صفحه 12 از 23 نخستنخست ... 2891011121314151622 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 111 تا 120 , از مجموع 225

موضوع: دیوان اشعار سیف فرغانی

  1. #111
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    هر که در عشق نمیرد به بقایی نرسد

    مرد باقی نشود تا به فنایی نرسد


    تو به خود رفتی، از آن کار به جایی نرسید

    هر که از خود نرود هیچ به جایی نرسد


    در ره او نبود سنگ و اگر باشد نیز

    جز گهر از سر هر سنگ به پایی نرسد


    عاشق از دلبر بی‌لطف نیابد کامی

    بلبل از گلشن بی گل به نوایی نرسد


    سعی کردی و جزا جستی و گفتی هرگز

    بی عمل مرد به مزدی و جزایی نرسد


    سعی بی عشق تو را فایده ندهد که کسی

    به مقامات عنایت به عنایی نرسد


    هر که را هست مقام از حرم عشق برون

    گر چه در کعبه نشیند به صفایی نرسد


    تندرستی که ندانست نجات اندر عشق

    اینت بیمار که هرگز به شفایی نرسد


    دلبرا چند خوهم دولت وصلت به دعا

    خود مرا دست طلب جز به دعایی نرسد


    خوان نهاده‌ست و گشاده در و بی خون جگر

    لقمه‌ای از تو توانگر به گدایی نرسد


    ابر بارنده و تشنه نشود زو سیراب

    شاه بخشنده و مسکین به عطایی نرسد


    سیف فرغانی دردی ز تو دارد در دل

    می‌پسندی که بمیرد به دوایی نرسد؟!

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #112
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    این حسن و آن لطافت در حور عین نباشد

    وین لطف و آن حلاوت در ترک چین نباشد


    ماهی اگر چه مه را بر روی گل نروید

    جانی اگر چه جان را صورت چنین نباشد


    از جان و دل فزونی وز آب و گل برونی

    کاین آب و لطف هرگز در ماء و طین نباشد


    ای خدمت تو کردن بهتر زدین و دنیا!

    آنرا که تو نباشی دنیا و دین نباشد


    مشتاق وصلت ای جان دل در جهان نبندد

    انگشتری جم را ز آهن نگین نباشد


    چون دامن تو گیرد در پای تو چه ریزد

    بیچاره‌ای که جانش در آستین نباشد


    هان تا گدا نخوانی درویش را اگرچه

    اندر طریق عشقش دنیا معین نباشد


    اندر روش نشاید شه را پیاده گفتن

    گر بر بساط شطرنج اسبی بزین نباشد


    مرده شناس دل را کز عشق نیست جانی

    عقرب شمر مگس را کش انگبین نباشد


    آن کو به عشق میرد اندر لحد نخسبد

    گور شهید دریا اندر زمین نباشد


    الا به عشق جانان مسپار سیف دل را

    کز بهر این امانت جبریل امین نباشد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #113
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    قومی که جان به حضرت جانان همی برند

    شور آب سوی چشمهٔ حیوان همی برند


    بی سیم و زر گدا و به همت توانگرند

    این مفلسان که تحفه بدو جان همی برند


    جان بر طبق نهاده به دست نیاز دل

    پای ملخ به نزد سلیمان همی برند


    آن دوست را بجان کسی احتیاج نیست

    خرما ببصره زیره بکرمان همی برند


    تمثال کارخانهٔ مانی نقش بند

    سوی نگارخانهٔ رضوان همی برند


    اندر قمارخانهٔ این قوم پاک باز

    دلق گدا و افسر سلطان همی برند


    این راه را که ترک سر است اولین قدم

    از سر گرفته‌اند و به پایان همی برند


    میدان وصل او ز پی عاشقان اوست

    وین گوی دولتی‌ست که ایشان همی‌برند


    بیچارگان چو هیچ ندارند نزد دوست

    آنچه ز دوست یافته‌اند آن همی برند


    گر گوهر است جان تو ای سیف زینهار

    آنجا مبر که گوهر از آن کان همی برند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #114
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    آه درد مرا دوا که کند؟

    چارهٔ کارم ای خدا که کند؟


    چون مرا دردمند هجرش کرد

    غیر وصلش مرا دوا که کند؟


    از خدا وصل اوست حاجت من

    حاجت من جز او روا که کند؟


    من به دست آورم وصالش لیک

    ملک عالم به من رها که کند؟


    دادن دل بدو صواب نبود

    در جهان جز من به این خطا که کند؟


    لایق است او به هر وفا که کنم

    راضیم من به هر جفا که کند


    دی مرا دید، داد دشنامی

    این چنین لطف دوست با که کند؟


    ای توانگر به حسن غیر از تو

    جود با همچو من گدا که کند؟


    وصل تو دولتی‌ست، تا که برد؟

    ذکر تو طاعتی‌ست، تا که کند


    جان به مرگ ار زتن جدا گردد

    مهرت از جان به من جدا که کند؟


    سیف فرغانی از سر این کوی

    چون تو رفتی حدیث ما که کند؟

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #115
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ای که در باغ نکویی به تو نبود مانند

    گل به رخسار نکو سرو به بالای بلند


    هیچ کس نیست ز خوبان جهان همچون تو

    هرگز استاره به خورشید نباشد مانند


    با وجود تو که هستی ز شکر شیرین‌تر

    نیست حاجت که کس از مصر به روم آرد قند


    کبر شاهانهٔ تو شاخ امیدم بشکست

    ناز مستانهٔ تو بیخ قرارم برکند


    ساقی عشق تو ما را به زبان شیرین

    شربتی داد خوش و شور تو درما افگند


    عاشق روی تو از خلق بود بیگانه

    مرد را عشق تو از خویش ببرد پیوند


    در جهان گر نبود هیچ کسی غم نخورد

    ز آنکه درویش تو نبود به کسی حاجتمند


    گر برو عرضه کنی هشت بهشت اندر وی

    نکند بی تو قرار و نکند جز تو پسند


    هر که را عشق تو بیمار کند جانش را

    ندهد شهد شفا و نکند زهر گزند


    دل او از غم تو تنگ نگردد زیرا

    نیست ممکن که از آتش کند اندیشه سپند


    دست تدبیر کسی پای گشاده نکند

    چون دلی را سر گیسوی تو آرد در بند


    هر چه غیر تو همه دشمن جانند مرا

    چون منی چون شود از دوست به دشمن خرسند


    سیف فرغانی بی روی تو در فصل بهار

    خوش همی گرید چون ابر، تو چون گل می‌خند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #116
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دردمندان غم عشق دوا می‌خواهند

    به امید آمده‌اند از تو تو را می‌خواهند


    روز وصل تو که عید است و منش قربانم

    هر سحر چون شب قدرش به دعا می‌خواهند


    اندراین مملکت ای دوست تو آن سلطانی

    که ملوک از در تو نان چو گدا می‌خواهند


    بلکه تا بر سر کوی تو گدایی کردیم

    پادشاهان همه نان از در ما می‌خواهند


    ز آن جماعت که ز تو طالب حورند و قصور

    در شگفتم که ز تو جز تو چرا می‌خواهند


    زحمتی دیده همه بر طمع راحت نفس

    طاعتی کرده و فردوس جزا می‌خواهند


    عمل صالح خود را شب و روز از حضرت

    چون متاعی که فروشند بها می‌خواهند


    عاشقان خاک سر کوی تو این همت بین

    که ولایت ز کجا تا به کجا می‌خواهند


    عاشقان مرغ و هوا عشق و جهان هست قفس

    با قفس انس ندارند هوا می‌خواهند


    تو به دست کرم خویش جدا کن از من

    طبع و نفسی که مرا از تو جدا می‌خواهند


    عالمی شادی دنیا و گروهی غم عشق

    عاقلان نعمت و عشاق بلا می‌خواهند


    سیف فرغانی هر کس که تو بینی چیزی

    از خدا خواهد و این قوم خدا می‌خواهند


    در عزیزان ره عشق به خواری منگر

    بنگر این قوم کیانند و کرا می‌خواهند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #117
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دوشم اسباب عیش نیکو بود

    خلوتم با نگار دلجو بود


    اندر آن خلوت بهشت آیین

    غیر من هر چه بود نیکو بود


    با دلارام من مرا تا روز

    سینه بر سینه روی بر رو بود


    سخنش چاشنی شکر داشت

    دهنش پستهٔ سخن‌گو بود


    نکنی باور ار تو را گویم

    که چه سیمین بر و سمن بو بود


    بود در دست شاه چون چوگان

    آن که در پای اسب چون گو بود


    آسیای مراد را همه شب

    سنگ بر چرخ و آب در جو بود


    من به نور جمال او خود را

    چون نکو بنگریستم او بود


    زنگی شب چراغ ماه به دست

    پاسبان وار بر سر کو بود


    دوری از دوست، سیف فرغانی!

    گر ز تو تا تو یک سر مو بود

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #118
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    مشکل است این که کسی را به کسی دل برود

    مهرش آسان به درون آید و مشکل برود


    دل من مهر تو را گرچه به خود زود گرفت

    دیر باید که مرا نقش تو از دل برود


    بحر عشقت گر ازین شیوه زند موج فراق

    کشتی من نه همانا که به ساحل برود


    بی وصال تو من مرده چراغم مانده

    همچو پروانه که شمعش ز مقابل برود


    در عروسی جمال تو نمی‌دانم کس

    که ز پیرایهٔ سودای تو عاطل برود


    با تو خوبی نتوان گفت و ندارم باور

    که به تبریز کسی آید و عاقل برود


    آمن از فتنهٔ حسن تو درین دوران نیست

    مگر آن کس که به شهر آید و غافل برود


    لایق بدرقهٔ راه تو از هر چه مراست

    آب چشمی است که آن با تو به منزل برود


    خاک کویت همه، گل گشت ز آب چشمم

    چون گران بار جفاهای تو در گل برود؟!


    عهد کرده است که در محمل تن ننشیند

    جانم، آن روز که از کوی تو محمل برود


    سیف فرغانی یار است تو را حاصل عمر

    چه بود فایده از عمر چو حاصل برود؟

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #119
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    رفتی و نام تو ز زبانم نمی‌رود

    و اندیشهٔ تو از دل و جانم نمی‌رود


    گرچه حدیث وصل تو کاری نه حد ماست

    الا بدین حدیث زبانم نمی‌رود


    تو شاهدی نه غایب ازیرا خیال تو

    از پیش خاطر نگرانم نمی‌رود


    گریم ز درد عشق و نگویم که حال چیست

    کاین عذر بیش با همگانم نمی‌رود


    خونی روانه کرده‌ام از دیده وین عجب

    کز حوض قالب آب روانم نمی‌رود


    چندان چو سگ به کوی تو در خفته‌ام که هیچ

    از خاک درگه تو نشانم نمی‌رود


    ذکر لب تو کرده‌ام ای دوست سالها

    هرگز حلاوتش ز دهانم نمی‌رود


    از مشرب وصال خود این جان تشنه را

    آبی بده که دست به نانم نمی‌رود


    دانم یقین که ماه رخی قاتل من است

    جز بر تو ای نگار گمانم نمی‌رود


    آبم روان ز دیده و خوابم شده ز چشم

    اینم همی نیاید و آنم نمی‌رود


    از سیف رفت صبر و دل و هردم اندهی

    ناخوانده آید و چو برانم نمی‌رود

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #120
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دلم بوسه ز آن لعل نوشین خوهد

    و گر در بها دنیی و دین خوهد


    لب تست شیرین، زبان تو چرب

    چو صوفی دلم چرب و شیرین خوهد


    جهان گر سراسر همه عنبر است

    دلم بوی آن زلف مشکین خوهد


    نگارا غم عشقت از عاشقان

    چو کودک گهی آن و گه این خوهد


    مرا گفت جانان خوهی جان بده

    درین کار او مزد پیشین خوهد


    چو خسرو اگر می‌خوهی ملک وصل

    چو فرهاد آن کن که شیرین خوهد


    چو خندم ز من گریه خواهد ولیک

    چو گریم ز من اشک خونین خوهد


    نه عاشق کند ملک دنیا طلب

    نه بهرام شمشیر چوبین خوهد


    کند عاشق اندر دو عالم مقام

    اگر در لحد مرده بالین خوهد


    به ما کی درآویزد ای دوست عشق

    که شاه است و هم خانه فرزین خوهد


    چو من بوم را کی کند عشق صید

    که شهباز کبک نگارین خوهد


    درین دامگه ما چو پر کلاغ

    سیاهیم و او بال رنگین خوهد


    بر آریم گرد از بساط زمین

    اگر اسب شطرنج شه زین خوهد


    به دست آورم‌گر، ز چون من گدا

    سگ کوی او نان زرین خوهد


    تو از سیف فرغانیی بی‌نیاز

    توانگر کجا یار مسکین خوهد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 12 از 23 نخستنخست ... 2891011121314151622 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/