صفحه 11 از 27 نخستنخست ... 78910111213141521 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 110 , از مجموع 266

موضوع: اشعار و زندگينامه ی وحشــي بافقـــي

  1. #101
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    غزل 101

    رسيد و آن خم ابرو بلند كرد و گذشت
    تواضعي كه به ابرو كنند ، كرد و گذشت
    نوازشم به جواب سلام اگر چه نداد
    تبسمي ز لب نوشخند كرد و گذشت
    به جذبه نگهي كز پيش كشان مي برد
    چه صيدها كه اسير كمند كرد و گذشت
    كرشمه اي كه جنون آورد تعقل آن
    بلاي دانش صد هوشمند كرد و گذشت
    يكي قبول نكرد از هزار تحفه جان
    بهانه غمزه مشكل پسند كرد و گذشت
    كه بود اين ، كه ز چشم بدش گزند مباد
    كه جان بر آتش شوقم سپند كرد و گذشت
    رسيد و باز به اندك ترحمي وحشي
    زبان شكوه به كام تو بلند كرد و گذشت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #102
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    غزل 102

    ز پيش ديده تا جانان من رفت
    تو پنداري كه از تن جان رفت
    اگر خود همره جانان نرفتم
    ولي فرسنگها افغان من رفت
    سر و سامان مجو از من چو رفتي
    تو چون رفتي سر و سامان رفت
    چه ديد از كه چون برهم زدم چشم
    چو اشك از ديده گريان من رفت
    از آن پيچم به خود چون مار وحشي
    كه گنج كلبه ويران من رفت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #103
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    غزل 103

    به طوف كعبه من خاكسار خواهم رفت

    ولي به ياد سر كوي يار خواهم رفت
    اگر به باغ روم بهر ديدن گل و سرو
    به ياد قامت آن گلعذار خواهم رفت
    جدا ز يار چه باشم در اين ديار مقيم
    چو يار كرد سفر زين ديار خواهم رفت
    مرا به ميكده اي محتسب ! رجوعي نيست
    اگر روم ، پي دفع خمار خواهم رفت
    به رهگذارش اگر خاك ره شود سر من
    كجا چو وحشي از آن رهگذار خواهم رفت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #104
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    غزل 104

    گرم آمد و بر آتش شوقم نشاند و رفت
    آتش به جاي آّب ز چشمم فشاند و رفت
    آمد چو باد و مضطربم كرد همچو برق
    وز آتشم زبانه به گردون رساند و رفت
    برخاستم كه دست دعايي برآورم
    دشنام داد و راه دگر كرد و راند و رفت
    از پي دويدمش كه عنان گيري كنم
    افراشت تازيانه و مركب جهاند و رفت
    وحشي نشد نصيبم از او تازيانه اي
    چشمم به حسرت از پي او بازماند و رفت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #105
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    غزل 105

    ناز برگيرد كمان در وقت تركش بستنت

    فتنه پاكوبان شود هنگام ابرش جستنت
    لاله آتشناك روياند ز آب و خاك دشت
    ز آب خوي رخساره از گرد سواري شستنت
    پيش دست و قبضه ات ميرم كه خوش مردم كش است
    در كمان ناز تير دلبري پيوستنت
    تا چه آتشها كند بر هر سر كويي بلند
    شوخي طبع تو و يك جا دمي ننشستنت
    وحشيم من جاي من ميدانگه نخجير توست
    نيستم صيدي كه بايد كشت و بايد خستنت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #106
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    غزل 106

    گرد سر تو گردم و آن رخش راندنت

    وان دست و تازيانه و مركب جهاندنت
    شهري به تركتاز دهد بلكه عالمي
    تركانه بر نشستن و هر سو دواندنت
    پيش خدنگ پر كش ناز تو جان دهم
    وان شست باز كردن و تا پر نشاندنت
    ميرم به آن عتاب كه گويا سرشته اند
    صد لطف با اداي تعرض رساندنت
    طرز نگاه نازم و جنبيدن مژه
    وان دامن كرشمه به مردم فشاندنت
    وحشي اگر تو فارغي از درد عشق ، چيست
    اين آه و ناله كردن و اين شعر خواندنت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #107
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    غزل 107

    تو منكري و ليك به من مهرباني ات

    مي بارد از اداي نگاه نهاني ات
    ميرم به ملتفت شدنهاي ساخته
    وان طرز باز ديدن و تقريب داني ات
    يك خم شدن ز گوشه ابروي التفات
    آيد برون ز عهده صد سرگراني ات
    نازم كرشمه را كه صدم نكته حل نمود
    بي منت موافقت و همزباني ات
    شادي التفات تو كارم تمام كرد
    بدا بقاي عمر تو و زندگاني ات
    اي شاهباز دوري ما از تو لازم است
    گنجشك را چه زهره هم آشياني ات
    جنبيدت اين هوس ز كجا اي نهال لطف
    كي اوفتاد رغبت ميوه فشاني ات
    من از كجا و اين همه نوباوه اميد
    يارب كه بر خورد ز درخت جواني ات
    شاخ گلي كجاست بدين پاك دامني
    بيهوده سالها نكنم باغباني ات
    صد نوبهار را ز تو آبست و رنگ و بو
    دارد خدا نگاه ز باد خزاني ات
    وحشي پياله گير كه ديگر حريف توست
    كز خم به شيشه رفت مي شادماني ات

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #108
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    غزل 108

    نويد آشنايي مي دهد چشم سخنگويت

    گرفته انس گويا نرمي با تندي خويت
    بميرم پيش آن لب ، اين چنين گاهي تبسم كن
    بحمدالله كه ديدم بي گره يك بار ابرويت
    به رويت مردمان ديده را هست آنچنان ميلي
    كه ناگه مي دوند از خانه بيرون تا سر كويت
    شرابي خورده ام از شوق و زور آورده مي ترسم
    كه بردارد مرا ناگاه و بيخود آورد سويت
    ز آتش آب مي جويم ببين فكر محال من
    وفاداري طمع مي دارم از طبع جفا جويت
    فريب غمزه امروز آنقدر خوردم كه مي بايد
    مجرب بود هر افسون كه بر من خواند جادويت
    چه بودي گر به قدر آرزو جان داشتي وحشي
    كه كردي صد هزاران جان فداي يك سر مويت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #109
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    غزل 109

    هرگزم يارب از آن ديدار مهجوري مباد

    اين نگاه دور را از روي او دوري مباد
    من كجا و رخصت آن بزم دائم جاي خويش
    ديگران هم رخصت ار خواهند دستوري مباد
    هر مرض كز عشق پيش آمد علاجش بر منست
    ليك جانم را ز درد رشك رنجوري مباد
    چشم غارت كرده را صعب است از ديدار دوخت
    هيچ عاشقي را الهي هرگز اين كوري مباد
    جوهر حسن تو كنج خانه آباد نيست
    بر بناي جان وحشي نام معموري مباد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #110
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    غزل 110

    هجران رفيق بخت زبون كسي مباد

    خصمي چنين دلير به خون كسي مباد
    يارب حريف گرم كني همچو آرزو
    گرم اختلاط داغ درون كسي مباد
    اين شعله هاي ظاهر و باطن گداز هجر
    پيراهن درون و برون كسي مباد
    آن گريه هاي شوق كه غلتيد كوه ازو
    سيل بناي صبر و سكون كسي مباد
    صد بند شوق پاره كند زور آرزو
    يارب كه بخت شور و جنون كسي مباد
    نعلم به نام جمله اجزا در آتش است
    جادوي او به فكر فسون كسي مباد
    وحشي هزار باديه دورم ز كعبه كرد
    اين بخت بد كه راهنمون كسي مباد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 11 از 27 نخستنخست ... 78910111213141521 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/