previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 16
تاريخ: 21/3/62
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه و جماعات استانهاى خراسان، فارس، باختران، و ائمه جماعات قم و تهران، طلاب غير ايرانى مقيم قم و روحانيون مسؤول دفتر نمايندگى امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
كيفيت نزول قرآن در ابهام باقى مانده است
بسم الله الرحمن الرحيم
از آقايان علما، دانشمندان، وعاظ محترم كه در اينجا حضور دارند و زحمت كشيدهاند و من بخواهم اسم كلياتش را ببرم لازم نمىدانم - به همه - از همه تشكر مىكنم و از همه آنها در اين ماه مبارك رمضان ملتمس دعا هستم براى پيروزى اسلام و براى قطع يد اجانب از ممالك اسلامى.
در ماه مبارك رمضان قضيهاى اتفاق افتاد كه ابعاد آن قضيه و ماهيت آن قضيه در ابهام الى الابد مانده است براى امثال ماها و آن نزول قرآن است. نزول قرآن بر قلب رسول الله در ليلة القدر، كيفيت نزول قرآن و قضيه چه بوده است و روح الامين در قلب آن حضرت قرآن را نازل كرده است و از طرفى خدا انا انزلناه فى ليله القدر اين نزول قرآن در قلب پيغمبر در ليله القدر كيفيتش چيست؟ بايد بگويم غير از خود رسول اكرم و آنهايى كه در دامن رسول اكرم بزرگ شدند و مورد عنايت خداى تبارك و تعالى، عنايات خاص او بودند براى ديگران مطلقا در حجاب ابهام است كه مساله تنزل چى است، نزول در قلب چى است، روح الامين چى است، كيفيت وارد شدن روح الامين با قرآن در قلب رسول الله چى است، ليله القدر چى است؟ اينها مسائلى است كه به نظر سطحى يك مطالب آسانى است و گاهى هم يك حرفهايى گفته شده است لكن به شما عرض كنم كيفيت نزول قرآن در ابهام باقى مانده است براى امثال ما و كيفيت نزول ملائكه الله در ليله القدر و ماهيت ليله القدر و اين دعوتى كه خداى تبارك و تعالى به حسب آن چيزى كه از رسول اكرم منقول است كه دعيتم الى ضيافة الله ضيافت چى هست و كى پذيرفته است اين ضيافت را و براى مقدمات پذيرش - اين زيارت - اين ضيافت چى هست و خود ضيافت چى هست، بايد عرض كنم كه غير از خود رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم كسى به اين ضيافتى كه خداى تبارك و تعالى دعوت كرده است، آنطور كه او اجابت كرده است كسى اجابت نكرده است. دعوت مراتب دارد، اجابت هم مراتب دارد. آن مرتبه اعلاء اجابت آنى است كه پس از حصول مقدمات و رياضاتى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم كشيدهاند منتهى شد به اينكه خداى تبارك و تعالى از او ضيافت كرد به نزول قرآن. قرآن آن نعمتى است كه در ضيافتى كه از رسول خدا شده است، آن نعمتى است كه در آن سفرهاى كه از ازل تا ابد پهن است پيغمبر اكرم
صحيفه نور ج 18 صفحه 17
برخوردار از آن بوده و مقدمات آن مقدماتى است كه سالهاى طولانى رياضات معنوى كشيده است تا رسيده است به آنجايى كه لايق اين ضيافت شده است و مهم قضيه اعراض از دنياست.
اعراض از دنيا و غير خدا، تنها راه ورود به ضيافة الله است
آن چيزى كه انسان را به ضيافتگاه خدا راه مىدهد اين است كه غير خدا را كنار بگذارد و اين براى هر كس ميسور نيست، براى افراد انگشت شمارى كه در راس آنها رسول الله است ميسور بوده. آن توجه قلبى به مبدا نور و اعراض از ماوراى او، او را لايق كرد به ضيافه الله و لايق كرد براى اينكه قرآن يك مرتبه به طور بسيط در قلب او وارد بشود. ليله مباركه يكى از احتمالاتش بنيه خود رسول اكرم است كه مشكات نور الله است و احتمالات ديگر هم هست. مهم ادراك اين معناست كه مراتب كمالات انسان براى ورود در ضيافت خدا زياد است و بايد از مقدمات شروع بشود. مقدمات هم همانى است كه توجه به غير نداشتن و غيرى را نديدن و جز خدا نديدن و توجه به هيچ چيز غير از او نداشتن. در اينجا بايد عرض كنم كه از همه مردم اين معنا مطلوب است و اگر بخواهند در ضيافت خدا وارد بشوند به اندازه وسع خودشان بايد از دنيا اعراض كنند و قلبشان را از دنيا برگردانند، لكن براى جامعه روحانيت كه جامعه وعاظ هم در بين آنهاست يك مطلوبيت ديگرى دارد. پيغمبر در يكى از فرمايشاتشان مىفرمايند كه شيبتنى سورة هود (1) آيهاى كه در - سوره - سوره هود وارد شده است در سوره شورا هم به استثناى يك كلمه وارد شده است لكن سوره هود را ايشان مىفرمايند كه شيبتنى براى اينكه در آنجا امر به استقامت خود رسول خدا و كسانى كه با او هستند هست، تابعين او. اين است كه استقامت ملت را هم پيغمبر سنگينى را در دوش خودش مىديد و نگرانىاى كه پيغمبر داشت نسبت به اينكه استقامت نكند ملت، نكند امت، اين بود كه، به حسب احتمال قوى اين بود كه ايشان را وادار كرد به اينكه اين كلمه را بفرمايند. استقامت در هر امر و اين دنبال اين است كه انسان توجه به خداى تبارك و تعالى داشته باشد و به پيامبران خدا و خصوصا پيامبر خاتم كه اينها چه نحو زندگى كردند و با چه مصيبتهايى استقامت كردند و در اين بيست و چند سال كه پيغمبر اكرم در بين اين مردم بود چه مصيبتهايى از همين مردم ديد و چه مصيبتهائى را پيش بينى كرد و توجه به اينكه او ولى امر اين ملت است و استقامت اين ملت هم از او خواسته شده است و فاستقم كما امرت و من تاب معك اين است كه موجب نگرانى رسول خداست. اگر امروز جامعه روحانيت در سرتاسر كشور ما، چه روحانيينى كه اشتغال به يك عملى داشته باشند از اعمالى كه در جمهورى اسلامى لازم است و چه آنهايى كه اشتغال ندارند، چه ائمه جمعه و چه ائمه جماعات و چه علمايى كه در غير اين دو شغل هستند و در بين مردم براى ارشاد هستند و چه وعاظ محترم، اينها الان اسلام سپرده به اينهاست. پيغمبر اكرم توجه به اين ملت دارد، تمام ذرات كارهاى ما تحت نظر خداى تبارك و تعالى است و نامه اعمال ما به
صحيفه نور ج 18 صفحه 18
حسب روايات عرضه مىشود به امام وقت، امام زمان سلام الله عليه مراقب ما هستند، مراقب روحانيت هستند كه چه مىكنند اينها. امروز كه اسلام به دست آنها سپرده شده است و تمام عذرها منقطع شده است، نمىتوانند بگويند نمىتوانستيم، نمىتوانند بگويند نمىدانستيم، نمىتوانند بگويند كه رژيم شاهنشاهى ما را نمىگذاشت كارى انجام بدهيم. همه اينها مرتفع شده است و اسلام به دست شما افتاده است، به دست روحانيون در سرتاسر كشور و تحت مراقبت شديد هستيد، مراقبت خداى تبارك و تعالى و مراقبت فرشتگانى كه مامور اين كار هستند. و الله من ورائهم محيط ماه رمضانها مىآيد و مىرود و ماهها يكى پس از ديگرى مىروند و عمرها هم مىرود، آنچه كه باقى مىماند آن صفحات اعمال شماست كه در قلب شما ثبت است و شايد نامه عمل هم همان باشد، قلب شما نسبت به دنيا چه بوده است، دنيا با قلب شما چه كرده است و شما توجهتان به دنيا چه اندازه بوده است. آن روزى كه دستتان نمىرسيد زاهد و عابد بوديد، آن روزى كه دست رسيد خداى نخواسته عكس او بود؟ مراقبت در كار است. امروز مسووليت روحانيت و كسانى كه در اين لباس مقدس هستند، مسووليتى است كه در طول تاريخ بر عهده روحانيت نبوده است. در طول تاريخ از صدر اسلام تاكنون جمعيتهاى روحانيت اينطور حجتى كه بر آنها امروز تمام است، حجت بر آنها تمام نبوده است. در طول تاريخ يك همچو فرصتى براى هيچ كشورى پيدا نشده است و اسلام به دست شما سپرده شده است و از شما مىخواهند حفظش را. به دست اين ملت سپرده شده است و از اين ملت مىخواهند حفظش را، شما در ارشادات، در توجه نداشتن به زرق و برق دنيا مهم توجه قلبى است. داشتن مال، داشتن خانه، داشتن چيز، اينش مهم نيست، مهم اين است كه قلب انسان را، قلب انسان را اينها تسخير كنند. اينكه مال اندوزى و ثروت اندوزى مذموم است براى اين است كه اين مال اندوزى و ثروت اندوزى و امثال اينها و زرق و برق دنيا دل انسان را مىكشاند به طرف غير خدا و از آن ضيافتهاى خدا محروم مىكند. بخواهيد دعوت خدا را به ضيافت اجابت كنيد و وارد بشويد در ضيافه الله بدون اينكه قلبهاى خودتان را از اين دنيا منسلخ كنيد امكان ندارد. اولياء خدا آن چيزى كه پيششان مهم بود تهذيب نفس بود و دل كندن از غيرخدا و توجه به خدا. تمام مفاسدى كه در عالم واقع مىشود از اين توجه به خود است در مقابل توجه به خدا. تمام كمالاتى كه براى اولياء خدا و انبياء خدا حاصل شده است از اين دل كندن از غير و بستن به اوست و علامات اين مسائل در اعمال ماها ظاهر مىشود. علاوه بر اينكه ما مسووليت خودمان را، مسووليت شخصى داريم، مسووليت نوعى هم به عهده ماست، مسووليت ملت هم به عهده ماست. همانطورى كه سوره هود به پيغمبر فرموده است كه: فاستقم كما امرت و من تاب معك به شما هم مىگويد كه استقامت كنيد و از استقامت خودتان مردم را مستقيم كنيد. اگر مردم از ما خطا ببينند و اگر چنانچه انصراف پيدا كنند از روحانيت براى خطاهاى بعض از ما، مسووليت، مسووليت شخصى نيست، مسووليت اسلامى است، مسووليت عمومى است. اگر ما خداى نخواسته با اعمالمان طورى بكنيم كه اين ملت از ما جدا بشود و اين ملت ما را زير سوال قرار بدهد كه شما امروز كه دستتان باز است يك نحو ديگر داريد عمل مىكنيد و جدا بشود از شما، اين مسووليت اسلام به عهده ماست،
صحيفه نور ج 18 صفحه 19
اسلام به انزوا كشيده مىشود و آنهايى كه با اسلام مخالفند روى كار مىآيند خداى نخواسته و اين مسؤوليت به عهده ماست. قضيه، قضيه شخصى نيست كه يك شخص بگويد خوب من يك همچو كارى مىكنم به ديگران چه. اين نيست مساله. سابق هم وقتى كه يك طلبه كارى مىكرد مىگفتند طلبهها اينطورند، اگر خداى نخواسته يك روحانى يك كارى مىكرد مىگفتند روحانيون اينطورند. حالا ديگر مساله اينطور است كه اگر اسلام شكست بخورد به وسيله ماها شكست خورده است. اگر شما درست بشويد اسلام شكست نمىخورد، با درست شدن شما مردم درست مىشوند، با مهذب شدن شما مردم مهذب مىشوند. اگر خداى نخواسته در منبر شما چيزى بگوييد كه خودتان عاملش نيستيد و در مسجد چيزى بگوييد كه خودتان بر خلاف او عمل مىكنيد، مردم دلهاشان از شما منصرف مىشود و اين كمكم موجب شكست اسلام مىشود و اين به عهده همه ماست. اين مفاسدى كه در دنيا هست و الان اين جنجالى كه در دنيا هست و اينطور به جان هم افتادهاند همهاش براى اين است كه توجه به خود دارند و توجه به خدا ندارند، اخلاق الهى ندارند، اخلاق حيوانى و هر روز اين اخلاق حيوانى را زياد مىكنند. اگر جنگ براى ايران پيش مىآيد نه اين است كه بر اينكه اسلام را تقويت كنند جنگ با ايران مىكنند. براى اين است كه هواى نفس به آن اندازه شده است كه نمىتواند يك كس ديگرى را قدرتمند ببيند.
اگر دنيا در آتش اين دو ابرقدرت مىسوزد براى همان هواى نفسى است كه عمال اين دو ابرقدرت و خود آنها دارند. اگر كشورهاى اسلامى در آتش اين مفاسد مىسوزد براى اين است كه كسانى كه متصدى آن امور هستند هواهاى نفسانى دارند و خودشان را مىبينند و همه را براى خود مىخواهند. اخيرا نمىدانم كه توجه كرديد يك مطلبى را رئيس جمهور آمريكا گفته است و يك مطلبى هم صدام، رئيس جمهور آمريكا گفته است كه، يعنى اعلام كرده است يك هفته براى ملت زير بند و از مردم، ملتها خواسته است كه شماها بايد براى آزادى خودتان از اين كسانى كه شما را در بند كشيدند جديت كنيد و رئيس جمهور گفته من هم با شما موافقم. من نمىدانم كه اين مطلب را براى كى مىگويد. براى اين ملتهايى كه همه در بند خودش هستند مىگويد؟ او كه مىداند مطلب را، مىخواهد كى را اغفال كند؟ مىخواهد ملت امريكا را اغفال كند؟ ملت امريكا مىداند از پيش كه شما چه كرديد با دنيا. مىخواهد بلوك شرق را فقط اشخاصى - بايد - كه مردم را به بند مىكشند معرفى كند؟ همه مىدانند كه هر دو هستيد. مىخواهد اين ملتهايى كه در تحت بند هستند بگويد كه به من ربطى ندارد كه اين ملتها شايد اكثرا زير بند آمريكا هستند، در بند آمريكا هستند؟ مىخواهد چى بگويد اين آدم؟ يك هفته براى ملتهاى در بند كه از مردم امريكا خواسته است كه شما در اين امر جديت كنيد و همه مردم را خواسته است كه - تا - اگر آزادى بخواهيد بايد آزادى ديگران را هم بخواهيد. خود ايشان چه فكرى مىكند؟ اگر ملتهاى در بند اينها هستند، كه همهشان يا اكثرشان در بند شما هستند، كى بايد اينها را آزاد كند؟ چه جور بايد اينها را آزاد كنند؟ با پشتيبانى شما آزاد كنند؟ از آن طرف هم صدام ماه مبارك رمضان را خواسته است كه جنگ موقوف باشد براى اينكه ايشان به عباداتش برسد و اين ماه
صحيفه نور ج 18 صفحه 20
(تعبيرات آنها اين است) اين ماه خداست، اين ماهى است كه براى عبادت است. بعضىشان هم مىگويند اين ماهى است كه جنگ در او حرام است. اين هم معلوماتشان است. مىگويد پيغمبر به كفار هم مهلت مىداد، آتش بس مىكرد. پيغمبر اكرم به منافقين هم مهلت مىداد؟ پيغمبر اكرم اگر چنانچه منافقين مىآمدند و مىگويند به ما مهلت بدهيد ما ديگر مسلمان هستيم و ما با شما هستيم و مهلت بدهيد مىخواهيم عبادت و نمىدانم چه بكنيم و مىديد كه دارند توطئه مىكنند و مىخواهند كه خودشان را قوى كنند به اين مهلت و هجوم كنند، باز هم پيغمبر مهلت مىداد؟ پيغمبر به كفار مهلت مىداد براى اينكه كفار مطلبشان معلوم بود، آنها پروندهشان واضح بود و روشن، اما به منافقين كه در ظاهر مىخواهند عبادت كنند و مثلاً آنهايى كه در زمان حضرت امير سلام الله عليه بودند و پينه هم در جبينهاشان بود، به يك همچو اشخاصى هم مهلت مىداد؟ مهلت براى او جايز بود كه به توطئهگرها مهلت بدهد كه دست و پاى خودشان را جمع كنند و حمله بالاتر بكنند؟ ما كه مىشناسيم اينها را، ما كه حزب بعث را مىشناسيم، ما كه صدام را مىشناسيم، ما كه مىدانيم كه او براى اصلاح هيچ وقت دستش را دراز نكرده، او با اسم اصلاح مىخواهد افساد كند. مىخواهد ما را اغفال كند، به دنيا هم بگويد كه ببينيد من چه آدم سالمى هستم ماه مبارك كه براى روزه است و براى نماز است و براى اطاعت خداست ديگر ما جنگ نكنيم. درياها را ديگر لااقل چيز نكنيم تا اينكه نفتها را صادر كند و اسلحهها را هم وارد كند و هيچ كه هم مزاحمش نباشد و همان بين رمضان اگر خودش را ديد كه قوى است، حمله كند. كدام عاقل اين را مىپذيرد؟ اين ملتى كه جوان داده است اعم از اينكه كشته شدند و شهيد شدند يا معلول شدند و حالا رسانده است به اينجائى كه طرف مقابل را به عجز و لابه درآورده، باز اغفال بشود و مهلت بدهد كه شما دست و پايتان را جمع كنيد و حمله كنيد و عربستان درست كنيد و نمىدانم خوزستان را عربستان كنيد و امثال اينها؟
بايد ما بيدار باشيم و از اين فريبها بازى نخوريم، نه از فريب رئيس جمهور آمريكا و نه از فريب اينها. آن هم همين حرف را مىزند كه ما مىخواهيم كه ملتهاى در بند را آزاد كنيم و از ملتها هم مىخواهد كه با او همراهى كنند. من نمىدانم ملت ايران با او همراهى كند كه از بندهاى آنها آزاد بشوند، عراق چيز بكند، لبنان بكند، فلسطين بكند، و همه جائى كه شما دست داريد و همه جائى كه شما داريد فساد مىكنيد و همه را در بند كشيديد. از آن ور شوروى نشسته است آن هم نظير اين مسائل را مىگويد، ما براى صلح هست كه خودمان را مجهز مىكنيم. آن يكى هم مىگويد ما براى صلح هست. البته به يك معنا صحيح است براى اينكه هر يك از اينها چشمش را هم بگذارد ديگرى او را مىبلعد، اما نبايد ديگر مردم ديگرى، ملتهاى ديگرى را اغفال كنند و نبايد ما از اين حرفها و فريبها اغفال بشويم.
ما امروز هم در راس تمام مسائلمان جنگ است
ما امروز هم در راس تمام مسائلمان جنگ است، اگر يك روز غفلت بكنيم حمله خواهد كرد
صحيفه نور ج 18 صفحه 21
بر ما و همه چيز ما را از بين خواهد برد. ما تا همان مسائلى كه در اول جنگ گفتيم، تا آن مسائل تحقق پيدا نكند، ما در دفاع خودمان سر جاى خودمان ايستادهايم. اگر چنانچه ما از اين مسائل غفلت كنيم يا اينكه بعض از منحرفين و منافقين بين مردم بيفتند و بگويند كه خوب جنگ، او مىگويد جنگ را تمام كنيم، شما هم قبول كنيد و بخواهند مردم را سست بكنند بدانيد كه اسلام در خطر كفر است. اگر چنانچه امروز ما يك كلمه عقبنشينى كنيم، اگر ملت ما يك قدم سستى به خودش راه بدهد و عقبنشينى كند، نواميسش، اموالش، جانهاى جوانهايش همهاش به باد خواهند رفت.
بايد با قدرت به پيش برويم و با قدرت با همه كسانى كه به ما مىخواهند تجاوز و تعدى كنند مبارزه كنيم و زندگى آبرومند نداشتن و زندگى زير بار بودن هزار مرتبه از اينكه انسان بميرد، مردن بر او شرف دارد.
من به ملت ايران عرض مىكنم، به همه، به همه قشرها، به قواى مسلح، به همه قشرهاى قواى مسلح، به همه قشرهاى قواى مسلح عرض مىكنم كه مصمم باشيد و مجهز باشيد و هر روز قوىتر كنيد خودتان را و ملت هم هر روز براى پشتيبانى، دفاع از اسلام بيشتر مصمم بشود و براى جنگ بيشتر مهيا شود كه دفاع از اسلام است، دفاع از نواميس مسلمين است، دفاع از قرآن كريم است، دفاع از ملت ايران است و ملتهاى ديگر است و ما بايد با قدرت بايستيم و هيچ عقبنشينى نكنيم.
در ماه مبارك رمضان اسلام را بيمه كنيد
و من اميدوارم كه همه آقايان در اين ماه مبارك همتشان را صرف كنند به اينكه مردم را مهيا نگه دارند و مردم را مجهز نگه دارند و اسلام را با دست مردم نگه داريد و خودتان هم در مساجد، در منابر مردم را دعوت به صلاح بكنيد و دعوت به اينكه دنبال مسائل باشند و بگوييد به آنها كه فاستقم كما امرت و من تاب معك آنى كه پيغمبر را نگران كرده است. الان بدانيد كه اولياء خدا توجه دارند و نگرانند از اينكه خداى نخواسته اين ملت ما از اين راهى كه رفته است يك وقت خداى نخواسته سستى كند. و بحمدالله تاكنون همه باهم بوديد و منسجم بوديد و همه روحانيون با هم، با ديگران، مردم با هم، با روحانيون منسجم بودند و اميدوارم كه از اين به بعد هم منسجم باشند و منسجمتر.
و يك كلمهاى كه اين نصيحتى است به اينهائى كه در روضهخوانىها، در - عرض مىكنم - مجالسى كه دارند، در تكيهها، در اينطور چيزهايى كه دارند، كه توجه به ضعفاى مردم بكنند. در بين مردم مريض هست، در بين مردم ضعيف هست، در بين مردم اشخاصى هستند پيرمرد، اشخاصى هستند پيرزن و ضعيف، صداها زياد نباشد كه مردم را منزجر كند. بلندگوها را بيرون نگذاريد كه فريادش همه مردم را منزجر كند. بلندگوها را در داخل مسجد بگذاريد و اينطور نباشد كه - بخواهيد معصيت - بخواهيد اطاعت خدا را بكنيد خداى نخواسته معصيت بشود و از آداب ماه رمضان همين است كه مردم را آرامش بدهيد. اينها روزه مىخواهند بگيرند خوب بعضىشان هست مىخواهند اول شب بخوابند و روزه بگيرند فردا، بعضىها هستند كه كسالت دارند، مريضاند، مريضخانهها پر است از اشخاص
صحيفه نور ج 18 صفحه 22
معلولين در آنجا هستند ممكن است اينها ناراحت كند آنها را. در اين امور يك قدرى ملاحظه برادران ايمانى خودتان را بكنيد. و من اميدوارم كه طبقات مختلف روحانيت در هر جا هستند همهشان با هم باشند همچو نباشد امام جمعهاش عليحده يك بساطى داشته باشد و امام جماعتش هم عليحده و روحانيت ديگرش هم عليحده.
اجتماع داشته باشيد با هم، برادريد شما. حافظ اسلام هستيد شما و حفظ اسلام تا همراه هم نباشيد نمىشود. شما همه با هم باشيد، مجالس داشته باشيد، ماه رمضان است حالا، شبها مجالس داشته باشيد. مردم را دعوت كنيد به اينكه مجالس انس داشته باشند، مجالس احكام داشته باشند، مجالس دعا داشته باشند. شهر دعاست، شهر توسل به خداست. و انشاءالله همه موفق باشيد كه در اين ماه رمضان اين اسلام را بيمه كنيد با دعاهاى خودتان و با گريه و زارى خودتان و از آن مسائلى كه هميشه داشتيد كه براى اسلام، براى روضههائى كه خوانده مىشد جانفشانى مىكرديد، آن روضههاى سنتى را سرجاى خودش نگه داريد و آن مصيبتها را نگه داريد زنده كه - آنها - بركاتى كه به ما مىرسد از آنهاست و از كربلا اين بركات به ما مىرسد. كربلا را زنده نگه داريد و نام مبارك حضرت سيدالشهدا را زنده نگه داريد كه با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته مىشود. و همه طوايفى كه در ايران هستند با هم اخوت داشته باشند، توجه كنند به اينكه الان كسانى كه مخالف با اسلام هستند و دارند پخش مىكنند مطالبى را، مىخواهند بين برادرهاى شيعه و سنى اختلاف ايجاد كنند اينها نه خيرخواه شيعه هستند، نه خيرخواه سنى و اينها با اسلام مخالفند. بيدار باشند همه برادرها، با هم باشند. دشمن مشترك ما داريم، به اين دشمن مشترك بايد ما با هم حمله كنيم و آنها را نگذاريم كه خداى نخواسته در صفوف ما يك رخوتى ايجاد بشود و يك اختلافى ايجاد بشود.
انشاءالله خداوند همه شما را توفيق بدهد و براى خدمت به اسلام مهياتر بكند و براى خدمت به جبهه مهياتر بكند.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)