صفحه 146 از 208 نخستنخست ... 4696136142143144145146147148149150156196 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,451 تا 1,460 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #1451
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 16 صفحه 226

    تاريخ 25/4/61

    پيام امام خمينى به مناسبت روز جهانى قدس‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    انالله و انااليه راجعون‏

    در سالروز قدس سال 1361 غم‏انگيزترين و دردناكترين روزها را مى‏گذرانيم و اسفناكترين و مصيبت‏بارترين ايام را پشت سر مى‏گذاريم، نه فقط غم و درد براى شهداى بى‏پناه و بيگناه لبنان مظلوم و نه فقط اسف و مصيبت از حمله دامنه‏دار اسرائيل جانى با بمب‏هاى خوشه‏اى و آتش‏زا به ساكنين عرب و مسلمانان بيروت كه موجب شهادت و آسيب هزاران پير و جوان و زن و مرد و كودك بيگناه بى‏پناه شده است و نه براى نقشه‏هاى شوم آمريكاى ابرجنايتكار و نه براى هدم اساس اسلام در ايران و ساير كشورها و نه براى كمك‏هاى مادى و معنوى مصر و اردن و ديگر همقطارانشان به دو جنايتكار افسار گسيخته بگين و صدام، كه اينان خوى درندگى و جنايتكارى دارند و زندگى و حيات مادى آنان بستگى به تجاوز به حقوق ملت‏ها و مستضعفان جهان دارد و تحت ستم قراردادن و سركوبى ملت‏هاى مظلوم از افتخارات آنان است و نه براى تجاوز بيرحمانه صدام عفلقى و حزب بعث عراق به كشور اسلامى ايران و كشتار هزاران كودك، پيرزن و پيرمرد و به ويرانه بدل كردن شهرهاى آباد و سرسبز عرب‏نشين و فارس‏نشين ايران، كه اين حزب مشرك نمى‏تواند اسلام را تحمل كند و برنامه آن براندازى اسلام و هواداران آن است، مصيبت و تاسف و غم و درد براى ابتلاء مسلمانان به اين حكومت‏هاى خود فروخته و دلباخته به ابرقدرت آمريكا و چشم‏بسته به فرمان دشمنان اسلام و مسلمانان است. اينان براى مخالفت با جمهورى اسلامى و كمك‏هاى نظامى و تسليحاتى و مادى و معنوى به صدام كه اسلام را دشمن خود مى‏داند عذرهائى مى‏تراشيدند و مساله فارس و عرب را برخلاف دستورات اسلام و قرآن مجيد پيش مى‏آوردند و در بوق‏هاى تبليغاتى و مطبوعات در خدمت ابرقدرت‏ها پشتيبانى اسرائيل از ايران را با دروغ شاخدار بهانه مى‏كردند.

    امروز كه اسرائيل به يك كشور مسلمان عربى حمله نموده و مسلمانان را به خاك و خون مى‏كشد، چه عذرى در خفقان مرگبار خود دارند؟ چه عذرى در پيشگاه خداى قهار و ملت‏هاى اسلامى در كمك به اسرائيل و ارباب جنايتكارش دارند؟ چه عذرى در تعقيب پيشنهاد ذلت بار كمپ ديويد و طرح فهد دارند؟ چه عذرى در سازش با اين جانيان با لذات و خوانخواران حرفه‏اى دارند؟ آيا آمريكا با آمريكاى سابق كه ما را به دروغ متهم به سازش با آن مى‏كردند فرق كرده است؟ و يا اسرائيل با

    صحيفه نور ج 16 صفحه 227

    اسرائيلى كه به بهانه دروغين دادن اسلحه به جمهورى اسلامى به كمك صدام شتافتند و به دشمنى با ما براى نجات حزب بعث عفلقى يقه پاره مى‏كردند، تفاوت كرده است؟

    بارالها! مسلمانان منطقه گرفتار يك چنين حكمفرمايانى هستند چنانچه مولاى آنان على‏ابن ابيطالب گرفتار منافقانى ظاهرالصلاح بود و به دست آنان در مثل اين ايام به لقاءتو شتافت و از گرفتارى‏ها نجات پيدا كرد.

    بارالها! امروز اسلام گرفتار منافقانى جنايتكارتر از نهروانى‏هاست كه با نام اسلام آن را مى‏كوبند و با دشمنان اسلام به اسم اسلام و در حقيقت براى چپاول اموال ملت‏هاى مظلوم و محروم و دربند كشيدن آزادگان ملت‏ها سازش مى‏كنند.

    خداوندا! اين دولتمردان نادان بار ذلت اسرائيل را به دوش مى‏كشند كه چند روزى بر ملت‏هاى مسلمان حكومت كنند.

    خداوندا! اين حكومت‏هاى نادان با داشتن همه امكانات براى پيروزى بر ابرقدرت‏ها، به جنايات آمريكا و اسرائيل صحه مى‏گذارند و براى تحكيم پايه‏هاى كفر شب و روز خود را نمى‏فهمند.

    بارالها! اين خلق مسلمان و مظلوم را از چنگال آنان نجات ده. اما اكنون چه بايد كرد؟ آيا راهپيمائى و فريادها و بيقرارى‏ها از دست دشمنان اسلام و مستضعفان جهان كافى است؟ يا آنكه اين وسيله است، نه هدف. گرچه دولت منطقه و عمال استعمارگران و ستم پيشگان همين فريادها را نيز تحمل نمى‏كنند و مطمئن باشيد كه فريادها را در حلقوم ستم‏زدگان و محرومان خفه مى‏كنند. هم آنان كه از هم اكنون از فرياد مظلومانى كه در هر سال يك مرتبه در حول كعبه آمال خود مى‏گردند و ناله و فغان مى‏كنند و در مجمعى كه اساسش بر امور سياسى بنيان گذاشته شده به مخالفت برمى خيزند، خروش و پرخاش مسلمانان براى رهائى قدس، به هر وسيله‏اى كه باشد خفه خواهند كرد.

    اسلام عزيز و پيامبر عظيم‏الشانش و شهيد محرابش كه در شب مبارك قدر براى محرومين به خاك و خون كشيده شد، اين شكوه را به كجا سردهند كه سلطه‏گران در بلاد اسلامى مى‏گويند درد و رنج بكشيد و ناله نكنيد، در زير شكنجه‏هاى امريكا و اسرائيل پليد و ديگر قدرتمندان خرد شويد و دم در نياوريد. دردها زياد است لكن چاره چيست؟ ملت ايران به پيروى از قرآن كريم و اسلام بزرگ راه چاره را يافت و رژيم آمريكائى پهلوى را پس از فريادها و اعتصاب‏ها با مشت و دندان در مقابل تانك‏ها و مسلسل‏ها از پاى درآورد و صدام جنايتكار و حزب مشرك او را با ايمان و قيام‏لله از پاى درآورد و صدام بلند پرواز را كه لاف سردارى قادسيه مى‏زد به دريوزگى و ذلت كشاند و تمام توطئه‏ها را با هدايت الهى در نطفه خفه كرد و اكنون نيز از پاى نمى‏نشيند تا آنچه از روز اول به عنوان غرامت و براى تاديب مجرم خواست جامه عمل پوشد و تصميمات شوراى امنيت و سازمان هاى بى‏ارزش را جز ورق پاره‏هائى در خدمت وتوكنندگان نمى‏داند.

    آنان با همه عربده‏ها و تبليغات بى پايه سر تعظيم به پيش صهيونيزم‏ها فرو آورده و براى تحكيم پايه‏هاى حكومت آنان و وابستگانشان چون صدام در آستانه مرگ ننگين به تشكيل جلسه و صدور

    صحيفه نور ج 16 صفحه 228

    قطعنامه پرداخته‏اند و گمان كرده‏اند دولت متكى به خدا و ملت عظيم ايران بيدى است كه از اين بادها بلرزد. ملتى كه اكنون طعم شيرين شهادت را چشيده است و پيرو مولاى خود اميرالمومنين و اولاد عظيم‏القدر او كه شهادت را فوز عظيم مى‏دانسته و در محراب شهادت و ميدان نبرد نداى فزت و رب الكعبه را سر مى‏دادند از سازمان‏هاى نوكر ابرقدرت‏ها نمى‏هراسد. ملتى كه ابرقدرت آمريكا را از كشور بقيه‏الله اروحنالمقدمه الفدا، با ذلت و خوارى راند و نفت و خزاين خود را از حلقوم آن بيرون كشيد، از طبل‏هاى توخالى سازمان‏هاى ساخته آن نمى‏ترسد و اين ملت و دولت پيرو آن، همانگونه كه كراراً اعلام نموده‏اند، خواست‏هاى مشروع خود را از صدام و حزب عفلقى مى‏گيرند و براى احقاق حق مشروع خود به هر اقدامى دست مى‏زنند بلغ ما بلغ .

    و اما تكليف ملت‏ها در آستان روز قدس و آستان سالروز شهادت بزرگ انسان تاريخ بشريت آن است در اجتماعات و راهپيمائى‏هاى خود از دولت‏هاى خويش به طور جدى بخواهند كه با قدرت نظامى سلاح و نفت در مقابل آمريكا و اسرائيل به مقابله برخيزند و اگر گوش نكردند و اسرائيل جنايتكار را كه تمام منطقه حتى حرمين شريفين را تهديد مى‏كند و هم اكنون عمق خواسته‏هاى او واضح شده است را تاييد كردند، با فشار و اعتصابات و تهديد آنان را مجبور به عمل كنند. در حالى كه اسلام و اماكن مقدسه آن مورد تهديد به تجاوز قرار گرفته هيچ فرد مسلمانى نمى‏تواند در مقابل آن بى‏تفاوت باشد و آنچه در اين موقع كه اسرائيل تجاوز گسترده به بلاد مسلمين نموده و مسلمانان بيگناه و بى‏پناه را به خاك و خون كشيده است دولت‏هاى منطقه انجام مى‏دهند جز يك كلام بى‏محتوا و سازشكارانه نيست و مصيبت بارتر آنكه از دست اسرائيل به آمريكا جنايتكار اصلى پناه مى‏برند و در حقيقت از خوف مار به اژدها روى مى‏آورند و با داشتن ابزار مقابله با آنان حاضر به يك كلمه خشن يا يك تهديد نيستند و با اين وضع بايد همه حاضر براى محو و نابودى شوند و در طول زندگى خود به هر ذلتى تن در دهند. ايران همانگونه كه اعلام كرد جز از راه عراق و بركنارى حكومت حزب بعث نمى‏تواند اقدامى موثر كند و پس از حصول خواسته‏هاى مشروع خود داوطلب است كه خيلى بيشتر از حال در كنار ساير مسلمانان و بويژه ملت‏ها و دولت‏هاى عربى در نبرد با اسرائيل تشريك مساعى نمايد و به عنوان يكى از قدرت‏هاى بزرگ مسلمان منطقه با قدرت‏هاى ديگر منطقه بسيار كوبنده تر از اين زمان در نبرد با اسرائيل همكارى كند. و اگر خداى نخواسته اوضاع و احوال كشورهاى اسلامى و عربى و حكومت‏هاى منطقه به همين منوال باشد كه نه تنها سراپا سازش و تسليم و تاييد از دشمن اصلى و وابستگان به اوست، كه كمك‏هاى مادى و معنوى به آنان مى‏كنند، ايران مجاهد در پيشگاه مقدس خداوند عذر دارد و از ملت‏هاى اسلامى منهاى دولت‏ها استمداد مى‏كند كه اگر آنان اجابت كردند دست به اقدام موثرتر و جدى‏تر خواهد زد. من به سران فلسطينى نصيحت مى‏كنم كه دست از رفت و آمدهاى خودشان برداشته و با اتكاء به خداوند متعال، مردم فلسطين و اسلحه خويش تا حد مرگ با اسرائيل بستيزند چرا كه اين رفت و آمدها موجب مى‏شود كه ملت‏هاى مبارز از شما دلسرد شوند. شما اطمينان داشته باشيد كه نه شرق به درد شما مى‏خورد و نه غرب. با ايمان بر خدا و تكيه بر سلاح با

    صحيفه نور ج 16 صفحه 229

    اسرائيل بجنگيد و همچون ملت و نيروهاى مسلح ايران كه بى‏اتكا به قدرت‏ها و ابرقدرت‏ها و با ايمان به خداى تعالى و قدرت لايزال او تا حصول خواسته‏هاى مشروع خويش دست از اسلحه بر نمى‏دارند.

    خداوندا! از اين سستى‏ها و بى‏تفاوتى‏هاو جاه طلبى‏ها و خودباختگى‏ها در سراسر جهان به تو پناه مى‏برم. خداوندا! براى نصرت اسلام و مسلمين جهان و مستضعفان دربند مستكبران و براى نصرت نيروهاى جمهورى اسلامى بر فريب خوردگان بعثى صدامى از درگاه مقدست استمداد مى‏طلبم.

    والسلام على من اتبع الهدى‏

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  2. #1452
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 16 صفحه 230

    تاريخ 29/4/61

    پاسخ امام خمينى به نامه فرزند آيت‏اللَّه صدوقى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جنابعالى كه مورد علاقه اهالى محترم يزد و مورد اطمينان هستيد، مجازيد به همان نحو كه شهيد سعيد بزرگوار ابوى محترمتان صدوقى عزيز قدس سره عمل مى‏نمودند، عمل نمائيد و آنچه ايشان در تمام مراحل به شما مراجعه كرده‏اند و ناقص مانده است، تكميل كنيد. اميد است اهالى محترم و ارگان‏هاى دولتى در صورت وجود مشكلاتى در رفع آن با شما همكارى نمايند و آنچه مربوط به اينجانب است پس از مراجعه به جناب حجت‏الاسلام والمسلمين آقاى خاتمى دامت افاضاته و مشورت با ايشان اگر رفع نشد به اينجانب مراجعه نمائيد. توفيق و تاييد جنابعالى را در خدمت به اسلام و محرومين از خداوند تعالى خواستارم.

    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  3. #1453
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 16 صفحه 231

    تاريخ 3/5/61

    بيانات امام خمينى در جمع كاركنان اداره مركزى آستان قدس رضوى ، اعضاى حزب جمهورى اسلامى مشهد و كاركنان استاندارى و پرسنل هوايى استان خراسان

    همه قدرت‏ها در هر جا محتاج به توجه حضرت رضا سلام الله عليه هستند

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    امروز ميهمان‏هاى ما بسيار عزيزند، اين ميهمان‏هاى عزيز از جائى مى‏آيند كه دل‏هاى ملائكه الله به آنجا متوجه است. اصلاً مركز ايران آستان قدس است و ما اميدواريم كه همه ما را خداوند از خدمتگزاران آستان قدس رضوى سلام‏الله عليه قرار بدهد. و شماها چقدر خوشبخت هستيد كه در آن آستان زندگى مى‏كنيد، چه آنهائى كه خدمتگزار مستقيم آستانه هستند و چه آنهائى كه در آستان مقدس خدمتگزار به ملت و اسلام و جمهورى اسلامى هستند. همه نيروها، همه قدرت‏ها در هر جا هستند، محتاج به توجه خاص حضرت رضا سلام‏الله عليه هستند. آستاندار، نيروى هوائى و انجمن‏هاى اسلامى و همه اينها جزء كارمندان آن آستان مقدسند. و شما برادرانى كه در آستان مقدس مستقيماً كار مى‏كنيد از خوشبختى بزرگى برخورداريد كه شايد خيلى توجه به او نباشد. و من اميدوارم كه انشاءالله تعالى به بركت آن آستان مقدس، جمهورى اسلامى همانطورى كه تاكنون پيروزمندانه پيش رفته است از اين به بعد هم پيش برود و اين جمهورى اسلامى باقى باشد با اسلاميت خود تا وقتى كه، زمانى كه به حضور بقيه‏الله اين جمهورى مشرف شود و مسائل را در خدمت ايشان حل كند.

    مسجدالنبى مركز سياست‏هاى اسلامى بوده است و ثقل قدرت اسلامى‏

    ما امروز با بسيارى از مسائل مواجه هستيم كه شما آقايان هم مى‏دانيد و مسائل ايران امروز پشت پرده نيست، آشكار است و همه ملت از دولتند و دولت هم از ملت است. دولت و هر چه متعلق به دولت است خدمتگزار ملت است و ملت هم پشتيبان دولت و تا اين هماهنگى ميان همه قشرها هست، آسيب نخواهد ديد اين جمهورى اسلامى.

    شما مى‏دانيد كه امروز ما از جهات ظاهرى طبيعى تنها هستيم. تقريباً تمام شرق و غرب يا مخالف مستقيم با ما هستند و يا غير مستقيم. اگر در بين آنها حكومت‏هائى پيدا بشوند كه بيطرف باشند يا احياناً موافق با ما باشند، بسيار معدودند و انگشت شمار. قدرت‏هاى بزرگ با اسلام مخالفند، نه آن اسلامى كه فقط خلاصه بشود در دعا و مسجد، آن اسلامى كه در صدر اسلام همه احتياجات ملت‏ها را حل

    صحيفه نور ج 16 صفحه 232

    مى‏كرده است و آن اسلامى كه در امور سياسى ملت‏ها و در امور اجتماعى ملت‏ها، مستقيماً دخالت مى‏كرده است. شما اگر صدر اسلام را ملاحظه كنيد مى‏بينيد كه اسلام از زمان پيغمبر صلى‏الله عليه و آله و سلم حكومت تشكيل كرده است، قواى نظامى و انتظامى داشته است، در سياست‏ها دخالت مى‏كرده است و مسجدالنبى مركز سياست اسلامى بوده‏است و ثقل قدرت اسلامى.

    دست‏هاى ناپاك و عقل‏هاى ضعيف موجب اين شد كه بعد از رسول‏الله و صدر اسلام كم‏كم مردم را از آن مسائل اصلى كه در نظر اسلام بوده است، منحرف كنند و مردم را متوجه به فقط يك مسائل جزئى بكنند و در مسائل عمومى كلى كه كشورهاى اسلامى به آن احتياج دارند، بيطرف باشند و احياناً هم مخالف باشند. اين يك نقشه شيطانى بوده است كه از زمان بنى‏اميه و بنى عباس طرح ريزى شده است و بعد از آن هم هر حكومتى كه آمده است تاييد اين امر را كرده است و اخيراً هم كه راه شرق و غرب به دولت‏هاى اسلامى باز شد، اين امر در اوج خودش قرار گرفت كه اسلام، يك مسائل شخصى بين بنده و خداست و سياست از اسلام جداست و نبايد مسلمانان در سياست دخالت كنند و نبايد روحانيون وارد سياست بشوند، آنها همان در مسجدها محبوس باشند و همه كارشان اين باشد كه بروند نماز بخوانند و چند كلمه هم دعا كنند و برگردند منزل. اين يك نقشه‏اى بوده است كه از صدر اسلام ريشه دارد و امروز كه دولت‏هاى شرق و غرب، قدرت‏هاى بزرگ شرق و غرب در مقابل اسلام ايستاده‏اند، به اوج خود رسيده.

    جمهورى اسلامى بنا دارد استقلال خودش را حفظ كند و آرزو دارد كشورهاى اسلامى از خواب گران برخيزند

    و بحمدالله ملت ايران يك امر استثنائى است امروز و يك ملت استثنائى كه شبيه ندارد. امروز شما نمى‏توانيد يك كشورى را پيدا بكنيد كه تمام شعارهايش نه شرقى و نه غربى است. يا از بلوك شرقند به طور رسمى، يا از بلوك غربند به طور رسمى و يا واسطه‏اند به طور پنهان. همان غير متعهدها هم باور نكنيد كه غير متعهدند، اگر در بين‏شان پيدا بشود، بسيار نادر است. و ما امروز مواجهيم با شرق و غرب و بلوك شرق و بلوك غرب و همه قدرت‏هائى كه در منطقه‏ها در سرتاسر دنيا قدرت در دست آنهاست. و ما، يعنى ملت، همانطورى كه از اول راه خودش را پيدا كرده است و با مشت خالى، بدون سلاح، لكن با سلاح ايمان و صلاح در مقابل قلدرها ايستاد و ابتدائاً آن رژيم منحوسى كه اگر خداى نخواسته چند سال ديگر باقى مى‏ماند اسلام را بكلى محو مى‏كرد، آن را بيرون كردند و دست همه ابرقدرت‏ها را از مخازن خودشان قطع كردند و مع الاسف در حالى كه بايد همه دولت‏هاى اسلامى دور اين مركز جمع شوند و به اسلام گرايش پيدا كنند و اسلامى كه استقلال را براى آنها به هديه آورده است و آزادى را، مع كمال‏الاسف توجه به مسائل ندارند و يا دارند و هواهاى نفسانيه نمى‏گذارد كه آنطورى كه بايد، عمل كنند. امروز تقريباً تمام تبليغاتى كه در رسانه‏هاى گروهى و در مطبوعات شرق و غرب هست، تمام آنها بر ضد جمهورى اسلامى يا مى‏نويسند و يا مى‏گويند و نكته هم معلوم است كه

    صحيفه نور ج 16 صفحه 233

    جمهورى اسلامى بنا دارد بر اينكه استقلال خودش را حفظ كند و دست ديگران را و دست جهانخواران را و آنهائى كه وابسته به آنهاست، از كشور خودش قطع كند و آرزو دارد كه تمام كشورهاى اسلامى، تمام حكومت‏هائى كه بر كشورهاى اسلامى سلطه دارند و به اصطلاح حاكم هستند، آرزو دارد جمهورى اسلامى كه آنها هم از اين خواب گران برخيزند.

    ما بنا نداشتيم و نداريم كه به يك كشورى هجوم كنيم‏

    شما ملاحظه كنيد يك جمهوريى كه براى تحقق اسلام و براى پياده كردن احكام تحقق پيدا كرد و يك ملتى كه سرتاسر او الا بعض گروهك‏هاى كثيف، براى اسلام همه چيز خودشان را دارند فدا مى‏كنند، چطور مورد تهاجم بعضى حكومت‏ها واقع شدند، مثل حكومت عراق، يعنى حكومت غاصب عراق، يعنى حكومت ظالم عراق، يعنى حكومتى كه ملت عراق از او متنفرند و با سرنيزه دارد مردم را به جاى خودشان مى‏نشاند. شما ببينيد كه اين حكومت فاسد به اسم اينكه شما ملت ايران مجوسى هستيد و فارس هستيد و اين جرمى است كه شما فارس هستيد و به اسم عربيت و سردار قادسيه بودن هجوم كردند به اين كشور. ما و كشور ما هيچ وقت بنا نداشتيم و نداريم كه به يك كشورى هجوم كنيم، لكن بعد از آن كه به ما هجوم كردند، دفاع، يك امرى است كه هم شرعاً واجب است بر همه و هم عقلاً. ما حال دفاعى داريم و امروز هم حال دفاعى داريم. بيست و چند ماه اين ارتش مزدور عراق در ايران بود و موارد حساس ايران را در دست داشت و آنهمه جنايات كرد كه تاريخ اينها را بايد ثبت كند و از آن كشورهايى كه مى‏گويند ما طرفدار اسلام هستيم و جمعيتهاى حقوق بشر و سازمان كذا صحبتى نشد، گاهى اگر شد ايران را محكوم مى‏كردند. و امروز كه ما باز براى دفاع از كشور خودمان و دفاع از ملت مظلوم خودمان وارد شديم در عراق، براى اينكه نگذاريم هر روز آبادان و اهواز و آنجاها مورد حمله آنها واقع بشود و مورد توپ‏هاى دوربرد آنها و موشك‏هاى آنها باشد و مى‏خواهيم اينها را به حدى برسانيم كه نتوانند اين كار را بكنند و اين يك دفاعى است كه ما مى‏كنيم، باز تمام مطبوعات و تمام راديوها يا محكوم مى‏كنند ما را و يا فرياد مى‏زنند كه براى منطقه خطر است. تحريك مى‏كنند كشورهاى منطقه را. و من و تمام اشخاصى كه مسوول هستند (البته من طلبه‏اى هستم و مسوول نيستم، لكن من موعظه مى‏كنم) تاكنون كراراً ما به اين دولت‏هاى منطقه تذكر داده‏ايم كه با شما مى‏خواهيم بجنگيم، ما آنطور نيستيم كه وقتى زور پيدا كرديم، با قلدرى بخواهيم در يك كشور ديگرى دخالت كنيم. ما در عين حالى كه قدرتمندترين دولت‏هاى منطقه هستيم و به بركت اسلام، يك قدرتى اين كشور ما و اين ملت ما دارد كه قدرت‏هاى بزرگ هم نمى‏توانند تعرض به او بكنند، در عين حال ما مى‏خواهيم كه با همه اين كشورهاى اسلامى و خصوصاً اينهايى كه در منطقه هستند، در خليج هستند و در اطراف خليج هستند، مى‏خواهيم برادر باشيم، مى‏خواهيم همه آنها با هم دست به هم بدهيم. و خداى تبارك و تعالى آنقدر مقدورات به اين كشورهاى اسلامى داده است، چه از جهات معنوى و چه از جهات مادى، كه اگر بفهمند اين حكومت‏ها و توجه به مسائل پيدا بكنند، قدرتى هستند كه در مقابل‏

    صحيفه نور ج 16 صفحه 234

    آنها قدرت ديگرى اندك است. شما، كشور شما، كشورهاى خليج و كسان ديگرى كه در منطقه هستند قدرت مادى دارند، يعنى نفت دارند، آن نفتى كه اگر ده روز به روى غرب بسته بشود، همه تسليم خواهند شد. با همه قدرتى كه در دست دارند و دست داريم، مع الاسف قدرت ايمان نيست در كار. اگر به جاى نفت ما ايمان داشتيم، احتياج به هيچ چيز نداشتيم. ملت ما ايمان داشت و خداى تبارك و تعالى به او عنايت كرد و او را متحول كرد از آن نقشه‏هائى كه براى او كشيده بودند كه اگر مهلت پيدا مى‏كردند تمام جوان‏هاى ما را به فساد مى‏كشاندند، خدا به ما ترحم كرد و متحول كرد اين جوان‏ها را كه در رژيم سابق برايشان نقشه كشيده بودند كه در مراكز فساد عمر خودشان را تباه كنند، امروز در مراكز فعاليت و جنگ و همه چيزهائى كه براى كشور مفيد است، مشغول فعاليت هستند. امروز آنچنان سرشار از ايمانند اين سپاه پاسداران و اين پرسنل ژاندارمرى و ارتش و سپاه، همه، همه رزمندگان ما چنان سرشار از ايمانند كه در مقابل همه چيز ايستاده‏اند و پايدارى مى‏كنند. و ما چقدر به اين كشورهاى منطقه بايد بگوئيم كه بابا، ما به شما كار نداريم، شما بيائيد و با ما برادرى كنيد تا همه با قدرت‏هاى بزرگ مقابله كنيم و كشورهاى خودمان را نجات بدهيم. شماها خيال مى‏كنيد كه آلمان، انگلستان و در راس همه آمريكا صلاح شما را مى‏خواهد؟ شوروى صلاح شما را مى‏خواهد؟ آنها صلاح خودشان را مى خواهند، آنها شماها را به بند مى‏كشند تا از شما استفاده كنند. آن روزى كه ببينند استفاده نمى‏توانند بكنند، شما را دور مى‏اندازند و همراهى با شما نمى‏كنند. شما بيائيد امروز كه ملت ايران قيام كرده است و مى‏بينيد كه تا چه اندازه پيشرفت كرده است و همه قدرت‏ها را اجازه نداده است كه دخالت بكنند در كشور خودش، با اينها همقدم بشويد تا همه با هم، هركس در كشور خودش مستقل، لكن همه با هم در مقابل قدرت‏هايى كه مى‏خواهند ما را از بين ببرند و ما را مستعمره خودشان (ولو مستعمره نو باشد) قرار بدهند، از چنگال آنها نجات پيدا كنيم. شماها تا كى مى‏خواهيد اسير آمريكا باشيد و اسير مستشاران آمريكا؟ شما ديديد كه ملت ايران مستشاران آمريكائى را به دور ريخت و خود الان همه چيز خود را دارد اداره مى‏كند و اگر چنانچه مهلت به او داده بشود، آنچنان قدرتى خواهد پيدا كرد كه نتواند كسى دخالت در كشورش بكند. و طمع طمعكاران و آدمخواران را از اين كشور تا آخر قطع كرده است و مى‏كند انشاءالله.

    وارد شدن ما در عراق نه براى اين بوده است كه ما عراق را مى‏خواهيم تصاحب كنيم يا بصره را. ما وطنمان بصره و شام نيست، ما وطنمان اسلام است، ما تابع احكام اسلام هستيم. اسلام به ما اجازه نمى‏دهد كه يك كشور مسلمى را ما تحت سلطه قرار بدهيم و ما نخواهيم هيچ وقت، توجه به اين نخواهيم پيدا كرد. شماها چه داعى داريد كه دائماً دم از اين مى‏زنيد كه ايران خطر است براى ما؟ ايران خطر است براى آمريكا، ايران خطر است براى شوروى، نه براى شما. ايران رحمت است براى شما. شما بيائيد و به ايران دست برادرى بدهيد تا بفهميد لذت برادرى را و بفهميد كه زندگى استقلالى در مقابل آنهمه چيزهائى كه طمع داريد از خارجى‏ها، زندگى استقلالى از همه آنها بهتر است. چرا شما با ايران مخالفت مى‏كنيد؟

    صحيفه نور ج 16 صفحه 235

    بحمدالله بعضى از كشورهاى منطقه به خود آمدند و از آن راهى كه داشتند برگشتند. و من اميدوارم كه همه كشورهاى منطقه و دولت‏هاى منطقه به خود بيايند و مطمئن باشند كه يك ايران قدرتمند اسلامى براى آنها بهتر است از آمريكا و شوروى. آنها فقط مصالح خودشان را در نظر دارند و اسلام مصالح كشورهاى اسلامى و مسلمانان، همه را، بلكه مصالح بشر را. ما به هيچ كشورى طمع نداريم و به هيچ كشورى حقى نداريم و خداى تبارك و تعالى به ما اجازه نداده است كه در هيچ كشورى دخالت بكنيم مگر آنكه مثل دفاع باشد كه امروز ما با اين دولت فاسد عراق در حال دفاع هستيم. و البته بايد ملت ما بدانند كه جنگ ما تمام نشده است و آن توطئه‏اى كه ديده بودند كه ما را متوجه كنند به لبنان و از اين راه به ما ضربه بزنند، آن هم به خواست خداى تبارك و تعالى فاش شد و ما بنايمان بر اين است كه اول عراق بايد از شر اين مفسدين و از شر اين غاصبين فارغ بشود و بعد از آن انشاءالله به قدس.

    تمام كشورهاى اسلامى بدانند كه ايران ابداً نظرى به كشورهاى آنها ندارد. ايران براى جمعيت خودش همه چيز دارد و اينطور نيست كه يك كشور سركش باشد كه بخواهد همه چيز را در تحت سلطه خود بياورد. ايران براى خدا قيام كرده است و براى خدا ادامه مى‏دهد و جز دفاع، جنگ ابتدائى با هيچ كس نخواهد كرد.

    هر كدام كه امروز به صدام كمك كنيد، خيانت به اسلام كرده‏ايد

    لكن من بايد تذكر بدهم، هشدار بدهم به اين بعضى از اين كشورها كه باز هم كمك كارى مى‏كنند به دشمن اسلام. من هشدار بدهم كه توجه داشته باشيد براى آتيه خودتان زحمت توليد نكنيد. شما هر كدام كه امروز به صدام كمك كنيد، خيانت به اسلام كرده‏ايد و مجرم هستيد پيش اسلام. اگر تا امروز عذرى مى‏تراشيديد كه ما از عراق مى‏ترسيم، امروز ديگر آن عذر نيست. عراق يعنى حكومت عراق خودش را هم نمى‏تواند حفظ كند تا چه رسد به اينكه بخواهد به شما تعدى كند. اين عذر، منقطع است امروز. و ما اگر ببينيم بعضى دولت‏ها باز كمك مى‏كنند، كمك نظامى مى‏كنند، كمك مالى مى‏كنند به دولت عراق، آنها را مجرم مى‏شناسيم و انشاءالله با آنها اگر برنگردد معامله مجرم مى‏كنيم و احكام اسلام را درباره آنها جارى مى‏كنيم. و من نصيحت مى‏كنم باز به آنها كه دير نيست و امروز هم برگرديد و لااقل كمك نكنيد به اين مجرم اصلى و به آن مجرم اصلى‏تر كه آمريكا باشد.

    خداوند انشاءالله همه كشورهاى اسلامى را از شر اين مفسدين، از شر اين ستمكاران و جهانخواران حفظ كند و حكومت‏هاى اسلامى را بيدار كند كه به وظايف خودشان، به وظايف اسلامى و انسانى خودشان عمل كنند و همه در كنار هم برادر باشند و دست جنايتكاران را از كشورهاى خودشان قطع كنند. و خداوند انشاءالله ما را از خدمتگزاران اسلام قرار بدهد. و اميدوارم كه با دعاى شما كه از آستان قدس آمده‏ايد و باز به آنجا انشاءالله با سلامت رجوع مى‏كنيد، ما هم بتوانيم به آستان بوسى آن حضرت نائل آئيم.

    والسلام عليكم و رحمه الله

    
    previos page menu page next page
    

  4. #1454
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 16 صفحه 236

    تاريخ‏12/5/61

    پاسخ امام خمينى به نامه وزير كشور در مورد كسب تكليف پيرامون سرپرستى كميته‏هاى انقلاب اسلامى

    بسمه تعالى

    با تشكر از جناب حجت الاسلام آقاى مهدوى كه با همه توان در خدمت كوشا هستند و با تاسف از استعفاى ايشان، جناب حجت الاسلام آقاى ناطق نورى را به سرپرستى كميته‏هاى انقلاب اسلامى در سراسر كشور منصوب نمودم. اميد است تمام افراد كميته‏ها و حضرات روحانيون كه در كميته‏ها هستند با جناب ايشان همكارى و كمك نمايند. توفيق ايشان را در خدمت به اسلام و مسلمين خواهانم.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  5. #1455
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 16 صفحه 236

    تاريخ 14/5/61

    فرمان امام خمينى به حجت الاسلام موسوى خوئينى‏ها در مورد سرپرستى حجاج بيت الله الحرام

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب حجت الاسلام آقاى سيد محمد خوئينى‏ها دامت افاضاته با فرا رسيدن ايام حج، اين فريضه بزرگ عبادى، سياسى و اجتماعى كه در بين عبادات بزرگ از ويژگى‏هاى خاص برخوردار است و خداوند تبارك و تعالى مسلمانان جهان را با شرايط خاص دعوت نموده است تا در ضمن بجا آوردن اين فريضه بزرگ از امورى كه در بلاد مسلمين از جهات اجتماعى و سياسى مى‏گذرد مطلع شده و اگر گرفتارى‏هائى دارند با يكديگر در ميان گذاشته و حتى الامكان در رفع آن كوشا باشند و مع الاسف بسيارى از مسلمانان به واسطه كج روى‏ها و يا كج فهمى‏هاى بعضى عناصر و يا دسيسه‏هاى بعضى از دست اندركاران سودجو بعد سياسى اين عبادت شريف را به طاق نسيان سپرده‏اند، جنابعالى را به سمت نماينده خويش و سرپرست حجاج محترم ايران منصوب نمودم كه با بينش خاص سياسى كه داريد به امور حجاج از ابعاد مختلفه رسيدگى نموده و براى احياء اين سنت بزرگ الهى در خطاب‏ها و مراسم دينى، مسلمين را به وحدت كلمه و اتحاد مسير دعوت نموده و آنان را از آنچه در لبنان عزيز و ايران مجاهد و افغانستان مظلوم، از ستمكاران و جهانخواران مى‏گذرد مطلع نمائيد و حجاج محترم بلاد را به وظايف بزرگ خود در مقابله با چپاولگران بين المللى و تجاوزكاران آشنا نمائيد.

    البته علماء محترمى كه در اين سفر هستند، چه آنان كه با تقاضاى اينجانب مشرف شده‏اند و چه ديگران، جنابعالى را تاييد مى‏فرمايند و حجاج محترم موظفند كه به راهنمائى‏هاى شما گوش فرا دهند و از خطوطى كه براى آنان ترسيم مى‏نمائيد اطاعت نموده و تجاوز ننمايند تا انشاءالله تعالى اين فريضه عظيم با محتوا و ابعاد متعددش بجا آورده شود.

    بديهى است كه متصديان امور كه به هر مناسب كارشان با اين فريضه و با حجاج محترم مرتبط است، براى هماهنگ نمودن كارها موظفند با شما همكارى و از ارشاداتتان استفاده نمايند. اميد است حجاج محترم كشورهاى اسلامى در وحدت كلمه كوشا و از اخوت ايمانى كه خداوند تعالى بين مسلمين امر فرموده است غفلت ننمايند و از تفرقه افكنى كه كار شيطان و شياطين انسى است احتراز نمايند.

    والسلام على عبادالله الصالحين‏

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  6. #1456
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 16 صفحه 238

    تاريخ 16/5/61

    بيانات امام خمينى در ديدار با مدير عامل، معاونين، مديران و مسوولان بخش‏هاى مختلف سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى

    هر قدمى كه ما جلو مى‏گذاريم تبليغات سوء دشمنان زيادتر مى‏شود

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من اول بايد تشكر كنم از شما برادرها كه در اين محل بسيار حساس خدمت مى‏كنيد و تقدير كنم از شما كه انشاءالله بعدها هم به همين خدمت به طور شايسته انجام وظيفه كنيد.

    شما خودتان مى‏دانيد كه اين مركز، مركز بسيار حساس و مهمى است كه اگر يك فيلم، يك صحبت در محل آنجا بشود و براى جمهورى اسلامى مناسب نباشد، فوراً در همه جا پخش مى‏شود. امروز اين رسانه‏ها طورى هست كه همه كس به آن گوش مى‏كند و در خارج هم منعكس تا يك حدودى مى‏شود و مساله بسيار حساس است و شما مى‏دانيد كه دشمن‏هاى اسلام چون منافع شخصى خودشان از بين رفته، واقعاً همه با اين دستگاه و همه دستگاه‏هاى دولتى و دستگاه‏هاى اسلامى مخالفند و ما بايد كوشش كنيم كه در مقابل اينهمه تبليغاتى كه هر روز دارد مى‏شود، آن هم تبليغات بسيار بد، كه اگر يك نفر عاقل درست نگاه كند مى‏فهمد كه اين تبليغات چه جور تبليغاتى هستند و دروغ بودنش را ما كه در اين محيط هستيم مى‏دانيم لكن خوب، ممكن است در جاهايى اشخاصى، افرادى باشند، بى‏اطلاع باشند و گمان كنند كه واقعاً يك همچو مسائلى مى‏گذرد. شما مى‏دانيد كه الان مسائلى كه به جمهورى اسلامى نسبت مى‏دهند از قبيل اينكه كودك‏ها را مى‏كشند، زن‏هاى آبستن را مى‏كشند، اشخاصى كه فلج هستند و ناقص الخلقه هستند اينها جلو مى‏فرستند كه راه را باز كنند برايشان، از اين قبيل هر روز هست. من با اينكه كم نگاه مى‏كنم اين چيزهايى كه مى‏آورند، نوشته‏هايى كه مى‏آورند، لكن آن حساس‏هايش را كه نگاه مى‏كنم مى‏بينم كه هر روز اين مسائل هى دارد زيادتر مى‏شود يعنى هر قدمى كه ما جلو مى‏گذاريم، تبليغات زيادتر مى‏شود البته در بين همين تبليغاتى هم كه مى‏شود، گاهى از آنها يك مسائلى سر مى‏زند كه به نفع ماست و ما رويهمرفته بايد حساب اين را بكنيم كه ما بايد خدمتگزار اسلام باشيم.

    كسى كه براى خدا كار مى‏كند در هيچ جهت شكست نمى‏خورد

    ما بايد براى خدا كار بكنيم. كسى كه براى خدا كار مى‏كند در هيچ جهت شكست نمى‏خورد. بر فرض اينكه - ما بريزند و يكى از قدرت‏هاى بزرگ، مثلاً فرض كنيد بريزند و همه ايران را از بين‏

    صحيفه نور ج 16 صفحه 239

    ببرند، ما باز شكست نخورده‏ايم. در تاريخ محفوظ است اين فداكارى همه ملت ما، و هر كس بخواهد جلوى اين را بگيرد، ديگر نمى‏تواند. تاريخ ثبت كرده است اين امور را.

    و البته ما بايد خيلى به فكر اين باشيم كه اين دستگاهى كه مهمترين دستگاه شايد باشد در تبليغات ما، اين دستگاه از حيث سيما و از حيث صدا هر دو اسلامى باشد يعنى كوشش بشود در اينكه هر قدمى كه بر مى‏داريد، يك قدمى باشد براى اسلام برداريد تا اينكه كارتان عبادت باشد. از اول كه اين جمهورى كه پيروز شد، من به اشخاصى كه متكفل اين امور بودند و در راس اين قضيه واقع شده بودند، هى اين مطلب را سفارش مى‏دادم، لكن بعضى از آنها كه بعدها معلوم شد كه مردم غير صحيحى هستند، هى عذر مى‏آوردند كه ما مشغوليم و داريم درست مى‏كنيم و نمى‏شود و چه و كذا. لكن حالا بحمدالله مى‏بينيم كه دارد مى‏شود و اميدواريم كه به كوشش اين آقاى محترم، آقاى رفسنجانى، برادر آن آقاى رفسنجانى، انشاءالله اين مسائل درست بشود و اين دو تا برادر انشاءالله خدمت خودشان را به اسلام و ايران بكنند. ايشان در تبليغات و ايشان هم در همه چيزها. و البته فيلم‏ها، بايد كسانى كه فيلمسازند، بايد معلوم بشود كه اينها چكاره‏اند، چه جور بوده‏اند، وضع روحى‏شان، وضع زندگى‏شان، وضع معاشرت‏هايشان قبلاً چه جور بوده است، آيا تحول حاصل شده برايش، تحول روحى، يا اينكه باز همان ته مانده‏هاى سفره شاه هست در قلب هاشان؟ آن كسى كه مى‏خواهد فيلم درست كند گاهى وقت فيلم را، خوب، بسيارى‏ها متوجه نمى‏شوند چى است، لكن محتوايش رويهمرفته انسان يك وقت مى‏بيند كه يا طرف چپ است، يا طرف راست است، يا رو به فساد است. اين، بايد خيلى دقت بشود. يعنى ما همه موظفيم به اينكه كارى انجام بدهيم كه موافق با مقصد جمهورى اسلامى كه همان مقاصد اسلامى است باشد و هيچ خوفى از اين نداشته باشيم كه ما اگر فرض كنيد فلان فيلم را درست كنيم، به ما نمى‏گويند كه اينها چه هستند. ما بالاخره در اين دنيا الان معرفى شديم به يك ملت ارتجاعى و يك ملتى كه، تقريباً يك هيولائى از جمهورى اسلامى دارند درست مى‏كنند كه كسانى كه در اينجا نيستند خيال مى‏كنند كه الان، الان در تهران يك دسته‏اى ريخته‏اند دارند بچه كوچك‏ها را مى‏كشند و زن‏ها را چه مى‏كنند.

    آدمكشى و چپاولگرى با اسم اسلام راستين‏

    اين انقلاب، يك خصوصيتى دارد و آن اينكه انقلاب اسلامى است و همه جناح‏ها با، الا كمى، با اين جهت اسلامى‏اش مخالفند. حتى اشخاصى كه در ايران بودند و آن گروه‏هايى كه بودند و اينها، حتى اينها هم از اسم اسلام مى‏ترسند و اگر اسم اسلام را ببرند، اسلام را به يك جور ديگرى در پيش خودشان تعبير مى‏كنند، اسلام راستين اسمش را مى‏گذارند، كه ايران اسلام ندارد ما بايد بيائيم اين اسلام راستين را چه بكنيم. آنوقت در ضمن اينكه اسلام راستين را مى‏خواهند چه بكنند، اين آدمكشى‏ها و اين بساط را همه را آنها راه مى‏اندازند به اسم اسلام راستين.

    صحيفه نور ج 16 صفحه 240

    ما براى اداى وظيفه اسلامى، وجدانى و ملى وارد شديم در ميدان جنگ

    ما از اول من گفته‏ام كه ما به شرط اينكه پيروز بشويم در ميدان نيامده‏ايم. ما براى اداء يك وظيفه اسلامى، وجدانى، ملى وارد شديم در اين ميدان و همه ملت ايران كه وارد شده‏اند در اين ميدان و الان بحمدالله همه وارد هستند، توجه دارند و فهميده‏اند كه اين گروه‏هاى مخالف، يا اين قدرت‏هاى مخالف، چه دردى دارند. ما مى‏دانيم كه آنها دردشان به اين چيزها دوا نمى‏شود و ديگر هم مايوس انشاءالله بايد بشوند. و ما انشاءالله اميدواريم كه در همه ابعاد اين جمهورى پيروز باشيم و جنگ‏مان هم انشاءالله زودتر تمام بشود. و شما و همه مى‏دانند كه ما اهل جنگ نيستيم كه بخواهيم برويم يك كشورى را بگيريم، يا كشور گشائى بكنيم. ما دنبال اين هستيم كه دنيا در صلح و آرامش باشد. اسلام از اول داراى يك همچو مقصدى بوده و خصوصاً در بين مومنين، در بين مسلمين، اخوت را سفارش فرموده است، بلكه ايجاد تشريع فرموده است.

    ما بايد با همه برادر باشيم، با همه، همه مسلمين برادر باشيم و در مقابل كفار بايستيم، نه اينكه ما در مقابل مسلمين بايستيم. خوب، ما ناچاريم الان، دفاع داريم مى‏كنيم. ما تاكنون يك قدم براى جنگ بر نداشته‏ايم، اينها همه دفاع است. الان هم كه ما وارد شديم در خاك عراق، براى دفاع است، نه براى چيز ديگر. بيايند آنها كارها را انجام بدهند، ما فوراً بر مى‏گرديم. بيايند آنها چيزهائى را كه بايد انجام بدهند، انجام بدهند ما فوراً بر مى‏گرديم. نه ما بصره را مى‏خواهيم، بصره برادر ماست ما مى‏خواهيم كه چه بكنيم. و ما هميشه احتراز داريم از اينكه در بصره يك وقتى خونى بريزد و در ساير شهرهاى بغداد، براى اينكه ما، مى‏دانيد كه آنها با صدام از اول بد بودند. ملت عراق از حالا بد نيست، از اول با اين حزب بد بود براى اينكه ملت عراق، اشخاصى كه علاقه‏مند بودند به آنها، آنها را اينها از بين بردند، مثل آقاى حكيم كه مردم علاقه‏مند بودند، مرجع‏شان بود، آنطور با ايشان عمل كردند، ايشان را در خانه تقريباً حبس كردند و ريختند در منزل ايشان در بغداد كه رفته بودند براى معالجه، ريختند در منزل، ايشان را تفتيش كردند، در منزل يك مرجعى. و مردم متوجه به اين مسائل هستند كه اينها از اول با اسلام بد بودند، از اول با مسلمين بد بودند.

    صدام ديگر از بين رفته است

    حالا كه صدام ديگر از بين رفته است، حالا هى شعار اسلام مى‏دهد و شعار صلح دوستى، و مى‏گويد ما هم دفاع كرديم. حالا ايشان از ما ياد گرفته است كه ما مى‏گوئيم ما دفاع، ما واقعيت را مى‏گوئيم، او هم مى‏گويد ما از اول مى‏خواستيم دفاع كنيم از عراق. خوب، كى به شما حمله كرده بود كه مى‏خواستيد دفاع كنيد؟ و ما پيروز شديم از باب اينكه نگذاشتيم كه مثلاً اينها بريزند همه عراق را بگيرند!! خوب، حالا ايشان پيروز باشند، اما با پيروزى كنار بروند. همانطورى كه با پيروزى عقب نشستند، با پيروزى هم بروند سراغ يك كار ديگرى، بروند پاريس با آن ديگران كه هستند، با آنها بنشينند و ايشان هم يك دولت عراقى تشكيل بدهند. حالا كه ما از همه قسم داريم، ما از شاه گرفته،

    صحيفه نور ج 16 صفحه 241

    شاه قانونى تا نخست وزير قانونى، تا رئيس جمهور قانونى، تا همه چيز قانونى ما الان در خارج داريم، خوب، ايشان هم بروند آنجا قانوناً همه چيز را درست كنند، اين مانعى نيست. هميشه توجه داشته باشيد كه كارهايتان در محضر خداست در هر صورت، همه اينها با ما مخالفند و ما بايد به توجه به اسلام، توجه به خداى تبارك و تعالى، اتكال به خداى تبارك و تعالى، فراموش نكردن خداى تبارك و تعالى را مشغول كار باشيم. و شمائى كه، برادرانى كه در يك همچو مركز مهمى واقع شديد، هميشه توجه داشته باشيد كه كارهايتان در محضر خداست. همه كارها، چشم‏هائى كه به هم مى‏خورد در محضر خداست، زبان‏هائى كه گفتگو مى‏كند در محضر خداست و دست‏هائى كه عمل مى‏كند در محضر خداست و فردا ما جواب بايد بدهيم. اگر ما جواب را براى آن طرف تهيه كرديم، هيچ باكى از هيچ چيز نداريم، لكن اگر خداى نخواسته نتوانستيم جواب درست كنيم براى آن طرف، بايد متاسف باشيم و توبه كنيم. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت شما را مى‏خواهم و از زحمت‏هاى شما تشكر مى‏كنم و اميدوارم كه بيشتر زحمت بكشيد، بيشتر براى اسلام كار بكنيد. مائى كه از خدا هستيم، براى خدا بايد صرف كنيم وقت خودمان را، براى خدا بايد خودمان را صرف كنيم. انشاءالله همه موفق و مويد باشيد.

    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  7. #1457
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 16 صفحه 242

    تاريخ 17/5/61

    بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور، فرمانده ژاندارمرى، استانداران سراسر كشور و گروهى از مسؤولان و پرسنل دواير سياسى - ايدئولوژيك ژاندارمرى جمهورى اسلامى

    تمام عالم محضر حق تعالى است

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    از اينكه آقايان استاندارها و پرسنل ژاندارمرى در اينجا حاضرند و من مواجه با اين چهره‏هاى مصمم هستم، قدردانى مى‏كنم. من از زحمات همه آقايان ژاندارمرى در همه جا، كه الان براى اسلام فداكارى مى‏كنند و همين طور استاندارها كه در محلى كه هستند خدمت مى‏كنند، تشكر و تقدير مى‏كنم و براى همه آنها دعا مى‏كنم. من امروز بنا دارم كه موعظه كنم شما آقايان را و همه ارگانهائى كه در ايران هستند، بلكه همه ملت را. ما همه، تمام افرادى كه در كشور مشغول يك خدمت هستند و همين طور ملت كه آن هم بحمدالله مشغول خدمت به اين جمهورى اسلامى هستند، ما همه مسوول هستيم كلكم راع و كلكم مسئول . ما در همه امور، در همه كارهائى كه انجام مى‏دهيم، در امورى كه در افكار ما مى‏گذرد، در محضر حق تعالى هستيم، تمام عالم محضر اوست. خلجان‏هائى كه در قلوب همه مى‏گذرد، در محضر اوست. و ما همه در هر امرى كه در دست ماست و در هر مسووليتى كه در اين كشور به عهده داريم، مسؤوليت بزرگى پيش خداى تبارك و تعالى داريم. تمام افرادى كه در جبهه‏ها به جنگ مشغولند و تمام كسانى كه جان خودشان را فداى اسلام مى‏كنند، همه اينها در محضر خداى تبارك و تعالى هستند و اجر هيچ يك از افراد ضايع نخواهد شد. چيزى كه براى خداست باقى است. ما عندكم ينفذ و ما عندالله باق هر چيزى كه از ما هست، اينها از بين مى‏رود و آن چيزى كه براى خداست و تقديم به محضر خداست او باقى مى‏ماند.

    امروز آبروى جمهورى اسلامى بسته است به آبروى متصديان امر

    من به همه كسانى كه در اين كشور الان مشغول يك خدمت هستند عرض مى‏كنم كه توجه داشته باشيد كه آبروى جمهورى اسلامى كه آبروى اسلام است، حفظ كنيد. جمهورى اسلامى امروز آبرويش بسته است به آبروى متصديان امر و هركس در هر مقامى كه هست، مسؤوليت به اندازه حجم آن مقام دارد. حجم مسؤوليت به اندازه حجم مقامى است كه شخصيت‏ها دارند يا گروه‏ها دارند و توجه كنيد كه مبادا خداى نخواسته كارهائى از شما، از گروه‏هائى كه در اين كشور خدمت مى‏كنند، سر بزند

    صحيفه نور ج 16 صفحه 243

    كه با جمهورى اسلامى سازش نداشته باشد. بايد كارها را تطبيق بدهيد با اسلام و با جمهورى اسلامى. اگر فى‏المثل شما در هر مقامى كه هستيد، از مقام رياست جمهور تا بيايد به آنجائى كه به مردم عادى منتهى مى‏شود و افرادى كه در اين دستگاه‏ها مشغول خدمت هستند، از آن كارمند كوچك و آن كسى كه دم در براى پذيرش اشخاص گماشته شده‏اند تا آن مقام بالايى كه بايد رسيدگى به امور مسلمين بكند، همه آنها مسوول هستند. كجروى‏ها در محضر خداست و راست روى‏ها هم در محضر اوست. ما بايد فكر اين باشيم كه اين كارهائى كه به عهده ما قرار داده شده است، اين كارها را طورى انجام بدهيم كه مرضى خداى تبارك و تعالى باشد و ما اگر اينجا بتوانيم از مسؤوليت مقامات اينجا يك وقت شانه تهى كنيم يا كارى بكنيم كه آنها توجه نكنند، ملائكه الله هستند و ثبت مى‏كنند و يك روزى سوال مى‏شود از ما.

    طبق موازين اسلامى خدمت كنيد

    گاهى مى‏شود كه كارهاى به ظاهر اسلامى، لكن با بى‏توجهى و خلاف اسلام واقع مى‏شود. فى‏المثل اشخاصى مى‏خواهند خدمت بكنند، پاسدارها مى‏خواهند خدمت بكنند، پليس مى‏خواهد خدمت بكند و قصدش هم خدمت است، لكن گاهى در كيفيت عمل، طورى مى‏شود كه معصيت مى‏شود. مثلاً من از اين كارهاى جزئى، خرده‏كارى‏ها شروع مى‏كنم. مثلاً مى‏خواهند در كميته ها، در جاهايى كه براى بسيج مهيا هستند مى‏خواهند اينها خدمت بكنند، لكن گاهى همين‏هايى كه مى‏خواهند خدمت بكنند، يك كارهايى انجام مى‏دهند كه با موازين اسلامى درست در نمى‏آيد، مثل اينكه نصف شب‏ها شروع مى‏كنند به فرياد و شعار دادن و دعا خواندن و تكبير گفتن، در صورتى كه همسايه‏ها هستند و ناراحت مى‏شوند، مريض‏ها هستند، معلولين هستند، بيمارستان‏ها هست و اينها رنج مى‏برند و شما يك چيزى را كه مى‏خواهيد عبادت باشد، معصيت كبيره مى‏شود. اگر در سحر فرض بكنيد يك عده‏اى بخواهند دعاى وحدت بخوانند، خوب مى‏شود در داخل منزل خودشان، در داخل آن محلى كه هستند، در آن داخل، خودشان بخوانند، براى خدا مى‏خواهند بخوانند و بلندگو اگر دارند، بلندگو را در داخل بگذارند كه صدا بيرون نيايد. گاهى پيش من اشخاصى مى‏آيند و شكايت مى‏كنند كه تمام آرامش ما را بعضى از اين گروه‏ها به هم مى‏زنند و حتى ما خواب نداريم. شما مى‏خواهيد يك كار عبادى بكنيد، مى‏خواهيد تظاهر كنيد، مى‏خواهيد چه بكنيد، تبليغ كنيد، دعا بخوانيد شما، دعا بين خودتان و خداست.

    فرضاً بخواهيد يك اجتماعى باشد كه در آن اجتماع، دعا خوانده بشود، اينجا نبايد بلندگوهاى بزرگ را، پر قوه را بيرون بگذارند و تمام افرادى كه در اين محله هستند يا محله‏هاى دور هستند، رنج ببرند از اين كار. اينها معصيت كبيره است كه الان متوجه شديد، ديگر عذر نداريد. اذيت مسلم و آزار مومنين، از بزرگترين گناهان كبيره است. شما مى‏خواهيد تبليغ كنيد، در بين خودتان مى‏خواهيد بكنيد، بكنيد، مانعى ندارد. در مراكز خودتان هر چه مى‏خواهيد دعا بكنيد، هر چه مى‏خواهيد تبليغ كنيد، هر چه مى‏خواهيد شعار بدهيد لكن ملاحظه مردم ضعيف را، مردمى كه روز، كار كردند و حالا

    صحيفه نور ج 16 صفحه 244

    مى‏خواهند استراحت كنند، اين مرضائى كه در بيمارستان‏ها هستند، اين معلولينى كه از خود شما هستند و در جنگ‏ها معلول شده‏اند و حالا مى‏خواهند استراحت كنند، اين فريادهاى شما نمى‏گذارد آنها استراحت كنند. اين يك امر پائينى است كه من عرض كردم، كه از اينجا بايد رتبه رتبه بالا برود. مثلاً فرض كنيد كه شما مى‏خواهيد، پاسدارهاى عزيز و ساير اشخاصى كه متصدى اين امور هستند، مى‏خواهند يك خانه‏اى را كه فهميده‏اند كه خانه تيمى است، آنجا را قبضه كنند، البته بايد هم بكنند لكن قبلاً بايد آنطور بررسى بشود كه صد در صد اين خانه، خانه تيمى است كه خداى نخواسته يك وقت در يك خانه‏اى به خيال خانه تيمى وارد بشوند به يك عده زن و بچه مردم و تا آمده‏اند بفهمند چى است، چند تا از بچه‏هايشان يا خداى نخواسته تلف شده‏اند يا زخمى شدند. شما كار اسلامى مى‏خواهيد بكنيد، لكن يك وقت سر از يك كار بسيار جنايت بزرگى سر در مى‏آورد. بايد تمام امورى كه انجام مى‏دهيد متوجه باشيد كه در محضر خداست و مسؤوليت شما داريد، مسؤوليت اينجا هم دارند لكن آن مهمش مسؤوليت الهى است. يا در فرض بفرمائيد كه هر يك از اين ادارات دولتى كه هست، كه مى‏خواهند خدمت كنند به مردم، از آن كسى كه دم در هست، پيشخدمت هست، تا آنجائى كه مثلاً جاى رئيس هست، بايد توجه داشته باشند كه همه خدمتگزار اين مردم هستند، همه اجير اين مردم هستند، اجرت از اينها دارند مى‏گيرند براى خدمت و بايد با مردم رفتارشان رفتار انسانى، اسلامى باشد. اينطور نباشد كه يك كسى حالا احتياج پيدا كرده كه پيش اين فرض كنيد رئيس برود، از دم در، ناملايم ببيند. خوب، در رژيم سابق اين مسائل بود و همه ما مناقشه مى‏كرديم، اگر حالا هم بنا باشد كه يك همچو مسائلى باشد، اين به آبروى اسلام ضرر مى‏زند. آنوقت مى‏گفتند رژيم شاهنشاهى، حالا شما يك كار نكرده را در تبليغاتى كه در خارج مى‏شود، بوق مى‏زنند برايش، فرضاً از اينكه يك كارى انجام بدهيد، يك كارى خداى نخواسته برخلاف موازين انجام بدهيد يا فرض كنيد در جبهه‏ها كه بحمدالله همه شماها منسجم و مشغول خدمت هستيد، وقتى كه اسرا را مى‏گيريد، اسراى مجروح را مى‏گيريد يا اسراى سالم را مى‏گيريد، توجه بكنيد كه اينها اسير شما هستند، اينها امروز تحت سلطه شما هستند و شما با اسرا بايد رفتارتان رفتار بسيار اسلامى و انسانى باشد كه وقتى اين اسرا يك وقتى در محال خودشان رفتند، همه براى شما تبليغ كنند، نه اينكه خداى نخواسته براى يك كار جزيى، اينها دشمن بشوند و وقتى رفتند، در محال خودشان تبليغ سوء بكنند. اينها مسائلى است كه بايد تمام جهاتش را ملاحظه كرد. استاندارى‏ها موظفند به اينكه تمام افرادى كه در حيطه فرمان آنها هست تحت نظر داشته باشند. تمام اين افراد خدمت بايد بكنند، خدمتگزار هستند، استاندارها خدمتگزار هستند، خدمت اينها بالاتر است، مسؤوليت اينها هم بالاتر است، بايد اينها خدمت به مردم بكنند و توجه كنند كه مبادا يك وقت يك كسى احتياج به استاندار داشته باشد نتواند او را ببيند، اين همان طاغوت است كه نمى‏گذارد اينطور بشود. اگر بنا باشد كه حالا هم باز اين تشريفاتى كه در آن زمان بود باشد، نمى‏شود كه ما جمهورى را اسلامى حساب كنيم. البته نظام، لازم است و هرج و مرج نيست لكن زياده‏روى كردن و مردم را تحت فشار گذاشتن، اين يك مساله غيراسلامى است. همه استاندارها

    صحيفه نور ج 16 صفحه 245

    موظفند كه در اين محلى كه مى‏روند، نسبت به همه كسانى كه زير دست او هستند، توجه داشته باشد كه مبادا يك وقتى بر خلاف موازين اسلامى واقع بشود.

    قاضى بر شفير جهنم است

    و از اينها بالاتر قضات هستند، قاضى‏هائى كه جان و مال و ناموس مردم در قبضه آنها و تحت نظر آنهاست. آنها بايد توجه بكنند، دقت بكنند و ملاحظه بكنند كه مبادا يك وقت يك مظلومى را آنها به اسم ظالم به حبس بيندازند يا خداى نخواسته به اعدام. اينها در اين دنيا مسؤوليت دارد، اگر از زيربار مسؤوليت اين دنيا فرار كنيد، از زير بار مسؤوليت خدا فرار نمى‏توانيد بكنيد. قاضى بر شفير جهنم است. على شفير النار او لب جهنم نشسته است. همه چيز مردم دست اين قضات است، چه قضات دادگاه‏هاى انقلاب و چه قضات دادسراهاى دادگسترى ها. بايد توجه بكنند اين قضات به اينكه اينها هم خدمتگزار هستند و كارشان بسيار حساس و مسؤوليت‏شان بسيار بزرگ و اگر خداى نخواسته لغزشى بكنند و جان يك مسلم، مال يك مسلم، ناموس يك مسلم به واسطه خطاى آنها، به واسطه خداى نخواسته تعمد آنها آسيب ببيند، در اين دنيا بايد محاكمه بشوند و اگر اينجا فرار از محاكمه كردند، در بارگاه حق تعالى هيچ نمى‏توانند فرار كنند. همه كسانى كه در اين كشور به خدمت مشغول هستند، اينها بايد همه توجه داشته باشند كه آبروى اسلام كه مظهر بزرگش الان جمهورى اسلامى است و ايرانى‏ها بحمدالله اين اسلام را در اينجا، اين رژيم اسلامى را در اينجا پياده كردند، بايد حفظ كنند، آبروى جمهورى اسلامى را حفظ كنند، بهانه دست بهانه‏جوها كه بدون بهانه هم به ما تاخت و تاز مى‏كنند، بهانه ديگر دست آنها ندهند.

    همه مردم موظفند در دفاع از جمهورى اسلامى و نواميس مسلمين‏

    و بايد شما آقايان، تمام قواى نظامى و انتظامى بدانند كه ما الان هم در حال جنگ هستيم، جنگ ما تمام نشده است، جنگ ما هست. هميشه بين اسلام و غيراسلام جنگ است. و ما بايد توجه بكنيم به اينكه اين كارى را كه همه‏مان الان قيام برايش كرديم و آن جمهورى اسلامى است و ابقاى جمهورى اسلامى، بايد دفاع از آن بكنيم. همه مردم موظفند در دفاع از اين جمهورى اسلامى. امروز كه در سرحدات ما جنگ است و آنها مى‏گويند ما خارج شديم از كشور اسلامى بكلى، و گاهى هم از باب نفهمى، اقرار مى‏كنند كه نه، ما وارد هستيم در آنجا، به طور كنايه اقرار مى‏كنند، ما الان در آنجا به دفاع مشغوليم و مشغول دفاع از اسلام، دفاع از حيثيت مسلمين، دفاع از نواميس مسلمين هستيم. و مادامى كه در آنجا احتياج هست بر افراد، تمام افراد، تمام، بى‏استثنا، آنهايى كه مى‏توانند، قدرت دارند، براى آنها لازم است كه احتياج سرحدات را از حيث افراد و از حيث چيزهائى كه احتياج دارد آنجا، در آن تامين كنند. البته يك واجب عينى نيست، يك واجب كفائى است. مادامى كه احتياج هست، بر همه واجب است. اگر يك دسته‏اى رفتند و كار را انجام دادند يعنى محتاج ديگر نبودند، از ديگران ساقط

    صحيفه نور ج 16 صفحه 246

    است ولى مادامى كه احتياج است، به تمام افراد عيناً واجب است لكن يك دسته‏اى اگر كار را انجام دادند، از ديگران ساقط مى‏شود. امروز هم باز احتياج هست، باز كشور ما محتاج به افراد جانباز، افراد سلحشور، افراد فداكار براى اسلام است و ما الان در همان مرزى كه هستيم و در همان مقدارى كه وارد در خاك عراق شديم براى دفاع از اسلام و دفاع از مملكت اسلامى، بايد ما اين كار را به اتمام برسانيم. و مادامى كه و مادامى كه آنها به شرايط ما عمل نكردند، جنگ ما باقى است. به مجرد اينكه بگويند ما خارج شديم، پذيرش ندارد، ما بايد خودمان بفهميم كه آنها خارج شدند و ما مى‏دانيم كه آنها الان هم در كشور ما هستند و الان هم در بسيارى از جاها ساكن هستند و سنگر دارند و از خارج هم هر روز تقريباً، آبادان را و بعضى شهرهاى ديگر را بمباران مى‏كنند. مادامى كه وضع اينطورى است و مادامى كه آنها به شرايطى كه قرار داده شده است و شرايط، همه شرايط عقلائى است، شرايطى است كه همه عقلاى عالم اين شرايط را مى‏پسندند و ما هيچ زورگوئى نداريم و نمى‏خواهيم تحميل بكنيم. ما با شرايطمان، شرايطى كه از اول گفته شده است و تا حالا هم همان شرايط هست، در آن شرايط پايبند هستيم و مادامى كه اين شرايط حاصل نشده است، ما در حال جنگ هستيم و ما با كسانى كه اشرار هستند نمى‏توانيم صلح كنيم.

    تذكر به ائمه جمعه و ساير روحانيون

    من انشاءالله اميدوارم كه شما، خود آقايان و كسانى كه، در روحانيونى كه، روحانيون محترمى كه سر و كار با آقايان دارند، در اين امورى كه پيش مى‏آيد هدايت كنند كه مبادا خداى نخواسته يك جوانى توجه به مسائل نداشته باشد و يك كارى انجام بدهد كه با جمهورى اسلامى مناسب نيست. بايد روحانيون آنها را تذكر بدهند. و يك تذكر هم به روحانيون هست، به ائمه جمعه و جماعات و روحانيون ديگرى كه با مردم سر و كار دارند. آنها هم بايد توجه بكنند به اينكه اين جمهورى اسلامى ربطش به آنها بيشتر از ديگران است و اين جمهورى اسلامى اگر از (خداى نخواسته) يك نفر روحانى صدمه ببيند، بيشتر از ديگران مواخذه دارد. بايد آقايان توجه بكنند، در رفتارشان، در كردارشان، در گفتارشان، چيزهائى كه مضر به حال جمهورى اسلامى است، نزنند. مسائلى كه با جمهورى اسلامى مخالف است و آنها گمان مى‏كنند كه نبايد هر مساله‏اى را گفت، نگويند. و بايد ما مسائل اسلامى را با طريق اسلام و شكايات را به طريق اسلامى رسيدگى كنيم يعنى قضات رسيدگى كنند و علماى اعلام هم در همه جا كه هستند و خصوصاً ائمه جمعه‏ها كه با گروه‏هاى زيادى سر و كار دارند، بايد توجه بكنند كه در گفتارشان، در رفتارشان همه چيز اسلامى باشد و خداى نخواسته يك مطلبى كه فرض كنيد كه يك استاندار را در محل خودش تضعيف مى‏كند، يك قوه‏قضائيه را در محل خودش تضعيف مى‏كند، از اينها احتراز كنند كه ما الان محتاج به اين هستيم كه در كشورمان آرامش باشد. و البته قضات بايد رسيدگى كنند به همه امور. و من اميدوارم كه همه ما موفق باشيم به خدمت كردن به اين ملت‏هاى مظلومى كه در تحت فشار ستمكاران الان دارند دست و پا مى‏زنند و ملت مظلوم

    صحيفه نور ج 16 صفحه 247

    لبنان كه الان در زير پاى صهيونيست دارد دست و پا مى‏زند و مع‏الاسف دادرسى براى آنها نيست و حكومت‏ها غفلت دارند از مسائل، يا هواهاى نفسانى نمى‏گذارد كه آنها به درد اين مردم، به داد اين برسند. از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه مسلمين دنيا را خواستارم و از خدا مى‏خواهم كه قدرت نظامى و انتظامى آنها را هر چه بيشتر قوى كند كه در خدمت به اسلام و خدمت به مسلمانان كوشا باشند. انشاءالله همه شما و همه ملت سعادتمند باشند.

    والسلام عليكم و رحمه الله

    
    previos page menu page next page
    

  8. #1458
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 16 صفحه 248

    تاريخ 25/5/61

    بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان بوشهر

    مى‏خواهند بين دو قشر اهل سنت و علماى شيعه اختلاف ايجاد كنند

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من از تشريف فرمائى آقايانى كه از راه دور آمده‏اند، متشكرم. همانگونه كه بارها گفته‏ام، اين هم از بركات اين جمهورى است كه مى‏توانيم از نزديك علماى بلاد را ملاقات كنيم و مسائل را با هم در ميان گذاريم كه اميد است اين رو به مستدام باشد.

    مسائلى را كه شما اشاره كرديد، در طول تاريخ بوده است. طرح مساله جدا بودن سياست از روحانيت، چيز تازه‏اى نيست. اين مساله در زمان بنى اميه طرح شد و در زمان بنى عباس قوت گرفت. در اين زمان‏هاى اخير هم كه دست‏هاى بيگانه در ممالك باز شد، آنها هم به اين مساله دامن زدند به طورى كه مع الاسف بعضى از اشخاص متدين و روحانيون متعهد هم باورشان آمده است كه مثلاً اگر يك ملايى در مسائل سياسى وارد بشود، به او ضربه مى‏خورد. اين يكى از نقشه‏هاى بزرگ استعمار است كه بعضى باور كردند.

    من اميدوارم ائمه جمعه كه در همه جا هستند، چه در مناطق برادران اهل سنت و چه شيعه، به اين مساله زياد توجه كنند كه الان هم اشخاصى هستند كه قصد اخلال دارند و مى‏خواهند بين اين دو قشر اختلاف ايجاد كنند و اين يك مصيبتى است براى مسلمين كه باز هم گاهى زمزمه مى‏شود، ولى بحمدالله كم شده است و توطئه اخلالگران شكست خورده است.

    چند روز قبل نامه‏اى به من نوشتند كه در بعضى از مناطق مثل سيستان و باختران افرادى در مجالس مذهبى و در بعضى خطبه‏ها مسائل تفرقه‏افكنى را عنوان كرده‏اند كه خود برادران اهل سنت هم به آنها اعتراض كرده و گفته‏اند حالا وقت اين حرف‏ها نيست.

    شما نمى‏دانيد كه آقايان اهل سنت و علماى شيعه مدت‏هاست كه زحمت مى‏كشند كه تفرقه را كنار بگذارند و كسانى كه پيغمبرشان و دينشان يكى است، همراه و برادر باشند، لكن افرادى كوشش مى‏كنند كه تفرقه ايجاد كنند و شما خوب مى‏دانيد كه چه كسانى از تفرقه سود مى‏برند.

    شما به مردم توجه دهيد كه اينگونه كارها كه از اين قبيل افراد سر مى‏زند، به نفع مسلمين نيست و آنها خيرخواه ما نيستند. اينگونه كارها و اين تفرقه‏ها خدمت به امپرياليسم و خدمت به دشمن است. شما آقايان به اين نماز جمعه اهميت دهيد. اين هم از بركات جمهورى اسلامى است كه اين سنت

    صحيفه نور ج 16 صفحه 249

    سياسى الهى ترويج شود به طورى كه تمام خارجى‏ها متوجه آن شده‏اند كه اميدوارم انشاءالله باقى بماند.

    شما در رابطه با محروميت آن مناطق فرموديد، من هم مى‏دانم. رژيم سابق بنايش به اين بود كه مردم را در محروميت نگاه دارد. من اميدوارم كه اين جنگ تمام بشود و دولت هم كه مهياست براى خدمت، خدمتگزار است، خدمت كند. البته نمى‏دانيد كه كار، مشكل است لكن با پشتيبانى و موافقت مردم كارها آسان مى‏شود. كما اينكه تا حال هم چنين بوده و مردم پيشقدم شده‏اند و خرابى‏هاى جنگ را كه دولت به تنهايى نمى‏توانست حل كند، حل مى‏كنند.

    امروز ما بايد همه با هم و پشتيبان يكديگر باشيم. اگر قشرى با قشر ديگر مخالفت كند، كم‏كم زياد مى‏شود و باعث شكست خواهد بود. من اميدوارم همه بتوانيم تبليغاتى كه بر عليه ماست، خنثى كنيم و وحدت كلمه بين همه ايجاد شود و برادران اهل تسنن و تشيع با هم باشند و همين رويه دنبال شود تا بتوانيم كار كنيم. خداوند همه را توفيق دهد.

    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  9. #1459
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 16 صفحه 261

    تاريخ 2/6/61

    فرمان امام خمينى به حجت الاسلام موسوى

    جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد موسى موسوى دامت افاضاته‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    همانگونه كه قبلاً ماموريت داشتيد تا به مشكلات مذهبى و اجتماعى اهالى محروم و مستضعف منطقه كردستان رسيدگى نموده و در رفع آنها كوشش نمائيد، مقتضى است انشاءالله تعالى همان ماموريت را با قاطعيت و تلاش بيشترى پيگيرى كرده و با تدبير و كاردانى خاصى كه داريد، در رفع نابسامانى‏هاى منطقه كه معلول بى توجهى و يا دشمنى رژيم منفور گذشته با خلق كرد و ويرانگرى‏هاى فرقه‏هاى گمراه و خائن و ويرانگر مى‏باشد، سعى كافى را مبذول داريد. اميد است ارگان ها، نهادهاى دولتى و اهالى محترم آن منطقه ايدهم الله تعالى با شما همكارى‏هاى لازم را بنمايند. از خداى تعالى موفقيت جنابعالى را در اين راه مسئلت دارم.

    والسلام عليكم و رحمه الله

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  10. #1460
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 16 صفحه 250

    تاريخ 31/5/61

    بيانات امام خمينى در جمع روحانيون كاروان‏ها حج، پرسنل دادستانى مركز، دادسراها و دادگاه‏هاى انقلاب اسلامى دادستانى ارتش جمهورى اسلامى

    امروز توقع ملت از شما آقايان روحانيون بسيار زياد است

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    امروز سر و كار ما با آقايان روحانيين است بيشتر، و كسانى كه آنها هم صبغه روحانى انشاءالله دارند و در محضر روحانيين مشكل است كه انسان بتواند همه حرف‏ها را عرض كند. مسائل بسيار زياد است، مربوط به آقايان روحانيون به طور عموم و مسائلى مربوط به روحانيونى كه با كاروان‏هاى حج مشرف مى‏شوند كه مخصوص آنهاست، و مسائلى كه مربوط به قضات و دادستان‏هاى كشور است، و مسائل ديگرى كه معلوم نيست كه ما مجال كنيم ديگر عرض كنيم مگر مختصرى.

    آنكه مربوط به قشر روحانيون است، خود آقايان بهتر مى‏دانند كه روحانيون در هر جا كه هستند، آن روحانى‏اى كه در راس روحانيت مثلاً واقع است، مثل مراجع، تا آن روحانى‏اى كه در يك روستا، در يك ده مشغول خدمت به اسلام است. امروز توقع ملت، بلكه توقع مستضعفان و ملت‏هاى جهان از شما آقايان روحانيون، در هر جا هستيد، بسيار زياد است. و امروز شما غير از ديروزى است كه در سلطه نظام فاسد پهلوى و در تحت ستم ستمكاران جهان بوديد. آن روز اگر چنانچه سكوتى، قصورى بود، مى‏پذيرفتند كه آقايان نمى‏توانند الان مسائلشان را آنطور كه هست، مسائل اسلام را آنطور كه هست، قدرت ندارند كه عمل كنند و به مردم برسانند، ولى امروز اين مساله حل شده است و بحمدالله همه آقايان در هر جا كه هستند با آزادى مى‏توانند مسائل را طرح كنند و با آزادى مى‏توانند مردم را ارشاد كنند.

    اگر امروز راجع به هر قضيه‏اى كه براى ملت، قضاياى عمومى كه براى ملت پيش مى‏آيد و خداى نخواسته روحانيونى كه ارتباط با آن مسائل دارند، قصورى بكنند يا اشتباهى بكنند، اين اشتباه و قصور ديگر در محضر خداى تبارك و تعالى و در پيشگاه مردم پذيرفته نيست. ديگر ما نمى‏توانيم بگوئيم كه ما چه بكنيم، سازمان امنيت است و ما كارى ازمان نمى‏آيد. ما الان، شما آقايان الان در مسائلى كه پيش مى‏آيد آزاديد كه مطالبى كه مربوط به اسلام است، مطالبى كه انحراف واقع مى‏شود در هر جا، آن مسائل را ارشاد كنيد، مردم را ارشاد كنيد، كارمندان دولت را ارشاد كنيد و مسائل را با خود آنها در پيش بگذاريد و انحرافات را رفع كنيد. گرفتارى‏هاى سابق، همه شما، اكثر شما يك مقداريش

    صحيفه نور ج 16 صفحه 251

    را مشاهده كرده است و بعضى شما كه سنتان بالاست، از اول تا حالا، تا زمان انقراض اين رژيم فاسد، ديده‏ايد كه چه كارهائى بوده است و شما با چه اشخاصى مواجه بوديد و چه اشخاصى حكومت بر ملت مى‏كرد و حكومت بر اين مستضعفين مى‏كرد. ما به شكرانه اين معنا كه از آن گرفتارى‏هاى بسيار عجيب و غريب كه در طول تاريخ نظيرش مثل اين پنجاه سال اخير واقع نشد، به شكرانه نجات از او، امروز بايد به خداى تبارك و تعالى كه ما را از اين گرفتارى بزرگ نجات داده است، شكر كنيم و شكر اين است كه ما الان خدمت كنيم. شكر لفظى بايد بكنيم، اما شكر حقيقى آن است كه ما در ازاى رهايى از اين رژيم فاسد كه همه چيز ما را به باد فنا داد و مى‏خواست بدهد، اينكه ما امروز كارى بكنيم كه خداى تبارك و تعالى از ما راضى باشد.

    بر تمام كسانى كه مى‏توانند يا اجتهاداً يا تقليداً قضاوت كنند واجب است كه در قضاوت وارد بشوند

    امر مهم، مساله قضاوت است. از امورى كه شايد در كم امرى اسلام آنقدر به آن توجه داشته است، مساله قضاوت است و مساله دادسراها و دادگاه‏ها كه سر و كارشان با همه چيز مردم است. بايد اين معنا را من عرض كنم كه قضاوت از امورى است كه واجب است به طور كفائى، و واجب كفائى قبل از آنكه پيدا بشود به مقدار كفايت، بر آحاد، واجب است. يعنى اگر يك قضاوتى زمين بماند يا يك جايى منحرفين وارد قضاوت بشوند، بر تمام كسانى كه مى‏توانند يا اجتهاداً يا تقليداً قضاوت كنند، بر همه اينها واجب است كه در قضاوت وارد بشوند و رفع احتياج را بكنند. ما امروز وقتى كه احتمال اين معنا را بدهيم، يا اينكه با آقايانى كه متصدى امور قضايى و دادگاه هستند صحبت مى‏كنيم، از اين معنا كه ما كم داريم قاضى، آن مقدارى كه لازم داريم كم است، و اگر چنانچه در حبس‏ها از اين منحرفين يا محتمل الانحراف‏ها باشند و نتوانسته‏اند آنها را رسيدگى كنند، براى كمبود قاضى است. اين يك امرى است كه براى نجات فرض كنيد يك عده‏اى كه محتمل است كه اينها بيگناه باشند يا گناهشان اندك باشد، واجب است بر همه اشخاصى كه از آنها قضاوت مى‏آيد در اين امر، داوطلب بشوند تا به امر قضا وادار بشوند و اين نقيصه را از بين ببرند. مدرسين محترم حوزه علميه قم كه بحمدالله بسيار فعال هستند، بايد اين مساله را در حوزه علميه قم مطرح كنند كه امروز اشخاصى كه صلاحيت دارند ولو تقليداً براى قضاوت، اين اشخاص اسم‏نويسى كنند و بيايند در اين مواردى كه، زندان‏هايى كه اشخاص هستند، تا اينكه حل اين قصه بشود كه مثلاً اشخاصى بايد زود كارشان تمام شود و ما نداريم افراد. اين يك امر واجبى است يعنى بر همه واجب است، تا آنوقتى كه آن مقدارى كه احتياج است بر آورده بشود. گاهى وقت‏ها انسان به واسطه احتياط، خلاف احتياط مى‏كند. احتياط مى‏كند فلان آقا كه امر قضا مشكل است و نمى‏شود رفت و نمى‏شود كرد، اينطور چيزها، با اينكه واجب كفائى، واجب عينى است اول به همه، وقتى يك عده‏اى عمل كردند و كفايت حاصل شد، آنوقت از ديگران ساقط مى‏شود، و الا همه معاقب هستيم. اگر چنانچه قضا به زمين بماند، احتياط بر اين است كه وارد بشوند،

    صحيفه نور ج 16 صفحه 252

    يعنى امرى است واجب، معلوم الوجوب، اين احتياط مى‏كنند، اين عذر نمى‏تواند باشد. يا اشخاصى مثلاً مى‏خواهند ادامه بدهند تحصيلاتشان را و بايد هم ادامه بدهند، اما در يك وقتى كه يك واجبى به عهده آنها هست، نمى‏توانند به اين امر مستحب بسيار ارزنده مشغول باشند، بايد بروند اين كار را به اندازه كفايت انجام بدهند كه مبادا خداى نخواسته يك نفر آدم بيگناه به كارش رسيدگى نتوانستند بكنند. بايد بيايند آقايان و وارد بشوند و رسيدگى بكنند. و اين امر را من امروز به عهده مدرسين قم و علماء مشهد و اصفهان و جاهاى ديگرى كه حوزه‏هاى علميه هست، از آنها اين عهده آنها مى‏گذاريم كه آنها خودشان به فكر اين باشند كه افراد را بخواهند و افراد را تشويق كنند، به هر ترتيبى كه مى‏توانند، و تعزير كنند از اينكه يك امر واجب شرعى است، نمى‏شود يك امر واجب شرعى زمين مانده و من مشغول نماز شب بشوم. وقتى آن واجب شرعى است، اگر مزاحم با هر مستحبى بشود، آن واجب شرعى را بايد من عمل كنم. اين يك مساله است كه لازم است كه تذكر داده بشود و آقايان مدرسين هم و علماى اعلام بلاد هم تذكر بدهند و اين نقيصه را كم كنند تا اينكه اين مشكل حل بشود.

    قضات بر وفق شرع عمل كنند، به قوانين سابق اعتنا نكنند

    مساله ديگر، قضيه باز راجع به قضاوت است كه بايد خيلى توجه بكنند آقايان قضات، آقايان دادستان‏ها، كسانى كه متكفل اين امر مهم اسلامى هستند، كه مسؤوليت اين زياد است و لازم هم هست كه شما مسؤوليت را به عهده بگيريد. بايد وارد شد لكن در يك امر بزرگى است، توجه بكنند كه جان و مال و ناموس يك ملت در دست اين قضات است و در دست اين دادگاه‏هاست و مسوول اين مسائل هستند و بايد تا آن مقدارى كه مى‏توانند، تا آن مقدارى كه قدرت دارند، توجه بكنند به مصالح عمومى اسلام. نه اين كه گناهكار است، از او بگذرند، و نه آن كه خداى نخواسته گناهكار نيست، يك وقتى مبتلا بشود. قاضى بايد يك آدم قاطعى باشد كه در دو طرف قضيه قاطعيت داشته باشد. اگر يك كسى به حسب حكم شرع بايد اين را كشت، ترحم نكنند، جايز نيست. اگر بايد فرض بفرمائيد كه حبس و تعزير بشود، تعزير بكنند و اگر يك كسى خداى نخواسته يك آدمى است كه گناهكار نبوده است، بدون وقفه او را تبرئه كنند و بدون وقفه او را آزاد كنند. قاضى بايد اينطور باشد، فكرش اينطور، نه رئوف و مهربان باشد كه جنايتكاران را هم به او رافت كند، آن هم جنايتكارهائى كه يك نمونه‏اش را من و شما در چند شب پيش ديديم و پشت انسان را لرزاند و بسيار نمونه دارد كه ما نديديم. اينهائى كه بعدها معلوم مى‏شود، تا آخر هم كه معلوم نمى‏شود، در بارگاه خدا معلوم مى‏شود، بعدها معلوم مى‏شود، ما كمى‏اش را ديديم، يك نمونه‏اش اين بود كه چند شب پيش از اين ديديد كه انسان نمى‏تواند بفهمد كه يك آدم كه از اول به فطرت الهى متولد شده است تا اين حد جنايتش مى‏رسد. تصور اين معناها براى انسان مشكل است. من گمان ندارم كه هيچ حيوانى نسبت به حيوان ديگر اينطور بكند. خوب، يك همچو مسائل هست آنوقت اگر چنانچه يك آقاى قاضى رافتش بگيرد كه امثال اينها را با آنها ملايمت بكند، يعنى نمى‏گويم كه زايد بر آن مقدارى كه قضاء الهى اجازه مى‏دهد، ابداً حتى يك سيلى نبايد

    صحيفه نور ج 16 صفحه 253

    بزنند. اما آنى كه به حسب حكم شرع، حكمش قتل است، مسامحه نكنند. از آن طرف هم طورى باشد كه اگر چنانچه يك نفر آدم بيگناه است، حتى مانع بشود از اينكه يك حرف تند به او بزنند. آنها هم كه گناهكارند حق نيست به اينكه با آنها معامله غيرانسانى بكنند. آنها مستحق قتلند، بايد قتل بشوند، مستحق اعدامند، اعدام بايد بكنند، اما زايد بر آن بخواهند كارهائى بكنند، اين را بدانند كه مسوول هستند. و همين طور متصديان حبس و زندان‏ها بايد اين معنا را توجه داشته باشند، چه اشخاص كه در راس هستند و چه اشخاصى كه مشغول اجراى عمل هستند، بايد اين معنا را توجه بكنند كه حدود الهى معنايش اين نيست كه يك كسى كه مستحق قتل است ما فحش به او بدهيم، جايز نيست اين، يا به او سيلى بزنيم، حق نيست، يعنى قصاص دارد اين. يك نفر آدم جانى كه دارند مى‏برند بكشندش، اگر شما يك سيلى بزنيد، او بايد حق دارد به شما سيلى را عوض بزند و خلاف شرع كرديد. گمان نكنيد كه حالا كه اين آدم توى حبس آمده است، ما بايد با او رفتار بد كنيم، انشاءالله نمى‏كنيد و نبايد بكنيد. و همين طور قضات محترم شرع، بايد موازين را با دقت، با كمال دقت موازين را عمل بكنند و خداى نخواسته يك وقت برخلاف موازين اسلامى واقع نشود. مائى كه مدعى هستيم كه جمهوريمان جمهورى اسلامى است، احكام اسلام بايد در اين جمهورى اجرا بشود. يكى از امور مهم، قضيه زندان‏هاست، يكى از امور مهم، قضيه دادگاه هاست، دادسراهاست، دادگسترى هاست. اگر بنا باشد كه حالا هم خداى نخواسته مثل زمان رژيم سابق، در دادگسترى‏ها كارهاى خلاف شرع بشود، خوب، ما بايد فاتحه اين جمهورى را بخوانيم. و اين مكرر سفارش شده است كه اگر قوانين نداريد، بايد بخشنامه كنيد كه تمام قضات بر وفق شرع عمل كنند، به قوانين سابق اعتنا نكنند.

    و من حالا هم اعلام مى‏كنم به تمام سرتاسر قضات كشور، كسانى كه متصدى قضا هستند، كسانى كه در دادگسترى هستند، تمام قوانينى كه در زمان طاغوت بوده است و برخلاف شرع بوده است، تمام بايد دور ريخته بشود و مسووليتش به گردن من، تمام را دور بريزيد و به جاى او قوانين شرع را عمل بكنيد.

    شوراى قضائى - بايد - اگر نكردند اين كار را خداى نخواسته، حالا بخشنامه كنند به همه سرتاسر كشور، به دادستان‏ها و به دادگاه‏ها و به دادگسترى‏ها و به همه اينها امر كنند به اينكه تمام احكامى كه به حسب قانون، قانون فاسدى كه گذرانده‏اند، تمام اينها فاسد است و مگر حالا گاهى پيدا بشود كه مطابق شرع باشد، خوب، آنها را عمل بايد بكنند و آن چيزهائى كه برخلاف شرع است هيچ كس حق ندارد عمل بكند و هر كه عمل بكند، علاوه بر اينكه پيش خداى تبارك و تعالى رو سياه است و عذر اينكه ما به قانون عمل مى‏كنيم، غلط است. كدام قانون؟ قانون مخالف با اسلام؟ قانون مخالف با شرع؟ نبايد به آن عمل بشود. شما اگر با قانون سابق هم باز عمل بكنيد، خوب، يكى از ماده‏هاى متمم قانون اساسى سابق اين بود كه هيچ قانونى برخلاف شرع، قانون نيست. منتها پيشتر به آن عمل نشده سابقاً به آن عمل نكردند. بنائاً عليه آن چيزهائى كه به اسم قانون آورده‏اند و بر خلاف شرع است، به حسب قانون اساسى زمان سابق هم قانون نيست.

    صحيفه نور ج 16 صفحه 254

    شما مى‏توانيد آنوقت اگر از شما سوال كردند چرا كرديد، بگوئيد قانون اساسى سابق هم ا ين را گفته است، قانون حالا هم كه اينطورى است، و مجرم هست كسى كه اين عمل را بكند. به هيچ كس نبايد اعتنا بكنيد، هر كس گفت كه اين كار خلاف شرع را بايد مطابق قانون عمل كنيد. توى دهنش بزنيد، به هيچ كس اعتنا نكنيد. نمى‏گويم پاشيد سيلى به او بزنيد، لكن جلويش بايستيد و بگوئيد كه اين خلاف شرع است من نمى‏كنم و نبايد هم بكنم. و انشاءالله آقايان هم كرده‏اند اين كار را. و اگر چنانچه اعتنا نشده، ثانياً - چيز بكنند و - متخلفين را دعوت كنند و محاكمه كنند.

    دادگسترى سابق بايد متحول بشود به يك دادگسترى اسلامى. مجرد اينكه قانون سابق بوده ما بايد به آن عمل بكنيم، به حسب قانون سابق هم نبايد به آن عمل كرد، براى اينكه قانون اساسى سابق اساس است. قانون اساسى سابق، متممش مى‏گويد كه هر قانونى برخلاف شرع است، قانون نيست اصلاً. بنابراين، اينكه مى‏گوئيد قانون اينطور مى‏گويد، غلط مى‏كند، قانون نيست اين، اين يك قراردادى بوده است كه زمان طاغوت، طاغوت بوده، بنائاً عليه آقايان نبايد اعتنا بكنند به اين امور و بايد بخشنامه بكنند. شوراى نگهبان، شوراى قضايى بخشنامه بكنند و همه جا بگويند به اينكه اين قوانين سابق كه مخالف شرع بوده، نبايد عمل بشود و اگر كسى عمل بكند مجرم است و بايد محاكمه بشود به جزاى خودش برسد. اين هم راجع به اين جهت، و البته مسائل زيادى راجع به مسائل دادگاه و قضا هست لكن ديگر مجال اين نيست.

    حقيقت حج اينست كه ببينيد مستضعفان جهان چطورند

    و راجع به حج و آقايانى كه در حج، در كاروان‏ها هستند. حقيقت حج اين است كه شما برويد درد مردم را ببينيد، ببينيد فقرا چه جورى هستند، شما هم بشويد آنطور، ببينيد مستمندان جهان چطورند، شما هم آن رنگ در آئيد. اگر مردم توقع داشته باشند كه حالا كه ما حج مى‏رويم بايد براى ما همچو رفاه حاصل بشود كه در منازلمان هم نيست، اين حج نمى‏تواند باشد. آن حجى كه خداى تبارك و تعالى بر اشخاص واجب فرموده است اين است كه برويد آنجا زندگانى مردم را ببينيد. آنوقت كه ما رفتيم، زندگانى آنوقت حجازى‏ها را يك مقدارى ديديم كه حالا حجاج نمى‏توانند ببينند. آنوقت كه ما با اتومبيل بين مكه و مدينه مى‏رفتيم، هر جا اتومبيل مى‏ايستاد، هر جا در اين بيابان‏هاى لم‏يرزع طولانى، هر جا اتومبيل مى‏ايستاد، از زير اين بته‏ها و اينها آمدند بيرون، بچه‏هائى كه هيچ لباس نداشتند، زن‏هائى كه لباسشان فقط ساتر بود، مردهائى كه وضعشان را انسان نمى‏تواند بيان بكند، مى‏آمدند و از مردم گدائى مى‏كردند. بايد اينها را انسان ببيند و بعد توقع بكند به اينكه نخير، ما بايد حالا كه حج مى‏رويم و با كاروان مى‏رويم و نمى‏دانم چى مى‏رويم، حالا بايد در آنجا همه چيز براى ما مهيا باشد. خير، يك قدرى بايد توجه به اين مسائل بكنند. آقايان روحانيون مردم را توجه بدهند به اين مسائل كه توقعات آنها در سطح بالا نباشد. شما را با طياره مى‏برند، آنوقت‏ها كه مى‏رفتند، با الاغ مى‏رفتند، چند وقت مى‏رفتند، در بعضى جاها چهارده ماه طول مى‏كشيد، چهارده ماه طول مى‏كشيد

    صحيفه نور ج 16 صفحه 255

    رفت و برگشت حج. حالا شما دو ساعت، سه ساعت سوار مى‏شويد با طياره با راحتى مى‏رويد آنجا. آنوقت كه مى‏رفتيد، خانه‏اى تو كار نبود كه شما برويد. شما خودتان بايد برويد تهيه بكنيد و خودتان برويد زحمت بكشيد. آن هم آن خانه‏هايى كه بودند و آن وضع و آن كثافتى كه در آنوقت بود. حالا خانه برايتان تهيه كرده‏اند. خوب، شما حاجى هستيد، شما مسلمانى هستيد كه مى‏خواهيد به داد مسلمين برسيد، به داد مستضعفين جهان برسيد. اينقدر بالا نبريد توقعات خودتان را كه خداى تبارك و تعالى يك وقت خداى نخواسته امر بفرمايد كه ا ينجور نشود، و نمى‏شود آنوقت، آنوقت گرفتارى زياد مى شود.

    بايد شما آقايان روحانيون، مردم را تذكر بدهيد به اينكه اگر يك كمبودى هست، آقايان كه رفتند كارها را كردند، زحمت كشيدند و دارند هم الان مى‏كشند، وليكن بيشتر از آن قدرت‏شان كه نمى‏توانند زحمت بكشند. به اندازه وسعشان، به اندازه قدرتشان زحمت كشيدند و كار انجام دادند، خانه تهيه كردند با آن سختى‏هائى كه در آنجا هست، لكن نمى‏توانند بيشتر از اين بكنند. اگر يك وقت ديديد يك چيزى كسرى داريد، نه اينكه آقايان نخواسته‏اند آقايان نتوانسته اند. وقتى نتوانستند چه بكنند؟ بگويند كه آقايان حج نيائيد براى اينكه ما مى‏توانيم براى شما يك جاى بزرگى درست كنيم و نمى‏دانم يك تفريحگاهى داشته باشيم و چه؟ يا نه، بيائيد و يك قدرى هم توجه كنيد به زحمت‏هائى كه فقرا مى‏كشند.

    مردم هم بايد دنبال اين امر باشند كه مساله حج را ياد بگيرند

    در هر صورت اين وظيفه علمائى هست كه در كاروان‏ها هستند، يعنى يكى از وظايفشان. يكى از وظايف مهم هم قضيه آشنا كردن مردم است به مسائل حج. بسيار آدم مى‏بينيد كه حج مى روند، زحمت مى‏كشند، لكن مساله حج را نمى‏دانند، آنجا گرفتار مى‏شوند. بعد كه آمدند، بعد از چند سال سوال مى‏كنند كه ما اينجور كرديم آيا حجمان درست است يا نه؟ ما اينطور نكرديم، آيا درست است يا درست نيست؟ آيا ما محرم هستيم باز يا نه؟

    بايد آقايان مردم را جلسه قرار بدهند، جلسه درس قرار بدهند، درس بدهند، مردم را به آداب حج را، واجبات حج را، محرمات حج را، اينها را بگويند. آدابش هم نشد، نشد، اما محرمات و واجبات را به مردم تعليم كنند و هر روز داشته باشند، مردم هم موظفند كه بروند پيش آقايان در اين درس‏ها اگر دارند، بروند آقايان گوش كنند و مسائل حج را ياد بگيرند كه بعدها گرفتار نشوند كه وقتى كه آمدند، من طوافم چه جورى بود، آيا درست است يا نه؟ وقتى مساله را ياد گرفتيد، ديگر درست مى‏شود و عيبى پيداكند. اين هم يكى از وظايفى است كه همه دارند و روحانيون بايد اين وظيفه را در آنجا انجام بدهند و مردم هم بايد دنبال اين امر باشند كه مساله حج را ياد بگيرند، نه اينكه ما فقط حج برويم و هر چه شد، شد ديگر. نه، اين غير از ساير جاهاست. خوب، انسان زيارت مى‏رود، اگر زيارتش هم چيزى نشد، ديگر اشكالى برايش پيدا نمى‏شود. اما اينجا اشكال پيدا مى‏شود بعد محرم مى‏ماند، بعد بايد

    صحيفه نور ج 16 صفحه 256

    دوباره حج برود. از اين مسائل مشكل پيش مى‏آيد كه بايد براى خاطر خودتان هم اين مسائل را تعقيب كنيد كه ياد بگيريد و در اشتباه و خطا نيفتيد كه بعدها اسباب زحمت‏تان بشود. اين هم يكى از مسائل است.

    امور سياسى كه در حج واقع مى‏شود، بايد روى نظام باشد

    از مسائل ديگرى كه باز آقايان روحانيون كه در كاروان‏ها هستند، به مردم بگويند كه بايد اين امر، امورى كه در آنجا واقع مى‏شود، امور سياسى‏اى كه در حج واقع مى‏شود، روى نظام باشد. اينكه هر كس خودش بخواهد يك كارى بكند، اين هرج و مرج هميشه غلط بوده. هر امرى بايد يك نظمى داشته باشد. مى‏خواهند اجتماع كنند براى فلان امر، خوب، يك كسى كه متكفل امور حج است بايد برنامه بدهد روى آن برنامه عمل بكنند. هر كسى بخواهد كه در هر گروهى بخواهد خودش عليحده روى مذاق خودش كه اختلاف هم خيلى هست بين مذاق ها، بخواهد هر چى بشود، هم گرفتارى آنجاها پيدا مى‏شود و بدتر از آن، اين است كه گاهى وقت‏ها اسباب و هم مى‏شود براى جمهورى اسلامى. نبايد كارى بكنند كه براى جمهورى اسلامى يك بدنامى پيدا بشود. خوب، مبلغينى كه الان در همه جاى دنيا تقريباً هستند، برضد ما همه تبليغات را، بر ضد جمهورى اسلامى همه تبليغات را دارند مى‏كنند، ديگر ما خودمان يك كارى نكنيم كه يك مطلبى دست آنها بيفتد و هر چى مى‏خواهند به آن باد بكنند و هر چى مى‏خواهند زيادش بكنند. اين هم يكى از مسائل لازم است كه به هر كسى در كاروانى كه هست، بگويد كه روى ميزانى و روى برنامه بايد كارها انجام بگيرد، نه هرج و مرج باشد، هر كه هر طورى دلش مى‏خواهد عمل بكند. اين هم يك مساله‏اى است كه بايد آقايان به آن خيلى توجه بكنند و اشخاصى كه حج مى‏روند هم توجه بكنند كه خداى نخواسته حج‏شان مخلوط به معصيت، يك وقتى نشود. همه‏اش اسلام باشد و همه‏اش عبادت باشد. راهپيمائى‏ها عبادت باشد، نه معصيت، شعارها عبادى باشد، نه معصيتى، جورى باشد كه براى خدا باشد. هر كه هر كارى دلش مى‏خواهد، به هر كه مى‏خواهد بد بگويد، نه، اينطور نيست. بايد اين مسائل روى يك برنامه صحيحى كه از قبل ريخته مى‏شود، اين مسائل هم بايد توجه به آن بشود.

    در اين عصر ما، همه الفاظ محتواى خودشان را از دست داده‏اند

    و از امورى كه براى همه ما لازم است، اين است كه ما يك توجهى به مسائل دنيا بكنيم، ببينيم وضعش چه جورى است. من فكر مى‏كردم كه در اين عصر ما، همه الفاظ محتواى خودشان را از دست داده‏اند. ما در يك عصرى واقع شده‏ايم كه الفاظ از آن معنى‏اى كه دارند، فرار كرده‏اند، يك معانى ديگرى دنبالش آمده. معنى عدالت را انسان نگاه مى‏كند در دنيا، الان يك جور ديگر است. معنى خلقى بودن را آدم ملاحظه مى‏كند، مى‏بيند يك وضع ديگرى دارد. سازمان‏هاى امنيت دنيا را انسان وقتى ملاحظه مى‏كند، مى‏بيند كه سازمان ناامنى است، نه سازمان امن، اما اسمش سازمان امن است. جمعيت‏هاى طرفدار بشر را انسان مى‏كند، مى‏بيند كه همين جمعيت طرفدار بشر، طرفدار ظالمند،

    صحيفه نور ج 16 صفحه 257

    طرفدار بشر نيستند، طرفدار ظلمه هستند. اين كارهائى كه، اين چيزهائى كه در دنيا الان از اين قدرت‏هاى بزرگ واقع مى‏شود، هيچ كس نيست كه از آنها بپرسد كه چرا. گاهى يك جائى، يك چيزى يك كسى مى‏گويد، اما مساله، مساله‏اى است كه وقتى بنا باشد كه سازمان‏هاى بزرگ دنيا اختيارش دست چهار پنج نفر باشد، اين را نمى‏شود گفت كه اين امنيت بشر، سازمان طرفدار بشر نمى‏دانم سازمان كذا. اين اختيارش دست چهار پنج نفر است، اين هم مطلب خودش را از دست داده كه بايد براى همه مردم باشد، چهار پنج نفر همه چيزها را دارند. هر كارى همه بكنند يك نفر بگويد نه تمام مى‏شود. اين هم بايد از روى حق وتو يك امرى است كه هيچ آدمى نمى‏تواند بپذيرد و اين مجالس مثلاً عمومى دنيا كه براى اين امور است اين را پذيرفته‏اند. اينكه هيچ آدمى، هيچ انسان نابالغى هم نمى‏تواند بپذيرد كه ما مى‏خواهيم همه دنيا بر عدالت باشند، لكن اختيار دست اين دو نفر، اين چند نفر باشد! هر جا را اينها مى‏چاپند اگر چنانچه مثلاً سازمان بين‏المللى كذا بخواهد جلويش را بگيرد فوراً وتو مى‏كنند، مى‏گويد نه. غلط مى‏كنيد اين حرف را مى‏زنيد. آن يكى مى‏ريزد افغانستان، اگر يك وقت بگويند چرا، مى‏گويد نه. غلط كردى.آن يكى مى‏ريزد به مثلاً بيروت و امثال ذلك، اگر چنانچه بخواهند در آنجا حرفى بزنند مى‏گويند غلط كردى.

    الان اسرائيل در مقابل همه كشورهاى اسلامى ايستاده مى‏گويد غلط نكنيد. اين تاسف ندارد؟ انسان نيستند اينهائى كه در راس امور هستند كه اسرائيل در مقابلشان ايستاده مى‏گويد فضولى موقوف. آمد و بيروت را گرفت و آنهمه جنايات وارد كرد و سازمان آزاديبخش را به هم زد اوضاعش را و همه را متفرق كرد و بعد هم بدانيد كه شماهائى كه ساكت بوديد و در اين جنايات مقابله نكرديد همين نشستيد و يك كلمه‏اى گفتيد، آن هم كلمه‏اى كه بااين موافق باآنها بوده، نوبت شما هم مى‏رسد. اسرائيل به خدمت شما هم مى‏آيد.

    تاسف دارد كه اسلام آن وضع را دارد و كسانى كه ادعاى اسلام را مى‏كنند اين وضع را دارند. اسلام نسبت به متخلفين، نسبت به متجاوزين آنطور سختگيرى مى‏كند و اينهائى كه مى‏گويند ما تابع اسلام هستيم تشويق هم مى‏كنند. آمريكا كه در راس تمام جنايتكارهاست و همين جنايت اين چند وقت بيروت با دست مخفى آمريكا و ظاهر اين صهيونيست غلط، اين مجرم واقع شد، امريكا اساس كارش بود. خود آنها هم اقرار كردند به اين امر كه قضيه، قضيه طرح آمريكائى است. اگر آمريكا نبود، به اسرائيل مى‏گفت غلط نكن برو كنار، مى‏رفت. اين آمريكا، اين كتكى است كه مسلمان‏ها از آمريكا مى‏خورند، آنوقت آقايان ادعاى اسلام مى‏كنند، ادعاى طرفدارى از مسلمين مى‏كنند، همه چيزشان را تقديم آمريكا مى‏كنند، عذر هم از آنها مى‏خواهند. اين تاسف ندارد براى ملت‏ها، براى اسلام، براى همه؟! اين ملت‏ها توجه ندارند به اينكه اينها دارند چه مى‏كنند؟! آنها با بيروت و با زن و بچه و فقير و بيچاره مردم چه كردند و همه كارها را انجام دادند و به هم زدند همه اوضاع را و همه نشستند و تماشا كردند و يك عده هم طرفدارى كردند و اگر هم يك كلمه‏اى گفتند، يك كلمه‏اى بود، گذشتند و رفتند و همه جنايت‏ها واقع شد. شما خيال مى‏كنيد اسرائيل قانع به اين امور است؟ اسرائيل بنايش بر اين است

    صحيفه نور ج 16 صفحه 258

    كه همه اين مسلمين را از بين ببرد، آمريكا هم بنايش بر اين است كه اسلام نباشد در كار. اينها براى اينكه جمهورى اسلامى، اسم اسلام را دارد و مى‏خواهد به اسلام عمل مى‏كند، همه با آن مخالفت كردند، مخالفت كردند از حيث تبليغات، مى‏گويند كه ماها آمريكائى هستيم! مى‏گويند كه ما اسرائيلى هستيم! مائى كه بيست سال بيشتر است، بيست سال حتماً بيشتر است فرياد زده‏ايم كه گرفتارى مردم از دست آمريكاست و از اسرائيل، ما اسرائيلى هستيم اما آنهائى كه نشستند آنجا و اسرائيل دارد مى‏رود ممالك خودشان را از بين‏برد، آنها نخير، همه مخالف اسرائيل هستند! اگر مخالفيد، چه كرديد؟ چه عملى انجام داديد؟ اينها مصيبت‏هائى است كه ما در يك عصرى واقع شده‏ايم كه همه چيز به هم ريخته است آن كه مى‏گويد من مسلمانم يك معناى ديگرى است از اسلام برداشت مى‏كند. آنى كه مى‏گويد اسلام راستين، يك مساله ديگرى مى‏خواهد بگويد غير اسلام. آن كه اسلام شناس است يك چيز ديگر را مى‏شناسد غير اسلام. آن كه طرفدار حقوق بشر است يك مساله ديگر را مى‏گويد غير حقوق بشر. اصلاً الفاظ بكلى از محتواى خودش خالى شده. شما، اين را من عرض كردم شما خودتان برويد دنبالش، ببينيد كجا يك لفظى از قبيل اين الفاظى كه متعارف بوده، عدالت، عدالت اجتماعى نمى‏دانم طرفدارى از حقوق بشر است، سازمان امنيت كذا نمى‏دانم سازمان كذا، شما دنبال برويد، تعقيب كنيد، ببينيد كدام يك از اينها محتواى خودش را دارد. كدام يك از اينها، آن معنائى كه هست، آن معنا اراده از او مى‏شود. اسلام وقتى گفته مى‏شود، اين اسلامى كه ما مى‏گوئيم اصل نيست، آن كه اسلام راستين مى‏گويد، برخلاف همه مقررات اسلام، اين جنايت را دارد مى‏كند. آن كه تروريست است مى‏گويد كه ما قواى مسلحه هستيم، ما قيام مسلحانه كرديم. قيام مسلحانه اين است كه ما در تلويزيون ديديم؟! قيام مسلحانه اين است كه بچه‏هايى را بكشند و آتش بزنند؟! اين قيام مسلحانه است؟! اين الفاظ عوض شده، معلوم مى‏شود قيام مسلحانه عبارت از اين است و تروريسم عبارت از يك چيز ديگر است! همه چيز اينطور است. حالا من اصل مطلبش را القاء كردم شما دنبالش بكنيد. اگر پيدا كرديد در دنيا يك لفظى را كه مطابق معنايش الان معنا مى‏شود و عمل مى‏شود، به من هم اطلاع بدهيد تا من هم استفاده بكنم، ولى مطمئن باشيد كه در قوطى هيچ عطارى اين چيزهايى كه اينها مى‏گويند نيست و هر چه اينها مى‏گويند، هر چه اينها مى‏كنند، برخلاف آن مسائلى است كه مى‏گويند. حرفش را مى‏زنند، عملشان، كارشان برخلاف اوست. آن كه مى‏گويد اسلام، مى‏گويد اسلام، اسلام راستين بايد باشد، اين اسلامى كه اينها مى‏گويند اسلام راستين نيست، آنوقت يك همچو جنايتى را مى‏كنند به اسم اسلام راستين. آن كه دم از حقوق بشر مى‏زند، پايمال مى‏كند ممالكى را كه بيچاره هستند، ممالكى كه زير پاى اينها دارد پامال مى‏شود، و اسمش را مى‏گذارند كذا. آن كه مى‏گويد ما براى صلح قيام كرديم و مى‏خواهيم صلح در دنيا باشد، همه جنگ‏ها را اينها راه مى‏اندازند. توى همين جنگى كه ما الان مبتلا به آن هستيم و كشور عراق هم مبتلا به آن هست، همين را آنها راه انداختند، لكن آقايان اين جنگ‏ها را راه انداخته‏اند كه صلح در دنيا پيدا بشود! همه جا جنگ راه مى‏اندازند كه صلح پيدا بشود! شما اگر ملاحظه كنيد، اينكه عرض كردم كه

    صحيفه نور ج 16 صفحه 259

    الفاظ چيز خودش را از دست داده يكى‏اش هم قضيه نطقى است كه چند روز پيش از اين، مصاحبه‏اى كه صدام كرده است در حضور عده زيادى از فرماندهان و اشخاصى كه درجه دارند و افسرند، اين صحبت‏ها را بايد ببينيد، نمى‏شود نقل كرد، بايد ديد كه او چه مى‏گويد، اينها را اولاً جمع كرده است كه نشانه پيروزى بدهد به صاحب منصب‏هايش براى اينكه پيروز شدند، در ايران پيروز شدند، در عراق هم پيروز هستند، نشان پيروزى مى‏دهد. نشان پيروزى هم محتواى خودش را از دست داده، اصلاً كلمه پيروزى مفاد خودش را از دست داده است. مرديكه عقبش زدند، توى دهنش زدند، بيرونش كردند، مى‏گويد ما پيروز شديم! محتوا از دست رفته. در نطقش آنقدر از اسلام تعريف مى‏كند، مى‏گويد شماها در طول تاريخ حالا من الفاظش را خيلى يادم نيست، اين را بايد هركس برود ببيند به اين درجه‏دارها و اين افسرهائى كه جمع شدند آنجا، مى‏گويد شما در طول تاريخ نه حالا، براى نسل‏هاى آينده و طول تاريخ ثابت كرديد كه علاقه‏مند به اسلام هستيد، علاقه‏مند به مردم هستيد، با مردم خوش رفتارى كرديد! اين اگر الفاظ از دست نرفته باشد، محتوايش از دست نرفته باشد، خوب اين هم مى‏شود يك آدمى راه برود توى جمعيت و اين حرف‏ها را بزند؟ من اين قدرت بيان صدام و جراتش را وقتى شنيدم كه اينطورى جرات دارد كه صاف، آن چيزى كه برخلاف است، در حضور جمع، صاف مى‏گويد و در آن هم تبليغ مى‏كند، من ياد يك قصه‏اى افتادم كه يك كسى از يك نفر شاعر پرسيد كه شاعرتر از همه عرب كى است؟ گفت بيا تا من نشانت بدهم. مى‏گويند برد او را در منزل خودش، ديد كه يك پيرمردى نشسته و از پستان بز دارد مى‏مكد و خيلى كثيف است، خيلى چطور است. گفت اينكه مى‏بينى اين از پستان اين بز مى‏مكد، اين پدر من است و اين هم براى اين از خود پستان مستقيماً مى‏مكد كه اگر بدوشد، يك خرده‏اى از اين شيرها مى‏ماند به كاسه و اينقدر اين آدم بخيل است، اشعر، اشعر شعراى عرب آن كسى است كه نمى‏دانم چندين سال است، سى سال است به اين پدر افتخار كرده، توى عرب با اين پدر افتخار، من بايد بگويم اخطب خطباى عرب، صدام است كه به اين شكست‏ها، پيروزى مى‏گويد، افتخار مى‏كند. از حرف‏هائى كه تازگى زده است، اين است كه اگر ايران بخواهد شهرهاى ما را چه بكند و فلان، ما جزيره خارك را چه خواهيم كرد. معلوم مى‏شود تا حالا مى‏توانسته بكند و نكرده! خوب، همه مردم، همه دنيا تو را مى‏شناسند كه تو هر كارى كه بتوانى مى‏كنى. اگر اگر يك جنايتى نكنى از باب اين است كه نمى‏توانى بكنى. تو اگر مى‏توانستى كه جزيره خارك و مراكز اسلامى ما را بمباران كنى مى‏كردى. اينقدر كه حالا مى‏كنى بيشتر از اين از دستت نمى‏آيد. آن كنار نشسته‏ايد با توپ‏هاى دوربرد مى‏زنيد، آبادان را هر روز مى‏زنيد، هر روز دزفول را مى‏زنيد، نمى‏دانم كجا، اين جاها را، هر جا دستتان مى‏رسد. شما نمى‏توانيد انجام بدهيد، نه اينكه اگر ما انجام بدهيم، شما انجام مى‏دهيد. ما ثابت كردند اينها كه ما، آن چيزهاى، نورافكن‏هاى هوايى را فرستاديم براى بصره، ارتش ما فرستاد براى بصره، خوب اينها مى‏توانستند توپ هم بفرستند، مى‏توانستند گلوله توپ هم، موشك هم مى‏توانستند بفرستند. اينكه نفرستادند، براى اينكه آن تربيت اين ارتش و اين سپاه، غير تربيت آن چيزى است كه سپاه آنها و ارتش آنها دارد. آنها تربيت‏شان

    صحيفه نور ج 16 صفحه 260

    تربيت كفر است و نانجيبى است. اينها تربيت‏شان تربيت اسلامى است، نمى‏خواهند اين كارها بشود. تو مى‏گوئى من مى‏كنم. نمى‏توانى بكنى، اگر مى‏توانستى تا حالا كرده بودى. اگر مى‏توانستى همه جزاير، همه جاهائى كه ما داشتيم به باد فنا بدهى، همه را تا حالا داده بودى. نتوانستى، تا حالا هر چه توانستى كردى و همه‏اش هم خيانت بوده و جسارت بوده و همه‏اش هم خرابى بوده، آن هم خرابى منازل مردم مستضعف و مردم فقير و مستمند. و مع‏الاسف همه گروه‏هاى دنيا كه دستشان قلم است، توى خانه‏شان نشسته‏اند مى‏نويسند، مى‏نويسند كه ايران نتوانست چه بكند، صدام چه كرد، چه كرد، هى از اين مسائل مى‏نويسند. ولى واقع مطلب را كه اينها عوض نمى‏كند، واقع مطلب اين است كه اگر ايران دستش بسته نبود و اسلام دست ايران را نبسته بود، حالا ديگر شهر بصره كه هيچ، شهر بغداد هم برايش چيزى باقى نمانده بود. اما چه كنيم كه دست ما بسته است و دست شما باز. شما افسارتان دست شيطان است و او به هر جا كه مى‏گويد عمل مى‏كنيد، و ما افتخار به احكام اسلام مى‏كنيم. دست ما را بسته است به اينكه نه، نبايد هيچ تعدى بكنيد، بايد موافق اسلام عمل بكنيد.

    من اميدوارم كه انشاءالله همه ما، همه بشر هدايت بشوند و اين وضعى كه الان در بشر هست انشاءالله متحول بشود به يك وضع صحيحى. و انشاءالله خداوند اين دولت‏هاى اسلامى را بيدار بكند و آنها را به اسلام متوجه بكند. و اميدوارم كه ملت ما را پيروز بكند و ارتش و سپاهيان ما را در جبهه‏ها پيروز بكند و همه ما را در وفق احكام اسلام و در همه امورمان به طور اسلامى به ما توفيق بدهد كه عمل بكنيم. والسلام عليكم و رحمه الله‏

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 146 از 208 نخستنخست ... 4696136142143144145146147148149150156196 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/