فشار قبر
در روايت دارد وقتى كه جنازه مومن را در قبر مى گذارند و مى روند قبر خود زمين سخن مى گويد ملكوت قبر مومن مى گويد: آى مؤ من تو روى من راه مى رفتى من افتخار مى كردم كه روى من بندگى خدا مى كردى و مرا شاد مى كردى مى گفتم كى ميآئى در شكم من كه تلافى كنم الان موقع تلافى من است . ملكوت قبر تا چشم كار مى كند وسعت پيدا مى كند مدالبصر و اگر بعكسش تارك الصلوة باشد ملكوت قبرش مى گويد روى من راه مى رفتى از دست تو ناله ها داشتم حالا موقع تلافى كردنست چنان ملكوت قبر تنگ مى شود مثل ميخى كه در ديوار مى كوبند چقدر در فشاراست اين بدبخت هم در فشار است .
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)