صفحه 8 از 47 نخستنخست ... 45678910111218 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 464

موضوع: شعر نو

  1. #71
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خاتون
    کدوم شاعر ، کدوم عاشق ، کدوم مرد
    تو رو دید و به یاد من نیفتاد
    به یاد هق هق بی وقفه ی من
    توی آغوش معصومانه ی باد
    تو اسمت معنی ایثار آبه
    برای خشک داغ خستگی ها
    تو معنای پناه آخرینی
    واسه این زخمی دلبستگی ها
    نجیب و با شکوه و حیرت آور
    تو خاتون تمام قصه هایی
    تو بانوی ترانه ها می اما
    مثل شکستن من بی صدایی
    تو باور می کنی اندوه ماه رو
    تو می فهمی سکوت بیشه ها رو
    هجوم تند رگبار تگرگی
    که می شناسی غرور شیشه ها رو
    تو معصومی مثل تنهایی من
    شریک غصه های شبنم و نور
    تو تنهایی مثل معصومی من
    رفیق قله های دور و مغرور
    ببین ، من آخرین برگ درختم
    درخت زخمی از تیغ زمستون
    منو راحت کن از تنهایی من
    منو پاکیزه کن با غسل بارون
    تو تنها حادثه ، تنها امیدی
    برای قلب من ، این قلب مسموم
    ردای روشن آمرزشی تو
    برای این تن محکوم محکوم
    نجیب و با شکوه و حیرت آور
    تو خاتون تمام قصه هایی
    تو بانوی ترانه هامی ، اما
    مثل شکستن من بی صدایی
    شعر از ایرج جنتی عطایی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #72
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    مسافر باران

    سیلی باران به گوشم می زند
    وه ! که این سیلی به گوشم آشناست
    می شناسم دست خیسی را که باز
    همچنان سیلی به گوشم می زند
    خوب می دانم که غمگینم ولی
    ریشۀ نامهربانی ها کجاست؟
    *
    می دوم در خاطرات کودکی
    خوب می آرم بیاد
    سال هایی دور بود
    مادرم آمد به ایوان بهار
    *
    تا که باران را شنید
    مادرم دستی به موهایش کشید
    گفت: تو آماده باش
    مهربانی زیر باران می رسد

    *
    مهربانی خسته است
    کوله بارش را بگیر
    مهربانی چای می خواهد
    بریز
    مهربانی غصه دارد
    زودباش
    دستمالی را بیار
    اشک هایش را بگیر
    *
    سال ها می گذرد
    همچنان منتظرم
    تاکه باران سیلی اش را می زند
    زود از جا می پرم
    *
    می گذارم روی میز
    چای و دستمال تمیز
    ...
    شعر از فریبا شش بلوکی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #73
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    من مرغ آتشم
    می سوزم از شراره این عشق سرکشم
    چون سوخت پیکرم
    چون شعله های سرکش جانم فرو نشست
    آنگاه باز از دل خاکستر
    بار دگر تولد من
    آغاز می شود
    و من دوباره زندگیم را
    آغاز می کنم
    پر باز می کنم
    پرواز می کنم

    حمید مصدق...


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #74
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    باران

    باز ای باران ببار
    بر تمام لحظه های بی بهار
    بر تمام لحظه های خشک خشک
    بر تمام لحظه های بی قرار

    باز ای باران ببار
    بر تمام پیکرم موی سرم
    بر تمام شعر های دفترم
    بر تمام واژه های انتظار

    باز ای باران ببار
    بر تمام صفحه های زندگیم
    بر طلوع اولین دلدادگیم
    بر تمام خاطرات تلخ و تار

    باز ای باران ببار
    غصه های صبح فردا را بشوی
    تشنگی ها خستگی ها را بشوی
    باز ای باران ببار
    ...
    فریبا شش بلوکی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #75
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    شعر ناگفته
    نه!

    کاری به کار عشق ندارم

    من هیچ چیز و هیچ کسی را

    دیگر

    در این زمانه دوست ندارم


    انگار

    این روزگار چشم ندارد من و تو را

    یک روز

    خوشحال و بی ملال ببیند

    زیرا

    هر چیز و هر کسی را

    که دوست تر بداری

    حتی اگر که یک نخ سیگار

    ...یا زهرمار باشد

    از تو دریغ می کند

    پس من با همه وجودم

    خودم را زدم به مردن

    تا روزگار ، دیگر

    کاری به کار من نداشته باشد

    این شعر تازه را هم

    ...ناگفته می گذارم

    ...تا روزگار بو نبرد


    گفتم که

    کاری به کار عشق ندارم!


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #76
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    یادداشت های گم شده

    پس کجاست ؟
    چند بار
    خرت و پرت های کیف بادکرده را
    زیر و رو کنم :
    پوشه ی مدارک اداری و گزارش اضافه کار و کسر کار
    کارتهای اعتبار
    کارت های دعوت عروسی و عزا
    قبض های آب و برق و غیره و کذا
    برگه ی حقوق و بیمه و جریمه و مساعده
    رونوشت بخشنامه های طبق قاعده
    نامه های رسمی و تعارفی
    نامه های مستقیم و محرمانه ی معرفی
    برگه ی رسید قسط های وام
    قسط های تا همیشه ناتمام...
    پس کجاست ؟
    چند بار
    جیب های پاره پوره را
    پشت و رو کنم :
    چند تا بلیت تا شده
    چند اسکناس کهنه و مچاله
    چند سکه ی سیاه
    صورت خرید خوارو بار
    صورت خرید جنس های خانگی ...
    پس کجاست ؟
    یادداشت های درد جاودانگی ؟


    زنده یاد قیصر امین پور


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #77
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خیال دلکش پرواز در طراوت ابر
    به خواب می ماند
    پرنده در قفس خویش
    خواب می بیند
    پرنده در قفس خویش
    به رنگ و روغن تصویر باغ می نگرد
    پرنده می داند
    که باد بی نفس است
    و باغ تصویری ست
    پرنده در قفس خویش
    خواب می بیند

    هوشنگ ابتهاج


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #78
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    بیا ز سنگ بپرسیم
    درون اینه ها درپی چه می گردی ؟
    بیا ز سنگ بپرسیم
    که از حکایت فرجام ما چه می داند
    بیا ز سنگ بپرسیم
    زانکه غیر از سنگ
    کسی حکایت فرجام را نمی داند
    همیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است
    نگاه کن
    نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ
    چه سنگبارانی ! گیرم گریختی همه عمر
    کجا پناه بری ؟
    خانه خدا سنگ است
    به قصه های غریبانه ام ببخشایید
    که من که سنگ صبورم
    نه سنگم و نه صبور
    دلی که می شود از غصه تنگ می ترکد
    چه جای دل که درین خانه سنگ می ترکد
    در آن مقام که خون از گلوی نای چکد
    عجب نباشد اگر بغض چنگ می ترکد
    چنان درنگ به ما چیره شد که سنگ شدیم
    دلم ازین همه سنگ و درنگ می ترکد
    بیا ز سنگ بپرسیم
    که از حکایت فرجام ما چه می داند
    از آن که عاقبت کار جام با سنگ است
    بیا ز سنگ بپرسیم
    نه بی گمان همه در زیر سنگ می پوسیم
    و نامی از ما بر روی سنگ می ماند ؟
    درون اینه ها در پی چه می گردی ؟

    فریدون مشیری


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #79
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    بی کلام اینجا باش

    باورت داشتم از روز نخست،

    آمدی تا باشی،
    و پر از شعر،
    پر از همهمه بودی،
    اما،
    هیچ حرفی نزدی،
    پر از گفتن دلدادگیت،
    پراز زمزمۀ عشق به دریاشدنت،
    باز حرفی نزدی،
    و فقط خندیدی،
    خوب من،
    میفهمم
    از دو چشمت همۀ حرف تو را،
    بی کلام اینجا باش.
    آخر اینجا بودن،
    نیست محتاج صدا.
    بودنت با دل من،
    بی صدا هم زیباست.

    سوزان یگانه


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #80
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    صدا کن مرا
    صدای تو خوب است
    صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
    که در انتهای صمیمیت حزن می روید
    در ابعاد این عصر خاموش
    من از طعم تصنیف درمتن ادرک یک کوچه تنهاترم
    بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
    و تنهایی من شبیخون حجم ترا پیش بینی نمی کرد
    و خاصیت عشق این است
    کسی نیست
    بیا زندگی را بدزدیم آن وقت
    میان دو دیدار قسمت کنیم
    بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم
    بیا زودتر چیزها را ببینیم
    ببین عقربک های فواره در صفحه ساعت حوض
    زمان را به گردی بدل می کنند
    بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی ام
    بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را
    مرا گرم کن
    و یک بار هم در بیابان کاشان هوا ابر شد
    و باران تندی گرفت
    و سردم شد آن وقت در پشت یک سنگ
    اجاق شقایق مرا گرم کرد
    در این کوچه هایی که تاریک هستند
    من از حاصل ضرب تردید و کبریت می ترسم
    من از سطح سیمانی قرن می ترسم
    بیا تا نترسم من از شهرهایی که خک سیاشان چراگاه جرثقیل است
    مرا باز کن مثل یک در به روی هبوط گلابی در این عصر معراج پولاد
    مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکک فلزات
    اگر کاشف معدن صبح آمد صدا کن مرا
    و من در طلوع گل یاسی از پشت انگشت های تو بیدار خواهم شد
    و آن وقت
    حکایت کن از بمبهایی که من خواب بودم و افتاد
    حکایت کن از گونه هایی که من خواب بودم و تر شد
    بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند
    در آن گیر و داری که چرخ زره پوش از روی رویای کودک گذر داشت
    قناری نخ زرد آواز خود را به پای چه احساس آسایشی بست
    بگو در بنادر چه اجناس معصومی از راه وارد شد
    چه علمی به موسیقی مثبت بوی باروت پی برد
    چه ادرکی از طعم مجهول نان در مذاق رسالت تراوید
    و آن وقت من مثل ایمانی از تابش استوا گرم
    ترا در سر آغاز یک باغ خواهم نشانید
    از سهراب سپهری


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 8 از 47 نخستنخست ... 45678910111218 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/