صفحه 17 از 208 نخستنخست ... 71314151617181920212767117 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 161 تا 170 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #161
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 27

    تاريخ: 15/8/57

    مصاحبه كنونى ايران را چگونه ارزيابى مى‏فرمائيد؟

    سؤال: اوضاع كنونى ايران را چگونه ارزيابى مى‏فرماييد؟ جواب: رژيم فاسد شاه با اجراى سياست‏هاى غلط و ويرانگر خود باعث ورشكستگى مملكت شده است، با اعمال زور و شكنجه و اعمال خلاف انسانى هزاران نفر را از بين برده است، اما مردم ما عليرغم همه اين فشارها، عليه شاه و خاندان او قيام كرده‏اند و نهضت عظيم اسلامى مردم ما تا سرنگونى رژيم سلطنتى ادامه خواهد يافت .

    سؤال: شما تصريح فرموده‏ايد كه راغب ايجاد حكومت اسلامى هستيد همانند حكومتى كه در ايام على - رضى الله عنه - وجود دا شت، آيا معنى آن اين است كه به هنگام سقوط خاندان پهلوى، حكومت خلافت اسلامى را بر پا خواهيد داشت؟

    جواب: حكومت جمهورى اسلامى مورد نظر ما از رويه پيامبر اكرم (ص) و امام على عليه السلام الهام خواهد گرفت و متكى به آراء عمومى ملت مى باشد و نيز شكل حكومت با مراجعه به آراء ملت تعيين خواهد گرديد.

    سؤال: از سال 1963 شاه شما را متهم مى‏كند كه در مقابل گام‏هاى اصلاحى وى ايستاده‏ايد، نخست از انقلاب سفيد تا برسد به آنچه او اعطاى آزادى (ليبراليسم) ناميده است، رد شما بر اين اتهامات چيست؟ برنامه سياسى و اصلاحى كه شما بدان فرا مى‏خوانيد و يا به اجرا در خواهيد آورد چيست وقتى به حكومت رسيديد؟

    جواب: هدف شاه از انقلاب ادعائيش وابسته كردن هر چه بيشتر كشور به آمريكا بود و در زمينه اصلاحات ارضى، آمار واردات ساليانه مواد غذائى، اين مطلب را به خوبى نشان مى دهد و در روستاها نيز فقر دهقانان به حدى رسيد كه دسته دسته به طرف شهرها هجوم بردند تا با زندگى در زاغه‏هاى اطراف شهر و دستمزد ناچيز كارخانه‏ها سد جوع كنند. لذا برنامه ما اين

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 28

    است كه كشاورزى كشور با تامين شرايط زندگى دهقانان هم سطح ساير مردم كشور به حدى رسد كه كليه نيازهاى داخلى را برآورده سازد و صنايع مونتاژ استعمارى را كه نتيجه آن حداقل سطح زندگى كارگر و افزايش درآمدهاى افسانه‏اى افرادى معدود شد، به صنايع مستقل و مطابق نيازهاى جامعه تبديل نمايد و در زمينه منابع زيرزمينى مطابق مصالح و نيازهاى داخلى با رعايت مصالح بشرى در سطح جهانى استفاده شود.

    سؤال: در گذشته به افسران و سربازان ارتش ايران نداهائى در مورد عدم اجراى اوامر شاه داشته‏ايد و تا كنون هنوز موضع ارتش در ميان كليه احزاب سياسى در ايران نامعلوم است، آيا شما هنوز انتظار موضعى از ارتش داريد؟ چه موضعى و چگونه؟

    جواب: نيروهاى نظامى از همين مردم هستند و ما اميدواريم كه آنها هر چه زودتر به خود آيند و به صفوف مبارزه ملت بپيوندند ولى آنچه مسلم است شاه نمى‏تواند تنها با اتكاء به ارتش به حكومت خود ادامه دهد. سؤال: در حال وقوع يك حركت كودتاى نظامى بر ضد شاه، موضع شما چه خواهد بود؟ براى حركت ارتش دو فرض متصور است: 1- در كنار جنبش توده‏هاى مخالف. 2- و امكان دارد شكل ديكتاتورى به خود بگيرد همان گونه كه در شيلى رخ داد، بنابراين چه راهى است كه شما را قادر سازد مانع از شكل ديكتاتورى گردد؟

    جواب: بن بست كنونى رژيم، نتيجه ديكتاتورى شاه و برنامه‏هاى استعمارى او متكى به ارتش و سازمان‏هاى پليسى مى‏باشد و كودتاى نظامى قهراً به دست اجانب انجام ميشود و چيزى جز ادامه وضع كنونى نيست. لذا هيچ مشكلى را حل نمى‏كند و تا حكومتى به دست خود مردم سركار نيايد مبارزه آنان ادامه خواهد داشت.

    سؤال: اتصال رئيس جمهور آمريكا، كارتر با شاه و كمك وى به شاه، روز جمعه سياه عامل مهمى بود كه شاه مجدداً به قدرت خود اطمينان يابد. شما معتقديد تا چه وقت ايالات متحده آمريكا شاه و رژيم او را در حمايت خواهد داشت؟

    جواب: حمايت كارتر از شاه اوضاع را مشكلتر مى‏كند و بر شدت مبارزات ملت ايران مى‏افزايد و او بايد هر چه زودتر بفهمد كه حمايت از شاه نه به نفع ملت ايران است و در نتيجه به نفع مردم آمريكا نيز نيست.

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 29

    سؤال: در وقتى كه درها براى امكان مذاكره باز شد، چه زمينه‏اى براى مذاكره با ايالات متحده آمريكا داريد؟ و حدود اين مذاكره چيست؟ جواب: ملت ايران با دولت ايالات متحده يا هر دولت ديگرى كه از شاه و جنايات او حمايت مى‏كند تا زمانى كه آزادى و استقلال كشور تامين نشده است، مذاكره‏اى نخواهد داشت و پس از سرنگونى رژيم شاه با همه ملل جهان بر اساس حفظ آزادى و استقلال كشور گفتگو خواهيم كرد.

    سؤال: در گذشته تصريح فرموديد وقتى كه تظاهرات كنونى در ايران به اسقاط شاه منجر نگردد، شما مردم را به جنبش مردمى مسلحانه فرا خواهيد خواند، اعتقاد داريد كه چه زمانى براى اعلان جنبش مسلحانه فرا خواهد رسيد؟

    جواب: ما هنوز اميدواريم كه مبارزات ملت ايران با شيوه‏اى كه فعلاً تعقيب مى شود به سرنگونى رژيم شاه بيانجامد.

    سؤال: در اين اواخر عده‏اى از شخصيت‏هاى مخالفين در ايران را استقبال كرده‏ايد و در بين آنان دكتر سنجابى نيز بوده است و گفته شده كسانى را كه شما با آنان گفتگو كرده‏ايد، با راى شما مبنى بر ضرورت سرنگونى شاه و خانواده‏اش موافقت كرده‏اند، آيااين اتحاد نظر مقدمه تشكيل يك جبهه مشترك براى مخالفين به حساب مى‏آيد؟ و آيا مى‏پذيريد دسته‏هاى ماركسيستى از مخالفين در هنگام ايجاد اين جبهه بدان بپيوندند؟

    جواب: جنبش اسلامى كنونى ملت ايران همه جامعه را در برگرفته و به همين صورت هم به پيش مى‏رود و متذكر مى‏شوم كه ما با هيچ جبهه و دسته‏اى رابطه نداشته و نداريم و هر كس و يا هر گروهى كه مسائل ما را نپذيرد، او را نمى‏پذيريم.

    سؤال: گفته مى شود اينكه اصرار شما مبنى بر سقوط خانواده پهلوى و قهرآميزى اغتشاشات مردمى ايران از حدود درگيرى سياسى تجاوز خواهد كرد و اينكه قهرآميزى مزبور در حقيقت مبارزاتى است از اكثريت مردم بر ضد اقليت‏هاى مذهبى، صحت اين گفتارها در چه حدى است؟

    جواب: جنبش كنونى ملت مسلمان ايران با هدف‏هاى سه گانه‏اى كه اعلام شده است، همه افراد

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 30

    جامعه را دربر گرفته و هر كس يا هر گروهى كه اين هدف‏هاى سه گانه را تاييد و تعقيب كند، حقوق حقه او محفوظ خواهد بود.

    سؤال: روابط خود را با همسايه‏هاى عرب ايران چگونه مى‏بيند؟

    جواب: جهت نهضت اسلامى ما بر ضد اين رژيم شاه است و هر گروه و دسته‏اى هم كه با اين رژيم همكارى كند و آنها را استعانت نمايد مورد مخالفت و نفرت مردم قرار مى‏گيرد.

    علائق ما با ملتهاى همسايه و مسلمان عرب داراى ويژگى‏هاى خاص اسلامى است لذا ما خواستار نزديكى هر چه بيشتر اين ملت‏ها با هم مى‏باشيم اين استعمار و دست اجانب است كه ميان اين مسلمانان اختلاف انداخته و مى‏اندازد.

    سؤال: ناپديد شدن امام موسى صدر فكر هموطنان لبنانى را اشغال كرده است، آيا در خصوص آن تماس‏هائى برقرار كرده‏ايد؟ و نتيجه تماس‏ها چه بوده است؟

    جواب: در خصوص وضعيت حجت الاسلام آقاى سيد موسى صدر كه مورد علاقه بسيارى از مسلمين است اقداماتى كرده‏ايم و متاسفانه تا كنون به نتيجه نرسيده‏ايم.

    سؤال: در خلال اقامت خود در فرانسه آيا تماس‏هائى بين شما و حكومت فرانسه حاصل شده است؟

    جواب: خير.

    سؤال: گفته شده شما بر اثر ارزيابى اوضاع در لبنان، بر پيشنهاد اقامتتان در لبنان موافقت نكرده‏ايد، آيا جائى براى خود، خارج از فرانسه برگزيده‏ايد؟ و كجا؟

    جواب: اقامت من در فرانسه موقتى است.

    
    previos page menu page next page
    

  2. #162
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 31

    تاريخ: 15/8/57

    مصاحبه امام خمينى با راديو تلويزيون آلمان كانال 2

    سؤال: شاه ايران حكومت نظامى تشكيل داده، نظر يا عكس العمل شما چيست؟

    جواب: با اين حكومت نظامى، مردم همان رفتار را مى‏كنند كه با حكومت‏هاى نظامى ديگر كردند و اين دست و پا كردن‏ها در ايران ديگر هيچ رنگى ندارد و فايده‏اى براى شاه ندارد. شاه بايد برود و چاره‏اى جز اين نيست.

    سؤال: حضرتعالى سلطنت مشروطه را قانونى قبول خواهيد كرد؟ و اگر شاه استعفا بدهد و فرزندش به جاى او بنشيند، مورد قبول شما خواهد بود؟

    جواب: هرگز سلطنت مشروطه مورد قبول ما و ملت نخواهد بود، بلكه رژيم سلطنتى بايد از بين برود و اين سلسله هم بخصوص مورد تنفر اين ملت است، بايد از بين برود و مردم خودشان رژيم را انتخاب كنند سؤال:

    موضع و روابط حضرتعالى پس از اينكه حكومت اسلامى در ايران به قدرت برسد در رابطه با كشورهاى بزرگ دنيا، ابرقدرت‏ها و كشورهاى شرق و غرب و ساير كشورها چگونه خواهد بود؟

    جواب: تمام كشورها اگر احترام ما را حفظ كنند، ما هم احترام متقابل را حفظ خواهيم كرد و اگر گشورها و دولت‏ها بخواهند به ما تحميلى بكنند، از آنها قبول نخواهيم كرد. نه ظلم به ديگران مى‏كنيم و نه زير بار ظلم ديگران مى‏رويم.

    سؤال: راجع به مسلمانانى كه در روسيه هستند، آيا مورد نظر شما هستند و كمكى بديشان براى رهائى‏شان مى‏توان كرد؟

    جواب: آنها برادران ما هستند. ما با تمام مسلمانان برادر هستيم و اين يك اصل اسلامى است كه هر مسلمانى بايد به مسلمان ديگر كمك كند.

    
    previos page menu page next page
    

  3. #163
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 32

    تاريخ: 15/8/57

    مصاحبه امام خمينى با تلويزيون آمريكائى سى بى اس

    سؤال: واكنش حضرتعالى درباره آخرين مساله‏اى كه اتفاق افتاده تغيير دولت و سخنرانى شاه چيست؟

    جواب: تغيير دولت‏ها تاثيرى در نهضت عمومى مردم ايران ندارد. دولت‏ها چه دولت نظامى باشند و چه دولت‏هاى ديگر، نمى‏توانند مسائل را حل كنند يعنى قيامى كه از مردم صادر شده، اين قيام را بشكنند. حرف‏هاى شاه هم حرف‏هائى است كه ديگر ملت از او نمى‏پذيرد. اين مطالبى كه حالا گفته و تعهدى كه داده است، آغاز سلطنتش هم اين تعهد را داد و قسم خورد، تعهد را داد و خلاف كرد. اكنون ديگر اين تعهدات اثرى ندارد. ايشان بدون اينكه خودشان را خيلى زحمت دهند بايد بروند تا ملت خودش تكليف كشور را تعيين كند.

    سؤال: چگونه مى‏خواهيد شاه را بركنار كنيد؟ با قيام مسلحانه؟ يا با قرار دادن ارتش در كنار مردم؟ چگونه؟

    جواب: ما اميدواريم احتياجى به قيام مسلحانه نيفتد و با همين اعتصابات و تظاهرات و اظهار انزجار ملت، مسائل حل شود و اميد اين را داريم ارتش هم كه از خود اين ملت است و ملت برادر اوست پشت به ملت نكند و در كنار ملت قرار گيرد لكن اگر اين شكل مبارزات ملت مفيد واقع نشد و لازم آمد يك طور ديگر عمل شود، ممكن است ما تجديد نظر كنيم.

    سؤال: شما با شاه چه خواهيد كرد؟ آيا قبول داريد كه نفى بلد شود؟ يا بايد محاكمه گردد؟

    جواب: اگر شاه فرار كند كه دست ما به او نمى‏رسد ولى اگر او را دستگير كنيم بر حسب قوانين و احكام حكومت اسلامى رفتار خواهيم كرد، اگر چنانچه مرتكب قتل شده بايد او را قصاص كنند و اگر امر به قتل كرده حبس ابد خواهد شد و على‏ايحال حكومت وى بايد از بين برود و خودش هم به واسطه خيانت‏ها و جنايت‏هايى كه كرده است بايد محاكمه شود.

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 33

    سؤال: دولت پيشنهادى شما چگونه خواهد بود و چه كسى آن را اداره خواهد كرد؟

    جواب: راجع به چگونگى دولت و رژيم، پيشنهاد ما جمهورى اسلامى است و چون ملت، ملت مسلم است و ما را هم خدمتگزار خود مى‏داند، از اين جهت حدس مى‏زنم به پيشنهاد ما راى دهد. ما از طريق رفراندم با ملت يك جمهورى اسلامى تشكيل مى‏دهيم. و اما شخص، اين تابع آراء مردم است و الان شخص معينى در نظر نيست.

    سؤال: رابطه يك دولت اسلامى و دولت آمريكا در آينده چگونه خواهد بود؟

    جواب: بايد ببينيم آمريكا خودش در آينده چه نقش دارد. اگر آمريكا بخواهد همانطور كه حالا با ملت ايران معامله مى‏كند با ما رفتار كند، نقش ما با او خصمانه است و اگر چنانچه آمريكا به دولت ايران احترام بگذارد، ما هم با همان احترام متقابل عمل مى‏كنيم و با او به طور عادلانه كه نه به او ظلم كنيم و نه به ما ظلم كند، رفتار خواهيم كرد و اشكالى پيش نمى آيد.

    
    previos page menu page next page
    

  4. #164
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 34

    تاريخ: 16/8/57

    سخنرانى امام خمينى در غفلت‏ها و اشتباهات علما و رجال سياسى در طول سلطنت سلسله پهلوى

    اشتباهات علما و رجال سياسى در طول سلطنت پهلوى

    اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

    بسم الله الرحمن الرحيم

    در طول سلطنت اين سلسله يك اشتباهاتى شده است كه خيلى موجب تأسف است. بعضى اشتباهات در زمان رضا شاه و بعضى هم در زمان حكومت اين. از اول كه كودتا شد، كودتاى رضا شاه شد و با امر انگليس‏ها اين امر واقع شد. اشتباه اين بود كه، آنهايى كه اطلاعات داشتند و مسائل را مى‏توانستند بفهمند، مردم را مطلع نكردند. رضا شاه هم بعضى از اين كارهائى كه، اين آدم مى‏كند، در اوايل امرش شروع كرد، روضه خوانى شروع كرد، دستجات ارتش را در روز عاشورا، (اينها را من خودم شاهدم، يادم هست) دسته‏هاى ارتش را روز عاشورا براى سينه زنى بيرون آورد، خودش اين تكيه‏هائى كه در تهران بود راه مى‏افتاد دوره و به اين تكيه‏ها يكى يكى مى‏رفت، در آن جائى كه بود روضه خوانى مفصل داشت، اين سنخ حقه بازى‏هائى كه حالا اين دارد يك جور ديگر، او هم از اول با اين سلاح وارد شد و همان وقت هم اشخاصى بودند كه اطلاع بر اين مسائل داشتند و مى‏دانستند كه اين چه جور است. يكى از غفلت‏هائى كه شده است اين است كه اينها شروع نكردند كه به مردم، به ملت، چهره او را نمايش بدهند.

    دنبال اين كارهائى كه رياكارانه انجام داد، آن چهره ديگرش را نمايش داد كه تمام پايگاه‏هاى مذهبى را تعطيل كرد، يعنى تمام تكيه‏ها و مجالس وعظ و خطابه و اينها را، تمام را بكلى تعطيل كرد كه در تمام ايران ديگر يك مثلاً مجلس روضه خوانى، يك مجلس وعظ و خطابه نگذاشت بماند و آن كارهائى كه همه مى‏دانيد و كرد و باز در همان زمان يكى از اشتباهات اين بود كه مردم يا آنهائى كه بايد مردم را آگاه كنند پشتيبانى از مدرس نكردند. مدرس تنها مرد بزرگى بود كه با او مقابله كرد و ايستاد و مخالفت كرد و در مجلس هم بعضى‏ها موافق با مدرس بودند و بعضى‏ها هم سر سخت مخالفت مى‏كردند با مدرس و در آن وقت باز يك جناح‏هائى مى‏توانستند كه پشت سر مدرس را بگيرند و پشتيبانى كنند و اگر پشتيبانى كرده بودند مدرس مردى بود كه با منطق قوى و اطلاعات خوب و شجاعت و همه اينها موصوف بود و ممكن بود كه در همان وقت شر اين خانواده كنده بشود و نشد. از آن بدتر كه من هر وقت فكرش را مى‏كنم واقعاً متأسف مى‏شوم اين است كه خوب، متفقين حمله كردند به ايران و آن

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 35

    حرف‏هايى كه رضا شاه مى‏زد و آن ثناخوانى‏هايى كه براى او مى‏كردند و خودش مى‏كرد كه ديگر اين مملكت مملكتى است كه هيچ كس ديگر قدرت ندارد به آن تعرض كند - هيچ كس ديگر چطور - مثل ثناخوانى‏هاى خود ايشان. پسر، پسر اوست، واقعاً پسر اوست، پسر حق است! بعد از اينكه ديدند يك طبل تو خالى بود، اعلاميه اول به دوم نرسيد. اينها وقتى كه مى‏گويند مؤاخذه كرد از يكى از اين سر كرده‏ها كه آخر چرا، دو ساعت؟ گفتند پنج دقيقه بايد باشد، دو ساعت چيست چيزى نداشتيم، آنها همه چيز داشتند. يك مملكتى كه آنهمه بساط درست كردند براى اينكه سركوبى كرد همه را چه، همه را چه، اين سركوبى‏ها، سركوبى‏هاى قدرت خود ملت بود در زمان رضا شاه، قدرت‏هائى ملت داشت، البته آنها هم متعدى بودند لكن پشتوانه مملكت بودند. آنها را با همين امر خارجى‏ها خلع سلاح كرد و هر زور و قدرتى را با بست و بندى كه مى‏كرد با خارج و اينها، قدرتشان را گرفت و آنها هم، خارجى‏ها هم اين مطلب را روى نقشه عمل مى‏كردند كه اين قدرت‏هائى كه در ايران هست اين قدرت‏ها را بگيرند از دستشان و خلع سلاحشان كنند كه اگر يك وقتى اينها بخواهند يك مثلاً قدرت نمائى بكنند ديگر چيزى دستشان نباشد. در هر صورت او اين كار را كرد و قدرت‏ها را هم از دست اينها گرفت و خودش هم به همانطور كه ميدانيد رفت و بردند او را و جواهرات مملكت را هم (به طورى كه من نقل مى‏كنم از كسى كه او نقل مى‏كرد از يك صاحب منصبى كه همراه رضا شاه در اين سفر موريسش بود كه چمدان‏هاى جواهر همراه رضا شاه جمع كرده بود اينها را كه ببرد) به او گفتند بيا برو جاى ديگر، او خيال مى‏كرد حالا مى‏خواهند او را ببرند آنجا و خوب آنجا برود در يك قصرى مثلاً زندگى كند، جواهرها را حمل كردند و او گفته بود كه وقتى، يعنى قصه‏ها نقل كرده بود او، يكى اينكه سر پلى كه بايد از آنجا ديگر عبور كنند ايستاد و گريه كرد، گريه بى اثر و او را با همه جواهرات و چمدان‏هاى پر در يك كشتى بردند و بعد از آن در ميان دريا كه رسيدند يك كشتى ديگرى كه مخصوص حمل دواب بود آوردند و متصل كردند به اين و گفتند برو (بايد برود) رفت و چمدان‏ها كو؟ گفتند مى‏آورند آنها را، ايشان از آن راه رفت و چمدان‏ها از آن راه رفت حالا پيش انگليس‏ها. حالا ايشان هم دارد مى‏فرستد. بله، او رفت و اينكه موجب تأسف است و واقعاً موجب تأسف است، اين است كه مردم ديده بودند تعديات رضا شاه را، چيزى نبود كه ديگر مخفى باشد. من خودم شاهد اين قضيه بودم كه وقتى كه سه مملكت، يعنى لشگر سه مملكت، ارتش سه مملكت دشمن به ايران حمله كرد و همه چيز در معرض خطر بود، وقتى كه رضا شاه را اطلاع دادند كه بردند، مردم شادى مى‏كردند، كانه به مقدم اينها شادى مى‏كردند كه اينها ولو دشمن هستند وليكن از اين بدتر نمى‏كنند. وقتى كه يك شخصى، يك سلطانى، يك قدرتمندى، پشتوانه ملت را ندارد اين است كه وقتى كه مى‏برند او را وقتى كه از آنجا بخواهد خارج بشود، عوض اينكه يك ملتى مثلاً يك انقلابى بكند كه چرا، اين ملت شادى مى‏كنند كه خوب شد رفت و واقعاً هم خوب شد رفت. اما آنكه تأسف دارد اين است كه اگر در آن وقت كه متفقين آمدند و رضا شاه رفت، يكصدا بلند شده بود كه ما پسرش را نمى‏خواهيم، نمى‏گذاشتند. اين را آنها نصب كردند، خود شاه گفت، خود شاه نوشت اين را، منتها بعدش شنيدم كه آن را حكش كردند، اين جمله را كه (متفقين

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 36

    صلاح ديدند من باشم) اين را حكش كردند. اگر آن وقت يك نفر مثلاً از رجال، يك نفر از علما، يك جمعى از مردم صدا كرده بودند كه ما نمى‏خواهيم اين سلسله را، اينها چه كردند با ما، پدرش چه كرد كه اين چه بكند. اين يكى از غفلت‏هايى بود در تاريخ ايران كه مسير تاريخ ايران را اگر اين غفلت نشده بود برگردانده بود و ما حالا ابتلاء به اين صحبت‏ها اينجا نداشتيم و نه من اينجا بودم و نه آقايان، همه سر كار خودشان در مملكت خودشان بودند. اين غفلت بزرگ از رجال سياسى و علما و - عرض مى‏كنم كه - ساير اقشار مملكت ما واقع شد و اين آدم را تحميل كردند بر ما و دنباله‏اش هم گرفتند كه قدرتمندش كنند. از آن وقت تا حالا هم غفلت‏ها شده است، قوام السلطنه مى‏توانست اين كارها را بكند لكن با غفلت‏ها، با ضعف نفس‏ها، نكرد. از او بالاتر دكتر مصدق بود، قدرت دست دكتر مصدق آمد لكن اشتباهات هم داشت. او براى مملكت مى‏خواست خدمت بكند لكن اشتباه هم داشت. يكى از اشتباهات اين بود كه آنوقتى كه قدرت دستش آمد اين را خفه‏اش نكرد كه تمام كند قضيه را، اين كارى براى او نداشت آنوقت، هيچ كارى براى او نداشت بلكه ارتش دست او بود، همه قدرت‏ها دست او بود و اين هم اين ارزش نداشت آن وقت، آن وقت اينطور نبود كه اين يك آدم قدرتمندى باشد و مثل بعد كه شد، آن وقت ضعيف بود و زير چنگال او بود لكن غفلت شد. غفلت ديگر اينكه مجلس را ايشان منحل كرد و يكى يكى وكلا را وادار كرد كه برويد استعفا بدهيد وقتى استعفا دادند يك طريق قانونى براى شاه پيدا شد و آنكه بعد از اينكه مجلس نيست تعيين نخست وزير با شاه است، شاه تعيين كرد نخست وزير را. اين اشتباهى بود كه از دكتر واقع شد و دنبال او اين مرد را دوباره برگرداندند به ايران، به قول بعضى كه محمدرضا شاه رفت و رضا شاه آمد. بعضى گفته بودند اين را به دكتر كه كار شما اين شد كه محمدرضا شاه رفت (محمدرضا آن وقت يك آدم بيعرضه‏اى بود و تحت چنگال او بود) او رفت و رضا شاه آمد يعنى يك نفر قلدر آمد. اينها آنوقت گفتند نمى‏دانستند كه بعدها رضا شاه چند آتشه است. اين هم يكى از اشتباهات بود كه شده است و حالا هم يك موقع حساسى است كه من از اشتباهات مى‏ترسم الان ماها مكلفيم ديگر، ما اشتباهات را تا حالا ديديم و من خوف اين دارم كه باز اقشار اين ملت ما، اين رجال علمى ما، رجال سياسى ما - عرض مى‏كنم كه - اشخاص روشنفكر ما يك اشتباهى بكنند كه اگر اين اشتباه بشود ديگر ما تا آخر گرفتار هستيم، ديگر چنين نيست كه ما باز يك اميدى داشته باشيم كه يك انقلابى بشود.

    اگر اين نهضت الهى خاموش شود ديگر قابل عود نيست

    شما همه مى‏دانيد و هر كس تاريخ را مى‏داند اين را مى‏داند كه اين نهضتى كه الان در ايران هست شبيهش در تاريخ ايران نبوده است، اگر نگويم در تاريخ دنيا نبوده، در تاريخ ايران نبوده يعنى يك چيزى كه بچه 7 ساله با پيرمرد 70 ساله با لهجه واحد بگويند كه ما نمى‏خواهيم اين را، يك نهضتى كه سرنيزه‏ها، توپ و تانك‏ها، سربازها - عرض مى‏كنم كه - ارتش در خيابانها بگردند و مردم را زير بگيرند و مردم را بكشند و باز بايستند با مشت گره زده بگويند نمى خواهيم، ما در تاريخ

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 37

    ايران بى اشكال است كه نداريم، در تاريخ هم من نمى‏دانم هست يا نه كه يك همچو قصه‏اى مثل قصه ايران و يك همچو تحولى كه در ايران واقع شده است هيچ سابقه ندارد و من مى‏دانم اين معنا را و هر عاقلى بايد بداند كه اگر چنانچه اين نهضت خاموش بشود، ديگر قابل عود نيست چنين نيست كه اين كليدش مثل كليد برقى باشد كه آدم حركتش بدهد روشن بشود، حركتش بدهد خاموش بشود اين حرف‏ها نيست در كار. اين با يك زحمت‏هائى و با دست خداى تبارك و تعالى يك همچو مطلب بيسابقه در ايران پيدا شده است و الان هست. الان در عين حالى كه دولت نظامى است و شهرهاى ايران اشغال شده بايد گفت كه اشغال شده است شهرهاى ايران، دست نظامى است و دست ارتش است معذلك از هر گوشه صدا بلند مى‏شود و تظاهرات مى‏شود و باز مرگ بر شاه مى‏گويند، يك همچو مطلبى تا حالا نبوده است و بعدها هم اميد اينكه يك همچو چيزى بشود نيست. من خوف اين را دارم كه با اشتباه ماها و شماها و اقشار ملت، اين نهضت به ثمر نرسد و بخوابد و مملكت ما ديگر تا آخر اسير باشد و زير چكمه خارجى.

    اينكه شاه سلطنت كند نه حكومت، خيانتى است بر ملت اسلام

    الان دارند دست و پا مى‏زنند كه با هر وسيله‏اى كه هست چه آنهائى كه توى مجلس رفتند و با اسم وكالت رفتند در مجلس، چه آنهائى كه بيرون مجلس هستند و از طرفدارهاى شاه هستند، دارند دست و پا مى‏كنند كه اين را نگهش دارند، با هر وسيله‏اى كه هست، با اين مانورهائى كه در مجلس اين چند وقت ديديد كه طى شده است و اين مخالف شد و آن موافق شد آنجا، اين همه مخالف‏ها و موافق‏ها در يك چيز با هم موافقند و آن اين است كه شاه باشد. (انتخابات آزاد!) اين فرياد مى‏زنند انتخابات آزاد، معنى انتخابات آزاد چيست؟ معنى اين است كه اعليحضرت همايون امر كنند كه مردم انتخاب بكنند و اين رژيم به جاى خودش رسمى و امر انتخابات هم به دست شاه، يعنى به امر او لكن آزاد! اين معنى انتخابات آزاد! بايد رژيم دموكراسى باشد، شاه سلطنت كند، نه حكومت. اين حرف‏ها، همه اين حرف‏ها توى مجلس گفته بشود، بيرون مجلس گفته بشود، هر جا گفته بشود، اين مطلبى است كه آنها الان از خدا مى‏خواهند كه يك همچو چيزى را ملت قبول كند كه شاه سلطنت كند و حكومت نكند، دو سه ماه هم همين كار را مى‏كند، يك سال هم ممكن است همين كار را بكند، ولى فردا چه؟ ما فرض هم مى‏كنيم كه خوب ايشان سلطنت بكند و ديگر از اين به بعد حكومت نكند، ديگر از اين به بعد هم يك آدمى بشود كه انقلاب ماهيت بدهد و بشود يك نفر آدم سالم صحيح خيلى تمام عيار، ما فرض اين را مى‏كنيم، فرض باطل، اينهمه جنايات كه كرد چه، هيچ؟ اشخاص عادى اگر يك كسى يك نفر آدم را بكشد، بعد بيايد بگويد آقا معذرت مى‏خواهم ببخشيد، رهايش مى‏كنند؟ قانون رهايش مى‏كند اين را؟ يا نه؟ خوب ببخشيد كه تو آدم كشتى، ببخشيد هم حرف شد؟ يك آدمى كه 25 سال بر مقدرات مملكت ما مسلط بود و 25 سال يا بيشتر خيانت به مملكت ما كرد، تمام ثروت اين مملكت را داد به غير، تمام چيزهاى مقدرات اين مملكت را به دست غير سپرد، نفت ما را آنطور از بين برد، گاز را از آنطرف از

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 38

    بين برد، دارد مى‏برد، اينهمه آدم كشت، اينهمه قتل عام‏ها كرد، قتل عام 15 خرداد 15 هزار نفر كشتار بود، قتل عام‏هاى حالا در اين سال‏هاى اخير بيشتر از اين معانى بود، حالا مى‏فرمايند كه خير ما - اشتباهاتى كرديم، حالا ديگر ما تعهد مى‏كنيم!! ايشان فرمودند تعهد مى‏كنيم كه از اين به بعد اشتباه نشود!! ما فرض مى‏كنيم كه شما تعهد بكنيد كه از اين به بعد اشتباه نشود و اشتباه هم ما فرض مى‏كنيم كه خير ديگر بعدها نشود، تا حالايش چه؟ رجال سياسى يا عرض مى‏كنم كه - رجال علمى را كه ده سال، 15 سال، 5 سال تا كم و زياد، اينها را به حبس انداختيد و اينها را آنقدر زجر داديد، آنها را آنقدر چيز كرديد، آمدند بيرون با مزاج‏هاى ضعيف، حالا همين قدرى كه از زندان رها شدند، تمام شد؟ ده سال عمر يك نفر انسان را، عمر هزاران نفر انسان را تو در حبس‏ها از بين بردى حالا هيچ؟! ما بگذريم كه مى‏خواهد آقا سلطنت حالا بكند؟!

    حالا بگوئيم كه بسيار خوب اعليحضرت بفرمايند آن بالا و سلطنت كنند و روز سلام هم همه بيايند به سلام ايشان و خودشان هم در قصر اعلاى كجا مشغول عياشى بشوند، ديگر لازم نيست حكومت بكنند حالا مساله اينطور است؟ اين را هيچ انصاف دارى، هيچ مسلمانى اين را مى‏تواند بگويد؟ هيچ مسلمانى هيچ آدم با وجدانى، هيچ انسانى مى‏تواند يك همچو حكمى بكند كه يك نفر آدم جانى كه بيست و چند سال بر اين ملت حكومت باطل كرده، حكومت غير قانونى كرده، بيست و چند سال مال اين مردم را هدر داده، بيست و چند سال قتل عام‏ها كرده، اجانب را بر اين مملكت مسلط كرده، حالا تا گفت كه خوب من اشتباه كردم، ببخشيد من اشتباه كردم اشتباهاتى واقع شد، اين اقرار به جرم است كه در محاكم با اين اقرار به جرم اين را محكومش مى‏كنند، حالا ما فرض مى‏كنيم بسيار خوب شما ديگر حالا عابد و مسلمان شديد، اما تا اينجا چه؟ تا اين حدى كه شما اين عمل‏ها را كرديد، در محاكم دنيا، در محكمه عدل الهى، در احكام اسلام، در احكام قوانين عرفيه، هيچ، تمام شد؟ تا معذرت خواستيد چون شما شاه هستيد، چون معذرت خواستيد تمام شد؟ ما رها كنيم و برويم؟ حالا ديگر هر كسى برود سر كسب خودش؟ ساختن يا ذكر سازش، ذكر سازش با اين آدم، طرح اين مطلب كه ما با اين يك سازشى بكنيم، اين سلطنتش باشد حكومت نكند يا خير ايشان بروند و فرح خانم تشريف بياورند و سلطنت بر ما بكنند و بعدش هم خير، انتخابات آزاد و همه چيز درست، طرح اين خيانت بر ملت اسلام، بر اين ملت مظلوم است. اين مادرى كه ديروز با 5 نفر عائله اينجا نشسته و نهار خورده و امشب وقتى كه مى‏رود سر سفره دو نفر پيرزن و پيرمرد هستند و چند نفر جوانشان مرده، اينها هيچ ديگر؟ ايشان معذرت خواستند تمام شد؟ آدم مسلم مى‏تواند اين حرف را بزند؟ اين جوانمرده كه مى‏بيند جوان‏ها دارند مى‏روند به مدرسه و بچه او ديروز مى‏رفته و حالا نيست در اين جمعيت، در مقابل اينها جواب چيست؟ آخر ما چه بگوئيم به اين ملت؟ ما بگوئيم با اعليحضرت ساختيم و خون‏هاى بچه‏هاى شما هيچ؟ زير پا؟ تمام؟ اين خيانت نيست؟ چطور در ذهن يك آدم بايد يك چنين چيزى واقع بشود، اين چه غفلتى است؟ اين چه غفلت شيطانى است؟ چه وسوسه شيطانى است كه در ذهن آدم بيايد كه حالا ما ديگر بگذريم، ديگر چه بكنيم؟ حالا بگذريم ديگر، (بر همه رنج وارد شده، گذشتيم ما،

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 39

    شما هم بگذريد ديگر.) چه چيز را بگذريم، مگر حق من است كه بگذرم؟ اين حق يك ملت است. مگر مى‏تواند كسى بگذرد از اين حق؟ يك ملت است، اسلام است، خداست، مگر قابل عفو است؟ من خوف يك همچو اشتباه و لغزشى دارم و بايد همه دست به دست هم بدهند و اين لغزش را نگذارند واقع بشود. اين تشبثاتى كه الان از همه اطراف تشبث شده‏است و تشبث دارند مى‏كنند، بر شما جوان‏هاست كه در اينجا صدا بلند كنيد، بر آنهائى كه در ايران هستند در ايران صدا بلند كنند، نگذارند در اين موقع حساسى كه به آخر سنگر رسيده است يكوقتى برد كند اين آدم، اين خطرى است الان براى ايران، الان يك خطر بزرگى براى ايران هست كه اگر يك سستى بكنند و يك لغزش در اينجا واقع بشود، يا بترسند از اين هياهوئى كه كارتر در آنجا گفته است كه خير ما منافعمان پيش ايشان است، ايشان حاصل با عبارت ديگر خدمتگزار ماست. ما نمى گذاريم، اين نوكر بايد بماند اينجا. تعبير او با اين تعبير نيست اما واقعش همين است. تعبيرش، لفظش اين نيست، واقعش اين است كه ما ديگر از كجا پيدا كنيم يك همچو نوكرى، اين را نبايد از آن بترسيد.

    در مقابل ملت نه تانگ كارگر است نه تشرهاى توخالى كارتر

    با يك ملت نمى شود كه يك كار تحميلى تا آخر بشود، چنانچه ديديم كه با نظامى نتوانستند اين كار را بكنند. ايشان خيلى هم ميل داشت، خيلى هم مايل بود كه نظامى‏ها قتل عام بكنند، اصلاً يك دو سه ميليون جمعيت را بكشند، لكن نمى شود، قضيه اينطور نيست. آن اربابها هم نمى توانند اين كار را بكنند. حالا خيال كنيد كه اگر اين كار نشود از آن طرف لشكر روس وارد مى‏شود!! از آن طرف لشكر آمريكا وارد مى‏شود!! و از آن طرف لشكر انگليس وارد مى‏شود!! اينها شعر است حالا، يك ملت وقتى يك چيزى را نخواهد، نمى‏شود و حالا ملت نمى‏خواهد. يك ملت است، قضيه يك حزب و يك نمى‏دانم يك جبهه و يك عرض بكنم جمعيت نيست، يك ملت است كه الان مى‏گويد نه، در مقابل (نه) ملت، نه سرنيزه كارگر است، نه تانك كارگر است، نه توپ كارگر است نه تشرهاى توخالى كارتر و نمى‏دانم كرملين. اين حرف‏ها نيست تو كار، هر چه مى‏خواهند تو روزنامه‏هايشان بنويسند يا مى‏خواهند خود ايشان را بلند كنند.

    اهداف انقلاب را براى مردم جهان روشن سازيم

    ما اميدواريم كه خداوند اين اجتماع ايرانى‏ها بر حق خودشان را پيروز كند. ما اميدواريم كه خداوند تائيد كند اين شجاع‏هائى كه در ايران قيام كرده‏اند و مى‏خواهند حق خودشان را بگيرند و ما همه موظفيم كه هر كدام در هر جا هستيم به هر قدر مى‏توانيم كمك كنيم به ايرانى‏ها انشاءالله، همه‏مان، يعنى همين مقدار هم كه مى‏توانيم كمك كنيم كه هر كداممان در هر جا هستيم بگوئيم به آنها. شايد نمى‏دانم چند هزار ايرانى در خارج كشور است، اين چندين هزار ايرانى كه در خارج كشور هست مى‏توانند به چند صد هزار خارجى مطلب خودشان را بگويند، اين تبلغاتى كه در خارج شده است خنثى

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 40

    كنند كه (يك جمعيتى هستند اينها هرج و مرج طلبند و قابل اين نيستند كه به اينها آزادى بدهيم) اين حرف‏هاى مفتى كه شاه و بلندگوهاى شاه دارند، اينها را بايد خنثى بكنيد شماها. مردمى هستند كه ايستاده‏اند مى‏گويند ما حقمان را مى خواهيم. ما مى‏خواهيم آزاد باشيم، ما مى‏خواهيم زير دست مستشارهاى آمريكائى نباشيم اين رشد ملت ماست. ملت ما يك رشدى كرده است كه ديگر نمى‏خواهد اين مسائل را و نخواهد ديگر ان شاءالله شد اين مسائل. خداوند همه‏تان را انشاءالله تائيد كند.

    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  5. #165
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 41

    تاريخ: 16/8/57

    مصاحبه امام خمينى با روزنامه انگليسى (فاينشنال تايمز)

    سؤال: با سفارش كردن مردم ايران در مورد مبارزه با رژيم شاهنشاهى، آيا نتايج مهم اين برخورد را كه خون زيادى خواهد ريخت مى‏پذيريد؟ اگر اين برخوردها شدت يابد، در نظر داريد كه مبارزه‏تان را ادامه دهيد؟ اگر شورش خونين در ايران راه بيفتد، بدون قيد و شرط از آن پشتيبانى خواهيد كرد؟

    جواب: ملت ايران براى رهائى از چنگال ديو استبداد و استعمار و رسيدن به حكومت اسلامى، نهضت مقدس اسلامى خود را آغاز كرد و به يارى خداى تعالى تا رسيدن به پيروزى ادامه خواهد داد، بديهى است كه چون دشمنان قسم خورده مردم يعنى شاه و حاميانش به آسانى حاضر به كنار رفتن نيستند، لهذا لجاجت دشمنان ملت و مقاومت دليرانه مردم مسلمان در مقابل آنان ضايعاتى براى آنان به بار خواهد آورد و ليكن مسلمان مى‏داند كه اگر كشته شود، در صف شهداى كربلاست و چيزى را از دست نمى‏دهد و بدين مناسبت تا پيروزى نهائى به قيام خود ادامه مى‏دهد.

    سؤال: اخيراً مخالفت خود را بر عليه دولت نظامى جديد اعلان كرده‏ايد، آيا از مردم خواهيد خواست كه علاوه بر اينكه بر ضد شاه بپاخيزند، بر ضد ارتش نيز قيام كنند؟

    جواب: ما اكنون ملت را دعوت به هجوم و حمله به ارتش نكرده‏ايم تنها از سربازان و افسرات ارتش خواسته‏ايم كه اطاعت از فرماندهان خود نكنند و به صاحب منصبان ارتش نيز هشدار داده‏ايم كه از شاه اطاعت و حمايت نكنند و من اميدوارم كه سربازان و افسران كه پيوندشان با مردم بريده نشده است، هر چه زودتر به آغوش باز ملت باز گردند تا پيروزى را در آغوش كشند.

    سؤال: آيا راه سازشى باقى مانده است كه شما از طرف شاه بپذيرد؟

    جواب: نه، هرگز.

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 42

    سؤال: كم شدن توليد نفت ايران براى اقتصاد كشورهاى غربى خيلى گران تمام مى‏شود.آيا از اصل قطع شدن نفت پشتيبانى مى‏كنيد؟ جواب: كارگران محروم و كارمندان شركت نفت، براى خواسته‏هاى سياسى مشروع خود اعتصاب كرده‏اند و من از مردم خواسته‏ام كه از اعتصاب آنان حمايت كنند و كشورهاى غربى اگر مايل نيستند كه ضررى به آنان وارد شود، حتى اگربه قيمت نابودى ملت و كشور ايران تمام شود، لازم است بدانند كه ملت مسلمان ايران براى به دست آوردن حقوق مشروع و قانونى خود به هر گونه اقدام مفيد دست مى‏زند ولو به نابودى منافع غرب بيانجامد.

    سؤال: آيا از سوء قصد به منافع خارجى‏ها در ايران پشتيبانى خواهيد كرد؟

    جواب: اگر خارجى‏ها به آزادى و استقلال ملت ايران احترام بگذارند، هرگز از ناحيه مردم به حقوق آنان در محدوده قانونيش زيانى وارد نخواهد شد.

    سؤال: چه روابطى با مقامات فرانسوى داريد؟

    جواب: من به كشور فرانسه وارد شده‏ام و از مردم محترم اين كشور هيچ بدى نديده‏ام و با هيچ مقام دولتى هم رابطه‏اى ندارم بودن من در فرانسه موقتى است.

    سؤال: آيا پس از اتمام مدت اقامتتان در فرانسه، تقاضاى پناهندگى سياسى را با شرائطى كه احتمالا" به شما تحميل خواهد شد، خواهيد پذيرفت؟

    جواب: من از هيچ دولتى تقاضاى پناهندگى نخواهم كرد.

    سؤال: اگر رژيم فعلى كنار رود، چيزى را كه در اصلاحات ارضى انجام شده از بين خواهيد برد؟

    جواب: از حقوق اوليه هر ملتى است كه بايد سرنوشت و تعيين شكل و نوع حكومت خود را در دست داشته باشد. طبيعى است كه چون ملت ايران بيش از 90 درصد مسلمانند، بايد اين حكومت بر پايه‏هاى موازين و قواعد اسلامى بنا شود.

    
    previos page menu page next page
    

  6. #166
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 43

    تاريخ: 16/8/57

    پيام امام خمينى به ملت غيور ايران به مناسبت روى كار آمدن دولت نظامى

    بسم الله الرحمن الرحيم

    درود و تحيات وافره بر ملت شجاع ايران، ملت با وفائى كه با جان نثارى براى احياى اسلام و آزادى و استقلال كشور كاخ‏هاى غارتگران را به لرزه درآورد.

    ملتى كه پيشنهاد سياست آشتى ملى را كه جز خدعه‏يى نبود، به چيزى نشمرد. ملتى كه جوان و جان مى‏دهد تا از زير بار ستمكاران غارتگر بيرون بيايد و رژيم سلطنتى را سرنگون و حكومت جمهورى اسلامى متكى به آراء ملت را مستقر كند.

    من گر چه مى‏دانم كه فريبكارى‏هاى شاه و نرمش لفظى و ارعاب عملى او، در صفوف فشرده ملت بزرگ ما تاثيرى ندارد لكن در هر موقع و در هر پيشامد لازم مى‏دانم تذكراتى به شما عزيزانم بدهم‏

    1- هدف همان است كه در سخنرانى‏ها و اعلاميه‏هاى خود ذكر نموده‏ام‏

    الف - سرنگونى سلطنت پهلوى و رژيم منحوس شاهنشاهى.

    ب - بپا داشتن حكومت جمهورى اسلامى مبتنى بر ضوابط اسلام، متكى به آراء ملت.

    2- نهضت با شيوه‏هاى گوناگون خصوصاً اعتصابات در همه ادارات و دستگاه‏هاى دولتى بايد ادامه داشته باشد. دولت نظامى ايران غاصب و مخالف قانون است و بر ملت است كه از آن اطاعت نكنند و سرپيچى و كارشكنى تا حد فلج نمودن دستگاه‏هاى دولتى پيش رود. من از جميع كارمندان محترم دولت و ساير موسسات كه با اعتصاب خود پشتيبانى از برادران و خواهران خود كرده‏اند تشكر مى‏كنم. اين يك وظيفه اسلامى و لازم الاجراست.

    3- شاه با روى كار آوردن دولت نظامى دست به توطئه ديگرى زده است و آن اينكه از طرفى در پيشگاه خدا و ملت عذر و تقصير مى‏خواهد و اعتراف به اشتباهات و جنايات خويش در طول سلطنت ننگين مى‏كند و از آيات عظام و علماى اعلام و ساير طبقات استمداد مى‏كند و از طرفى ديگر دولت نظامى‏اش با سركوبى شديد و قتل‏ها و اعزام چماق به دست‏ها و سرنيزه‏دارها و توپ و تانكها بر ملت مظلوم مى‏تازد و عزيزان ما را بيش از پيش به خاك و خون مى‏كشد، به خيال آنكه با اين نقش مى‏تواند خودش را از گناه قتل و غارت‏هاى دوران سلطنتش تبرئه نمايد و با دستگيرى ماموران فاسد خود كه يك عمر عامل خيانت‏هاى او بوده‏اند، خود را توبه كار معرفى نمايد. شاه در يك دست چماق و

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 44

    سرنيزه و مسلسل براى سركوبى ملت دارد و در دست ديگر توبه نامه و اعتراف به خيانت‏ها و جنايت‏ها و عذر و تقصير را گرفته است.

    ملت هوشمند و بيدار ايران نه از آن چماق و سرنيزه هراس دارد و نه از اين خدعه و نيرنگ فريب مى‏خورد. اين شخص كه از مراجع عظام و علماى اعلام براى فرونشاندن نهضت اسلامى و باز كردن راهى در برابر چپاول و هدم اسلام و قرآن كريم استمداد مى‏نمايد، همان مردكى است كه تا ديروز علماى اسلام و روحانيون عظيم‏الشان را مرتجع و راه آنان را كه راه اسلام و قرآن كريم است، ارتجاع سياه مى‏ناميد و در يكى از نطق‏هاى خود با كمال وقاحت گفت كه از اين طبقه كه مثل حيوان نجس است اجتناب كنيد و در نطقى ديگر با كمال بيشرمى گفت روحانيون مثل كرم‏ها درنجاست مى‏لولند چه شد كه امروز اين چنين با روحانيون آشتى مى‏كند اين نيز خدعه نيست؟ اين مثل دولت آشتى نيست؟ او كه امروز به سياسيون و جوانان ملت روى آورده و از آنان براى وطن استمداد مى‏كند، همان است كه گروه‏هائى از آنان را اعدام و شكنجه و زندان كرده و مى‏كند، جوانان غيرتمند ما را به خاك و خون كشيده و مى‏كشد، دانشگاه‏هاى ما را به قتلگاه‏هاى جوانان ما تبديل نموده است.

    من از جناياتى كه اخيراًدر دانشگاه‏ها با فرزندان اسلام نموده‏اند در سوگم. من از دانشجويان عزيز كه در راه اسلام و كشور فدائى داده‏اند و در مقابل شاه با مشتى گره كرده ايستاده و او را محكوم كرده‏اند تشكر مى‏كنم.

    من از جوانان غيور ايران كه ملت ما را سرافراز نموده‏اند احساس غرور مى‏كنم. ملت ايران بايد بداند كه اين نطق‏هاى فريبنده براى اغفال مردم و فرونشاندن آتش خشم ملت است تا تثبيت مقام كرده و قدرت را بازيابد و خدا مى‏داند كه اسلام و روحانيت و عموم ملت پس از آن با چه مصيبت‏هاى دردناكى مواجه خواهد شد.

    عزيزان من! از اين هياهوى نظامى نهراسيد كه نمى‏هراسيد. شما ملت شجاع ثابت كرديد كه اين تانك‏ها و مسلسل‏ها و سرنيزه‏ها زنگ زده است و با اراده آهنين ملت نمى‏تواند مقابله كند و از اين نرمش‏هاى شيطانى و توبه نامه‏هاى ابليسى فريب نخوريد كه نمى‏خوريد. شاه در اول سلطنت غاصبانه خود سوگند خورد كه به اسلام وفادار باشد و به ملت خيانت نكند و اكنون اعتراف مى‏كند كه خائن است و اسلام و ايران را به تباهى كشانيده است و تمام خيانت‏ها عمدى بوده است كه امروز اسم اشتباه بر آن گذاشته است غفلت نكنيد كه اين اشتباهات عمدى تكرار خواهد شد و كشور را به نيستى و ملت را به تباهى خواهد كشاند. امروز بر تمام طبقات ملت از مراجع عظام و علماى اعلام و مدرسين و فضلاى عالى مقام و اساتيد محترم دانشگاه‏ها و دانشسراها و دانشجويان دلير و طلاب شجاع تا جناح‏هاى سياسى و روشنفكر، از كارگران و كشاورزان تا بازاريان و اصناف، از كارمندان دولت تا افسران نيروهاى سه گانه، از سربازان تا صاحب منصبان عالى رتبه و بر همه اقشار ملت تكليف الهى و وجدانى است كه با اتحاد كلمه و بدون هراسى از قدرت‏ها و ابرقدرت‏ها، هدف اسلامى خود را تعقيب و گلوى اين ستمگر تاريخ را بفشارند و با قاطعيت و جديت به سوى هدف پيش روند كه وعده خداوند

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 45

    به مستضعفين نزديك است و كشتن و كشته شدن در راه خدا سرافرازى است و در خاتمه از ملت شريف ايران كه بارها در اينگونه مسائل امتحان خود را داده‏اند، خواهش مى‏كنم كه به خواهران و برادران خود كه در اثر اعتصابات و تظاهرات لطمه مالى و جانى ديده‏اند، با احترام تمام آنان را يارى دهند و اين وظيفه الهى را به بهترين وجه عمل نمايند كه خمينى هميشه به ياد آنان است و دست آنان را مى‏فشارد. از خداوند تعالى توفيق و تائيد همه را خواستارم و خذلان و شكست دشمنان ملت را خواهانم.

    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  7. #167
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 46

    تاريخ: 16/8/57

    مصاحبه امام خمينى با روزنامه هلندى دى ولت گرانت

    سؤال: در مورد گفتار شاه و اعتراف به (اشتباهات گذشته) و اين كه اعلام داشته است كه (پيام انقلابى) را شنيده است و اينطور به نظر مى‏رسد كه شما مردم را به قيام خوانده‏ايد، بنابراين راه ديگر و ممكنى را براى رسيدن به يك رژيم دمكراتيك نمى‏بينيد؟

    جواب: اولا" اينكه شاه به اشتباهات گذشته اعتراف مى‏كند، چيزى جز فريب و نيرنگ نيست و گمان كرده است به صرف اعتراف، ملت از او دست برمى‏دارد و ديگر اينكه اگر مجرمى به گناه خود اعتراف نمود، بر حسب اعترافش بايد محاكمه و مجازات شود و دليل اينكه به دروغ مى‏گويد پيام انقلابى شما را شنيدم، اين است كه اگر شنيده است (كه حتماً شنيده) پيام ملت به او (شاه) در برابر مملكت اين است كه شاه و همه خاندان سلطنت بايد كنار بروند. بنابر اين اگر اين پيام را شنيده و مى‏خواهد به پيام ملت عمل كند چرا كنار نمى‏رود و سرنوشت مردم را به دست خودشان نمى‏سپارد؟ و دائماً خود را با سرنيزه به مردم تحميل مى كند؟ و آيا در چنين صورت، باز هم ما بپذيريم كه شاه مى‏خواهد دموكراسى را برقرار كند؟

    سؤال: حدس مى‏زنيد امكان اين باشد كه ارتش از شاه همانطورى كه خواسته‏ايد، سرپيچى كند؟ اگر جواب مثبت مى‏دهيد، آيا دلائل موجهى براى آن داريد؟ و اگر نه، به نظر شما شانس واقعى اين هست كه يك قيام مسلحانه ايجاد شود؟

    جواب: اينكه مسلم است در ميان ارتش صاحب منصبانى هستند كه با حمايتشان از شاه و حمايت شاه از آنان، در غفلت مملكت شريك بوده‏اند و همچنين در كشتارها و شكنجه‏ها همدست يكديگر، ليكن سربازان و نيز بسيارى از افسران و درجه داران هستند كه هنوز دل‏هايشان با ملت است و از دست شاه بخصوص به علت تسلط مستشاران آمريكائى بر آنان رنج مى‏برند و اينان به دليل پيوندى كه با مردم دارند، دير يا زود به آغوش ملت باز مى‏گردند و هم اكنون آثار آن ظاهر شده است.

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 47

    سؤال: به فرض اينكه شاه بپذيرد كنار رود و يا مجبور به كناره‏گيرى شود، چه راهى را بايد دنبال كرد تا به جمهورى اسلامى رسيد؟ فكر مى‏كنيد كه در طى اين راه به هيچ مشكلى بر نخواهيد خورد؟

    جواب: همان مردمى كه دست در دست هم دادند و دليرانه عرصه را بر شاه تنگ كردند، همان‏ها با هدايت كسانى كه هميشه دلسوز آنان بوده‏اند، نوع حكومت دلخواه خود را انتخاب مى‏كنند و بديهى است كه چون مسلمانند، در همه مراحل كار، اسلام تنها ملاك ضابطه نظام اجتماعى و نوع حكومت خواهد بود و بر اين اساس من جمهورى اسلامى را پيشنهاد كرده‏ام و به راى عمومى مى‏گذارم و بديهى است كه هر كارى، هر چه مهمتر، با مشكلاتى بزرگتر روبرو خواهد شد.

    سؤال: اگر انتخابات آزاد شود، آيا مردم را به ميانه روى دعوت خواهيد كرد؟

    جواب: با وجود شاه هيچ طرحى را نمى‏پذيريم كه جز توطئه چيزى نيست و در صورت سرنگونى شاه، مردم دعوت مى‏كنيم كه به هيچ دولتى راى ندهند جز آنكه خود آنان دولت را سركار آورند.

    سؤال: يك دولت اسلامى چگونه تشكيل خواهد شد؟

    جواب: با طرحى كه تدارك ديده‏ايم تلاش مى‏كنيم كه عموم ملت از همه طبقات آگاهانه و آزادانه نمايندگان خود را انتخاب كنند و سپس نمايندگان دولت را و مسوولين هر مقامى را انتخاب مى‏كنند.

    سؤال: اولين اقدام يك دولت اسلامى چه خواهد بود؟

    جواب: اولين اقدام اين است كه همه عوامل فساد و مهمتر اينكه همه انگيزه‏هاى فساد در زمينه‏هاى اجتماعى و اقتصادى و ساير زمينه‏ها با كمال جديت بايد ريشه كن شود.

    سؤال: با آنهائى كه از نظر شما خائن هستند و آنها كه منافع خود را مى‏خواهند، چه خواهيد كرد؟

    جواب: جوابش همان است كه قبلا" گفتم، مردم هر كس و يا هر گروه را براى به دست گرفتن مسووليت‏ها صالح بدانند، انتخاب مى‏كنند و خائنين را محاكمه و مجازات مى‏نمايند.

    سؤال: جبهه ملى با رد كردن سلطنت مشروطه، قدم مهمى در جهت شما برداشته، آيا شما نيز به نوبه

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 48

    خود حاضريد يك قدم در جهت مخالفين غير روحانى دولت برداريد؟

    جواب: رژيم سلطنتى را بيش از يك سال است كه عموم مردم در سراسر ايران به شدت محكوم كرده‏اند، بنابراين هر كس و يا هر گروه هم سلطنت را رد كند، با ملت هماهنگى كرده است و در صورتى كه در اين قدم استقامت كند، ملت او را فراموش نمى‏كند و من خود را در كنار مردم احساس مى كنم.

    سؤال: قانون اساسى 1906 هياتى از علماى مذهبى را مسوول تطبيق مجلس با قرآن قرار داده است، آيا در جمهورى اسلامى نيز يك چنين مجمعى پيش بينى مى‏شود؟

    جواب: نظارت علماى اسلام چون گذشته بر مجلس تائيد خواهد شد.

    سؤال: شما براى ايران، بر خلاف خواست شاه يك مدرنيزه كردن واقعى مى‏خواهيد، آيا مى‏توانيد مشخص كنيد كه فرق بين اين دو مدرنيزاسيون چيست؟

    جواب: بازسازى و نوسازى كشور قطعاً مورد تائيد و از برنامه‏هاى ماست. آنچه را كه شاه به نام مدرنيزه كردن انجام داده، جز خرابى و ويرانى به بار نياورده است. نفت، اين طلاى سياه را حراج كردن و در عوض كشور را پر از آهنپاره نمودن، مدرنيزه كردن است؟! به كمك چند صد كارخانه، صنايع مونتاژ وابسته را رواج دادن، مدرنيزه كردن است؟! ده‏ها هزار مستشار نظامى را با هزنيه‏هاى سرسام‏آور بر ارتش و بر مقدرات مملكت مسلط كردن، مدرنيزه كردن است؟! و...

    سؤال: در جمهورى اسلامى حقوق اقليت‏هاى مذهبى، نژادى و سياسى چه خواهد بود؟ آيا حزب كمونيست آزاد خواهد بود؟

    جواب: اسلام بيش از هر دينى و بيش از هر مسلكى به اقليت‏هاى مذهبى آزادى داده است، آنان نيز بايد از حقوق طبيعى خودشان كه خداوند براى همه انسان‏ها قرار داده است، بهره‏مند شوند. ما به بهترين وجه از آنان نگهدارى مى‏كنيم. در جمهورى اسلامى كمونيست‏ها نيز در بيان عقايد خود آزادند.

    سؤال: مشخصاً حقوق زنان در جمهورى اسلامى چه خواهد بود؟ تكليف مدارس مختلط چه مى‏شود؟

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 49

    مساله تنظيم توالد و تناسل و سقط جنين چگونه خواهد شد؟

    جواب: از حقوق انسانى، تفاوتى بين زن و مرد نيست زيرا كه هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خويش را همچون مرد دارد. بله در بعضى از موارد تفاوت‏هائى بين زن و مرد وجود دارد كه به حيثيت انسانى آنها ارتباط ندارد. مسائلى كه منافات با حيثيت و شرافت زن ندارد آزاد است. سقط جنين از نظر اسلام حرام است.

    سؤال: گفته‏ايد كه در جمهورى اسلامى ايران به صادرات گاز و نفت به كشورهاى غربى ادامه داده و تكنولوژى آنها را وارد خواهيد كرد، تحت چه شرائطى؟

    جواب: ما نه چاه‏هاى نفت را مى‏بنديم و نه درهاى مملكت را به روى خود مى‏بنديم و نه كشور را به بازار مصرف هر چه كه غرب مى‏سازد و مى‏خواهد به ما تحميل كند، تبديل مى‏كنيم. ما از نفت استفاده خواهيم كرد ولى دليلى ندارد كه هميشه صادر كننده آن باشيم. ما چيزى را كه نداريم و به آن نياز داريم. از خارج مى‏خريم ولى چرا خود توليد كننده مايحتاج خود نباشيم؟ سياست ما هميشه بر مبناى حفظ آزادى، استقلال و حفظ منافع مردم است كه اين اصل را هرگز فداى چيزى نمى‏كنيم.

    سؤال: شما وابستگى بسيار بزرگ ايران را به كشورهاى غربى بخصوص آمريكا مشخص كرده‏ايد، چگونه فكر مى‏كنيد كه به آن پايان دهيد؟

    جواب: ملتى كه براى به دست آوردن آزادى و استقلال كشته مى‏دهد، براى حفظ و پاسدارى از آن، صبر و استقامت و رنج را مى‏پذيرد.

    سؤال: آيا نظر ملى كردن خصوصا كمپانى‏هاى نفتى را داريد؟

    جواب: ما هر قراردادى را كه به ضرر ايران باشد، به نفع ايران لغو خواهيم كرد.

    سؤال: آيا خارجى‏ها و بخصوص آمريكائى‏ها را از ايران بيرون خواهيد كرد؟ اگر جواب مثبت است، خطر اين نيست كه كمبود تكنيسين و متخصصين پيدا كنيد (بخصوص صنايع نفتى)؟

    جواب: ما دشمن غير ايرانى نيستيم ولى كسانى كه بودن آنان را به ضرر ملت بدانيم، به آنان اجازه

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 50

    اقامت نمى‏دهيم. ما به قدر كفايت از نيروى انسانى ماهر برخورداريم.

    سؤال: آيا نمى‏ترسيد كه آمريكا جمهورى اسلامى را براندازد؟ و همين طور روسيه؟ چه اقداماتى براى جلوگيرى از يك چنين احتمالى خواهيد كرد؟

    جواب: در حال حاضر نهضت اسلامى ايران عليه شاه، چيزى كمتر از روياروئى با آمريكا و شوروى نيست كه مستقيم و غير مستقيم از او حمايت مى‏كنند.

    سؤال: در مورد تعويض لحن مطبوعات شوروى در مورد اينكه اوضاع ايران به وضوح به هم خورده، چه مى‏كنيد؟

    جواب: شوروى با سياست‏هاى فرصت طلبانه خود در بسيارى از جاها حيثيت خود را از دست داده است و او به خيال اين است كه هميشه مى‏توان از آب گل آلوده استفاده كرد. ما دست سود جويان شوروى را از ايران قطع خواهيم كرد.

    سؤال: نظر شما در مورد دليل آمريكا كه مى‏گويد اگر اوضاع ايران آشفته شود شوروى از آن بهره‏بردارى مى‏كند تا بتواند راهى به خليج فارس باز كند، چيست؟

    جواب: آمريكا سخن متناقض زياد گفته است. چندى پيش بود كه كارتر گفت: (مى‏گويند شوروى در ناآراميهاى ايران دخالت دارد) حرف كارتر صحيح نيست و اگر ايران مستقل باشد، بر طبق ضوابط، كنترل خليج را به عهده مى‏گيرد.

    سؤال: به فرض اينكه خيزش ايرانيان گسترش نيابد و اينكه شاه واقعاً اقدام به آزادى كند و در طى يك رفراندم، ايرانيان راى به ماندن حكومت سلطنتى يا مشروطه سلطنتى بدهند، در اين مورد چه خواهيد كرد؟

    جواب: انقلاب ايران يك نهضت اسلامى است كه ادامه دارد و با رفتن يا ماندن شاه نيز ادامه دارد. اگر شاه لجاجت كند و كنار نرود، نهضت همچنان ادامه خواهد داشت. اصولا" حكومت مشروطه سلطنتى مورد تنفر شديد مردم است. از طرفى شاه محال است به مردم ستمديده ايران آزادى دهد. آيا تظاهرات و اعتصابات سراسر ايران رفراندمى عليه شاه نيست؟

    
    previos page menu page next page
    

  8. #168
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 51

    تاريخ: 16/8/57

    مصاحبه امام خمينى با مجله آلمانى اشپيگل

    سؤال: از آغاز سال، صدها هزار نفر از مردم به نام شما به خيابان‏ها ريخته و بر عليه شاه تظاهرات كرده‏اند، بيش از هزار نفر انسان در مبارزه با ارتش و پليس جان خود را از دست داده‏اند، آيا شما اين شورش خلقى را سازمان داده‏ايد؟ و براى چه هدفى؟

    جواب: سبب اصلى قيام مردم كشور، شخص شاه و رژيم اوست. اين پدرش و خود اوست كه طى 55 سال:

    الف - با اسلام با كينه توزى دشمنى كرده‏اند و در هدم اسلام به عنوان حافظ آزادى و استقلال كشور كوشيده‏اند.

    ب -تمام آزادى‏ها و حقوق ملت مطرح در قانون اساسى را از ميان برده‏اند.

    ج - استقلال كشور را بكلى از ميان برده است. تمام بنيادهاى اقتصادى، سياسى، اجتماعى و فرهنگى كه اين ملت طى قرون براى زندگانى مستقل خويش فراهم آورده بود، به وسيله اين رژيم از ميان برده شده است. بيشتر از اين، برنامه‏هاى اقتصادى كه آمريكائيان به دست اين رژيم، توام با فساد بسيار اجرا كرده‏اند دستگاه اقتصادى را از ميان برده و امروز مردم كشور به صدور نفت و ورود كالا گذران مى‏كنند اما همين گذران، به قيمت انهدام اقتصاد كشور در سال‏هاى آينده تمام مى‏شود كه نفت رو به اتمام مى‏گذارد و درآمد آن كاهش مى‏پذيرد. مردم كشور بيدار شدند و به حركت آمدند. من حرف مردم را مى‏زنم. ما همه يك صف هستيم و يك حرف را مى‏زنيم، ما مى‏خواهيم شاه و رژيم سلطنتى نباشد، يعنى آزادى و استقلال باشد. اسلام ضامن وحدت كشور در عين آزادى و استقلال است، قيام مردم براى اين هدف است.

    سؤال: از زمانى كه شاه شما را در سال 1963 مجبور به ترك ايران كرد مرتباً گفته‏ايد شرط بازگشت شما به ايران سرنگونى شاه مى‏باشد، اين شرط هنوز به جاى خود باقى است؟

    جواب: به دستور شاه از سال 1964 تا زمان خروجم از عراق به صورت تبعيد در آن كشور به سر مى‏بردم و فعلا" به ايران برنمى‏گردم.

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 52

    سؤال: در تهران خبرهاى تاييد نشده‏اى شنيده مى‏شود كه طبق آنها شما با رفتن شاه هم راضى هستيد، با جانشين او پسر 19 ساله‏اش رضا تحت شرائطى كار خواهيد كرد؟ آيا اين خبرها صحيح هستند؟ و شرائط مزبور دقيقاً چه شرايطى است؟

    جواب: خير، اين خبرها صحيح نيستند. با سلطنت و نيز ادامه سلطنت و حكومت اين خانواده مخالفيم.

    سؤال: خشم ملاهاى محلى و تظاهر كنندگان، غالباً بر عليه هدف‏هاى اماكن عمومى زيادى متوجه شده و بانك‏ها و سينماها به آتش كشيده شده و مغازه‏هاى بزرگ به تاراج رفته است.

    جواب: به آتش كشيدن سينماها و بانك‏ها مسبوق به درخواست ما نبوده است، رژيم شاه اين تاسيسات را براى تخريب اقتصاد و فرهنگ كشور در حد افراط مورد استفاده قرار داده است و به همين جهت هدف مخالفت مردم شده‏اند. مردم عصبانى نيستند، آگاه هستند در غرب اطلاع كافى از نقش تخريبى اين موسسات ندارند، نمى‏دانند كه بانك‏ها به شدت مردم را استثمار كرده‏اند، زمينه توليد مردم زحمتكش را به سود شركت‏هاى بين‏المللى و توسعه بازار فرآورده‏هاى خارجى از بين برده‏اند. سينماها كارشان از بين بردن روحيه مقاومت در نسل جوان كشور بوده است، امروزه اين امر مورد اقرار گردانندگان دستگاه‏هاى تبليغاتى خود رژيم نيز هست البته مردم از راهنمائى‏هاى صميمانه و صادقانه ما پيروى مى‏كنند.

    سؤال: اگر ما شما را درست فهميده باشيم، هدف شما فقط سرنگونى شاه نيست بلكه از بين بردن رژيم شاهنشاهى است اما به عقيده شما چه چيز بايد به جاى آن بنشيند؟ يك دموكراسى پارلمانى؟ يك دموكراسى خلقى از نوع ماركسيستى آن؟ يا يك حكومت خدائى آنطور كه حضرت محمد (ص) فرموده است؟

    جواب: تعيين نظام سياسى با آراء خود مردم خواهد بود. ما طرح جمهورى اسلامى را به آراء عمومى مى‏گذاريم. اينك كشور بر سر دو راهى مرگ و حيات، آزادى و اسارت، استقلال و استعمار، عدالت اقتصادى و استثمار قرار گرفته است. اين حكومت حيات ملى را بايد نجات دهد، به مردم كشور آزادى و به كشور استقلال را بازگرداند و به جاى نظام استثمارى، عدالت اقتصادى را برقرار سازد.

    سؤال: چه كسى بايد در ايران كه يك كشور در حال توسعه با كوشش به سوى كشورى صنعتى شدن‏

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 53

    است، خواست ملت را به قدرت سياسى مبدل كند؟ در چنين اجتماعى با اكثريت شيعى، تكليف اقليت‏ها چه مى‏شود؟

    جواب: خواست ملت را نمايندگان منتخب او به تصميم و تدبير سياسى و رهبرى سياسى دور از فساد و خدمتگزار مردم تعيين مى‏كنند. اقليت‏هاى مذهبى به بهترين وجه از تمام حقوق خود برخوردار خواهند بود.

    سؤال: از گروه كوچك رهبران سياسى كنونى و سودجويان از اين رژيم كه بگذريم، در چه مواردى كشور ايران در آينده با اوضاع امروز تفاوت‏هايى خواهد داشت؟

    جواب: موارد اختلاف ايران فردا را با ايران امروز در پاسخ سؤال پنجم شما داده‏ام، در اينجا اين نكات را مى‏افزايم:

    الف - رهبرى سياسى از سلطه بيگانه آزاد مى‏شود، از فساد مالى و سياسى پاك مى‏شود.

    ب - اقتصاد كشور از سلطه بيگانه آزاد مى‏گردد و ديگر برنامه‏هاى اقتصادى، برنامه‏هايى نخواهند بود كه هدف‏هاى شركت‏هاى بين‏المللى را در ايران به اجرا بگذارد.

    ج - جامعه آينده ما جامعه آزادى خواهد بود و همه نهادهاى فشار و اختناق و همچنين استثمار از ميان خواهد رفت.

    د - انسانى كه امروز در نظام پليسى از فعاليت‏هاى فكرى و آزادى در كار محروم شده است، تمامى اسباب ترقى واقعى و ابتكار را به دست خواهد آورد. جامعه فردا جامعه‏اى ارزياب و منتقد خواهد بود كه در آن تمامى مردم در رهبرى امور خويش شركت خواهند جست.

    سؤال: در بسيارى از كشورهاى خاورميانه و آسيا در سال‏هاى گذشته، يك موج قوى اتحاد اسلامى به وجود آمده است، بى‏شك دخالت مذهب در زندگى سياسى در اين كشورها رشد داشته است تا چه حدودى اوضاع كنونى ايران با اين (پان اسلاميسم) مربوط مى‏شود؟

    جواب: اين پديده جهانى است. در حقيقت بشر امروز دارد به دوران جدائى ماديت از معنويت پايان مى‏دهد. در همه جا ماديت جاى خود را در اعتلاى معنوى انسان دارد باز مى‏يابد. ماديت كه معنى آن در تحصيل قدرت مادى به هر وسيله و از هر راه خلاصه مى‏شد، كار بشريت را مواجه با بن بست ساخته است. اينك زمان آن است كه فعاليت مادى، آمادگى براى اعتلاى معنوى انسان تلقى شود و همين تلقى است كه بشريت امروز و فردا را به مذهب باز مى‏گرداند. اسلام دينى است كه با تنظيم فعاليت‏هاى مادى، راه را به اعتلاى معنوى انسان مى گشايد.

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 54

    ترقى واقعى همين است كه رشد خود انسان هدف فعاليت‏هاى مادى گردد و اسلام دين اين ترقى است.

    سؤال: در اولين كنفرانس اتحاد اسلامى در افغانستان در بهار امسال، شوروى نيز با نمايندگان زيادى آمده بود، به نظر شما بين كشورهاى سوسياليستى و حركت جديد اسلامى مسائل مشتركى وجود دارد؟

    جواب: اين گونه كنفرانس‏ها به نام اسلام تشكيل مى‏شود اما هدف اسلامى ندارد و كسانى كه به نام نماينده مسلمانان در اين كنفرانس‏ها شركت مى‏كنند، فاقد نمايندگى مردم هستند. شوروى نقش شتر مرغ را بازى ميكند، از سوئى ضد مذهب اسلام است و آزادى مذهبى مردم مسلمان زير سلطه را از ميان برده است، از سوى ديگر نماينده اين مردم مسلمان است! شوروى با روشى كه در عمل پيش گرفته است و ملل مسلمان را به زير سلطه خويش در آورده است ديگر حتى شايستگى دعوى طرفدارى از مظلوميت و مخالفت با استثمار را نيز ندارد.

    سؤال: در ايران نيز حداقل به عنوان هدف بر عليه دشمن واحد (شاه) مذاكراتى بين مخالفين مذهبى و ماركسيست‏ها وجود داشته است، براى چه هدفى؟

    جواب: هيچ گونه مذاكراتى وجود نداشته است.

    سؤال: روزنامه‏هاى فرانسوى خبر داده‏اند شما در آينده نزديك محل اجبارى خويش را در نزديكى پاريس ترك كرده و مبارزه بر عليه شاه را از افغانستان ادامه خواهيد داد، با اين تعويض محل چه چيز در نظر داريد؟

    جواب: فعلا" درباره ترك فرانسه تصميمى نگرفته‏ام.

    
    previos page menu page next page
    

  9. #169
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 55

    تاريخ: 16/8/1357

    مصاحبه امام خمينى با خبرگزارى آسوشيتدپرس

    سؤال: نظر شما درباره دولت نظامى كه شاه منصوب كرده است چيست؟

    جواب: توطئه جديد شاه يعنى انتصاب دولت نظامى براى كشتار بيشتر و تسليم مردم ايران است كه نه تنها راه براى شاه نيست بلكه هم شاه و هم حاميان وى را در بن‏بست بدترى قرار مى‏دهد.

    سؤال: آيا انتصاب اين دولت سقوط و سرنگونى رژيم فعلى را آسانتر و يا مشكل‏تر مى‏كند؟

    جواب: آنچه مسلم است سرنگونى رژيم را قطعى‏تر مى‏كند.

    سؤال: آيا بين رهبران مخالفان سياسى كه شما از بدو ورودتان به فرانسه با آنان تماس داشته‏ايد اجماع وجود دارد؟

    جواب: من هميشه به همه افراد و سران قوم توصيه كرده‏ام كه از خواست ملت كه سرنگونى رژيم شاه است منحرف نشوند.

    سؤال: با توجه به اينكه بعضى از اين رهبران خواستار رژيم غير دينى هستند كه در تناقض است با اصول اسلامى كه شما از آن دفاع مى‏كنيد، آيا فكر مى‏كنيد زمينه تفاهمى بين شما و آنها وجود دارد؟

    جواب: در نهضت مقدس اسلامى ايران جائى براى اين گونه افراد نيست.

    سؤال: درباره كوشش شاه براى اينكه زندگى عمومى را با بعضى از جنبه‏هاى نوگرائى غربى منطبق كند چه نظر داريد؟

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 56

    جواب: اصولا" رژيم پهلوى از بدو تحميل به ملت ايران از هر گونه نوگرائى واقعى جلوگيرى نموده است و وابستگى همه جانبه و ورشكستگى اقتصادى ايران از دلائل بارز ارتجاعى بودن اين رژيم است.

    سؤال: آيا شما از يك حكومت ماركسيستى طرفدار روس كه از يك كودتا سربرآورد، حمايت خواهيد كرد؟

    جواب: نهضت اسلامى ملت بپاخاسته ايران، محلى براى چنين امرى نگذاشته است و ما با چنين دسيسه‏هائى همان عملى را خواهيم كرد كه با رژيم كنونى شاه.

    سؤال: به نظر شما سياست ايران از اين هنگام به بعد در باره وضعيت خاورميانه چه بايد باشد؟

    جواب: آنچه مسلم است ما ژاندارم منطقه نخواهيم بود.

    سؤال: شما مثل ديگر سران اسلامى با موافقت‏نامه كمپ ديويد مخالفت مى‏كنيد؟

    جواب: موافقت نامه كمپ ديويد و نظائر آن، توطئه‏اى براى مشروعيت بخشيدن به تجاوزات اسرائيل است كه نتيجتاً شرايط را به نفع اسرائيل و به ضرر اعراب و فلسطينى‏ها تغيير داده است. چنين وضعيتى مورد قبول مردم منطقه نخواهد بود.

    سؤال: به نظر شما ايران بايد نفت خود را براى هدف‏هاى سياسى استفاده كند و احتمالا" صدور نفت را به طرف كشورهاى غربى درصورت يك زد و خورد محتمل ميان كشورهاى عربى و دنياى اسلام با غرب قطع كند؟

    جواب: در تمام زمينه‏ها ما در جهت منافع مردم خود گام برمى‏داريم و به آنچه صلاح آنان و پاسخگوى آرمان اسلامى آنان باشد عمل مى‏كنيم. سؤال: آيا فكر مى‏كنيد كه بعد از سقوط رژيم فعلى، شخصاً نقشى در حكومت جديد به عهده بگيريد؟

    جواب: خير، نه ميل و رغبت من و نه سن و نه موقعيت من اجازه چنين چيزى را مى‏دهد.

    
    previos page menu page next page
    

  10. #170
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 57

    تاريخ: 16/8/57

    مصاحبه امام خمينى با خبرنگاران انگليسى، فرانسوى و آلمانى

    سؤال: شاه براى همكارى، به دولت نظامى متوسل شده است و ارتشبد ازهارى را انتخاب كرده كه او قول داد انتخاباتى كاملا" آزاد در آينده بر پا كند، شاه همچنين از آيت الله و ساير آيات عظام براى برقرارى مجدد صلح و آرامش در ايران طلب كمك و يارى كرده است، عكس العمل شما در مقابل اين اعمال چيست؟

    جواب: تشبثات شاه، از طرفى فريبكارى كه در نطقش استمداد از روحانيون و ساير ملت و افراد مملكت كرد و از طرفى در عملش كه دولت نظامى براى سركوبى ملت و قتل و غارت برپا نمود، به هيچ وجه تاثيرى در سرنوشت ما و در نهضت ندارد. وعده انتخابات آزاد امرى موهوم و اصلاً انتخابات، چه آزاد و چه غير آزاد، قانونى نيست چون نه شاه قانونى است و نه دولت شاه قانونى است، پس موضوعى براى انتخابات پيدا نمى‏شود كه آزاد باشد يا غير آزاد و ملت هرگز با او موافقت نخواهد كرد.

    سؤال: ديروز شاه در سخنرانى خود به ملت ايران گفت كه او نهايت كوشش خود را براى يك دولت ائتلافى كرده ولى موقعيتى در اين مورد به دست نياورده و مجبور شده است دولت نظامى روى كار آورد، او معتقد است كه اين دولت موقتى است، آيا شما نظر او را مى‏پذيريد؟ اگر نه، آيا شما معتقديد كه ارتش در موقع انتخابات از قدرت خود صرفنظر خواهد كرد و قدرت را به مجلس واگذار خواهد نمود؟ آيا شاه به وعده‏هاى خود عمل خواهد كرد؟ آيااشتباهات، ستمگرى‏ها، بى‏قانونى‏ها و فسادها تكرار نخواهد شد؟

    جواب: شاه براى حفظ خودش مشغول توطئه و تشبثات است، به هر طريقى كه بتواند تشبث مى‏كند و لهذا ممكن است دنبال اين بوده كه اشخاصى را با خودش همراه كند لكن براى اينكه ملت ايران قاطبه" برخلاف اوست و اصل رژيم را نمى‏خواهد، افراد ملى با او همكارى نخواهند كرد و نمى‏توانند با كسى كه ملت برخلاف اوست همكارى كنند. قضيه انتخابات آزاد و وعده‏هاى شاه همه برخلاف است و انتخابات، چه آزاد و چه غير آزاد، با بودن شاه و با بودن‏

    صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 58

    اين رژيم، غير قانونى است و وعده‏هاى شاه هم تمام بر اساس فريب است و ملت ايران ديگر از اين توطئه‏ها گول نمى‏خورد.

    سؤال: شما يك رهبر بزرگ مذهبى با نفوذ فوق العاده‏اى در ايران هستيد، اگر شاه از واگذارى قدرت و صرفنظر كردن از قدرت خوددارى كند و در قدرت باقى بماند، آيا شما از نفوذ خود براى از ميان بردن او با صدور اجازه براى يك انقلاب عمومى اقدام خواهيد كرد كه منجر به خونريزى و قتل عام خواهد شد؟ آيا عمل شما راه اسلام است؟ ماهيت جمهورى اسلامى كه شما تبليغ مى‏كنيد چيست؟

    جواب: ما اميدواريم كه شاه با همين نهضتى كه به طرز فراگير تمام ايران را گرفته است و كارمندان و كاركنان دستگاه‏هاى دولتى يكى پس از ديگرى اعتصاب مى‏كنند و در حال تعطيل و فلج كردن دستگاه‏هاى دولتى هستند نتواند ديگر باقى بماند و به حيات خود ادامه دهد لكن اگر چنانچه احتياج به قيام مسلحانه بيفتد، ممكن است ما در اين امر تجديد نظر كنيم و اسلام در صورت لزوم براى حفظ كيان اسلام و مصالح ملت، قيام مسلحانه را در موقع خودش و مقتضيات خودش اجازه مى‏دهد و خونريزى براى حفظ قوانين اسلام و براى حفظ مصالح ملت، راه اسلام است. و اما طرز حكومتى كه ما پيشنهاد مى‏كنيم، حكومت جمهورى اسلامى است و اساسش بر آزادى و استقلال كشور و عدل و تعديل تمام دستگاه‏هاى دولتى است و اين در وقتى كه عمل شود، دنيا خواهد ديد كه چيست.

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 17 از 208 نخستنخست ... 71314151617181920212767117 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/