صفحه 11 از 16 نخستنخست ... 789101112131415 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 110 , از مجموع 153

موضوع: اشعار کارو

  1. #101
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    لوچ


    دهقان پیر ، با ناله می گفت : ارباب ! آخر درد من یکی دو تا نیست،

    با وجود اینهمه بدبختی ، نمیدانم دیگر خدا چرا

    با من لج کرده و چشم تنها دخترم را « چپ » آفریده است؟ !

    دخترم همه چیز را دو تا می بیند !

    ارباب پرخاش کرد که بدبخت ! چهل سالست نان مرا زهر مار میکنی !

    مگر کور بودی ، ندیدی که چشم دختر من هم «چپ » است ؟ !

    گفت چرا ارباب دیدم... اما ... چیزی که هست ، دختر شما همه ی

    این خوشبختی ها را

    « دو تا » می بیند ...

    ولی

    دختر من ، اینهمه بدبختی ها را ...

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #102
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    شکوه ی نا تمام


    ای آسمان ! باور مکن ، کاین پیکر محزون منم.

    من نیستم ! ... من نیستم !

    رفت عمر من ،از دست من ...

    این عمر مست و پست من :

    یکعمر با بخت بدش بگریستم ، بگریستم !

    لیک عمر پای اندر گلم ،

    باری نپرسید از دلم ...

    من چیستم ؟ من کیستم ؟

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #103
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    گفتار آخرین



    در آخرین لحظات زندگی پدرم ، با گریه و زاری سر ببالینش نهادم...

    گفتم پدر ! من که در هنگام زندگی تو ، خدمتی برایت انجام ندادم ،

    ولی...

    باور کن پدر ...

    پس از مرگ تو ، هر روز ، گلهای اطراف گورتو

    را با آب دیده ، آبیاری خواهم کرد ! ...

    پدرم خندید،

    خنده ای سراپا درد ، خنده ای نا تمام و سرد ،

    که نا تمامی یک ناله ی آهسته تمامش کرد ...

    آنوقت گفت :

    پسر خوب ، من با آمدن تو بر سر گورم ، کاری ندارم ...

    ولی

    هیچوقت انتظار دیدن گل را در اطراف گور من نداشته باش !...

    چون:

    زمین برای رویاندن گلها قوت لازم دارد ،

    و من در سر تاسر زندگی ، چه چیز با قوتی خوردم ،

    که تحویل زمین بدهم ؟ ...

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #104
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    زبان سکوت


    یکساعت تمام ، بدون آنکه یک کلام حرف بزنم ،

    برویش نگاه کردم :

    فریاد کشید که :

    آخر خفه شدم ! چرا حرف نمیزنی ؟

    گفتم ، نشنیدی ؟ ! ... برو ! ...

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #105
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    پریشانی ...


    از بس کف دست بر جبین کوبیدم :

    تا بگذرد از سرم ، پریشانی من .

    نقش کف دست ! محو شد ، ریخت بهم :

    شد چین و شکن ، بروی پیشانی من !

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #106
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    هنوز کاملا در قبر زندگی خودم جابجا نشده بودم که یکباره احساس

    کردم دستی آشنا ، مضطرب و عصبانی سنگ قبرم را می کوبد

    لحظه ای بعد ، روح سر گردانم با دیدگان اشک آلود ،

    از لابلای خاک قبر بکنارم غلطید !

    بدون هیچ گفتگو ، دستم را گرفت و از زیر خاک بیرونم کشید ،

    نگاهی به سنگ قبرم افکنده گفت :

    ببین ! این بشر دروغگو و جنایت کار !

    حتی پس از مرگ تو هم بحقیقت آنچه مربوط به تست ،

    پشت پا زده است ! ...

    راست میگفت ! ...

    بر روی سنگ قبرم نوشته بودند : « در 1306 متولد شد

    و 1333 مرد ...» دروغ بود !...

    سال 1306 ، سالی بود که من مردم ، و زندگی من ،

    پس از سالها مرگ تحمیلی در 1333 شروع شد !...

    سنگ قبر را وارونه کردم

    تا حقیقت را آنچنانکه بود بنویسم ،

    روحم با خنده گفت : « شاعر فراموش کن این مسخره بازیها را ...

    بکسی چه مربوط است که تو کی آمدی و کی رفتی !برو بخواب !..»

    منهم خنده کنان رفتم ... خوابیدم ، چه خوابی !...

    چه خواب خوبی ... کاش همه میفهمیدند!...

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #107
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    نام شب

    من اشک سکوت مرده در فریادم

    «داد» ی سر و پا شکسته ، در بیدادم

    اینها همه هیچ ... ای خدای شب عشق

    «نام شب عشق » را که برد از یادم؟ !

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #108
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ببار ای نم نم باران

    زمین خشک را تر کن

    سرود زندگی سر کن

    دلم تنگه ...دلم تنگه ...

    بخواب ، ای دختر نازم بروی سینه ی بازم

    که همچون سینه ی سازم

    همه ش سنگه ... همه ش سنگه .

    نشسته برف بر مویم ...

    شکسته صفحه ی رویم

    خدایا ! با ه کس گویم

    که سر تا پای این دنیا

    همه ش ننگه ... همه ش رنگه...

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #109
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    برای مردن

    تا روح بشر بچنگ زر ، زندانیست

    شاگردی مرگ ، پیشه ای انسانی است

    جان از ته دل ، طالب مرگ است ... دریغ !

    در هیچ کجا ، « برای مردن » جا نیست ؟ ...

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #110
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    سرشک

    پرسیدم از سرشک ، که سرچشمه ات کجاست؟
    نالید و گفت : سر کجا و چشمه از کجاست ؟
    لبخند لب ندیده ی قلبم که پیش عشق
    هر وقت دم زخنده زدم ، گفت : نابجاست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 11 از 16 نخستنخست ... 789101112131415 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/