار و عنايت بيشترى برخوردار بشوند. معاذالله كه اين با سيره و روش انبياء و اميرالمؤمنين و ائمه معصومين - عليهم‏السلام - سازگار نيست، دامن حرمت و پاك روحانيت از آن منزه است، تا ابد هم بايد منزه باشد و اين از افتخارات و بركات كشور و انقلاب و روحانيت ماست كه به حمايت از پابرهنگان برخاسته است و شعار دفاع از حقوق مستضعفان را زنده كرده است. از آن جا كه محروميت زدايى، عقيده و راه و رسم زندگى ماست، جهانخواران در اين مورد هم ما را آرام نگذاشته‏اند و براى ناتوان ساختن دولت و دست‏اندركاران كشور ما حلقه‏هاى محاصره را تنگ‏تر كرده‏اند و بغض و كينه و ترس و وحشت خود را در اين حركت مردمى و تاريخى تا مرز هزاران توطئه سياسى - اقتصادى ظاهر ساخته‏اند و بدون شك جهانخواران به همان ميزان كه از شهادت طلبى و ساير ارزش‏هاى ايثارگرانه ملت ما واهمه دارند، از گرايش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمايت از پابرهنگان در هراسند و مسلم هر قدر كشور ما به طرف فقرزدايى و دفاع از محرومان حركت كند، اميد جهانخواران از ما منقطع و گرايش ملت‏هاى جهان به اسلام زيادتر مى‏شود و روحانيت عزيز بايد به اين اصل توجه عميق داشته باشند و افتخار تاريخى و بيش از هزار ساله پناهگاهى محرومان را براى خود حفظ كنند و به ساير مسؤولين و مردم توصيه نمايند كه ما نبايد گرايش و توجه بى‏شائبه محرومين را به انقلاب و حمايت بى‏دريغ آنان را از اسلام فراموش كنيم و بدون جواب بگذاريم.

    البته پرواضح است كه همه اقشار كشور ما در انقلاب سهيم و شريكند و همه براى خدا و انجام

    صحيفه نور ج 20 صفحه 130

    وظيفه الهى خود وارد صحنه‏ها شده‏اند و مقصد خداست و هرگز آمال بلند و الهى خود را به مسائل مادى آلوده نمى‏كنند و با كمبودها از ميدان بدر نمى‏روند، چرا كه كسى كه براى خدا جان و مال فدا مى‏كند به خاطر شكم و دنيا از پا در نمى‏آيد، ولى وظيفه ما و همه دست‏اندركاران است كه به اين مردم خدمت كنيم و در غم و شادى و مشكلات آنان شريك باشيم كه گمان نمى‏كنم عبادتى بالاتر از خدمت به محرومين وجود داشته باشد. راستى وقتى كه پابرهنه‏ها و گودنشينان و طبقات كم درآمد جامعه ما امتحان و تقيد خود را به احكام اسلامى تا سر حد قربانى نمودن چندين عزيز و جوان و بذل همه هستى خود داده‏اند و در همه صحنه‏ها بوده‏اند - و انشاءالله خواهند بود - و سر و جان را در راه خدا مى‏دهند، چرا ما از خدمت به اين بندگان خالص حق و اين رادمردان شجاع تاريخ بشريت افتخار نكنيم! ما مجدداً مى‏گوييم كه يك موى سر اين كوخ‏نشينان و شهيد دادگان به همه كاخ و كاخ‏نشينان جهان شرف و برترى دارد.

    و آخرين نكته‏اى كه در اين جا ضمن تشكر از علماء و روحانيون و دولت خدمتگزار حامى محرومان بايد از باب تذكر عرض كنم و بر آن تأكيد نمايم، مسأله ساده زيستى و زهدگرايى علماء و روحانيت متعهد اسلام است كه من متواضعانه و به عنوان يك پدر پير از همه فرزندان و عزيزان روحانى خود مى‏خواهم كه در زمانى كه خداوند بر علما و روحانيون منت نهاده است و اداره كشور بزرگ و تبليغ رسالت انبياء را به آنان محول فرموده است، از زى روحانى خود خارج نشوند و از گرايش به تجملات و زرق و برق دنيا كه دون شأن روحانيت و اعتبار نظام جمهورى اسلامى ايران است، پرهيز كنند و بر حذر باشند كه هيچ آفت و خطرى براى روحانيت و براى دنيا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حركت در مسير دنيا نيست كه بحمدالله روحانيت متعهد اسلام امتحان زهدگرايى خود را داده است، ولى چه بسا دشمنان قسم خورده اسلام و روحانيت بعد از اين براى خدشه‏دار كردن چهره اين مشعل‏داران هدايت و نور دست به كار شوند و با كمترين سوژه‏اى به اعتبار آنان لطمه وارد آورند كه انشاءالله موفق نمى‏شوند.

    و اما زائران محترم ايرانى كه انصافاً شخصيت و شعور و رشد سياسى و اجتماعى خود را در مراسم حج سال‏هاى گذشته به نمايش گذارده‏اند و باعث حفظ آبرو و اعتبار جمهورى اسلامى ايران شده‏اند، امسال نيز علاوه بر دقت و توجه به اعمال و واجبات حج و استفاده از اين نعمت بزرگ تشرف به مكه مكرمه و مدينه منوره و زيارت خانه خدا و مرقد پاك نبى اكرم - صلى الله عليه و آله و سلم - و بقيع و تشرف به جوار تربت مطهر حضرت زهرا - سلام‏الله عليها - و ائمه معصومين - عليهم‏السلام - در راهپيمايى كوبنده برائت با هماهنگى و انسجام كامل در صفوف و شعارها و برنامه‏ها شركت نمايند و از بركات اين اجتماع مقدس عبادى - سياسى كه نشان دهنده اقتدار مسلمين و كشور عزيز و اسلامى ايران است بهره‏مند شوند و با برخوردهاى اخلاقى و سالم و سازنده در تمام مراسم حج و خصوصاً در مسير راهپيمايى با مردم ساير كشورها و يا مأمورين كشور عربستان سعودى، آنان را به ضرورت حضور در اين اجتماعات دعوت كنند و از هر گونه اعمال سليقه‏هاى شخصى و

    صحيفه نور ج 20 صفحه 131

    كارهاى خودسرانه‏اى كه خداى ناكرده موجب هتك احترام اين اجتماع عظيم شود خوددارى كنند و از درگيرى و اهانت و جدال احتراز نمايند، هر چند كه زائران محترم با آگاهى كامل نقشه‏ها و توطئه‏ها را خنثى مى‏كنند ولى چه بسا افرادى به منظور بر هم زدن شكوه و جلوه اجتماعات حج و مخدوش كردن چهره انقلاب به كارهاى بدون حساب خودسرانه دست بزنند. البته بعيد به نظر مى‏رسد كه دولت يا مأمورين عربستان كه ميزبان زائران خانه خدا و حرم پيغمبر اكرمند، از اين نمايش قدرت اسلام و مسلمين در برابر كفر و ابتكار عملى سياسى ملت ما كه به خاطر سربلندى جهان اسلام و مسلمين مى‏باشد جلوگيرى كنند. در هر حال زائران ايرانى به نقش و رسالت خود در تمامى مراحل حج توجه كنند كه تمامى اعمال و رفتار آنان با دقت مورد توجه و نظر دوستان و دشمنان انقلاب ماست، دشمنان انقلاب درصدد دست يافتن به سوژه‏اى ولو مختصر جهت تخريب قداست و اعتبار الهى مردم كشور ما مى‏باشند و دوستان و طرفداران انقلاب مشتاق آشنايى با روش و سيره و خصوصيات اين ملتى كه آوازه نام و نشانش - به يارى خداوند - در سراسر عالم طنين افكنده است، گرديده‏اند. و حج بهترين ميعادگاه معارفه ملت‏هاى اسلامى است كه مسلمانان با برادران و خواهران دينى و اسلامى خود از سراسر جهان آشنا مى‏شوند و در آن خانه‏اى كه متعلق به تمام جوامع اسلامى و پيروان ابراهيم حنيف است، گرد هم مى‏آيند و با كنار گذاردن تشخص‏ها و رنگ‏ها و مليت‏ها و نژادها به سرزمين و خانه اولين خود رجعت مى‏كنند و با مراعات اخلاق كريمه اسلامى و اجتناب از مجادلات و تجملات، صفاى اخوت اسلامى و دورنماى تشكل امت محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - را در سراسر جهان به نمايش مى‏گذارند.

    زايران محترم كشور ايران، ارزش دستاوردهاى معنوى و سياسى جمهورى اسلامى ايران را در برخورد با ساير مسلمانان بهتر درك مى‏كنند و با توجه و اطلاع از گرفتارى‏ها و مشكلاتى كه به اشكال مختلف بر ملت‏هاى اسلامى تحميل شده است، به ابعاد عظمت انقلاب و عنايات خاصه حق تعالى و توجه امام زمان - ارواحنا فداه - به اين ملت بيشتر پى مى‏برند و قدر بركات اين انقلاب را بيشتر از گذشته مى‏دانند و از كار و تلاش مسؤولين محترم و دولت خدمتگزار كه شب و روز خود را وقف خدمت نموده‏اند، مطلع مى‏گردند و از تحولى كه در جوانان و اقشار ديگر ملت به وجود آمده است و آنان را به بهشت صلابت و عفت و حيا و شرافت و آزادى و جهاد رهنمون شده‏اند، خدا را سپاس مى‏گزارند.

    خداوندا! اين نعمت‏هاى بزرگ را از ما و ملت ما نگير. خداوندا! ما را به ارزش بركات خود بيشتر آشنا فرما. خداوندا! بر بندگى ما و خلوص ما و اظهار عجز و ذلت ما در برابر خودت بيفزا. خداوندا! به ما توكل و صبر و مقاومت و رضا و توفيق جلب عنايت خود كرامت فرما و در مسير خدمت به بندگانت ما را تا مرز قربانى خود و فرزندان و هستى‏مان همراهى و مدد بنما.

    زائران محترم مبادا كه از احساس رشد و عظمت انقلاب خود در برابر مسلمانان ديگر كشورها به غرور و عجب گرفتار شوند و خداى نخواسته به اعمال و رفتار مسلمانان به ديده اهانت و تحقير

    صحيفه نور ج 20 صفحه 132

    بنگرند و از همدلى و انس با دوستان خدا در مكه مكرمه محروم شوند و از شكر اين نعم بزرگ الهى، كه تواضع در برابر مسلمانان و مستضعفان و برادران دينى است، غافل بمانند. در كنار خانه خدا و مرقد پيامبر اكرم - صلى الله عليه و آله وسلم - بيعت‏ها و پيوندهاى دوستى و ارتباط آينده را با مسلمانان محكم كنند و حديث انقلاب و لطف خدا را به آنان بازگو نمايند. و از جانب من و همه ملت ايران به همه مسلمانان اطمينان بدهيد كه جمهورى اسلامى ايران پشتيبان شما و حامى مبارزات و برنامه‏هاى اسلامى شماست و در هر سنگرى عليه متجاوزان در كنار شما ايستاده است و از حقوق گذشته و امروز و آينده شما انشاءالله دفاع خواهد كرد و به آنان بگوييد كه اقتدار و اعتبار جمهورى اسلامى ايران متعلق به همه ملت‏هاى اسلامى است و دفاع از ملت قهرمان و دلاور ايران در حقيقت دفاع از همه ملت‏هاى تحت ستم است و ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در كشورهاى اسلامى مى‏شكنيم و با صدور انقلابمان كه در حقيقت صدور انقلاب راستين و بيان احكام محمدى (ص) است، به سيطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه مى‏دهيم و به يارى خدا راه را براى ظهور منجى مصلح كل و امامت مطلق حق امام زمان - ارواحنا فداه - هموار مى‏كنيم.

    و از نكاتى كه حجاج محترم بايد به آن توجه كنند، اين كه مكه معظمه و مشاهد مشرفه آينه حوادث بزرگ نهضت انبيا و اسلام و رسالت پيامبر اكرم است، به جاى، جاى اين سرزمين محل نزول و اجلال انبياء بزرگ و جبرئيل امين و يادآور رنج‏ها و مصيبت‏هاى چندين ساله‏اى است كه پيامبر اكرم (ص) در راه اسلام و بشريت متحمل شده‏اند و حضور در اين مشاهد مشرفه و امكنه مقدسه و در نظر گرفتن شرايط سخت و طاقت فرساى بعثت پيامبر، ما را به مسؤوليت و حفظ دستاوردهاى اين نهضت و رسالت الهى بيشتر آشنا مى‏كند، كه واقعاً پيامبر اكرم - صلى الله عليه - و ائمه هدى در چه غربت‏هايى براى دين حق و امحاء باطل، استقامت و ايستادگى نموده‏اند و از تهمت‏ها و اهانت‏ها و زخم زبان‏هاى ابولهب‏ها و ابوجهل‏ها و ابوسفيان نهراسيده‏اند و در عين حال شديدترين محاصره‏هاى اقتصادى در شعب ابى طالب، به راه خود ادامه داده‏اند و تسليم نشدند و سپس با تحمل هجرت‏ها و مرارت‏ها در مسير دعوت حق و ابلاغ پيام خدا و حضور در جنگ‏هاى پياپى و نابرابر و مبارزه با هزاران توطئه و كارشكنى‏ها به هدايت و رشد همت گماشته‏اند كه دل صخره‏ها و سنگ‏ها و بيابان‏ها و كوه‏ها و كوچه‏ها و بازارهاى مكه و مدينه پر است از هنگامه پيام رسالت آنان كه اگر آنها به زبان و به سخن مى‏آمدند و از راز و رمز تحقق فاستقم كما امرت پرده برمى‏داشتند، زائران بيت‏الله الحرام در مى‏يافتند رسول خدا براى هدايت ما و بهشتى شدن مسلمانان چه كشيده‏اند و مسؤوليت پيروان او چقدر سنگين است. و ملت شهيد داده ايران اگر چه در طول دوران مبارزه و جنگ و حوادث ديگر انقلاب مظلوميت‏ها و درد و رنجهاى فراوان ديده است و جوانان و عزيزان گرانقدرى را تقديم راه خدا كرده است ولى يقيناً وسعت مظلوميت‏ها و سختى‏هايى كه بر پيشوايان ما رفته است، به مراتب بالاتر از مسائل ماست. حجاج محترم سلام خالصانه ملت عزيز و مسؤولين پرتلاش و خانواده‏هاى معظم شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودين را به پيشگاه مقدس پيامبر رحمت -

    صحيفه نور ج 20 صفحه 133

    صلى الله عليه و آله و سلم - و اهل بيت هدا - عليهم‏السلام - ابلاغ كنيد و ملتمسانه و عاجزانه از آنان تفقد و رحمت بيشتر براى اين پيروان صادق خود خواسته و پيروزى ملت ما را در جنگ بر كفر جهانى از خدا بخواهند و از اين فرصت مناسب در دعا كردن به همه مسلمانان و رفع گرفتارى‏ها استفاده كنند.

    خداوندا! اگر هيچ كس نداند تو خود مى‏دانى كه ما براى برپايى پرچم دين تو قيام كرده‏ايم و براى برپايى عدل و داد در پيروى از رسول تو در مقابل شرق و غرب ايستاده‏ايم و در پيمودن اين راه لحظه‏اى درنگ نمى‏كنيم. خداوندا! تو مى‏دانى كه فرزندان اين سرزمين در كنار پدران و مادران خود براى عزت دين تو به شهادت مى‏رسند و با لبى خندان و دلى پر از شوق و اميد به جوار رحمت بى‏انتهاى تو بال و پر مى‏كشند. خداوندا! تو مى‏دانى كه امت رسول تو در اين مملكت مواجه با همه توطئه‏هاست و ايادى شيطان در داخل و خارج او را آرام نمى‏گذارند و تلاش‏ها هر روز براى در تنگنا و مضيقه قرار دادن اين ملت در امور اقتصاد فزون‏تر مى‏شود.

    خداوندا! تو مى‏دانى مردم ما مشكلات را به جان و دل خريده‏اند و از هيچ كس غير تو ترس و بيم ندارند و تمام زجرها و دردها را تحمل مى‏كنند، همه پيروزى‏ها را از آن تو و به عنايت تو مى‏دانند، پس ما را به عنايت دوباره خود همراهى نما و دل‏هاى ملت ما را به نصر و پيروزى خود اميدوارتر ساز و رزمندگان جبهه ما را به مدد غيبى و جنود مخفى خود غالب و پيروز گردان و توان و صبر و استقامت ما را در تحمل سختى‏ها و مشكلات افزون نما و نعمت رضايت در شكست و پيروزى را به ما ارزانى فرما و دل مردم ما را كه براى دين تو شهيد، مفقود، مجروح و اسير داده‏اند و سختى هجران عزيزان را به عشق لقاء و رضاى تو تحمل كرده‏اند، شادمان فرما و همه ما را در مسير بندگى خود عاشق و درد آشنا فرما و شهيدان ما را از كوثر زلال ولايت خود و رسول اكرم - صلى الله عليه و آله و سلم - و ائمه هدى - عليهم صلوات الله - سيراب نما و انقلاب اسلامى ما را به انقلاب مصلح كل متصل فرما. انك ولى النعم.

    روح‏الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  4. #1784
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 109

    تاريخ: 6/5/66

    پيام برائت به زائرين بيت الله الحرام

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    و من يخرج من بيته مهاجراً الى الله و رسوله ثم يدركه الموت فقط وقع اجره على الله الحمدلله على الائه والصلوه والسلام على انبيائه سيما خاتمهم و افضلهم و على اوليائه و خاصه عباده سيما خاتمهم و قائمهم ارواح العالمين لمقدمه الفداء.

    قلم‏ها و زبان‏ها و گفتارها و نوشتارها عاجز است از شكر نعمت‏هاى بى‏پايانى كه نصيب عالميان شده و مى‏شود. خالقى كه با جلوه سراسر نورانى خود، عوالم غيب و شهادت و سر و علن را به نعمت وجود آراسته و به بركت برگزيدگانش به ما رسانده كه: الله نورالسموات والارض و با ظهور جميلش پرده از جمالش برافكنده كه هوالاول والاخر والظاهر والباطن و به كتب مقدس آسمانى‏اش كه از حضرت غيب بر انبيائش از صفى الله تا خليل الله و از خليل الله تا حبيب الله صلوات الله و سلامه عليهم و سلم نازل فرموده، راه وصول به كمالات و فناى در كمال مطلق را تعليم فرموده و سلوك الى الله را گوشزد كرده چون كريمه و من يخرج من بيته مهاجراًالى الله و طريق برخورد با مومنين و دوستان خود و ملحدين و مستكبرين و دشمنان خويش را آموخته: محمد رسول الله و الذين معه اشداء على الكفار رحماء بينهم . و هزاران شكر كه ما را از امت خاتم‏النبيين محمد مصطفى صلى‏الله عليه و آله و سلم قرار داد، افضل و اشرف موجودات و از پيروان قرآن مجيد، اعظم و اشرف كتب مقدسه و صورت كتبيه حضرت غيب مستجمع جميع كمالات به صورت وحدت جميعه و ضمانت حفظ و صيانت آن را از دستبرد شياطين انس و جن فرموده انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون ، قرآنى كه نه يك حرف بر آن افزوده شده و نه يك حرف كاسته. كتاب كريمى كه ما را از برخورد انبياء معظم الهى با مستكبرين جهان و جهانخواران طول تاريخ آگاه نموده و از طريقه حضرت خاتم‏الرسل صلى الله عليه و آله و سلم با مشركان و زورگويان و كفار و در رأس آنان منافقان، مطلع كرده و اين برخورد، جاويدان و براى هر عصرى و هر مصرى است.

    در اين كتاب جاويد مى‏بينيم كه فرموده قل ان كان اباوكم و ابناوكم و اخوانكم و ازواجكم و عشيرتكم و اموال اقترفتموها و تجاره تخشون كسادها و مساكن ترضونها احب اليكم من الله و رسوله و جهاد فى سبيله فتربصوا حتى ياتى الله بامره والله لا يهدى القوم الفاسقين . خطاب به مصلحت انديشان و سازشكاران و متاسفان براى شهادت جوانان و از دست رفتن مال‏ها و جان‏ها و خسارت‏هاى ديگر

    صحيفه نور ج 20 صفحه 110

    وارد شده و جالب آن كه بعد از حب خداى تعالى و رسول اكرم صلى الله عليه و آله در بين تمام احكام الهى، جهاد فى سبيل الله را ذكر فرموده و تنبه داده كه جهاد فى سبيل الله در راس تمام احكام است كه آن حافظ اصول است و تذكر داده كه در صورت قعود از جهاد، منتظر عواقب آن باشيد، از ذلت و اسارت و برباد رفتن ارزش‏هاى اسلامى و انسانى و نيز از همان چيزها كه خوف آن را داشتيد از قتل عام صغير و كبير و اسارت ازواج و عشيره. و بديهى است كه همه اينها پيامد ترك جهاد، خصوصاً جهاد دفاعى است كه ما اكنون گرفتار آن هستيم و اشاره به اين امر است آيه كريمه فليحذرالذين يخالفون عن امر ربه ان تصيبهم فتنه او يصيبهم عذاب اليم . و كدام فتنه و بليه بالاتر از آنچه دشمنان اسلام، خصوصاً در اين زمان براى برچيدن اساس اسلام و برپا كردن حكومت‏هايى مثل ستمشاهى و برگرداندن مستشاران غارتگر و بر باد رفتن حرث و نسل ملت و بر سر كشور و ملت ايران، آن آيد كه بر سر كشور عراق و ملت مظلوم آن در اين چند سال آمد.

    و حمد و شكر بى‏پايان بر ذات مقدس ربوبيت كه با تربيت‏هاى معنوى خود ملت ايران را از غرقاب فساد شتمشاهى نجات بخشيده و راه و رسم زمين مستقل در پناه بيرق شكوهمند اسلام را به آنان آموخت و امروز در جهان كشورى نيست جز ايران كه در دخالت ابرقدرت‏ها پيراسته باشد و سرنوشت خويش را خود بر اساس اسلام عزيز تعيين كند و دست به سينه اغيار زند و خداوند بر ما منت نهاده كه در سايه اين ملت زندگى مى‏كنيم. و شكر بى پايان بر عنايات حق جل و علا كه در آستان عزيمت حجاج محترم ايرانى به سوى معبد عشق و مرقد معشوق و هجرت به سوى خداى تعالى و رسول معظمش - صلى الله عليه و آله و سلم - نداى اسلام بر اقصا بلاد جهان طنين افكنده و بيرق معنوى اسلام در اقطار عالم به اهتزاز در آمده و چشم‏هاى جهانيان به سوى كشور ولى الله اعظم - ارواحنا لمقدمه الفداء - دوخته شده و به رغم بدخواهان و منحرفان كه كوس رسوايى شان بر سر بازارها زده شده و بر خلاف خواب‏هاى خرگوشى آنان كه وعده سقوط جمهورى اسلامى را در سه ماه با يك سال به خود و اربابان خود مى‏داند، امروز پس از سال‏ها، كشور عزيز اسلامى ايران از هميشه پايدارتر و ملت عظيم آن سرافرازتر و قواى مسلحه آن پرقدرت‏تر و جوانان و سالمندان آن مصمم‏تر و حوزه‏هاى مقدس علميه آن در سايه مراجع معظم و علماء اعلام كثرالله امثالهم پر شورتر و پيوند حوزه‏ها و دانشگاه‏ها استوارتر و قواى سه گانه آن فعال‏تر و جهات سياسى، فرهنگى و نظامى آن رو به رشدتر. و دشمنان آن كه در حقيقت دشمنان اسلام و استقلال كشور هستند ضعيف‏تر و زبون‏تر و كاخ‏هاى مستكبران لرزان‏تر و رسوايى كاخ سياه بر ملاتر و پريشان گويى و دلهره كاخ نشينان افزون‏تر و سردرگمى رسانه‏هاى گروهى جهان - كه انعكاس سردرگمى كاخ نشينان - واضح‏تر گرديده است، لازم است در اين جوى كه پيش آمده است، مسلمين و مستضعفان جهان آگاهانه از آن استفاده كرده و جميع فرق مسلمين و مستضعفان دست در دست هم داده و خودشان را از قيد اسارت ابرقدرت‏ها خارج

    صحيفه نور ج 20 صفحه 111

    نمايند. اينك تذكراتى را عرض مى‏كنم:

    1 - اعلان برائت از مشركان كه از اركان توحيدى و واجبات سياسى حج است، بايد در ايام حج به صورت تظاهرات و راهپيمايى باصلابت و شكوه هر چه بيشتر و بهتر برگزار شود و حجاج محترم ايرانى و غير ايرانى با هماهنگى كامل با مسؤولين حج و نماينده اين جانب، جناب حجت‏الاسلام آقاى كروبى در كليه مراسم شركت نمايند و فرياد كوبنده برائت از مشركان و ملحدان استكبار جهانى و در رأس آنان آمريكاى جنايتكار را در كنار خانه توحيد طنين اندازند و از ابراز بغض و كينه خود نسبت به دشمنان خدا و خلق غافل نشوند. مگر تحقق ديانت جز اعلام محبت و وفادارى نسبت به حق و اظهار خشم و برائت نسبت به باطل است؟ حاشا كه خلوص عشق موحدين جز به ظهور كامل نفرت از مشركين و منافقين ميسر شود و كدام خانه‏اى سزاوارتر از كعبه و خانه امن و طهارت والناس كه در آن به هر چه تجاوز و ستم و استثمار و بردگى و يا دون صفتى و نامردمى است عملاً و قولاً پشت شود و در تجديد ميثاق الست بربكم بت آلهه‏ها و اربابان متفرقون شكسته شود و خاطره مهم‏ترين و بزرگترين حركت سياسى پيامبر (ص) در و اذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبر زنده بماند و تكرار شود، چرا كه سنت پيامبر (ص) و اعلان برائت كهنه شدنى نيست و نه تنها اعلان برائت به ايام و مراسم حج منحصر نشود، كه بايد مسلمانان فضاى سراسر عالم را از محبت و عشق نسبت به ذات حق و نفرت و بغض عملى نسبت به دشمنان خدا لبريز كنند و به وسوسه خناسان و شبهات ترديد آفرينان و متحجرين و منحرفين گوش فرا ندهند و لحظه‏اى از اين آهنگ مقدس توحيدى و جهان شمولى اسلام، غفلت نكنند كه مسلماً جهانخواران و دشمنان ملت‏ها، بعد از اين آرام و قرار نخواهند داشت و به حيله‏ها و تزويرها و چهره‏هاى گوناگون متمسك مى‏شوند و روحانى نماها و آخوندهاى دربارى و اجير شدگان سلاطين و ملى‏گراها و منافقين به فلسفه‏ها و تفسيرها و برداشت‏هاى غلط و منحرف روى مى‏آورند و براى خلع سلاح‏هاى مسلمانان و ضربه زدن به صلابت و ابهت و اقتدار امت محمد - صلى الله عليه و آله وسلم - به هر كارى دست مى‏زنند و چه بسا جاهلان متنسك بگويند كه قداست خانه حق و كعبه معظمه را به شعار و تظاهرات و راهپيمايى و اعلان برائت نبايد شكست و حج جاى عبادت و ذكر است نه ميدان صف آرايى و رزم و نيز چه بسا عالمان متهتك القا كنند كه مبارزه و برائت و جنگ و ستيز، كار دنياداران و دنياطلبان بوده است و ورود در مسائل سياسى، آن هم در ايام حج دون شأن روحانيون و علما مى‏باشد كه خود اين القائات نيز از سياست مخفى و تحريكات جهانخواران به شمار مى‏رود كه مسلمانان بايد با همه امكانات و وسايل لازم به مقابله جدى و دفاع از ارزش‏هاى الهى و منافع مسلمين برخيزند و صفوف مبارزه و دفاع مقدس خويش را محكم و مستحكم نمايند و به اين بيخبران و دل مردگان و پيروان شياطين بيش از اين مجال حمله را به صفوف عقيده و عزت مسلمانان ندهند و از همه جا و همه سرزمين‏ها و خصوصاً از كعبه حق به جنود خدا متصل شوند و زائران عزيز، از بهترين و مقدس‏ترين سرزمين‏هاى عشق و شعور و جهاد به كعبه بالاترى رهسپار شوند و همچون سيد و سالار شهيدان حضرت ابى عبدالله الحسين

    صحيفه نور ج 20 صفحه 112

    - عليه السلام - از احرام حج به احرام حرب و از طواف كعبه و حرم به طواف صاحب بيت و از توضوء زمزم به غسل شهادت و خون رو آورند و به امتى شكست ناپذير و بنيانى مرصوص مبدل گردند كه نه ابر قدرت شرق ياراى مقابله آنان را داشته باشد نه غرب كه مسلماً روح و پيام حج چيز ديگرى غير از اين نخواهد بود كه مسلمانان، هم دستورالعمل جهاد با نفس را بگيرند و هم برنامه مبارزه با كفر و شرك را.

    به هر حال اعلان برائت در حج، تجديد ميثاق مبارزه و تمرين تشكل مجاهدان براى ادامه نبرد با كفر و شرك و بت پرست‏هاست و به شعار هم خلاصه نمى‏شود كه سرآغاز علنى ساختن منشور مبارزه و سازماندهى جنود خداى تعالى در برابر جنود ابليس صفتان است و از اصول اوليه توحيد به شمار مى‏رود و اگر مسلمانان در خانه ناس و خانه خدا از دشمنان خدا اظهار برائت نكنند، پس در كجا مى‏توانند اظهار نمايند و اگر حرم و كعبه و مسجد و محراب، سنگر و پشتيبان سربازان خدا و مدافعان حرم و حرمت انبيا نيست، پس مامن و پناهگاه آنان در كجاست؟

    خلاصه، اعلان برائت مرحله اول مبارزه و ادامه آن مراحل ديگر وظيفه ماست و در هر عصر و زمانى جلوه‏ها و شيوه‏ها و برنامه‏هاى متناسب خود را مى‏طلبد و بايد ديد كه در عصرى همانند امروز كه سران كفر و شرك همه موجوديت توحيد را به خطر انداخته‏اند و تمامى مظاهر ملى و فرهنگى و دينى و سياسى ملت‏ها را بازيچه هوس‏ها و شهوت‏ها نموده‏اند چه بايد كرد. آيا بايد در خانه‏ها نشست و با تحليل‏هاى غلط و اهانت به مقام و منزلت انسان‏ها و القاء روحيه ناتوانى و عجز در مسلمانان، عملاً شيطان و شيطان زادگان را تحمل كرد و جامعه را از وصول به خلوص كه غايت كمال و نهايت آمال است، منع كرد و تصور نمود كه مبارزه انبيا با بت و بت‏پرست‏ها منحصر به سنگ و چوب‏هاى بى‏جان بوده است و نعوذبالله پيامبرانى همچون ابراهيم در شكستن بت پيشقدم و اما در مصاف با ستمگران، صحنه مبارزه را ترك كرده‏اند؟ و حال آن كه تمام بت شكنى‏ها و مبارزات و جنگ‏هاى حضرت ابراهيم با نمروديان و ماه و خورشيد و ستاره‏پرستان مقدمه يك هجرت بزرگ و همه آن هجرت‏ها و تحمل سختى‏ها و سكونت در وادى غير ذى زرع و ساختن بيت و فديه اسماعيل مقدمه بعثت و رسالتى است كه در آن، ختم پيام‏آوران سخن اولين و آخرين بانيان و موسسان كعبه را تكرار مى‏كند و رسالت ابدى خود را با كلام ابدى اننى برى مما تشركون ابلاغ مى‏نمايد كه اگر غير از اين تحليل و تفسيرى ارائه دهيم، اصلاً در زمان معاصر، بت و بت پرستى وجود ندارد و راستى كدام انسان عاقلى است كه بت پرستى جديد و مدرن را در شكل‏ها و افسون‏ها و ترفندهاى ويژه خود نشناخته باشد و از سلطه‏اى كه بتخانه‏هايى چون كاخ سياه بر ممالك اسلامى و خون و ناموس مسلمين و جهان سوم پيدا كرده‏اند، خبر نداشته باشد.

    امروز فرياد برائت ما از مشركان و كافران، فرياد از ستم ستمگران و فرياد امتى است كه جانشان از تجاوزات شرق و غرب و در رأس آنان آمريكا و اذناب آن به لب رسيده است و خانه و وطن و سرمايه‏اش به غارت رفته است. فرياد برائت ما، فرياد ملت مظلوم و ستم - ديده - كشيده افغانستان

    صحيفه نور ج 20 صفحه 113

    است و من متاسفم كه شوروى به تذكر و هشدار من در مورد افغانستان عمل ننمود و به اين كشور اسلامى حمله كرد. بارها گفته‏ام و اكنون نيز تذكر مى‏دهم كه ملت افغانستان را به حال خود رها كنيد، مردم افغانستان سرنوشت خودشان را تعيين نموده و استقلال واقعى خود را تضمين مى‏كنند و به ولايت كرملين با قيمومت آمريكا احتياجى ندارند و مسلم بعد از خروج نظاميان بيگانه از كشورشان، به سلطه ديگرى گردن نمى‏نهند و پاى آمريكا را اگر قصد دخالت و تجاوز در كشورشان كرده باشد، مى‏شكنند.

    و نيز فرياد برائت ما فرياد مردم مسلمان آفريقاست، فرياد برادران و خواهران دينى ما كه به جرم سياه بودن تازيانه ستم سيه‏روزان بى‏فرهنگ نژادپرست را مى‏خورند.

    فرياد برائت ما، فرياد برائت مردم لبنان و فلسطين و همه ملت‏ها و كشورهاى ديگرى است كه ابرقدرت هاى شرق و غرب، خصوصاً آمريكا و اسرائيل به آنان چشم طمع دوخته‏اند و سرمايه آنان را به غارت برده‏اند و نوكران و سرسپردگان خود را به آنان تحميل نموده‏اند و از فواصل هزاران كيلومتر راه به سرزمين‏هاى آنان چنگ انداخته و مرزهاى آبى و خاكى كشورشان را اشغال كرده‏اند.

    فرياد برائت ما، فرياد برائت همه مردمانى است كه ديگر تحمل تفرعن آمريكا و حضور سلطه‏طلبانه آن را از دست داده‏اند و نمى‏خواهند صداى خشم و نفرتشان براى ابد در گلوهاى‏شان خاموش و افسرده بماند و اراده كرده‏اند كه آزاد زندگى كنند و آزاد بميرند و فريادگر نسل‏ها باشند.

    فرياد برائت ما، فرياد دفاع از مكتب و حيثيات و نواميس، فرياد دفاع از منابع و ثروت‏ها و سرمايه‏ها، فرياد دردمندانه ملت‏هايى است كه خنجر كفر و نفاق قلب آنان را دريده است.

    فرياد برائت ما، فرياد فقر و تهيدستى گرسنگان و محرومان و پابرهنه‏هايى است كه حاصل عرق جبين و زحمات شبانه‏روزى آنان را، زراندوزان و دزدان بين‏المللى به يغما برده‏اند و حريصانه از خون دل ملت‏هاى فقير و كشاورزان و كارگران و زحمتكشان، به اسم سرمايه‏دارى و سوسياليزم و كمونيزم مكيده و شريان حيات اقتصاد جهان را به خود پيوند داده‏اند و مردم جهان را از رسيدن به كمترين حقوق حقه خود محروم نموده‏اند.

    فرياد برائت ما، فرياد امتى است كه همه كفر و استكبار به مرگ او در كمين نشسته‏اند و همه تيرها و كمان‏ها و نيزه‏ها به طرف قرآن و عترت عظيم نشانه رفته‏اند و هيهات كه امت محمد - صلى الله عليه و آله وسلم - و سيراب شدگان كوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان به مرگ ذلت بار و به اسارت غرب و شرق تن در دهند و هيهات كه خمينى، در برابر تجاوز ديوسيرتان و مشركان و كافران به حريم قرآن كريم و عترت رسول خدا و امت محمد - صلى الله عليه و آله و سلم - و پيروان ابراهيم حنيف ساكت و آرام بماند و يا نظاره‏گر صحنه‏هاى ذلت و حقارت مسلمانان باشد. من خون و جان ناقابل خويش را براى اداى واجب حق و فريضه دفاع از مسلمانان آماده نموده‏ام و در انتظار فوز عظيم شهادتم. قدرت و ابرقدرت‏ها و نوكران آنان مطمئن باشند كه اگر خمينى يكه و تنها هم بماند به راه خود كه راه مبارزه با كفر و ظلم و شرك و بت پرستى است ادامه مى‏دهد و به يارى خدا در كنار بسيجيان جهان اسلام، اين پابرهنه‏هاى مغضوب ديكتاتورها، خواب راحت را از ديدگان جهانخواران و

    صحيفه نور ج 20 صفحه 114

    سرسپردگانى كه به ستم و ظلم خويشتن اصرار مى‏نمايند سلب خواهد كرد. آرى شعار نه شرقى، نه غربى ما، شعار اصولى انقلاب اسلامى در جهان گرسنگان و مستضعفين بوده و ترسيم كننده سياست واقعى عدم تعهد كشورهاى اسلامى و كشورهايى است كه در آينده نزديك و به يارى خدا اسلام را به عنوان تنها مكتب نجاتبخش بشريت مى‏پذيرند و ذره‏اى هم از اين سياست عدول نخواهد شد و كشورهاى اسلامى و مردم مسلمان جهان نه بايد وابسته به غرب و اروپا و آمريكا و نه وابسته به شرق، شوروى كه انشاءالله، به خدا و رسول خدا و امام زمان وابسته است و به طور قطع و يقين، پشت كردن به اين سياست بين‏المللى اسلام، پشت كردن به آرمان مكتب اسلام و خيانت به رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - و ائمه هدى - عليهم السلام - است و نهايتاً مرگ كشور و ملت ما و تمامى كشورهاى اسلامى است و كسى گمان نكند كه اين شعار، شعار مقطعى است كه اين سياست، ملاك عمل ابدى مردم ما و جمهورى اسلامى ما و همه مسلمانان سرتاسر عالم است. چرا كه شرط ورود به صراط نعمت حق برائت و دورى از صراط گمراهان است كه در همه سطوح و جوامع اسلامى بايد پياده شود. مسلمانان بعد از شركت در راهپيمايى‏هاى برائت و اعلان همبستگى با ملت دلاور ايران، بايد به فكر رمى استعمار از كشورها و سرزمين‏هاى اسلامى خود باشند و براى بيرون راندن جنود ابليس و برچيدن پايگاه‏هاى نظامى شرق و غرب از كشورهاى خود تلاش بنمايند و نگذارند دنياخواران از امكانات آنان، در جهت منافع خود و ضربه زدن به كشورهاى اسلامى استفاده كنند كه اين بزرگترين ننگ و عار كشور و سران ممالك اسلامى است كه بيگانگان به مراكز سرى و نظامى مسلمانان راه پيدا كنند. مسلمانان از هياهو و طبل‏هاى توخالى تبليغات ظالمانه نهراسند كه كاخ‏ها و قدرت‏هاى نظامى و سياسى استكبار جهان، همانند لانه عنكبوت سست و در حال فروريختن است. مسلمانان جهان بايد به فكر تربيت و كنترل و اصلاح سران خودفروخته بعض كشورها باشند و آنان را با نصيحت يا تهديد از اين خواب گرانى كه هم خودشان و هم منافع ملت‏هاى اسلامى را به باد فنا مى‏دهد، بيدار نمايند و به اين سرسپردگان و نوكران هشدار بدهند و خودشان هم با بصيرت كامل از خطر منافقين و دلالان استكبار جهانى غافل نشوند و دست روى دست نگذارند و نظاره‏گر صحنه شكست اسلام و غارت سرمايه‏ها و منابع و نواميس مسلمين نباشند.

    ملت‏هاى مسلمان بايد به فكر نجات فلسطين باشند و مراتب انزجار و تنفر خويش را از سازشكارى و مصالحه رهبران ننگين و خودفروخته‏اى كه به نام فلسطين، آرمان مردم سرزمين‏هاى غصب شده و مسلمانان اين خطه را به تباهى كشيده‏اند به دنيا اعلام و نگذارند اين خائنان بر سر ميز مذاكره‏ها و رفت و آمدها، حيثيت و اعتبار و شرافت ملت قهرمان فلسطين خدشه‏دار كنند، كه اين انقلابى نماهاى كم شخصيت و خودفروخته به اسم آزادى قدس به آمريكا و اسرائيل متوسل شده‏اند.

    صحيفه نور ج 20 صفحه 115

    عجبا كه هر روز از فاجعه خونبار غصب فلسطين بيشتر مى‏گذرد، سكوت و سازش سران كشورهاى اسلامى و طرح مماشات با اسرائيل غاصب بيشتر و حتى از تبليغ و شعارهايى بيت‏المقدس هم خبرى به گوش نمى‏رسد و اگر دولت و مردم كشورى همانند ايران كه خود نيز در حالت دفع تجاوز و جنگ و محاصره است، به پشتيبانى از مردم فلسطين برخاسته و فرياد مى‏زند، او را محكوم مى‏كنند و حتى از اين كه يك روز هم به نام قدس برگزار شود، وحشت نموده‏اند. نكند كه اينان تصور كرده‏اند كه گذشت زمان، سيرت و صورت جنايت‏هاى اسرائيل و صهيونيزم را دگرگون ساخته است و گرگ‏هاى خون‏آشام صهيونيزم، از فكر تجاوز و غصب سرزمين‏هاى از نيل تا فرات دست برداشته‏اند. مسؤولين محترم كشور ايران و مردم ما و ملت‏هاى اسلامى از مبارزه با اين شجره خبيثه و ريشه‏كن كردن آن، دست نخواهند كشيد و به يارى خداوند تعالى از قطرات پراكنده پيروان اسلام و توان معنوى امت محمد - صلى الله عليه و آله وسلم - و امكانات كشورهاى اسلامى بايد استفاده كرد و با تشكيل هسته‏هاى مقاومت حزب الله در سراسر جهان اسرائيل را از گذشته جنايت بار خود پشيمان و سرزمين‏هاى غصب شده مسلمانان را از چنگال آنان خارج كرد. من همان گونه كه بارها و در سال‏هاى گذشته قبل و بعد از انقلاب هشدار داده‏ام، مجدداً خطر فراگيرى غده چركين و سرطانى صهيونيزم را در كالبد كشورهاى اسلامى گوشزد مى‏كنم و حمايت بى‏دريغ خود و ملت و دولت و مسؤولين ايران را از تمامى مبارزات اسلامى ملت‏ها و جوانان غيور و مسلمان در راه آزادى قدس، اعلام مى‏نمايم و از جوانان عزيز لبنان كه موجب سرافرازى امت اسلام و خوارى و ذلت جهانخواران گرديده‏اند، تشكر مى‏كنم و براى موفقيت همه عزيزانى كه در داخل سرزمين‏هاى اشغالى و يا در كنار اين كشور غصب شده، با تكيه به سلاح ايمان و جهاد به اسرائيل و منافع آن ضربه مى‏زنند دعا مى‏كنم و اطمينان مى‏دهم كه ملت ايران، شما را تنها نخواهد گذاشت. به خداى تعالى توكل كنيد و از قدرت معنوى ملسمانان بهره بجوييد و با سلاح تقوا و جهاد و صبر و مقاومت بر دشمنان حمله ببريد كه ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم .

    2 - از آن جا كه جنگ در رأس امور و برنامه‏هاى كشور ماست، جهانخواران در آستانه پيروزى قاطع ملت ايران بر نظام پوسيده و رو به زوال عفلقيان، تلاش گسترده‏اى را در جهت مشوه ساختن افكار عمومى جهانيان به كار گرفته‏اند تا بعد از آن همه تجاوزات و جنايات صداميان و سكوت مجامع بين‏المللى، ما را جنگ طلب معرفى نمايند. و چه بسا با اين حربه جديد، افراد ناآگاهى را تحت تأثير قرار داده باشند. لازم است براى روشن شدن افكار عمومى ملت‏هاى در بند و خصوصاً زائران محترم نكاتى را يادآور شوم.

    دنيا از آغاز جنگ تاكنون و در تمام مراحل دفاعى ما، هيچ گاه با زبان عدالت و بى‏طرفى با ما سخن نگفته است. آن روزى كه صدام و حزب بعث از روى غرور و بى‏خردى به منظور ساقط نمودن نظام نوپاى جمهورى اسلامى ايران به كشور عزيزمان ايران حمله نموده و قراردادهاى بين‏المللى را پاره كرد و شخصاً تجاوزات هوايى و دريايى و زمينى ارتش را رهبرى مى‏نمود و نه تنها خانه‏هاى يك

    صحيفه نور ج 20 صفحه 116

    شهر و روستا، كه مراكز ده‏ها شهر و صدها روستا را با خاك يكسان مى‏كرد و كودكان معصوم ملت ما را در آغوش مادرانشان به شهادت مى‏رساند و تجاوزات و وحشى‏گرى‏ها را تا آن جا ادامه داد كه قلم از نوشتن و زبان از بيان آنان شرم مى‏كند و نيز در آن روزى كه صدام اولين جرقه و شعله‏هاى آتش جنگ را در خرمن امنيت همه كشورهاى اسلامى و خليج فارس برافروخت، هيچ كس از اين مدعيان صلح، جلوى آتش افروزى او را نگرفته و از امكانات و اهرم‏هاى فشار و قراردادهاى خود در جهت كنترل و مهار او بهره نجست و به دفاع از ملت مظلوم و ستمديده ايران و عراق برنخاست و به صدام - اين آغاز كننده جنگ - نگفت كه به كدام گناه و به چه جرمى ملت ايران بايد كشته شوند! و به كدام گناه ميليون‏ها زن و مرد و پير و جوان آواره شوند و يا خانه و كاشانه‏شان ويران گردد! و به كدام جرم و گناه حاصل زحمات ده‏ها ساله تلاش و سرمايه‏گذارى يك ملت در صنايع و كارخانجات و مزارع و كشتزارها سوخته و برباد برود! آيا جرم ما، ايرانى بودن ماست، جرم ما فارسى بودن ماست، جرم ما اختلافات و تنازعات گذشته مرزى ماست؟ خير، چنين نيست. امروز همه مى‏دانند جرم واقعى ما از ديد جهانخواران و متجاوزان، دفاع از اسلام و رسميت دادن به حكومت جمهورى اسلامى به جاى نظام طاغوت ستمشاهى است، جرم و گناه ما احياء سنت پيامبر - صلى الله عليه و آله و سلم - و عمل به دستورات قرآن كريم و اعلان وحدت مسلمانان اعم از شيعه و سنى، براى مقابله با توطئه كفر جهانى و پشتيبانى از ملت محروم فلسطين و افغانستان و لبنان و بستن سفارت اسرائيل در ايران و اعلان جنگ با اين غده سرطانى و صهيونيزم جهانى و مبارزه با نژادپرستى و دفاع از مردم محروم آفريقا و لغو قراردادهاى بردگى رژيم كثيف پهلوى با آمريكاى جهانخوار بوده است. و نزد جهانخواران و نوكران بى‏اراده آنان چه گناهى بالاتر از اين كه كسى از اسلام و حاكميت آن سخن بگويد و مسلمانان را به عزت و استقلال و ايستادگى در مقابل ستم متجاوزان دعوت كند.

    ما به اين نكته نه فقط در جنگ تحميلى، كه از روز نخست شروع مبارزه و از پانزده خرداد تا بيست و دوم بهمن رسيده‏ايم و به خوبى دريافته‏ايم كه براى هدف بزرگ و آرمانى اسلامى - الهى بايد بهاى سنگينى پرداخت نماييم و شهداى گرانقدرى را تقديم كنيم و جهانخواران ما را راحت و آرام نخواهند گذاشت و با استفاده از ايادى داخلى و خارجى‏شان به ما شبيخون زده و خون عزيزان ما را بر بستر كوچه‏ها و خيابان‏ها و مرزهايمان جارى مى‏كنند و همين گونه شد وقتى كه فرياد اسلامخواهى مردم كشور ما در پانزده خرداد به گوش آمريكا رسيد و وقتى كه براى اولين بار غرور آمريكا و اقتدار و ابرقدرتى او در اعتراض به مصونيت كارگرانش در ايران شكسته شد و آمريكا متوجه اقتدار و رهبرى علما و روحانيت اسلام و عزم جزم و اراده پولادين ملت ايران براى كسب آزادى و استقلال و رسيدن به نظام عدل اسلامى گرديد، به نوكر بى اراده و وطن‏فروش و فرومايه خود محمدرضا خان دستور داد كه صداى اسلامخواهى ملت ما را خاموش كند و از او پيمان گرفت تا همه افرادى كه در برابر آمريكا قد علم كرده‏اند را نابود كند و همه ديديم كه اين خائنان و سرسپردگان در اين ماموريت شوم لحظه‏اى درنگ ننمودند و به نام ماموريت و آزادى و رسيدن به دروازه تمدن بزرگ، از كشته‏هاى اين ملت‏

    صحيفه نور ج 20 صفحه 117

    پشته‏ها ساختند و در و ديوار كشور ما را از فيضيه گرفته تا دانشگاه و از دانشگاه تا كوچه و بازار و خيابان و از خيابان تا مسجد و محراب به خون عزيزان و جوانان تكبيرگوى پير و خدا و رسول خدا (ص)، رنگين كردند و در شرايطى كه جلادان رژيم ستمشاهى پر و بال و برگ و شاخه شجره طيبه آزادى را مى‏شكستند، همه جهانخواران در يك اقدام هماهنگ تبليغاتى و بين‏المللى شاه را متمدن و مترقى، و آزادى طلبان و مسلمانان را مرتجع و خواسته‏هاى اسلامى آنان را ارتجاع سياه معرفى كردند و در ادامه همان سياست سركوب بود كه در كربلاى خون رنگ ايران جنايات يزيديان را ده‏ها بار در عاشوراها و تاسوعاها تكرار نمودند و مملكت ما را به جزيره آرام و ثبات آمريكا و به قبرستان و خرابه اين ملت مبدل ساختند كه من در روز ورود به كشور عزيز ايران در بهشت زهرا گفتم كه شاه مملكت ما را ويران و قبرستان‏هاى آن را آباد نمود و الان نيز همان سخن را تكرار مى‏كنم كه شاه كشور ما را ويران و قبرستان‏ها را آباد كرد ولى شاه كه بود و به دستور چه كسى عمل مى‏كرد؟ كه اگر او به تنهايى و به فكر فاسد و تبهكار خود عمل مى‏كرد چه بسا قضايا بعد از رفتن او خاتمه مى‏يافت. ولى چه كسى است كه نداند شاه نوكر و مامور آمريكا و تمامى شهيدان و عزيزان ما، خون بها و قربانيانى بودند كه به خاطر آزادى از آنان گرفته شد و كار او ماموريتى بوده است كه براى اربابان خود به انجام رسانيد و تا توانست انتقام آمريكا را از اسلام و مسلمين گرفت ولى كارگزار اصلى ماجرا يعنى خود آمريكا در پشت صحنه باقى مانده بود، آمريكايى كه از اسلام راستين مى‏ترسيد و از قيام منتهى به حكومت عدل واهمه داشت.

    آمريكا به تصور اين كه ملى گراها و منافقين و ديگر وابستگان چپ و راست او به زودى پاشنه سياست انقلاب و حاكميت نظام و اداره كشور را به نفع او به حركت در مى‏آورند چند روزى سياست خوف و رجاء را در پيش گرفت و به طرح و اجراى كودتا و اعمال سياست فشار و ترويج چهره‏هاى وابسته خود و نيز به ترور شخصيت انقلاب و انقلابيون واقعى كشور پرداخت كه خداوند مجدداً بر ما منت نهاد و در صحنه حماسى تسخير لانه جاسوسان، مردم ايران برائت مجدد خويش را از آمريكا و اذناب آن اعلام نمودند، كه دوباره آمريكا همان تيغى كه به دست محمدرضا خان سپرده بود در كف صدام اين زنگى مست نهاد. صدام چه كرد؟ آيا صدام همان كارى را كه شاه قبل از انقلاب انجام داده بود انجام نداد؟ شاه قبرستان‏هاى ما را از سروهاى بلند آزادى پر نساخت؟ آيا صدام كه از قدرت برتر و مانور بيشترى برخوردار بود غير از اين كرد؟ آيا شاه كشورمان را به آمريكا نفروخته بود؟ آيا صدام براى فروختن ايران به آمريكا به صورت ديگرى عمل نكرد؟ گفتم كه خرابى‏هاى شاه را اگر مهلت مان دهند با تلاش همه دست‏اندركاران و ملت شريف در بيست سال هم نمى‏توانيم آباد كنيم. آيا خرابى‏هاى صدام را مى‏شود در كمتر از بيست سال آباد نمود؟ مردم شريف ايران و مسلمانان و آزادى خواهان تمامى جهان بايد بدانند كه اگر بخواهند بدون گرايش به چپ و راست و مستقل از هر قدرت و ابرقدرتى روى پاى خويش بايستند، بايد بهاى بسيار گران استقلال و آزادى را بپردازند.

    تجربه انقلاب اسلامى در ايران، با خون بهاى هزاران شهيد و مجروح و خراب شدن منزل‏ها و

    صحيفه نور ج 20 صفحه 118

    به آتش كشيده شدن خرمن‏هاى كشاورزان و كشته شدن تعداد بسيارى در بمب گذارى‏ها و اسير شدن فرزندان انقلاب و اسلام به دست دژخيمان بعث عراق و هزاران گونه تهديد و فشار اقتصادى و جانى به دست آمده است. ملت ايران تجربه پيروزى بر كفر جهانى را در خراب شدن منازل خود بر سر كودكان در خواب به دست آورده و با فداكارى‏ها و مجاهدات، انقلاب و كشور خود را بيمه نموده است. و ما به تمام جهان تجربه‏هايمان را صادر مى‏كنيم و نتيجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون كوچكترين چشمداشتى، به مبارزان راه حق انتقال مى‏دهيم و مسلماً محصول صدور اين تجربه‏ها، جز شكوفه‏هاى پيروزى و استقلال و پياده شدن احكام اسلام براى ملت‏هاى دربند نيست. روشنفكران اسلامى همگى با علم و آگاهى بايد راه پر فراز و نشيب دگرگون كردن جهان سرمايه‏دارى و كمونيزم را بپيمايند و تمام آزاديخواهان بايد با روشن بينى و روشن‏گرى، راه سيلى زدن بر گونه ابرقدرت‏ها و قدرت‏ها، خصوصاً آمريكا را بر مردم سيلى خورده كشورهاى اسلامى و جهان سوم ترسيم كنند. من با اطمينان مى‏گويم اسلام ابرقدرت‏ها را به خاك مذلت مى‏نشاند، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را يكى پس از ديگرى بر طرف و سنگرهاى كليدى جهان را فتح خواهد كرد.

    ملت شريف ايران توجه داشته باشيد كه كارى كه شما مردان و زنان انجام داده‏ايد آن قدر گران بها و پر قيمت است كه اگر صدها بار ايران با خاك يكسان شود و دوباره با فكر و تلاش فرزندان عزيز شما ساخته گردد، نه تنها ضررى نكرده‏ايد، كه سود زيستن در كنار اولياءالله را برده‏ايد و در جهان ابدى شده‏ايد و دنيا بر شما رشك خواهد برد، خوشا به حالتان!

    من به تمام دنيا با قاطعيت اعلام مى‏كنم كه اگر جهانخواران بخواهند در مقابل دين ما بايستند، ما در مقابل همه دنياى آنان خواهيم ايستاد و تا نابودى تمام آنان از پاى نخواهيم نشست، با همه آزاد مى‏شويم و يا به آزادى بزرگترى كه شهادت است مى‏رسيم و همانگونه كه در تنهايى و غربت و بدون كمك و رضايت احدى از كشورها و سازمان‏ها و تشكيلات جهانى، انقلاب را به پيروزى رسانديم، و همان گونه كه در جنگ نيز مظلومانه‏تر از انقلاب جنگيديم و بدون كمك حتى يك كشور خارجى متجاوزان را شكست داديم، به يارى خدا باقيمانده راه پرنشيب و فراز را با اتكاء به خدا، تنها خواهيم پيمود و به وظيفه خويش عمل خواهيم كرد، يا دست يكديگر را در شادى پيروزى جهان اسلام در كل گيتى مى‏فشاريم و يا همه به حيات ابدى و شهادت روى مى‏آوريم و از مرگ شرافتمندانه استقبال مى‏كنيم ولى در هر حال پيروزى و موفقيت با ماست و دعا را هم فراموش نمى‏كنيم.

    خداوندا! بر ما منت بنه و انقلاب اسلامى ما را مقدمه فروريختن كاخ‏هاى ستم جباران و افول ستاره عمر متجاوزان در سراسر جهان گردان. و همه ملت‏ها را از ثمرات و بركات وراثت و امامت مستضعفان و پابرهنگان برخوردار فرما.

    حال با اين مقدمه‏ها قضاوت در جنگ با خود مسلمانان است كه تعقل و انديشه كنند كه ما در مسير چه هدف و آرمانى مورد تهاجم قرار گرفته‏ايم و شهيدان گرانقدرى را به پيشگاه مقدس حق تقديم كرده‏ايم و صدام پليد چه نياتى از تهاجم خود در سر پرورانده است و دنيا نيز به چه انگيزه‏اى به‏

    صحيفه نور ج 20 صفحه 119

    حمايت ضمنى و علنى از او برخاسته است و تا امروز هم متجاوزين در تنگناى تسليحات و امكانات نظامى و اقتصادى و سياسى نبوده‏اند و دنيا هر روز به بهانه‏اى آنان را به بهترين و مدرن‏ترين سلاح‏ها مسلح نموده است ولى از دادن امكاناتى كه حق مسلم ملت ماست و حتى پول آنها را گرفته‏اند خوددارى نموده‏اند، ولى با تمام اين احوال ما افتخار مى‏كنيم كه در اين نبرد طولانى و نابرابر فقط با تكيه بر سلاح ايمان و توكل بر خداى بزرگ و دعاى بقيه‏الله - عجل الله تعالى فرجه - و اعتماد به نفس و همت دلاور مردان و شير زنان صحنه كارزار به پيروزى رسيده‏ايم و خدا را سپاس مى‏گزاريم كه منت هيچ قدرت و كشور و ابرقدرتى در جنگ، بر گردن ما نيست و مردم كارآزموده و متوكل ما با استعانت از ذات مقدس كبريا يكه و تنها و مظلومانه بر مشكلات بسيارى از طرح و عمليات و بسيج و آموزش نيروها تا نياز تسليحاتى كشورمان فائق آمده‏اند. و علاوه بر موفقيت‏هاى اعجاز گونه‏اى كه در صحنه‏هاى دفاع از كشور اسلامى و بيرون راندن متجاوزين از هزاران كيلومتر، به تحولات شگرف صنعتى از قبيل راه اندازى كارخانجات و دگرگونى در خطوط توليد و ساختن و اختراع ده‏ها وسايل پيشرفته و مدرن نظامى، آن هم بدون حضور هيچ مستشارى و بدون هيچ گونه كمك خارجى، دست يافته‏ايم، و هم اكنون كه به مرز پيروزى مطلق رسيده‏ايم و قدم‏هاى آخرمان را برمى‏داريم، صداى ناآشناى صلح‏طلبى آن هم از كام ستمگران و جنگ افروزان به گوش مى‏رسد و در جهان غوغا به راه انداخته و عزا و ماتم صلح طلبى برپا نموده است و مدافع آزادى و امنيت انسان‏ها شده و براى خون جوانان و سرمايه‏هاى مادى و معنوى در كشور ايران و عراق مرثيه سرايى مى‏كنند. راستى چه شده است كه استكبار جهانى و در رأس آن آمريكا اين قدر طرفدار ملت ها شده است و جنگ افروزان و آتش بباران معركه‏ها و جلادان قرن به شرف انسانيت و همزيستى مسالمت آميز اعتقاد پيدا كرده‏اند و از عطش سيراب ناشدنى و خصلت خونخوارى خود كه طبيعت فرهنگ سرمايه‏دارى و كمونيزم است، منصرف شده‏اند و شمشيرها و خنجرها و قداره‏هاى فرو رفته در قلب و جگر ملت‏ها را به غلاف كشيده‏اند! آيا اين حقيقت است يا فريب و آيا اين همان جلوه‏هاى ديگر شبيخون‏ها و بى انصافى‏هايى نيست كه روزى سكوت را مصلحت خويش مى‏ديد و امروز صلح طلبى را؟ آيا به راستى از اين طريق جهانخواران نمى‏خواهند از ضربه آخر ما جلوگيرى كنند و براى حفظ منافع خويش سياست جنگ و صلح جهانى را به تصميمات و فكرهاى پوسيده و شيطانى خود گره بزنند و عملاً جان و مال و مملكت و امنيت ملل عالم را به قبضه قدرت خود در آورند كه به طور قطع و يقين، علت و فلسفه سماجت و اصرار جهانخواران در تحميل صلح بر ملت ايران، نشات گرفته از همين تفكر است. و از همه اينها كه بگذريم اين مسأله كه چه كسى خواهان صلح واقعى و چه كسى جنگ طلب است خود اول بحث ماست.

    آيا واقعاً صدام از گذشته‏ها و كرده‏ها و تجاوزات و ظلم‏ها و ستم‏هاى خود پشيمان شده است و اظهار ندامت مى‏كند و از خيانتى كه به ملت‏ها و كشورهاى اسلامى و در جهت تضعيف بنيه دفاعى ملل

    صحيفه نور ج 20 صفحه 120

    اسلامى نموده است عذر تقصير مى‏خواهد؟ آيا صلح طلبى صدام از روى دلسوزى و تنبه و آگاهى اوست و اصلاً با اين همه جنايت و غارتگرى ها، براى صدام وجدان و شعور و عاطفه‏اى مى‏توان تصور كرد، با اين كه اين افعى زخم خورده به خاطر استيصال و درماندگى خود به طناب صلح‏طلبى چسبيده است؟ و عجبا كه بعض مدعيان عقل و سياست و دورانديشى چگونه طرح مى‏دهند و با تحريف آيات كتاب خدا و استناد به سنت پيامبر - صلى الله عليه و آله و سلم - مسير عزت و كرامت مسلمين را دگرگون و مردم ما را از شرافت جهاد بر حذر دارند، كه خداوند را سپاس مى‏گزاريم كه به ملت ايران آگاهى و رشد مرحمت فرموده است كه نه تنها تحت تأثير اين القائات نرفته و نمى‏رود، بلكه اين موضع گيرى‏هاى ناشيانه و بچه‏گانه را دليل كمبود و ضعف مبانى فكرى و عقيدتى صاحبان اين تحليل دانسته و به آن لبخند تمسخر مى‏زند. كدام انسان عاقلى است كه با وجود همه شرايط مناسب و مقدمات لازم و فدا كردن هزاران قربانى بزرگ، از نبرد با دشمن رو به احتضار مكتب و جامعه و كشور خود چشم‏پوشى نموده و به او مهلت توان دوباره دهد تا در موقع مناسب به كشور ما حمله كند؟ آيا رياست چند روزه دنيا ارزش اين همه خفت و زبونى را دارد؟ دنيا در شروع تجاوز به ما پيشنهاد نمود كه براى جلوگيرى از تهاجم بيشتر به كشورتان، حاكميت و خواسته‏هاى صدام را بپذيرد و به زورگويى صداميان گردن نهيد و امروز هم در راستاى همان سياست‏ها و در زير بمباران مناطق مسكونى و حمله شيميايى و حمله به نفت كش‏ها و هواپيماى غيرنظامى و قطارهاى مسافربرى به زبان ديگرى ما را به پذيرش حكومت زور و تجاوز صداميان دعوت مى‏كند. و اين را ديگر همه آگاهان جهان درك كرده‏اند كه نه تنها صدام از خلق و خوى سبعيت و درندگى ذره‏اى عدول ننموده است كه متأسفانه با حمايت جهانخواران و يا سكوت سازمان‏ها و مراكز بين‏المللى به گرگ زخم برداشته‏اى بدل شده است و مى‏رود تا شعله‏هاى آتش و جنگ را در كشورهاى منطقه و خصوصاً خليج فارس بر افروزد.

    و من با وجود چنين شرايطى به همه سران كشورهاى خليج فارس و همه ابرقدرت هاى شرق و غرب و خصوصاً آمريكا و شوروى هشدار مى‏دهم و آنان را از دخالت و ماجراجويى و تصميمات عجولانه برحذر مى‏دارم و به ملت آمريكا از اين كه عنان عقل و اراده خويش را در مهمترين مسائل سياسى و بين‏المللى و نظامى به دست افرادى چون ريگان بسپارد نصيحت مى‏كنم. چرا كه ريگان در كارها و خصوصاً در مسائل سياسى و و تصميم‏گيرى‏ها ناتوان شده است و به كمك عقلاً و انديشمندان نيازمند شده است كه مردم آمريكا را به ورطه سقوط نكشاند. من به سران كشورهاى خليج فارس سفارش مى‏كنم كه به خاطر يك عنصر ورشكسته سياسى، نظامى اقتصادى بيش از اين خود و مردم كشورتان را تحقير نكنيد و با توسل به دامن آمريكا ضعف و ناتوانى خود را برملا نسازيد و از گرگ‏ها و درنده‏ها براى شبانى و حفظ منافع خود استمداد نطلبيده ابرقدرت‏ها آن لحظه‏اى كه منافع شان اقتضا كند شما و قديمى‏ترين وفاداران و دوستان خود را قربانى مى‏كنند و پيش آنان دوستى و دشمنى و نوكرى و صداقت ارزش و مفهومى ندارد، آنان منافع خود را ملاك قرار داده‏اند و به صراحت و در

    صحيفه نور ج 20 صفحه 121

    همه جا از آن سخن مى‏گويند. چه خوب است كه بعض سران سرسپرده كشورهاى اسلامى به اربابان و خدايان زر و زور و تزوير خود، اين نكته را جدى گوشزد كنند كه اين قدر از منافع خود در خليج فارس سخن نگويند، براى اين كه همين مسأله موجب حساسيت شديد مردم منطقه است كه آمريكا و فرانسه و انگليس چه منافعى در آب‏هاى خليج فارس دارند كه تا پاى دخالت نظامى و جنگ هم مى‏خواهند آن را حفظ كنند؟ البته سياست ما در مورد خليج فارس از اول تاكنون صريح و روشن بوده است. جمهورى اسلامى ايران به امنيت در خليج فارس اهميت زيادى مى‏دهد و به همين دليل و على رغم فراهم بودن همه نوع امكانات دريايى و هوايى و زمينى در بستن تنگه هرمز و صدمه وارد كردن به كشتى‏ها و نفت كش‏ها و منافع و مراكز صدور نفت و پالايشگاه‏ها و بنادر منطقه تا به حال از سياست صبر و انتظار و جلوگيرى از گسترش جنگ پيروى نموده است و فقط در حد نشان دادن مقدار كمى از قدرت و حضور و توانايى خود و مقابله به مثل وارد عمل گرديده است. و دنيا به اين حقيقت رسيده است كه ناامنى در خليج فارس فقط به ضرر ايران تمام نمى‏شود، بلكه قوى‏ترين قدرت‏ها و ابرقدرت‏ها هم اگر مثل آمريكا تمامى امكانات هوايى و دريايى و جاسوسى - خبرى خود و هم پيمانان خود در منطقه را بسيج كنند، كه حتى يك كشتى را بدون خطر اسكورت و حفاظت نمايند، از اين خطر و ضرر مصون نخواهند ماند و در اين گرداب ناامنى غرق مى‏شوند و على رغم آن همه مقدمات و تمهيدات و جار و جنجال‏هايى كه در جهان آمريكا بر پا نموده است و ده‏ها خبرنگار و فيلمبردار را به منطقه گسيل داشته‏اند تا خبر موفقيت نقشه‏هاى شوم آمريكا را مخابره كنند، خداوند زمينه رسوايى و زبونى آمريكا را به دست غيب خود فراهم مى‏آورد و اقتدار معنوى پرچم لااله الاالله را بر پرچم كفر به نمايش مى‏گذارد و دل بندگان خالص خويش را شادمان مى‏سازد و چه بهتر كه آمريكا و ريگان از مسير سياست مين گذارى شده خليج فارس كه كوس رسوايى آنان را در جهان به صدا در آورده است مجدداً عبور نكند و بر مركب غرور و جهلى كه تا به حال ده‏ها بار صاحب خود را بر زمين كوبانيده است، سوار نشود و لااقل شبح قدرت و قدرت نمايى خود را پيش نوكران خود مثل كويت حفظ كند و بيش از اين آنان را از شكست و خفت خود شرمسار و سرافكنده نسازد و مطمئن باشند كه ادامه جولان در خليج فارس منطقه را به كانون خطر و بحران ناخواسته عليه خود آنان سوق مى‏دهد. و دنيا اگر خودش را آماده بحران نفت و به هم خوردن همه معادلات اقتصادى و تجارى و صنعتى كرده است، ما هم آماده‏ايم و كمربندها را محكم بسته‏ايم و همه چيز براى عمليات آماده است. و حتماً آمريكا بايد به اين نكته برسد كه دخالت نظامى در خليج فارس صرفاً يك آزمايش نيست كه يك دام بزرگ و يك بازى خطرناك است و ما و همه مسلمانان منطقه خليج فارس، حضور نظامى ابرقدرت‏ها را نقشه و مقدمه تهاجم و حمله به ممالك اسلامى و كشور جمهورى اسلامى ايران و در ادامه حمايت از صدام تلقى مى‏كنيم. مسلمانان جهان با همراهى نظام جمهورى اسلامى ايران عزم خود را جزم كنند تا دندان‏هاى آمريكا را در دهانش خرد كنند و نظاره‏گر شكوفايى گل آزادى و توحيد و امامت جهانى نبى اكرم باشند.

    البته لازم است اين نكته را براى چندمين بار به سران كشورهاى اسلامى حاشيه خليج فارس

    صحيفه نور ج 20 صفحه 122

    بازگو كنم كه القاء شبهه و بزرگ جلوه دادن خطر اسلام و انقلاب و جمهورى اسلامى ايران براى كشورهاى منطقه همان ترفند قديم و جديد جهانخواران بوده و است، كه از اين طريق از پيدايش جو تفاهم و همكارى مسالمت‏آميز جلوگيرى نمايند و احساس نياز كشورها را به شرق و غرب تشديد كنند. جمهورى اسلامى ايران مايل است بر اساس حفظ وحدت و حمايت از منافع كشورها و ملت‏هاى اسلامى آنان را در مشكلات يارى نمايد و در بروز حوادث تحميلى سياسى - نظامى از ناحيه استكبار جهانى با قدرت و نفوذ خود آنها را رفع و در جهت كنترل و نفى سلطه سياسى شرق و غرب برنامه‏اى دقيق و قوى ارائه دهد، ولى ما مطمئنيم كه با وجود صدام و حزب عفلقى عراق اين مسأله به كندى پيش مى‏رود، چرا كه به همان ميزانى كه ابرقدرت‏ها از ائتلاف و وحدت ملت‏هاى اسلامى واهمه دارند، صدام نيز از همكارى ايران با كشورهاى اسلامى در هراس است. به هر حال اصرار ما در نبرد، تا رفتن صدام و حزب كثيف عراق و رسيدن به شرايط بر حق و عادلانه ديگرمان يك تكليف شرعى و واجب الهى است كه از آن هرگز تخطى نمى‏كنيم كه انشاءالله با تحقق آن، در كنار كشورهاى اسلامى، سياستى محكم و بنيادين براى همه كشورها و ملت‏هاى اسلامى پايه‏ريزى شده است و در پرتو آن منافع مردم از آفت و خطر مهاجمين و متجاسرين محفوظ خواهد ماند و همه كسانى كه به فكر تجاوز به حريم كشورهاى اسلامى شده‏اند از سرنوشت صداميان عبرت مى‏گيرند و خودشان را به خشم و غضب ملت‏ها گرفتار نخواهند ساخت.

    امروز بدون شك سرنوشت همه امت‏ها و كشورهاى اسلامى به سرنوشت ما در جنگ گره خورده است. جمهورى اسلامى ايران در مرحله‏اى است كه پيروزى آن به حساب پيروزى همه مسلمانان و خداى نخواسته شكست آن، به ناكامى و شكست و تحقير همه مومنان مى‏انجامد و رها كردن يك ملت و يك كشور و يك مكتب بزرگ در نيمه راه پيروزى، خيانت به آرمان بشريت و رسول خداست، لذا تب جنگ در كشور ما جز به سقوط صدام فرو نخواهد نشست و انشاءالله تا رسيدن به اين هدف فاصله چندانى نمانده است. و خدا را سپاس مى‏گزاريم كه ملت و دولت و مسؤولين ارتش و سپاه و بسيج و نيروهاى مردمى و همه اقشار دلاور كشورمان در آمادگى كامل به سر مى‏برند و همه اهل جنگ و هنرآفرينان مدرسه عشق و شهادتند و به خوبى از پس توطئه‏هاى استكبار و ايادى جاسوس و منافق آنان برآمده‏اند و مى‏روند كه به يارى خداوند بزرگ آخرين معابر پيروزى را باز كنند و علاوه بر حضور برتر خود در خليج فارس و جزاير و سواحل و مناطق غرب و جنوب، هم اكنون نيز به سازماندهى و بسيج و تشكل مردم ستمديده عراق پرداخته‏اند كه اين از مهمترين خواسته‏ها و هدف‏هاى ما بوده است، چرا كه از اول جنگ به صراحت اعلام كرده‏ايم كه ايران حتى به يك وجب از خاك عراق چشم ندوخته است و مردم عراق در تصميم‏گيرى و انتخاب حكومت خود آزادند و چه بهتر آن كه قبل از سقوط حاكميت مطلق بعث عراق، به دست رزمندگان دلاور اسلام در جبهه‏هاى نبرد،

    صحيفه نور ج 20 صفحه 123

    حكومت دلخواه و مورد نظر خود را انتخاب كنند كه بحمدالله طليعه اين حركت بزرگ آشكار شده است و همه ابرقدرت و حاميان رژيم رو به زوال بعث مطمئن باشند كه بين‏المللى كردن درگيرى‏ها در جنگ و ايجاد جو فشار و جريانات ساختگى سياسى، تبليغاتى و ديپلماسى عليه جمهورى اسلامى ايران در جهان و دخالت‏هاى نظامى و غيرنظامى در خليج فارس و بزرگ نمايى مشكلات و اختلاف تراشى و ارائه تحليل‏هاى كور و بى ثمر، ما را از هدف سرنگونى صدام و حزب بعث عراق و تنبيه متجاوز باز نخواهد داشت و به لطف خدا تمامى فشارها و محاصره‏هاى جهانى را براى نيل به اين هدف بزرگ تحمل مى‏كنيم و از جنگ كردن در راه خدا خسته نمى‏شويم. و اين ملت بزرگ ايران است كه با قامتى استوار بر بام بلند شهادت و ايثار ايستاده است و هر روز نشاط و تحرك و فرياد او براى ادامه راه بيشتر مى‏شود. البته ممكن است غرب زده‏ها و بزدلان و همان‏ها كه نه در روزهاى آغازين در ميدان دفاع بوده‏اند و نه تا به امروز به حمايت از حماسه‏آفرينان و وطن بانان خدمتى كرده‏اند و نه در آينده لياقت حضور در جنود و سربازان خدا را خواهند يافت، براى خوش خدمتى به اربابان و دل گرم نمودن آنان از خستگى و بن بست در جنگ تحميلى، داد سخن دهند و به خيال خام خود افكار را از جنگ منحرف نمايند و احياناً آنها كه در خارج از مرزها نشسته‏اند باورشان بيايد كه مردم و مسؤولين و ارتش و سپاه و بسيج از جنگ و ادامه آن خسته شده‏اند و يا در ميان آنان بر سر جنگ اختلاف افتاده است. و حال آن كه به لطف خدا در حاكميت جمهورى اسلامى ما اختلافى بر سر مواضع اصولى، سياسى و اعتقادى وجود ندارد و همه مصمم‏اند تا توحيد ناب را در بين‏الملل اسلامى پياده نموده و سر خصم را به سنگ بكوبانند، تا در آينده‏اى نه چندان دور به پيروزى اسلام در جهان برسند.

    الحمدلله اين كشور رسول خدا (ص) امروز ميليون‏ها جوان داوطلب جنگ و شهادت در خود پرورانده است و دل و ديدگان ملت ما را جز رضايت حق چيزى بر نخواهد كرد و به همين جهت از بذل مال و جان و فرزندان خويش در راه خدا لذت مى‏برند و ملاك ارزش و برترى در نزد آنان تقوا و سبقت در جهاد گرديده است و از تفرعن‏ها و خودنمايى‏هاى جاهليت قديم و جديد متنفرند و من خودم را خادم يك چنين ملتى مى‏دانم و به اين خدمت افتخار مى‏كنم و همه اين بركات معنوى را از توجه پيامبر رحمه‏للعالمين و خاتم‏المرسلين (ص) مى‏دانم و مردم و جوانان كشورهاى اسلامى را به كشف و شناخت و ايجاد روابط گرم و برادرانه با اين عصاره‏هاى فضيلت و تقوا دعوت نموده و در اين فرصت به همه مسوولان كشورمان تذكر مى‏دهم كه در تقدم ملاك ها، هيچ ارزش و ملاكى مهمتر از تقوا و جهاد در راه خدا نيست و همين تقدم ارزشى و الهى بايد معيار انتخاب و امتياز دادن به افراد و استفاده از امكانات و تصدى مسؤوليت‏ها و اداره كشور و بالاخره جايگزين همه سنت‏ها و امتيازات غلط مادى و نفسانى بشود، چه در زمان جنگ و چه در حالت صلح، چه امروز و چه فردا، كه خدا اين امتياز را به آنان عنايت فرموده است و صرف امتياز لفظى و عرفى كفايت نمى‏كند، كه بايد هم در متن قوانين و مقررات و هم در متن عمل و عقيده و روش و منش جامعه پياده شود و مصلحت زجركشيده‏ها

    صحيفه نور ج 20 صفحه 124

    و جبهه رفته‏ها و شهيد و اسير و مفقود و مجروح داده‏ها و در يك كلام، مصلحت پابرهنه‏ها و گودنشين‏ها و مستضعفين بر مصلحت قاعدين در منازل و مناسك و متمكنين و مرفهين گريزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامى مقدم باشد و نسل به نسل و سينه به سينه شرافت و اعتبار پيشتازان اين نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند و بايد سعى شود تا از راه رسيده‏ها و دين به دنيا فروشان، چهره كفرزدايى و فقرستيزى روشن انقلاب ما را خدشه‏دار نكنند و لكه ننگ دفاع از مرفهين بى‏خبر از خدا را بر دامن مسؤولين نچسبانند و آنهايى كه در خانه‏هاى مجلل، راحت و بى‏درد آرميده‏اند و فارغ از همه رنج‏ها و مصيبت‏هاى جان فرساى ستون محكم انقلاب و پابرهنه‏هاى محروم، تنها ناظر حوادث بوده‏اند و حتى از دور هم دستى بر آتش نگرفته‏اند، نبايد به مسؤوليت‏هاى كليدى تكيه كنند، كه اگر به آن جا راه پيدا كنند چه بسا انقلاب را يك شبه بفروشند، و حاصل همه زحمات ملت را بر باد دهند، چرا كه اينها هرگز عمق راه طى شده را نديده‏اند و فرق و سينه شكافته نظام و ملت را به دست از خدا بى‏خبران مشاهده نكرده‏اند و از همه زجرها و غربت‏هاى مبارزان و التهاب و بى‏قرارى مجاهدان كه براى مرگ و نابودى ظلم بيگانگان دل به درياى بلا زده‏اند، غافل و بى‏خبرند.

    3 - روحانيون و مديران و مسؤولين محترم كاروان‏ها و حج با توجه به مسؤوليت خطيرى كه در اداره و توجيه زائران محترم پذيرفته‏اند و با در نظر گرفتن شرايط استثنايى كشور جمهورى اسلامى ايران بايد تمام همت و تلاش خود را در برگزارى صحيح و منظم حج به كار گيرند و با سعه صدر و به دور از هر گونه توقع و منتى زائران محترم بيت‏الله را در آموزش و تعليم مناسك و مسائل حج همراهى نمايند و متناسب با حضور قشرهاى مختلف اعم از بى‏سواد و باسواد براى آنان برنامه ريزى كنند و از نقش سازنده خود و تأثير بزرگى كه حج براى هميشه در سرنوشت انسان مى‏گذارد غافل نشوند، چرا كه در آن فضا و شرايط معنوى همه دل‏ها براى تحول و پذيرفتن حق آماده است، لذا از اعمال نظرهاى شخصى در امور حج و خصوصاً در مسائل و مناسك جداً خوددارى شود و مسائل حج را با علم و يقين و در موارد ضرورت با مراجعه به اشخاص مطلع و يا منابع فقهى آن بيان فرمايند، چرا كه در اعمال و مناسك حج مسائل جديد و مورد ابتلاء فراوان است و خداى نا كرده بيان ناقص و غلط مسائل، موجب بطلان عمل و گرفتارى حجاج محترم و عسر و حرج مى‏گردد.

    روحانيون عزيز در عين حالى كه مسائل را به طور واضح و دقيق بيان مى‏كنند ولى از مشكل تراشى و حالت‏هاى وسواس گونه‏اى كه زائران را در شك و ترديد و احتياطهاى بى‏مورد قرار مى‏دهد خوددارى كنند، چرا كه وسواس در برنامه و مراسم و عبادت‏ها و ادعيه موجب كسالت و بى‏توجهى در واجبات مى‏شود. و يكى از فرصت‏هاى بسيار مناسب و مغتنم براى روحانيون، ارتباط با صاحب نظران و انديشمندان و علماى كشورهاى اسلامى است. هر چند كه استكبار جهانى، يا سران بعض كشورهاى اسلامى به شدت از اين نوع ملاقات‏ها و رابطه‏ها بيمناك و از آن جلوگيرى و مراقبت

    صحيفه نور ج 20 صفحه 125

    مى‏نمايند، ولى برنامه‏ريزى سالم و استفاده كردن از اين موقعيت مناسب براى تبادل افكار و انديشه‏ها و پيدا كردن راه حل براى معضلات جوامع اسلامى از خواسته‏هاى جمهورى اسلامى ايران بوده است و در اين فرصت مغتنم، روحانيون معظم و مسؤولين تبليغات حج براى انتقال تجارب انقلاب و ارائه خط مشى‏هاى سياسى در پرتو احكام قرآن و نقش عظيم روحانيت اسلام در رهبرى مردم و جامعه، نقش كارسازى بايد ايفا بنمايند.

    متأسفانه نه تنها مردم كشورها، بلكه روحانيون ممالك اسلامى اكثراً از كارآيى و نقش سازنده و تعيين كننده خود در مسائل روز و سياست‏هاى بين‏المللى بى خبر هستند و متاثر از القائات و برداشت‏هاى مادى، تصور مى‏كنند كه در عصر تمدن و تكنيك و صنعت و تحولات علمى و پيشرفت‏هاى مادى، نفوذ روحانيت كم شده است و نعوذبالله اسلام از اداره كشورها عاجز مانده است، كه بحمدالله پيروزى انقلاب اسلامى ايران به رهبرى روحانيت، خلاف اين تصورات را ثابت نمود و على رغم همه كارشكنى‏ها و سنگ اندازى‏ها و توطئه‏هاى شرق و غرب و حسادت و كينه‏توزى ايادى آنان توانمندى و اقتدار روحانيت اسلام آشكار گرديد. كه من از تمامى علما و متفكرين و دانشمندان اسلامى سراسر جهان دعوت مى‏كنم كه در فرصت‏هاى مناسب به كشور عزيز اسلامى ايران سفر كنند و در وضع گذشته اين مملكت كه نظام شاهنشاهى آن را به مملكتى غرب زده و تهى از ارزش‏هاى اسلامى مبدل ساخته بود و ايران مى‏رفت تا پايگاهى براى اسلام زدايى و محو آثار رسالت گردد و از تاريخ تا فرهنگ و همه مظاهر اسلام نابود شود، فكر نمايند و همچنين به بررسى وضعيت كنونى بپردازند كه اساس قوانين و مقررات اين كشور را وحى و اسلام معين نموده است و تمامى مظاهر كفر و شرك و معاصى علنى حتى المقدور برچيده شده و على رغم همه نغمه‏هاى شوم التقاطى‏ها و چپ‏ها و راست‏ها و ملى‏گراها كه در روزهاى اول پيروزى انقلاب و براى قبضه نمودن قدرت و تفكر ملت ايران از حلقوم آنان برمى خاست، خداوند بر ما منت نهاد كه توطئه آنان كشف و در تمامى كشور ما قوانين و برنامه‏هاى اسلامى در حال پياده شدن است و از ميدان‏هاى نبرد و كارزار گرفته تا مراكز تحقيقات علمى، دانشگاه‏ها و حوزه‏ها و از مجالس قانونگذارى و تدوين همه مقررات كشورى و لشكرى تا قوه مجريه كه دست‏اندر كار حل و فصل بزرگترين مسائل ادارى و اجرايى يك كشور بزرگ و در حال جنگ و محاصره و با جمعيتى متجاوز از پنجاه ميليون نفر است و از قوه قضاييه كه مسؤوليت اجراى حدود و احكام الهى و در حقيقت بار سنگين تامين امنيت جان و نواميس و اموال و شخصيت يك جامعه انقلابى را به عهده دارد تا فرماندهى قواى نظامى و انتظامى كه مسؤوليت امنيت مرزها و داخل كشور و خنثى نمودن صدها توطئه رنگارنگ به عهده آنان است و بايد جلوى تخريب و جنايات منافقين و ضدانقلاب و اشاعه فحشا و منكرات و دزدى‏ها و قتل‏ها و مواد مخدر را بگيرند، كه همه اينها با رهبرى روحانيت متعهد و به بركت احكام نورانى اسلام و كتاب آسمانى پيامبر اكرم حضرت محمد بن عبدالله - صلى الله عليه و آله و سلم - و پيروى از ائمه هدا - عليهم السلام - اداره مى‏شود و خدا را سپاس مى‏نهيم كه با تكيه بر آيات وحى و كتاب خدا توانسته‏ايم كشورمان را از وابستگى‏ها

    
    previos page menu page next page
    

  5. #1785
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 138

    تاريخ: 22/5/66

    انتصاب حجت‏الاسلام سراج الدين موسوى به نمايندگى امام در كميته انقلاب اسلامى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    فرزندان عزيزم، فرماندهان و مسؤولين و اعضاى دلاور كميته‏هاى انقلاب اسلامى سراسر كشور ايدهم الله تعالى.

    كميته‏هاى انقلاب اسلامى اين نهاد انقلابى و برگزيده از متن مردم مسلمان كه در روزهاى قبل از پيروزى انقلاب اسلامى شكل گرفت و بعد از پيروزى بلافاصله هسته‏هاى مقاومت را در سراسر كشور تشكيل داد و حافظ اسلام و انقلاب گرديد، مسلمانان را شاد و دشمنان اسلام و كشور را ذليل كرد. اين جانب از زحمات اعضاى دلير و رشيد پاسداران كميته‏ها تشكر مى‏كنم.

    از آن جا كه خواسته‏ايد نماينده‏اى در آن نهاد تعيين نمايم. جناب حجت‏الاسلام آقاى سراج‏الدين موسوى ايده‏الله تعالى فرمانده كميته‏هاى انقلاب اسلامى كه از افراد با سابقه و سختى كشيده قبل و بعد از انقلاب مى‏باشد را به نمايندگى از جانب خود در آن نهاد منصوب مى‏نمايم. توفيق ايشان و تمامى پاسداران شجاع كميته‏هاى انقلاب اسلامى را از خداوند متعال خواستارم.

    روح‏الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  6. #1786
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 134

    تاريخ: 12/5/66

    پيام به حجت‏الاسلام كروبى درباره فاجعه خونين مكه

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    والذين هاجروا فى سبيل الله ثم قتلوا او ماتوا ليرزقنهم الله رزقاً حسناً و ان الله لهو خيرالرازقين جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى دامت افاضاته

    پيام استقامت و مظلوميت شما و زائران عزيزتر از جانمان را از كنار كعبه مظلوم و حرم خون‏آلود خدا شنيدم. سلام خالصانه اين جانب و همه ملت ايران را به همه عزيزانى كه در كنار خانه خود و حرم امن خدا مورد تهاجم و گستاخى اجيرشدگان شيطان بزرگ، يعنى آمريكاى جنايتكار قرار گرفته‏اند، ابلاغ كنيد. اين حادثه بزرگ نه تنها احساسات و عواطف ملت ايران را كه يقيناً دل همه آزادگان جهان و ملت‏هاى اسلامى را جريحه‏دار و متألم ساخته است ولى براى ملت بزرگ و قهرمانى همچون مردم عزيز كشورمان كه تجربه چندين ساله انقلاب را ديده‏اند و نقاب از چهره‏ها و نيرنگ‏هاى ايادى آمريكا چون شاه و صدام را در حمله به عزاداران حسينى و آتش زدن قرآن‏ها و مساجد برداشته‏اند، اين حوادث غير مترقبه و شگفت‏آور نيست كه دوباره دست كثيف آمريكا و اسرائيل از آستين رياكاران و سردمداران كشور عربستان و خائنين به حرمين شريفين به درآيد و قلب بهترين مسلمانان و عزيزان و ميهمانان خدا را نشانه رود و مدعيان سقايت حاج و عمارت مسجدالحرام، خيابان‏ها و كوچه‏هاى مكه را از خون مسلمانان سيراب كنند.

    ما در عين حال كه شديداً متأثر و عزادار از اين قتل عام بى‏سابقه امت محمد - صلى الله عليه و آله و سلم - و پيروان ابراهيم حنيف و عاملين به قرآن كريم گرديده‏ايم ولى خداوند بزرگ را سپاس مى‏گزاريم كه دشمنان ما و مخالفين سياست اسلامى ما را از كم عقلان و بى‏خردان قرار داده است، چرا كه خودشان هم درك نمى‏كنند كه حركت‏هاى كورشان سبب قوت و تبليغ انقلاب ما و معرف مظلوميت ملت ما گرديده است و در هر مرحله‏اى سبب ارتقاء مكتب و كشورمان را فراهم كرده‏اند كه اگر از صدها وسيله تبليغاتى استفاده مى‏كرديم و اگر هزاران مبلغ و روحانى را به اقطار عالم مى‏فرستاديم تا مرز واقعى بين اسلام راستين و اسلام آمريكايى و فرق بين حكومت عدل و حكومت سرسپردگان مدعى حمايت از اسلام را مشخص كنيم، به صورتى چنين زيبا نمى‏توانستيم و اگر مى‏خواستيم پرده از چهره كريه دست نشاندگان آمريكا برداريم و ثابت كنيم كه فرقى بين محمدرضا خان و صدام آمريكايى و سران حكومت مرتجع عربستان در اسلام زدايى و مخالفتشان با

    صحيفه نور ج 20 صفحه 135

    قرآن نيست و همه نوكر آمريكا هستند و مأمور خراب كردن مسجد و محراب و مسؤول خاموش نمودن شعله فرياد حق طلبانه ملت‏ها، باز به اين زيبايى ميسر نمى‏گرديد، و همچنين اگر مى‏خواستيم به جهان اسلام ثابت كنيم كه كليدداران كنونى كعبه لياقت ميزبانى سربازان و ميهمانان خدا را ندارند و جز تأمين آمريكا و اسرائيل و تقديم منافع كشورشان به آنان كارى از دستشان برنمى‏آيد، بدين خوبى نمى‏توانستيم بيان كنيم و اگر مى‏خواستيم به دنيا ثابت كنيم كه حكومت آل سعود، اين وهابى‏هاى پست بى‏خبر از خدا به سان خنجرند كه هميشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته‏اند، به اين اندازه كه كارگزاران ناشى و بى‏اراده حاكميت سعودى در اين قساوت و بيرحمى عمل كرده‏اند، موفق نمى‏شديم و حقا كه اين وارثان ابى سفيان و ابى‏لهب و اين رهروان راه يزيد روى آنان و اسلاف خويش را سفيد كرده‏اند.

    جمهورى اسلامى ايران الحمدلله در ميان زائران خانه حق از مليت‏ها و نژادها و كشورها و حتى در خود عربستان طرفداران بسيار زياد و دوستان صادق و وفادارى پيدا نموده است كه براى گواه و شهادت حقانيت ما و معرفى ابعاد قتل عام خونبار مسلمانان به دست خادم‏الحرمين و انتقال حقايق تلخ روز حادثه به مردم جهان ما را يارى دهند. و چه بهتر كه بلافاصله و در حالى كه اجساد عزيزان ما بر زمين افتاده‏اند، صدام و حسين اردنى و حسن مراكشى به حمايت از جنايت آل سعود اعلام همبستگى نمايند، گويى عربستان سنگر بزرگى را فتح كرده است و در كشتن صدها زن و مرد بيدفاع مسلمان و به رگبار مسلسل بستن آنان و عبور از روى اجساد مطهر آنان به پيروزى نظامى بزرگى نايل آمده است كه به يكديگر تبريك مى‏گويند و حال آن كه جهان در اين ماتم نشسته و دل پيامبر خاتم شكسته است. و چه كسى است كه نداند توسل به زور و سرنيزه و لشكركشى در برابر زائران خانه حق و تهيه آن همه مقدمات و توسل به بهانه‏هاى پوچ براى درگيرى با زنان و مردان و جانبازان و مادران و همسران شهيدان چيزى جز استيصال و خشم و ضعف آمريكا و عجز و نااميدى سرسپردگان آنان نخواهد بود. يقيناً آمريكا و عربستان از شرايط خلع سلاح مسلمانان در حرم خدا و احترام مؤمنين به احكام قرآن و پرهيز از جدال در كنار خانه خدا سوء استفاده كرده‏اند و با وسايل از پيش فراهم شده و نقشه‏هاى دقيق روبه صفتانه به صفوف شيرمردان و شيرزنان ما حمله نموده‏اند و آنان را غافلگير كرده‏اند. حكومت سعودى مطمئن باشد كه آمريكا لكه ننگى بر دامنش نهاده است كه تا قيام قيامت هم با آب زمزم و كوثر پاك نمى‏شود و خونى كه از دل اقيانوس بزرگ ملت ما بر سرزمين حجاز جارى شده است، زمزم هدايتى براى تشنگان سياست ناب اسلام گرديده است كه ملت‏ها و نسل‏هاى آينده از آن سيراب و ستمكاران در آن غرق و هلاك مى‏شوند و ما همه اين جنايت‏ها را به حساب آمريكا گذاشته‏ايم و به يارى خدا و در موقع مناسب به حساب آنان خواهيم رسيد و انتقام فرزندان ابراهيم را از نمرودها و شياطين و قارون‏ها خواهيم گرفت و مجدداً تأكيد مى‏كنم كه اينها بهاى گران حاكميت نه شرقى و نه غربى و استقلال و آزادى و اسلام خواهى ماست.

    و اينك از فرصت استفاده كرده به يكى از آيات كتاب كريم اشاره مى‏كنم آن جا كه فرموده‏

    صحيفه نور ج 20 صفحه 136

    است: اجعلتم سقايه الحاج و عمارة المسجد الحرام كمن امن بالله واليوم الاخر و جاهد فى سبيل الله لا يستوون عندالله والله لا يهدى القوم الظالمين. گويى آيه كريمه در همين عصر نازل شده و گويى براى آل سعود و امثال آل سعود در طول تاريخ و براى ملت مجاهد بزرگ ايران و حجاج بيت‏الله الحرام در عصر حاضر و امثال آنان در همه اعصار آمده است. خداوند تعالى مى‏فرمايد: شما كوردلان آب‏رسانى به حجاج و تعمير مسجدالحرام را با ارزش آنانى كه ايمان به خدا و به روز جزا آورده و در راه خدا مجاهده مى‏كنند، مساوى قرار داده‏ايد، حاشا كه اينان با شما مساوى نيستند و خداوند ستمگران را هدايت نمى‏كند. آيا سعودى‏ها و امثال آنان در طول تاريخ ارزش خود را براى تهيه آب در مواقف حج و زرق و برق تعميرات مسجدالحرام را با ارزش‏هاى مسلمانانى به خداوند و روز جزا ايمان دارند و با نثار خون خود و جوانان مجاهد خود در راه خدا و براى دفع دشمنان خدا از حريم اسلام و حرم خداوند تعالى به پا خاسته‏اند مقايسه نكرده‏اند و سعودى‏هاى عصر حاضر، پا را فراتر از آن نگذاشته و بر مسلمانان افتخار نمى‏كنند و با مجاهدان راه خدا آن نمى‏كنند كه روى آمريكاى جهانخوار و ارباب خود را سفيد كرده است. و جالب توجه اين كه خداوند در اين آيه ايمان به خدا و روز جزا را ذكر فرموده و از ميان تمام ارزش‏هاى اسلامى و انسانى مجاهده در راه خدا را با دشمنان خدا و بشريت انتخاب كرده است و در اين انتخاب به همه مسلمانان تعليم فرموده است كه ارزش جهاد فوق همه ارزش‏هاست. و آيا خداوند با ذكر والله لايهدى القوم الظالمين نمى‏خواهد بفرمايد خداوند سعودى‏هاى عصر را و تمام اعصار تاريخ را ستمگرانى بيش نمى‏داند كه قابل هدايت نيستند و خداوند آنان را هدايت نمى‏فرمايد. آيا ستمكارى بر حق و خلق و بر رسول خدا و امت بزرگوار حضرت رسول خاتم، بالاتر از آنچه آل سعود با كعبه و حرم امن الهى و با زائران مجاهد آن كه همه چيز و همه كس خود را در راه دوست و آرمان اسلام تقديم كردند، مى‏توان تصور كرد؟ آيا جرم اين مجاهدان كه به فرمان خداوند تعالى نداى برائت از مشركين را انجام داده‏اند، جز برائت از خدايان آل سعود و سعودى‏هاى عصر حاضر و شاه حسين و شاه حسن و مبارك نامبارك و صدام عفلقى است؟ آيا سكوت در مقابل اين ستمگرى‏ها كه در طول تاريخ سابقه نداشته است، چيزى جز رضاى به اين جرم و شركت در ظلم و ستم ظالمين و ستمگران است؟ و در هر صورت آل سعود براى تصدى امور كعبه و حج لياقت نداشته و علما و مسلمانان و روشنفكران بايد چاره‏اى بينديشند. زائران شريف ايرانى امسال پيام انقلاب و برائت خود را با خونشان به جهان و به امت اسلام ابلاغ نمودند و با تقديم شهداى بزرگ به پيشگاه مقدس حق از سازندگان و بانيان سياست نه شرقى و نه غربى كعبه خداوند گشته‏اند و ملت بزرگ ايران نيز با تجليل گسترده خود از شهدا و شركت ميليونى خود در راهپيمايى و اعلان برائت از كفر خصوصاً آل سعود به وظيفه انقلابى و الهى خود عمل نموده‏اند كه در اين جا لازم است از حضور گسترده آنان و همه اقشار و خواهران و برادران تشكر كنم. اكنون نوبت زائران ديگر كشورها و خصوصاً علما و روشنفكران و گويندگان است كه پيام مظلوميت ما را به جهان ابلاغ كنند. انشاءالله زائران محترم ايرانى با مقاومت و صبر بقيه اعمال خود را به اتمام برسانند و با گام‏هاى محكم‏

    صحيفه نور ج 20 صفحه 137

    و دلى آرام و قلبى سرشار از رضايت و لبى خندان، شادى پيروزى خون بر شمشير و شهادت در كنار خانه خدا را جشن بگيرند و افرادى كه به مدينه منوره مشرف مى‏شوند، سلام شهيدان به خون خفته كعبه و مجروحين خانه امن را به رسول خدا و ائمه هدى عليهم‏السلام ابلاغ كنند و اين موفقيت بزرگ را به محضرشان تبريك بگويند و به راه خود با صلابت و اطمينان ادامه دهند و مشكلاتى كه آمريكا و عربستان بر آنان تحميل نموده‏اند به حساب خدا و دفاع از پيامبر بگذارند و از اين كه خداوند هديه‏ها و قربانيان هاجروار و اسماعيل گونه اين ملت بزرگ را در كنار خانه خود پذيرفته است سپاسگزار و شاكر باشند كه انشاءالله خداوند شهداى بزرگ ما را با شهداى صدر اسلام محشور و به بازماندگان آنان صبر و اجر و به مصدومين و مجروحين شفا عنايت فرمايد و شر متجاوزان را به خودشان باز گرداند و آنان را به عقوبت خود كيفر دهد.

    از خداوند مسألت مى‏كنم كه از اين زمان كه همه كفر و همه شرك دست به دست هم داده‏اند و تصميم و عزم خود را براى شكست امت اسلام جزم كرده‏اند و همه ضربه‏ها را بر عليه ما به كار گرفته‏اند، خود ما را در حصار محكم خود و در لواى مرحمت و لطف خود حفاظت فرمايد.

    والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته

    روح‏الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  7. #1787
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 148

    تاريخ: 18/6/66

    پاسخ امام خمينى به نامه حجت‏الاسلام كروبى در مورد كسب اجازه از امام جهت ادامه كار رسيدگى به امور حجاج

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب حجت‏الاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى دامت افاضاته

    پس از تشكر از مقاومت اسلامى و وصف ناپذير حجاج مظلوم و محترم بيت‏الله الحرام در مقابل هجوم آل سعود، اين روسياهان تاريخ و عمال چشم و گوش بسته آمريكاى جهانخوار و نيز تشكر از مقاومت متعهدانه و شجاعانه جناب عالى كه با وجود گرفتارى در چنگال خون‏آشام آل سعود با پيام‏ها و مصاحبه‏هاى آتشين، پرده از روى چهره كريه اين جنايتكاران تاريخ برداشته و كوس رسوايى فراموش ناشدنى امريكاى جنايتكار و عمال خبيث آن را در عالم به صدا درآورديد، جناب عالى را كه بحمدالله در صف اول مجاهدان اسلام بوده و هستيد، چون سال‏هاى گذشته به نمايندگى از طرف خود به سرپرستى حجاج بيت‏الله الحرام منصوب مى‏نمايم.

    جنايت تاريخى شكستن احترام حرم امن الهى كه دل مسلمانان متعهد جهان را آتش زد چيزى نيست كه تا ابد بشود آن را فراموش كرد و يا ساكت بود.

    در اين جا لازم مى‏دانم كه از زحمات تمامى دست‏اندركاران و مسؤولين حج و از جناب حجت‏الاسلام آقاى امام جمارانى دامت افاضاته كه با تعهد و مقاومت خود موجب سرافزازى جمهورى اسلامى ايران گرديده‏اند و باعث شادى روح شهدا شده‏اند، تشكر كرده و توفيق هر چه بيشتر همه را در خدمت به اسلام و احكام نورانى آن از خداوند خواستارم و براى شهداى گرانقدر مكه خونين‏مان كه با اهدا خون خود پرچم سرخ توحيد، رسالت و امامت را در آسمان و زمين به اهتزاز درآوردند، طلب رحمت و مغفرت نموده و براى بازماندگان آنان كه افتخار بزرگى نصيب‏شان شده است، صبر واجر مسالت مى‏نمايد.

    والسلام عليكم و رحمةالله‏

    روح‏الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  8. #1788
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 139

    تاريخ: 23/5/66

    ديدار با مسؤولين و پرسنل جهاد سازندگى به مناسبت عيد غدير خم‏

    آيا حضرت امير براى خاطر اين كه توجه به اين دنيا دارد اين قدر فرياد مى زند؟!

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من قبل از اين كه وارد صحبت بشوم لازم است كه از اين جهاد سازندگى تشكر كنم. از من دعا مى‏آيد و من دعا مى‏كنم، دعا به شما كه عمرتان را صرف براى اسلام و مسلمين مى‏كنيد و شما هم از هيچ كس پاداش نخواهيد الا از خدا و هيچ كس هم نمى تواند به شما پاداش بدهد - پاداشى كه حق شماست - مگر خداى تبارك و تعالى. من از خداى تبارك و تعالى در اين روز سعيد خواستارم كه تمام كسانى كه خدمتگزار هستند به اين جمهورى اسلامى و تمام كسانى كه جانشان را صرف مى‏كنند، مالشان را صرف مى‏كنند، پشتيبانى مى‏كنند از اينها، خداوند آنها را به سعادت كامل برساند.

    من تبريك اين عيد مبارك را به همه مسلمين جهان، مستضعفين جهان و خصوصاً ايران مظلوم عرض مى‏كنم. من واقعاً نمى‏دانم راجع به حضرت امير از كجا شروع كنم، مسأله بغرنجى است، مسأله‏اى نيست كه انسان بتواند بفهمد اين همه ناله‏هايى كه ايشان مى‏زده است، سر در چاه مى‏كرده ناله مى‏كرده، هر جا مى‏رسيده ناله مى‏كرده، اين دعاهايى كه از ايشان وارد شده است كه در آن، آن همه ناله است، اينها چى است؟ آيا حضرت امير - سلام‏الله عليه - براى خاطر اين كه توجه به اين دنيا دارد و از مرتبه وحدت به سوى كثرت آمده است اين قدر فرياد مى‏زند؟ آيا توجه به كثرت موجب اين همه فرياد ايشان هست؟ آيا در آن ناله‏هاى شب و در آن چاه‏ها كه ايشان ناله مى‏زده است و در آن مواردى كه ايشان با خداى تبارك و تعالى مناجات مى‏كرده است راجع به اين معنا بوده است؟ راجع به اين بوده است كه خدايا! مرا از جوار خودت برگرداندى به عالم كثرت و همان حرفى كه رسول اكرم - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمودند، از ايشان نقل شده است كه: يغان على قلبى و انى لاستغفرالله فى كل يوم سبعين مره . اين يغان على قلبى يعنى /من/ همين طورى يك كدورت حاصل مى‏شده يا همين رجوع به كثرت كدورت بوده؟ توجه به اين عالم طبيعت با اين كه در نظر آنها جلوه خداست معذلك از آن جلوه باطنى و از آن مرتبه غير حضرت الوهيت آنها را واداشته است، از اين جهت ناله مى‏زدند. اين مسأله‏اى است كه ما نمى‏توانيم ادراكش را بكنيم. ما خيال مى‏كنيم كه اين حرف‏هايى كه فلاسفه مى‏گويند، اين حرف‏هايى كه عرفاى علمى مى‏گويند، اين حرف‏هايى كه حكما مى‏گويند، اينها نمونه‏اى از اين مسائل است. نمونه‏اى از آن مسائلى است كه براى ولى اعظم، ولى الله اعظم و براى اولياء

    صحيفه نور ج 20 صفحه 140

    بزرگ خدا حاصل شده است هست، اينها هم مسايل علمى است، عرفان علمى، فلسفه علمى و حكمت علمى، اينها علمى است غير آن معنايى است كه بايد باشد. يافتن، مسأله ديگرى است و غرق شدن در آن مسايل، مسأله بالاتر و محو شدن در همه مسائل، مرتبه بالاتر و صعق از برايشان حاصل مى‏شده است اين از بالاتر و رجوع از آن جا براى آنها مشكل بوده است، دردناك بوده است. هيچ دردى بالاتر از اين نبوده است كه از آن مرتبه غيب، از آن جايى كه لقاء خداست بدون اين كه كسى در كار باشد، بدون اين كه خودشان هم در كار باشند، از آن جا وقتى برگشت مى‏كنند به اين عالم، خوب اين خيلى سخت است برايشان. اين مسأله در همه اولياء خدا بوده است از حضرت آدم تا رسول خدا و اين يك مطلبى است كه ماها نمى‏توانيم ادراك كنيم، ما جز اين كه همين چيزهايى كه مربوط به همين عالم است، همه‏اش طبيعى است، حتى عرفان هم طبيعى است، حتى حكمت هم طبيعى است و حتى فلسفه هم طبيعى است، همه اينها يك امور طبيعى است، ما در همين حدود، آنى كه غايت آمال عارفين بوده همين بوده است، عارفين علمى، اين غير آنى است كه آنها ادراك مى‏كردند، ما در باره او چه مى‏توانيم بگوييم؟

    ما گله‏اى نداريم كه چون قيام كرده‏ايم براى اقامه عدل، سيلى بخوريم‏

    البته وقتى رجوع به كثرت هم مى‏كردند، مصيبت‏هايى كه برشان و بر مسلمين وارد مى‏شده است آن هم كمرشكن بوده، آنها همه مصائب را داشته‏اند، منتها مصائب معنويشان غلبه داشته است بر همه چيزها، رجوعشان از عالم صعق، صحو، از عالم محو به عالم صحو، اين رجوع برايشان مشكل بوده است، دردناك بوده. اما وقتى رجوع كردند، آنها چون مظهر رحمت خدا هستند مى‏خواهند همه مردم سعادتمند باشند. وقتى مى‏بينيد كه مردم اين طور هستند، مردم دارند دسته دسته به جهنم مى‏روند، دسته به دسته براى خودشان جهنم تهيه مى‏كنند، آنها از اين رنج مى‏برند. حتى...(4) براى اين كه كفار هم به جهنم مى‏روند آنها رنج ببرند، آنها رحمت هستند. يا وقتى ملاحظه مى‏كند كه حكومت عدل مى‏خواهد تشكيل بدهد، آن وقت براى حكومت عدل آن قدر رنج مى برد و آن قدر سيلى مى‏خورد، اين هم رنج دارد، نه از باب اين كه براى خودش، براى اين كه مى‏خواهد مردم را به عدالت برساند و مردم زير بار نمى روند. اين چيزى است كه از صدر عالم تا آخر هست، هر كس قيام كرد براى اقامه عدل سيلى خورد. ابراهيم خليل‏الله چون قيام كرد براى عدالت، سيلى خورد و او را به آتش انداختند، از صدر عالم تا حالا تاوان اين چيزهايى كه براى عدالت، براى حكومت عدل بوده است، اين تاوان را پرداخته‏اند و بايد هم بپردازند، هر وقت به يك نحو. ما فرض مى‏كنيم اينى كه گفته مى‏شود، گفته شده است غلط و بر خلاف واقع كه بعض انبيا قيام براى اقامه عدل نكردند، همان موعظه كردند، همان صحبت كردند. ما فرض مى‏كنيم كه اين حرف، جنگ نكردند، ما فرض مى‏كنيم صحيح باشد، اما

    صحيفه نور ج 20 صفحه 141

    شما ملاحظه كنيد مقدس‏ترين چيزهايى كه براى كفار بوده است، بت بوده‏اند. اگر يك كسى تنهايى بدون اين كه وحشت بكند، خداى نخواسته بيايد اين جا و به خدا جسارت بكند، اين به جنگ مسلمين برنخاسته؟ اگر به خدا سب كند، به رسول خدا سب كند، اين به جنگ مسلمين برنخاسته؟ اين تنهايى قيام كرده بر ضد مسلمين. اگر ابراهيم خليل‏الله ما فرض كنيم هيچ كارى نكرده جز اين كه عصايش را كشيده و بت‏ها را شكسته - مقدس‏ترين چيزى كه پيش بت‏پرست‏ها بوده آن بوده - اين قيام بر ضد آنها نيست؟ اين قيام مسلحانه نيست؟ اين بالاتر از قيام مسلحانه نيست؟ /شما/ اگر چنانچه لشكرهايى مسلحانه به شما قيام كند، براى شما، عليه شما قيام كنند، ما بين او و مابين آن كه مسلحانه قيام نكرده اما آمده علناً لعن مى‏كند به مقدسات شما، شما او را بدتر مى‏دانيد يا اين؟ هيچ شك ندارد كه مسلم اين را بدتر مى‏داند، آنها هم همين طور بودند. بنابراين، اين حرف غلط كه حضرت عيسى سلام‏الله عليه همين موعظه كرده و نصيحت كرده يا حضرت موسى همان مقدار كارهاى مختصر را كرده. حالا بعضى‏شان كه خوب قيام كردند، ولى اين مسأله مسأله‏اى بوده است كه در تمام ايام، در تمام دنيا از صدر عالم تا حالا بوده و تا آخر هم خواهد بود كه هركس قيام كرد براى اين كه عدالت ايجاد كند، حكومت عدل ايجاد كند، سيلى خورده. پس ما گله‏اى نداريم كه چون قيام كرديم براى اقامه عدل، براى حكومت عدل، براى حكومت اسلامى، سيلى بخوريم، ما بايد زيادتر سيلى بخوريم، آن وقت يك نحو بوده حالا نحو ديگرى بوده اما در اين كه تاوان را بايد پس بدهيم مثل هم است. ابراهيم خليل‏الله تاوان را پس داد، موساى كليم‏الله داد و رسول خدا داد و اميرالمؤمنين آن همه شدت كشيد و ائمه ما آن قدر سختى كشيدند براى اين كه آنها همه در نظر داشتند كه حكومت عدل ايجاد كنند. اگر فقط حضرت ابراهيم مى‏آمد و دعا مى‏كرد و ذكر مى‏كرد، اين ديگر تو آتشش نمى‏انداختند. اگر حضرت رسول سلام‏الله عليه فقط آن وقت كه در مكه بود، فقط دعا مى‏خواند، بيش از اين نبود، اما او با اين چيزهايى كه پيش آنها شريف بود، پيش آنها عظمت داشت مبارزه مى‏كرد، از اين جهت باهاش مخالفت مى‏كردند و اگر هر كس بنشيند همان دعا بكند، هيچ كس كاريش ندارد. اگر مسلمان‏ها هم بنشينند دست دراز كنند طرف خدا، خدايا! رحمت كن كى را، لعنت كن كى را و چى را، هيچ كس كارشان ندارد اما اين خلاف سيره انبياست، خلاف شيوه انبياست. همه سيلى خوردند ما هم داريم سيلى مى‏خوريم و اين سيلى‏اى است كه به اسلام مى‏خورد، به ما نيست. اين سيلى‏اى است كه از صدر عالم تا حالا به مقدسات انبيا خورده است، به شخص نبوده، مسأله شخص نبوده، مسأله مكتب بوده، به مكتبشان سيلى زدند و حالا چون عالم به هم متصل شده و ديگر يك جاى معينى نيست، همه جا مثل همين حالا، الان شايد حرف من را خيلى جاها بشنوند، هر كه گوش كند. حالا اين طورى است كه عالم شده يك محله، يك مسجد، يك همچو جايى. از اين جهت الان وقتى كه شما قيام كنيد و ببينيد كه شما قيام كرديد بر ضد تمام مقدسات آنها، مقدسات آنها چى است؟ دنياست. مى‏خواهد نفوذ پيدا كند، نمى‏گذاريد، آن مقدساتش بوده، شما بر ضد مقدسات آنها قيام كرديد. مى‏خواهد او جمع‏آورى مال بكند، شما به ضدش قيام كرديد، مال حرام را مى‏گوييد نبايد جمع كند. هر چه آنها مقدس مى‏دانند چون مربوط به دنياست شما هم مكتبتان اقتضا

    صحيفه نور ج 20 صفحه 142

    كرده است كه مقابل آنها بايستيد و بايد سيلى بخوريد، چاره‏اى نيست. بايد همه سيلى بخوريم، اين سيلى‏اى است كه اسلام دارد مى‏خورد.

    رسانه‏هاى گروهى و آمريكا هر چه داد و فرياد بكنند فايده ندارد

    و بحمدالله الان برق اين مسائل در همه جاى دنيا جلوه كرده است و هر چه مى‏خواهند داد و فرياد بزنند رسانه‏هاى گروه و آمريكا و هر جا بخواهند هر چه داد و فرياد بكنند و هر چه غلط كارى بكنند، فايده ندارد. همين كار خلافى كه در مكه كردند، اين كار الان در همه جاى دنيا موجش برآمده است، لكن راديو اسرائيل البته با ما بايد مخالفت كند، نمى‏شود، آن هم از همان سنخ است. حكومت‏هاى جائر همه بايد با ما مخالفت كنند، تبليغات عالم، رسانه‏هاى گروه عالم همه بايد با ما ضديت بكنند، ما اگر اين كار را نكنند خلاف مى‏دانيم /خلاف/ بايد بگوييم خلاف كردند. من سابق يك وقتى مى‏گفتم كه اگر اينها بخواهند من را مفتضح كنند، تعريف كنند. اين كه بدگويى مى‏كنيد، بيشتر مردم توجه مى‏كنند براى اين كه شما اگر دستتان را به دريا هم بزنيد نجس مى‏شود. شما اگر تعريف از من بكنيد مردم همه مخالفت مى‏كنند، اما خداى تبارك و تعالى خواسته است كه اينها دشمنى كنند تا اين كه مردم مجهز بشوند.

    و من اميدوارم خداى تبارك و تعالى به همه ما توفيق بدهد كه ما در معارف اسلامى وارد بشويم، ما ادراك كنيم آن ادعيه‏اى كه ائمه خدا كردند، اينها چه مى‏گويند، با خدا چى صحبت مى‏كنند، ببينيم چى است قصه‏شان، خدا ما را آشنا كند با آن مسائل. خداوند انشاءالله اسلام را خودش تقويت كند و وعده كرده است و وعده را انجاز كند.

    والسلام عليكم و رحمةالله‏

    
    previos page menu page next page
    

  9. #1789
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 143

    تاريخ: 1/6/66

    ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير و اعضاى هيأت دولت به مناسبت هفته دولت‏

    ما جز يك خدمتگزارى كه باز هم توفيقش از اوست چيزى نيستيم

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    ما خداى تبارك و تعالى را شكر مى‏كنيم كه با اين همه مشكلاتى كه براى جمهورى اسلامى پيش آوردند و پيش خواهند آورد، جز ذات مقدس او پناهى نداريم، هر چه هست از اوست و هر چه خواهد شد هم از اوست و ما جز يك خدمتگزارى كه باز هم توفيقش از اوست، چيزى نيستيم. /هم/ بايد همه ما توجه داشته باشيم به اين كه ما خودمان چيزى نيستيم، هر چه هست اوست. اگر عنايات او نبود ما هيچ بوديم، چنانچه از ازل هم هيچ بوديم و بعدها هم از حيث حيثيت خودمان هيچيم، منتها ما هيچ‏ها اشتباه داريم، خيال مى‏كنيم ما هم يك چيزى هستيم و اين يك حجابى است بين ما كه اميدوارم خداى تبارك و تعالى اين حجاب را بردارد و ما بفهميم كى هستيم، اللهم ارنى الاشياء كما هو . ارنى الاشياء كما هو ؛ يعنى به حسب احتمال قوى اين كه، آن كه هستند كه صرف تعلق به او هستند، او را نشان بدهد، كه اگر او را نشان بدهد معرفت خدا حاصل مى‏شود و اگر آن چيزى كه ما همه در حجاب هستيم، آن حجاب برداشته بشود، معلوم مى‏شود كه غير از او كسى نيست و چيزى نيست و همه اشكالات در حجابى است كه ما داريم، گمان مى‏كنيم چيزى هستيم. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه ما توفيق معرفت عنايت كند و توفيق خدمت به خلق‏الله.

    اين دولت و اقشارى كه مربوط به دولت هستند در عين حالى كه محرومترين قشرها هستند، با اخلاص ترين قشرها هستند

    البته من از مشكلات دولت، از مشكلات كارمندان دولت، از مشكلات همه قشرهايى كه در بين دولت كار مى‏كنند، آگاهم، چنانچه شماها بهتر آگاهيد و من مى‏دانم كه اين دولت و اين اقشارى كه مربوط به دولت هستند در عين حالى كه محرومترين قشرها هستند، با اخلاص‏ترين قشرها هستند و در عين حالى كه با يك زندگى درويشانه مى‏گذرانند، بحمدالله قدرت معنوى دارند و هر چه زندگى زيادتر بشود، قدرت روحى كمتر مى‏شود. اين /را/ مسلم است هر قدمى كه دنيا براى آدم برمى‏دارد، انسان عقب مى‏گيرد، آنهايى كه در كاخ‏هاى بسيار مجلل زندگى مى‏كنند، نگرانى‏شان بيشتر از آنى هست كه درويش‏اند و در محله‏ها زندگى مى‏كنند، پس ما از اين جهت هم /كه/ شكرگزار هستيم كه ما را در لباس‏

    صحيفه نور ج 20 صفحه 144

    درويش‏ها درآورده است - نه درويش به معناى اصطلاحى، درويش واقعى - و ما خدمت به خدا و خدمت به خلق خدا را وظيفه خودمان مى‏دانيم و همه را هم از او مى‏دانيم و مشكلات را هم انشاءالله پشت سر مى‏گذاريم و همان طورى كه تاكنون ايستادگى كرديم، همه ايستادگى كردند در مقابل همه مشكلات، از اين به بعد هم /در همه/ بين همه مشكلات ايستادگى خواهند كرد و من هم دعا مى‏كنم كه خداوند به شما توفيق بدهد.

    و اشخاصى كه خارج ايستادند و اشكال مى‏كنند، از باب اين كه خودشان در گود نيستند اشكال كردن يك چيز آسانى است اما حل اشكال مشكل است خوب! البته اشخاص خارج نشستند، مى‏گويند: چرا چه شد؟ چرا نشد؟ چرا بايد بشود؟ چرا فلان كار بايد بشود؟ بايد بكنند، لكن وارد نيستند ببينند كه مشكلات چى هست. در يك همچو زمانى كه دولت و ايران مبتلاى به همه گرفتارى‏هايى كه مى‏بينيد هستند و همه دولت‏ها، همه جهان به استثناى ملت‏هايشان در صدد محو جمهورى اسلامى هستند. يعنى در صدد محو اسلام هستند، در عين حال خداى تبارك و تعالى تأييد كرده است و ما استقامت كرديم، مقاومت كرديم، بعدها هم خواهيم كرد انشاءالله.

    اگر ما از مسأله قدس بگذريم، اگر ما از صدام بگذريم، اگر از همه كسانى كه به ما بدى كردند بگذريم، نمى توانيم از مسأله حجاز بگذريم

    و آن چيزى كه من امروز خيال دارم عرض كنم قضيه اسفبارى است كه در مكه اتفاق افتاد. ما از اول قيام - انشاءالله - براى خدا و براى نجات ملت، شهدا خيلى داشتيم، چه قبل از اين كه انقلاب واقع بشود - در زمان ستمشاهى - شهداى بزرگ داشتيم و چه بعدش كه مى‏بينيد /كه داشتيم/ شهداى بسيار ارزشمند داشتيم، لكن مسأله حجاز، مسأله ديگرى است، غير مسائل است، ما آن وقت هر چه بوده اين كه كتك مى‏خورديم يا گاهى مى‏زديم، گاهى‏خورديم بعد هم همين طور، ما شهدا خيلى داديم و در همه جا شهيد داديم. در زمان رضاشاه آن همه رنج هر كس يادش است مى‏داند چه خبر بود، در زمان محمد رضا هم كه همه يادتان است چه بساطى داشتيم، چه داشتند و چه شهدايى در آن وقت داديم و چه شهدايى در بين اين وقت‏ها. لكن همه قضيه شهادت بود، قضيه بزرگ بود لكن قضيه، قضيه مسأله حجاز نبود، مسأله قدس مسأله بزرگى است، روز قدس هم ديديد كه چه، اما روز قدس مسأله‏اى است و روز جمعه خونين مكه مسأله ديگرى است. روز قدس ما براى اين كه نجات بدهيم قدس را از دست غاصب، لكن آنها اين طور نبود كه قدس را توهين بهش بكنند، از بين ببرند. آنها هم مدعى بودند ما قدس را مى‏خواهيم و چه مى‏كنيم. البته نبايد قدس دست آنها باشد اما اين طور نبود كه روز قدس ما براى خاطر اين كه اسلام آن طور صدمه ديده، ما براى خاطر اين كه قدس كه بايد دست صاحبانش باشد، غاصب آمده غصب كرده. در اين انفجارها كه حاصل شد، در اين ترورها كه شد بسيار عزيزان بزرگى را ما از دست داديم كه هر خاك پاى آنها بر اين كاخ‏نشينان ارزشش بيشتر بود - اگر آنها ارزشى داشتند كه ندارند - لكن همه اين بود كه ما كتك مى‏خوريم و مى‏زنيم، در جنگ با

    صحيفه نور ج 20 صفحه 145

    صدام هم كه تحميل به ما كردند، ما خيلى از دست داديم! شهيد از دست داديم، خيلى ضرر برديم لكن ما ضرر برديم، مسأله، مسأله حجاز نيست. مسأله حجاز مسأله‏اى است كه ما باز خواب هستيم، دنيا هم باز خواب است كه چه شد. مسأله حجاز، مسأله بزرگترين مقامات قدس اسلامى و دنيايى شكسته شد، كعبه احترامش پيش ما تنها نيست، پيش مسلمين تنها نيست، كعبه را همه ملل محترم مى‏شمرند. همه مللى كه به دين چيز دارند. كعبه، كعبه‏اى است كه از زمان اول خلقت بوده است و همه انبيا در او خدمتگزار بودند. شكستن كعبه مسأله‏اى نيست كه بشود ازش همين طورى گذشت. اگر ما از مسأله قدس بگذريم، اگر ما از صدام بگذريم، اگر ما از همه كسانى كه به ما بدى كردند بگذريم، نمى‏توانيم از مسأله حجاز بگذريم، مسأله حجاز يك باب ديگرى است غير مسأله چيزهاى ديگر.

    و آنچه لازم است زنده نگه‏داشتن اين روز است، آن روزى كه اين خيانت شد به اسلام. و الان ماه محرم نزديك مى‏شود، ماه محرم براى ما خيلى عزا هست لكن سيدالشهدا سلام‏الله عليه هم فدا شد براى اين كه در مكه نماند كه نبادا به ساحت قدس مكه جسارت بشود، همه فداى مكه هستند. مكه جايى است كه همه انبيا خدمتگزار او بودند و حالا گرفتار شده مكه به دست يك دسته اشخاص ملحد كه اصلاً نمى فهمند بايد چه بكنند و نمى فهميدند و نمى دانند چه تحميلى برشان شد و /مسلمين/ يك ننگى هست الان براى همه مسلمين دنيا كه مكه، محل قدس الهى، محلى كه مقدس ترين مقامات الهى است اين طور شكسته بشود و مسلمان‏ها نشسته باشند تماشا كنند. مسلمان‏ها خودشان تكليف خودشان را مى‏دانند. مسأله را بايد زنده نگه داشت، در ماه محرم تمام كسانى كه منبر مى‏روند، واعظ هستند، نوحه‏خوان هستند، تمام دستجات بايد در رأس امورشان اين مسأله قرار داده شود. سيدالشهدا براى اين بود شهادتش، براى اين بود كه اقامه بشود عدل الهى، اقامه بشود خانه خدا، محفوظ باشد خانه خدا و در يك زمان ما كه همه نشستيم و تماشا مى‏كنيم، ما تماشاچى هستيم؟ چه بايد بكنيم؟

    البته اين معنا را من تذكر بدهم كه معنى اين كه ما بايد با اين مسأله برخورد داشته باشيم، اين نيست كه كسانى كه الان در اين جا از سعودى‏ها هستند يا از ساير، از كويت، از جاهاى ديگر اينها را ما كارى داشته باشيم، اينها در پناه ما هستند بايد محفوظ باشند و اين جوان‏هاى ما البته حسن نيت دارند، لكن من بهشان عرض مى‏كنم كه در بين شما ممكن است اشخاصى باشند كه حسن نيت نداشته باشند، بخواهند مملكت ايران را، بخواهند دولت ايران را آلوده كنند. شما متوجه باشيد كه اينها چيزى نيستند كه ما به اينها كار داشته باشيم، چون مسأله بالاتر از اين مسائل است و بايد ما با همه قوايى كه داريم، مسلمين با همه قوايى كه دارند و دنيا، آنهايى كه به خدا اعتقاد دارند، با همه قوايى كه دارند، بايد با اين مسأله محاربه كنند، به هر طورى كه خودشان صلاح مى‏دانند. اين ننگ را نبايد ما به گور ببريم كه ما بوديم ديديم در حضور ما بزرگترين جنايت واقع شد و حالا هم آنها طلبكار هستند از ما.

    صحيفه نور ج 20 صفحه 146

    بعد بزرگتر مسأله حجاز همين است كه احترام يك محل مقدسى از بين رفت و مسلمين ساكت نخواهند نشست‏

    اين توطئه بى‏اشكال يك توطئه سابقى بود هيچ اشكالى در اين نيست كه يك سابقه‏اى داشت اين توطئه. بنا داشتند بر اين كه اين امر واقع بشود، تحميل كرده بودند بر آل سعود احمق كه يك همچو كار احمقانه‏اى بكند و خودش را در تمام دنيا منحط كند، با اين كه منحط بود و منحط خواهد بود و ما واقعاً متحيريم كه بايد چه بكنيم؟ خداى تبارك و تعالى خانه خودش را حفظ مى كند. ان الله بيتا يحميه و خواهد سيلى را خورد از مسلمين، از مؤمنين، از حجازى‏ها. خود حجازى‏ها كه در اين امر وارد نبودند الا دستجاتى كه مربوط به اين حزب باطل و اين دولت باطل است. اين توطئه از سابق بود، هيچ سابقه نداشت كه در سال‏هاى سابق، قبل از اين كه حجاج بروند، ملك سعود براى من پيام بفرستد و از من تشكر كند كه شما گفتيد كه اين جا آرامش باشد و با ما چه بكنند و اينها، بنابراين نبود. امسال اين اتفاق افتاد، براى چى؟ براى چى ايشان براى من پيام فرستاد؟ براى اين كه بگويد كه من حسن نيت دارم، چه دارم، فلان، يا يك نمايشى بود. بهترين دليل بر اين كه اين مسأله، مسأله توطئه بود همان كيفيت عملشان بود. خودشان اقرار كردند به اين معنا، مى‏گويند كه ايرانى‏ها مى‏خواستند بيايند كعبه را آتش بزنند و قم را كعبه قرار بدهند - يك همچو حرف ابلهانه - خوب! معلوم مى‏شود از اول بنا داشتند /به/ اين كار را بكنند به بهانه اين كه ايرانى‏ها آمدند كعبه را خراب كنند، ما هم مهيا شديم پدرشان را درآوريم. قضيه كشته شدن نيست، قضيه هتك احترام است. مسأله حجاز /مسأله/ ابعاد مختلف دارد منتها بعد بزرگترش همين است كه احترام يك محل مقدسى از بين رفت و مسلمين ساكت نخواهند نشست. بعدها خواهد فهميد فهد و امثال فهد خواهد فهميد كه چه چيزى تحميلش كرده‏اند و چه قضيه‏اى واقع شد و مسلمين خودشان مى‏دانند تكليف خودشان را، حجازى‏ها هم مى‏دانند اين را، اگر اين كشتار كه در حرم واقع شده بود، اگر در طايف واقع مى‏شد، خوب! باز قابل تحمل بود براى اين كه طايف بود، كشتار بود فقط. ما كشته خيلى داريم، ما در جنگ‏ها كشته داريم، قبلش هم داشتيم، بعدها هم داريم. اگر در طايف واقع شده بود اين يك مسأله‏اى بود، مى‏گفتيم كشتند يك عده‏اى را، اما در حرم واقع شده، حرمى كه خدا از اول امنش قرار داده و الان حرم مغصوب است در دست اينها، از اول هم اين طور بود براى اين كه اينها چكاره‏اند كه آمدند خادم‏الحرمين - خائن‏الحرمين - شدند؟ كى اينها را خادم‏الحرمين قرار داده؟ با چه وجهى اينها اسم مملكت اسلامى را تغيير دادند از آنى كه بود، حجاز را مملكت سعودى قرار دادند، مملكت سعودى به چه مناسبت؟ اينها مسائلى است كه همه‏اش بغرنج است و ما نمى دانيم كه از اين عار چطور خارج بشويم. من واقعاً در مسائل خيلى تحمل داشتم. در مسائل جنگ، در همه اينها تحمل داشتم اما اين بى‏تحمل كرده من را، مسأله غير از اين مسائل است.

    آنچه ما اميدواريم اين است كه خداى تبارك و تعالى با قدرت خودش حل كند. مسائل را و اميدواريم خداوند به همه ما توفيق بدهد كه در اين‏باره بى‏تفاوت نباشيم، در اين ماه محرم بى‏تفاوت‏

    صحيفه نور ج 20 صفحه 147

    نباشند، مسلمين در دنيا بى‏تفاوت نباشند.

    خداوند انشاءالله همه شما را توفيق بدهد و اميدوارم كه خدمتگزار باشيد به اين بندگان خدا كه مظلوم هستند و مظلوم بودند و حفظ كنيد اين شيوه خدمتگزارى به اينها را و بحمدالله شما خودتان از آن طبقه هستيد، از طبقه بالا نيستيد، يعنى از طبقه پايين، شما از طبقه ممتاز هستيد، آنهايى كه آن وقت‏ها متكفل حكومت بودند از طبقه‏اى بود كه ناچيز بودند و خداوند شما را موفق كند كه هميشه خدمتگزار باشيد.

    والسلام عليكم و رحمةالله

    
    previos page menu page next page
    

  10. #1790
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 20 صفحه 150

    تاريخ: 31/6/66

    پيام امام به مناسبت آغاز هشتمين سال جنگ تحميلى

    بسم الله الرحمن الرحيم

    و من يقاتل فى سبيل الله فيقتل او يغلب فسوف نوتيه اجراً عظيما

    اين اجر عظيم كه به قلم با عظمت عظيم مطلق وعده داده شده است، چگونه آن را با فكر ناچيز بشر مى‏توان تحليل كرد. گويى اين اجر عظيم همان حب خداوند تعالى است كه در سوره مباركه صف آمده است: ان الله يحب الذين يقاتلون فى سبيله صفاً كانهم بنيان مرصوص. محبوبيت نزد بارگاه احدى را كدام فيلسوف توانا يا عارف علمى بزرگ دانا مى‏تواند درك كند تا از آن سخن گويد و يا به سخن قلم در آورد؟ آيا اين حب نافله است كه در نتيجه تقرب به آن بنده خاكى پا بر سر ملك و ملكوت اعلا نهد و حق جل و علا با جاذبه غيبى خويش سمع و بصر و قلب او شود و آنچه بشنود يا ببيند يا ذوق عرفانى كند با سمع و بصر و قلب حق جل و علا باشد و نبيند جز به بصر حق و نشنود جز به سمع حق و نداند جز به علم حق و حجاب‏ها مرتفع شود و جهان را آنچه كه هست مشاهده كند كه اللهم ارنى الاشياء كماهى ياقرب فريضه است كه در آن شخص و شخصيت محو شود و صعق رخ دهد و خود و خودى از ميان برود و كثرت به تمام معنى رخت بربندد و نه چشمى باشد و نه گوشى و نه باطنى و نه ظاهرى. هوالاول و الاخر والظاهر والباطن . ديگر سبيل اللهى در كار نيست و اسم و رسمى بجا نمى‏ماند، اينان از خانه خارج شدند و موت آنان را ادراك نموده و قدم‏ها و قلم‏ها شكسته شده است. بارالها! اين وصف مجاهدان فى سبيل الله و اجر عظيم آنان است كه در صحنه‏هاى كارزار با دشمنان تو و دشمنان رسول معظم تو و دشمنان قرآن كريم تو به شهادت رسيده‏اند يا در اين راه پيروز گرديده‏اند و تو خود شاهدى كه در اين سال ما جانبازان و مهاجران و مجاهداتى داشتيم كه به سوى تو و به سوى خانه امن تو كه از صدر خلقت تاكنون مامن هر موجودى بوده است هجرت كردند و در پيش چشمان حيرت زده مسلمانان كشورهاى جهان به دست پليد آمريكا كه از آستين آل سعود به در آمده است، به خاك و خون كشيده شدند و در آستانه عاشوراى ولى الله اعظم سلام‏الله عليه عاشورايى ديگر با ابعاد مختلف در جوار تو و خانه امن تو در جمعه خونين پديد آوردند كه اى كاش نبودم تا آن ببينم و يا

    صحيفه نور ج 20 صفحه 152

    بشنوم، نه براى شهادت عزيزانى مجاهد و مهاجر، كه شهادت امرى است كه آرزوى عزيزان ما است و شهدى است آشنا براى زنان و مردان و كودكان ما كه در يورش‏هاى مغولانه صدام عفلقى شديدتر و فجيع‏تر آن را چشيده‏اند و ديده‏ايم، بلكه براى مصيبتى است كه نه تنها براى پيغمبر اسلام صلوات الله عليه - كه براى تمامى انبيا و مرسلين از آدم تا خاتم پيش آمد و به فرمان كاخ سياه به دست ناپاك آل سعود، اين شقى‏ترين جانيان عصر، بالاترين مقام قدس الهى شكسته شد. اگر در عاشوراى حسينى ولى خدا با يارانش در راه تو جنگيدند و شهيد شدند، در عاشوراى جمعه خونين مكه با تو و رسول تو و زائران ما، اين رسولان مكتب رسول تو كه به خاطر دين تو هيچ گونه وسيله‏اى حتى براى دفاع از خود نداشتند چنان كردند كه تنها از دست آمريكا، شيطان بزرگ و اذنابش ميسر بود. امريكا و دست نشاندگانش در اين كشتار سبعانه انتقام از اسلام عزيز و محبط وحى و محل امن خدا باز گرفتند. اسلامى كه در آينده‏اى نه چندان دور مكتب تمامى كشورهاى زير يوغ شرق و غرب مى گردد.

    خداوندا! امروز تمامى قدرت‏ها و ابرقدرت‏ها مصمم شده‏اند تا ريشه اسلام ناب رسول گرامى‏مان صلى الله عليه و آله و سلم را قطع كنند. بارالها! امروز صداميان با كينه‏اى كه از دين تو دارند، دست در دست تمامى شياطين جهان داده‏اند تا صداى اسلام محمدى را خاموش سازند. از تو مى‏خواهم تا ما را در راهت صبورتر و شكيبايى خانواده‏هاى عزيز و بزرگوار شهدا، جانبازان، مفقودين و اسرامان را بيشتر گردانى. پروردگارا! شهداى ما را با سيدالشهدا عليه‏السلام محشور فرما و جانبازان عزيز و مقتدر انقلاب اسلامى خودت را شفا عنايت فرما. اسرا و مفقودين ما را هر چه زودتر به اوطانشان بازگردان. خداوندا! به تمام ملت‏هاى اسلامى خصوصاً ملت شجاع و حماسه‏ساز ايران تحمل بيشتر فشارهاى نظامى استكبار از زمين و دريا و هوا و فشارهاى اقتصادى و سياسى روزافزون كانون‏هاى فساد را عنايت فرما. خداوندا! باطن دل‏هاى معتقدان به دين رسول اكرم (ص) را تنها از رضايت خود لبريز گردان.

    انك مجيب الدعوات.

    روح‏الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 179 از 208 نخستنخست ... 79129169175176177178179180181182183189 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/