صفحه 121 از 208 نخستنخست ... 2171111117118119120121122123124125131171 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,201 تا 1,210 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #1201
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 14 صفحه 27

    تاريخ: 10/11/59

    بيانات امام خمينى در جمع معلمان علوم دينى سراسر كشور

    معلم امانتدارى است كه انسان امانت اوست

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    از آقايان تشكر مى‏كنم كه در اين هواى سرد و در اين جاى كوچك زحمت كشيدند و تشريف آوردند. انشاء الله خداوند همه را موفق كند به خدمت به اسلام و كشورشان.

    شما مى‏دانيد كه اين بچه‏هاى كوچك كه در دبستان هستند و بعد از آن در جاهاى ديگرى مثل دبيرستان و بعد هم منتهى مى‏شوند به دانشگاه‏ها، همين‏ها سرمايه اين كشور هستند، يعنى سرمايه علمى و سازندگى علمى اين كشور هستند و مى‏دانيد كه اين كودكان از اولى كه وارد مى‏شوند در محيط تعليم، يك نفوس سالم ساده و بى آلايش و قابل قبول هر تربيتى و هر چيزى كه به آنها القاء مى‏شود، هستند، و اينها از اول كه وارد در كودكستان مى‏شوند اماناتى هستند الهى به دست آنهائى كه در كودكستان آنها را تعليم مى‏دهند و همين امانات از آنجا منتقل مى‏شوند به جاهاى ديگر و به دست معلمين ديگر تا برسد به آنجائى كه رشد كردند و بزرگ شدند و وارد شدند در مراتب عاليه و دانشگاه‏ها. اگر چنانچه اين اطفال را از اول يك نحو تربيت بكنند كه در آن انحراف نباشد، تربيت‏هاى مناسب با انسان باشد، مناسب با فطرت پاك انسان ها باشد، از آن اول وقتى كه آن معلمين دبستان و كودكستان، بعد بالاتر تحت تربيت واقع مى‏شوند، با همان ترتيب وارد مى‏شوند به دبيرستان مثلاً و اگر اينجا هم همان تربيت به صراط مستقيم باشد و آنها را به آن راهى كه فطرتشان اقتضاء دارد هدايت كنند معلمين، از باب اينكه اينها جوان هستند و اول بچه بودند و الان جوان ديگرى شدند و در آنجا اگر باز تعليم و تربيت يك تربيت انسانى باشد، با همان حال كه پذيرش هر تربيتى در نوسال‏ها و ميانسال‏ها خيلى زود انجام مى‏گيرد، وارد مى‏شوند به مراتب بعد، آنجا هم اگر چنانچه تربيت يك تربيت انسانى باشد و موافق با فطرت انسان كه همان فطرت وديعه گذاشته از خداست، فطرت الله التى فطرالناس عليها آنطور باشد، در دانشگاه هم همانجور تربيت باشد، اينها بعد كه تحويل به جامعه داده مى‏شوند و مقدرات جامعه قهراً به دست اينها سپرده مى‏شود بالمال، يك كشور را كشور نورانى، كشور انسانى، كشور به فطرت الله تربيت مى‏كنند و كشور را به جلو مى‏برند. اگر شما بخواهيد تعليم كنيد فقط اطفال را و كارى به اين نداشته باشيد كه در پهلوى تعليم و تربيت انسانى، تربيت اخلاقى باشد، اينها با همان علم بدون تربيت مراحل را طى مى‏كنند و علم بدون تربيت آنها را يا اكثر آنها را رو به فساد مى‏كشد.

    صحيفه نور ج 14 صفحه 28

    انسان از اول اينطور نيست كه فاسد به دنيا آمده باشد از اول با فطرت خوب به دنيا آمده، با فطرت الهى به دنيا آمده، كل مولود يولد على الفطره كه همان فطرت انسانيت، فطرت صراط المستقيم فطرت اسلام، فطرت توحيد است، اين تربيت‏هاست كه يا همين فطرت را شكوفا مى‏كنند و يا جلوى شكوفائى فطرت را مى‏گيرند، اين تربيت‏هاست كه يك كشور را ممكن است به كمال مطلوبى كه از هر جامعه انسانى است برسانند و يك كشور، كشور انسانى باشد، كشور مطلوب اسلام باشد و همين تربيت‏ها يا تعليم‏هاى بدون تربيت ممكن است كه اينها را در آنوقتى كه مقدرات يك كشورى دست آنهاست و همه چيز كشور به دست آنهاست، كشور را به تباهى بكشند، و شما آقايان معلمين و همه معلم‏هائى كه در سرتاسر كشور هستند و همه اساتيدى كه در دانشگاه‏ها هستند مسؤولند نسبت به اين امانتى كه خداى تبارك و تعالى و اولياء اطفال و اولياى اينها به شما سپرده‏اند، همه مسؤول هستيد. گمان نكنيد شما يك، ده نفر، پنجاه نفر پيش شما هست و شما آن پنج نفر يا ده نفر، يا پنجاه نفر را تعليم مى‏دهيد و ممكن است كه خيال كنيد كه اين عده چيزى نيستند، ديگران كارها را انجام بدهند. ممكن است در بين همين ده نفر، همين پنجاه نفر كه شما تعليم مى‏دهيد، يك شخصى پيدا بشود كه بعدها بشود، يك مقام عالى داشته باشد، رئيس جمهور يك مملكت بشود، نخست وزيرش بشود، مراتب عاليه كشور دست او بيايد. اگر چنانچه همين يك نفرى كه پيش شما بوده و بعد هم رفته پيش كسان ديگر تا رسيده به آن آخر يك تربيت فاسدى بشود، يعنى يا تعليمى باشد و هيچ كارى به اين نداشته باشند كه اين بايد تربيت انسانى هم بشود، يا خداى نخواسته معلم منحرفى باشد و اين كودك از اول و بعد هم در مراتب ديگر تحت يك تربيت انحرافى واقع بشود، ممكن است همين يك نفر يك كشور را به باد فنا بدهد.

    رضاخان هم يك نفر بود وقتى هم كه آمد به تهران يك نفر آدمى بود كه در يك فوجى، در يك چيزى يك منصب كوتاهى داشت، لكن دريافته بودند آنهائى كه مى‏خواستند با قلدرى اين مملكت را چپاول كنند كه اين اهل اين كار است، از اين جهت او را فرستادند. ممكن است كه از زير دست شما اگر تربيت يك تربيت صحيح نشود يك رضاخان بيرون بيايد، يك محمد رضا بيرون بيايد شما كه نمى‏دانيد كه اين آدمى كه پيش شما ولو حالا فرض كنيد كه از اين كشاورزى است، بچه كشاورزى است يا بچه كاسبى است آمده، شما كه اطلاع نداريد كه اين بچه كشاورز و كاسب بعدها چه خواهد شد.

    رضاخان هم يك آدمى بود كه بچه يك نفر آدم پائينى بود، لكن چون تربيت، تربيت انسانى نبوده است و اسلامى نبوده است، يك نفر آدم كه فاسد از كار در آيد يك كشور را به سال‏هاى طولانى به فساد مى‏كشد، چنانچه شما ديديد كه اين پدر و پسر از باب اينكه تربيت انسانى و اسلامى نداشتند، با اينكه يك نفر بودند، لكن يك مهره‏اى كه خارجى ها او را تقويت مى‏كردند. پس شما گمان نكنيد كه من يك بچه كاسبى پيش من هست و اين چيزى نيست، مى‏رود كاسب مى‏شود، يا يك بچه فرض كنيد كشاورزى پيش من هست، اين هم گمان نكنيد، شما فكر اين را بكنيد كه اين بچه ممكن است يك

    صحيفه نور ج 14 صفحه 29

    وقتى رئيس يك كشور بشود، رئيس يك ارتش بشود، آنوقت كه اين رئيس كشور شد، رئيس ارتش شد، كشور را به تباهى مى‏كشد و ارتش را به تباهى مى‏كشد. هميشه اكثراً افراد، نادر هستند كه وارد مى‏شوند و يك كشور را يا ترقى مى‏دهند و يا تنزل مى‏دهند و شما بايد توجه به اين معنا داشته باشيد كه اگر تربيت‏تان، تربيت خدا نخواسته خلاف انسانى و اسلامى باشد، هر كارى كه او بعدها بكند شما هم شريك جرميد و اگر تربيت يك تربيت انسانى و روى فطرت انسان باشد بعدها هم كه هر كار خوبى بكند شما شريك هستيد در آن كار خوب. معلم امانتدارى است كه غير همه امانت‏ها، انسان امانت اوست امانت‏هاى ديگر را اگر كسى خيانت به آن بكند خلاف كرده است، لكن يك قالى را كه به آن امانت داده بودند از بين برده است، در جامعه يك چيزى درست نمى‏شود، يك شخصى ضررى كرده است و اين هم بايد ضرر او را جبران كند اما امانت اگر انسان شد، اگر يك طفل قابل تربيت شد، اگر خداى نخواسته اين امانت به آن خيانت شد، يك وقت مى‏بينيد خيانت به يك ملت است، خيانت به يك جامعه است، خيانت به اسلام است. بنابراين شغل در عين حالى كه بسيار شريف است و بسيار ارزنده است، از باب اينكه همان شغل انبياست كه براى انسان سازى آمده بودند لكن مسؤوليت بسيار بزرگ است، چنانچه مسؤوليت انبيا هم بسيار بزرگ بود.

    اهميت تربيت از تعليم بيشتر است

    بايد خيلى شما توجه كنيد به اينكه يك فرد عادى نيستيد شماها. اگر فرض كنيد در يك اداره‏اى يك نفر آدم يك خلاف كرد، در يك وزارتخانه يك نفر آدم يك خلاف كرد، آن خلافى كه در يك وزارتخانه مى‏شود يا يك اداره مى‏شود، با اين خلافى كه در جاهائى كه تربيت و تعليم بايد واقع بشود و در آموزش و پرورش مى‏شود، بسيار فرق دارد. آنطور نيست كه در يك وزارتخانه اگر يك كسى خلاف كرد، خلافش همچو باشد كه يك كشور را به هم بزند، مگر نادراً يك همچو اتفاقى بيفتد، اما اگر چنانچه در آموزش و پرورش يك بچه‏اى فاسد از كار درآمد، يك بچه‏اى با اخلاق شيطانى تربيت شد، با اخلاق استكبارى تربيت شد، اين بچه با اخلاق شيطانى، با اخلاق استكبارى امكان اين را دارد كه يك كشور را تباه كند و يك انسان‏هاى زياد را تباه كند و تمامش، ما، شما كه مشغول اين شغل عظيم هستيد، در تمام آنها، هم در خوبى‏هايشان و هم در بدى‏هايشان شريك هستيد، گاهى شريك جرميد و گاهى شريك يك نورانيتى كه شما ايجاد كرديد. بايد خيلى توجه شما داشته باشيد كه شماها يك مردم عادى نيستيد، شماها معلم نسلى هستيد كه در آتيه همه مقدرات كشور به آن نسل سپرده مى‏شود. شما امانتدار يك همچو نسلى هستيد و تربيت شما و تعليم شما بايد همراه هم باشد. فقط اين هم وظيفه نيست براى معلم علوم دينى، اين وظيفه است براى تمام معلمين در هر رشته هستند و تمام اساتيد دانشگاه در هر رشته‏اى هستند. همانطورى كه معلم علوم دينى فقط اگر بخواهد علوم دينى را ياد بدهد و توجه به اخلاق دينى نداشته باشد، توجه به سازندگى اين طفل يا اين جوان نداشته باشد ممكن است غائله بار بياورد و كشور را به تباهى بكشد، معلم غير علوم دينى هم همين طور است، در هر

    صحيفه نور ج 14 صفحه 30

    رشته‏اى كه تعليم واقع مى‏شود، اگر چنانچه در آن رشته خداى نخواسته انحراف ايجاد بشود، معلمين يا اساتيدى باشند كه انحراف ايجاد بكنند، هم خودشان شريكند در اين جرم‏هائى كه از آنها صادر مى‏شود و هم كشورشان به تباهى كشيده مى‏شود به حسب امكان، اين همچو نيست كه وظيفه شما آقايان كه معلم دينى هستيد، اين باشد كه تربيت كنيد، شما بايد اين عده‏اى كه در دست شماست، تعليم كنيد و اهميت تربيت را از تعليم بيشتر بدانيد.

    اگر انسان فقط بندگى خدا را بپذيرد هر كارى انجام بدهد عبادت است‏

    تربيت كنيد آنها را به اخلاق انسانى، اخلاق اسلامى و به توجهات آنها را به خدا بدهيد و آنها را از اين فسادهايى كه در جامعه‏هاى منحط واقع مى‏شود، بپرهيزانيد و به آنها تذكر بدهيد كه اگر چنانچه شماها يك تربيت اسلامى انسانى داشته باشيد، هم براى خودتان سعادت است، هم براى كشورتان سعادت است بايد شما اينها را از آن طبيعت منحطى كه انسان را به انحطاط مى‏كشد، آن حب جاه و حب مال و حب منصب احتراز بدهيد، اينها را از آن چيزهايى كه خار راه انسان هستند، مانع ترقى انسان هستند احتراز بدهيد، به آنها بفهمانيد كه انسان تا سرش توى اين آخور طبيعت است انسان نيست. اينهائى كه همه توجهشان به اين است كه چيزى به دست بياوريم و يك زندگى رفاه درست كنيم، اينها توى آخور طبيعت سرشان هست و در آخر هم مثل يك حيوانى كه در آخور سرش هست محسوب مى‏شود. شماها بايد به اينها بفهمانيد كه زندگى شرافتمند زندگى است، زندگى انسانى، زندگى شرافتمند است، بايد شما آنها را از عبوديت غير خدا باز داريد و به عبوديت خدا، به بندگى خدا آنها را تربيت كنيد اگر چنانچه از راه عبوديت خدا انسان وارد شد در جامعه يا نظر انداخت به امور، اين از اين راه و از اين كانال وقتى واقع شد، وارد شد، كارهايش همه الهى مى‏شود انسان اگر عبوديت خدا را فقط، بندگى خدا را فقط بپذيرد و از عبوديت ساير چيزها يا ساير اشخاص احتراز كند، از كانال عبوديت خدا در دنيا وارد بشود، در طبيعت وارد بشود، از كانال عبوديت خدا مدرسه برود، در وزارتخانه وارد بشود، در جامعه وارد بشود، هر كارى كه انجام بدهد عبادت است، براى اينكه مبداء عبوديت خداست. شما ملاحظه كرديد كه در قرآن شريف و همين طور در نماز وقتى كه مى‏خوانيد نماز را، نسبت به رسول اكرم عبده و رسوله عبد را بر رسالت مقدم داشتند و ممكن است كه اصل اين اشاره به اين باشد كه از كانال عبوديت به رسالت رسيده است، از همه چيز آزاد شده است و عبد شده است، عبد خدا نه عبد چيزهاى ديگر، دو راه بيشتر نيست يا عبوديت خدا يا عبوديت نفس اماره، اين دو راه است، اگر انسان از عبوديت ديگران آزاد بشود و عبوديت خدا را بپذيرد كه لايق اين است كه انسان عبد او باشد كارهايى كه انجام مى‏دهد، انحراف ندارد. يعنى انحراف عمدى نخواهد كرد. تمام اينهائى كه انحرافى هستند چه عقايد انحرافى و چه اعمال انحرافى و چه قلم‏هاى انحرافى، چه نطق‏هاى انحرافى است، اينها براى اين است كه از كانال عبوديت الله عبور نكرده‏اند اينها بنده هواهاى نفسانى هستند. اين بچه‏هاى كوچك كه در دست معلمين درجه پائين به اصطلاح در درجه‏اى

    صحيفه نور ج 14 صفحه 31

    كه از حيث كلاس جلوتر است، اين بچه‏ها لايق اين هستند كه يك انسان بشوند، لايق اين هستند كه يك انسان به تمام معنا بشوند و لايق اين هستند، قابل اين هستند كه يك شيطان بشوند، يك حيوان بشوند. تربيت است كه اين طفل را يا به راه انسانيت وامى‏دارد يا به راه حيوانيت. اگر چنانچه مقامات دنيا راهى انسان به رخ اينها بكشد و هى از مقامات و از درجات و از شغل‏ها دل اين كودك را انباشته كند، اين همين طورى بار مى‏آيد، غير از آن چيزى كه در آن مرتبه ياد گرفته است و در قلبش واقع شده است و چون قلب، قلب صاف نورانى است زود قبول كرده است، در مرتبه بعد هم كه برود دنبال اين مى‏رود كه يك سندى به دست بياورد كه يا به طور مشروع - فرض كنيد - حقوق بگير بشود، يا چپاولگر بشود. اگر در ذهن اين بچه‏ها شما، هى انباشته كنيد شغلتان چطور مى‏شود، مقامتان چه مى‏شود، مرتبه‏تان چه مى‏شود، مرتبه‏تان چه مى‏شود، به باغ مى‏رسيد، به دنيا مى‏رسيد، اينها همه توجهشان به همان مى‏شود، كانه چيز ديگرى غير از اين نيست و اگر چنانچه به آنها اين معنا را تزريق كنيد كه ما با شرافت انسانيت بايد در اين كشور زندگى كنيم، همان معنائى كه حاصل مى‏شود از براى آن چپاولگرى كه مال مردم را مى‏برد يا آن منحرفى كه حقوق مى‏گيرد، براى اين هم اگر چنانچه براى خدا كار كند آن مطالب حاصل مى‏شود، لكن بين دوتايش فرق است. او از كانال خيانت رسيده است به يك خانه و اين از كانال عبوديت خدا رسيده است به آن خانه، اين اعتنا به آن خانه نداشته است لكن احتياج طبيعى بوده است رسيده به آن، آن همه توجهش رسيدن به اين است، ديگر كارى به چيز ديگرى ندارد. اگر چنانچه انسان هدايت نشود به آن طريق مستقيمى كه خداى تبارك و تعالى جلوى پاى انسان گذاشته است، اگر اين راه را نرود راه‏ها همه‏اش ديگر اعوجاج و انحراف است. اگر منحرفين و معوجين در يك كشورى سرنوشت آن كشور را به دست بگيرند، آن كشور رو به انحطاط مى‏رود، رو به انحراف مى‏رود، و اگر افاضل و دانشمندانى كه با فضيلت هستند، با فضيلت انسانى هستند اينها سررشته‏دار يك كشور بشوند، فضيلت در آن كشور زياد مى‏شود، براى اينكه در آن مقامى كه هستند، مردم به حسب عادت توجه به آنها دارند و حرف‏هاى آنها در ذهن‏هاى عمومى مردم كارگر است و تأثير مى‏كند. و چه بسا كه حرف يك نفر آدمى كه در جامعه مورد توجه است يك جامعه را رو به فساد ببرد و همين طور از آن طرف، يك حرف آدمى‏كه در جامعه رو به، توجه به آن دارند، ممكن است يك جامعه را رو به صلاح ببرد و شما آقايان مى‏خواهيد كه يك همچو افرادى را به جامعه تحويل بدهيد، خيال نكنيد كه يك فرد عادى است. اين فرد عادى محتمل است كه بعدها بشود يك رئيس مملكتى، بعدها يك مقامى پيدا بكند. وقتى آن مقام را پيدا كرد آنوقت ميزان است. اگر منحرف است، در پيش شما به انحراف كشيده شده باشد و از پيش شما هم وقتى رفته بالاتر، آنجا هم به انحراف كشيده شده باشد و هكذا. اين ممكن است يك فرد باشد و يك جامعه را فاسد كند. انبيا يك نفر بودند، يك نفر آدم بودند، لكن از باب اينكه يك آدمى بود كه از كانال عبوديت رسيده بود به مقام رسالت، همه چيزش انسانى بود يك جامعه بزرگ را از زمان خودشان تا بعدها اصلاح كردند، يك نفر بودند ولى يك نفرى كه جامعه‏ها را اصلاح مى‏كردند، اگر انبيا از بشر مستثنى بودند، يعنى

    صحيفه نور ج 14 صفحه 32

    بشرى بودند به استثناى انبيا، الان حكايت‏هايى در دنيا بود و فضاحت‏هايى در دنيا بود كه نظيرش را كسى نمى‏توانست بفهمد. حالا هم كه انبيا زحمت كشيدند و افتخار دادند بشر را به تعليمات و تربيت‏شان، از باب اينكه منحرفين باز زياد بودند و آنها هم در مقابل انبيا ايستادند و - انحرافى - اين مردم را دعوت به انحرافات كردند، حالا هم آنچه كه بركات هست در دنيا، از انبياست. شما اگر چنانچه در آن پرونده‏هائى كه در دادگسترى سراسر دنيا هست، ملاحظه بكنيد، پرونده جنايت از آن اشخاصى كه به انبيا اعتقاد پيدا كردند - تربيت انبيا واقع شدند - تحت تربيت انبيا واقع شدند، پرونده جنايت كم مى‏بينيد يا نمى‏بينيد، همه پرونده‏هاى جنايات و همه پرونده‏هاى مالى و جانى و امثال اينها مال آنهاست كه از تربيت انبيا كنار بودند ولو نماز مى‏خواندند اما نمازى بوده است كه از كانال عبوديت نبوده، ولو اعمالى كه بجا مى‏آوردند اعمال صالحه هم فرض كنيد بوده لكن از راه مستقيم عبوديت نبوده است آن هم كه بجا مى‏آورده است همه توجهش باز به خودش بوده است.

    شما اگر بتوانيد اين بچه‏ها را تربيت كنيد به طورى كه از اول بار بيايند به اينكه خداخواه باشند، توجه به خدا داشته باشند، شما اگر عبوديت الله را و پيوند با خدا را به اين بچه‏ها تزريق كنيد، و اين بچه‏ها زود قبول مى‏كنند امر را، اگر عبوديت خدا را به اينها و تربيت الهى را و آنكه هر چه هست از اوست به اينها القاء كنيد و آنها بپذيرند، خدمت كرديد به اين جامعه. بعدها دسترنج‏هاى شما ارزشمند خواهند شد. و اگر خداى نخواسته بر خلاف اين باشد، به اين امانت خداى نخواسته هر كس كرده باشد خيانت كرده است و اين غير از همه خيانت‏هاست، خيانت به انسان است خيانت به اسلام است، خيانت به عبوديت الله است.

    خيلى بايد چشم‏ها را باز كنيد و شغل خودتان را كه انتخاب كرده‏ايد، بسيار شغل عالى است لكن به مسؤوليتش هم بايد توجه بكنيد. تربيت كنيد، مهم تربيت است. علم تنها فايده ندارد علم تنها مضر است. گاهى اين باران كه رحمت الهى است وقتى كه به گلها مى‏خورد بوى عطر بلند مى‏شود، وقتى كه به جاهاى كثيف مى‏خورد بوى كثافت بلند مى‏شود، علم هم همين طور است. اگر در يك قلب تربيت شده علم وارد بشود عطرش عالم را مى‏گيرد و اگر در يك قلب تربيت نشده يا فاسد بريزد اين علم و وارد بشود، اين فاسد مى‏كند عالم را ذا فسد العالم فسدالعالم و اگر صالح بشود صالح مى‏كند، يك شعاع‏هاى زيادى دارد كه به صلح، به اصلاح و به خوبى مى‏رساند مردم را و شما متصدى يك همچو امرى هستيد، شماها متصدى هستيد كه اين عالم را به نور برسانيد، از ظلمات اين بچه‏هائى كه نورانى هستند آن نورانيت آنها را شكوفا كنيد. شما متصدى يك امر بزرگ هستيد، آنها را تربيت اسلامى و صحيح بكنيد تا انشاءالله كشور شما سعادت خودش را پيدا بكند.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  2. #1202
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 14 صفحه 33

    تاريخ: 12/11/59

    فرمان امام خمينى به آيت الله خزعلى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ ابوالقاسم خزعلى دامت افاضاته

    چون جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد رضا مهدوى كنى عضو شوراى نگهبان به خاطر مشاغل مهم ديگرى كه دارند نمى‏توانند در جلسات شورا شركت نمايند، از اين رو طبق اصل نود و يكم قانون اساسى جمهورى اسلامى كه به منظور پاسدارى از احكام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها، شورائى تشكيل مى‏شود و انتخاب اعضاى آن بر طبق شرايط تعيين شده به عهده اينجانب مى‏باشد، بدين وسيله جنابعالى را به عنوان يكى از شش فقيه به عضويت شوراى نگهبان منصوب مى‏نمايم. از خداى تعالى موفقيت هر چه بيشتر شما را اميدوارم.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  3. #1203
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 14 صفحه 34

    تاريخ: 12/11/59

    نامه وزير دفاع به محضر امام خمينى در مورد بررسى وضع بازماندگان معدومين كودتاى نافرجام

    بسمه تعالى

    پيشگاه امام خمينى رهبر و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران

    پيرو اوامر آن رهبر در مورد بررسى وضع بازماندگان معدومين كودتاى نافرجام، به سه نفر از پرسنل نيروى هوايى، تيپ نوهدو نيروى زمينى جمهورى اسلامى مأموريت داده شده كه به پيگيرى اين امر بپردازند. اينك خلاصه اقدامات انجام شده و پيشنهادها را به عرض مى‏رساند:

    الف - معدومين نيروى هوائى جمهورى اسلامى اكثراً خلبان بوده و كليه آنها منازل سازمانى نيروى هوائى را ترك نموده‏اند.

    ب - معدومين نيروى زمينى كه اكثراً از افسران زرهى و توپخانه، لشكر گارد سابق، لشگر 92 زرهى اهواز، لشكر 16 قزوين و لشگر 64 پياده اروميه و تعدادى از آنها در منازل سازمانى زندگى مى‏كنند.

    پ - معدومين تيپ نوهد كه اكثريت را درجه‏داران تشكيل داده و هم اكنون 30 خانه سازمانى را اشغال نموده‏اند.

    پيشنهادها:

    1 - چون سكونت اين عده در خانه‏هاى سازمانى مغاير با اصول حفاظتى بوده، براى سهولت بيشتر آنان قرار شد منازل سازمانى آنها تخليه گردد.

    2 - با توجه به هزينه زندگى و مسكن، به هر خانواده با يك فرزند مبلغ سى هزار ريال و در ازاى هر فرزند اضافى مبلغ پنج هزار ريال به خانواده‏ها پرداخت شود.

    3 - وامى جهت خريد خانه به خانواده‏ها پرداخت و در ازاى بازپرداخت اين وام مقدار كمى از مستمرى آنها كم شود.

    ضمناً گزارش هيأت بررسى مشكلات خانواده‏هاى معدومين به پيوست جهت مقتضيات اوامر عالى تقديم مى‏گردد.

    وزير دفاع جمهورى اسلامى ايران

    سرهنگ خلبان جواد فكورى

    
    previos page menu page next page
    

  4. #1204
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 14 صفحه 35

    تاريخ: 12/11/59

    پاسخ امام خمينى به نامه وزير دفاع

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    مراتب فوق مورد موافقت است اميد است خانواده اين اشخاص در دامان اسلام و امت اسلامى با رفاه زندگى كنند و سعادت خويش را در دنيا و آخرت تأمين نمايند. از خداوند تعالى سعادت و سلامت ملت مسلمان را خواهانم.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  5. #1205
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 14 صفحه 36

    تاريخ: 15/11/59

    بيانات امام خمينى در جمع كارگران معادن ذوب آهن، اعضاى جهاد سازندگى شهرستانهاى زرند، ماهان و كرمان، مسؤولان بنياد مستضعفان سراسر كشور و كارمندان سازمان بنادر و كشتيرانى‏

    همه بيدار باشند و دعوت‏هاى به اعتصاب، جنجال و امور خلاف نظم را نپذيرند

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    دستجات مختلفى كه امروز اينجا تشريف دارند و در بين آنها بعض معلولين هم مشاهده مى‏شوند، اينها چون جمعيت‏هاى، دستجات زيادى هستند، من نمى‏توانم به اسم هر يك صحبت كنم، من چون مزاج كم دارم از اين جهت چند كلمه‏اى به طور كلى با شما آقايان در ميان مى‏گذارم. يك مطلب مهمى كه بايد كارگران كارخانه‏ها، كارگران معادن و همه كارگران در هر جا كه هستند و كارمندان در هر جاى كشور هستند، توجه به آن بكنند و آن اين است كه نظم را در هر جا كه هست مراعات كنند. اگر در يك كارخانه‏اى كه در يك معدنى در يك اداره‏اى بنا باشد كه با بى‏نظمى بخواهند انجام عمل كنند، اين بى‏نظمى موجب اين مى‏شود كه آنها نتوانند به وظايف اسلامى خودشان، به وظايف ملى خودشان عمل كنند. پس لازم است كه همه كارگرها و كارمندان به يك نظم خاصى و با گوش كردن به آنهائى كه در رأس هستند عمل كنند كه به نتيجه مطلوب انشاءالله برسند. شما مى‏دانيد كه ما در ظرف قريب به پنجاه سال، تمام اين كارخانجاتى كه ما داشتيم و تمام اين معادنى كه ما داشتيم در خدمت ملت نبوده است بلكه زحمت را ملت ما كشيدند و عملگى را آنها كردند و منافع را دشمنان آنها بردند. شماها در معادن، با آن سختى‏ها و با آن زحمت‏ها كار كرديد و كارگران معدن نفت با آن رنج‏ها و زحمت‏ها كار كردند، نتيجه كارهاى همه را دشمن‏هاى همين ملت بردند. امروز كه كشور شما مال خود شماست و منافع كشور شما براى خود شما و ملت شماست نبايد با آن روز مقايسه كنيد. امروز وظيفه است براى همه ما كه براى اين كشور خدمت كنيم و اقتصاد اين كشور را به پيش ببريم تا محتاج به ديگران نباشيم. اين اختصاص به كارگرها يا كارخانه‏هاى خاصى ندارد، تمام سراسر كشور، آنهايى كه مشغول يك كار توليدى هستند، اينها تمام، امروز هر كارى بكنند براى كشور خودشان و براى ملت خودشان است و بايد با كمال فداكارى كارها را انجام بدهند و حفظ نظم را در همه جا بكنند و اگر خداى نخواسته كسانى كه مى‏خواهند در اين كارخانه‏ها يك جنجالى بپاكنند، آنها را نپذيرند و از تبليغات سوء آنها بر حذر باشند. امروز هر دعوت به بيكارى و كم‏كارى و هر دعوت به اعتصاب، خيانت به اين كشور است و خيانت به جمهورى اسلامى. امروز مثل ديروز نيست كه دعوت مى‏شديد

    صحيفه نور ج 14 صفحه 37

    شما به اعتصاب. آن اعتصاب سرنوشت‏ساز بود و آن كم كارى سرنوشت‏ساز بود، شما را مى‏گفتند كه اعتصاب كنيد تا چپاولگران را از كشور خودتان دور كنيد و بحمدالله عمل كرديد و به نتيجه رسيديد. امروز عكس آن روز است، دعوت به اعتصاب، دعوت به كم كارى، دعوت به جنجال، دعوت به كارهاى مخالف اسلام، به ضرر خود شما و به ضرر كشور شما هست. پس شما بايد بيدار باشيد و همه كاركنان و كارمندان در هر جاى از كشور هستند بايد بيدار باشند كه دعوت‏هاى به اعتصاب را، دعوت‏هاى به كم كارى و بيكارى را، دعوت‏هاى به جنجال و امور خلاف نظم را نپذيرند، كنار بزنند آن اشخاصى را كه مى‏خواهند شما براى ملتتان كار نكنيد. اين يك امر كلى است براى همه شما.

    اگر چنانچه از اين اختلاف اندازها پيروى كنيد مملكت شما به دامن آمريكا مى‏افتد

    و اما مطلب ديگرى كه مهم است و من كراراً تذكر داده‏ام و امروز هم تذكر مى‏دهم اين است كه ما امروز در حال جنگ هستيم، در حال جنگ با ابرقدرت‏ها هستيم و اگر چنانچه ما كه در حال جنگ هستيم و دشمن‏هاى ما مى‏خواهند ملت ما را به اسارت بكشند و تمام سران را از بين ببرند، بايد اين ملت با هم اجتماع كنند و همان وحدتى كه در اول انقلاب بود و نتيجه بزرگ آن را ديديد، باز هم حفظ كنند. اينطور نباشد كه گروه‏هاى مختلف، احزاب مختلف و اشخاص مختلف در يك موقعى كه ما همه احتياج به وحدت كلمه داريم، اختلاف ايجاد كنند، تشنج ايجاد كنند. البته آنهائى كه مى‏خواهند اين نهضت را و اين انقلاب را از بين ببرند و كشور ما را مى‏خواهند به حال زمان طاغوت برگردانند، آن كنار نشستند و اشخاص كه در داخل هستند، آنها را وادار به عمل‏هايى مى‏كنند و نوشته‏هائى مى‏كنند و گفتارى مى‏كنند كه در اين انقلاب اختلاف واقع بشود و ملت‏هاى ما و ملت بزرگ ما طايفه‏هاى مختلف بشوند، يك طايفه به اسم يك گروه تظاهر كنند و يك طايفه به اسم يك گروه ديگر. اين از امورى است كه القاء شده است به اشخاص يا گروه‏ها و شايد خودشان هم مطلع نيستند. شياطينى كه در خارج نشستند و نقشه كشيدند براى نابودى همه ما خود ما را وادار مى‏كنند كه تيشه به ريشه خودمان بزنيم. اگر كسانى توجه به اين معنا داشته باشند كه در صدر مشروطيت كه احزاب مختلف پيدا شد، دنبال آن پيروزى كه ملت پيدا كرده بود، اين احزاب مختلف به جان هم افتادند و اين كشور را تباه كردند، شما گمان نكنيد كه احزابى كه در ممالك ديگرى هست، در صدر مشروطيت در انگلستان بود آن احزاب و با همان كارى كه آنها مى‏كردند و حزب بازى مى‏كردند ماها را به اختلاف مى‏كشيدند و خود آنها با هم دشمنى نداشتند. هيچ حزبى بر ضد مصالح كشور خودش عمل نمى‏كرد، اگر با هم، هم اختلاف سليقه يا اختلاف رويه داشتند، عاقلانه بود، با حساب بود، اينطور نبود كه يك دسته، دسته ديگر را آنچنان تضعيف كنند كه كشورشان آسيب ببيند. مع الاسف همان احزابى كه در آنجا بودند به ما نمايش مى‏دادند كه كشور بايد احزاب داشته باشد و احزاب هم بايد مخالف با هم باشند و ما را و احزاب ما را روبروى يكديگر قرار مى‏دادند و به ضرر هم صحبت مى‏كردند و به ضرر هم قلمفرسايى مى‏كردند و نتيجه اين شد كه به ضرر كشور بود. طرز احزاب در ساير كشورهاى بزرگ و از قبيل شوروى (اگر باشد

    صحيفه نور ج 14 صفحه 38

    احزابى در آن) و در، از قبيل انگلستان، فرانسه، آمريكا، با وضع احزاب در مملكت امثال ما مختلف است. هيچ وقت نخواهيد ديد كه دو حزب در آمريكا باشد كه يكيشان يا هر دويشان بر خلاف مصلحت آمريكا عمل كنند. شما ديديد كه در همين چند وقت، چند روز اين مخالفتى كه بين دو حزب در آمريكا بود و مى‏خواستند يك دسته‏اى را يك نفر براى خودشان رئيس جمهور كنند آن دسته هم يكى ديگر را، بعد از آنكه آن يكى برد قضيه را و رئيس جمهور شد، آن حزب ديگر نيفتادند به جان او و كارشكنى كنند، تبريك گفتند و بلا اشكال مشغول خدمت هستند براى كشور خودشان و با وحدت كلمه كشور خودشان را پيش مى‏برند، اما در ممالكى كه توجه به مسائل ندارند و ديدهاى سياسى ندارند، اينها اگر چنانچه گروه‏هائى درست كنند يا احزابى درست كنند، اينطور نيست كه بعد از آنكه كانديد يك حزبى در يك امرى پيش برد ديگران بيايند تبريك بگويند و كمك كنند او را، ديگران مخالفت مى‏كنند و كارشكنى مى‏كنند. بايد اين ملت بيدار بشود، بايد اين سران و دولتمردان شم سياسى پيدا كنند، اينها شم سياسى ندارند، توجه به مسائل و مسائلى كه براى حفظ اين كشور است ندارند، اينها را اشخاصى كه تعهد به اسلام ندارند، تحريك مى‏كنند چه از خارج و چه از داخل و به جان هم مى‏اندازند و برخلاف مصالح كشور خودشان عمل مى‏كنند. من نمى‏خواهم يك مثلى كه معروف است بگويم لكن مثل ما، نظير همان مثل معروف است كه ما را، كشور ما را، ملت ما را به اسارت مى‏خواهند ببرند و خود ما كمك مى‏كنيم به اين اسارت خود ما به روى هم پنجه مى‏اندازيم، خود ما جديت مى‏كنيم كه مملكت خودمان را ضعيف كنيم، خود ما در جبهه‏بندى‏هايمان تضعيف روحيه‏هاى ارتش و روحيه‏هاى كاركنان و روحيه‏هاى كارمندان هست و اين بزرگترين خطائى است كه ما داريم ما اگر اختلاف سليقه داريم، اختلاف بينش داريم، بايد بنشينيم و با هم در محيط آرام صحبت كنيم و مسائل خودمان را به ميان بگذاريم و حل كنيم، با تفاهم مسائل را حل كنيم، نه اينكه جبهه‏گيرى كنيم، يكى يك طرف بايستد با دارو دسته خودش و يكى يك طرف بايستد با دارو دسته خودش و كوشش كنند در تضعيف يكديگر و كوشش كنند در تضعيف كشور اسلامى. اينها براى اين است كه تعهد اسلامى نيست و ديد سياسى هم نيست. شماها اگر مسلم هستيد، با احكام اسلام عمل كنيد و اگر خداى نخواسته تعهد اسلامى را قبول نداريد، با ديد سياسى مسائل را حل كنيد و اين كارها كه انجام مى‏گيرد و اين قلم‏ها و اين قدم‏ها و اين گفتارها از سياست به دور است و با يك ديد غير سياسى و غير اسلامى است. من به سراسر كشور، به سراسر ملت هشدار مى‏دهم كه اگر چنانچه از اين اختلاف اندازها پيروى كنيد، هر كس باشد، مملكت شما به دامن آمريكا مى‏افتد.

    اگر چنانچه ملت اشخاصى را ديد، گروه‏هائى را ديد كه بر خلاف مصالح كشور دارند جبهه‏گيرى مى‏كنند و اين طايفه، آن طايفه را مى‏كوبند و آن طايفه، آن طايفه را، تكليف شرعى ملت اين است كه از آنها اعراض كنند و آنها را پذيرا نباشند. شماها توجه بايد داشته باشيد كه آن ناطق يا آن قلمزن كه دارد صحبت مى‏كند، چه مى‏گويد، كى را تضعيف مى‏كند، جز ملت خودش را؟ و جز ارگان‏هاى ديگر را؟ شما روزنامه‏هائى را كه مى‏بينيد، مى‏بينيد كه ميدان جنگ شده است با قلم‏هاى غير

    صحيفه نور ج 14 صفحه 39

    اسلامى. معلولين ما الان در اينجا نشسته‏اند و هزاران معلول ديگرى ما در اطراف كشور داريم و هزاران شهيد از ما داده شده است، فداكارى كردند و ما نشستيم در منازل خودمان و با نيش قلم و نيش زبان به هم طنز مى‏گوئيم، با هم جنگ مى‏كنيم. بزرگان يك كشور (اگر بزرگى باشد) بايد تعليم بگيرند از اين پيرزن‏هاى اطراف كشور و از اين جوان‏ها و بچه‏هاى اطراف كشور. بدانيد كه آنها متعهد به اسلامند و آنها پشتيبانى اين ملت را مى‏كنند. شما در تلويزيون ملاحظه كنيد كه اين قشرهائى كه خدمت مى‏كنند الان براى جنگ و براى جنگزدگان و اينها از كدام قشر كشور هستند، جز اينكه از همان مستمندان، از همان درجه‏هائى كه شماها آنها را تضعيف مى‏دانيد و در نظر شما مستضعف هستند، اينها هستند كه از اول پيروزى را به دست آوردند و شما را به مسند حكمفرمائى نشاندند و اينها هستند كه امروز دنبال اين هستند كه كشور شما را پيروز كنند و شماها دانسته يا ندانسته دنبال اين هستيد كه كشور خودتان را تباه كنيد. تضعيف هر قشر از اقشار و هر شخص از اشخاص كه در امروز مشغول به كار هستند و يك خدمتى هستند، كمك كردن به دشمن‏هاى اسلام است. ملت بايد خودش توجه كند و به تحريكات گوش ندهد و به چيزهائى كه اشخاص برخلاف هم مى‏گويند، گوش ندهد و محكوم كند اشخاص يا گروه‏هائى را كه برخلاف مصلحت اسلام يكديگر را تضعيف مى‏كنند و برخلاف مصلحت كشور به هم پنجه مى‏زنند. بزرگ‏ها (اگر بزرگ باشند) توجه كنند و تعليم بگيرند از اين توده جمعيت، از اين قشرهاى بزرگ جمعيت كه آنها الهى هستند و براى خدا كار مى‏كنند. تعليم بگيرند از اين جوان‏هائى كه گريه مى‏كنند كه من دعا كنم شهيد بشوند، تعليم بگيرند از اين سربازانى كه در مرزها فداكارى مى‏كنند و خون خودشان را فداى اسلام و كشور اسلامى مى‏كنند. فردا همه شما در پيشگاه خدا و در پيشگاه ملت‏ها مسؤول هستيد، مسؤول كشته‏هاى ما، مسؤول خون‏هاى به ناحق ريخته ما. ما از صدام توقع نداريم كه، در كنفرانس طائف آن لاطائل‏ها را بگويد. ما از بعض سران كشورهاى به دست آنها افتاده و آن سرانى كه در زمان شاه طرفدار شاه بودند و در جنايات شاه شريك بودند و امروز در جنايات صدام شريك هستند، از آنها توقعى نداريم. آنها روى فطرت غيرانسانى خودشان عمل مى‏كنند، آنها به جاى اينكه دور هم كه نشسته‏اند براى اسلام فكر كنند و براى كشورهاى اسلامى فكر كنند و براى فلسطين فكر كنند و براى نهضت اسلامى ما فكر كنند دنبال اينند كه يك كشور اسلامى كه مى‏خواهد تمام مسائلش اسلامى باشد و مى‏خواهد احكام اسلام را جارى كند در اين مملكت، نقشه بكشند و طوائف مختلف را به جان هم بريزند، نقشه بكشند و برادران سنى و شيعه را به روى هم وادار كنند. ما از آنها توقع نداريم، فطرت شيطانى آنها اين عمل را اقتضا دارد. اما، ما از دوستان خودمان، از اولادهاى اين ملت، از اشخاصى كه گوشت و پوستشان در اين ملت و در اين كشور پرورش يافته، از آنهائى كه مصالح اين كشور مصلحت خودشان است و مفاسد اين كشور مفسده خودشان هست، ما از آنها رنج مى‏بريم، ما از آنها توقع داريم. ما توقعمان اين است كه شما همه به فكر اين خون‏هاى به ناحق ريخته باشيد، به فكر اين معلولين عزيز ما باشيد، به فكر اين آوارگان جنگ باشيد و به فكر پيشرفت اسلام، نه به فكر اينكه من بايد و تو نبايد، من هستم و تو نيستى.

    صحيفه نور ج 14 صفحه 40

    اختلاف سليقه‏ها را در يك محيط خوب، برادرانه حل كنيد

    شما بايد توجه داشته باشيد كه هر قشرى از اين كشور تضعيف بشود، هر شخصى كه در اين كشور مسؤول كارى است تضعيف بشود، هر ارگانى كه در اين كشور مشغول خدمت هست تضعيف بشود، اين تضعيف، تضعيف همه هست و اين انتحار است، بدون اينكه گوينده و نويسنده توجه داشته باشد. اين روزنامه‏هائى كه هر كدام به جان هم افتاده‏اند و يك راهى را دارند باز مى‏كنند براى انتقاد از كشور، براى انتقاد از جمهورى اسلامى، براى انتقاد از گروه‏ها يا اشخاص، اينها شياطينى هستند و قلم‏ها در دست شياطين است و خودشان توجه ندارند، روزنامه‏ها و مطبوعاتى كه بايد در خدمت اين ملت و در خدمت اسلام باشند، بايد همه با هم به طور برادرى رفتار كنند و اگر انتقاد دارند. انتقاد برادرى داشته باشند مصلحت‏گوئى باشد. اگر روزنامه‏ها، تبليغات، همه اينها در اين معنا با هم متحد بشوند كه قلم‏هايشان را و گفتارشان گزنده نباشد، مثل عقرب نباشد، شما بدانيد كه زبان‏هاى انسان اگر گزنده شد و از عقرب گزنده‏تر شد، در آن عالم به صورت يك عقرب گزنده بيرون مى‏آيد و آنهائى كه ديگران را تضعيف مى‏كنند و غيبت ديگران را مى‏كنند، زبانهايشان در روز قيامت به قدرى بلند مى‏شود كه مردم از روى آن زبان‏ها مى‏گذرند.

    امروز هم مطلب اين است كه مثل مار و عقرب هم را مى‏گزند و خودشان نمى‏فهمند يا مى‏فهمند و مى‏خواهند بگزند. خدا نكند كه بفهمند، خدا نكند كه دانسته اينها تضعيف كنند اين كشور را، خدا نكند كه روزى پيش بيايد كه من احساس وظيفه بكنم. من به آنها نصيحت مى‏كنم كه آرام باشيد، به آنها نصيحت مى‏كنم كه يكديگر را نگزند، پنجه به روى هم نزنيد، همه با هم اين كشور را به پيش ببريد، اختلاف سليقه‏ها را در يك محيط خوب، برادرانه حل كنيد. نگذاريد كه احساس وظيفه بشود، اگر احساس وظيفه بشود، من به هر كس هر چه دادم پس مى‏گيرم.

    من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه برادران و خواهران اين كشور را، همه خدمتگزاران به اين كشور را مى‏خواهم و از خداوند تعالى مى‏خواهم كه با عنايت خودش و با رحمت خودش به همه ما توجه كند و اين اختلافات را خود او حل كند.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  6. #1206
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 14 صفحه 41

    تاريخ: 16/11/59

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى

    مسأله تبليغات يك امر مهمى است، دنيا بر دوش تبليغات است

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    مسأله تبليغات يك امر مهمى است كه مى‏شود گفت كه در دنيا در رأس همه امور قرار گرفته است و مى‏توان گفت كه دنيا بر دوش تبليغات است و مع‏الاسف ما در اين دوره كوتاه نتوانستيم به اين امر، درست قيام كنيم. البته مشكلاتى كه از اول در داخل كشور داشتيم و مشكلاتى كه از خارج براى ما پيش آوردند، مانع شد و يك مقدار هم اهمال‏هايى در اين امر شد. ديگران مشغول تبليغ شدند، چه قدرت‏هاى بزرگ و چه وابستگان به آنها تبليغات بر ضد ما كردند و تا آن مقدار كه مى‏توانستند و مى‏خواستند، اين جمهورى اسلامى را بر غير آن جهتى كه دارد معرفى كردند. من يك مطلبى را عرض كنم كه ببينيد وضع تبليغات حتى در زمان‏هاى سابق هم چه بوده. يك نفر از يك شاعرى، به طورى كه نقل مى‏شود، پرسيده كه اشعرالشعرا كيست، گفته بود كه بيائيد تا من به شما نشان بدهم اشعرالشعرا را، برده بودش در خانه خودشان و ديده بود آن مرد كه يك آدم بسيار كثيفى نشسته و پستان يك بزى را در دهان گرفته و از او شير مى‏خورد. آن شخص كه اين را آورده بود گفته بود كه اين پدر من است. اشعرالشعرا آن است كه، اين پدرى كه از شدت بخل شير را نمى‏دوشد كه مبادا يك قطره‏اى در كاسه بماند، مستقيماً از پستان اين بز مى‏خورد و وضع جهات ديگرش هم كه مى‏بينيد، اشعرالشعرا اين است كه در سال‏هاى طولانى فخر بر اين پدر كرده و به خورد مردم داده است كه اين مثلاً صحيح است و كذا. تبليغات بر ضد ما وضعش اين است كه متاهايى كه دارند و آن متاع‏ها برخلاف انسانيت است، برخلاف عقل است، برخلاف قراردادهاى بين‏المللى است، لكن آنها با تبليغ‏شان آن متاع فاسد را در دنيا معرفى كرده‏اند به اينكه يك متاع كذاست. شما مى‏دانيد كه اين انقلاب بهترين انقلاب‏ها و بزرگترين انقلاب‏ها بوده است از حيث محتوا. محتواى اين انقلاب، اسلام و اخلاق اسلامى و اخلاق انسانى و تربيت انسان‏ها بر موازين انسانيت بوده است، بنابراين است كه به واسطه اين انقلاب، متحول بشوند يك انسان‏هائى كه در رژيم سابق به آن وضع بودند به يك انسان‏هايى كه در صدر اسلام و در ركاب رسول اكرم مشغول فداكارى يا ترويج احكام بودند بشود، لكن ما اين متاع خودمان را نتوانستيم عرضه كنيم، آنها باطل خودشان را عرضه كردند به دنيا به صورت حق، و متاع‏هاى فاسد خودشان را به دنيا عرضه كرده‏اند به صورت متاع خوب و متاع خوب ما را عرضه كردند به دنيا

    صحيفه نور ج 14 صفحه 42

    به صورت موحش. شما چند نفر فاسد را در اينجا به دادگاه‏ها سپرديد و دادگاه‏ها آنها را كه سال‏هاى طولانى به اين ملت ستم كرده بودند و بعضى‏ها كشتار كرده بودند و بعضى‏ها دستور كشتار داده بودند و انحرافات مذهبى بعضى داشتند، بعد از محاكمه آنها را اعدام كردند و اين بوق‏هاى تبليغاتى خارج، دانسته به اينكه مسائل درونى ما چيست، مشغول تبليغات و اينكه در ايران آدمكشى رواج دارد، آدمكشى مى‏شود، نه اينكه آنها ندانند اين آدم‏هائى كه در اينجا كشته شدند، آدم نبودند، سبع بودند، جنايتكار بودند، آنها مى‏دانند كه مأمورهاى خودشان چه اشخاصى بودند و براى خاطر همان خواسته‏ها بوده است كه آنها را به كار واداشتند، لكن وقتى كه پاى تبليغات مى‏آيد، ايران را يك كشور جنايتكار، به صورت يك كشور جنايتكار، وحشى، غيره متمدن و امثال ذلك در خارج نمايش مى‏دهند و متاع خودشان را خوب نشان مى‏دهند. مثلش همين نطق صدام است در كنفرانس طائف كه هشتاد دقيقه، از قرارى كه گفتند، نطق كرده است و سرپوش روى جنايات خودش گذاشته است و خودش را يك دلسوز به ملت عراق و عرب نمايش داده و مظلومانه دولت خودش را معرفى كرده است و افرادى هم كه در آنجا بودند يك جمعى‏شان كه وابسته به همانجا هستند كه صدام هم وابسته است، آنها هم تأييد مطالب او را كردند و اينهمه جناياتى كه اين شخص بر كشور ما و بر ملت و بر بچه‏هاى ما و پيرزن‏ها و جوان‏هاى ما كرده است به صورت يك كار مترقى، يك كارى كه براى اسلام، براى عرب فايده داشته است و ما مع‏الاسف نتوانستيم كه متاع خوبى كه داريم، متاعى كه در هيچ كشورى نيست و با تمام كمبودهائى كه اين كشور دارد و تمام آشفتگى‏هائى كه در اطراف اين كشور به دست ضد انقلابيين و منحرفين انجام مى‏گيرد و با تمام امورى كه برخلاف مقررات اسلامى به دست بعضى منحرفين انجام مى‏گيرد و به گردن جمهورى اسلامى مى‏گذارند، ما نتوانستيم كه اين متاع را به دنيا معرفى كنيم كه ما چرا انقلاب كرديم، ملت ما چرا انقلاب كرد و چرا رژيم سابق را كنار گذاشت و چه مى‏خواهد، مقصد ملت ما چه هست، در راه چه هست، مى‏خواهد چه بكند ملت. اگر بگذارند مفسدهاى خارج و داخل. چهره‏هاى فاسد كه بر ضد انقلاب كوشش مى‏كنند اگر بگذارند اين ملت يك فرصتى پيدا بكند، اين جمهورى يك فرصتى پيدا بكند، آنچه ملت مى‏خواهد، مى‏خواهد كه عدل اسلامى را در ايران زنده كنند. بعد از آنكه در طول تاريخ نبوده است در ايران آن عدالت و با اسم اسلام گاهى آن ظلم‏ها و آن جورها و با اسم آزادى و با اسم آزاد زنان و آزاد مردان آن فضاحت‏ها را درآورند و با بانوان ما آن كردند كه مغول با دشمنان خودش، ما نتوانستيم به دنيا، به اشخاصى كه اطلاع از ايران و وضع ايران ندارند يا كم دارند، نتوانستيم به آنجا ارائه بدهيم كه ما چه كرديم و چه مى‏خواهيم. مع الاسف در داخل كشور خودمان نيز يك عده‏اى كه يا منحرف هستند يا جاهل، در صدد اين هستند كه اين انقلاب را يك انقلاب فاسد معرفى كنند، حتى بعضى از اشخاصى كه توقع نبود كه اين كلمه را بگويند گفته‏اند كه در زمان شاه بهتر از حالا بود. بعضى اشخاص متدين لكن غافل از وقايع، بى‏توجه به وقايعى كه واقع شده است و چيزهائى كه در رژيم سابق رايج بوده، همين كه چند نفر فاسد رفته شكايت كرده پيش مثلاً فلان آقا كه به من ظلم شده است يا به من چه شده است، آن آقا فرموده است كه رژيم سابق بهتر از حالا بود،

    صحيفه نور ج 14 صفحه 43

    البته بى‏توجه به مسائل نه با غرض. ما اگر چنانچه دير بجنبيم، در همين داخل كشور همان‏هائى كه قلم‏ها را به دست گرفتند تا اينكه اين انقلاب را، يا دانسته يا ندانسته مشوه كنند، خواهيم به يك امر بزرگى مواجه شد و آن اينكه در بين ملت ما هم كه شاهد مسائل بودند، باز شايع كنند كه زمان رژيم سابق بهتر از حالا بود. اين براى اين است: ضعف تبليغات ما و قوه تبليغات آنهاست. آنها در تبليغاتشان اتكا دارند به قدرت‏هاى بزرگ و بودجه‏هائى كه از آنجا برايشان مى‏آيد، و ما حق خودمان را بررسى كرديم و تبليغ نكرديم. آنها مشغول تبليغ به ضد ما هستند، به ضد جمهورى اسلامى هستند، گاهى با اسم اسلام به ضد جمهورى قلمفرسائى مى‏كنند يا صحبت مى‏كنند و گاهى هم مستقيماً بدون اسم اسلام از اين جمهورى انتقاد مى‏كنند و هر روز در كوچه و بازار بين مردم شايع مى‏كنند. ما نتوانستيم و بايد بگويم ما عرضه اين معنا را نداشتيم كه تبليغاتمان، حتى در داخل كشور يك تبليغات دامنه‏دارى باشد. فرضاً كه در خارج كشور كه بايد بگوئيم كه انقلاب خودش پيش رفته، نه ما پيش برديم آنطورى كه مردم‏هاى، ملت‏هاى اسلامى خارج اطلاع پيدا كردند بر وقايع اينجا، نه اين بوده است كه ما يك تبليغاتى داشتيم و آنها را با تبليغات خودمان آنطور عاشق اين انقلاب كرديم، اين انقلاب خودش كانه منعكس شده در آنجا و آنها كه بى‏غرض بودند، بى‏مرض بودند، فهميده‏اند كه تا يك حدودى كه شماها چه مى‏خواهيد، ملت ما چه مى‏خواهد و ديدند خواست ملت ما همان خواستى است كه همه ملت‏ها دارند، هم ملت‏هاى مستضعف جهان و هم ملت‏هاى مسلم جهان، نه اين است كه ما توانستيم تبليغ بكنيم، ما نشستيم كه حق خودش پيش برود، تكليف خودمان را نتوانستيم ادا بكنيم. اگر چنانچه اين گروه‏هائى كه حالا به فكر افتاديم كه، آقايان به فكر افتادند كه به خارج بفرستند، همان دنبال انقلاب، اول انقلاب اين گروه‏ها را فرستاده بودند، ما وضعمان در خارج اينطور نبود حتى پيش دولت‏هاى خارجى كه غرض دارند، نمى‏توانستند آنطورى كه مى‏خواهند تبليغ كنند. اگر ما راجع به همين جسارت عراق و حمله عراق تبليغات كرده بوديم و فرستاده بوديم به اطراف دنيا كه اين جانور چه مى‏كند با اين انسان‏ها و اين عشاق اسلام، وضع ما اينطور نبود كه دولت‏ها بتوانند بگويند كه اين ملت كذاست. اين براى اين است كه ما نتوانستيم كار را بكنيم، آنها، همان صدام معروف گروه‏هايى را در همه كشورهاى اسلامى و بسيارى از كشورهاى خارج از اسلام هم فرستادند و به ضد ما تبليغات كردند و اين جنگ تحميلى خلاف اسلام و خلاف انسانيت را آنها عكس نمايش دادند گفتند ايران اول شروع كرد در صورتى كه همه اشخاصى كه اطلاع دارند يا گوش به رسانه‏هاى گروهى خارج هم دادند، اين معنا را مى‏دانند كه آنها هم اعلام كردند كه بى‏خبر آنها حمله كردند به ما. اينكه آنها جرأت اين معنا را دارند و با كمال بى‏حيائى اين مسأله را طرح مى‏كنند براى اين است كه ما متاع خودمان را تبليغ نكرديم و تجاوزات ديگران را بر خودمان تبليغ نكرديم و آنها به خيال اينكه بسيارى غافل از اين معنا هستند شروع كردند تبليغ كردند و ما را معرفى كردند كه اول آنها به ما حمله كردند و ما حق خودمان را، دفاع از خودمان مى‏خواهيم بكنيم. اينها براى ضعف تبليغات است و قدرت آنها بر دروغ گفتن و ضعف ما در راست گفتن‏

    صحيفه نور ج 14 صفحه 44

    شما مكلفيد از اين جمهورى اسلامى دفاع كنيد

    اين كارى كه الان آقايان شروع كردند و خداوند به آنها توفيق پايانش را بدهد، اين كارى است كه كاش در اول انقلاب مى‏شد و ما به اين زحمت‏ها دچار نمى‏شديم و ايكاش! اشخاصى كه در داخل هستند، از نويسندگان، از گويندگان، توجه به اين معنا مى‏كردند كه كمك به تبليغات خارجى نكنند، كمك به جنايات ديگران نكنند، اين قلم‏ها را يك مقدار متوقف كنند براى اسلام، براى خدا، براى كشور اسلام، براى ملت اسلامى، اين قلم‏ها را يك قدرى متوقف كنند. هى دعوت نكنند مردم را كه بيائيد فحش بدهيد، خودشان كم است براى فحش دادن، دعوت مى‏كنند از اين و آن كه بيائيد يا الله! بيائيد مبارزه كنيد با جمهورى اسلامى، بيائيد فحش بدهيد به جمهورى اسلامى، بيائيد بگوئيد جمهورى اسلامى اصلاً اسلامى نيست، بيائيد بگوئيد كه اين ارگان‏هائى كه در ايران هستند، همه‏شان خلاف اسلامند. اينها يك قدرى توجه داشته باشند به مسؤوليت‏هائى كه به عهده‏شان است، توجه داشته باشند، اين متاع خوب را آنطور مشوه نكنند. نه اينكه ما نمى‏دانيم كه الان ما گرفتارى‏هائى داريم و اشخاص فاسدى هستند كه در همه ارگان‏ها نفوذ كردند، در همه كميته‏ها، در همه دادگاه‏ها، در همه جاهاى ديگر نفوذ كردند و براى خاطر مشوه كردن اين جمهورى كارهاى خلاف مى‏كنند، اين معنا معلوم است كه كارهاى خلافى مى‏شود، لكن كارهاى خوبى كه شده است، شما چرا نمى‏بينيد؟ همان ديروز در مجلس يكى از آقايان مى‏شمرد مراكز فساد را از روى حسابى كه با اطلاع (از قرارى كه خودش گفت) كرده است، اينهمه مراكز فساد كه از بين رفته است، اينهمه خدمتى كه به اين ملت شده است، اينهمه خدمت كه به اسلام شده است، اينها را چشم مى‏پوشند از آن يا اگر بخواهند بر خلافش مى‏گويند و اگر يك كارهائى به واسطه ديگران شده است، به واسطه اشخاص فاسد شده است، اين را به حساب اسلام مى‏آورند و به حساب جمهورى اسلامى. يك قدر تأمل كنند، توجه كنند كه شما مكلفيد كه از اين جمهورى اسلامى دفاع كنيد، اگر دفاع نكنيد اين جمهورى اسلامى با تبليغات خارجه دامنه‏دار و تبليغات داخله دامنه‏دار، باز شما هم كه خودتان را از اين ملت مى‏دانيد، مسلمان هستيد، متعهد هستيد، لكن عقده‏هائى در كار است، توجه به اين عقده‏ها نكنيد، شما كه از اسلام بدى نديديد، مى‏خواهيد كه اسلام در ايران تحقق پيدا بكند، كمك كنيد به تحقق اسلامى در ايران، نه كمك كنيد بر جلوه دادن كوچك‏ها را و فسادهاى كوچك را به طور بزرگ و جمهورى اسلامى را در نظر دنيا منعكس نشان بدهيد. من از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه به شماها و به كسانى كه به اين اسلام مى‏خواهند خدمت كنند و دعا كنند و توجه داشته باشيد كه بالاتر چيزى كه مى‏تواند اين انقلاب را در اينجا به ثمر برساند و در خارج صادر كند تبليغات است، تبليغات صحيح. آنچه كه هست، هيچ مبالغه نكنيد، ما متاعمان يك متاعى است كه محتاج به مبالغه نيست، همان سرپوش‏هائى كه ديگران روى متاع ما گذاشته‏اند همان دروغ‏هائى كه تبليغات سوء و ضد ما منتشر كرده‏اند، شما همان‏ها را با آن مبارزه كنيد و مسائل اسلامى هم همانطورى كه هست و آن چيزى كه ملت ما از اول خواست او بوده است و حالا

    صحيفه نور ج 14 صفحه 45

    هم همان را تعقيب مى‏كند و انشاءالله بعدها هم دنبال همين معناست و به پيش خواهد برد، در تبليغاتتان همين معانى را در خارج منعكس كنيد و باز بايد بعدها هم ادامه بدهيد در يك مواقعى كه لازم است. بايد سفارتخانه‏هاى ما يك مركز تبلغات باشد و مع‏الاسف كم بوده است اين، اخيراً شايد يك مقدارى باشد والا در بسيارى از اوقات هيچ نبوده است، در بعضى اوقات به ضدش هم در بعضى جاها بوده است، بايد همه اينها توجه بشود و اين تبليغاتى كه در رأس همه امور است براى پيشبرد مقاصد يا جلوگيرى از مقاصد، اين تبليغات را شما دامنه‏دارش كنيد و هر چه بيشتر انشاءالله موفق باشيد به اين مطلب بزرگ.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  7. #1207
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 14 صفحه 46

    تاريخ: 16/11/59

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از عشاير سيستان و بلوچستان و مردم آشتيان، خانواده‏هاى شهدا و پاسداران كميته‏هاى قزوين و تاكستان و پيشمرگان مسلمانان كرد

    ملت ايران امروز بايد بگوئيم در ميدان جهاد هستند

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    شما آقايان كه از قشرهاى مختلف تشريف آورديد، سندهاى فداكارى و سندهاى جنايات قدرت‏هاى بزرگ را همراه آورده‏ايد. اين عكس‏هاى زيادى كه از جنايات بزرگ ابر قدرت‏ها به دست حزب بعث عراق واقع شده است و اين عزيزانى كه سلامت خودشان را از دست داده‏اند و در مقابل من نشسته‏اند بزرگتر سند افتخارآميز خودشان در كشور اسلامى و بر اسلام عزيز است و بهترين سند جنايات امثال صدام و اربابان آنهاست. من عاجزم از اينكه از اين نيروهائى كه ثبت شده است در راه اسلام و اين جوانانى كه ما از همه نيروهاى اسلامى و نيروى هوائى بالخصوص كه شايد پيشقدمتر از ساير نيروها بود تشكر كنم. من از همه ملت ايران كه امروز بايد بگوئيم در ميدان جهاد هستند، بعضى در جبهه و بعضى در پشت جبهه هستند بايد قدردانى و تشكر كنم. برادران و عزيزان من! چه آنهائى كه از قواى مسلح هستند، از ارتش و نيروهائى كه در ارتش هست و از پاسداران و از آنهائى كه از مردم غير نظامى هستند، چه از عشاير و چه از شهرستان‏ها كه در اين جهاد مقدس شركت كردند تقدير مى‏كنم. و شما اشخاصى كه در جبهه هستيد، چه نيروى هوائى و چه نيروى دريائى و نيروى زمينى و چه پاسداران و عشاير و ساير نيروهاى انسانى ملت، مى‏بينيد كه تمام ملت ايران سرتاسر كشور، زن، مرد، كوچك، بزرگ پشتيبان شما هستند و اين يك مسأله معنوى است، روحانى است، اسلامى است كه در جاهاى ديگر نظيرش را نمى‏بينيد. اينطور نيست كه اين جوان‏هائى كه از شهرستان‏ها، از عشاير و از ساير نيروهاى ملت مى‏آيند و در جبهه‏ها از شما پشتيبانى مى‏كنند، يك زورى در كار باشد. اينها عشقى است كه به اسلام و به كشور اسلامى دارند و با اين عشق پشتيبانى شما مى‏كنند. اگر خداى نخواسته شخص يا گروه‏هائى در بين شما ارتشيان يا سپاه پاسداران و يا ساير كسانى كه در جبهه هستند تبليغ كردند كه ملت با شما نيست يا يك قشرى از ملت با شما نيست، يا روحانيت با شما نيست، اينها اشخاصى هستند كه نمى‏خواهند اين مملكت به سر و سامان خودش برسد. شما توجه كنيد و خودتان حكم كنيد، تلويزيون را، راديو را باز كنيد و خودتان ببينيد كه

    صحيفه نور ج 14 صفحه 47

    سرتاسر كشور همه قشرها از زن و مرد، جوان و نورس، همه آنها اظهار پشتيبانى مى‏كنند و عمل مى‏كنند به اين اظهار، براى ارتش ما، هم به حسب تظاهر اظهار پشتيبانى مى‏كنند و هم به حسب عمل. اين كسانى كه در بين قشرهاى قواى نظامى و انتظامى و يا سپاه پاسداران چيزهائى مى‏گويند كه برخلاف آن چيزى است كه وجدان خود شما و چشم و گوش خود شما شاهد آن است، بدانيد كه اينها مصلحت شما را نمى‏خواهند اينها يا جاهلند و يا مامور، يا مامور اين هستند كه بين ارتش و قشرهائى كه در خود ارتش هست اختلاف ايجاد كنند و بين ارتش و پاسداران مخالفت ايجاد كنند و يا اشخاص جاهلى هستند كه با جهالت خودشان صدمه بر اين كشور اسلامى مى‏زنند. شما شاهد هستيد كه ملت با شماست و ملت شاهد است كه اين قواى مسلحه تمام قشرهايشان، تمام افرادشان دارند براى اسلام و براى ايران جانفشانى مى‏كنند و فداكارى، سندش همين عكس‏هائى كه از اين جوان‏ها در اين جبهه‏ها شهيد شدند و اشخاصى است كه در اين جبهه‏ها معلول شدند. هم اين اسناد عرضه به ملت شده است تا ملت گمان نكنند كه خداى نخواسته در اين جبهه‏ها اشخاصى هستند كه نمى‏خواهند كار انجام بدهند و هم ملت را مى‏بينيد كه پشتيبان شما هست كه شما خيال نكنيد كه تنها هستيد و ملت يا گروهى از ملت با شما مخالف است. شما در حالى كه هستيد با ارتشى كه در سابق بود خيلى فرق داريد. شما بدانيد كه اگر در زمان سابق ارتش مى‏خواست با يك گروهى يا با يك دولتى مقابله كند، نه خود ارتش با اختيار و اشتياق مى‏رفت به ميدان جنگ و نه قشرهاى ملت از او پشتيبانى مى‏كرد. اين بركت اسلام است، اين بركت قرآن كريم است كه در بين ما هست، اسلام است كه همه قشرها را به هم پيوند مى‏دهد و يك همچو بسيج عمومى درست مى‏كند.

    اگر يك كلمه براى شكست قدرت‏هاى نظامى و انتظامى و پاسداران گفته شود، مستقيماً به ضد اسلام است

    آنهائى كه مى‏خواهند نگذارند شماها در جبهه‏ها كه هستيد، آرام باشيد و آنهائى كه مى‏خواهند از شماها به ملت طور ديگرى غير آنچه واقعيت است عرضه كنند، آنها دانسته يا ندانسته دشمن اين انقلابند، كار مى‏كنند براى ابر قدرتها. كارمند براى ابرقدرت‏ها يك وقت از روى علم و اختيار است، اين جنايت بزرگى است، يك وقت از روى جهالت و نادانى است، اين هم جنايت است نظير آن جنايت، منتها بى‏علم و اين هم جهالت بزرگى است. امروز اگر يك كلمه براى شكست اين قدرت‏هاى نظامى و انتظامى و پاسداران و عشاير گفته بشود، مستقيماً اين كلمه به ضد اسلام است و اگر يك كلمه بر ضد ارگان‏هاى فعالى كه در اين كشور مشغول خدمت هستند گفته بشود آن هم خلاف اسلام است. مسلم اين است كه در اوقاتى كه اسلام در خطر است، در اوقاتى كه كشور اسلامى در خطر است، دندان روى جگر خودش بگذارد و لگد روى نفسانيت خودش بزند و نگذارد اين كشور شكست بخورد و اين ارتش خداى نخواسته تلاشى پيدا كند. گمان نكنند اشخاصى كه براى مصالح خودشان قدم بر مى‏دارند يا قلم مى‏زنند يا گفتار مى‏كنند،

    صحيفه نور ج 14 صفحه 48

    اينها با اسلام آشنا هستند، اينها دشمنان اسلام هستند منتها بعضى من حيث لايشعر و بعضى با شعور، لكن ملت ما،اين ملت ميليونى كه در همه اقشار منجر به ملت هست و در همه نواحى اين كشور هست و قواى نظامى و انتظامى ما كه در جبهه‏ها يا پشت جبهه‏ها هستند اينها بايد مطمئن باشند كه اينها همه براى اسلام الان دارند كار مى‏كنند و هرگز گوش به حرف‏هاى اشخاصى كه مى‏خواهند شما را از هم جدا كنند يا ملت را از شما جدا كنند يا روحانيت را از شما جدا كنند، گوش شما به آنها نباشد. شما خودتان قضاوت كنيد و خودتان حكم كنيد و به حرف ديگران هر كس باشد و هر جا باشد گوش ندهيد، خودتان ببينيد كه آيا ملت با شما خوب است يا بد و خودتان ببينيد كه آيا روحانيت با شما مخالف است يا موافق. در نطق‏هاى روحانيين، در حرف‏هاى گويندگانى كه از ملت هستند و در اعمالى كه خود ملت دارند مى‏كنند شما آنها را توجه كنيد و هر چه كه برخلاف اين مسير بود و هر قولى كه بر خلاف اين مسير بود باور نكنيد. و همين طور به ملت اسلام عرض مى‏كنم، به ملت شريف ايران عرض مى‏كنم كه شما هم گوش به حرف اشخاص ندهيد، شما هم وجدان خودتان را حكم كنيد و ببينيد كه آيا اينهائى كه در مرزها دارند فداكارى مى‏كنند، اينهائى كه در جبهه‏ها دارند خون مى‏دهند و براى اسلام خدمت مى‏كنند، اينها از جنود اسلام هستند و اينها هستند كه مملكت اسلام را حفظ مى‏كنند و فداكارى مى‏كنند و اگر كسى در بين شما از آنها كلمه‏اى گفت بدانيد كه آن هم يا جاهل نفهم است و يا عالم فاسد. هيچ به حرف ديگران گوش ندهيد. امروز يكى از نقشه‏هاى بزرگ آنهائى كه مى‏خواهند اين كشور را، همه اشيائش را ببرند و همه خزائن ما را ببرند و از راه‏هاى ديگر مأيوس شده‏اند، شايعه است. شما در هرجا كه برويد مى‏بينيد كه يك شايعه‏اى درست كرده‏اند يا براى يك گروهى، يا براى يك اشخاصى. از هر طرف كه مى‏بينيد، شايعه‏سازى فراوان است و به حرف شايعه‏سازان گوش فرا ندهيد، به حرف اشخاصى كه از روى غرض و هواى نفس صحبت مى‏كنند گوش فرا ندهيد، شما خودتان با وجدان خودتان بنگريد، اگر گفتند كه فلان قشر با شما دشمن است ببينيد كه اين مطلب صحيح است يا غير صحيح. صحت و غير صحتش را از گفتار آن گروه، از كردار آن گروه، از نوشته‏هاى آنها بايد استفاده كنيد. اگر كسى با شما توى دلش مخالفت كند كه به شما ضررى نمى‏رساند اما معنى مخالفت به اينكه در علن گفته بشود كه ما با قشر كذا مخالفيم، اين شما خودتان بايد حكم قرار بدهيد خودتان را. اگر در بين ملت آمدند و گفتند فلان قشر از ارتش ما، ژاندارمرى، پاسبان‏ها، پاسدارها و ديگر كسانى كه در سرحدات ما، در جبهه‏هاى ما مشغول فداكارى هستند، اينها سستى كردند يا خداى نخواسته خيانت، اينها حرفهاى اشخاصى است كه مى‏خواهند بين شما و ارتش جدائى بيندازند. وجدان خودتان حكم باشد، اينهائى كه دارند هر روز فداكارى مى‏كنند و فدا مى‏دهند، هر روز كشته مى‏دهند، هر روز معلول مى‏دهند، هر روز در جبهه‏ها خون مى‏دهند، ما كه در اين كنار نشستيم، و هيچ فداكارى خودمان نمى‏كنيم فقط مى‏گوئيم و صحبت مى‏كنيم، و با صحبت‏هاى خودمان تفرقه بين جمعيت‏ها مى‏اندازيم، تفرقه مى‏خواهيم بيندازيم بين ارتش و جناح‏هاى ديگر، بين پاسداران و ارتش، اينها اشخاصى هستند كه در خارج نشسته‏اند و فساد و شايعه‏سازى، و اين چيزها را آلت دست قرار داده‏اند براى اينكه اين كشور را

    صحيفه نور ج 14 صفحه 49

    از آن چيزى كه هست به حال اول برگردانند. شما بايد هيچ وقت به اين صحبت‏ها گوش نكنيد و هميشه در هر امرى وجدان خودتان را حكم كنيد و اگر از كسى يا از كسانى، تكذيب كرد، به تكذيب او فقط گوش نكنيد و خودتان ببينيد كه اعمال او چيست. اگر اعمالش بد است، هر كس هم تعريف كند از او غلط است اگر اعمالشان خوب است كسى كه تكذيب كند از او، باز هم غلط است. انسان بايد خودش نظر داشته باشد و همه قشرها و همه ملت و همه قواى نظامى و انتظامى و قواى مسلحه و غيرنظامى بايد خودش قضاوت بكند، گوش به حرف كسى ندهد، بى چون و چرا حرفى از كسى قبول نكند راجع به اينكه فلان قشر چطور است، فلان قشر چطور است. البته در همه قشرها اشخاص فاسد هستند و نفوذ كرده‏اند و مى‏خواهند بين شماها اختلاف بيندازند و نتيجه اختلاف را خودشان يا اربابانشان كه آن ابرقدرت‏ها هستند ببرند. ما امروز دشمن‏هاى زياد داريم و بعدها هم اين دشمن‏ها هستند. شما آن سيلى كه به ابرقدرت‏ها زديد، در طول تاريخ كسى نزده است، متوقع نباشيد كه آنها بنشينند و تماشاچى باشند، آنها مشغول فعاليت هستند، بتوانند با قواى نظامى به ما حمله مى‏كنند، نتوانند با تبليغات سوء در داخل كشورمان به ما حمله مى‏كنند، اختلاف مى‏اندازند بين اينها. از قرارى كه بعض رسانه‏ها نقل كرده‏اند، اين بعض از اين سران كشورهاى اسلامى (كه كشور، اسلامى است نه آن سر) در اين كنفرانسى كه در طائف داشتند، قرار دادند بعضى از اينها، البته نه همه آنها، بعضى از آنها گفته‏اند كه ما بايد در ايران بين شيعه و سنى اختلاف ايجاد كنيم و كارى كنيم كه بعضى اينها بعضى ديگر را بكشند تا اينكه اين حكومت از بين برود. برادران شيعه ما! برادران سنى ما! هوشيارتر باشيد كه اگر كسانى آمدند در بين شما و راجع به برادرانتان چيزى گفتند و راجع به شيعه‏ها پيش شما، راجع به سنى‏ها پيش ديگران چيزى گفتند بدانيد اين همان نقشه كنفرانس است يعنى همان مطلبى است كه بعضى از اين سران بسيار فاسد، بعضى از دولت‏ها، آنهايند كه اين نقشه را دارند انجام دهند، بيدار باشيد و اين نقشه را، اين نقشه شيطانى را خنثى كنيد. شماها همه با هم برادر هستيد و قرآن كريم بين مسلمين عقد اخوت خوانده است، مؤمنين همه با هم برادر هستند. برادر نبايد گوش كند به حرف كسانى كه بين او و يا برادر خودش مى‏خواهد تفرقه بيندازد. بدانيد كه اگر چنانچه يك همچو تفرقه‏اى خداى نخواسته باشد، اين به سود نه شيعه تمام شود و نه سنى بلكه به سود كفار تمام مى‏شود، آنهائى كه اسلام را مى‏خواهند زير پا بگذارند به سود آنها تمام مى‏شود. خداوند انشاءالله همه قشرهاى ملت ما را انشاءالله تعالى به سعادت سلامت برساند، شهداى ما را، همه را در رحمت خودش غريق كند و معلولين ما را همه را خداوند شفا عنايت كند. سعادت و سلامت براى همه ملت از خدا طلب مى‏كنم.

    والسلام علكيم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  8. #1208
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 14 صفحه 50

    تاريخ: 18/11/59

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيات تحريريه مجله پويندگان راه زينب (ع)، (اطلاعات بانوان)

    چون براى خدا كار مى‏كنيد، موفق خواهيد شد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    هر كارى را كه انسان شروع مى‏كند نمى‏شود كه در همان روزهاى اول هر چه را كه مى‏خواهد انجام بگيرد. اينكه شما مى‏گوئيد كه كارى نكرده‏ايم، همين كه در صدد هستيد كه كار خوب انجام بدهيد، اين بزرگترين كارى است كه انجام گرفته است. انسان اول كه مى‏خواهد يك مقصدى را، مقصد بزرگى را شروع كند، تصميم گرفتن براى او شايد از مشكل‏ترين كارهائى است كه انسان مبتلا به آن است. يك كار بسيار بزرگى كه ارشاد يك ملت است و بيشتر ارشاد نصف يك ملت است كه بانوان باشند، اين كار مشكلات زياد دارد و تصميم به اين كار خودش يك كار مهمى است كه شما تصميم را گرفته‏ايد و بعد از تصميم هيچ به خودتان تزلزل و سستى راه ندهيد براى اينكه اگر چنانچه انسان تصميم به يك امرى گرفت ولى متزلزل باشد در اينكه آيا مى‏تواند اين كار را درست تا آنجا كه مى‏خواهد و آرزو دارد عمل كند، اين تصميم گيرى با اين تزلزل نمى‏تواند كار را درست انجام بدهد. بايد همانطور كه شما تصميم گرفتيد جازم باشيد و اميدوار باشيد كه اين عمل را مى‏توانيد انجام بدهيد و اگر بخواهيد، مى‏توانيد انجام بدهيد. شما ديديد كه كارهاى بزرگى كه در ظرف اين دو سال در اين كشور انجام گرفته است و تحول بزرگى كه پيدا شده است بعد از قرن‏ها ستمكارى، اين كار در عين حالى كه بسيار بزرگ بود و شايد بسيارى از اين متفكرين و روشنفكرها احتمال اينكه بشود اين كار انجام بگيرد، نمى‏دادند معذلك چون ملت تصميم گرفت و در تصميمش جازم بود، متزلزل نبود، اين كار انجام گرفت و حالا هم انشاءالله باز مصمم باشد ملت و جازم باشد به اينكه به پيروزى نهائى مى‏رسد، همين تصميم و جازميت او را به پيروزى خواهد رساند.

    شما بانوان هم كه مشغول يك عمل اسلامى انسانى شده‏ايد، جازم باشيد به اينكه چون براى خدا داريد اين كار را ادامه مى‏دهيد موفق خواهيد شد و هر اندازه‏اى كه مى‏توانيد كوشش كنيد كه اولاً افرادى كه انحراف دارند از اين مسير و انحراف دارند از جمهورى اسلامى، خودشان را جا نزنند. اينطور نيست كه بيايند بگويند ما انحراف داريم و آمده‏ايم با شما كار كنيم، اينها از خود شما شايد بيشتر نمايش بدهند كه نه ما هم همين كار را مى‏خواهيم انجام بدهيم، ما هم در راه اسلام هستيم. بايد شما اشخاصى كه همكار مى‏خواهيد قرار بدهيد براى خودتان، شناخته باشيد از سابق كه اينها

    صحيفه نور ج 14 صفحه 51

    وضعشان، وضع خانوادگى‏شان، مسيرشان در دانشگاه اگر بودند، چطور بودند، در ساير نقاط اگر چنانچه كار كرده‏اند، چه جور كار كرده‏اند، اينها را همه را در نظر بگيريد و افراد را براى كمك و دخالت در اين امر بزرگ انتخاب كنيد و بعد هم راجع به اينكه طرز عمل شما، بايد بنابراين بگذاريد كه هيچ اعتنا به انتقاداتى كه ممكن است حتى به اين اسمى كه شما انتخاب كرديد منحرفين بكنند، هيچ اعتنائى به اين مسائل نكنيد. همان راهى را كه داريد، همان راه را برويد و مقالاتى كه نوشته مى‏شود از اشخاصى كه مقاله به شما ممكن است خارج از خود شما باشد و مقاله مى‏فرستند، اين مقالات را با دقت در يك شورائى كه خودتان تأسيس مى‏كنيد مطالعه كنيد كه ممكن است يك وقت يك مقاله‏اى ابتدايش خيلى هم دلچسب باشد و براى شما خوب باشد، لكن در خلالش يك وقت مسائلى طرح شود كه برخلاف مسير خود شماست. مقالات هم بايد به طور دقت، يك نفر نه، يك شورائى باشد، يك جمعيتى باشد كه مقالات را درست تحت نظر بگيرد و بعد از اينكه ديد همين راه و همين مسير است، آنوقت در مجله آن مقاله را منعكس كنيد و همين طور راجع به عكس‏هائى كه اگر در آن هست، من درست الان نمى‏توانم بگويم چيزى را، اگر عكس‏هائى در آن هست، اگر چيزهائى مثلاً در آنها هست، باز توجه كنيد كه يك وقت قالب نزنند به شما يك عكس‏هائى كه نبايد در مجله شما باشد. و ادامه بدهيد همين كار را و دامنه‏اش را توسعه بدهيد. و اشخاصى اگر در اداره شما در آنجا هستند كه مخالف اين موازين هستند يا بايد كنار گذاشته بشوند و لااقل حالا شما به آنها كارى نداشته باشيد و مسير خودتان را برويد و آنها را دخالت ندهيد در امر خودتان. من دعا مى‏كنم كه خداوند شما را توفيق بدهد و موفق بشويد به اين خدمت بزرگ كه ما مدت‏هاى طولانى گرفتارش بوديم و در كشور ما اينجور افراد هستند توجه داريد كه در زمان آن پدر و پسر خصوصاً به سر بانوان ما چه آمد. و به سران كشور بزرگى كه بايد خدمت به اسلام و مسلمين بكنند، چطور آنها ملعبه كردند و عروسك درست كردند و بايد خيلى توجه به اين مسائل بكنيد و احتراز كنيد از اينكه امثال آنهائى كه سابق براى آنها خوش رقصى مى‏كردند، در بين شما يك وقت باشند. خداوند انشاء الله به شما توفيق بدهد و به كار خير خودتان ادامه بدهيد.

    
    previos page menu page next page
    

  9. #1209
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 14 صفحه 52

    تاريخ:19/11/59

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پرسنل نيروى هوائى جمهورى اسلامى ايران

    جدال و سختى محكى است براى شناخت ارزش‏ها

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    ارزش‏هاى انسانى در اوقات عادى معلوم نمى‏شود. در اوقاتى كه آرام است يك كشور و به طور عادى زندگى را مى‏گذرانند، ارزش اشخاص و ارزش گروه‏ها معلوم نمى‏شود، در آن اوقات شايد همه كس مدعى باشد، مدعى ارزش، مدعى انقلابى بودن و نيز ارزش اشخاص و ارزش گروه‏ها بعد از انقلاب و پيروزى نمى‏تواند تحقق پيدا بكند و عرضه شود، براى اينكه بعد از پيروزى هم گروه‏هاى مختلف مى‏آيند و همه اظهار بستگى كنند و همه اظهار انقلابى بودن. گروه‏هائى كه از اطراف براى استفاده و براى چيدن ميوه از باغ حاضر انقلاب جمع مى‏شوند و گاهى هم يا بسيارى از اوقات هم، اين گروه‏ها، اين اشخاص كه براى ميوه چيدن آمده‏اند، حاضر نيستند كه صاحب باغ هم با آنها شركت كند، دربست همه چيز را براى خودشان مى‏خواهند. شما بعد از انقلاب شاهد بوديد كه گروه‏هائى عرض وجود كردند و اشخاصى و همه به صورت انقلابى وارد شدند و خواستند كه در اين انقلاب بهره‏بردارى كنند و مع‏الاسف خود صاحب باغ‏ها را هم به عنوان شريك نشناختند. آن روز ارزش اشخاص، مردان و گروه‏ها ثابت مى‏شود و نمايش پيدا مى‏كند كه روز سختى است و روز مرگ است. آن روزى كه شما آقايان، نيروى هوائى آمديد در صحنه و مخالفت كرديد با رژيم طاغوتى، آن روز ارزش شما در تاريخ ثبت شد و پيش خداى متعال هم محفوظ است. كارى كه شما آن روز كرديد با كارهائى كه امروز مى‏كنيد، بسيار تفاوت دارد. آن روز، روزى بود كه شما و هر كس كه به ملت مى‏خواست پيوند كند و به آغوش اسلام بيايد، مواجه با مرگ بود، مواجه با گرفتارى بود، مواجه با قدرت شيطانى بود و شما آن روز امتحان داديد و كسانى كه نظير شما در صحنه آمدند و بر ضد طاغوت يا اعتصاب كردند و يا تظاهر كردند، آنها هم ارزش خودشان را به نمايش گذاشتند، لكن شما كه از نظامى‏ها بوديد و از نيروى هوائى طاغوت آنوقت بوديد، اين ارزش را بيشتر از ديگران عرضه كرديد كه از طاغوت بريديد و به اسلام پيوند كرديد و پيروزى انقلاب رهين همه ملت است و رهين اقدامات شما و ساير قوائى كه بعد از شما به اسلام پيوستند و نمايش ارزش خودشان را دادند. آن روز هم بايد از يوم‏الله ما حساب كنيم. روزى كه خداى تبارك و تعالى، شما برادران را و شما نيروى عظيم انسانى را در آن روز بسيج كرد و شما اطاعت كرديد از خداى تبارك و تعالى و به صف انسانى - اسلامى

    صحيفه نور ج 14 صفحه 53

    ملت پيوستيد و به آغوش اسلام آمديد. قدر آن روز را همه مى‏دانيم و آن روز، روزى است كه در تاريخ و در تاريخ نيروى هوائى ضبط است و من از همه نيروها، چه نيروى هوائى و چه نيروى دريائى و چه زمينى و از همه كسانى كه قواى مسلح بودند آنوقت و در آنوقت در خدمت طاغوت بودند و بعد به خدمت اسلام آمدند، تشكر مى‏كنم و ملت اسلام از همه آنها قدردانى مى‏كند.

    هيچ رژيمى به اندازه اسلام، پايبند اخلاق و ارزش‏هاى انسانى نيست‏

    مطلبى كه من بايد به شما و تمام قواى مسلحه و خصوصاً ارتش و ژاندارمرى و ساير كسانى كه مربوط به قواى نظامى هستند، تذكر بدهم كه شما آقايان توجه داشته باشيد كه يك گرايش‏هاى سياسى، يك تبليغات سياسى در ايران هست و شايد گروه‏هائى با اشخاصى بيايند در بين شما، نفوذ كنند در بين شما و با آن ديدهاى سياسى كه انطباق با ديد اسلام ندارد، سياست‏هاى شرقى يا غربى است، به شما مسائلى را القاء كنند. شما در اين گرايش‏هاى سياسى و در اين مسائل سياسى وارد نشويد، ديدهاى سياسى را داشته باشيد، مطالعات سياسى مانع ندارد، اما گرايش‏هاى سياسى كه ممكن است آنهائى كه بيايند و با شماها صحبت كنند و نفوذ كنند در صف‏هاى شما، ممكن است شما را بدون اينكه توجه داشته باشيد از اين راهى كه تاكنون آمده‏ايد و از طاغوت به اسلام پيوسته‏ايد، جدا كنند و شما توجه نداشته باشيد. سياستمداران يك مطالعات سياسى دارند كه امثال اشخاص عادى از آنها اطلاعاتى ندارند و ممكن است كه افرادى بيايند از همان اشخاصى كه ديدهاى سياسى دارند، لكن اين ديدهاى سياسى با مصالح كشور تطبيق نمى‏كند، شماها را در اثر تبليغات خودشان خداى نخواسته منحرف كنند و اين ارزشى كه شما در دنيا داريد و پيش اسلام داريد و در كشور خودتان داريد، اين ارزش را از شما سلب كنند. خيلى بايد توجه داشته باشيد كه به شياطينى كه بخواهند شما را منحرف كنند يا به طرف راست يا به طرف چپ ولو با اسم اسلام و اسم ايران و اسم كشور ايرانى خيلى توجه داشته باشيد كه مبادا خداى نخواسته منحرف بشويد و از اسلام عزيز شما را جدا كنند.

    اسلام براى شما و براى همه بشر و همه توده‏هاى عالم تحفه آورده است، تحفه همگانى و براى همه و در رأس برنامه‏هاى اسلامى هدايت است كه شما را هدايت كند به راهى كه هم دنياى شما تعمير بشود و معمور باشد و هم آخرت شما. در هيچ رژيمى و در هيچ دولتى آنطورى كه در دولت اسلام و در رژيم اسلامى، پايبند اخلاق و پايبند ارزش‏هاى انسانى است، نخواهد بود. ادعاها زياد است. هر جا برويد سران كشورها، در هر جا برويد خصوصاً كشورهاى ابرقدرت ادعاهايشان زياد است. ادعاى اينكه ما خلق را مى‏خواهيم و مصالح خلق و توده‏ها را مى‏خواهيم و مصالح كارگران را. اين ادعا زياد است و از قديم هم زياد بوده ادعاى اينكه ما به حقوق بشر احترام قائل مى‏شويم و ما نسبت به حقوق بشر وفادار هستيم، اين ادعاها زياد است، پيشتر هم بوده و حالا هم هست. لكن شما بايد به اعمال اين مدعيان نگاه كنيد نه به گفتار آنها. گفتارشان شيرين است، اعمالشان از زهر تلخ‏تر است. همان‏هايى كه مدعى حقوق بشر هستند و همان‏هائى كه مدعى اين هستند كه بايد به قراردادهاى بين‏المللى وفادار

    صحيفه نور ج 14 صفحه 54

    بود، اولين اشخاصى هستند و اولين دولت‏هايى هستند كه نه به حقوق بشر اعتنا دارند و نه به اين سازمان‏هايى كه به دست خودشان بوجود آوردند. آنهائى كه ادعا مى‏كنند كه ما انقلاب كرديم براى خلق‏ها و براى مردم مستضعف، وقتى اعمال آنها را شما نگاه كنيد، اولين اشخاصى هستند كه به ضد بشر هستند و به ضد ملت خودشان هستند و تمام تبليغات براى به دست آوردن قدرت است. تبليغات شرق و تبليغات غرب تمامش آلوده به آن هواهاى نفسانى است كه انسان هرگز سير نمى‏شود از آن هواها. با الفاظ خوب، با گفتار خيلى شيرين مردم را اغفال مى‏كنند و با خود مردم استفاده مى‏كنند و مردم را به قيادت خودشان در مى‏آورند و از مردم استفاده قدرت براى خودشان مى‏كنند. همان‏هائى كه ادعاى توده‏اى بودن و براى توده بودن را مى‏كنند، بعد از اينكه انقلابشان پيروز شد، ميليون‏ها نفر از اين توده‏هاى مردم را و از اين مستضعفين را به زندان انداختند و به هلاكت رسانده‏اند، و همان‏هائى كه ادعاى حقوق بشر را مى‏كنند، در طول حكومت خودشان بشر را به هلاكت رسانده‏اند و تمام مستضعفين دنيا را از حقوق اوليه بشر محروم كردند. نه به تبليغات غربى گوش بكنيد و نه به تبليغات شرقى و نه به تبليغات گروه‏هاى سياسى كه مى‏خواهد ملت را و شما را به يك راهى ببرد كه آن راه، راه اسلام نيست. چشم و گوش خودتان را باز كنيد. اشخاصى كه با شما تماس مى‏گيرند و ممكن است در بين شما نفوذ بكنند، حرف‏هاى آنها را درست توجه كنيد، ببينيد كه آيا همان حرفى است كه ملت در ابتداى انقلاب مى‏زند كه عبارت است از وحدت كلمه و توجه به خدا و با همين وحدت كلمه شما را با اينكه اندك بوديد در مقابل ابرقدرت‏ها بر آنها پيروز كرد و كشور شما كه در طول ساليان دراز در تحت سلطه اجانب بود يا در تحت سلطه سلاطين جور بود، نجات دادند شما را و شما را مستقل كردند و دست‏هاى ديگران را از كشور شما كوتاه كردند و سلطه آنها را از سر شما كوتاه كردند. شما بايد توجه كنيد از گويندگانى كه پيش شما مى‏آيند يا كسانى كه در داخل شما وارد مى‏شوند و بيخ گوش شما مسائلى را طرح كنند. توجه كنيد كه طرح اينطور مسائل، طرح تفرقه است، طرح جدا كردن يك قشر از قشر ديگراست، يا دعوت به وحدت، دعوت به انسجام است؟ اگر ديديد كه گويندگان دعوت به اتحاد همه قشرهاى ملت كنند، نمى‏خواهند شما را از سپاهيان جدا كنند و نمى‏خواهند سپاهيان را از شما، نمى‏خواهند شما را از روحانيين جدا كنند و نمى‏خواهند آنها را از شما، نمى‏خواهند بين خود شما، سران شما با خود شما، تفرقه ايجاد كنند و دعوت به همان امرى كه خداى تبارك و تعالى دعوت فرموده است و همه را به وحدت دعوت فرموده است و به تمسك به اسلام و حبل الله دعوت فرموده است و از تفرقه تحذير فرموده است. اگر گويندگان همان معنا را مى‏گويند، شما بدانيد كه اين گويندگان، اسلامى هستند و اين حرف‏ها، حرف‏هاى اسلامى و قابل قبول، و اگر ديديد كه گويندگان يا گروهى يا اشخاصى گفتارشان بر خلاف آن چيزى است كه خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد كه: واعتصموا بحبل الله جميعاً تمام شما اعتصام به ريسمان خدا بكنيد، تمام شما مأموريد كه تفرقه نداشته باشيد. اگر ديديد اشخاصى مى‏خواهند بين شما و گروهى از ملت يا ملت تفرقه بيندازند و دعوت بكنند به مقابله با گروهى از ملت يا ملت، بدانيد كه اين دعوت بر خلاف دعوت اسلام است و

    صحيفه نور ج 14 صفحه 55

    برخلاف دعوت انبياء خداست و برخلاف دعوت خداست كه شما را دعوت به اتحاد همگانه مى‏كند. گروه‏هائى كه در ايران الان هم اظهار موجوديت مى‏كنند و در يكى، دو روز سابق هم اظهار موجوديت كردند، اينها همان‏ها هستند كه ادعا مى‏كنند ما فدائى خلقيم و ما براى خلق مى‏خواهيم فعاليت كنيم و تبليغ كنيم، مى‏بينيد كه اينها در جبهه‏ها هرگز حاضر نيستند و در داخل جبهه‏ها هرگز نيامده‏اند، و در پشت جبهه‏ها به كارشكنى براى عزيزان ما كه در جبهه‏ها مشغول نبرد هستند، مشغول فعاليتند. اينها از اسلام جدا هستند و از انسانيت هم جدا هستند و از خلق هم جدا هستند و دشمنان خلقند كه به اسم فدائى خلق خودشان را محسوب كردند و همان حيله‏اى است كه ابر قدرت‏ها براى تحت ستم قرار دادن ملت‏ها حتى ملت‏هاى خودشان به كار مى‏برند، كه ما با توده‏هاى مردم رفيق هستيم و با اسم رفيق به توده‏هاى مردم اسم‏گذارى مى‏كنند و خودشان را رفيق مى‏دانند، لكن دشمن آنها هستند. طرفين شرق و غرب با انسان‏ها مخالفند و جز به آن چيزى كه مربوط به خودشان هست و مربوط به قدرت خودشان هست، به چيز ديگر فكر نمى‏كنند.

    شما مقايسه كنيد بين سران كشورهاى قدرتمند با سرانى كه در اسلام بودند و در صدر اسلام قدرتشان از اينها هم بيشتر بود، ببينيد فرق از كجا تا كجاست، ببينيد حكومت اسلام چه حكومتى است و حكومت غير اسلام چه حكومتى مع‏الاسف نگذاشتند قدرت‏هاى شيطانى كه اسلام پياده بشود، نگذاشتند كه چهره اسلام آنطورى كه هست نمايش پيدا كند. اسلام از ابتدا غريب بود و حالا هم غريب است. الان هم كه شما ملت ايران و شما سربازان عزيز ايران مى‏خواهيد اسلام را در ايران زنده كنيد و جاويد كنيد، مى‏بينيد كه تمام قدرت‏ها تقريباً، اكثر قريب اتفاق قدرت‏ها با شما مخالفت مى‏كنند، در هر اجتماعى كه باشند شما را محكوم مى‏كنند. الان كه شما با اين جنگى كه ابتلا به آن پيدا كرديد و آنها به شما حمله كردند و صدام هجوم كرد به مملكت ما، الان هم كه مى‏بينيد كه اين امر واضحى است كه دولت فاسد صدام به اين ملت ما تهاجم كرد و اينقدر از جوان‏هاى ما را كشت و اينقدر از اطفال و جوان‏ها و پيرها و زن‏هاى ما را قتل عام كرد، باز هم وقتى كه در كنفرانس طائف مى‏نشيند، تمامش اظهار مظلوميت است و يكى نيست به او در آن جمع بگويد كه تو هجوم كردى نه ايران. كنفرانسى كه از كشورهاى مختلف جمع شدند و با هم نشستند و عقد پيمان بستند كه به ضد اسلام و ضد مصالح اسلامى با اسم اسلام قيام كنند. بسيارى از آنها را همه شما و ما مى‏شناسيم كه در طول مدت سلطنت‏شان يا رياست جمهوريشان با ملت‏هاى خودشان چه كردند و با اسلام چه كردند و با صهيونيسم چقدر همراه بودند، در عين حال در يك مجمعى جمع شوند و در آن مجمع آن شخص براى آنها صحبت مى‏كند و مورد تأييد بسيارى از آنها مى‏شود. ادعاها زياد است، لكن واقعيت‏ها برخلاف ادعاهاست. زيادند اشخاصى كه از اسلام دم مى‏زنند، لكن وقتى كه به عملشان رسيدگى مى‏شود صدرصد مخالف اسلام است. زيادند اشخاصى كه از ملت و از مليت دم مى‏زنند، لكن وقتى كه به قدرت مى‏رسند برخلاف ملت و برخلاف مليت عمل مى‏كنند. اين بختيار بود كه همه ديديد، از جبهه ملى بود و جزء ملى گرايان و ديديد كه با ملت چه كرد و اگر چنانچه قدرت‏هاى شما جلوى او را نگرفته بود، چه مى‏كرد. از

    صحيفه نور ج 14 صفحه 56

    حرف‏ها گول نخوريد، از ادعاها گول نخوريد و خودتان تفكر كنيد و خودتان چشم خودتان را باز كنيد و بدانيد كه اسلام است كه پشتيبان ملت‏هاست. حكومت‏هاى اسلامى بود در صدر اسلام كه پشتيبان ملت‏ها بود و غمخوار توده‏ها. كسان ديگر صحبت مى‏كنند و اسلام عمل كند. اينها از حقوق بشر صحبت مى‏كنند و بر خلاف حقوق بشر عمل مى‏كنند. اسلام، هم حقوق بشر را محترم مى‏شمارد و هم عمل مى‏كند. حقى را از هيچ كس نمى‏گيرد، حق آزادى را از هيچ كس نمى‏گيرد. اجازه نمى‏دهد كه كسانى بر او سلطه پيدا كنند كه حق آزادى را به اسم آزادى از آنها سلب كند و حق استقلال را به اسم استقلال از آنها سلب كند. به اسلام پيوسته باشيد و پيوند خودتان را هر روز محكم كنيد و از شياطينى كه خواهند پيوند شما را از اسلام جدا كنند و شما را از ملت و ملت را از شما و شما را از روحانيت كه غمخوار شماست و روحانيت را از شما جدا كنند، آنها را توجه داشته باشيد كه مبادا خداى نخواسته موفق بشوند. خداوند انشاءالله اين پيروزى را تا آن نقطه نهائى برساند و شما برادران عزيز ما را از همه قشرها كه هستيد، موفق كند كه همين راه مستقيمى كه راه انسانيت است و راه خداست تا آخر در پيش گيريد، و منتهى‏اليه او خداست و منتهى‏اليه او نعمت‏هاى بزرگ خداست. انشاء الله جاويد باشيد.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  10. #1210
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 14 صفحه 59

    تاريخ: 22/11/59

    پيام امام خمينى به مناسبت دومين سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    در آستانه سومين سال پيروزى ملت مسلمان ايران، به پيشگاه مبارك حضرت بقية الله ارواحنا له الفدا و به ملت شريف و پيروزمند معظم تبريك و تهنيت تقديم مى‏نمايم.

    ملت عزيز در اين دو سال شاهد وقايع بسيار بود، شاهد پيامدهاى بسيار شيرين و پيامدهاى بسيار تلخ، شاهد پيروزى عظيم بر قدرت‏هاى شيطانى و تشكيل حكومت اسلامى در تمامى ابعادش، برچيده شدن تسلط غارتگرى‏ها و چپاولگرى‏ها از جناح‏هاى راست و چپ و وابستگان سر سپرده آنان، باز شدن درهاى زندان‏هاى جهنمى به روى علماى ابرار و روشنفكران متعهد، بسته شدن مراكز گسترده فحشا و عشرتكده‏هاى منحرف كننده نسل جوان، بيرون راندن مستشاران و اربابان پر مدعا و باجگير و كارشكن، اعدام سران جنايتكار و خيانتكار زراندوز، فرارى دادن انگل‏هاى خائن و سودجو و جنايتكار، تحول عجيب قشرهاى مختلف ملت عزيز از بى‏تفاوتى به تعهد در مقابل اسلام و ميهن كه در طول مدت جهاد با قدرت‏هاى شيطانى و وابستگان آنان، خصوصاً در هجوم شيطانى صدامى اخير بوجود آمده است و هزاران كارهاى عمرانى و ايجاد مراكز تربيتى در سطح روستاها براى توده‏هاى عقب نگه داشته شده و شكستن اختناق و ايجاد فضائى آزاد و بسيار امور ديگر كه در اين مختصر مجال شمردنش نيست. و در مقابل اينهمه كارهاى مثبت، تلخى‏ها و نابسامانى‏هائى از قبيل قيام مسلحانه احزاب وابسته به قدرت‏هاى شيطانى، قتل و غارت خواهران و برادران مسلمان كرد و ترك و بلوچ، بى‏نظمى و خودسرى‏ها و افسار گسيختگى‏ها كه توسط خائنان و مزدورانى كه در تمام قشرها و ارگان‏ها نفوذ نموده‏اند و متأسفانه گاهى به دست جوانانى كه از حكومت اسلامى بى‏اطلاع مى‏باشند و عمل خلاف خود را اسلامى گمان كرده‏اند، و از همه بالاتر جنگ تحميلى و هجوم سبعانه رژيم جنايتكار بعث عراق و قتل و غارت بيگناهان مرزنشين و آواره شدن صدها هزار از خواهران و برادران عزيز و امور ديگرى كه پيامدهاى غير قابل احتراز تمامى انقلابات مى‏باشد كه به خواست خداوند متعال نسبت به ساير انقلاب‏ها حتى در كشورهاى اسلامى بسيار ناچيز است، گرچه كج‏فهمان و يا بدخواهان آنها را بزرگ جلوه داده و در شكست اسلام دانسته يا ندانسته كوشش مى‏نمايند.

    اكنون كه بحمدالله تعالى انقلاب بزرگ اسلامى در آستانه سال سوم است و به رغم بدخواهان و گروهك‏هاى فاسد مفسد و مزدور شرق و غرب كه اميد شكست انقلاب را در كمتر از شش ماه داشتند

    صحيفه نور ج 14 صفحه 60

    و چشم به راه سردى و سستى ملت و پشت نمودن آنان به انقلاب و باز شدن راه براى وابستگان به رژيم ستمكار سابق و در نتيجه براى آمريكاى جنايتكار و ديگر چپاولگران كه با حيله‏هاى شيطانى در كمين نشسته‏اند تا از آب گل آلود ماهى بگيرند، ملت معظم بايد در حال افزايش انسجام و وحدت كلمه باشد. ملت آگاه ايران امروز شاهد آن همكارى‏هاى عظيم انسانى اسلامى در سرتاسر كشور است و نيز شاهد ايثار مال و جان و عزيزان خود براى پيروزى و راندن كفار بعثى از ميهن عزيز خويش است و قلم‏هاى زهرآگين دشمنان آگاه بدخواه و دوستان بى‏توجه تأثيرى در روحيه توده‏هاى ميليونى عظيم‏الشأن ايران و مسلمانان جهان ننموده است. لازم است تذكراتى داده شود:

    1 - تذكر متواضعانه‏اش است به حضرات گويندگان و نويسندگان اعم از روحانيون معظم و ساير آقايان مطبوعات و تمامى رسانه‏هاى گروهى. عزيزان من! شما مى‏دانيد آنچه كه به دست آورديد از نفى طاغوت و جايگزين كردن جمهورى اسلامى به جاى آن، ارزان نبوده است بلكه با خون هزاران جوان مؤمن و هزاران معلول و مجروح كه ما بايد تا آخر عمر خود را رهين آنان بدانيم، به دست آمده است. اين نعمت بزرگ الهى را ارزان از دست ندهيد. شما حضرات آقايان كه در پيروزى انقلاب سهيم بوديد و اسلام و ايران مال خودتان است، سعى كنيد قلم‏ها و زبان‏هايتان در خدمت انقلاب و به ثمر رسيدن آن كه آزادى و استقلال در سايه جمهورى اسلامى و زير پرچم توحيد و اسلام بزرگ است، باشد. سعى كنيد روحيه ملت را تقويت نمائيد و در مقابل فحاشى‏هاى منحرفين كه براى تضعيف روحيه ملت است بى‏دريغ فعاليت نمائيد و از تضعيف اشخاص و يا گروه‏هائى كه در خدمت جمهورى اسلامى هستند و تضعيف آنان مستقيماً خدمت به جهانخوارانى است كه در كمين نشسته‏اند تا از قلم‏ها و زبان‏هاى شما بهره‏گيرى كنند، بپرهيزيد.

    انصاف نيست كه جوانان عزيز اسلام از ارتش و سپاه و ژاندارمرى و بسيج و شهربانى گرفته تا گروه‏هاى جانباز عشاير و عزيزان شهرها و روستاها در سراسر كشور در خدمت اسلام و مسلمين خون خود را نثار و جان خود را فدا كنند، ما در كنارى بنشينيم و با قلم‏ها و زبان‏هاى خود قلب نورانى آنان را آزار دهيم. انصاف دهيد كه ما براى اسلام و كشور اسلامى خود چه كرده‏ايم و اين جوانان عزيز از خود گذشته، از دانشگاهى تا روحانى و از روستائى تا شهرستانى و از كارگر تا بازارى چه كرده‏اند. از اول انقلاب تاكنون تمام رنج‏ها و زحمت‏ها و جانبازى‏ها بر دوش اين طبقات بوده است و آنان ولينعمت ما بوده‏اند.

    رهبر ما آن طفل دوازده ساله‏اى است كه با قلب كوچك خود كه ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجك خود را زير تانك دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نيز شربت شهادت نوشيد.

    خداوندا! من از پيشگاه مقدس تو عذر مى‏خواهم كه كودكان و جوانان عزيز ما خود را فدا كنند و ما بهره‏كشى نمائيم.

    2 - تذكر من به ارتشيان و سپاه پاسداران و ژاندارمرى و بسيج و شهربانى و همه نيروهاى غير -

    صحيفه نور ج 14 صفحه 61

    نظامى مسلح اين است كه شما هم اكنون در خدمت اسلام و از جنودالله و محافظين كشور اسلامى باشيد. ملت مسلمان ايران از شما قدردانى مى‏كند و شما را از خود و خود را از شما جدا نمى‏داند و اكنون در جهان كشورى نيست كه پيوند ملت و قواى مسلحش بدين پايه باشد. قواى نظامى و انتظامى كه از طاغوت بريدند و به الله پيوستند، درست در آن زمان كه تخلف از طاغوت مساوى با مرگ بود، با تمام توان به صف جانبازان ملت پيوستند و با طاغوت به ستيز پرداختند، دين خود را به اسلام و ميهن خود ادا نموده و خداوند متعال را از خود راضى نمودند و يا پاسداران عزيز و تمامى قواى غير منظم كه با پشتيبانى ملت بزرگ انقلاب مقدس را به پيروزى رساندند، اميد است همگان در پيشگاه مقدس حق تعالى رو سفيد باشند كه جمهورى اسلامى را روسفيد نمودند.

    عزيزان من! توجه كنيد كه افرادى از خدا بيخبر مى‏خواهند شما را از هم جدا كنند و بدين وسيله ملت را از تمامى شما جدا و سپس انقلاب را به تباهى بكشند و كشور را اسير ابرقدرت‏ها كنند. با تمام توان از وسوسه‏هاى شيطانى اين وابستگان به شرق و غرب بپرهيزيد و با آن مبارزه نمائيد. قواى مسلح از هر قشرى كه هستند، در حالى كه بايد داراى ديد سياسى باشند و هرگز كوركورانه عمل نكنند، نبايد در امورى كه سياست‏بازان در آن دخالت دارند داخل شوند، زيرا اگر در امور سياسى وارد شوند ناچار كسانى كه در فن سياست ورزيده شده‏اند بين آنان اختلاف ايجاد كرده و هر گروه از آنان را به يك طرف كشيده و شيرازه ارتش را كه تنها با انسجام كامل است كه مى‏توانند به كشور خود خدمت نمايند از بنيان به هم مى‏زنند و نتيجه نهائى خود را كه اسارت كشور است به دست مى‏آورند. شما اى قواى مسلح عزيز كه عازم خدمت به ميهن خود هستيد! با ورود در بازى‏هاى سياسى ناچار از خدمت به ميهن عزيز خود بازمانده و به سوى شرق يا غرب كشيده خواهيد شد. بازى‏هاى سياسى است كه شما را به يك گروه نزديك و از يك گروه دور مى‏سازد و شما را نسبت به يك قشر ملت بدبين مى‏كند و پس از اختلاف ضربه خود را مى‏زند.

    امروز تمامى ملت به شما خوشبين و شما را خدمتگزار به ميهن و اسلام مى‏داند و از شما پشتيبانى مى‏كند، چنانچه مشاهده مى‏نمائيد در پشت جبهه كوچك و بزرگ، زن و مرد، توده‏هاى ميليونى براى پيروزى شما به خدمت و فعاليت مشغولند. امروز گويندگان و نويسندگان به شما علاقه جدى دارند. در صورتى كه اشخاص منحرف در بين شما نفوذ كرده تا با گفتار شيطانى خود شما را به روحانيون و متدينين بدبين كنند و شما را از آنان و بالاخره از ملت جدا كنند، بدانيد كه اينان هيچ مقصودى جز مقاصد شيطانى خويش ندارند. بهوش باشيد، شياطين را از خود برانيد و لازم است با تمام توان كوشش نمائيد تا بين خودتان خداى نخواسته شكافى واقع نشود. بدانيد كه قواى مسلح از هم جدا نيستند و همه براى خدا و اسلام و ميهن عزيز در جنگ و فداكارى بسر مى‏برند و كسانى كه خواهند بين سپاه و ارتش و ديگر اقشار قواى مسلح اختلاف ايجاد كنند به فكر ميهن و اسلام نيستند و شما را خداى نخواسته از داخل پوسانده و ضربه كارى خود را مى‏زنند.

    3 - تذكر اكيد به روحانيونى است كه در دادگاه‏ها و كميته‏ها، جهاد سازندگى و ديگر ارگان‏ها

    صحيفه نور ج 14 صفحه 62

    اشتغال به خدمت دارند، كه اولاً در امورى كه صلاحيت آن را ندارند به هيچ وجه دخالت نكنند كه دخالت آنان علاوه بر آنكه از جهت عدم صلاحيت آنان غير مشروع است از جهت بدبين شدن ملت به روحانيت و در نتيجه جدا شدن ملت از شما كه لطمه‏اى بزرگ به اسلام و كشور اسلامى مى‏باشد از گناهان بزرگ و نابخشودنى است. شياطينى كه شما را وادار به اين نحو دخالت‏ها مى‏كنند دشمنان سرسخت روحانيت و اسلامند، با اين عمل خود نتايج شيطانى گرفته و شما را منزوى و كشور را به تباهى مى‏كشند. دخالت در امور اجرائى، عزل و نصب و امثال اينها به استثناى دخالت كسانى كه دولت مستقيماً گماشته است، دخالت غير مشروع و موجب اختلال در امر كشور و بايد از آن اجتناب بشود.

    من خوف آن دارم كه جوان‏هاى روحانى كه مكلف به حفظ آبرو و حيثيت اسلام و روحانيت هستند، به حسب اعمالى كه بعضى از آنها ولو با حسن نيت انجام دهند، چهره روحانيت و اسلام را غير از آنچه هست نمايش دهند. من بيم آن دارم كه شياطينى كه براى شكست جمهورى اسلامى با قلم‏هاى مسمومشان نشسته‏اند تا يكى را صد كنند و اعمال بى‏رويه اشخاص را به پاى جمهورى اسلامى محسوب دارند، با فرياد وا اسلاما جمهورى اسلامى را مشوه كنند.

    4 - شكى نيست كه دخالت‏هاى غير صحيح بعضى از اشخاصى كه به صورت روحانى درآمده‏اند و اشخاصى غير روحانى كه خود را بدون هيچ گونه صلاحيتى در امور كشورى وارد كرده‏اند، زياد هست. بايد مراجع صلاحيتدار از اين گونه اعمال شديداً جلوگيرى كنند و بايد نويسندگان و گويندگان ذيصلاحيت در رفع آنها با نصايح برادرانه و انتقاد سالم بكوشند، لكن نه به طور انتقامجوئى و از روى عقده‏هاى درونى و چهره جمهورى اسلامى را واژگونه كردن كه خود گناهى بزرگ است، كه اين گونه برخوردها نه تنها علاوه بر آنكه تأثير درستى ندارد، داراى عكس العمل نيز مى‏باشد. مع الاسف بعضى از نويسندگان و گويندگان به جاى انتقاد سالم و هدايت مفيد، با انتقاد كينه‏توزانه خواهند افراد جامعه را به جمهورى اسلامى بدبين كنند. اينان به جاى انتقاد سازنده به فحاشى پرداخته و به جاى نهى از منكر، خود مرتكب منكر مى‏شوند. خداوند آنان را هدايت فرمايد.

    5 - من بار ديگر خطر آمريكا را به جهان بخصوص منطقه و ايران گوشزد مى‏نمايم. امروز تمامى آنانى كه عليه جمهورى اسلامى ايران متحد شده‏اند، با واسطه يا بدون واسطه در رابطه با آمريكا مى‏باشند. ملت ايران بايد با قاطعيت با اين خطر بزرگ مبارزه نمايد. آمريكا از اينكه ديد حمله نظامى توسط يكى از نوكرانش يعنى دولت عراق مردم ما را متحدتر كرد، دوباره دست به تشديد اختلافات داخلى زد. مردم دلير ايران بايد با اتحاد خويش اين نقشه شيطانى را هم به دنبال نقشه‏هاى قبل خنثى كنند.

    6 - خطر كمونيسم بين‏الملل چيزى نيست كه بتوان به سادگى از آن گذشت. گرچه امروز ابرقدرت‏ها زير عناوين مختلف خون مردم مستضعف را مى‏مكند و به هيچ وجه كارى به نوع تفكر خويش ندارند و آنچه بر ايشان مطرح است مسائل مادى خودشان است ولى خطر كمونيسم از سرمايه‏دارى غرب كمتر نيست و مردم عزيز ايران بايد در مقابل دسائس آنها هوشيار باشند.

    صحيفه نور ج 14 صفحه 63

    7 - امروز اسرائيل و دوست صميمى‏اش مصر، در منطقه، در فكر ايجاد يك هسته مركزى براى نابودى مسلمان‏ها و ارزش‏هاى عالى فكرى آنها مى‏باشند، اخيراً عراق و بعضى سران كشورهاى منطقه هم با اين طرح موافقت نموده‏اند. من نزديك به بيست سال است خطر صهيونيسم بين‏الملل را گوشزد نموده‏ام و امروز خطر آن را براى تمامى انقلابات آزاديبخش جهان و انقلاب اخير اسلامى ايران نه تنها كمتر از گذشته نمى دانم كه امروز اين زالوهاى جهانخوار با فنون مختلف براى شكست مستضعفان جهان قيام و اقدام نموده‏اند. ملت ما و ملل آزاد جهان بايد در مقابل اين دسيسه‏هاى خطرناك با شجاعت و آگاهى ايستادگى نمايد.

    8 - من بار ديگر از تمام جنبش‏هاى آزاديبخش جهان پشتيبانى مى‏نمايم و اميدوارم تا آنان براى تحقق جامعه آزاد خويش پيروز شوند. اميد است دولت اسلامى در مواقع مقتضى به آنان كمك نمايد.

    9 - پيام من به ملت بزرگ و توده‏هاى عظيم انسان‏ها كه پيروزى به دست پر بركت آنان تحقق يافت و آنان اسلام عزيز را در اين قرن تجديد نمودند و همه مرهون خدمات ارزنده آنان هستيم اين است كه اين اعجاز بزرگ قرن و اين پيروزى بى‏نظير و اين جمهورى اسلامى محتاج به حفظ و نگهبانى است و آن هم نيز به دست تواناى شما كه دست خداوند قادر با آن است حاصل مى‏شود. شما ملت عزيز بزرگوار، همه چيز خودتان را براى رضاى خداوند تعالى در طبق اخلاص نهاديد و اين مائده بزرگ آسمانى را به دست آورديد. نگهدارى اين متاع محتاج به صبر و كوشش است. شياطينى كه شايد اكثر آنها از قشر مرفه وابسته به رژيم سابق باشند با شايعه‏ها و دروغ‏ها و فريب‏ها مى‏خواهند شما را سست كنند و اين متاع را كه با خون شهدا و جوانان عزيز به دست آورديد از شما سلب كنند و با اسم كمبود بنزين و نفت و قند و شكر و از اين قبيل، شما را نسبت به حكومت جمهورى اسلامى دلسرد كنند و ضربه آخر خود را بزنند. در صورتى كه اين قبيل شايعه و فريب ضربه‏اى است به شرافت انسانى شما. اين كوردلان گمان كرده‏اند كه شما، جوانان و عزيزان خود را در راه نفت و بنزين داده‏ايد و به اسلام و ميهن عزيز خود براى پر كردن شكم خود خدمت مى‏كنيد. اينان را كه دشمن عزت و شرافت شما هستند از خود برانيد و مجال ندهيد كه توطئه‏هاى آنان به ثمر برسد. شما به صدر اسلام و مجاهدت پيغمبر عظيم‏الشأن و ياران بزرگوار او نظر كنيد كه با چه زحمات و كمبودهائى مواجه بودند و چگونه با نثار جان و خون اسلام را به ثمر رساندند و با پيروى از آن بزرگواران اسلام را تقويت كنيد و ميهن عزيز خود را حفظ نمائيد و دست رد بر سينه بدخواهان زنيد و ترس به خود راه ندهيد كه خداوند با شماست. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمين و پيروزى هر چه زودتر سپاه اسلام بر كفر را خواستارم.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 121 از 208 نخستنخست ... 2171111117118119120121122123124125131171 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/