صفحه 116 از 208 نخستنخست ... 1666106112113114115116117118119120126166 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,151 تا 1,160 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #1151
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 13 صفحه 114

    تاريخ: 14/7/59

    تلگراف تسليت امام خمينى به حجت الاسلام اشتيانى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج ميرزا محمد باقر آشتيانى دامت بركاته‏

    خبر ضايعه تأسف انگيز رحلت مرحوم آيت الله آقاى حاج ميرزا محمود آشتيانى رضوان الله عليه، موجب تأسف و تأثر گرديد. زحمات آن مرحوم در خدمت به فقه اسلام و تأليفات ارزنده معظم‏له خدمتى بزرگ و جاودانى به حوزه‏هاى علميه است. از خداوند تعالى رحمت براى آن بزرگوار عظيم‏الشان و صبر و شكيبائى براى فاميل معظم و خصوص جنابعالى خواستار است.

    والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  2. #1152
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 13 صفحه 115

    تاريخ: 16/7/59

    بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از جوانات مبارز عراقى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    و قاتلوا المشركين كافه‏

    انشاء الله خداوند تبارك و تعالى به شما قدرت بدهد و اين شخص كثيف را از مملكت خودتان دور كنيد. خداوند با شماست و شما پيروز هستيد و اين حكومت رفتنى است، انشاء الله.

    
    previos page menu page next page
    

  3. #1153
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 13 صفحه 116

    تاريخ: 17/7/59

    مصاحبه امام خمينى با خبرنگاران خارجى

    سؤال: شما راجع به جنگ چه فكر مى‏كنيد و نظرتان درباره اين جنگ و آينده آن چيست؟

    جواب: بسم الله الرحمن الرحيم - اولاً ما به تبع اسلام با جنگ هميشه مخالفيم و ميل داريم كه بين همه كشورها آرامش و صلح باشد لكن اگر جنگ را بر ما تحميل كنند، ما تمام ملتمان جنگجو است و با تمام قوا مقابله مى‏كنيم ولو اينكه همه ابرقدرت‏ها هم دنبال او باشد، براى اينكه ما شهادت را يك فوز عظيم مى‏دانيم و ملت ما هم شهادت را به جان و دل قبول مى‏كند و از جنگ نخواهيم هراسيد و مرد جنگ هستيم لكن مايل نيستيم به اينكه جنگ واقع بشود. الان دولت دست نشانده و جنايتكار عراق به شهرهاى ما و مردم عادى حمله كرده و ديشب نيز در دزفول حمله كردند و با موشك‏هاى خودشان بسيارى از مردم را كشتند ولى ما مواضع نظامى آنها را خواهيم زد و آتيه جنگ با ماست. براى اينكه ما تمام ملت همراهمان است و صدام ملت خودش بر ضد خودش است و حتى ارتش خودش هم متزلزل است و خواهند در اين جنگ باخت و بعثى‏ها انشاءالله از عراق خواهند رفت و يك دولت اسلامى در آنجا خواهد آمد و ما با كمال قدرت دفاع از خودمان خواهيم كرد و كشور عراق را نجات خواهيم داد از دست اين جنايتكارانى كه نوكر ابرقدرت‏ها هستند و ما باكى از اينكه ابر قدرت‏ها به آنها پشتيبانى مى‏كنند نداريم و اميدواريم كه همانطور كه شاه مخلوع را با دست خالى از بين برديم و دست ابرقدرت‏ها را از كشورمان قطع كرديم اين شخص هم كه جنايتكارتر از شاه معدوم است از بين ببريم، كشور و ملت عراق را كه برادر ما هستند آزاد كنيم تا خود كشور عراق و ملت بر سرنوشت خودش حكومت كند و حكومت را خودش تعيين كند. و ما برنده جنگ هستيم و هيچ ترديدى در اين نيست و به فرض اينكه ما هم كشته بشويم و ملت ما در حال جنگ هستند و شهادت را با دل و جان مى‏پذيرند و من اميدوارم كه با خداى تبارك و تعالى باشيم و خداى تبارك و تعالى با ماست انشاء الله.

    امام تأكيد فرمودند: اخبار را همانطور كه هست به ممالك و كشورهاى خودتان گزارش بدهيد. ما نمى‏خواهيم هيچ طرف ما باشيد، همين طور كه الان مملكت را مى‏بينيد آنطور گزارش بدهيد.

    
    previos page menu page next page
    

  4. #1154
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 13 صفحه 117

    تاريخ: 20/7/59

    فرمان امام خمينى در مورد هماهنگى نيروهاى مسلح جمهورى اسلامى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    نظر به موقعيت استثنائى دفاع از كشور اسلامى و حساسيت فوق العاده آن، تا موقعى كه جنگ افروزان به كار تجاوزگرانه خود ادامه مى‏دهند، مراتب زير اخطار و مقرر مى‏شود :

    1- كليه امور مربوط به جنگ، در تحت نظر شوراى عالى دفاع به اضافه يك نفر از نمايندگان از قبل مجلس شوراى اسلامى بايد اداره شود و اين شورا مؤظف است تمام قواى مسلح را هماهنگ نمايد و هيچ گروه يا شخصى، تخلف از او امر شوراى مذكور نبايد بكند و در غياب آقاى خامنه‏اى و آقاى چمران، دو نفر از نمايندگان كه يكى از آنها رئيس مجلس شوراى اسلامى است، بايد در شورا شركت نمايند.

    2- در اداره مناطق جنگى كليه نيروها بايد از شوراى مذكور تبعيت نمايند و تصميمات در اين باره با شوراى مذكور است.

    3- تبليغات مطلقاً چه به وسيله راديو و تلويزيون يا مطبوعات در تحت نظر شوراى مذكور بايد اجرا شود و رسانه‏هاى گروهى و مطبوعات، حق پخش مصاحبات يا نطق‏ها و نوشته‏ها را بدون مراجعه و دستور از شوراى مذكور ندارند.

    4- سياست خارجى مربوط به دفاع، با شوراى مذكور است و كسان ديگر بدون اجازه حق دخالت ندارند.

    5- كليه بيانيه‏ها و نوشته‏ها و تبليغات و پخش اعلاميه‏ها بدون اجازه مستقيم از شوراى مذكور جداً ممنوع است.

    6- دولت مأمور جلب متخلفين و تحويل به دادگاه‏هاى انقلاب است. 7- دادگاه‏ها به جرائم، حسب وضع دفاعى و انقلابى مى‏كنند.

    8- شورا مؤظف است در مناطق جنگى نمايندگانى تعيين نمايد كه بوسيله آنها امور انجام گيرد و موجب تأخير نشود.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  5. #1155
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 13 صفحه 118

    تاريخ: 21/7/59

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از طلاب و روحانيون مبارز عراق

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اين مسائل كه براى اسلام و مسلمين پيش مى‏آيد و آمده است، اينها سابقه‏دار است، اينطور نيست كه حالا براى ما پيش آمده باشد. شما دانيد كه تاريخ اسلام مشحون بوده است از اين مجاهدت و شهادت‏ها، از اين خون دادن‏ها و از اين خرابكارى‏ها به دست فجار. ائمه ما عليهم السلام هم مبتلا بودند به همين طور ليكن استقامت و خوددارى و صبر بايد كرد كه خدا با صابران است و ما با دست خالى بر اين قدرت فوق‏العاده شيطانى كه همه قدرت‏ها دنبال او بودند، غلبه كرديم و اين نبود جز اينكه ملت ما همراه باهم بودند و صبور بودند و بر مشكلات صبر مى‏كردند و مشكلات را با صبر و با اتكال به خداى تبارك و تعالى حل كردند. اين مشكلى كه حالا هست مشكل خيلى مهمى نيست و اين حل مى‏شود انشاء الله، چنانچه مشكل عراق هم حل مى‏شود. همان نمونه‏هائى كه در زمان محمدرضا در ايران بود الان در عراق است و همان كارهائى كه مبدأ شد از براى اينكه اين حيثيت خودش را از دست داد و تاج و تخت غصبى را از دست بدهد، همين معنا الان در عراق است. اينها گمان مى‏كنند كه با سرنيزه مى‏شود حكومت كرد و اين يك اشتباهى است كه از براى اين قلدرها سرنيزه نمى‏تواند يك ملتى را خاضع كند، مى‏تواند يك مدتى باشد، ليكن نمى‏تواند هميشه بر يك ملتى حكومت كند. ملت‏ها وقتى با هم شدند، هيچ حكومتى و هيچ قدرتى بر آنها نمى‏تواند غلبه كند و الان بحمدالله هم ملت ايران و هم ملت عراق قيام كرده‏اند و نهضت كرده‏اند. اميدوارم انشاء الله موفق و مؤيد باشيد.

    
    previos page menu page next page
    

  6. #1156
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 13 صفحه 119

    تاريخ: 24/7/59

    پيام امام خمينى به ملت شريف و قواى مسلح عراق

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اينجانب بر حسب وظيفه شرعيه و عقليه ناچارم مطالبى را به قواى مسلح و به ملت شريف و مظلوم و مسلم عراق تذكر دهم، شايد خداوند تبارك و تعالى آنان را متذكر نمايد و ملت اسلام و قرآن كريم را از شر دشمنان شهرت طلب و اربابان سود جوى آنان نجات دهد. انه على كل شى‏ء قدير. شما اى قواى مسلح عراق! بهتر مى‏دانيد كه اين جنگ كه به ايران به وسيله قدرت‏هاى بزرگ تحميل شده است، تاكنون چه خسارت‏هاى جانى و مالى و حيثيتى به شما وارد نموده است. من بسيار متأسفم كه براى شهوت و شهرت طلبى، يك يا چند نفر از خدا بى‏خبر جوانان برومند عراق را با اغفال و اكراه و جبربه ميدان نبرد با برادران مسلم خود فرستاده‏اند و تاكنون چند هزار نفر از جوانانى كه بايد در خدمت اسلام، با كفار به جنگ برخيزند، در خدمت دشمنان اسلام به هلاكت كشانده و فداى اغراض شيطانى خود نموده‏اند. شما اى ارتش عراق! از ما بهتر مى‏دانيد كه چه جوانانى را كه پشتوانه ملت شما بوده از دست داده‏ايد و در پيشگاه خداوند قادر عظيم و ملت‏هاى مسلمان جهان و ملت شريف خودتان هيچ عذرى نداريد. آيا تاكنون از خود پرسيده‏ايد كه با چه انگيزه، دوستان و عزيزانتان را از دست مى‏دهيد؟ آيا مى‏دانيد با خودتان و كشور اسلامى خودتان چه مى‏كنيد؟ و شما از ما بهتر مى‏دانيد كه در اين جنگ خانمانسوز چه خسارت‏هاى عظيم مالى به كشورتان وارد شده است. آيا مى‏دانيد كه ميلياردها دينار خسارت به مخازن و ساز و برگ جنگى شما وارد شده است و اينهمه به نفع ابرقدرت‏ها و ضرر ملت شماست؟ آيا مى‏دانيد براى جبران ساز و برگ جنگى ميلياردها دينار ملت ستمديده شما و كشورتان بايد به ابر قدرت‏ها بپردازند؟ و آيا مى‏دانيد كه آبرو و حيثيت شما در جهان و حتى نزد ملت خودتان ريخته وبه باد فنا داده شده است؟ و مى‏دانيد كه انگيزه اين خسارات چه بوده؟ اگر نمى‏دانيد ما مى‏دانيم، قدرت‏هاى بزرگ كه دستشان از مخازن بزرگ ايران كوتاه شده و سلطه و قدرتشان با همت ملت ايران و قواى مسلح آن قطع گرديده، اكنون به دست و پا افتاده‏اند تا با جنگ افروزى بين برادران، سلطه خود را اعاده دهند و چپاولگرى خود را از سر گيرند. و شما اى ارتش عراق! آلت دست نوكران سرسپرده ابرقدرتها و دشمنان ملت‏هاى ضعيف شده‏ايد و شما از ما بهتر اين حزب كافر بعث را مى‏شناسيد، صدام را از نزديك ديده و جنايات او را مشاهده كرده‏ايد و مى‏دانيد كه شماها نيز از شر اين شخص در امان نيستيد. شما ديده‏ايد كه اين شخص با شبهه و احتمال، حتى

    صحيفه نور ج 13 صفحه 120

    دوستان نزديك خود را با بدترين وجه اعدام نموده. تا كى اسارت و ننگ را تحمل مى‏كنيد؟ تا كى شاهد كشته شدن جوانانتان و به باد رفتن مخازنتان و از دست رفتن حيثيت‏تان هستيد؟ برخيزيد اى غيرتمندان و اين حزب جنايتكار را در هم كوبيد و صدام و رفقاى فاجر او را به جهنم فرستيد و حكومتى اسلامى انسانى با همراهى ملت به دست آوريد و تا دير نشده است فرصت را از دست ندهيد كه اگر براى خداوند تعالى قيام كنيد خدا با شماست، همانطور كه ديديد خداوند قادر با ملت ايران كه براى رضاى او نهضت كردند بود و اكنون نيز پشتيبان آنان است. و شمااى ملت شريف و مظلوم عراق كه هر روز شاهد جنايت‏هاى اين حزب و سران آن بوده و هستيد! بدانيد كه اين اشخاص شهرت طلب و سر سپرده به اجانب اگر فرصت‏يابند، ديرى نخواهد گذشت كه اسلام و همه مظاهر آن را از بين خواهند برد و كشور اسلامى شما را به سوى كفر خواهند كشاند و مخازن شما را به اربابان خود هديه خواهند كرد و اگر فرصت به اين حزب كافر دهيد، ديرى نپايد كه قبور ائمه اسلام و مشايخ و امامان تشيع و تسنن را از بين خواهند برد. دشمن اصلى اينان اسلام و قرآن است. اينان اسلام را مخالف مرام و هواهاى نفسانى خود دانند. عفلق و اتباع او به هيچ دينى و مذهبى عقيده ندارند. بهوش باشيد و از سالوس و فريبكارى صدام بازى نخوريد كه نماز او در حرم سيدالشهدا عليه‏السلام همچون نماز محمدرضا در حرم حضرت رضا عليه السلام است اين جنگ به شما ملت غيور فرصت مى‏دهد كه سكوت را شكسته و با فرياد الله اكبر بپاخيزيد و دشمنان اسلام و قرآن را به سزاى خودشان برسانيد. اين جوانان دانشگاهى! اى دانشجويان عزيز! به فرياد كشور و اسلام و ملت خودتان برسيد و قهرمانانه قيام كنيد كه فرج شما نزديك است و حزب خدا بر حزب شيطان غلبه مى‏كند. و اى عشاير دلير دجله و فرات! فرصت را از دست ندهيد و دشمن اسلام و ميهن عزيز خودتان را با قيام قهرمانانه از پاى در آوريد و دين خودتان به اسلام و قرآن مجيد را ادا كنيد كه با از دست دادن فرصت بدبختى‏ها به شما روى خواهد آورد. و بايد همه قشرهاى ملت از قواى مسلح و دستگاه‏هاى دولتى تا دانشگاهيان و كارگران و كارمندان و بازاريان و كشاورزان بدانند كه اعانت و كمك به اين دولت غير قانونى غاصب كافر از گناهان كبيره و مخالفت با خداى تبارك و تعالى است و كارشكنى و مخالفت عملى و قولى، در حد امكان، از واجبات الهيه است. به خداى تعالى اتكال كنيد و با وحدت كلمه نهضت كنيد كه خدا با شماست. و من به همه دولت‏هائى كه در اين جنگ تحميلى و يورش غير انسانى به ايران، با دولت كافر بعث همكارى مى‏كنند، چه همكارى تبليغاتى و چه نظامى به هر نحود كه باشد، جداً اخطار مى‏كنم كه علاوه بر خذلان الهى و ننگ ابدى، از جزاى عاجل به دست ملت‏هاى خود و ارتش نيرومند كشور اسلامى ما غافل نباشيد و خود را به هلاكت نكشيد، كه هنگام عقوبت الهى و انتقام منتقم حقيقى، هيچ يك از ابر قدرت‏ها به فرياد شما نخواهند رسيد. تا عذاب الهى نازل نشده و راه برگشت به اسلام باز است، به خود آييد و از مخالفت با اسلام عزيز و قرآن مجيد دست برداريد. از خداوند تبارك و تعالى عظمت اسلام و مسلمين جهان را خواستار و قطع ايادى دشمنان بشريت را از سر ملت مستضعف جهان خواستار است

    والسلام على من التبع الهدى

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  7. #1157
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 13 صفحه 121

    تاريخ: 27/7/59

    پيام امام خمينى به مناسبت عيد اضحى (قربان)

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    مبارك بايد عيد سعيد قربان بر جميع مسلمانان جهان و بر امت پيامبر عظيم‏الشأن. مبارك باد اين عيد بزرگ اسلامى بر مستضعفين جهان كه در مقابل مستكبرين و اولياء طاغوت قيام نمودند. مبارك باد بر ملت عظيم اسلامى ايران كه صادقانه و دلاورانه در مقابل اولياء شيطان بپا خاستند و مبارك باد بر قواى مسلح جمهورى اسلامى و بر دليران رزمنده غرب و جنوب كه با تعهد اسلامى و فداكارى در راه خداوند تعالى به جهاد مقدس و دفاع از كشور اسلامى چون سدى آهنين ايستاده و خون آشامان حزب كثيف بعث عراق و سر سپردگان به دشمنان اسلام و بشريت را از كشور خود رانده و خواهند راند.

    آن روز مبارك است براى اسلام و ملت‏هاى اسلامى كه دست ستمگران و خون آشامان از كشورهاى اسلامى كوتاه شود و آن روز مبارك است براى ملت شريف ما كه جمهورى اسلامى به تمام معنا در كشور اسلامى پياده شود و احكام مترقى اسلام به جاى احكام ضد انسانى برقرار گردد. اكنون، شما اين ملت اسلامى ايران! بر سر دوراهى مى‏باشيد، راه سعادت و افتخار ابدى در سايه پر افتخار جهاد براى خدا و دفاع از كشور اسلام و راه ذلت و ننگ ابدى، اگر خداى نخواسته در اين جهاد مقدس سستى و سردى از خود نشان دهيد و من اميد واثق دارم كه ملت ما تن به ننگ نداده و نخواهند داد و تا سقوط رژيم منحط بعث عراق از پاى ننشينند و تا ملت شريف عراق را از اختناق و جناياتى كه بر آن سايه شوم افكنده نجات ندهند، دست از جهاد مقدس بر ندارند. و شما اى جوانان برومند خوزستان و منطقه غرب و ديگر جبهه‏ها! در اين ميدان شرف پايدار باشيد و از وطن اسلامى خود با تمام كوشش و فداكارى دفاع كنيد و به خواست خداوند متعال پيروز خواهيد شد و جنود ابليس را با فضاحت تمام به عقب خواهيد راند. و شما اى قواى مسلح كه در خوزستان و مرزهاى جنگزده در مقابل كفار ايستاده‏ايد! بهوش باشيد و هماهنگ باشيد و به دستورات شوراى دفاع عمل كنيد و از اختلاف و تفرقه بر حذر باشيد كه نصرت خدا را انشاء الله در آغوش گرفته و سر بلند و مفتخر از ميدان بيرون آييد. و اينجانب اولاً به ملت ايران هشدار مى‏دهم كه خود را مهيا كنند و اسلحه‏هاى خود را آماده كنند و به حال آماده باش باشند كه اگر خداى نخواسته محتاج بسيج عمومى شد و امر به جهاد مقدس عمومى داده شد، فوراً به ميدان رفته و از دين خدا و كشور اسلامى دفاع نمايند. و ثانياً به قواى نظامى

    صحيفه نور ج 13 صفحه 122

    اخطار مى‏كنم كه با كمال جديت و بدون فوت وقت، ساز و برگ جنگى را كه بحمدالله در حد كافى در اختيار داريد در اختيار رزمندگان، چه قواى مسلح و چه ساير جوانان فداكار گذاشته و كوچكترين مسامحه را جايز ندانيد. و از شوراى دفاع خواهم كه هر روز اينجانب را از وضع جبهه‏ها مستحضر كنند و چنانچه احتياج به نيرو دارند تذكر دهند كه جوانان پر شور در سطح كشور آماده جهاد هستند و بايد فرماندهان نظامى داوطلبانى را كه در جبهه مى‏توانند بى‏درنگ مجهز كنند به جبهه بفرستند و نيروى زمينى را با اقسام سلاح‏ها و آتشبارها و توپ‏ها تقويت كنند و بدانند كه مسامحه در اين امر نزد خداوند و ملت گناهى نابخشودنى است و از عواقب آن بر حذر باشند

    من از خداوند تعالى رحمت براى شهداى عزيز در اين جنگ تحميلى خواستارم. اينان براى اسلام فدا شدند و در نزد خداى تعالى و در جوار رحمت واسعه او به سعادت ابدى و افتخار دائمى رسيدند و به بازماندگان آنان تبريك و تسليت عرض مى‏كنم. شما مسلمانان متعهد دين خود را به اسلام بزرگ و خداوند متعال اداء كرديد و راه وفادارى و فداكارى را به ما آموختيد. خداوند تعالى ما را به شما ملحق كند و از اين فيض عظيم محروم نفرمايد و اخيراً تأكيد مى‏كنم كه پايدارى در اين امر حياتى و شدت عمل موجب افتخار جوانان ماست.

    از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين و پيروزى مجاهدين در راه خدا را خواستار است.

    والسلام على من التبع الهدى

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  8. #1158
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 13 صفحه 123

    تاريخ: 28/7/59

    بيانات امام خمينى در جمع سفراى كشورهاى اسلامى

    اسلام يك دين عبادى سياسى است

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    ما در روزى مجتمع هستيم در اين محل حقير كه انبوه مسلمين از سراسر كشورهاى اسلامى در مكه معظمه مجتمع هستند اين اجتماع دينى سياسى. اسلام يك دين عبادى سياسى است كه در امور سياسى‏اش عبادت منضم است و در امور عبادى‏اش سياست. اين مجتمعاتى كه اسلام براى مسلمين به طور سهولت تهيه فرموده است، در سال يك دفعه فريضه فرموده است بر كسانى كه استطاعت دارند كه مجتمع بشوند درمكه معظمه و در مواقف شريفه و براى همه مسلمين مستحب است كه مستطيع هم كه نباشند اين عبادت الهى را بجا بياورند و نكته مهم اين اجتماعات اين است كه مسلمين با هم در يك محيط دور از تشريفات، يك محيطى كه همه آن جهات شخصيات‏ها را ريخته و با يك كفن و با دو ثوبه مختصر در اين مواقف حاضر شوند و مهم اين است كه آن چيزهائى كه در بلاد مسلمين در طول سال گذشته است به اطلاع هم برسانند و براى رفع اشكالات مسلمين فكر بكنند و اجتماع بزرگ ميليونى اسلامى در حجاز براى همين نكته است در عين حالى كه عبادت است. و مع الاسف ما مسلمان‏ها كه از اسلام دور افتاده‏ايم و از حقايق اسلامى منزوى شده‏ايم در اين فكر ابداً نيستيم كه اولاً كسانى كه مى‏توانند بروند، بروند مشرف شوند در خانه خدا و كسانى كه اصحاب تفكر هستند، نويسنده هستند، روشنفكر هستند و عالم هستند، در آن محيط مجتمع بشوند و مشكلات مسلمين را در تمام جهان بررسى كنند و آنچه كه مى‏توانند حل كنند. ما الان از تشرف مكه و حج بيت الله جز اينكه يك دسته اشخاص عامى مردم، عامه مردم در آنجا مجتمع بشوند و اشخاص مؤثرى كه مى‏توانند، از حكومت‏ها، از بزرگان قوم در آنجا مى‏توانند مجتمع بشوند و مسائل اسلام را و مسائل مسلمين را و مسائل سياسى و اجتماعى مسلمين را بررسى كنند، مع الاسف اين امر مغفول عنه است و در عين حال كه بايد در آنجا بررسى مشكلات را بكنند بر مشكلات افزوده مى‏شود. مشكلات مسلمين زياد است، لكن مشكل بزرگ مسلمين اين است كه قرآن كريم را كنار گذاشته‏اند و تحت لواى ديگران در آمده‏اند. قرآن كريم كه مى‏فرمايد كه واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقواً ما اگر همين يك آيه را، مسلمين اگر همين يك آيه را عمل به آن بكنند تمام اشكالات اجتماعى و سياسى و اقتصادى و همه چيزشان بدون تشبث به غير رفع مى‏شود. اسلام براى مردم در هر ناحيه يك امور سياسى عبادى قرار داده‏

    صحيفه نور ج 13 صفحه 124

    است. اين اجتماعات در تمام كشورهاى مسلمين و در هر شهر و ده و روستا، اينها يك امور اجتماعى - سياسى است كه اهل بلد در مساجد مجتمع بشوند و مشكلات خودشان را نسبت به آن بلد حل بكنند و نماز جمعه يك عبادت سياسى و اجتماعى است كه در هر هفته مردم اجتماعات زياد بكنند و مسائلشان را حل بكنند در آنجا و اجتماع كعبه بزرگترين اجتماعى است كه هيچ دولتى نمى‏تواند خودش اين اجتماع را ايجاد كند و خداى تبارك و تعالى همچو كرده است كه مسلمين بدون يك مزاحمت‏ها و زحمت‏هائى و بدون يك خرج‏هائى كه بر دولت باشد، مجتمع مى‏شوند در آنجا و مع الاسف استفاده از آن نمى‏شود.

    بردولت‏هاى اسلامى واجب است كه با دولت عراق مقاتله كنند

    ما الان در يك روزى مجتمع هستيم كه دولت صدام، دولت غاصب صدام بدون يك عذر موجهى در بين تمام دول عالم، بدون اطلاع و بدون سابقه با دريا و هوا وزمين هجوم كرد بر ايران و به خيال خودش خواست كه كشورگيرى كند و خلافت مسلمين را يك آدمى كه به اسلام اعتقاد ندارد، رياست مسلمين را به دست بگيرد. و مع‏الاسف در عين حالى كه در قرآن كريم است كه اگر دو طايفه‏اى از مسلمين با هم اختلاف كردند شما مصالحه بدهيد بين آنها را و اگر چنانچه يكى از آنها باغى باشند و طاغى باشند، با او قتال كنيد تا اينكه سر نهد به احكام خدا. كدام يك از كشورهاى اسلامى بررسى كردند در اينكه طاغى و باغى كيست و آن كسى كه هجوم كرده است كيست تا اينكه همه به امر خدا با او مقاتله كنند؟ بر كدام مملكت اسلامى پوشيده است اين معنا كه صدام به مابغى كرده است و طغيان كرده است و ظلم كرده است و هجوم كرده است چرا ممالك اسلامى به آيه شريفه‏اى كه مى‏فرمايد كه ففاتلوا التى تبغى حتى تفى الى امر الله چرا عمل نمى‏كنند؟ مع الاسف بعضى ازممالك اسلامى يعنى ممالكى كه دولت‏هايشان به اسم اسلام بر آنها حكومت مى‏كنند در عين حالى كه مى‏بينند كه او طغيان كرده است و هجوم كرده است بر يك مملكت اسلامى بدون جهت، بدون يك حجت، با او اعلام موافقت مى‏كنند يا بعضى پشتيبانى مى‏كنند. ما بايد مشكلات اسلامى را در كدام نقطه عالم طرح كنيم و حل كنيم؟ مسلمين عالم بايد مشكلاتشان را در چه محفلى حل بكنند؟ در محافل بين المللى كه دستاورد دولت‏هاى بزرگ است؟ در آن محافلى كه به اسم اسلام است لكن اثرى از اسلام در آن نيست؟ بايد مملكت ايران شكواى خودش را به چه مقامى عرضه كند؟ ملتى كه مورد هجوم واقع شده است بدون جهت، بدون عذر، بايد با كى طرح كند اين مطالب را؟ با كدام يك از دولت‏ها اين مسأله را طرح كند؟ بر همه دولت اسلامى به نص قرآن واجب است كه مقابله كنند با دولت عراق تا بر گردد به ذكر خدا و امر خدا.

    بله صدام گمان مى‏كرد كه با يك مملكت آشفته كه منزوى شده است و همه دولت‏ها پشت به او كرده‏اند يا او را در فشار اقتصادى گذاشته‏اند طرف شده است و ما نه قواى نظامى داريم و نه انتظامى داريم و نه ساز و برگ جهاد و جنگ. او همچو گمان كرد و گمان مى‏كرد با چند ساعت تهران را هم فتح خواهد كرد. او غافل از خدا بود، او فكر نكرده بود كه ما يك ملتى داريم كه منسجم با هم است و

    صحيفه نور ج 13 صفحه 125

    همه ايمان دارند و ايمان است كه آنها را بر مسائل و بر مشكلات غلبه مى‏دهد. آنها تفكر نكردند كه، تأمل نكردند كه شاه خائن سابق كه داراى همه قوا بود و همه قدرت‏ها با او بودند و پشتيبانى مى‏كردند، همين ملت غيور ايران با قدرت ايمانى او را به جهنم فرستادند. او تصور اين را نكرد كه ملت ايران همه قدرت‏هائى كه پشتيبان محمد رضاى مخلوع بودند كنار زد و دست همه را از منابع خودش و سلطه همه را قطع كرد. او از اين معانى غفلت كرد از باب اينكه اعصابش ضعيف است من از اولى كه اين شخص روى كار آمد گفتم به اشخاص كه آدم خطرناكى است براى اينكه اين در حال جنون است، اعصاب اين آدم كار نمى‏كند و حالا ثابت شد اين معنا.

    مع الاسف گمان مى‏كنند بعضى كه ما منزوى شده‏ايم به واسطه مخالفت با آمريكا. خير، آمريكا منزوى شد. ميزان ملت‏هاست. شما سرنيزه را از روى ملت برداريد و مردم را آزاد بگذاريد ببينيد كى منزوى است. الان هم كه سرنيزه‏ها هست در داخل عراق، ملت عراق با ما هستند و عنقريب انشاء الله انفجارى در عراق پيدا خواهد شد نظير انفجارى كه در ايران بود ما منزوى نيستيم، آنهائى كه ظالم هستند و به ما ظلم كرده‏اند منزوى هستند براى اينكه ميزان ملت‏ها هستند. ما قبل از اين انقلاب منزوى بوديم براى اينكه ملت‏ها با ما توجهى نداشتند، بعد از انقلاب، هم ملت ما منسجم شد و يك شد، يداً واحده على من سواهم شد و هم همه ملت‏هاى ضعيف حتى ملت‏هاى غير اسلامى كه جزء مستضعفين شدند با ما هستند، چطور ما منزوى هستيم؟ بله دولت‏هائى كه هستند، دولت‏هائى كه ملت‏هايشان هم با آنها مؤافق نيستند، آنها با ما مخالفند و ما با كى نداريم از اين معنا. ما اين انزوا را با آغوش باز استقبال مى‏كنيم براى اينكه ما تا منزوى نشويم و تا دست‏مان از پيش ابرقدرت‏ها قدرت‏هاى ديگر كوتاه نشود، خودمان نمى‏توانيم كار خودمان را انجام بدهيم و سر پاى خودمان بايستيم. ما بايد منزوى بشويم تا مستقل بشويم، بايد منزوى بشويم تا آزاد بشويم انزوا براى ما هيچ طرح نيست و ما از انزواى اقتصادى و سياسى و اجتماعى ابداً باك نداريم، براى اينكه ميزان ملت ها هستند و ملت‏ها با ما هستند. شما اگر راديوها را ملاحظه كنيد، در سطح جهان، تمام جهان با ما اظهار موافقت كردند و با ما خواسته‏اند كه در جبهه جنگ حاضر بشوند و ما را از اين غائله به اصطلاح خودشان نجات بدهند و ما احتياج به اين نداريم. ما همچو سيلى خواهيم زد به صدام و حزب بعث عراق كه ديگر بلند نشود از جاى خودش. ما بايد اين اشتباه را رفع كنيم هم از دولت غاصب عراق و هم از ساير دولت‏هاى اسلامى كه گمان مى‏كنند اگر چنانچه هجومى به ايران بشود ايران صدمه به آن وارد مى‏شود. ايران يك موجود، يك موجود الهى است كه هيچ چيز او را صدمه نخواهد زد. ايران واحد است و با دست واحد، 35 ميليون جمعيت با صداى واحد در مقابل قدرت‏ها ايستاده است و هيچ قدرتى نمى‏تواند يك ملت را منزوى كند و هيچ ملتى نمى‏تواند بر يك ملتى كه بپاخاسته‏اند حكومت كند. شما ملاحظه كنيد افغانستان را، افغانستان در عين حال كه احزاب چپى دارد كه قدرتمندند و حكومتش هم با ملت مخالف است و ملت هم با حكومت، و آن قواى ابرقدرت هم وارد در آنجا شده است آنچنان صدمه سياسى به شوروى وارد شد در اين كار كه پيش همه ممالك مفتضح شد، آنچنان سيلى زدند چريك‏هاى قدرتمند

    صحيفه نور ج 13 صفحه 126

    افغانستان به روى شوروى كه بايد سرش را بلند نكند و ايران از افغانستان قويتر است براى اينكه ايران دستجات مختلف ندارد. اگر چهار تا فرض كنيد كه ساواكى يا كمونيست در اينجا هست، اينها چيزى نيستند و در قبال ملت ما ناچيزند و در قبال ملت ما ناچيزند اما ملت ما با دولت، ملت، دولت، قواى انتظامى همه با هم هستند و بحمد الله، هم قواى انتظامى ما الان قوى است و هم ساز و برگ ما قوى است و اين ساز و برگى است كه دشمن ما براى ما تهيه كرد. اين ساز و برگ بسيار زيادى است كه آمريكا براى ما تهيه كرد. او تهيه كرد كه در مقابل شوروى بايستد و به دست ما افتاد و ما در مقابل خودش و هر دولت ديگرى ايستادگى داريم. قدرت ما را اينها نمى‏دانند، آن قدرت معنوى كه در ايران هست، آن قدرت اسلامى كه در ايران هست باز ادراك نكرده‏اند.

    مسلمين بايد توجه به قدرت اسلام داشته باشند

    مسلمين بايد توجه به قدرت اسلام داشته باشند. اين قدرت اسلام بود كه با دست خالى يك ملتى را بر يك دولت غاصب بزرگ و ابرقدرت‏هاى بزرگ عالم غلبه داد، اين قدرت اسلام بود. چرا مسلمين از اين قدرت غافلند؟ چرا دولت‏هاى اسلامى از اين قدرت اسلام غافل هستند؟ چرا بايد در طول سال‏هاى متمادى دولت‏هاى عربى سيلى بخورند از صهيونيسم؟ چرا بايد در تحت سلطه قدرت‏هاى خارجى باشند؟ چرا خودشان با هم مجتمع نمى‏شوند؟ چرا به آيات شريفه قرآن عمل نمى‏كنند؟ چرا با هم مجتمع نيستند؟ چرا به احاديث نبى اكرم اعتنا نمى‏كنند كه فرموده است مسلمين يد واحده على من سواهم؟ مع الاسف بين خودشان اختلافات است. مشكل مسلمين همين است كه اختلاف انداخته‏اند بين‏شان و بعد از جنگ عمومى اين نقشه كشيده شد و قدرت اسلام را ديدند و نقشه كشيده شد و دولت اسلامى را از هم جدا كردند و مسلمين را با هم مخالف كردند و دولت اسلامى با هم دشمن شدند. اين مشكلى است كه حل بايد بشود. اين مشكلى است كه در روز عيد و در روز عرفه در پناه خانه خدا بايد حل بشود. اين مشكلى است كه سران قوم مجتمع بشوند در مكه معظمه امر خداى تبارك و تعالى را اطاعت كنند و با هم در آنجا اجتماع كنند و با هم مشكلات خودشان را در ميان بگذارند و غلبه كنند بر مشكلات خودشان. اگر يك همچو امرى واقع بشود احدى از قدرت‏ها نمى‏تواند با شما مقابله كند. شما مسلمين همه چيز داريد، شما مسلمين قدرت اسلام داريد كه بالاترين از چيزها است، بالاترين سلاح‏هاست و شما مسلمين صحراها و درياهاى وسيع و كشورهاى بسيار وسيع داريد و غنى هستيد. در عين حالى كه شما از حيث همه چيز غنى هستيد معذالك بيشتر مستمندان شما به حال فقر دارند زندگى مى‏كنند اين براى اين است كه شما به اسلام عمل نمى‏كنيد. شما اموال مسلمين را، آن چيزهائى كه بايد به نفع مسلمين باشد به غير مسلمين مى‏دهيد آن هم به يك ثمن بخس، همان ثمن هم در زمان شاه مخلوع همان ثمن بخس هم دوباره برمى‏گشت به جيب خود آمريكا و بعد هم سلاح‏ها را درست مى‏كردند براى خودشان كه مقابله كنند با شوروى و بحمد الله اين سلاح‏ها را خدا خواست كه به دست ما بيفتد و امروز در مقابل همه كشورهائى كه بخواهند به ما تعدى

    صحيفه نور ج 13 صفحه 127

    كنند قيام خواهيم كرد و ملت ما با قدرت اسلامى با قواى نظامى و انتظامى با مجاهدين اسلام و با همه قدرت‏هاى مسلح و غيرمسلح با هم هستند و كسى نمى‏تواند به اين مملكت تعدى كند و ما نمى‏دانيم كه چرا مسلمين (يعنى ممالك اسلامى، والاً خود مسلمين با ما هستند) چرا ممالك اسلامى پا ميان نمى‏گذارند و اين آدم را به پاى ميز محاكمه نمى‏كشانند از چه مى‏ترسند صدام بايد محاكمه بشود همانطورى كه كارتر بايد محاكمه بشود. او براى نفع خودش عمل مى‏كرد و اين ملعون براى نفع آمريكا عمل‏كند. او براى اينكه چند كيلومتر زمين خشك، براى اين لشكر كشى نمى‏كند و اينهمه جمعيت اسلام را چه از آن طرف و چه از اين طرف به قتال وادارد و به كشتن بدهد و آنهمه ميلياردها دينار عراقى و تومان ايرانى را به اين دو تا كشور ضرر بزند و آن سلاح‏هائى كه بايد ما در مقابل دشمن و در مقابل صهيونيسم و امپرياليسم بايد به كار بيندازيم به روى هم بكشيم و اين يك جنايتى است كه صدام كرده. ما مدافع هستيم از منافع خودمان، ما مدافع از اسلام هستيم، ما مى‏شناسيم اين آدم را، من در عراق هم شناختم اين آدم را كه اين آدم اگر چنانچه خداى نخواسته دستش باز بشود از عفلق بدتر است و عفلق اسلام را مخالف همه چيز خودش داند.

    ما مدافع اسلام هستيم و مدافع اسلام با جان و مال و عزيزان خودش دفاع مى‏كند و هرگز نخواهد نشست. ما چه پيروز بشويم در عالم ماده و چه غلبه بكنيم، غلبه با ماست. پيغمبر اسلام هم در بعضى از جنگ‏ها شكست خورد لكن غلبه با او بود. اولياء اسلام هم در بعضى از جنگ‏ها دشمنان بر آنها غلبه كردند، لكن غلبه با آنها بود. غلبه با حق است، باطل زهوق است ان الباطل كان زهوقاً ما در اين روز به همه مسلمين دعا مى‏كنيم و دست تضرع پيش خداى تبارك و تعالى بلند مى‏كنيم كه مسلمين بيدار بشوند، حكومت‏هاى اسلامى بيدار بشوند، حكومت اسلامى توجه كنند به اينكه مشكلاتشان را رفع كنند، اين وابستگى خودشان را به ابرقدرت‏ها بردارند از ميان، مستقل بشوند، خودشان باشند، خودشان اداره كنند ممالك خودشان را. ما اينكه گوئيم بايد انقلاب ما به همه جا صادر بشود، اين معنى غلط را از او برداشت نكنند كه ما مى‏خواهيم كشور گشائى كنيم. ما همه كشورهاى مسلمين را از خودمان مى‏دانيم. همه كشورها بايد در محل خودشان باشند. ما مى‏خواهيم اين چيزى كه در ايران واقع شد و اين بيدارى كه در ايران واقع شد و خودشان را از ابر قدرت‏ها فاصله گرفتند و دادند و دست آنها را از مخازن خودشان كوتاه كردند، اين در همه ملت‏ها و در همه دولت‏ها بشود. آرزوى ما اين است. معنى صدور انقلاب مااين است كه همه ملت‏ها بيدار بشوند و همه دولت‏ها بيدار بشوند و خودشان را از اين گرفتارى كه دارند و از اين تحت سلطه بودنى كه هستند و از اينكه همه مخازن آنها دارد به باد مى‏رود و خودشان به نحو فقر زندگى مى‏كنند نجات بدهد.

    خداى تبارك و تعالى اين عيد را بر همه مسلمين مبارك كند و اين عيد مبارك است بر ملت ايران كه در جنگ است و مبارك است بر آنهائى كه شهيد شدند و مبارك است بر آنهائى كه شهيد دادند. خداى تبارك و تعالى به ما هم اين فرصت را بدهد كه درراه او شهيد بشويم.

    والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  9. #1159
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 13 صفحه 128

    تاريخ: 28/7/59

    بيانات امام خمينى خطاب به حبيب شطى، دبير كل كنفرانس كشورهاى اسلامى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    الان جنگ در ايران است و اين خود دليل بر تهاجم آنها بر ماست و اگر ما مهاجم بوديم در عراق بوديم.

    بدون هيچ سابقه و بدون هيچ دليلى با پايمال كردن تمام مواضع بين المللى، صدام اقدام كرد بر هجوم به ايران، آن هم با اسلحه‏هائى كه آنطورى كه اشخاص مطلع به من توضيح داده‏اند از اسلحه‏هائى است كه تاكنون اسرائيل استفاده نكرده است و ايشان استفاده كرده است و بسيارى از پيرمردها و جوان‏ها و كودكان ما را كشته و بسيارى از مخازن ما را خراب كرده است. البته هر كس اينچنين جناياتى بكند و شهر و روستاهاى ما را بگيرد، آرزو مى‏كند آتش بس قرار شود. او خورده است و برده است و ظلم كرده است و ما خسارات را بدون جهت ديده‏ايم و اين امرى است كه اينطور امكان ندارد. دولت اگر چنانچه مى‏خواهند عملى بكنند و صلح و صفا باشد، بايد با آن كسى كه مهاجم بوده است و بغى كرده است و هجوم كرده است به يك مملكت اسلامى، فرضاً اگر دولت عراق مسلم باشد، بايد با او قتال كنند تا اينكه برگردد به امر خدا و برگشتن به امر خدا، مجرد اين نيست كه از كشور ما بيرون برود، بلكه خسارات ايران را، خسارات مالى ايران را جبران كند، خسارات جانى كه قابل جبران نيست و قواى خودش را بيرون بكشد و دستش را از مملكت عراق كوتاه كند و حكومت غاصب خودش را كنار بگذارد و ملت عراق را آزاد بگذارد كه سرنوشت خودشان را به دست بگيرند. مسأله نزاع بين حكومت و حكومت نيست، مسأله هجوم يك بعث عراقى غير مسلم است بر يك حكومت اسلامى و اين قيام كفر عليه اسلام است و بر همه مسلمين، قتال با او واجب است. اگر مسلمين تكليف خودشان را عمل كنند، ما هرگز بنا نداريم در مملكت ديگرى دخالت كنيم. هجوم از طرف آنهاست و بر خلاف ميل ملت عراق است. شما حكومت‏هاى اسلامى بيائيد و اين ملت عراق را آزاد كنيد و تضمين كنند آزادى ملت عراق را و ببينند كه آيا ملت عراق اين حكومت را مى‏خواهد يا نه. صدام اخيراً انتخاباتى در عراق انجام داد، در مجلس قانونى گذراند كه هر كس مخالفت كند محكوم به اعدام است. حتى از علمائى كه ضد او بودند، با فشار از آنها رأى گرفتند. صدام آنهمه ظلم كه مرتكب شده است و آن مقدارى كه رجال دينى و اسلامى را قتل عام كرده است به مملكت ما تجاوز نكرده است. تجاوز او بر ملت خودش بيشتر از تجاوزى است كه بر ما كرده است. بر ما و شما و همه مسلمين

    صحيفه نور ج 13 صفحه 129

    واجب است كه او را بر سر جايش بنشانيد و خساراتى كه بر عراق و ايران وارد شده از او مطالبه كنيد. ما دعوا با كسى نداريم لكن خسارات عراق و ايران را مطالبه مى‏كنيم. ما مى‏خواهيم اسلام را حفظ كنيم و با بودن اين حزب در عراق، اسلام در خطر است آن هم در خطر كفر. و شما در اين امر مى‏توانيد با دولت و مجلس و رئيس جمهورى ايران مذاكره كنيد كه آنها هم همين را خواهند گفت. و ما از خداوند تبارك و تعالى مى‏خواهيم كه بين مسلمين اتفاق و وحدت حاكم باشد تا اينكه ديگران ما را نچاپند و مستقل باشيم و خودمان كشورمان را اداره كنيم.

    در پايان اين ديدار و گفتگو آقاى حبيب شطى از امام پرسيد: آيا اجازه مى‏دهند كه عده‏اى از رؤساى دولت‏هاى اسلامى در رأس هياتى جهت بررسى به ايران بيايند و با شما ديدار كنند. امام در پاسخ وى فرمودند : براى رسيدگى به جنايات صدام، آمدن به ايران مانعى ندارد.

    
    previos page menu page next page
    

  10. #1160
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 13 صفحه 130

    تاريخ: 6/8/59

    بيانات امام خمينى در جمع نخست وزير، اعضاى هيأت دولت، نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، مديران مراكز راديوئى شهرستان‏ها و اقشار مختلف مردم

    انسان يك موجود عجيبى است در جميع مخلوقات باريتعالى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    مبارك باشد اين عيد سعيد بزرگ بر ملت‏هاى مستضعف جهان و بر توده زير بار استكبار و بر ملت شريف رزمنده اسلامى ايران.

    انسان يك موجود عجيبى است، در جميع طبقات موجودات و مخلوقات باريتعالى، هيچ موجودى مثل انسان نيست، اعجوبه‏اى است كه از او يك موجود الهى ملكوتى ساخته مى‏شود و يك موجود جهنمى شيطانى هم ساخته مى‏شود. موجودات ديگر اينطور نيستند، اينطور نيست كه اين فاصله باشد بين فرد كامل و ما بين فرد جهنمى ناقص. اين از مختصات انسان است كه حق تعالى او را با جميع اوصاف و صفات مقدس خودش ايجاد كرده است و همه چيز در او هست. از اين موجود، پيغمبر اكرم و ساير پيغمبرها محقق شده است و ابوجهل و ساير ابوجهل‏ها هم هست و واسطه مابين اين دو تا هم الى مالا يعلم هست و كارهائى كه از اين انسان صادر مى‏شود حسن و قبح و صلاح و فسادش بستگى دارد به آن جهات روحى انسان. اعمال به حسب صورت با هم خيلى فرق ندارند، آن چيزى كه فارق بين اعمال است، آن نيات است انما الا عمال بالنيات ملاحظه مى‏كنيد كه شمشير دست دو نفر باشد و مثل هم فرود بيايد و مثل هم دو نفر را هلاك كند، يكى از آنها مثل عبادت ثقلين باشد ارزشش و يكى از آنها طورى باشد كه در فساد و در تباهى قابل ذكر نباشد، اما عمل يك عمل است دست بالا مى‏رود و فرود مى‏آيد و يك نفر را مى‏كشد. اين اختلاف، مال اختلاف خود انسان است، اختلاف روحيات انسان است و اختلاف قصدهائى است كه روى آن قصدها و اغراضى كه روى آن اغراض، اعمال موجود مى‏شوند انگيزه اعمال به غايات است. آن چيزى كه اعمال را با هم مختلف مى‏كند، آن غاياتى است كه انسان را وادار مى‏كند به اينكه عملى را انجام بدهد و مراتب حسن و قبح و مراتب فضيلت و رذيلت هم روى همين معناست و انگيزه‏هائى هم كه در اعمال بشرى است اختلافش روى همين معنويات است و اراده و تصميم و غايات. يك فعلى مى‏بينيد كه غايتش الهى است و غير غايت الهى هيچ چيز در آن دخالت ندارد. آن عملى كه الهى باشد و انگيزه‏اى جز الوهيت نداشته باشد، مثل اعمالى كه انبيا عليهم السلام در تبليغات خودشان انجام مى‏دادند، اين اعمال طورى است كه هيچ انگيزه‏اى ندارد الا خداى تبارك و تعالى و لهذا انبياء بزرگ در عين حالى كه دراين تبليغ‏شان و در

    صحيفه نور ج 13 صفحه 131

    اين ارشادشان آنقدر زحمات را متحمل مى‏شدند، هيچ يك از اين زحمات آنها را از آن عملى كه داشتند سست نمى‏كرد و بايد گفت كه هيچ يك از آن زحماتى كه ما و به حسب انگيزه‏هاى بشرى به نظر مى‏آيد كه زحمت است، براى آنها اينطور نبود براى اينكه روى آن مقصدى كه آنها حركت مى‏كردند و عمل مى‏كردند، آن مقصد به قدرى بزرگ بود و به قدرى عالى بود كه تمام زحماتى كه براى آن مقصد متحمل مى‏شدند، به نظرشان زحمت نبود. مقصد نظر بود و لهذا مى‏بينيد كه تمام عمرشان را انبيا صرف مى‏كردند در همان مقصدى كه داشتند و يك قدم عقب نمى‏گذاشتند و هيچ تزلزلى در روح آنها حاصل نمى‏شد.

    وقتى كه مقاصد عالى شد، زحمت‏هاى در راه آن بايد در نظر انسان نباشد

    من گمان ندارم كه هيچ كس به قدر رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در آن سيزده سالى كه مكه تشريف داشتند و در آن ده سالى كه در مدينه، اگر كسى درست توجه بكند به زندگى حضرت مولا رسول الله، مى‏بيند كه شايد آدم بتواند بگويد يك روز ايشان، يك حالى كه به حسب نظر ما استراحت است، ايشان نداشته‏اند. آنوقتى كه در مكه بودند، آنقدر فشار داشتند و آنقدر اذيت به ايشان مى‏كردند و آنقدر ايشان را در تنگناى همه طور و همه جانبه مى‏گذاشتند كه بالاخره مجبور شدند كه بروند در يك غارى و در آنجا هم تحت نظر اينها بودند و زندگى ايشان آنطور گذشت. يك روز براى ايشان استراحت نبود و بعد از اينكه ديدند نمى‏شود در مكه ماند و تبليغاتشان در مكه آنقدر تاثير ندارد و يك عده معدودى، چند نفرى به ايشان ايمان آوردند، ايشان هجرت كردند و اگر چنانچه وضع ايشان را در مدينه هم ببينيم، مى‏بينيم كه در اين ده سال مدينه، جز زحمت و اشتغال به جنگ‏هائى كه بيش آمد و غزوه‏هائى كه پيش آمد، نداشتند و در آن غزوات هم سنگينى‏اش به دوش خود ايشان بود، لكن مقصد يك مقصدى بود كه اينها پيش او هيچ نبودند. در مكه وقتى كه به ايشان پيام دادند كه تو بيا دست از اين دعوتت بردار و تو هر چه مى‏خواهى ما در اختيارات مثلاً مى‏گذاريم، ايشان فرمودند كه اگر همه عالم (تعبيرشان تقريباً اين است كه) همه زمين و آسمان را به من بدهيد، من اين دعوت را دست از آن بر نمى‏دارم براى اينكه اين دعوت الهى است، اين ماموريت الهى است. ماموريت الهى را براى اينكه يك منصبى، يك مقامى، يك ماليتى، يك چيزى پيدا كنم معنا ندارد. مقاصد وقتى كه عالى شد، زحمت‏هاى در راه آن مقصد بايد در نظر انسان نباشد. از آن طرف آن افرادى كه از فطرت انسانى خارج شدند و حيوانى هستند به صورت انسان، سبعى هستند به صورت انسان، شيطانى هستند به صورت انسان، آنها هم در راه مقصد خودشان كوشش مى‏كنند، مقصدى كه دارند آنها هم كوشش مى‏كنند، لكن فرق ما بين اين دو راه و اين دو مقصد اين است كه آنها كوشش مى‏كنند براى به دست آوردن يك مارب حيوانى، شيطانى و اينها كوشش مى‏كنند براى يك مقصد الهى، اينها مى‏خواهند كه جامعه را، تمام جامعه را انسان كنند. انبيا مامورند از جانب خداى تبارك و تعالى كه بيايند و جامعه‏ها را كه در سر دو راهى واقع شدند، يك راه، راه انسانيت است و يك راه، راه شيطانى و طاغوتى و

    صحيفه نور ج 13 صفحه 132

    غير انسانى و خود مردم نمى‏توانند درست تشخيص بدهند راه را، انبيا موظفند كه ملت‏ها راو گروه‏ها و جمعيت‏ها را با دعوت‏هاى خودشان، با تعليمات و ارشادات خودشان انسان كنند. از اول خلقت تا آخر، همين معنا طرح است كه اين جمعيت‏ها انسان بشوند

    معيارها را بايد معيارهاى الهى قرار بدهيم‏

    همه زحمت‏هاى انبيا و همه كتب آسمانى و همه دعوت‏هاى اوليا و انبيا براى اين بوده است كه اين موجودى كه اگر به خودش واگذاشته بشود، از تمام حيوانات بدتر است و از تمام شياطين شيطانتر است، اين را هدايت كنند و به صراط مستقيم دعوت كنند و الهى كنند، انسانى الهى كنند. البته تؤفيق نبوده است كه همه را انسان كنند، سركش‏ها زياد بودند، كسانى كه از فطرت انسانى خارج بودند، زياد بودند و زياد هستند، لكن آنها كوشش خودشان را كردند و آن مقدار از بركاتى كه در دنيا هست، همه از بركات انبياء بزرگ الهى است و اوليا. ما نبايد معيارها را معيارهاى مادى قرار بدهيم و پيروزى و شكست را هم روى معيارهاى طبيعى و مادى مطالعه كنيم. ما معيارها را بايد معيارهاى الهى قرار بدهيم و پيروزى و شكست هم در همان ميدان الهى تشخيص بدهيم. ما اگر در آن ميدان الهى و در آن صراط مستقيم انسانى پيروز باشيم، اگر تمام عالم هم به ضد ما قيام كنند و ما را هم نابود كنند، ما پيروزيم براى اينكه معيار، معيار طبيعى نبود. عالم هم همين عالم طبيعى نيست. اين عالم طبيعى، اخيره موجودات است، تفاله موجودات است. عوالمى كه الى ما شاء الله هست و ما از آنجا آمده و به آنجا خواهيم رفت. ميزان، آن ميدان است و ميزان، آن راه است. انسان به ماهو، انسان شكست و پيروزيش، معيارش آن راه است، نه طبيعت. اگر ما در آن راهى كه داريم، همان راهى كه انبيا داشتند ما هم موفق بشويم كه همان راه را برويم همانطور كه انبيا عليهم السلام پيروز بودند، در آن راهى كه راه مستقيم انسانيت است پيروز بودند، ولو اينكه كشته شده‏اند، ولو اينكه آتش زدند بعضى‏شان را، ولو اينكه به زحمت انداختند آنها را، لكن در آن راهى كه راه انسان بود همه آنها پيروز بودند در مقابل آنهايى كه طاغوت بودند. فرعون‏ها و امثال آنها در اين راه شكست خوردند، در راهى كه راه انسان است، آنها شكست خوردند، اصلش در اين راه نيامدند. دشمن‏هاى انسانيت و اسلام اصلش شم اين معنا را نكردند كه يك چيز ديگر غير از اين حيوانيت و غير از اين طبيعت هم هست. آنهايى كه فهميدند كه مقصد، مقصد الهى بايد باشد و ما از خدائيم و به او رجوع مى‏كنيم انالله و انا اليه راجعون ما از خدائيم، ما كارى انجام مى‏دهيم، ما همان چيزهائى كه خدا به ما داده است در راه خودش، اگر چنانچه مثل انبيا هم فرض كنيد، يا در طريق انبيا هم باشيم، اين كوردلى است كه انسان خيال كند من يك كارى كردم. تو غرق نعمت‏هاى خدا هستى، چشمت از خداست، گوشت از خداست، قدرتت از خداست، دستت از خداست، پايت از خداست، همه از اوست. من نمى‏توانم اسمش را هم امانت بگذارم، باز يك نفسانيتى هست در كار، وقتى همه از او هست، در راه او اگر داديد كارى نيست اين، چيزى كه از خود اوست در راه خود او. اگر بنا باشد كه ما اين ارزش انسانى را ادراك بكنيم و اين ارزش الهى را ادراك بكنيم،

    صحيفه نور ج 13 صفحه 133

    نبايد متاثر بشويم از اينكه ما را در تنگناى اقتصادى قرار دادند. تنگناى اقتصادى، هر كارى بكنند راجع به دنياست، راجع به طبيعت است. ما را در هجوم نظامى قرار بدهند، يك وقت خودشان مستقيماً، يك وقت با اباديشان، ما نبايد از اين معنا اصلاً آزرده بشويم، چرا آزرده بشويم؟ ما مامور خدا هستيم و خداى تبارك و تعالى همه نعمت‏ها را به ما عطا فرموده است و آن چيزهائى كه عطا كرده، در راه او بايد صرف بكنيم.

    آنچه كه انسان را مطمئن مى‏كند، ذكر خداست

    اگر موفق شديم كه صرف كرديم آن چيزهائى كه خدا به ما داده در راه او، ما پيروز هستيم. يك مسلمان و مومنى كه به آن وظيفه شرعيه‏اى كه دارد، به آن وظيفه فطرى كه دارد، اگر عمل بكند، آن پيروز است ولو در جامعه حيوانى انسان‏ها هم مفروز باشد و مطرود باشد. و آن صورت انسانى كه بر خلاف آن مسير انسانى رفتار مى‏كند، هر چه هم كه پيش برود، هى حيوانيتش زياد مى‏شود، سبعيتش زياد مى‏شود. انسان يك اعجوبه‏اى است كه از هر دو طرف غير متناهى است، از طرف سعادت غير متناهى و از طرف شقاوت غير متناهى. ما بايد ميزان فصل ما بين انسان و حيوان را انسان و شيطان را به دست بياوريم تا بتوانيم بفهميم كى پيروز است و كى شكست خورده. اين ابر قدرت‏ها كه ما اسمش را ابر قدرت مى‏گذاريم، اينها تمام قدرتشان صرف حيوانيت مى‏شود، تمام قدرتشان را روى هم مى‏گذارند و صرف آمال حيوانى و شيطانى مى‏كنند و به آن هم درست نمى‏رسند. اگر بنا بود كه به آن چيزى كه مى‏خواهند برسند كه بايد وقوف كنند. اينكه مى‏بينيد كه اين قدرت‏ها هى جلو مى‏روند و هر چه داشته باشند باز يك قدم جلوتر مى‏روند و اگر تمام اين عالم را هم داشته باشند باز كافى برايشان نيست، اين براى اين است كه در طرف آن طرف هم غير متناهى هست انسان. آن چيزى كه انسان را مطمئن مى‏كند آن خداست. آن ذكر خداست بذكر الله تطمئن القلوب آن موجودات الهى از باب اينكه پناهگاهشان خداى تبارك و تعالى است، آنها اطمينان دارند. اين موحودهاى ديگرى كه طاغوتى هستند، پناهى ندارند. اينها هر چه دستشان بيايد و هر چه ظلم بكنند و هر چه كشور گشايى كنند، يك كشور ديگرى هم مى‏خواهند باز بگشايند و گمان نكنيد كه به اين سنخ افراد اگر همه اين كره ارض را بدهند، اين سير بشود. تمام اين سياره را اگر به يك نفر بدهند، اين سير نمى‏شود، دنبال اين مى‏رود كه خوب، ما برويم در اين سيارات ديگر، ببينيم آنجا چه خبر است، برويم آنجا هم بيرق خودمان را بزنيم، چنانكه رفتند در كره ماه هم بيرق زدند. اين براى اين است كه در طرف آمال حيوانى هم انسان غير از ساير حيوانات است. حيوانات وقتى كه آن كار خودشان را، مثلاً خوردند، سير شدند، ديگر مى‏نشيند و كارى ندارد تا وقتى گرسنه بشود، انسان اينطور نيست. كارى بكنيم كه اين راه را، راه مستقيم را انتخاب كنيم، تا مطمئن بشويم، تا خوف از ما زدايه بشود، از بين برود. انبيا هر كس به آنها هم جسارت‏كرد هيچ ابداً چيزى به نظرشان نبود، چون كه مقصد يك مقصد ديگرى بود، مطلب يك مطلب ديگرى بود، نه مايوس مى‏شدند و نه دلسرد مى‏شدند و نه گلايه‏مند مى‏شدند. بله، انبيا دنبال اين‏

    صحيفه نور ج 13 صفحه 134

    بودند كه چرا بايد اين بشرى كه فطرتاً بايد فطرت سالم داشته باشد، چرا بايد اينطور باشد. رسول اكرم براى اين غصه مى‏خورد در وحى هم به او گفته است كه مثل اينكه تو خودت را دارى به كشتن مى‏دهى كه اينها ايمان نمى‏آورند. اين نظر اين بود كه اينها را آدم كند. هر كس كه آدم مى‏شد، يك بشارتى براى رسول اكرم يا انبيا بود و اما اينكه بخواهند يك كشورى را بگشايند و بخواهند يك فرض كنيد كه بلوكى داشته باشند و اين حرف‏هاى نامربوطى كه بين اصحاب طاغوت هست، اينها در بين انبيا مطرح اصلاً نبوده، اصلاً مطرح نيست. عالم طبيعت پيش انبيا مطرح نيست. آمدند اين طبيعى‏ها را، اين موجودات طبيعى را از اينجا بكشندشان ببرندشان طرف يك ممالك ديگر، يك عالم ديگر و آنچه درو هم من و شما نمى‏آيد.

    اين تحولى كه در جامعه ما پيدا شده است، اين تحول معجزه آسا، اين تحولى كه راه صد ساله را در يك شب كانه پيمودند، اين را چه كسى كرده است؟ اين تحول، يك تحولى است كه اگر يك استادى، عارفى، يك شخص الهى بخواهد با موعظه و نصيحت و اينها بكند، بعد از سى سال، چهل سال زحمت، ده تا پانزده تا را تربيت مى‏كند. يك كشور سى و چند ميليونى يكدفعه از آن ظلمت‏هائى كه بعضها فوق بعض ، يكدفعه جهش كرد و در نور واقع شد، نورهاى غير متناهى. اين تحولى كه الان در كشور ما هست، همه روى اين مقصد است كه از اول فريادشان بلند بود كه ما اسلام را مى‏خواهيم، طاغوت را نمى‏خواهيم. اين عنايت خدا را به اينها جلب كرد. خداى تبارك و تعالى كه مشاهده مى‏فرمايد كه يك ملتى از كوچك و بزرگشان مى‏گويند ما اسلام را مى‏خواهيم، عنايتش را به اينها متوجه كرد. اين عنايت الهى است كه جوان كذايى كه بايد در (به حسب طبع خودش) بايد در فرض كنيد كه كجا باشد، اين را كشاند به جنگ‏هاى بين اسلام و غير اسلام و با چه روى گشاده، مثل سربازهاى ديگران نيست كه بايد با فشار و زور و وعده و و عيد آنها را وادار كرده‏اند، اينها همچو به طبع خودشان. من وقتى كه در تلويزيون مى‏بينم كه يك گروه‏هائى، زن يك بلدى (خوب، همه بلاد اينطورند) نشستند و دارند براى اين جوان‏هائى كه در جبهه‏ها مشغول هستند با كمال جديت دارند بسته بندى مى‏كنند، دارند نان مى‏پزند، دارند بسته‏ها را درست مى‏كنند، من خجالت مى‏كشم كه ما چرا، ما چه هستيم و اينها چه هستند. يك ملت اينطورى شده است. يك ملت، ملتى شده است كه براى اسلام و براى وطن اسلامى خودش تمام قشرها قيام كردند، هر كه هر چه مى‏تواند. خوب، ديديد كه بعضى اين پير مردها، يكى از آنها هم آمده بود اينجا، از اين پيرمردها مى‏روند التماس مى‏كنند كه ما جبهه جنگ برويم. با اينكه نمى‏تواند برود مى‏گويد نه، من قدرتش را هم دارم بفرستيد مرا، مى‏توانم. بچه‏هاى كوچك هم همين فكر را دارند همين كار را كه بزرگ مى‏كنند، بچه‏ها هم همان كارها را انجام مى‏دهند و تعليمات نظامى كانه مى‏خواهند بگيرند. يك مملكتى اينطورى شده است، اين عنايت خداست كه به ما توجه پيدا كرده است. ما تا اين عنايت را داريم شكست نداريم. تا اين سايه عنايت حق تعالى به سر ملت ماست خوف از هيچ چيز نداريم. اگر ما يك موجود مادى بوديم، يك موجودى بوديم كه نمى‏ديديم، چشم‏هايمان را از آن عالم بسته بوديم و هر چه مى‏ديديم اينجا را

    صحيفه نور ج 13 صفحه 135

    مى‏ديديم، بايد اگر يك نفر ازما كشته مى‏شود بنشينيم عزايش را بگيريم، لكن وقتى يك موجود، موجود اسلامى و براى مقصد اسلامى دارد كوشش مى‏كند، تمام كوشش‏ها را مى‏كند و در عين حال در خودش اصلاً شكست نمى‏بيند. ميدان‏هاى جنگى كه شما الان ملاحظه مى‏كنيد و همه رفتند و اشخاصى رفتند و ملاحظه كردند، اين جوان‏هائى كه در آن ميدان دارند جنگ مى‏روند و برادرهايشان مى‏بينند كشته شد و افتاد، هيچ فترت و فتورى در آنها دست نمى‏دهد، به همانطورى كه از اينجا با شوق رفتند، با همانطور در جنگ هم با اشتياق و با دلاورى و با جرات، با آغوش باز شهادت را استقبال مى‏كنند. اين يك مسأله‏اى است، ايران يك وضعى پيدا كرده است كه ما نمى‏توانيم اين وضع را تعبيرى از آن بكنيم جز اينكه بگوئيم يك مملكت الهى است، يك مملكتى است كه فهميدند افرادش و اشخاصش كه براى اسلام بايد جانفشانى كرد. شما مقايسه‏اى بكنيد بين ملت ما و ساير ملت‏ها (نه، ملت‏ها همه خوبند، آنها باز يك قدرى به واسطه آن فشارهائى كه بر آنها مى‏آيد نمى‏توانند درست قيام كند و انشاء الله مى‏كنند) يك مقايسه‏اى بكنيد بين سردمدارهاى ممالك ديگر با رؤساى اين مملكت. آقاى كارتر در كدام جنگ‏ها رفته است توى جبهه جنگ؟ ايشان در همان كاخ سفيد و آن كاخ ييلاقى‏اش نشسته و وا مى‏دارد اشخاص را جنگ بكنند، كشته هم بشوند به جهنم، شما براى من كار بكن، بمير و بدم. و آقاى صدام در كدام جبهه‏ها آمده است و سركشى كرده؟ اين از سربازهاى خودش هم مى‏ترسد، از ملت خودش هم مى‏ترسد. در كجا شما سراغ داريد كه رئيس جمهورش در جبهه دائماً در جبهه از اين شهر به آن شهر باشد؟ و رؤساى ديگرش، اين آقاى رئيس مجلسش هم جبهه برود؟ كجا اين مسائل هست؟ امام جمعه‏ها را در كجا شما ديديد كه مثل جندى‏ها لباس بپوشند و در جبهه بروند؟ كجا هست اينها؟ در كجا شما ديديد كه سربازهايش و ارتشى‏هايش و رؤساى ارتشش اينطور فداكارى بكنند از آنها كشته مى‏شود، باز جلو بروند. در كجا هست اين مسائل؟ يك مسائلى است كه جز در راه صراط مستقيم انسانى حل نمى‏شود. براى اين است كه ملت ما با دولتش، با ارتشش، با اين چيزهايش دو تا نيستند، همه از هم هستند، از هم نمى‏ترسند. كى ما الان گرفتارى اين را داريم كه تهران‏مان يا اصفهان‏مان يا شيرازمان يا كجا حكومت نظامى بشود؟ كى ما همچو نگرانى داريم كه نبادا فلان قشر، فلان عشيره، فلان - عرض كنم كه - جمعيت در اطراف ايران به ضد ما قيام كنند؟ ما همچو نگرانى نداريم. يك چهار نفر بچه و جوان گول خورده‏اى كه هستند، اينها هم حالا ديگر فهميدند نبايد اين كارها را بكنند، انشاء الله درست بفهمند. اين يك مملكت نمونه است الان و ما دلمان مى‏خواهد كه اين مملكت نمونه آن نمونه عالى بشود و الگو بشود براى همه مملكت‏ها. اين يك مملكت، شما در تاريخ نگاه كنيد از صدر تاريخ تا آخر اگر پيدا كرديد يك جايى را كه زن‏ها و زن‏هاى جوانى كه حالا بايد فرض كنيد كه بروند سراغ جوانى شان، و پيرزنش، و پيرمردش، پيرزنش اينطور كوشش كند در اينكه پشتيبانى از ارتشش بكند، پشتيبانى از پاسدارهايش بكند. شما كجا، اگر داريد سراغ بگوئيد ما هم بفهميم. كجا شما همچو چيزى داريد كه دوش به دوش مردها و پاسدارها و ژاندارمرى و ارتش و همه قواى مسلح، دوش به دوش اينها زن‏ها هم همراهى بكنند؟ هر كه هر قدرى مى‏تواند. عراق اينطورى است؟ همه مردم

    صحيفه نور ج 13 صفحه 136

    عراق ؟! خيلى مضحك است اين مطلب، ايشان گفته بودند كه، آقاى صدام، كه فرق ما بين اينهائى كه داوطلب شدند براى ما كه چهار صد هزار نفرند با آنهائى كه در ايران هستند، اينها به ما احترام مى‏گذارند و به ما توجه دارند، آنها اصلاً پشتشان را كردند به پاسدارها و نظامى‏ها. خوب، انسان دهنش باز است، هر چه دلش بخواهد مى‏گويد. اما خوب وقتى مطالعه كنيد، وقتى، ايشان خيال مى‏كند كه عراق را توى محفظه‏اى گذاشتند هيچ كس نمى‏بيندش يك محفظه‏اى هست كه جمعيت عراق توى آن محفظه است فقط، هر چه به آنها نسبت بدهند هم چيزى خوب، اگر اينطورى هست، كه اين حكومت نظامى‏ها چيست؟ اگر مطلب اين است كه همه همراه شما هستند، خوب، شما يك وقتى صاف و پاك برو تو اين جمعيت‏ها ببين مى‏توانى قبل از اين، همانطورى كه زمان محمد رضا بود، شما ديديد كه اينها اگر يك، اگر محمدرضا مى‏خواست از يك خيابانى عبور كند، در عين حالى كه اتومبيلى كه نشسته بود، مسلح به همه جور چيزى بود و شيشه‏هايش هم ضد گلوله و همه بساط بود، معذلك از يك هفته قبل مى‏رفتند همه خانه‏ها را تخليه مى‏كردند و جايش نظامى‏ها و ساواكى‏ها را مى‏نشاندند تا ايشان بيايند از اينجا عبور كنند بروند آن طرف. حالا ما مى‏بينيم كه همه اين اشخاص، اين نخست وزير ما مى‏رود توى جمعيت با آنها صحبت مى‏كند، رئيس جمهور ما هم همين طور مى‏رود آنجا و همه اركان ما. اين، اگر ايشان درست مى‏گويد، خوب، برود توى جمعيت‏ها، چرا خودش را قنداق كرده آن كنار؟

    ما سر اسلام دعوا داريم، اسلام و ضد اسلام نمى‏شود با هم تفاهم كنند

    خوب، چه داعى داشت ايشان كه بى مطالعه، بدون اينكه بفهمد قصه چه است، بدون اينكه ملت‏ها را در حساب بياورد، همين كه بعضى از شياطين مثل خودش، به گوشش خواندند كه الان وقت اين است كه حمله بكنيم و ايران را، يك شخصيتى براى خودمان درست كنيم (اينها راهش انداختند براى همچو جنايتى) چه داعى داشت اين كار را بكند كه حالا افتاده به اين طرف و آن طرف كه بيائيد ما را صلح بدهيد؟ چه جورى صلح بكنيم ما؟ با كى صلح بكنيم؟ اين همانى است كه يك كسى بگويد كه فرض كنيد كه پيغمبر اسلام با ابوجهل صلح بكنند، آخر اين قابل صلح نيست. توئى كه اينهمه جنايات وارد كردى به كشور خودت و كشور ما، توئى كه اينهمه مسلمان‏ها را به كشتن دادى، توئى كه اين جنايات را كه گمان ندارم در تاريخ نظيرش زياد باشد، اينهمه جنايات را كردى، توئى كه در دزفول آنطور جنايات را كردى، حالا ما فرض كنيد رئيس جمهور ما و مجلس ما و نخست وزير ما بنشينند در يك جلسه‏اى با شما جلسه كنند و دست بدهند و احوالپرسى كنند و بگويند بيائيد، بسم الله! شط العرب مال شما، ديگر ما را رها كنيد مسأله اين است ؟! ما جواب ملت عراق را چه بدهيم؟ حالا ملت خودمان هيچ، جواب ملت عراق را چه بدهيم كه يك رژيمى كه چندين سال بر او حكومت كرده است غاصبانه و آنقدر از جوان‏هاى آنها را كشته و آنقدر از جوان‏هاى آن را معيوب كرده و آنقدر از علماى آنجا را شهيد كرده و حالا ما بنشينيم، ما كه ادعا مى‏كنيم مسلمانيم، بنشينيم سر يك ميز و با ايشان صحبت كنيم كه بيائيد با هم مصالحه كنيم؟ جواب ما، حالا جواب خدا هيچ كه جواب بايد بدهيم، جواب انبيا هيچ كه جواب بايد بدهيم، جواب ملائكه الله هيچ كه

    صحيفه نور ج 13 صفحه 137

    جواب بايد بدهيم، جواب مستضعفين جهان هيچ كه بايد جواب بدهيم، جواب اين ملت عراق را ما چه بدهيم اگر از كربلا يك طومارى براى ما برسد كه شما چرا با يك آدمى كه علماى ما را شهيد كرده، روشنفكرهاى ما را در حبس كرده (حبس‏هايشان الان جا نمى‏شود، يك جاهايى را تخليه كردند براى حبس از براى اينكه، از طورى كه نقل كردند براى ما) شما نشستيد با اينها صلح مى‏كنيد؟! چه صلحى ما داريم؟ ما با اين شهدائى كه داريم چه جواب بدهيم؟ ما اينقدر شهيد داديم حالا بنشينيم سر يك ميز و با ايشان صحبت كنيم؟! مسأله ما، مسأله مكتبى است، مسأله دلخواهى نيست، ما سر اسلام دعوا داريم، ما مى‏گوئيم كه يك نفر آدمى كه اسلام را اصلش مخالف با حزب خودش مى‏داند، اسلامش اسلام عفلقى است كه از اسلام كارترى هم بدتر است، يك نفر آدم و حزبى كه اسلام را مخالف همه چيز خودش مى‏داند و با تمام قوا اگر دستش برسد مى‏كوبد اسلام را، ما با او مى‏توانيم مصالحه كنيم؟ يعنى اسلام را ما فدا كنيم؟ مگر اسلام زمين است؟ مگر اسلام آسمان است؟ همانطورى كه در زمان شاه مخلوع اگر به ما گفتند بيائيد با هم مصالحه (گفتند هم )، با ما بيائيد مصالحه بكنيد، خوب، ما حق داشتيم مصالحه كنيم، يك كسى كه با اسلام مخالف است؟! باز مخالفت او كمتر از اين است، منتها همان حقه بازى‏هايى كه آن مردك مى‏كرد و در ايران او مى‏رفت به چيز حضرت رضا مى‏آمدند عكسش هم مى‏انداختند، همان كارها را اين مى‏كند، حالا مى‏رود، در راديو بود، كجا بود، نوشته بود كه بى ركوع نماز خوانده، حال اين اشكال به او نيست، ما با اينها هيچ راه مصالحه‏اى نداريم براى اينكه مقصد ما يك مقصدى است و آن اسلام است، همه ملت ما اسلام را مى‏خواهند، مقصد آنها هم يك مقصد ضد اسلامى است، و آن اسلام است، همه ملت ما اسلام را مى‏خواهند، مقصد آنها هم يك مقصد ضد اسلامى است، اسلام و ضد اسلام نمى‏شود با هم تفاهم كنند. بله، اسلام اجازه داده به اينكه يك كسى اگر مسلمان شد و به آداب اسلامى‏اش رفتار كرد و فهميديد كه مسلمان است و اينها، او را قبول كنيد. ايشان خودش را دست بردارد از اين كارها و از مملكت عراق هم دست بردارد و بشود يك نفر مثل افراد عادى و توبه كند و بگويد من مسلمان شدم حالا الاسلام يجب ماقبل و اما خدا همچو قلب‏هاى اينها را در آن مهر زده است و سياه كرده است به واسطه اعمال خودشان كه اينها ديگر قابل اصلاح نيستند، هيچ قابل نيستند، اينها ديگر نمى‏توانند اصلاً توبه كنند، اينها كارهاى خودشان را، اينها آدمكشى را، آنطور جنايت را به اينها تبريك گفته، به اينهائى كه جنايت‏ها را كردند، اين اصلاً قابل اصلاح نيست و ما هم حق نداريم اصلاح كنيم، فرضاً من بخواهم، فرض كنيد شهوت نفسانيم اقتضا كند، اما تكليف الهى را چه بكنيم؟ ما مكلف هستيم،ما همانطورى كه با محمد رضا نمى‏توانستيم اصلاح بكنيم، جواب نداشتيم از اينهايى كه شصت هزار جمعيت از آنها مرده است و كشته شده و شهيد شده، اگر آن پيرمرد، من بعضى وقت‏ها با كسانى كه خير خواهى مى‏كردند، مى‏گفتم خوب، من جواب اين پيرزنى كه جوانش را از دست داده، چه بگويم؟ ما بيائيم آقاى محمدرضا را با او مصالحه كنيم به اينكه او حكومت نكند، سلطنت بكند!! معنى سلطنت اين است كه ايشان آن بالاها بنشينند و ما اعليحضرت آريامهرش را بگوئيم و عرض مى‏كنم همه تشريفات و همه تجليلات را از او بكنيم، منتها او ديگر تو سر ما نزند. من مى‏گفتم من جواب اين

    صحيفه نور ج 13 صفحه 138

    پيرزنى كه آمده مى‏پرسد از من كه تو چكاره بودى كه جوان من از دستم رفت تو او را اعليحضرت همايونى مى‏خوانى؟ الان هم همان حرف است، ماها چكاره هستيم كه برويم بنشينيم با اينها صلح كنيم. اين دنيايى كه هى فرياد مى‏زنند به اينكه بيائيد با هم مصالحه كنيد و به اسلام برگرديد، اينها اسلام را مثل اينكه نشناختند، بعضى از اين آخوندهاى دربارى كه ما را نصيحت مى‏كنند كه بيائيد به اسلام برگرديد، اينها اسلام را نمى‏دانند چه است، اينها اسلام را جز خوردن چيزى نمى‏دانند، همان مسائل حيوانى اگر اينها اسلام را مى‏دانستند، اينها كه مى‏دانند كه اين مردك، اين حزب عفلقى مسلمان نيست و هجوم كرده به يك مملكت اسلامى، تكليف آن كسى كه هجوم مى‏كند به مملكت اسلامى، تكليف همه مسلمين است كه به او هجوم كنند، تازه آن آخوند دربارى مى‏گويد كه بيائيد با هم به اسلام برگرديد !! آخر تو بيا به اسلام برگرد، تو بيا بفهم اسلام چه است. اگر اسلام خلاصه مى‏شد در اكل و شرب و مارب حيوانى، آنوقت بله بايد بيائيم با هم بنشينيم به آن اسلامى كه شما مى‏گوئيد برگرديم، اما اسلام آن است كه آن شهدا را داده است، اسلام آن است كه براى رسيدن به مقصد آنهمه زحمت را نبى اكرمش و اوليائش متحمل شدند، حالا ما براى اينكه چند نفر جوان از دستمان رفته است (با اينكه خيلى عزيزند) از اسلام دست برداريم و برويم بنشينيم مصالحه كنيم؟ ما و ملت ما همانى است كه در اين خيابان‏هاى تهران و در شهرستان‏هاى ديگر آنهمه جوان‏ها را از دست داد و مصالحه نكرد، در صورتى كه همه قدرتها دست آن شخص خبيث بود و دنبال كرد مقصد خودش را تا به مقصد رسيد. جوان‏هاى ما، مردم‏ما، زن و مرد مااينها هستند كه دنبال مقصد و مكتب‏شان هستند و مصالحه نخواهند كرد با هيچ قدرتى و با هيچ ابر قدرتى. فرق ارتش ما و ارتش آنها اين است كه ارتش ما دستش بسته است، ارتش ما اسلام برايش تكليف معين كرده، ارتش آنها دستشان باز است، توپ، موشك زمين به زمين به اصطلاح خودشان مى‏اندازند، نه مترى، ده مترى، يك شهر هم همه‏اش را خراب كنند، آنوقت تبريك مى‏شنوند. ارتش ما نمى‏كند اين كار را، نمى‏تواند اين كار را بكند و نخواهد كرد، ارتش ما فقط موارد جنگى آنها و اشخاصى كه مخالف اسلام و قيام بر ضد اسلام كردند، مى‏كوبد و خواهد كوبيد. من بايد يك تسليت به سرتاسر ايران و تبريك عرض كنم و خصوصاً به خوزستان و اخص، بالاخص به دزفول تبريك عرض كنم براى اينكه آنطور روح مقاومت دارند و آنطور مردانه قيام كردند و مشغول به مقابله با دشمن هستند و تسليت به كسانى كه جوان‏هايشان را از دست دادند و ما همه هستيم، همه شريك هستيم، جوان‏ها مال همان تنها پدر و مادرها نبود، جوان‏ها مال اسلام بود. پيغمبر اسلام تسليت به شما مى‏گويد، مصيبت بر اسلام وارد شده به آنها از آنها تشكر كنم به اينكه براى اسلام خوب قيام كرديد و اجر شما با اسلام است، با خداى اسلام است و تشكر كنم از همه قواى مسلحه‏اى كه در اين جنگ بين اسلام و كفر، قيام به وظيفه كردند و خوب هم قيام كردند، شهيد دادند و خرابى براى مملكت‏مان وارد شد، اينها هم شهيد دادند و كوشش كردند و مردانه قيام كردند، از آنها هم همه و از همه رده‏هاى بالائى كه (بالا و پائين ما نداريم انشاء الله) برادرهايى كه در اين مسائل وكيل بودند رفتند آنجا، نخست وزير است نمى‏دانم رئيس جمهور است، امام جمعه

    صحيفه نور ج 13 صفحه 139

    است، همه اينها كه مشغولند به اين خدمت و صادقانه هم مشغولند، از آنها تشكر كنم و ملت ما بايد قدردانى بكنند از آنها. اينها برادرهاى شما و ما هستند كه در جبهه‏ها رفتند و شهيد مى‏دهند و جديت مى‏كنند و انشاء الله پيروز مى‏شوند، كسانى كه بر ضد اسلام هستند، به جاى خودشان مى‏نشانند. و از مملكت عراق و از ملت عراق تشكر كنم كه در اين وقت آنها هم به آنقدرى كه ميسورشان هست پشتيبانى مى‏كنند از مملكت ايران كه پشتيبانى از اسلام است، از آنها هم تشكر كنم و از همه جوان‏هايى كه، و غير جوان‏هايى كه از همه بلاد عالم، از اقصى بلاد، از آمريكا، از اروپا و از پاكستان، از هندوستان، از همه جا پشتيبانى كردند از ما، اظهار پشتيبانى كردند، مهيا بودن خودشان را براى دفاع از اسلام اعلام كردند، از همه آنها هم تشكر كنم و از خداى تبارك و تعالى تؤفيق سعادت براى همه بخواهم و انشاء الله به آنجا نمى‏رسد كه محتاج بشود كه همه جوان‏ها از همه اطراف و همه مردم دنيا و متعهدين از همه جا هجوم كنند و يك همچو آدمى را از بين ببرند، ما جوان‏هاى خودمان و ارتش خودمان كافى است براى اين امر و عمده اين است كه خداى تبارك و تعالى با ماست و ما اتكال به خداى تبارك و تعالى داريم و اميدواريم كه اين اتكال را تا آخر داشته باشيم تا عنايات حق تعالى را حفظ كنيم. از خداوند تعالى سلامت و سعادت همه ملت‏ها را، مستضعفين را خواستارم.

    والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 116 از 208 نخستنخست ... 1666106112113114115116117118119120126166 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/