نه بابا آقا محمد
نشناختین منا!!
نه من از این بخارا دارم و نه کسی تو من از این جنم ها میبینه :ch):
تو خونه همه میدوننن من کبریت بی خطرم![]()
نه بابا آقا محمد
نشناختین منا!!
نه من از این بخارا دارم و نه کسی تو من از این جنم ها میبینه :ch):
تو خونه همه میدوننن من کبریت بی خطرم![]()
جاودانه شوید
____________________________
من تـمــام هـستـی ام را در نـبـرد بـا سـرنوشت، در تهـاجـم با زمـان آتـش زدم، کـشتـم
من بـهــار عـشـق را دیـدم ولـی بـاور نکــردم، یک کـلام در جــزوه هـایـم هیـچ نـنوشـتـم
من ز مـقصد ها پی مقصـود هـای پوچ افتـادم، تا تمام خـوب ها رفتند و خوبی ماند در یادم
من به عـشـق منتـظر بـودن، هـمـه صبر قـرارم رفت، بهـارم رفت، عـشقم مرد، یارم رفت
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
من هم زندگی خودم رو میدم .
سخته بگم باهاش میمونم. اما اگه زنم باشه وظیفمه بمونه . وقتی با هام بود از جونش مایه میگذاشت برام .
اگه بچمه نمیدونم. اما اینو بگم ,دختر خاله بابام یه بچه داره که الان حدودا 15 سالشه فکر کنم و از بچگی معلوله .
شوهرش ادمی نیست که از بچه مواظبت کنه و همیشه تنها میزاره مادر و بچه رو . اما اون مادر اینقدر همین بچش رو دوست داره که با ضعف بدنی و فشار خونه و خرجش که رو دوشه اونه بازم حاضر نیست حتی بچشو ببر شیر خوار گاه چه برسه به این که بخواد ترکش کنه
در مورد دوست دختر ,gf یا خانوم که بعضی ها میگن وقتی باهاته پستی که اینجوری کنی باهاش. وقتی هم که نیست , فکر کنم بهتره تنهاش بزاری.
------------------------------------------
جز زنم در مورد هیچ چیز دیگه مطمئا نیستم که منم همین کار کنم. اما زنم ,وظیفمه . باید تا جایی که زندس به پاش بشینم![]()
بحث نکنید لطفا
هر چی بوده ماله قدیما بوده
درود بر دوستان
چقدر اینجا رمانتیکه
آقا محمد من جمله را بد نوشتم کژتابی داشت :ch):
تصحیح می کنم: اهل خانه همه می دانند که من (همه جا و همه وقت) کبریت بی خطرم (فارغ از قید زمان و مکان)
درود بر آقا سینا
در مورد حس مادر و فرزند شاید چیزی فراتر از عشق باشه
هیچ مادری حاضر نیست بچه اش اذیت بشه (برای همینه که میگن بهشت زیر پای مادران است)
در مورد بقیه موارد دوستان با تجربه نظر بدن من تخصص ندارم اظهار نظر نمی کنم![]()
جاودانه شوید
____________________________
من تـمــام هـستـی ام را در نـبـرد بـا سـرنوشت، در تهـاجـم با زمـان آتـش زدم، کـشتـم
من بـهــار عـشـق را دیـدم ولـی بـاور نکــردم، یک کـلام در جــزوه هـایـم هیـچ نـنوشـتـم
من ز مـقصد ها پی مقصـود هـای پوچ افتـادم، تا تمام خـوب ها رفتند و خوبی ماند در یادم
من به عـشـق منتـظر بـودن، هـمـه صبر قـرارم رفت، بهـارم رفت، عـشقم مرد، یارم رفت
بحث نکنید لطفا
هر چی بوده ماله قدیما بوده
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)